ابواب رحمت

آيت الله حاج شيخ على نمازى شاهرودى (قده )

- ۷ -


تفسير و تاءويل سوره شريفه قل هو الله احد

تفسير و تاءويل اين سوره شريفه به نحو اختصار اين است .

((قل )). يعنى : بگو اى محمد صلى الله عليه و آله و سلم .

((هو)) يعنى : اوست خداى يگانه . كلمه ((هو)) اشاره است به آن ذات مقدسى كه غايب است از حواس ظاهره و باطنه . و آن مركب است از دو حرف ((ها)) و ((واو)). ها تنبيه است به ثبوت ذات مقدس و آن نفى تعطيل است . و واو اشاره به غايب از حواس است و آن نفى تشبيه است . پس آن كلمه شريفه واضح شد كه نفى و تعطيل كفر است و تشبيه شرك است . پس آن ذات مقدس ثابت است و قواى ظاهرى و باطنى به ذات مقدس او راه ندارد، و هر محسوسى و معلومى و معقولى و مفهومى و مدركى مخلوق است ، و ذات مقدس محاط علم و عقل و فهم و شعور و ادراك نمى شود.

((الله احد)). يعنى : خدا يكى است . اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: الله معناى او معبودى است كه خلق به او پناهنده مى شوند و در او متحيرند، و اوست مستور از ادراك چشمها، و محجوب است از اوهام و خطرات قلبيه .

و امام باقر (عليه السلام ) فرمود: معناى الله آن معبودى است كه خلق از درك كردن ماهيت او و از احاطه كردن به كيفيت او عاجزند.

احد است ، احدى المعنى است ، احدى الصفات است ، فرد است در تمام صفات هيچ مثل و مانند و نظير و شبيه ندارد.

((الله الصمد)) يعنى : ذات مقدس الله جل جلاله صمد است . يعنى غنى بالذات است و همه به او محتاجند و از او حاجت مى خواهند و رفع احتياجات تمام خلايق از او و به اوست . و صمد است كه براى آقايى و بزرگوارى عظمت و مجد او نهايت نيست ، دائم و باقى است ، زوال و فنا براى او نيست .

و امام باقر (عليه السلام ) فرمود: ((الصمد)) پنج حرف است . الف دليل بر انيت و حقيقت ذات قدوس حق كه غايب است از ادراك حواس . و لام دليل است بر الوهيت ذات مقدس .و اين الف و لام مستورند و به زبانها ظاهر نمى شوند و به گوش شنيده نمى شوند. (يعنى وقتى كه بگويى : ((الله الصمد)) الف و لام الصمد نه به زبان جارى است نه به گوش شنيده مى شود) ولكن در نوشتن ظاهر مى شوند. و اين دليل است بر آنكه ذات مقدس ‍ جل و علا به لطافت بى نهايت خود مخفى است و به حواس ادراك نمى شود و بزرگتر است از آنكه توصيف شود به زبان گويندگان و واقع شود در گوش شنوندگان . براى آنكه تفسير الاه آن است كه خلق متحيرند از ادراك ماهيت و حقيقت او و حواس و اوهام به او راه ندارد. چون اوست ابداع كننده اوهام و خلق كننده حواس . و ظهور اين الف و لام در نوشتن دليل است بر آنكه ذات مقدس حق ربوبيت و الوهيت خود را ظاهر كرد در ابداع مخلوقات و در تركيب ارواح لطيفه در اجساد كثيفه . پس وقتى كه بنده به خود نظر كند، روح خود را نمى بيند، چنانكه لام ((الصمد)) واضح نمى شود و به زبان و گوش جارى نمى شود و داخل در حواس نمى شود و چون نظر به كتابت كند، ظاهر شود لام . و همچنين وقتى كه بنده تفكر كند در حقيقت بارى تعالى و كيفيت او متحير شود و فكر او احاطه نكند و به تصور او در نيايد، براى آنكه ذات مقدس حق خالق صور و اوهام است . و وقتى كه نظر كند به سوى خلق خدا و آنچه خدا ايجاد فرموده و ثابت كرده و نوشته در اوراق تكوينات ، ثابت شود براى او ذات مقدس كه اوست خالق و صانع اين موجودات و تركيب كننده ارواح در اجساد.

و اما صاد، پس دليل است بر آنكه ذات مقدس خدا صادق است و قول و كلام او صدق است ، و دعوت كرده بندگان خود را به سوى تبعيت صدق ، و وعده داده به صدق محل صدق را كه بهشت باشد.

و اما ميم ، پس دليل است بر ملك و پادشاهى ذات قدوس كه هميشه بوده و خواهد بود و زوال و فنا و تغيير و تبديل براى او نيست .

و اما دال ، پس دليل است بر دوام مالك او و آنكه ذات مقدس دائم است و متعالى است از كون و زوال ، و اوست مكون و درست كننده كائنات ، و به خواست و اراده اوست حدوث و بقاى تمام كائنات .

پس امام باقر (عليه السلام ) فرمود: اگر مى يافتم كسانى كه متحمل علم بودند، هر آينه منتشر مى كردم توحيد و اسلام و ايمان و دين و شرايع را از ((الصمد)). و چگونه بيابم و حال آنكه جدم اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نيافت ...

((لم يلد و لم يولد)). يعنى : از او متولد نشده چيزى ، نه عُزَير چنانكه نصارى گفتند، و نه خورشيد و ماه و ستارگان چنانكه مجوس ‍ گفتند، و نه ملائكه چنانكه مشركين گفتند، و نه خلق . منزه است از آنكه چيزى از او خارج شود و ذات مقدس از چيزى خارج شود. نه از چيزى موجود شده و نه موجودات را از چيزى آفريده .

تعالى الله عما يقول الظالمون علوا كبيرا.

اهل بصره نوشتند خدمت سيدالشهدا ابى عبدالله الحسين صلوات الله عليه و سوال كردند از تفسير كلمه مقدسه ((الصمد)) پس ‍ حضرت مرقوم فرمودند: بسم الله الرحمن الرحيم وارد نشويد در تفسير قرآن بدون علم . و جدال نكنيد در قرآن . و تكلم نكنيد در آن بدون علم ؛ كه شنيدم از جدم رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: كسى كه تكلم كند در قرآن بدون علم ، پس جاى او در جهنم خواهد شد.

و به درستى كه خداى سبحانه و تعالى تفسير كرده صمد را. فرموده : ((الله احد الله الصمد)). سپس تفسير آن را فرموده : لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد. خارج نشده از او چيزى كثيف مثل بچه و ساير اجسام كه از اجسام مخلوقه خارج مى شود و نه چيز لطيفى مثل نفس .

و بر او واقع نمى شود، چرت و خواب و خطورات و هم و غم و حزن و بهجت و خنده و گريه و ترس و اميدوارى و خستگى و گرسنگى و سيرى . متعالى و منزه است از آنكه حالات و صفات مخلوق بر او عارض شود و از او چيزى خارج شود.

((و لم يولد)). و ذات مقدس نيز از چيزى متولد نشده و از چيزى خارج و حاصل نشده همان طورى كه اشياى كثيفه از عناصر خود خارج مى شوند، مثل آنكه چيزى از چيزى خارج مى شود، و حيوان و گياه از زمين خارج مى شود، و آب از چشمه و ميوه از درخت بيرون مى شود؛ و نه مانند خارج شدن اشياى لطيفه از مركز خود، مثل بينايى از چشم ، و شنيدن از گوش و بوييدن از بينى ، و چشيدن از دهن ، و كلام از زبان ، و معرفت و تميز دادن خير و شر از قلب ، و آتش از سنگ . منزه و مبراست از آنكه از چيزى خارج شود، بلكه اوست صمد كه نه از چيزى خارج شده و نه در چيزى هست و نه بر چيزى قرار گرفته و ايجادكننده ، خلق كننده و انشاكننده تمام موجودات است به قدرت خود...

((و لم يكن له كفوا احد)). يعنى : و نيست براى او مثل و مانند و هيچ چيز شبيه و نظير او نيست .

فضيلت و شرافت و ثواب سوره مباركه قدر

در كتاب وافى و تفسير برهان و وسائل و مستدرك در ابواب متعدده روايات زياد مشتمل بر ثوابهاى عظيم و اجرهاى جزيل براى سوره قدر نقل كرده اند. از جمله آنها شيخ كلينى در كافى و صدوق در ثواب الاعمال از امام باقر صلوات الله عليه نقل كرده اند كه فرمود: كسى كه انا انزلنا را به صداى بلند بخواند، مثل كسى خواهد بود كه شمشير خود را آشكار كشيده در راه خدا. و اگر آهسته بخواند، مثل كسى خواهد بود كه به خون خود آغشته شده است در راه خدا. و اگر ده مرتبه بخواند، هزار گناه او آمرزيده شود.

شيخ صدوق در كتاب ثواب الاعمال بعد از اين روايت نقل كرده از امام صادق صلوات الله عليه كه فرمود: كسى كه انا انزلنا را در واجبى از واجبات خدايى بخواند، منادى ندا كند: اى بنده خدا، گناهان گذشته تو آمرزيده شد. پس عمل را از سر بگير.

شيخ طبرسى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: كسى كه سوره قدر را بخواند، عطا شود به او مثل اجر كسى كه ماه رمضان را روزه گرفته و احيا كرده شب قدر را. و همين خبر را راوندى و غيره نقل كرده اند.

شيخ صدوق نقل كرده از اسماعيل بن سهل گفت : نوشتم خدمت آقا امام جواد صلوات الله عليه : تعليم فرما مرا چيزى را كه چون انجام دهم با شما باشم در دنيا و آخرت . پس نوشت به خط مبارك خود - كه مى شناختم خط آن حضرت را - زياد كن تلاوت انا انزلنا و لب خود را تازه كن به استغفار.

فضيلت و ثواب سوره جحد

به حسب عده اى از روايات ، اين سوره معادل ربع قرآن است .

شيخ كلينى در كافى نقل كرده از امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسى كه وقت خواب قل يا ايها الكافرون و قل هو الله را بخواند، نوشته شود براى او برات بيزارى از شرك .

و شيخ صدوق در ثواب الاعمال نقل كرده از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود: كسى كه قل يا ايها الكافرون و قل هو الله احد را در فريضه اى از فرايض بخواند، خدا او و پدر و مادرش و اولاد او را بيامرزد. و اگر شقى باشد، اسم او از اشقيا محو شود و ثابت شود در ديوان سعدا. و خدا او را با سعادت زنده بدارد و بميراند و مبعوث كند او را مثل شهيد.

قنوت

از اجزاى نماز قنوت است كه آن در تمام نمازها در ركعت دوم بعد از قرائت و قبل از ركوع مستحب موكد است . و در قنوت ذكر و دعا و ثناى حق وارده شده و مخير است كه سه مرتبه ((بسم الله الرحمن الرحيم )) بگويد، يا سه مرتبه ((سبحان الله )) يا پنج مرتبه ((سبحان الله ))، يا صلوات يا دعاى بر مؤ منين و مؤ منات به گفتن : ((اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات ))، يا هر چه از دعا و ثنا بر زبان جارى شود.

و اما فضيلت و ثواب ((سبحان الله )) و ((بسم الله )) و صلوات گذشت .

فضيلت و ثواب دعا كردن براى مؤ منين

اما دعا كردن ، پس آيات و روايات در مدح و شرافت دعا از حد احصا خارج است . چند روايت از كتاب وسائل نقل مى كنيم و اكتفا مى كنيم به ذكر عين كلام امام (عليه السلام ). فرمود:

دعا افضل عبادات و احب اعمال است نزد پروردگار عالم .

دعا رد مى كند قضا و قدر الاهى را.

دعا مفتاح هر رحمت است ، و باعث برآوردن حاجات است .

دعا مخ عبادت است .

هيچ مؤ منى نيست كه دعا كند مگر آنكه مستجاب شود براى او؛ يا در دنيا به مقصد مى رسد، يا تاءخير انداخته مى شود براى آخرت او، يا كفاره گناهان او مى شود.

دعا سلاح مؤ من و عمود دين و نور آسمان ها و زمين مى باشد.

اگر وقت بليه اى شخص دعا كرد، مدت بليه كوتاه خواهد بود. و اگر دعا نكرد، طولانى مى شود.

و دعا است كه شفا هست از هر دردى .

خدا دوست دارد تضرع در دعا را و آن ، دست به دعا بلند كردن است .

همچنين الحاح اصرار در دعا محبوب و مطلوب است . و كسى كه الحاح كند، به حاجت خود خواهد رسيد.

اگر اول و آخر دعا صلوات فرستد، به مقصد مى رسد. چون خدا اجل و اكرم است از اينكه اول و آخر را مستجاب و وسط را رد كند.

اگر ده مرتبه ((يا الله )) بگويد، يا ده مرتبه ((يارب )) يا مكرر ((يا الله يا رب يا الله يا رب )) بگويد تا آنكه نفس قطع شود، يا آنكه مكرر ((يا رب يا الله يا رب يا الله )) بگويد تا نفس قطع شود، يا آنكه هفت مرتبه ((يا ارحم الراحمين )) بگويد، يا آنكه در حال سجده سه مرتبه بگويد: ((يا الله يا رباه يا سيداه )) خداوند تعالى مى فرمايد: حاجت خود را بخواه .

توسل به محمد و آل محمد صلوات الله عليهم در دعا مطلوب و مرغوب و باعث قبولى است . و در اين خصوص روايات زياد ذكر شده كه بعضى از آن در مطلب هفتم گذشت .

اگر كسى براى برادران دينى دعا كند، ملكى براى او دعا مى كند و مى گويد: خدا به تو دو مقابل آن بدهد.

آقا موسى بن جعفر صلوات الله عليه فرمود: كسى كه در غياب براى برادر دينى دعا كند، ندا كرده مى شود از عرش كه : براى تو باد صد هزار مقابل آنچه درخواست كردى براى برادر دينى خود.

و در مقصد دوم از مناسك حج در عرفات روايت مفصلى مربوط به اين مطلب خواهد آمد ان شاء الله .

از تفسير على بن ابراهيم قمى به سند خود نقل است كه : عرض كرد راوى خدمت امام صادق (عليه السلام ) كه : من مشغول مى كنم خود را به دعا براى برادران دينى و براى كسانى كه داراى ولايت شما هستند. فرمود: خداى تبارك و تعالى مستجاب مى كند دعاى غايب را براى مؤ منين و مؤ منات و براى كسانى كه اهل مودت و محبت ما هستند. و خداوند تعالى به عدد هر مؤ منى كه از اول زمان حضرت آدم (عليه السلام ) تا روز قيامت بيايد، حسنه اى براى او ثبت كند...

شيخ كلينى در كتاب كافى به سند خود نقل كرده است از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : هيچ مؤ منى نيست كه دعا كند براى مؤ منين و مؤ منات ، مگر آنكه برمى گرداند خدا بر او مثل آنچه دعا كرده براى آنان و خواسته جهت آنان از جانب هر مرد مؤ من و زن مؤ منه كه گذشته از اول روزگار تا روز قيامت . و بسا مى شود كه در روز قيامت امر مى شود كه بنده گناهكار را به رو انداخته بكشانند او را طرف آتش جهنم ، پس مؤ منين و مؤ منات مى گويند: اى پروردگار ما، اين شخص دعا مى كرده براى ما، پس ما را شفيع او گردان . پس نجات مى يابد به بركت شفاعت آنها.

و همين مضمون را شيخ صدوق در كتاب ثواب الاعمال به سند ديگر نقل كرده است .

شيخ صدوق در ثواب الاعمال به سند صحيح از صفوان از آقا موسى الكاظم صلوات الله عليه نقل كرده است كه فرمود: كسى كه دعا كند براى برادران از مؤ منين و مؤ منات و مسلمين و مسلمات ، خدا موكل فرمايد از جانب هر مؤ منى ملكى را كه دعا كند براى او.

و به همين سند صحيح از حضرت رضا (عليه السلام ) نقل است كه فرمود: هيچ مؤ منى نيست كه دعا كند براى مؤ منين و مؤ منات و مسلمين و مسلمات زنده ها و مرده هاى آنان را، مگر آنكه بنويسد خدا براى او به عدد هر مرد مؤ من و زن مؤ منه حسنه اى از زمان آدم تا روز قيامت .

و به سند ديگر از امام صادق صلوات الله عليه نقل است كه فرمود: كسى كه هر روز 25 مرتبه بگويد: اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات و المسلمين و المسلمات . - يعنى : خدايا، بيامرز مؤ منين و مؤ منات و مسلمين و مسلمات را - بنويسد خدا براى او به عدد هر مؤ منى كه گذشته و آنكه باقى مانده تا روز قيامت حسنه اى ، و محو فرمايد از او گناهى ، و بلند فرمايد براى او درجه اى .

و همين روايات را با روايات ديگر كه به مضمون اينهاست در كتاب وسائل و مستدرك و بحار نقل كرده اند.

از اين روايات استفاده مى شود عظمت و فضيلت كلمه مقدسه ((سمع الله لمن حمده )). براى اينكه اين كلمه دعاست براى تمام كسانى كه حمد خدا مى كنند كه آنان تمام مؤ منين و مؤ منات و مسلمين و مسلمات هستند پس در اين كلمه دعا كرده به همه آنها مى گويد: ((سمع الله لمن حمده )). يعنى : اجابت فرمايد خداوند تعالى كسانى را كه حمد او مى كنند. چنانكه در اوايل همين باب گذشت .

عظمت و فضيلت ركوع و سجود

اما ركوع و سجود، پس در ابتداى فصل پنجم از همين باب كلام امام صادق (عليه السلام ) گذشت كه فرمود: نماز سه ثلث است ؛ يكى طهور (كه وضو و غسل و تيمم است ) و يكى ركوع و ديگرى سجود. و اين كمال اهميت به ركوع و سجود است كه نماز با اين عظمت و اهميت سه قسمت شده است و اين سه قسمت اعظم و اهم تمام اجزاى نماز است چنانكه گويا تمام نماز همين سه جزء شده است . بلكه طهور نيز مقدمه اين دو است و نمازى كه ركوع و سجود ندارد، طهور نيز براى آن لازم نيست . مثل نماز ميت كه چون ركوع و سجود ندارد، طهور براى او واجب نيست . چنانكه امام هشتم صلوات الله عليه در روايت علل اشاره به اين فرموده است .

و خداوند تبارك و تعالى ركوع و سجود را در قرآن مجيد امر فرموده و واجب كرده . فرمود در سوره حج : يا ايها الذين امنوا اركعوا و اسجدوا و اعبدوا ربكم - الايه . يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد، ركوع و سجود و عبادت كنيد پروردگار خود را...

شيخ طوسى در تهذيب ص 155 به سند موثق از سماعه نقل كرده است كه گفت : سوال كردم از امام (عليه السلام ) (امام صادق يا امام كاظم صلوات الله عليه ) از ركوع و سجود: آيا در قرآن نازل شده ؟ فرمود: بلى ، خداى عزوجل فرمود: يا ايها الذين امنوا اركعوا و اسجدوا. عرض كردم : حد ركوع و سجود چيست ؟ فرمود: اما آنچه در ركوع كفايت مى كند، پس سه تسبيح است . مى گويى : سبحان الله . سبحان الله . سبحان الله . و كسى كه مى تواند، پس طولانى كند ركوع و سجود را آنچه مى تواند و مشغول مى شود در تسبيح و تحميد و تمجيد و دعا و تضرع ؛ كه نزديكترين حالات بنده به ذات مقدس پروردگار، آن وقتى است كه در سجده باشد...

در كتاب كافى به سند صحيح از زراره نقل كرده است كه گفت : شنيدم از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود: سه چيز است كه سبب زياد شدن عمر و باقى ماندن نعمتهاست براى بنده . عرض كرد: چيست ؟ فرمود: طول دادن ركوع و سجود در نماز، و طول دادن نشستن بر سفره طعام وقتى كه اطعام مى كند...

در كافى به سند خود از سعيد بن جناح نقل است كه گفت : بودم خدمت ابوجعفر صلوات الله عليه (يعنى امام جواد (عليه السلام ) به قرينه راوى ) در منزل آن حضرت در مدينه ، پس ابتدا فرمود: هر كس ركوع خود را تام و تمام نمايد، از وحشت قبر ايمن باشد.

و همين روايت را صدوق در كتاب ثواب الاعمال نقل فرموده است .

فقيه كامل ابن ادريس در آخر كتاب سرائر نقل كرده از كتاب شريف ثقه جليل حسن بن محبوب كه از اصحاب حضرت رضا (عليه السلام ) بود از حارث بن الاحول از بريد عجلى كه گفت : عرض كردم خدمت حضرت باقر صلوات الله عليه : در نماز كثرت قرائت افضل است يا طول دادن ركوع و سجود؟ امام (عليه السلام ) فرمود: طول دادن ركوع و سجود در نماز افضل است . مگر نشنيدى كه خدا در قرآن مى فرمايد: ((فاقرؤ وا ما تيسر منه ))؟ يعنى : قرائت كنيد آنچه ميسر شد از قرآن . و فرمود: ((اقيموا الصلاه )). يعنى : به پا بداريد نماز را. امام (عليه السلام ) فرمود: قصد كرده خداوند از اقامه نماز طول دادن ركوع و سجود را. راوى عرض كرد: كثرت قرائت افضل است يا كثرت دعا؟ فرمود: كثرت دعا افضل است ...

و همين حديث را در كتاب مستدرك از سيد ابن طاووس نقل كرده است .

و مستحب است صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در حال قيام و ركوع و سجود.

در كتاب كافى از امام باقر (عليه السلام ) نقل است كه فرمود: كسى كه بگويد در حال ركوع و سجود و قيام : ((صلى الله على محمد و آل محمد)) بنويسد خدا براى او مثل ثواب ركوع و سجود و قيام .

در كافى از عبدالله بن سليمان است كه گفت : سوال كردم از امام صادق صلوات الله عليه : شخص در نماز واجب ياد مى كند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را در حال ركوع و سجود پس صلوات مى فرستد در آن حالت . فرمود: خوب است . صلوات بر پيامبر مثل تكبير و تسبيح است . و ده حسنه است . هيجده ملك سرعت مى كنند كه آن را به رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم برسانند.

و در اوايل همين باب رواياتى در مورد عجله كردن در ركوع و سجود و تمام نكردن آن آمد و گذشت كه : اگر اين طور نماز بخواند و بميرد، بر غير دين پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خواهد مرد، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و اميرالمؤ منين صلوات الله عليه فرمودند.

و به حسب روايات در هر يك از ركوع و سجود سه مرتبه ((سبحان الله )) كافى است . يا آنكه در ركوع يك مرتبه ((سبحان ربى العظيم و بحمده )) و در سجده يك مرتبه ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) بگويد كفايت مى كند. و اگر سه مرتبه بگويد افضل است . و هفت مرتبه ، بالاتر و بهتر است .

شيخ كلينى به سند موثق و شيخ طوسى به سند صحيح نقل كرده اند از ابان بن تغلب كه گفت : وارد شدم بر امام صادق (عليه السلام ) و آن حضرت نماز مى خواندند. پس شمردم در ركوع و سجود حضرت شصت مرتبه تسبيح فرمودند.

و در روايت ديگر در نماز عصر با جماعت سى و سه مرتبه يا سى و چهار مرتبه تسبيح را تكرار فرمودند.

از كتاب مصباح الشريعه كه منسوب است به امام صادق صلوات الله عليه فرمودند:

ركوع نمى كند براى خدا بنده اى از روى حقيقت و اخلاص ، مگر آنكه ذات مقدس حق جل و علا او را به نور بهاء خود مزين فرمايد، و در سايه كبريايى خود او را جاى دهد، و لباس برگزيده هاى خود را به او بپوشاند.

و ركوع در مرتبه اول واقع شده است و سجود در مرتبه دوم . پس اگر مرتبه اول را خوب انجام داد، صلاحيت دارد براى دوم . و ركوع اظهار ادب است . و در سجود قرب حق است . كسى كه خوب اداى ادب نكند، صلاحيت مقام قرب را ندارد.

پس ركوع كن ركوع خاشع براى خدا در حالتى كه ذليل به قلب خود بوده و ترسان در تحت سلطنت پروردگار و كوچكى كننده به جوارح و محزون باشى از آنكه فوت شود از تو ثواب و بهره ركوع كنندگان .

و فرمود: خسارت نكرده والله و زيان بر او وارد نشده آن كسى كه انجام دهد حقيقت سجود را، هر چند يك مرتبه باشد در تمام مدت عمر. و رستگار و سعادتمند نيست آن كسى كه خلوت كند با پروردگار خودش در حال سجود مثل خدعه كننده كه بدن حاضر باشد و قلب غافل و لاهى باشد از آنچه خدا مهيا فرموده براى سجده كننده از انس در عاجل يعنى : (ماءنوس شدن با خدا در دنيا) و راحتى در آخرت . و دور نخواهد شد هرگز از مقام قرب پروردگار كسى كه خوب انجام دهد عمل تقرب خود را در سجود. و نزديك به مقام قرب نخواهد شد آن كسى كه بد انجام دهد آداب سجود را و تضييع كند حرمت آن را به آنكه قلب خود را متوجه غير خدا كند در حال سجودش .

پس سجده كن سجود شخص متواضع ذليل كه مى داند خلق شده از خاك كه زير قدمهاى مردم است و مركب شده از منى نجس كه پليد است نزد تمام و ايجاد شده بعد از آنكه نبود.

و خداوند تعالى قرار داده معنى سجود را سبب تقرب به سوى ذات مقدس خود به قلب و سر و پنهانى و روح . پس كسى كه به مقام قرب حق نزديك شود، از غير خدا دور مى شود. آيا نمى بينى كه سجود در ظاهر مخفى شدن از خلق است و حالتى است كه تمام نمى شود مگر آن كه پنهان از خلق شود و محجوب شود از تمام آنچه چشم آن را مى بيند؟ همچنين خدا اراده كرده كه در باطن و قلب از خلق دور شود و متوجه به غير خدا نشود.

پس كسى كه در نماز قلب او متوجه چيزى غير از خدا باشد، پس قلب او نزد آن چيز بوده و نزديك به اوست و از حقيقت آنچه خدا آن را اراده فرموده و در نمازش از او خواسته است دور شده ، و نيز از ساحت قدس رب العزه دور گرديده .

ذات اقدسش در قرآن شريف مى فرمايد: ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه . يعنى : خدا براى احدى دو قلب در جوف او قرار نداده . (كنايه از آنكه دو قلب ندارد كه يك قلب متوجه خدا و يك قلب متوجه غير خدا شود. به هر يك كه توجه كرد، از ديگرى دور مى شود).

و رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : خداوند عزوجل مى فرمايد: هر گاه مطلع شدم بر قلب بنده اى كه اخلاص دارد در اطاعت من و طلب مى كند رضايت و خشنودى مرا، خودم اصلاح مى كنم آن قلب را و تربيت و تكميل مى كنم آن را. و اما كسى كه در نمازش به غير من مشغول شود، به خودش استهزا مى كند و اسم او در ديوان خاسرين و زيانكاران نوشته مى شود.

در كتاب وسائل روايات زياد در مدح و شرافت سجود و فضيلت طول دادن آن از پيامبر و ائمه صلوات الله عليهم نقل كرده .

از آن جمله از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت كرده كه فرمود: سجود را طول دهيد. زيرا هيچ عملى شديدتر نيست بر شيطان از اين كه ببيند پسر آدم را كه سجده مى كند. چون كه شيطان ماءمور به سجده شد و اطاعت نكرد، اما فرزند آدم ماءمور شد و اطاعت كرد.

و همين مضمون را اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرموده در روايت اربعمائه يعنى آن روايتى كه مشتمل بر چهارصد مطلب راجع به دين و دنيا و آخرت است .

شخصى براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خدمتى انجام داد. حضرت فرمود: حاجت تو چيست بخواه . عرض كرد: بهشت مى خواهم . حضرت فرمود: قبول كردم ؛ لكن اعانت كن ما را به طول دادن سجود.

امام صادق (عليه السلام ) و امام هشتم صلوات الله عليه فرمودند: نزديكترين حالات بنده به مقام مقدس قرب حق تعالى آن وقتى مى باشد كه مشغول سجده شده باشد.

آقا سيد سجاد صلوات الله عليه در صحرا سجده كرد و هزار مرتبه فرمود:

لا اله الا الله حقا حقا. لا اله الا الله تعبدا و رقا. لا اله الا الله ايمانا و صدقا.

حضرت صادق (عليه السلام ) نزد درخت خرمايى وضو گرفته و ركوع و سجود فرمودند و در سجده پانصد مرتبه تسبيح فرموده ، بعد دعا كردند.

امام صادق (عليه السلام ) از پدرانش از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: هر كه يك سجده كند، خدا يك گناه از او محو فرمايد و يك درجه براى او بلند فرمايد. تمام شد آنچه از كتاب وسائل نقل نموديم .

و اما اخبار منقوله در كتاب مستدرك :

از كتاب امالى شيخ صدوق از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: مردى آمد خدمت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: يا رسول الله ، گناهان من زياد شده و عمل من ضعيف است . فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : زياد سجده كن ؛ كه سجود گناهان را مى ريزد چنانكه باد برگهاى درخت را مى ريزد.

از كتاب علل نقل است كه راوى عرض كرد خدمت امام صادق (عليه السلام ): براى چه ذات قدوس حق حضرت ابراهيم را خليل خود گرفت ؟ آن بزرگوار فرمود: براى كثرت سجود او بر زمين بود.

از كتاب دعوات قلب راوندى از امام صادق (عليه السلام ) نقل است كه فرمود: سجود، منتهاى عبادت بنى آدم است .

حقير گويد: يعنى نهايت درجات عبادت سجود است كه از او بالاتر و شريفتر نيست .

از كتاب اعلام الدين از اميرالمؤ منين صلوات الله عليه نقل است كه فرمود: مردى آمد خدمت خاتم الانبيا صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: علمى را به من تعليم فرما كه چون انجام دهم خدا و مخلوق مرا دوست بدارند. و مال من زياد شود و بدنم صحيح باشد و عمرم طولانى شود و خدا محشور فرمايد مرا با شما.

حضرت فرمود: شش چيز خواستى كه محتاج است به شش عمل و بايد انجام دهى تا به مقصد برسى . اگر خواهى خدا تو را دوست بدارد، از خدا بترس و پرهيزكارى كن . و اگر خواهى مردم تو را دوست بدارند، پس احسان كن به ايشان و اعتنا به اموال آنان نكن . و اگر مى خواهى مال تو زياد شود، پس تزكيه كن آن را. و اگر مى خواهى بدنت صحيح باشد، پس صدقه زياد بده . اگر خواهى عمرت طولانى شود پس صله رحم كن . و اگر مى خواهى با من محشور شوى ، پس طولانى كن سجده در مقابل خداى يگانه .

از كتاب لب اللباب از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل است كه فرمود: زمينى كه مؤ من بر آن سجده مى كند، روشنايى مى دهد به سوى آسمان . (32)

فضيلت استغفار

يكى از اجزاى مستحبه نماز استغفار بعد از تسبيحات اربعه و بين دو سجده است به گفتن ((استغفر الله ربى و اتوب اليه .))

بدان كه : آيات و روايات مباركات در مدح و فضيلت استغفار زياد است و در كتاب وسائل و مستدرك و بحار نقل كرده اند.

از آن جمله شيخ كلينى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : بهترين دعاها استغفار است .

و اميرالمؤ منين صلوات الله عليه تعبير فرمودند از استغفار به ((ممحاة )). يعنى : آلت محو كه گناهان را محو مى كند. يا مراد آن است كه زياد محو مى كند گناهان را.

از جعفريات به سندش از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل است كه فرمود: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: براى هر دردى دوايى است . و دواى گناهان استغفار است كه آن ممحاة است . و صدوق همين خبر را نقل كرده .

از كتاب دعوات راوندى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل است كه فرمود: ابواب بليات را به استغفار دفع كنيد.

و فرمود: استغفار را در خانه ها و مجالس و سر سفره طعام و در بازارها و راهها، هر جا باشيد زياد كنيد. چرا كه نمى دانيد مغفرت خدا كى نازل مى شود.

معناى ذكر هنگام قيام

يكى از اجزاى نماز گفتن ((بحول الله و قوته اقوم و اقعد)) است در وقت قيام . يعنى : به حول و قوه خدا مى ايستم و مى نشينم . و اين ، اقرار و اعتراف است كه شخص به حول و قوتى كه خدا داده كارها را انجام مى دهد و افعال از بندگان صادر است و حول و قوه از خدا است . و اين ، تبرى و بيزارى جستن است از قدريه .

و قدريه در روايات بر جبريه و مفوضه هر دو اطلاق شده است .

نقل شده كه : شخصى در مقابل منصور دوانيقى به امام صادق (عليه السلام ) دروغ بست و قسم خورد. حضرت فرمود: اين طور قسم ياد كن . بگو: از حول و قوه خدا برى باشم و متمسك به حول و قوه خودم باشم اگر دروغ بگويم . به امر امام (عليه السلام ) اين طور قسم ياد كرد و هنوز كلام او تمام نشده بود كه افتاد و مرد. و چون خدا حول و قوه به او نداد سقط شد.

فضيلت تشهد و صلوات

اما تشهد و صلوات ، فضيلت و شرافت آن گذشت . در اينجا اكتفا مى كنيم به نقل چند حديث .

از كتاب مصباح الشريعه كه منسوب است به امام صادق صلوات الله و سلامه عليه نقل شده است كه فرمود: تشهد ثنا و ستايش ذات مقدس حق است . پس بنده خدا باش در پنهانى و براى خدا در اعضا و جوارح و افعال خاضع باش ، چنانكه در گفتار و ادعا بنده خدايى . (يعنى در گفتار و كردار بنده خدا باش .) و وصل كن راستى زبان را به صفا و راستى پنهان ؛ كه خدا تو را بنده قرار داده است و امر فرموده كه بندگى كنى به قلب و زبان و اعضا و جوارح ...

از كتاب شريف تفسير امام عسكرى صلوات الله عليه است كه فرمود: وقتى كه نماز خواننده براى تشهد اول و دوم بنشيند، خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: اى ملائكه من ، بنده من خدمت و عبادت مرا تمام كرد و نشست كه مرا ثنا گويد و به محمد نبى و پيامبر من صلوات فرستد. هر آينه من ثنا گويم بر او در ملكوت آسمانها و زمين ، و هر آينه صلوات مى فرستم بر روح او در ميان ارواح .

در كتاب وسائل از شيخ صدوق به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم باعث تمامى نماز است . و نمازى نيست براى شخص وقتى كه صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ترك كند.

از شيخ طوسى به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: تمامى روزه به دادن زكات است (زكات فطره )؛ چنانكه صلوات بر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم سبب تمامى نماز است . كسى كه روزه بگيرد و زكات را عمدا ندهد، روزه اى براى او نيست . و همچنين كسى كه نماز بخواند و عمدا صلوات را ترك كند، پس نمازى براى او نيست ...

حقيقت و فضيلت سلام

قال تعالى : فاذا دخلتم بيوتا فسلموا على انفسكم تحيه من عندالله مباركه طيبه .. يعنى : وقتى كه داخل خانه شديد پس سلام كنيد بر خودتان (به اينكه شما بر اهل خانه سلام كنيد و اهل خانه كه جواب سلام شما را دادند، چون شما سبب سلام ايشان شديد، پس ‍ بر خودتان سلام كرديد). و اين سلام تحيتى است از جانب خدا مبارك (يعنى بابركت ) و طيب (يعنى باعث پاكيزگى شما است .)

پس به حسب اين آيه شريفه با روايات وارده در تفسير برهان ، سلام تحيت است از جانب خدا كه مبارك و طيب است . پس وقتى كه سلام كردى بر كسى ، يعنى تحيت مبارك و طيب از جانب خدا بر تو باد. و اين مصداق دعاست براى غير.

و شاهد ديگرى براى اينكه سلام تحيت است كلام خداوند تبارك و تعالى كه فرمود: دعواهم فيها سبحانك اللهم و تحيتهم فيها سلام . يعنى : گفتار مؤ منين در بهشت ((سبحانك اللهم )) مى باشد و تحيت آنها در آنجا سلام است .

در كتاب بحار و وسائل از كتاب علل شيخ صدوق نقل كرده اند كه : خداوند به آدم (عليه السلام ) فرمود: برو نزد اين جماعت ملائكه و بگو: السلام عليكم و رحمة الله و بركاته . پس سلام كرد بر آنان . پس ملائكه عرض كردند: و عليك السلام و رحمه الله و بركاته . وقتى كه برگشت ، ذات مقدس حق فرمود: اين سلام تحيت تو و تحيت اولاد تو است بعد از تو تا روز قيامت .

و مضمون اين خبر را در كتاب مستدرك از كتاب تحفه الاخوان از ابوبصير از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است .

در مستدرك از تفسير ابوالفتوح رازى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: سلام تحيت است براى ملت ما، و امان است براى ذمه ما.

از كتاب تحفه الاخوان از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه فرمود: افشا نشود سلام در ميان قومى مگر آنكه ايمن شوند از عذاب . پس اگر شما آن را انجام دهيد، داخل بهشت شويد.

از كتاب روضه الواعظين از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل است كه فرمود: سلام از اسماءالله است . پس افشا كنيد بين خودتان ؛ كه مرد مسلمان وقتى كه مرور مى كند بر جماعتى و بر آنان سلام مى كند، اگر آنان رد سلام نكردند، رد مى كند بر سلام كننده آن كسى كه بهتر و پاكيزه تر است از آنان .

و در چند روايت وارد شده كه سلام مستحب و جواب آن واجب است .

در كتاب وسائل از شيخ كلينى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه فرمود: كسى كه بگويد: ((السلام عليكم )) ده حسنه به او داده شود. و كسى كه بگويد: ((سلام عليكم و رحمة الله )) بيست حسنه براى او مى باشد. و اگر گفت : ((سلام عليكم و رحمة الله و بركاته )) پس سى حسنه براى او مى باشد.

و چند روايت در كتاب مستدرك به اين مضمون نقل كرده است . و در بعضى از آن روايات تصريح شده كه ثواب جواب دهنده سلام نيز همين طور است .

از تفسير ابوالفتوح رازى از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: بين سلام كننده و جواب دهنده صد حسنه است . 99 حسنه براى سلام كننده ، و يكى براى جواب دهنده سلام مى باشد.

از كتاب محاسن از اميرالمؤ منين صلوات الله عليه نقل شده كه فرمود: براى سلام هفتاد حسنه است . 69 عدد آن براى ابتدا كننده به سلام ، و يكى براى جواب دهنده است .

در كتاب وسائل از كتاب كشف الغمه از كتاب دلائل عبدالله بن جعفر حميرى از اسحاق ابن عمار از امام صادق (عليه السلام ) است كه در ضمن حديثى فرمود: مؤ من كه مرور مى كند بر مؤ منين و بر آنان سلام مى كند، پس ملائكه رد مى كنند و مى گويند: سلام عليكم و رحمه الله و بركاته اءبدا.

در كتاب قرب الاسناد از هارون بن مسلم از مسعده بن صدقه از امام صادق (عليه السلام ) از امام باقر صلوات الله عليه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل است كه فرمود: كسى كه از ميان مجلس حركت مى كند، رفقايش را وداع كند به سلام ، پس اگر آنان داخل در كار خيرى شدند، شريك آنان خواهد بود، و اگر در باطل وارد شدند، باكى بر او نيست .

در كتاب وسائل از شيخ طوسى در كتاب مجالس خود به سندش از جابر از امام باقر صلوات الله عليه نقل كرده است كه فرمود: ملكى از خداوند تعالى سوال كرد كه خدا به او قوه شنيدن تمام كلمات بندگان را عطا فرمايد، پس خداوند به او عطا فرمود. پس نيست احدى از مؤ منين كه بگويد: ((صلى الله على محمد و آله و سلم )) مگر آنكه آن ملك مى گويد: ((و عليك السلام )) و عرض ‍ مى كند خدمت پيغمبر (عليه السلام ) يا رسول الله ، فلانى بر تو سلام رسانيده . پس رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: و بر او باد سلام .

در كتاب وسائل هشت روايت از كتاب كافى و تهذيب و غيره نقل كرده كه : سلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از راه دور به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى رسد.

در كتاب مستدرك ده روايت نقل كرده است كه صلوات و سلام از هر جا باشد، به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى رسد. و همچنين نسبت به ائمه دين صلوات الله و سلامه عليهم روايات زياد نقل كرده اند كه سلام از دور به آنان مى رسد. و اين از جمله واضحات معارف حقه است .

پس وقتى كه مى گويد: السلام عليك اءيها النبى و رحمه الله و بركاته . - يعنى : سلام و تحيت و رحمت خدا و بركاتش بر تو باد اى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم - پس به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى رسد و جواب سلام مى دهد، و ملك هم بر او سلام مى كند.

و وقتى كه مى گويد: السلام علينا و على عباد الله الصالحين . يعنى : سلام بر ما و بر بندگان خوبان خداوند باد - پس سلام كرده بر جميع مؤ منين و مؤ منات كه صالحان و خوبانند.

و وقتى كه بگويد: ((السلام عليكم و رحمه الله و بركاته )). يعنى : سلام بر شما باد و رحمت خدا و بركات او - پس اگر امام جماعت باشد، در قلب خود خطور مى دهد كه سلام و تحيت باد بر دو ملك كه بر او موكلند و بر ماءمومين . و ماءموم خطور مى دهد: سلام بر دو ملك و امام و ماءمومين راست و چپ باد. و منفرد، خطور مى دهد: سلام بر دو ملك باد.

و در السلام علينا و على عباد الله الصالحين . خطور مى دهد: سلام بر ما و بر پيامبران و ائمه (عليهم السلام ) و ملائكه و ساير خوبان از بندگان خداوند تعالى .

شيخ صدوق در كتاب شريف من لا يحضر نقل كرده كه : مردى عرض كرد به اميرالمؤ منين صلوات الله عليه : چيست معناى بلند كردن پاى راست و گذاشتن پاى چپ بر زمين در حال تشهد؟ حضرت فرمود: تاءويلش اين است كه : خدايا، بميران باطل را و به پا دار حق را. عرض كرد: چيست معناى قول امام جماعت : ((السلام عليكم ))؟ فرمود: امام از جانب خداى تعالى ترجمه مى كند به اهل جماعت مى گويد: امان و سلامتى براى شما باد در روز قيامت از عذاب خدا.

در كتاب بحار و وسائل از كتاب علل شيخ صدوق به سند خود از مفضل نقل كرده است كه گفت : سوال كردم از امام صادق (عليه السلام ) از علت سلام نماز. تا آنكه گفت : عرض كردم خدمت امام (عليه السلام ) براى چه سلام ختم نماز و تحليل آن (يعنى حلال شدن مبطلات نماز) شده است ؟ فرمود: براى آنكه سلام تحيت ملكين است ، و در انجام دادن نماز با حدود مقرره و ركوع و سجود و سلام ، سلامتى بنده است از آتش ، و در قبولى نماز قبولى ساير اعمال حاصل است .

و وقتى كه نماز سالم شد، جميع اعمال سالم است ، و اگر سالم نشد و رد شد، تمام اعمال رد مى شود. (33)