آرزوى جبرئيل يا هفت خصلت ممتاز

ميرزا باقر حسينى زفره اى اصفهانى

- ۵ -


بخش سوّم : اهميت برقراركردن صلح و آشتى

اهميت صلح و آشتى دادن

گفتيم سومين آرزوى جبرئيل در اين حديث عبارت است از صلح و آشتى دادن بين دو نفر يا عده اى كه با هم قهر هستند.

مى گويد: اى رسول خدا بسيار مايل بودم كه از نوع بشر باشم تا بتوانم اختلاف دو نفر يا عده اى كه با هم قهر هستند بر طرف كنم و بين آنها صلح و آشتى برقرار نمايم.

براى دانستن اهميت اين آرزو جبرئيل هم قطعاً بايد به در خانه اهل بيت(عليهم السلام)برويم و اهميت آن را از بيان واقع بينانه آنها به دست آوريم.

ولى قبل از اينكه وارد بيان اهميت صلح و آشتى شويم به جا است تا اينكه گذرى بر مذمت اختلاف و قهر و كينه داشته باشيم. تا همچون دو بخش گذشته، اين موضوع نيز از هر جهت كامل و قابل استفاده باشد.

ابتدا به سراغ كلام خداى مهربان مى رويم و از ديدگاه قرآن كريم زشتى اختلاف را مورد ارزيابى قرار مى دهيم.

زشتى اختلاف در اسلام

در سوره انفال آيه 46 خداوند متعال خطاب به امت اسلامى چنين مى فرمايد: «و اطيعوا الله و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم و اصبروا ان الله مع الصابرين».

يعنى اى مؤمنين (اگر خواهان سعادت دنيا و آخرت هستيد، در تمام كارهايتان) از خدا و رسولش پيروى كند و از پراكندگى و نزاع بپرهيزيد. زيرا كشمكش و اختلاف باعث سستى و ضعف شما گشته و در نتيجه قدرت (و شوكت) شما از ميان مى رود. (شما چاره اى نداريد جز اينكه بايد در برابر مشكلات) استقامت نمائيد، چرا كه خداوند با استقامت كنندگان است.

هر چند شأن نزول اين آيه در مورد مسلمانان صدر اسلام و سربازان ارتش اسلام در جنگ بدر است ولى اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه دستورات اسلام براى يك مورد خاص نيست و به قول اهل علم، «مورد مخصص نمى شود» يعنى اگر دستور اطاعت از رهبرى و عدم مخالفت از فرمان رهبر در يك زمان خاصى و براى قوم معينى آمده باشد، آن دستور براى هميشه و همه مردم مسلمان قابل استفاده و اطاعت از آن لازم و واجب خواهد بود.

بنابراين اگر اختلاف و نزاع و دو دستگى در ميان ارتش و سربازان مايه سستى و ضعف آنان در ميدان جنگ مى شود به طور قطع در ميان باقى افراد نيز چنين خواهد بود و اين نهى الهى در مورد اختلاف بايد مورد توجه مسلمانان قرار گرفته و از اختلاف و دو دستگى جداً خوددارى كنند.

شيطان از اختلاف خوشحال مى شود

در كافى أبي بصير از امام صادق(عليه السلام) روايت مى كند كه فرمود: پيوسته شيطان خوشحال و شادمان است مادامى كه دو مسلمان با هم قهر هستند ولى همين كه با هم آشتى كنند زانوهايش بلرزد و بندهايش از هم جدا شود و فرياد زند اى واى بر من از آنچه كه بر من مى آيد و باعث هلاكت من مى شود.(1)

2ـ مفضل در وصيت خود مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: دو نفر كه در حال قهر از هم جدا شوند (به طور قطع) يكى از آن دو و يا هر دو مورد لعن و بيزارى از رحمت خدا قرار مى گيرند معتب كه يكى از دوستان مخصوص آن حضرت بود عرض كرد فدايت شوم آنكه ظالم و ستمكار است اين سزاى او است اما مظلوم چه جرمى دارد؟ (كه سزاوار بيزارى و لعنت شود؟) فرمود: براى اينكه برادر (دينى) خود را براى آشتى كردن دعوت نمى كند. (و آن را نشنيده و نديده نمى گيرد) شنيدم پدرم امام باقر(عليه السلام)مى فرمود: هرگاه دو تن با هم نزاع كنند و يكى بر ديگرى قالب آيد، بايد آن ستمديده و مظلوم نزد رفيق ستمگر خود برود و به او بگويد: اى برادر، من ستمكارم، تا جدايى ميان او و رفيقش از بين برود، پس خداى تبارك و تعالى حكيم و عادل است و داد مظلوم را از ظالم مى ستاند.(2)

شرح ـ مرحوم مجلسى مى فرمايد اين گونه اخبار مربوط است به دو برادر دينى كه هر دو مؤمن و متديّن هستند و الاّ اگر كسى باشد كه بدعت گذار و فاسق و فاجر و از آلوده گى به گناه پروا ندارد نه تنها بريدن از او اشكال ندارد بلكه مطلوب و نوعى نهى از منكر است.

خطر ايمانى اختلاف

3ـ و باز در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمود جايز نيست از براى مؤمن كه بيش از سه روز با برادر مؤمنش قهر كند.(3)

4ـ داود بن كثير گويد: شنيدم حضرت صادق(عليه السلام) مى فرمود: پدرم (امام باقر(عليه السلام)) فرمود: كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)مى فرمود: هر دو نفر مسلمانى كه از هم ديگر قهر كنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نكنند هر دو از اسلام بيرون مى روند، و ميان آنها پيوند و دوستى دينى نباشد، پس هر كدام از آن دو به سخن گفتن با برادر (دينى اش) پيشى گرفت او در روز قيامت در بهشت رفتن سبقت دارد.(4)

5ـ و باز در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: همانا شيطان ميان دو مؤمن دشمنى اندازد و تا يكى از آن دو از دين برنگردند (آن دو را رها نكند) و همين كه چنين كردند شيطان (از خوشحالى) به پشت بخوابد و دراز كشد، و سپس گويد: كامياب شدم. پس خدا رحمت كند مردى را كه ميان دو تن از دوستان ما الفت اندازد اى گروه مؤمنين با هم انس و الفت گيريد و با هم مهربانى كنيد.(5)

بريدن از خويشان شديداً ممنوع است

ابوبصير گويد: از حضرت صادق(عليه السلام)پرسيدم: درباره مردى كه مى خواهد با خويشانش بخاطر اينكه مذهب حق را نمى شناسند (يعنى شيعه نيستند) ببرد (و قطع رابطه كند)؟ فرمود: سزاوار نيست كه از آنها ببرد.(6)

از اين روايت به خوبى چهره كريه قهر و كينه و زشتى آن آشكار مى شود. كه تا چه حد مورد نفرت پيشوايان دينى ما قرار گرفته تا جايى كه به مؤمن اجازه قهر كردن با خويشان خود و لو دشمن اهلبيت باشند نمى دهند.

حال كه زشتى اين عمل روشن شد مى رويم به سراغ فايده صلح و آشتى دادن بين دو نفر كه اختلاف دارند.

اهميت صلح و آشتى در قرآن

ابتدا به سراغ قرآن رفته و اهميت آن را از كلام الله مجيد جويا مى شويم.

در سوره حجرات آيه 10 مى فرمايد: «انما المؤمنون اخوة فاصلحو بين اخويكم» يعنى همانا مؤمنين (كه از يك روح ايمانى و رحمت الهى به وجود آمده اند و در واقع پدر ايمانى و روحانى آنها پيامبر و على(عليه السلام)است از اين جهت) با يكديگر برادرند (و چنانچه در بين دو نفر برادر دينى نزاعى به وجود آمد) پس شما بايد بين آنها را اصلاح دهد (اين وظيفه شما است و مبادا از وظيفه شانه خالى كنيد و به دنبال اصلاح بين مردم نباشيد) از خدا بترسيد (و اين وظيفه را به كار بنديد) شايد شما بر اثر تقوا و خداترسى مورد ترحم قرار گيريد.

در تفسير اين آيه آمده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: صدقه اى را كه خدا دوست دارد، اصلاح ميان مردم است، زمانى كه اختلاف و نزاع پيدا كردند، و نزديك نمودن آنها را به يكديگر، هنگامى كه از هم دور شوند.(7)

سفارش على(عليه السلام) در مورد صلح و آشتى برقرار كردن

اهميت اين موضوع را از آنجا مى توان فهميد كه اميرالمؤمنين(عليه السلام)در بستر شهادت خطاب به فرزندانش حسن و حسين مى فرمايد: شما و همه فرزندان و اهلبيتم و كسانى كه اين وصيت نامه به آنها برسد به تقوا و پرهيزكارى سفارش مى كنم تا آنجا كه مى فرمايد: اصلاح بين مردم را فراموش نكنيد زيرا من از جد شما پيامبر بزرگ شنيدم كه فرمود: اصلاح ذات البين افضل من عامة الصّلوة و الصيام.(8)

يعنى اصلاح بين مردم و رفع اختلاف كردن مابين دو نفر ارزش و ثواب آن از همه نماز و روزه بيشتر است.

مرحوم مجلسى در معنى اين حديث در بحار مى فرمايد مراد از نماز و روزه واجب نيست بلكه نماز و روزه مستحب است يعنى اگر كسى توانست يك اختلافى را رفع كند ثواب آن از تمام نماز و روزه هاى مستحب كه خودش و ديگران انجام دهند بيشتر است.

با توجه به اين روايت و روايات ديگر اين باب اهميت مسئله به خوبى روشن مى شود.

اكنون به روايات اين باب مرور مى كنيم و حقيقت اين امر را كه آرزوى ديگر جبرئيل است از زبان معصومين از اهل بيت(عليهم السلام) به دست مى آوريم.

1ـ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: بالاترين و مهمترين و با ارزشترين صدقه ها صدقه زبان است. گفته شد يا رسول الله صدقه زبان چيست؟ فرمود: شفاعت كردن به وسيله زبان كه گرفتارى و در بندى رها شود، و يا به وسيله شفاعت زبانى جلو خونى كه به نا حق ريخته مى شود گرفته شود و يا اينكه يك خيرى به وسيله زبانت به برادر دينى برسد و يا نگرانى را به وسيله زبانت از او دور كنى.(9)

2ـ در حديث ديگرى امام صادق(عليه السلام) فرمود: اصلاح كردن من بين دو نفر برايم بهتر است از اينكه دو دينار در راه خدا تصدق نمايم.(10)

3ـ و مهمتر از اين حديث، حديث ديگرى است كه امام صادق(عليه السلام)به مفضلّ مى فرمايد: هرگاه ميان دو نفر از شيعيان ما نزاعى مشاهده كردى از مال من فديه بده (يعنى هر چه ادعا مى كند، از مال من به او بده تا طرف را رها كند).(11)

4ـ ابوحنيفه مقدم حاج گويد: من و دامادم درباره ميراثى نزاع داشتيم كه مفضّل به ما رسيد ساعتى بر سر ما ايستاد و سپس گفت به منزل بياييد. ما رفتيم و او ميان ما را به چهار صد درهم اصلاح كرد و آن پول را هم خودش به ما داد و از هر يك از ما نسبت به ديگرى تعهد گرفت (كه ديگر ادعا نكنيم) سپس گفت: بدانيد كه اين پول از مال من نبود بلكه امام صادق(عليه السلام) به من دستور داده كه هرگاه دو نفر از ما شيعيان در موضوعى نزاع كردند. ميان آنها اصلاح نمايم و از مال آن حضرت خرج كنم، پس اين پول از امام صادق(عليه السلام) است.(12)

5ـ امام صادق(عليه السلام) فرمود: سخن بر سه قسم است: راست، دروغ و اصلاح بين مردم (راوى) گويد عرض كردم قربانت گردم، اصلاح بين مردم چيست؟ (كه يك قسم از سخن به حساب مى آيد) حضرت فرمود: (اصلاح بين مردم به اين است كه) از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر آن سخن به او برسد ناراحت مى شود ليكن تو هرگاه او را ديدار كنى عوض اينكه بگويى فلانى سخنان زشت و ناروا درباره تو گفت بگويى فلانى درباره ات تعريف كرد و چه حرفهاى خوبى زد (در صورتى كه تو با اين تعريف دروغ گفته اى زيرا او بد گفته ولى تو به طرف مى گويى خوب گفته اين تعريف تو هر چند دروغ است اما گناه دروغ ندارد).

6ـ عيسى بن حسان گويد: از حضرت صادق(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: از هر دروغگو در يك روزى بازپرسى مى شود جز در سه جا (يعنى در سه جا دروغ گناه ندارد):

1ـ دروغ در ميدان جنگ (با دشمنان دين) كه از راه مكر و نيرنگ بخواهد بر او غالب آيد.

2ـ در موقعى كه بخواهد بين دو نفر را اصلاح دهد مثلاً اگر كسى به ديگرى بد و ناسزا گفته و انسان بخواهد بين آن دو را آشتى بدهد مى تواند بگويد فلانى از تو تعريف كرده در صورتى كه اين دروغ است او فحش داده امّا به جهت اصلاح اين دروغ اشكال ندارد.

3ـ اينكه اگر كسى به خانواده اش وعده اى دهد ولى به آن وعده عمل نكند (گرچه خلاف كرده كه به وعده خود عمل نكرده ليكن گناه دروغگويى به پايش نوشته نمى شود).(13)

و نيز يكى از وصاياى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به اميرالمؤمنين(عليه السلام) اين بود كه فرمود: يا على خداوند دروغى را كه براى اصلاح باشد دوست مى دارد و راستى را كه موجب فساد باشد دشمن دارد.(14)

7ـ در صحيحه معاوية بن عمّار از حضرت صادق(عليه السلام) است كه مى فرمايد: اصلاح كننده و آشتى دهنده كذّاب نيست.(15)

و لفظ كذّاب كه صيغه مبالغه است ظاهراً اشاره به اين است كه هر كه براى اصلاح و آشتى دادن پادرميانى كند و در اين راه هر چه دروغ بگويد، دروغ نيست.

اين بود پاره اى از روايات كه در زمينه صلح و آشتى به ما رسيده.

خوانندگان عزيز آيا عملى به اين مهمى در ميان عبادات بعد از واجبات پيدا مى شود كه تا اين حد مورد توجه باشد؟ تا جايى كه از تمام نماز و روزه مستحب بالاتر و از هر صدقه اى بهتر باشد؟ و امام صادق(عليه السلام) بخشى از مال خود را جهت صلح و آشتى و رفع اختلاف اختصاص دهد؟ و از همه اينها مهمتر اينكه بفرمايد: براى ايجاد محبت و رفع اختلاف بين مردم به هر شيوه اى كه ممكن است اقدام شود ولو به گفتن دروغ باشد و دروغ در اين راه جايز، و مصلح جامعه كذّاب نيست؟

و چنانچه اشاره شد كذّاب صيغه مبالغه است يعنى هر چند در اين راه به دروغ زياد مبادرت كنند عيبى ندارد اصلاح و آشتى به وجود آيد و لو مُصْلِح ده ها دروغ بگويد.

متفرقات

در بحث اصلى آرزوى سوم جبرئيل كه عبارت بود از ايجاد صلح و آشتى بين مردم، سخن از اختلاف و زشتى آن به ميان آمد اكنون به جا است كه قدرى درباره قطع رحم كه زاييده همان نزاع و اختلاف است و صله رحم كه متناسب با موضوع صلح و آشتى است سخن بگوييم و اين بخش از حديث را به پايان بريم.

يكى از گناهان كبيره كه در قرآن مجيد و روايات اهلبيت(عليهم السلام) به كبيره بودن آن صراحت دارد، مسئله قطع رحم است و رحم در لغت و اصطلاح اسلامى به معناى خويشاوندان (پدرى و مادرى) انسان است. چنانچه در روايت است كه عروة بن يزيد از امام صادق(عليه السلام) از معنى آيه 22 سوره 13 كه درباره صله رحم است پرسيد. حضرت در جواب فرمود: (مراد از) رحم خويشان تو مى باشند.(16)

بنابراين مراد از رحم در آيات و روايات خويشان پدرى و مادرى انسان است. كه قطع آن موجب عذاب و پيوند آن باعث اجر و پاداش مى گردد. (قطع رحم يعنى بريدن از خويشان و صله رحم يعنى رفت و آمد داشتن و آشتى بودن با خويشان).

ابتدا درباره قطع رحم و سپس در مورد صله رحم بحث را دنبال مى كنيم.

در قرآن مجيد در سه سوره بقره و رعد و محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) به ترتيب آيات 25 و 26 و 24 و 25 نتيجه قطع رحم يعنى ترك خويشاوندى را، زيانكارى در آخرت و ملعون و مطرود از رحمت خدا و كور و كر از درك حقايق معرفى كرده و در روايات به بدترين اعمال نزد خداوند تعبير شده.

قطع رحم يا بدترين اعمال

در حديثى آمده است كه شخصى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) سؤال كرد: كدام عمل نزد خداوند بسيار زشت و ناپسند است؟ فرمود: براى خدا شريك قرار دادن پرسيد بعد از آن كدام عمل بسيار ناپسند است؟ فرمود: قطع رحم (يعنى ترك خويشاوندى) گفت: پس از آن كدام است؟ فرمود: امر به منكر و نهى از معروف كردن.(17)

امام باقر(عليه السلام) فرمود سه خصلت است كه صاحب آن نمى ميرد تا اينكه آثار وخيم آن را ببيند: ظلم، قطع رحم، قسم دروغ.(18)

نيكى به خويشاوندان در مقابل بدى آنها

مردى خدمت امام صادق(عليه السلام) آمد و از بستگان خود شكايت كرد. حضرت به او فرمود: خشم خود را فرو بر و كظم غيظ كن (و به آنها نيكى كن!) عرض كرد: به من چنين و چنان مى كنند، و از انواع بديها و ستمها فروگذار نمى كنند. حضرت فرمود: آيا تو هم مى خواهى مثل آنها قطع رحم كنى و ترك احسان به آنها نمايى؟ اگر چنان كنى، خداى تعالى در دنيا و آخرت نظر لطفش را از تمام شما بر مى دارد.(19)

مرحوم مجلسى در شرح اين حديث مى فرمايد: ممكن است منظور امام(عليه السلام)اين باشد كه اگر تو قطع ننمايى و پيوند كنى آنها هم پشيمان شده و پيوند مى كنند، پس رحمت الهى شامل حال همه شما خواهد شد. و اگر آنها پشيمان نشوند فقط رحمت الهى شامل حال تو خواهد بود. و چنانچه تو هم مانند آنها قطع رحم كنى خداوند به هيچكدام از شما نظر نمى كند.

اين بود پاره اى از روايات در مورد قطع رحم، اكنون به آيات و روايات صله رحم مرور مى كنيم و اهميت آن را از ديدگاه قرآن و اهلبيت(عليهم السلام) جويا مى شويم.

صله رحم واجب است

خداوند سبحان در سوره نساء آيه اوّل درباره صله رحم چنين مى فرمايد: «بترسيد از مخالفت امر خدا كه به وسيله نام او از يكديگر حاجت مى طلبيد (يعنى براى رسيدن به مقصود خود به نام خدا سوگند ياد مى كنيد) و نيز بترسيد از بريدن با خويشاوندان و سعى كنيد در پيوند با ايشان».

در تفسير اين آيه شريفه امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: مراد از ارحام در اين آيه تمام خويشان هستند به درستى كه خداوند امر به پيوند خويشاوندى نموده و صله رحم را بزرگ شمرده تا جايى كه سفارش آن را در كنار نام خود ذكر فرموده.(20)

امام رضا(عليه السلام) مى فرمايد: خداوند در قرآن مجيد سه امر فرموده كه در هر امرى دو چيز با هم سفارش شده كه اطاعت هر امرى بستگى به اطاعت هر دو دارد.

1ـ امر فرموده به نماز و زكات با هم پس كسى كه نماز بخواند و زكات ندهد نمازش هم پذيرفته نيست.

2ـ امر فرموده به شكرگذارى خودش و والدين، پس كسى كه شكر خدا را بكند ولى شكرگزار و قدردان پدر و مادر نباشد شكرگزارى خدايش نيز پذيرفته نخواهد بود.

3ـ امر فرموده به تقواى از خودش و صله رحم، پس كسى كه صله رحم نكند، امر به تقوا را هم اطاعت ننموده است.(21)

صله رحم حساب قيامت را آسان مى كند

از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و امام صادق(عليه السلام) روايت است كه فرمودند صله رحم حساب روز قيامت را آسان مى كند.(22)

سفارش اكيد پيامبر در مورد صله رحم:

امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: وصيت و سفارش مى كنم حاضرين و غائبين از امتم را و كسانى كه هنوز به دنيا نيامده اند، تا روز قيامت كه صله رحم نمايند هر چند فاصله ميان ايشان و رحم يك سال راه باشد به درستى كه صله رحم از امورى است كه خداى تعالى آن را جزء دين قرار داده است.(23)

قاطع رحم از صراط نمى گذرد

امام باقر(عليه السلام) از ابوذر نقل مى كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: صراط (پلى كه روى جهنم است و روز قيامت همه بايد از روى آن عبور كنند) دو طرفش، رحم و امانت خواهد بود، پس هر كس صله رحم كرده باشد و امانت را خيانت نكرده به صاحبش رد كرده باشد، از آن به سلامت عبور خواهد كرد و هر گاه كسى خيانت در امانت كرده و صله رحم نكرده باشد هيچ عملى براى او سودى نخواهد داشت و بر اثر اين دو گناه از پل صراط لغزيده به جهنم واصل خواهد شد.(24)

اجر صله رحم در آخرت

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: كسى كه با جان و مال به سوى نزديكان خود برود، تا صله رحم كند، پروردگار بزرگ به او اجر صد شهيد مرحمت كند و به هر گامى كه بردارد چهل هزار حسنه، براى او ثبت و چهل هزار بدى از او برطرف خواهد كرد و برايش به همين اندازه درجه بالا برد و گويا صد سال خدا را با صبر عبادت كرده است.(25)

فوايد دنيايى صله رحم

در روايتى آمده است كه روزى منصور دوانيقى به دنبال امام صادق(عليه السلام)فرستاد، و دستور داد تا فرش مخصوص در اطاق انداختند كه وقتى امام(عليه السلام)تشريف آورد، در كنار خود او را جاى دهد، چيزى نگذشت كه امام(عليه السلام) (به ناچار) در حالى كه خود را معطر كرده بود تشريف آورد. منصور حضرت را استقبال كرد، آنگاه او را در كنار خود نشانيد، و در خصوص صله رحم تقاضاى حديثى كرد، كه گويا از مهدى عباسى شنيده بود.

حضرت فرمود: آرى پدرم از پدرش، از جدش از على(عليه السلام) نقل فرموده كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: به درستى كه مردى صله رحم مى كند و حال آنكه از عمرش سه سال باقى مانده خداوند آن را سى سال مى نمايد و قطع رحم مى كند، و از عمرش سى سال باقى مانده، پس آن را سه سال مى نمايد. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود، يمحوالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب يعنى هر چه را كه خدا بخواهد محو مى كند و اثبات و در نزد او است ام الكتاب.

منصور گفت حديث خوبى بود ولى قصدم آن نبود، حضرت فرمود: پدرم از پدرش، از جدش از على(عليه السلام) نقل كرده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: صله رحم شهرها را آباد و عمرها را طولانى مى كند اگر چه اهل آن از نيكان نباشند.

منصور گفت: اين هم حديث خوبى بود ليكن منظور من آن نبود. حضرت فرمود: پدرم از پدرش، از جدش، از على(عليه السلام) نقل كرد، كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: صله رحم حساب را آسان كرده و از مرگ بد آدمى را نگه مى دارد، منصور گفت منظورم همين بود.(26)

داود رقى گويد: خدمت امام صادق(عليه السلام) نشسته بودم كه ناگاه و ابتداً فرمود: اى داود روز پنجشنبه اعمال شما شيعيان بر من عرضه گرديد، در بين كارهاى تو صله كردن به پسر عمويت مرا شاد كرد، به درستى كه مى دانم اين پيوند تو در برابر بريدن او سبب نزديك شدن مرگ او است.

داود گويد: مرا پسر عموى معاند و خبيثى بود، لكن گرفتارى و پريشانيش را متوجه شدم پيش از حركت كردنم به مكه معظمه مبلغى برايش فرستادم تا معيشتش تأمين شود چون به مدينه آمدم حضرت مرا از اين موضوع خبر داد.(27)

عاليترين مرحله صله رحم

امام صادق(عليه السلام) به هنگام وفاتش وصيت فرمود: كه هفتاد دينار به حسن افطس كه پسر عموى ايشان بود بپردازند! به آن حضرت گفته شد آيا به كسى كه با شمشير به شما حمله كرده بخشش مى كنى؟

حضرت فرمود: نمى خواهى از كسانى باشم كه خداى تعالى درباره آنها مى فرمايد: «و كسانى كه مى پيوندند آنچه را كه خداوند امر به پيوند كرده»؟ به درستى كه خداوند بهشت را آفريد و پاكيزه و خوشبو كرد، بوى آن از دو هزار سال راه استشمام مى گردد، ولى عاق والدين و قطع كننده رحم آن را استشمام نمى كند.(28)

صفوان جمال گويد: روزى ميان امام صادق(عليه السلام) و عبدالله بن احسن سخنى درگرفت تا به جنجال كشيد و مردم دور آنها جمع شدند و شب شده كه از هم جدا شدند.

صفوان مى گويد: صبح پى كارى بيرون شدم، امام صادق(عليه السلام) را در خانه عبدالله بن حسن ديدم كه مى فرمايد: اى كنيز به عبدالله ابن حسن بگو بيايد، او بيرون آمد و گفت: يا اباعبدالله چرا صبح (زود) به اينجا تشريف آوردى؟ حضرت فرمود: من ديشب آيه اى از قرآن را تلاوت كردم كه پريشانم ساخت.

عبدالله گفت كدام آيه؟ فرمود: اين آيه كه خدا مى فرمايد: كسانى كه پيوند مى كنند آنچه را كه خدا به پيوند آن امر كرده و از خداى خود جهت بدى حساب در قيامت ترسناكند.

عبدالله گفت: راست گفتى گويا من اين آيه را هرگز در كتاب خداى عزّوجلّ نخوانده بودم.

سپس دست به گردن يكديگر درآورده و با هم گريستند.

شرح ـ عبدالله بن حسن همان شخصى است كه با امام(عليه السلام)گفتگوهاى طولانى كرده و از آن حضرت تقاضا مى كرد كه با فرزند شومش، محمد بن عبدالله بيعت كند. و پيداست كه امام(عليه السلام) كارى نمى كرد كه محتاج به يادآورى آيه قرآن باشد، بلكه همه آيات قرآن در نظرش مجسم بود، و تذكر آيه شريفه براى مصلحت و تنبه عبدالله بوده و پريشانى آن حضرت هم به خاطر او بوده است، پس اين حديث دلالت دارد بر اوج اهميت صله رحم و نبريدن از خويشان اگر چه خويشان به اين حد از فسق و گمراهى باشند.(29)

صله رحم خويشاوندان كافر نيز لازم است

شخصى به امام صادق(عليه السلام) عرض كرد يابن رسول الله من خويشانى دارم كه با من هم دين نيستند، آيا آنها را بر من حقى هست؟ فرمود: آرى، خويشاوندى را چيزى قطع نمى كند، و اگر هم دين تو باشند دو حق پيدا مى كنند: حق خويشاوندى و حق اسلام.(30)

شرح ـ اين حديث دلالت دارد بر اينكه كفر افراد، حق خويشاوندى را ساقط نمى كند، و همچنين منافاتى هم با آيه «لاتجد قوماً يؤمنون بالله الخ» ندارد زيرا محبت يك امر قلبى است و معاشرت و اداى حقوق امرى است ظاهرى بنابراين انسان بايد خويشان كافر و منحرف خود را قلباً دوست نداشته باشد. هر چند به ظاهر با آنها رفت و آمد كند.

رسيدگى كردن به فاميل واجب است

امام صادق(عليه السلام) از پدران بزرگوارش از على(عليه السلام) روايت مى كند كه فرمود: شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)عرضه داشت اى رسول خدا آيا در مال غير از زكات حقى وجود دارد؟ حضرت فرمود: آرى نيكى كردن به خويشان و بستگانى كه با انسان بريده باشند و نيز رسيدگى كردن به همسايه مسلمان، كه اگر كسى شب را سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد، به من ايمان نياورده است سپس فرمود: پيوسته جبرائيل مرا به سفارش همسايه وصيت مى فرمود: تا جايى كه گمان كردم همسايه از همسايه ارث مى برد.(31)

كمترين صله رحم

امام هشتم على بن موسى الرّضا(عليه السلام) از امام صادق(عليه السلام) روايت نموده كه فرمود: صله رحم كنيد ولو به دادن يك جرعه آب باشد و بالاتر از هر چيز در صله رحم و توجه به خويشاوندى خوددارى كردن از اذيت و آزار آنها است.(32)

امام صادق(عليه السلام) فرمود: صله رحم كنيد و به خويشان خود احسان كنيد كه اين عمل حساب قيامت را آسان و از ارتكاب به گناه مصون مى دارد، پس صله رحم كنيد و نسبت به برادران خود احسان كنيد اگر چه به وسيله سلام كردن خوب و جواب دادن آن باشد.(33)

سفر كردن براى صله رحم

در شرع مقدس اسلام مسافرت كردن براى صله رحم و ديدار از خويشاوندان مستحب است. چنانچه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه به اميرالمؤمنين(عليه السلام)فرمود: يا على براى نيكى به پدر و مادر مسافرت كن ولو دو سال راه باشد (يعنى اگر بين تو و پدر و مادرت دو سال راه فاصله باشد جهت نيكى به آنها اين راه را طى كن) و براى ديدن خويشاوندان اگر يك سال راه باشد برو و براى ديدار مريض اگر يك ميل راه باشد (هر ميل تقريباً دو كيلومتر است) و اگر تشييع جنازه باشد ولو دو ميل راه شركت كن و براى زيارت و ملاقات برادر دينى برو اگرچه چهار ميل راه باشد.(34)

عاليترين مقام بهشتى براى صله رحم

از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمود: به درستى كه در بهشت مقامى است كه به آن نمى رسد مگر سه طايفه :

1ـ پيشواى عادل .

2ـ كسى كه صله رحم كرده باشد .

3ـ فقير عيالمندى كه صابر و شكيبا باشد.(35)


پى‏نوشتها:

1ـ اصول كافى ج 4 ص 45

2ـ اصول كافى ج 4 ص 44
3ـ معانى الاخبار
4ـ اصول كافى ج 4 ص 45
5ـ اصول كافى ج 4 ص 45

6ـ اصول كافى ج 4 ص 44

7ـ تفسير صافى ج 2 ص 592
8ـ نهج البلاغه صبى صالح ص 421
9ـ بحار ج 76 ص 45
10 و 11ـ اصول كافى ج 3 ص 297

12ـ اصول كافى ج 3 ص 298

13ـ اصول كافى ج 1 ص 41
14ـ گناهان كبيره ج 1 ص 293
15ـ اصول كافى ج 3 ص 298
16ـ گناهان كبيره ج 1 ص 148
17ـ گناهان كبيره ج 1 ص 140
18ـ گناهان كبيره ج 1 ص 140
19ـ كافى ج 4 ص 48
20ـ گناهان كبيره ج 1 ص 143
21ـ گناهان كبيره ج 1 ص 143

22 ـ گناهان كبيره ج 1 ص 144

23ـ اصول كافى ج 3 ص 223
24 و 25ـ بحار ج 74 ص 89
26ـ بحار ج 74 ص 94
27ـ گناهان كبيره ج 1 ص 152
28ـ گناهان كبيره ج 1 ص 144
29ـ اصول كافى ج 3 ص 237
30ـ اصول كافى ج 3 ص 229
31ـ امالى طوسى ج 2 ص 134 و بحار ج 74 ص 95
32ـ بحار ج 74 ص 95

33ـ اصول كافى ج 3 ص 229

34ـ گناهان كبيره ج 1 ص 154
35ـ گناهان كبيره ج 1 ص 147