تاءويل تكبيرات و افعال نماز
مجلسى در بحار فرموده : يافتم به خط شيخ محمد بن على الجبعى كه
نقل فرمود از خط شهيد قدس الله روحهما فرمود شهيد: روايت كرده جابربن
عبدالله انصارى از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) كه در مقام بيان
تاءويل نماز فرمود:
تاءويل تكبير اول نماز اينكه خطور بدهى در قلب : خدا بزرگتر است از
اينكه توصيف شود به صفت قيام و قعود.
و اما تاءويل تكبير دوم : بزرگتر است از اينكه توصيف شود به حركت يا
سكون .
و در تكبير سوم : بزرگتر است از اينكه توصيف شود به جسميت يا تشبيه شود
به چيزى و ادراك شود به قياسى .
و در تكبير چهارم : بزرگتر است از اينكه آنچه عارض مخلوق شود عارض بر
او شود يا مرضى بر او وارد شود.
و در پنجم : بزرگتر است از آنكه توصيف شود به جوهر يا عرض ، يا حلول
كند خدا در چيزى ، يا چيزى در او حلول كند.
و در ششم : بزرگتر است از آنكه محل صفات و حالات مخلوق واقع شود. و
منزه است از زوال و انتقال و تغير از حالى به حالى شدن و كم و زياد شدن
.
و در هفتم : بزرگتر است از آنكه حواس ظاهره و باطنه او را ادراك نمايد.
و تاءويل كشيدن گردن در حال ركوع آنكه خطور در قلب دهى : خدايا، ايمان
آوردم به تو هر چند گردن مرا بزنند.
و تاءويل سر برداشتن از ركوع وقتى كه بگويى :
سمع الله لمن حمده الحمد لله رب العالمين آن است كه يعنى :
اجابت كند خدا كسانى را كه حمد خدا مى كنند و تمام حمد براى خداى
پروردگار عالميان است آن خدايى كه من نبودم . پس مرا ايجاد كرد.
و تاءويل سجده اول آنكه در حال سجده خطور به قلب دهى كه : من از زمين
خلق شده ام .
و تاءويل سر برداشتن از سجده اول آنكه : خدايا، مرا از زمين بيرون كردى
.
و تاءويل سجده دوم آنكه : خدايا، مرا به زمين برمى گردانى .
و سر برداشتن از سجده دوم يعنى : خدايا، مرا باز از قبر بيرون مى آورى
براى روز قيامت .
و تاءويل نشستن آنكه خطور دهى به قلب خود: خدايا، من اقامه كردم حق را
و ميراندم باطل را.
و تاءويل تشهد تجديد ايمان و اسلام است . و اما ((السلام
عليكم و رحمة الله و بركاته )) ترحمى است از
جانب خداى متعال و معناى او آنكه امان است براى شما از عذاب روز قيامت
.
پس فرمود اميرالمؤ منين (عليه السلام ): كسى كه اين تاءويلات را كه
بيان كردم نداند، نماز او ناقص است .
عظمت و اهميت
((بسم الله الرحمن الرحيم ))
بدان كه : آيه شريفه : ((بسم الله الرحمن
الرحيم )) اعظم آيات قرآن است ؛ چنانكه امام
صادق (عليه السلام ) در روايت خالد بن مختار فرموده و آقا ابوالحسن
الكاظم (عليه السلام ) در روايت سليمان جعفرى فرموده است .
و نيز اكرم آيات قرآن مى باشد؛ چنانكه امام باقر (عليه السلام ) در
روايت ابوحمزه و در روايت محمد بن الفضل الازدى تصريح فرموده است . و
اين روايات را در كتاب مستدرك و بحار و تفسير برهان از تفسير عياشى و
غيره نقل فرموده اند.
و نيز افضل آيات سوره حمد است ؛ چنانكه امام صادق (عليه السلام ) در
روايات صحيحه تهذيب و در روايت سعدبن عمر الجلاب تصريح فرموده است .
در تهذيب ص 218 به سند حسن از عبدالله بن يحيى الكاهلى از امام صادق
(عليه السلام ) از امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمود:
((بسم الله الرحمن الرحيم ))
نزديكتر است به سوى اسم اعظم از ناظر چشم به سوى سفيدى آن .
در كتاب تفسير برهان از صدوق به سند صحيح از امام رضا (عليه السلام )
نقل كرده است كه فرمود: ((بسم الله الرحمن
الرحيم )) نزديك تر است به سوى اسم اعظم از
سياهى چشم به سفيدى آن .
اين روايت را به سند ديگر در تفسير برهان و كتاب وسائل و بحار نقل كرده
اند. و در كتاب بحار به سند ديگر از امام عسكرى (عليه السلام ) نقل
كرده است .
در كتاب كافى به سند خود از فرات بن احنف از امام باقر (عليه السلام )
نقل كرده است كه فرموده :
اول هر كتابى كه از آسمان نازل شده ((بسم الله
الرحمن الرحيم )) بوده است .
و وقتى كه ((بسم الله الرحمن الرحيم
)) گفتى ، پس باك نيست كه استعاذه نكنى .
و وقتى كه بخوانى ((بسم الله الرحمن الرحيم
)) را، مى پوشاند تو را در آنچه بين آسمان و
زمين است . مجلسى فرموده : يعنى مى پوشاند تو را از عذاب خدا، يا
عيبهايت را از ملائكه يا از مردم و جن نيز. انتهى .
در كتاب تفسير امام حسن عسكرى صلوات الله عليه مذكور است كه امام صادق
(عليه السلام ) فرمودند: بسا مى شود بعضى شيعيان ما ترك كند در ابتداى
كارهاى خودشان ((بسم الله الرحمن الرحيم
)) را، پس خدا مبتلا فرمايد او را به بليه اى
براى آنكه متنبه فرمايد او را بر شكرگذارى خدا و ثناگويى خداى عزوجل و
محو كند از او عيب و عار اين نقص را كه ترك بسم الله نموده است .
پس امام بيان فرمود قضيه عبدالله بن يحيى كه در محضر مقدس حضرت
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روى كرسى نشست و چون ((بسم
الله الرحمن الرحيم )) نگفت ، از كرسى به زمين
افتاد و سر او شكست و خون جارى شد. حضرت فرمود:
آيا نمى دانى كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم حديث فرمود مرا
از جانب خداى عزوجل كه : هر امرى كه اسم خداى در آن ذكر نشود، ابتر است
. يعنى عاقبت خير ندارد.
عبدالله بن يحيى عرض كرد: بلى - پدر و مادرم فداى تو باد - ديگر ترك
بسم الله نمى كنم . حضرت فرمود: در اين هنگام بهره و سعادت خواهى ديد.
عرض كرد: يا اميرالمؤ منين ، چيست تفسير ((بسم
الله الرحمن الرحيم ))؟ حضرت فرمود: بنده در وقت
قرائت قرآن يا هر كارى كه مى خواهد انجام دهد بگويد: ((بسم
الله الرحمن الرحيم )) يعنى : به بركت اين اسم
اين كار را انجام مى دهم . و هر امرى كه ابتداى آن ((بسم
الله الرحمن الرحيم )) باشد، آن مبارك است .
تا آنكه فرمود: خداى عزوجل مى فرمايد: اى بندگان من كه محتاج به رحمت
من باشيد، من در هر حال و در هر وقت احتياج و ذلت عبوديت را لازمه ذات
شما قرار دادم . پس به سوى من پناهنده شويد در هر كارى كه وارد مى
شويد. و اميد تمامى آن را داريد، كه من اگر اراده كنم كه بخششى به شما
نمايم ، كسى قدرت منع آن ندارد، و اگر اراده كنم كه منع كنم شما را،
كسى قدرت ندارد غير من بر عطاى به شما. پس بگوييد در ابتداى هر كارى
كوچك يا بزرگ ((بسم الله الرحمن الرحيم
)).
تا آنكه فرمود: رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: هر كس
محزون كند او را كارى ، پس بگويد ((بسم الله
الرحمن الرحيم )) از روى اخلاص و اقبال و توجه
قلب به سوى اين كلام شريف ، از يكى از دو كار خالى نيست ؛ يا به حاجت
دنياى خود مى رسد، يا ذخيره مى شود براى او در آخرت نزد ذات مقدس حق .
و آنچه نزد خداست بهتر و باقى تر است براى مؤ منين .
و فرمود اميرالمؤ منين (عليه السلام ) ((بسم
الله الرحمن الرحيم )) آيه اى است از فاتحه
الكتاب . و آن هفت آيه است ، تمام آن ((بسم الله
الرحمن الرحيم )) است .
شنيدم از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: ذات مقدس حق
فرمود: اى محمد و لقد آتيناك سبعا من المثانى و
القرآن العظيم يعنى : ((ما لطف كرديم به
تو سبع المثانى را - كه سوره حمد است - و قرآن عظيم را.)).
پس خدا بر من منت نهاد به اين سوره شريفه و آن را معادل قرآن قرار داده
. و فاتحه الكتاب اعظم و اشرف گنجهاى عرش است .
و خدا مخصوص كرد به آن محمد صلى الله عليه و آله و سلم را و مشرف كرد
خدا او را به آن ، و احدى با او شريك نيست مگر حضرت سليمان كه
((بسم الله الرحمن الرحيم ))
را خدا فقط به او داد.
پس كسى كه بخواند آن را در حالى كه معتقد باشد به ولايت محمد و آل
طيبين او و منقاد باشد براى امر آنان و تصديق كننده باشد به ظاهر و
باطن آنان ، خدا عطا فرمايد به او به هر حرفى از آن حسنه اى كه هر حسنه
افضل باشد از دنيا و آنچه در دنياست . و هر كس استماع كند آن را، به
اندازه ثلث ثواب خواننده به او داده شود.
حقير گويد: شايد مراد اين باشد كه به حضرت سليمان لفظ
((بسم الله الرحمن الرحيم )) داده شده و
مراد از روايت فرات كه گذشت آن باشد كه معنى ((بسم
الله ...)) در اول هر كتابى به لسان قومى كه
كتاب بر آنها نازل مى شده بوده است .
برقى در كتاب محاسن به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده
است كه در ضمن حديثى فرمود: كسى كه وضو بگيرد و اسم خدا را نبرد، شيطان
در وضوى او شركت دارد. و وقتى كه غذا بخورد، يا آب بياشامد، يا لباسى
بپوشد، يا هر كارى ديگرى بكند، سزاوار است كه اسم خدا را بر آن ببرد.
اگر نكرد شيطان در آن شركت مى كند.
و همين روايت را جعفر بن محمد بن شريح در كتاب خود از حميدبن شعيب از
جابر جعفى از امام باقر يا صادق (عليهما السلام ) نقل كرده است .
در كتاب جامع الاخبار از ابن مسعود از پيغمبر صلى الله عليه و آله و
سلم نقل كرده كه فرمود: كسى كه بخواند ((بسم
الله الرحمن الرحيم )) را، بنويسد خدا براى او
چهار هزار حسنه ، و محو فرمايد از او چهار هزار گناه ، و بلند كند خدا
براى او چهار هزار درجه .
و روايت كرده است از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: كسى
كه بخواند ((بسم الله الرحمن الرحيم
)) را، بنا كند خدا براى او در بهشت هفتاد هزار
قصر از ياقوت قرمز، در هر قصرى هفتاد هزار خانه از لؤ لؤ سفيد، در هر
خانه هفتاد هزار تخت از زبرجد سبز، بالاى هر تختى هفتاد هزار فرش از
سندس و استبرق و بر او حوريه اى است . و براى اين حوريه هفتاد هزار
گيسوست آراسته شده به در و ياقوت و نوشته شده بر رخسار راست او:
((محمد رسول الله )) و بر
رخسار چپ : ((على ولى الله ))
و بر پيشانى : ((الحسن ))
و بر زنخدان : ((الحسين ))
و بر دو لب او: ((بسم الله الرحمن الرحيم
)).
راوى عرض كرد: يا رسول الله ، براى كيست اين كرامت ؟ فرمود: براى كسى
است كه به حرمت و تعظيم بگويد: ((بسم الله
الرحمن الرحيم )).
محدث قمى در كُنى و القاب و صاحب روضات الجنات نقل كرده اند كه : سبب
توبه بِشر حافى آن بود كه در بين راه قطعه اى يافت كه در آن نوشته بود:
((بسم الله الرحمن الرحيم ))
و قدمهاى مردم در راه بر آن واقع شده بود. اين قطعه را گرفت و تميز كرد
و چند درهم عطر خريد پس قطعه ورقه را خوشبو نمود و در شكاف ديوار قرار
داد. پس در خواب ديد گوينده اى مى گويد: اى بشر، اسم مرا خوشبو كردى و
پاك نمودى ، من تو را طيب و پاكيزه قرار مى دهم در دنيا و آخرت . پس
صبح كه شد توبه كرد.
در كتاب تفسير حضرت عسكرى (عليه السلام ) در ذيل آيه شريفه :
((ليس البر)) - الايه ،
فرمود امام (عليه السلام ): به درستى كه خدا فضيلت داد محمد صلى الله
عليه و آله و سلم را به فاتحه الكتاب بر جميع پيامبران كه به احدى از
پيامبران اين فضيلت را نداده مگر حضرت سليمان كه فقط به او
((بسم الله الرحمن الرحيم ))
را لطف فرموده . پس وقتى كه سليمان خواند اين آيه شريفه را، عرض كرد:
اى پروردگار من ، چقدر كلمات شريفه اى است ! به درستى كه از جميع
ممالكى كه به من بخشيدى نزد من عزيزتر و بهتر است . خداوند فرمود:
چگونه اين طور نباشد و حال آنكه نيست مردى يا زنى كه مرا نام نهد به
اين نامها و اين آيه شريفه را بر زبان جارى كند مگر آنكه ثابت مى كنم
براى او هزار مقابل ثواب كسى كه هزار مقابل ممالك تو را صدقه بدهد. اى
سليمان ، اين آيه هفت يك سوره حمد است كه مى بخشم به محمد صلى الله
عليه و آله و سلم سيد تمام پيامبران ...
عظمت و فضيلت و ثواب سوره
مباركه حمد
عظمت سوره مباركه حمد از اخبار گذشته استفاده مى شود. چون كه آن
را به ازاى قرآن و معادل قرآن و اشراف گنجهاى عرش قرار داده است .
صدوق در من لا يحضر از فضل بن شاذان از امام رضا صلوات الله عليه نقل
كرده كه در روايت بيان علل احكام فرمود: ابتدا شده در نماز به سوره
حمد، براى آنكه در قرآن مجيد و ساير كلام نيست كلامى كه جمع شده باشد
در او جوامع خير و حكمت الاهيه مانند سوره مباركه حمد...
صدوق در كتاب ثواب الاعمال از على بن ابى حمزه بطائنى نقل كرده است كه
گفت : امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اسم اعظم خدا جدا جدا شده در
سوره مباركه حمد.
و همين روايت در كتاب مستدرك از سيد ابن طاووس به سند ديگر و در كتاب
تفسير برهان و بحار نقل شده است .
در كتاب كافى به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه
فرمود: اگر بخوانم حمد را بر ميتى هفتاد مرتبه پس زنده شود، عجب نيست .
و به سند ديگر از امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمود: هر مريضى كه
الحمد او را خوب نكند، هيچ چيز ديگر او را خوب نمى كند و به سند ديگر
نيز اين روايت نقل شده است .
در تفسير برهان از عياشى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده
است كه فرمود به جابربن عبدالله : آيا نمى خواهى تعليم كنم تو را افضل
سوره اى كه خدا نازل فرموده است در قرآن ؟ عرض كرد: بلى . پس تعليم كرد
او را سوره حمد و فرمود: آن شفا هست از هر دردى مگر مرگ .
از كتاب امالى شيخ از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه فرمود:
كسى كه به او علتى و مرضى برسد، پس حمد را در گريبانش هفت مرتبه
بخواند. اگر خوب نشد، هفتاد مرتبه بخواند. كه من ضامن هستم براى او
عافيت را.
از كتاب مناقب ابن شهر آشوب نقل شده كه يكى از دو دست هشام بن عدى
الهمدانى در جنگ صفين جدا شد. پس اميرالمؤ منين صلوات الله عليه دست او
را گرفت و بر محل خودش گذاشت و چيزى خواند، خوب شد. عرض كرد يا
اميرالمؤ منين چه خواندى ؟ حضرت فرمود: سوره حمد. چون كه فهميد در نظرش
كوچك آمد، دست او از محل افتاد ديگر حضرت به او اعتنا نفرمود.
از كتاب طب الائمه از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: هر
وقت به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كسالتى و يا چشم زخمى يا
دردسرى عارض مى شد، دست مبارك خود را باز مى كرد و سوره حمد و معوذتين
(سوره قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق ) مى خواند، پس دست خود
را به صورت مى كشيد، درد و كسالت برطرف مى شد.
از طب الائمه از امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمود: هر كس سوره
مباركه حمد و قل هو الله احد او را خوب نكند، پس هيچ چيز او را خوب نمى
كند. و هر مرضى دفع مى شود به اين دو سوره شريفه .
از امام صادق (عليه السلام ) است كه به يكى از دوستان كه مبتلا به تب
شديد بود فرمود: سر خود را در ميان گريبان پيرهن داخل كن و اذان و
اقامه بگو و هفت مرتبه سوره حمد بخوان . پس عمل كرد، فورى خوب شد.
و از امام (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: نخواندم حمد را بر دردى
هفتاد مرتبه مگر آنكه ساكن شد. و اگر بخواهيد تجربه كنيد، لكن شك
نكنيد.
شيخ طبرسى در كتاب مكارم الاخلاق از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
نقل كرده كه فرمود: در هفت مرتبه حمد خواندن شفاست براى هر دردى . و
اگر صد مرتبه بخواند و روح از جسد خارج شده باشد، خداوند روح او را
برمى گرداند.
در بحار از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است كه فرمود: كسى كه
فاتحه الكتاب را بخواند، خدا به او به عدد تمام آيات كه نازل فرموده ،
ثواب عطا فرمايد.
در حديث سوالات يهودى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همين مفاد
را پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در جواب يهودى فرموده است .
و در حديث ديگر مى فرمايد: كسى كه فاتحه الكتاب را قرائت كند، اجرش مثل
آن كسى كه دو ثلث قرآن را تلاوت كرده مى باشد. و مثل آن است كه بر هر
مرد و زن مؤ منى تصدق كرده .
و در حديث ديگر فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : قسم به آن
كسى كه جان من به يد قدرت اوست ، خدا نازل نكرده در تورات و انجيل و
زبور و قرآن مثل اين سوره شريفه . و آن است ام القرآن و سبع المثانى
...
و اين دو روايت اخير را شيخ طبرسى در تفسير مجمع البيان نيز ذكر فرموده
است . و روايات گذشته را در كتاب وسائل و مستدرك نقل كرده اند.
در بحار از دعوات راوندى نقل كرده از اميرالمؤ منين از پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم كه فرمود: جبرئيل نازل شد و گفت : يا محمد صلى الله
عليه و آله و سلم به درستى كه خداى تعالى بر تو هيچ سوره اى از قرآن
نازل نكرده مگر آنكه در آن حرف فا مى باشد - و هر فايى از آفت است -
مگر سوره حمد كه فا در آن نيست .
از كتاب تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه
فرمود: شيطان چهار مرتبه به صداى بلند گريه كرد: اول آن روزى كه خدا او
را لعنت كرد، و آن روزى كه به زمين آمد، و آن روزى كه پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم مبعوث شد، و ديگر آن روزى كه ام الكتاب - يعنى سوره
حمد - نازل شد.
در كتاب مستدرك از امام رضا (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: قرائت
حمد شفاست براى هر دردى مگر مرگ .
و از ابو سليمان نقل كرده كه گفت : در جنگى خدمت پيامبر صلى الله عليه
و آله و سلم بوديم . مردى بيهوش افتاد. يكى از اصحاب سوره فاتحه الكتاب
را در گوش او خواند، حركت كرد و خوب شد. پس عرض كرديم اين را خدمت
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم . پس فرمود: اين سوره ام القرآن است
. و آن است شفا از هر دردى .
در اول تفسير برهان او مولا اميرالمؤ منين صلوات الله عليه نقل كرده كه
عبدالله بن عباس مشرف شد خدمت حضرت براى تفسير قرآن . حضرت وعده داد او
را براى شب . پس در شب حاضر شد. حضرت فرمود: اول قرآن چيست ؟ عرض كرد:
فاتحه الكتاب . حضرت فرمود: اول فاتحه چيست ؟ عرض كرد: بسم الله . حضرت
فرمود: اول ((بسم الله ))
چيست ؟ عرض كرد: بسم . باز فرمود: اول بسم چيست ؟ عرض كرد: با. پس حضرت
شروع فرمود در تكلم در ((با))
تا آخر شب . وقتى كه نزديك صبح شد فرمود: اگر شب ادامه داشت ، ما نيز
در كلام خود ادامه مى داديم .
و فرمود در حديث ديگر: اگر بخواهم سنگين مى كنم بار هفتاد شتر را در
تفسير فاتحه الكتاب . يعنى از بيانات من كتابها در تفسير فاتحه الكتاب
نوشته شود كه اگر بر هفتاد شتر بار شود سنگين شود.
اسامى سوره مباركه حمد
از آنچه ذكر كرديم ، اسامى سوره حمد فهميده مى شود:
اول : فاتحه الكتاب .
دوم : سوره حمد؛ چون حمد و ستايش در آن است .
سوم : ام الكتاب ؛ يعنى : اصل الكتاب ؛ اصل كتاب كه گويا كتاب از آن
حاصل شده است . مثل آنكه زمينها چون از زمين كعبه توسعه يافته ، اسم
زمين مكه ام القرى شده است .
پس ام الكتاب اصل كتاب است . چون مطالب قرآن به نحو اجمال در آن جمع
است . براى آنكه مطالب قرآن يا راجع به وحدانيت و ربوبيت و صفات
پروردگار است و يا راجع به عبوديت و بيان طريق مستقيم است و اينكه
سالكين آن در نعمت و راحت و الطاف پروردگارند، و آن طريقه معصومين مى
باشد كه خطا و گناهى نمى كنند كه غضب و عذاب شامل آنها شود، و از راه
حق خارج نمى شوند كه داخل اهل ضلال شوند. و يا مطالبش راجع به قصص
انبيا و حالات آنهاست . و يا راجع به كفار و مشركين است كه تمام اين
مطالب به نحو اجمال در سوره حمد است .
چهارم : ام القرآن ؛ به همان مناسبتى كه در ام الكتاب بيان كرديم .
پنجم : سوره شفا؛ چون براى همه دردها شفاست .
ششم : سبع المثانى . سبع يعنى هفت . چون هفت آيه است . و مثانى است
زيرا در ركعت اول و دوم نماز تكرار مى شود.
تفسير سوره مباركه حمد
تفسير سوره مباركه حمد به نحو اختصار اين است .
شيخ ثقه جليل و فاضل نبيل على بن ابراهيم قمى در تفسير خود به شش سند
معتبر نقل فرموده از امام باقر و امام صادق و امام رضا صلوات الله
عليهم اجمعين كه فرمودند در تفسير آيه شريفه : ((بسم
الله )): ((با))
بهاء خداست . (يعنى اشاره است به حسن و جمال و عظمت ذات مقدس .) و
((سين )) سناء خداست .
(يعنى اشاره است به رفعت و علو پروردگار جل جلاله .) و
((ميم )) ملك خداست (يعنى اشاره است به
پادشاهى و سلطنت ذات پاك احديت .) و ((الله
)) براى الاه تمام موجودات اسم است .
((رحمن )) است به جميع
خلق در دنيا. (يعنى مؤ من و كافر در دنيا مشمول نعمتهاى خداوندند) و
((رحيم )) است به مؤ منين
فقط. (يعنى بعد از مرگ رحمت ذات مقدس مخصوص مؤ منين است .)
و همين روايت از كافى و غير آن نيز نقل شده است . و همچنين شيخ صدوق از
امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است .
((الحمد لله )) يعنى :
تمام حمد و ستايش و ثنا و خوبى كه در عالم مخلوقات و موجودات مى باشد
ملك و مخصوص ذات مقدس حق است . و هر خوبى كه نزد هر مخلوقى مى باشد
همه از ناحيه ذات پاك او و از اثر لطف و مرحمت اوست . و هرگز موجودى
مالك نعمتى نخواهد شد مگر به تمليك و بخشش او. و هر حسن و كمال نعمتى
كه نزد ممكنات است همه از طرف اوست . و حدوث و بقا و محل آن همه به
خواست و اراده اوست .
لا خير و لا نعمه الا من الله تعالى . و لا حول
و لا قوه الا بالله تعالى . ما شاء الله . لا ياءتى بالخير الا الله .
و لا يصرف السوء الا الله . و كل نعمه فمن الله تعالى .
((رب العالمين )) يعنى :
خالق و مالك و صاحب و پروردگار تمام عالميان است كه همه به خواست و
اراده او ايجاد شده اند و با بقاى او باقى اند. و هيچ موجودى نمى تواند
آنى و كمتر از آن خود را نگهدارى كند مگر به خواست و اراده و نگهدارى
او. لا اله الا هو الحى القيوم .
و مناسب است در اينجا بيان مختصرى كنيم از ((عالمين
)) - بحول الله تعالى و قوته - و ابتدا نماييم
به رواياتى كه ثقه جليل و محدث نبيل شيخ القميين و سيدالمحدثين عظيم
القدر و المنزله محمد بن الحسن الصفار كه از بزرگواران اصحاب حضرت
عسكرى صلوات الله عليه بود.
در كتاب شريف بصائر در جزء هشتم باب 12 به سند خود از امام سجاد صلوات
الله عليه نقل كرده كه فرمود به منجمى : آيا دلالت كنم تو را بر كسى كه
از اول زمانى كه بر ما وارد شدى تا حال چهارده عالم را سير كرده و هر
عالمى سه مقابل دنياست و از جاى خود حركت نكرده ؟ عرض كرد: كيست ؟
فرمود: من . و اگر بخواهى خبر دهم تو را به آنچه خوردى و آنچه ذخيره
كردى .
و اين خبر را در بحار از كتاب اختصاص شيخ مفيد و بصائر نقل كرده است .
و نيز بصائر از حضرت ابوالحسن صلوات الله عليه در ضمن حديثى نقل كرده
كه فرمود: براى خدا هفتاد هزار عالم است كه بيشترند از عدد انس و جن
...
شيخ صدوق در كتاب خصال نقل كرده از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود:
براى خداى عزوجل دوازده هزار عالم است . و هر عالمى بزرگتر است از هفت
آسمان و هفت زمين . هر عالمى خيال مى كنند كه غير خودشان عالم ديگر
نيست . و حجت خدا بر آنها من هستم .
و اين خبر را در بحار از كتاب خصال و كتاب منتخب البصائر به دو سند از
امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است .
در آخر كتاب خصال نقل كرده از امام باقر (عليه السلام ) كه در ضمن
حديثى فرمود: خيال مى كنى كه خدا همين يك عالم را خلق كرده و بشرى غير
از شما خلق نكرده است ؟ نه چنين است ! بلكه هزار هزار عالم و هزار هزار
آدم خلق فرموده است ...
و اين خبر را در بحار از كتاب توحيد و خصال نقل كرده است .
و غير اين روايات زياد است كه در تفسير برهان در ذيل آيه شريفه و در
بحار ج 27/46، و ج 75/320 - 349 مذكور است .
((الرحمن )) يعنى : بسيار
رحم و مهربانى كننده است بر جميع مخلوقات در دنيا بر مؤ من و كافر كه
همه را مشمول رحمت و نعمت و الطاف خود قرار مى دهد، هر چند معصيت او
نمايند و منكر او گردند و به واسطه كفر و شرك ، نعمت را از آنان قطع
نمى كند.
((الرحيم )) يعنى : لطف
كننده و مهربان است به مؤ منين كه احكام و تكاليف آنان را سهل و آسان
قرار داده و تكليف شاق به آنان نكرده است .
در تفسير امام عسكرى صلوات الله عليه نقل كرده از اميرالمؤ منين صلوات
الله عليه كه فرمود: خدا رحمت خود را صد قسمت قرار داده . يك قسمت آن
را در تمام خلق تقسيم فرموده و به هر يك هر چه خواسته لطف فرموده . و
به اين رحمت است كه انسان و حيوان يكديگر را رحم مى كنند. و وقتى كه
قيامت شود اين قسمت را با آن 99 قسمت ديگر براى خود جمع كرده و رحم مى
فرمايد به آن مؤ منين را.
((مالك يوم الدين )).
مالك يعنى : صاحب اختيار روز جزاست كه آن روز قيامت و حساب خلايق است ؛
هر وقت بخواهد قيامت را اقامه مى كند و خلايق را محشور مى فرمايد و بين
آنان به آنچه بخواهد حكومت مى فرمايد. و در ضمن اقرار است به روز قيامت
و حساب و مجازات اعمال .
و امام سجاد (عليه السلام ) و امام صادق (عليه السلام ) قرائت اين آيه
شريف را مكرر مى فرمودند.
((اياك نعبد)) يعنى :
خدايا، تو را عبادت مى كنيم و احدى را با تو شريك نمى كنيم . و اين
اقرار به خلوص نيت است در عبادت و رغبت تقرب است به سوى خداى تعالى .
((و اياك نستعين )) يعنى
: خدايا، از ذات مقدس تو استعانت مى جوييم كه ما را اعانت فرمايى بر
اطاعت و بندگى خودت تا آنكه اداى عبادت و انجام وظيفه كنيم به همان
كيفيت كه خواستى و ما را توفيق اجتناب از محرمات لطف فرمايى و از شر
شيطان انسى و جنى و گمراهان و موذيان و ظالمان نگهدارى فرمايى . و اين
شاهد است بر آنكه امورات به يد قدرت حق است و تفويض به خلق نشده است .
((اهدنا الصراط المستقيم )).
يعنى : هدايت و ارشاد فرما ما را به راه مستقيم و آن به آن نور هدايت
را در قلب ما روشن فرما؛ كه اگر يك آن نور ندهد خاموش است و در ضلالت و
تاريكى واقع خواهيم شد. مثل آنكه اگر يك آن قوت و قدرت و حيات ندهد،
مرگ به ما خواهد رسيد. و اين درخواست است كه در جميع امور ما را موفق
به طريق مستقيم فرما.
در تفسير برهان از شيخ صدوق به سند خود از مفضل نقل كرده كه گفت : سوال
كردم از امام صادق (عليه السلام ) از تفسير ((صراط)).
فرمود: آن طريق است به سوى معرفت خدا. و آن دو صراط است ؛ يكى در دنيا،
و ديگرى در آخرت . اما آنكه در دنياست ، پس آن امام واجب الاطاعه است
كه هر كس او را بشناسد و اقتدا به او نمايد، عبور كند بر صراطى كه در
آخرت بر جِسر جهنم است . و اگر امام را نشناخت ، قدم او از صراط قيامت
بلغزد و در آتش جهنم واقع شود.
و در روايات زياد تفسير شده ((صراط مستقيم
)) بر وجود مقدس امام (عليه السلام ). و امام
صادق (عليه السلام ) اين آيه شريفه را زياد تكرار مى فرمود.
((صراط الذين انعمت عليهم )).
يعنى : راه آن كسانى كه نعمت دادى به آنان . و مراد نعمتهاى ظاهرى نيست
. چون كفار و مشركين نيز در نعمتهاى ظاهرى شركت دارند. بلكه مراد
نعمتهاى باطنى است كه نعمت هدايت و معرفت خدا و پيامبران است . و آن ،
صراط انبيا و ائمه صلوات الله عليهم مى باشد.
((غير المغضوب عليهم و لا الضالين
)). يعنى : نه راه كسانى كه مورد غضب مى باشند و
نه راه گمراهان . و آنان كسانى هستند كه در غير طريق پيامبران و ائمه
صلوات الله عليهم وارد مى شوند و از طريق مستقيم منحرفند.
فضيلت و شرافت و ثواب
تلاوت قرآن
در وسائل به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) در وصيت رسول
الله صلى الله عليه و آله و سلم به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است
كه فرمود: بر تو باد به تلاوت قرآن بر هر حالت كه هستى .
شيخ كلينى و صدوق نقل كرده اند از امام باقر (عليه السلام ) كه فرمود:
كسى كه قرائت قرآن كند در نماز ايستاده ، خدا براى او به هر حرفى صد
حسنه بنويسد. و اگر در نماز نشسته بخواند، به هر حرفى پنجاه حسنه . و
اگر در غير نماز بخواند، به هر حرفى ده حسنه براى او نوشته شود.
جناب كلينى نقل كرده از سيدالشهدا صلوات الله عليه كه فرمود: كسى كه يك
آيه از كتاب خدا را در نماز ايستاده بخواند، خدا براى او به هر حرفى صد
حسنه بنويسد. و اگر در غير نماز بخواند، به هر حرفى ده حسنه . و اگر
استماع قرآن كرد، به هر حرفى يك حسنه براى او نوشته شود...
شيخ كلينى نقل فرموده از امام سجاد (عليه السلام ) و از امام صادق
(عليه السلام ) كه فرمودند: كسى كه حرفى از كتاب خدا را بدون آنكه
قرائت كند گوش بدهد، خدا براى او حسنه اى بنويسد و از او گناهى محو
فرمايد و براى او درجه اى بلند فرمايد. و اگر يك حرف ظاهرى (يعنى از
حفظ ياد بگيرد بدون تعلم خط) از او ياد گرفت ، بنويسد خدا براى او ده
حسنه ، و محو كند از او ده گناه و بلند كند براى او ده درجه . بعد
فرمودند: نمى گويم به هر آيه ولكن به هر حرفى ((با،
يا، تا)) و مثل اينها.
و فرمودند: كسى كه يك حرف در نماز نشسته بخواند، خدا براى او پنجاه
حسنه بنويسد، و از او پنجاه گناه محو فرمايد، و بلند فرمايد براى او
پنجاه درجه . و اگر در نماز ايستاده بخواند، خدا براى او به هر حرفى صد
حسنه بنويسد، و از او صد گناه محو فرمايد، و براى او صد درجه بلند
نمايد...
و مفاد اين روايت را كسان ديگر نيز نقل كرده اند. و در كتاب وافى نقل
شده است .
و به حسب روايات مستفيضه نظر كردن به قرآن شريف عبادت است ، و وضو
گرفتن براى قرائت قرآن مستحب است .
در كتاب وسائل و بحار از عدة الداعى نقل كرده اند كه فرمود معصوم (عليه
السلام ): براى قارى قرآن به هر حرفى در نماز ايستاده ، صد حسنه است ؛
و در نماز نشسته ، پنجاه حسنه ؛ و با وضو و طهارت در غير نماز، بيست و
پنج حسنه ؛ و بدون طهارت ، ده حسنه . آگاه باشيد! نمى گويم
((المر)) يك حرف است ،
بلكه براى الف ده حسنه ، و براى لام ده حسنه ، و براى ميم ده حسنه ...
فضيلت و ثواب قرائت سوره
شريفه قل هو الله احد
فضيلت و ثواب قرائت سوره شريفه قل هو الله احد پس زيادتر از آن
است كه بتوان احصا كرد. در تفسير برهان و در كتاب وسائل و مستدرك و
بحار و كتاب وافى روايات زياد در ابواب متفرق در مدح و عظمت و فضيلت و
شرافت اين سوره شريفه نقل كرده اند.
از آن جمله روايات زيادى است كه مفاد آنها اين است : كسى كه يك مرتبه
سوره قل هو الله را بخواند، گويا ثلث قرآن را خوانده است . و اگر دو
مرتبه بخواند، گويا دو ثلث قرآن را خوانده . و اگر سه مرتبه بخواند،
مثل آن است كه تمام قرآن را خوانده است .
از كتاب توحيد صدوق به سند خود از امام صادق صلوات الله عليه نقل شده
كه فرمود: كسى كه قل هو الله احد را يك مرتبه بخواند، گويا ثلث قرآن و
ثلث تورات و ثلث انجيل و ثلث زبور را قرائت كرده است .
كلينى در كتاب كافى به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده
كه فرمود: پدرم امام باقر (عليه السلام ) مى فرمود: قل هوالله احد ثلث
قرآن است . و قل يا اءيها الكافرون ربع قرآن است .
حقير گويد: گذشت كه سوره حمد دو ثلث قرآن است . و بيايد روايت صدوق از
امام رضا از پدرانش (عليهم السلام ) كه فرمودند: رسول الله صلى الله
عليه و آله و سلم فرمودند: كسى كه بخواند اذا زلزلت را چهار مرتبه ،
مثل كسى است كه تمام قرآن را خوانده .
شيخ كلينى ، در كافى به سند خود از مفضل نقل كرده است كه گفت : امام
صادق (عليه السلام ) فرمود: اى مفضل ، خود را از شر مردم نگهدارى كن به
بركت آيه شريفه ((بسم الله الرحمن الرحيم
)) و به بركت قل هوالله احد. بخوان آن را از طرف
راست و چپ و پيش رو و عقب سر و از بالاى سر و پايين پا. و وقتى كه داخل
شدى بر سلطان جابرى ، بخوان اين را سه مرتبه در وقتى كه نظر مى كنى به
سوى او، و دست چپ را ببند و باز نكن تا از نزد او خارج شوى .
و ايضا شيخ كلينى در كافى به سند خود نقل كرده است از امام باقر (عليه
السلام ) كه فرمود: كسى كه قل هوالله احد را يك مرتبه بخواند، بركت بر
او نازل شود. و اگر دو مرتبه بخواند، بركت بر او و اهل او نازل شود و
اگر سه مرتبه بخواند، بركت بر او و اهل او و همسايه هايش نازل مى شود.
و اگر دوازده مرتبه بخواند، بنا كند خدا براى او دوازده قصر در بهشت .
و اگر صد مرتبه بخواند، آمرزيده شود گناهان 25 ساله او غير از گناهان
راجع به خونريزى و اموال مردم . و اگر چهارصد مرتبه بخواند، براى اوست
ثواب چهارصد شهيد كه در راه خدا خون آنان ريخته شده است ...
و ايضا شيخ كلينى در كافى و صدوق در ثواب الاعمال از امام صادق (عليه
السلام ) نقل كرده اند كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
بعد از موت سعدبن معاذ هفتاد هزار ملك آمدند - و از آنان بود جبرئيل -
و بر سعد نماز خواندند. گفتم : اى جبرئيل ، به چه چيز سعد مستحق شد كه
شما بر او نماز بخوانيد؟ عرض كرد: به قرائتش قل هوالله احد را ايستاده
و نشسته و سواره و پياده و در حالت رفتن به جايى و برگشتن از جايى .
و شيخ كلينى به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) از رسول الله صلى
الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: كسى كه در وقت خواب صد
مرتبه قل هوالله احد را بخواند، گناهان پنجاه ساله او آمرزيده مى شود.
و اين روايت به چند سند در كتاب وسائل و مستدرك نقل شده است .
در كتاب ثواب الاعمال از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه
فرموده : وقتى كه شخص در محل خواب خود جاى مى گيرد و يازده مرتبه قل
هوالله احد را بخواند، محفوظ شود خانه او و خانه هاى اطرافش .
در كتاب مستدرك از شيخ كفعمى در جنه الامان الواقيه از خاتم الانبيا
صلى الله عليه و آله و سلم نقل است كه فرمود: كسى كه قل هو الله احد و
معوذتين را سه مرتبه وقت خواب بخواند، مثل كسى است كه قرائت قرآن كرده
و براى اوست به هر آيه از قرآن ثواب پيغمبرى از پيغمبران ، و از گناهان
خارج شود مثل روزى كه از مادر متولد شده . و اگر در آن شب يا روز
بميرد، شهيد مرده است .
و بعضى روايات ديگر بيايد.