آيين بندگى و نيايش ( ترجمه ى عدة الداعى )
جمال و السالكين شيخ احمد بن فهد حلى (قدس سره الشريف)
ترجمه : حسين غفارى ساروى
- ۹ -
خوف و ترس از خدا
سزاور است كه اميدوارى همراه با خوف باشد
كه امير المومنين - عليه السلام - فرمود:
385 - ان استطعتم ان يحسن ظنكم بالله و يشتد
خوفكم منه فاجمعوا بينهما فانما يكون حسن ظن العبد بربه على قدر خوفه
منه ، و ان احسن الناس بالله ظنا لا شدهم خوفا منه .
يعنى : سعى كنيد هم به خداوند حسن ظن و هم از او
هراس داشته باشيد؛ چون حسن ظن هر كس به خدا به اندازه ترس او از خداست
. بنابر اين ، كسانى گمانشان به او نيك تر است كه از او هراس بيشترى
دارند.
حسن بن ابى ساره گويد: شنيدم حضرت صادق -
عليه السلام - مى فرمود:
386 - لا يكون العبد مومنا حتى يكون راجيا
خائفا، ولا يكون راجيا خائفا حيت يكون عاملا لما يخاف و يرجو .
يعنى : بنده به درجه ايمان نمى رسد مگر آنكه هم
اميدوار باشد و هم خائف و اميدوار و خائف نمى گردد مگر آنكه بر طبق ترس
و رجائش عمل كند.
على بن محمد روايت كرده است كه يكى از
اصحاب گويد: به حضرت صادق - عليه السلام - گفتم : عده اى از دوستان شما
مرتكب گناه مى شوند و مى گويند (به رحمت حق ) اميدواريم ، حضرت فرمود:
387 - كذبوا اولئك ليسوا لنا بموالى اولئك قوم
رجحت بهم الامانى ، و من رجا شيئا عمل له ، و من خاف شيئا هرب منه
.
يعنى : دروغ مى گويند، هرگز دوستان ما نيستند،
اينان افرادى هستند كه آرزوهايشان بر آنان چيره شده ، كسى كه به چيره
شده ، كسى كه به چيزى اميد دارد، كارى مى كند كه به آن برسد و كسى كه
از چيزى مى ترسد، از آن فرار مى نمايد.
نمونه هايى از خوف اوليا
388 - صداى حزن و ناله حضرت ابراهيم - عليه السلام - تا حدود يك
ميل
(137) به گوش مى رسد. تا جايى كه خداوند متعال او را
اينگونه مدح كرد:
- ان ابراهيم لحليم اواه منيب
(138).
يعنى : همانا ابراهيم سه صفت داشت . بردبار بود،
ناله هاى بسيار داشت و اهل توبه و انابه بود.
و هنگامه نماز، از او صدايى چون صداى ديگ جوشان شنيده مى شد.
دوم - از سينه مبارك رسول خاتم - صلى الله عليه و آله و سلم - نيز چنين
صدايى شنيده مى شد.
سوم - امير مومنان - عليه السلام - هرگاه وضو ساختن را آغاز مى كرد،
رنگ چهره اش از ترس خداوند متعال تغيير مى كرد.
چهارم - حضرت فاطمه - سلام الله عليها - در نماز از ترس خداوند متعال
به هيجان مى آمد.
پنجم - امام حسن مجتبى - عليه السلام - وقتى از وضويش فارغ مى شد، رنگش
بر مى گشت و چون سببش را از حضرت مى پرسيدند، مى فرمود:
389 - حق على من اراد ان يدخل على ذى العرش ان
يتغير لونه .
يعنى : كسى كه مى خواهد بر صاحب عرش وارد شود،
سزاوار است كه رنگش تغيير كند.
ششم - مانند همين ، از امام زين العابدين - عليه السلام - نيز روايت
شده است .
هفتم - مفضل بن عمر از امام صادق - عليه السلام - روايت كرده است كه
فرمود:
390 - حدثنى ابى عن ابيه عليه السلام ان الحسن
بن على عليهماالسلام كان اعبد الناس فى زمامه و ازهد هم و افضلهم ، و
كان اذا حج ما شيا و ربما مشى حافيا، و كان اذا ذكر الموت بكى ، و اذا
ذكر البعث و النشور بكى ، و اذا ذكر الموور على الصراط بكى ، و اذا ذكر
العرض على الله شهق شهقه يغشى عليه منها، و كان اذا قام فى صلاته ترتعد
فرائصه بين يدى ربه عزوجل و كان اذا ذكر الجنه و النار اضطرب اضطراب
السليم ، و سال الله الجنه ، و تعوذ بالله من النار .
يعنى : پدرم از پدرش روايت كرده است كه فرمود:
امام حسن بن على - عليهما السلام - عابدترين و زاهدترين و فاضل ترين
مردم در روزگار خود بود، اگر به حج مى رفت با پاى پياده و چه بسا با
پاى برهنه مى رفت .
هرگاه به ياد مرگ مى افتاد، گريه مى كرد، وقتى برانگيخته شدن در قيامت
را به ياد مى آورد، گريه مى كرد، به ياد گذشتن بر صراط كه مى افتاد،
گريه مى كرد و آنگاه كه به ياد عرضه اعمال در برابر ذات اقدس الهى مى
افتاد، نعره اى مى زد و خاموش مى شد. وقتى در برابر پروردگار عزيز و
جليلش به نماز مى ايستاد، گوشتهاى دو پهلويش مى لرزيد. و هر وقت بهشت و
جهنم را ياد مى كرد مانند انسان مار گزيده ، به اضطراب مى آمد، از خدا
آرزوى بهشت مى كرد و از جهنم به او پناه مى برد.
هشتم - عايشه گويد:
رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - با ما سخن مى گفت و ما با او
حرف مى زديم ، اما همينكه وقت نماز فرا مى رسيد، گويا نه او ما را مى
شناسد و نه ما او را.
وقتى مقربين در درگاه الهى و انبيا و مرسلين اينگونه هراس در دل داشته
باشد، امثال ما كه غرق در گناهيم و عيوب ، ما را فرا گرفته چه بايد
بكنيم ؟
ز - ادب ديگر اين است كه از خدا چيز حرام يا قطع رحم درخواست نكند.
ح - چيزى كه متضمن قلت حياهاى باشد، از خداوند نخواهد.
در تفسير آيه شريفه :
ادعوا ربكم تضرعا و خفيه انه لا يحب المعتدين
(139).
يعنى : پروردگارتان را با تضرع و در نهان
بخوانيد كه او متجاوزان را دوست ندارد.
مفسرين گفته اند: تضرعا و خفيه يعنى با
حالت خشوع و فروتنى از خدا چيز بخواهد و معتدين ، كسانى اند كه در دعا
از حدود خود تجاوز مى كنند؛ مثلا از خداوند منازل و درجات انبيا -
عليهم السلام - را مى طلبند.
امير المومنين - عليه السلام - فرمود:
391 - يا صاحب الدعاء لا تسال ما لا يكون ولا
يحل .
يعنى : اى كه اهل دعايى چيزى را كه امكان ندارد
يا حلال نيست ، نخواه .
و نيز فرمود:
392 - من سال فوق قدره استحق الحرمان .
ينى : كسى كه بيش از قدر و اندازه خود، طلب كند،
مستحق محروم شدن است .
ط - پاكسازى شكم از طريق روزه ، گرسنگى و توبه مجدد نمودن .
رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - نقل است كه فرمود:
393 - من اكل الحلال اربعين يوما نور الله قلبه
.
يعنى : كسى كه چهل روز حلال بخورد، خداوند متعال
قلبش را نورانى مى گرداند.
394 - ان الله ملكا ينادى على بيت المقدس كل
ليله : من اكل حراما لم يقبل الله منه صرفا ولا عدلا .
يعنى : خداوند متعال فرشته اى دارد كه هر شب بر
بيت المقدس اينگونه ندا مى دهد: كسى كه حرامى بخورد، نه عمل مستحبى از
او قبول مى شود و نه عمل واجبى .
395 - لو صليتم حتى تكونوا كالا وتار، و صمتم
حتى تكونوا كالحنايا، لم يقبل الله مكنم الا بورع حاجز .
يعنى : اگر آنقدر نماز بگذاريد تا مانند زه كمان
گرديد و آنقدر روزه بگيرند تا چون كمان شويد، خداوند قبول نمى كند مگر
آنكه از محرمات دورى كنيد.
396 - العباده مع اكل الحرام كالبناء على الرملو
قيل : على الماء .
يعنى : عبادت همراه با حرامخورى مانند ساختن
ساختمان بر روى ريگ است . و در روايتى آمده : مانند ساختن ساختمان بر
آب است .
397 - يكفى من الدعاء مع البر ما يكفى الطعام من
الملح .
يعنى : آن مقدار نمك كه در غذا كافى است ، همان
مقدار دعا در كنار عمل كفايت مى كند
(140).
بايد دانست : بعضى از اين شروطى كه ذكر شد، همچنانكه جزء مقدمات دعاست
، تداوم آن تا بعد از دعا نيز لازم است .
آداب همراه دعا
الف - درنگ نمودن در حال دعا و عجله نكردن :
در وحى قديم آمده است كه :
398 - ولا تمل من الدعاء فانى لا امل الا جابه
.
يعنى : از دعا كردن ، ناراحت و ملول نشو؛ چون من
از اجابت كردن ، ناراحت نمى شوم .
عبد العزيز طويل از امام صادق - عليه
السلام - روايت كرده است كه فرمود:
399 - ان العبد اذا دعا لم يزل الله تعالى فى
اجابته ما لم يستعجل .
يعنى : بنده وقتى دعا مى كند اگر عجله نكند
خداوند متعال حاجتش را خواهد داد.
و از آن حضرت مروى است كه فرمود:
400 - ان العبد اذا عجل فقام لحاجته يقول الله
تبارك و تعالى : اما يعلم عبدى انى انا الله الذى اقضى الحوائج ؟
.
يعنى : اگر بنده اى عجله كند و به دنبال حاجتش
بر خيزد، خداوند تبارك و تعالى مى گويد: آيا بنده ام نمى داند كه من
بايد حوايج را بر آورده سازم ؟.
در روايت ديگر آمده است كه :
401 - اذا استعجل العبد فى صلاته يقول سبحانه :
استعجل عبدى ايراه يظن ان حوائجه بيد غيرى ؟ .
يعنى : هرگاه بنده در نمازش عجله كند، خداوند
سبحان مى گويد: بنده ام عجله به خرج داد، آيا گمان مى كند حوايجش در
دست غير من است ؟.
از امام باقر - عليه السلام - روايت است كه :
402 - يا باغى العلم ، صل قبل ان لا تقدر على
ليل ولا نهار تصلى فيه ، انما مثل الصلاه لصاحبها كمثل رجل دخل على ذى
سلطان فانصب له حتى فرغ من حاجته فكذلك المرء المسلم باذن الله عزوجل
ما دام فى الصلاه لم يزل الله عزوجل ينظر اليه يفرغ من صلاته .
يعنى : اس كسى كه در طلب دانشى ! نماز بگزار قبل
از آنكه نه شب ، قدرت بر نماز داشته باشى و نه روز، نماز گزار چون كسى
است كه بر سلطانى وارد شود و آن سلطان به سخنان وى گوش فرا دهد تا از
ذكر خواسته هايش فارغ گردد، انسان مسلمان نيز اين چنين است ، تا وقتى
كه در نماز است ، خداوند متعال به او گوش مى دهد و نظر و توجه مى كند
تا از نمازش فارغ گردد.
امام صادق - عليه السلام - فرمود:
403 - اذا صليت فريضه فصلها لوقتها صلاه مودع
يخاف ان لا يعود اليها ابدا ثم اصرف بصرك الى موضع سجودك فلو تعلم من
عن يمينك و شمالك لا حسنت صلاتك ، و اعلم انك بين يدى من يراك ولا تراه
.
يعنى : هرگاه خواستى نماز واجبى به جاى بياورى ،
مانند كسى باش كه مى خواهد با نماز، وداع كند و ديگر هرگز به آن بر
نخواهد گشت (چون مرگش فرا رسيده است ) چشمت را به سجدگاه متوجه كن ،
اگر بدانى كه افرادى در راست و چپت ، تو را مى بينند، نماز بهتر بجاى
مى آورى اما بدان در برابر كسى هستى كه تو را مى بيند ولى تو او را نمى
بينى .
پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
404 - يا ابا ذر، ما دمت فى الصلاه فانك تقرع
باب الملك و من يكثر قرع باب الملك يفتح له ، يا ابا ذر، ما من مومن
يقوم الى الصلاه الا تناثر عليه البر ما بينه و بين العرش و وكل الله
به ملكا ينادى : يابن ادم ، لو تعلم مالك فى صلاتك و لمن تناجى لما
سئمت ولا التقت الى شى ء .
يعنى : اى ابا ذر! مادام كه در نمازى ، مشغول
كوبيدن در خانه پادشاه عالمى و هر كس كه در خانه چنين پادشاهى را
بكوبد، حتما آن در بر رويش گشوده خواهد شد. اى ابا ذر! هر گاه مومنى
به نماز مى ايستد، به اندازه فاصله اش تا عرش الهى بر او نيكى مى ريزد
و خداوند متعال فرشته اى را به او وكيل مى كند كه ندا بدهد: اى فرزند
آدم ! اگر بدانى كه در نمازت چه هست و با چه كسى مشغول مناجاتى ، هرگز
خسته نمى شوى و به چيز ديگرى روى نخواهى كرد.
در آنچه خداوند متعال بر فرزند عمران وحى فرستاده آمده است كه :
405 - يا موسى ، عجل التوبه ، و اخر الذنب ، و
تان فى المكث بين يدى فى الصلاه ، ولا ترج غيرى ، و اتخذنى جنه
للشدائد، و حصنا لملمات الامور .
يعنى : اى موسى ! توبه را پيش بينداز و گناه را
پس . و وقتى در برابرم به نماز ايستاده اى ، دقت به خرج بده ، به غير
من دل نبند و مرا چون سپرى بنما در برابر سختيها و قلعه اى در برابر
حوادث .
ب - اصرار و پافشارى در
دعا:
رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود :
406 - ان الله يحب السائل اللحوح .
يعنى : خداوند درخواست كننده مصررا دوست دارد.
وليد بن عقبه هجرى گويد شنيدم امام باقر
- عليه السلام - مى فرمايد:
407 - والله لا يلح عبد مومن على الله فى حاجته
الا قضاها الله له .
يعنى : به خدا قسم ! هرگز بنده مومنى در حاجتش
بر خدا اصرار نكرد مگر آنكه خداوند متعال آن حاجت را بر آورده نمود.
ابوالصباح از امام صادق - عليه السلام -
روايت كرده است كه فرمود:
408 - ان الله كره الحاح الناس بعضهم على بعض فى
المساله ، واحب ذلك لنفسه ، ان الله يحب ان يسال و يطلب ما عنده
.
يعنى : خداوند متعال دوست ندارد كه مردم هنگام
درخواست از يكديگر، اصرار ورزند اما اين را براى خودش دوست دارد، خدا
دوست دارد كه مردم آنچه نزد اوست ، بخواهند و طلب كنند.
ج - نام بردن حاجت :
ابن عبد الله فراء از حضرت صادق -
عليه السلام - روايت كرده است كه فرمود:
409 - ان الله تبارك و تعالى يعلم ما يريد العبد
اذا ولكنه يحب ان يبث اليه الحوائج .
يعنى : خداوند تبارك و تعالى مى داند كه بنده
هنگام دعا چه مى خواهد، ولى دوست دارد كه حوايج از به درگاهش شرح دهد.
از كعب الاحبار مروى است كه در تورات
نوشته شده :
- يا موسى ، من احبنى لم ينسنى ، و من رجا
معروفى الح فى مسالتى . يا موسى ، انى لست بغافل عن خلقى ولكن احب ان
تسمع ملائكتى ضجيج الدعاء من عبادى ، وترى حفظتى تقرب بنى ادم الى بما
انا مقويهم عليه و مسببه لهم
(141).
يعنى : از موسى ! كسى كه مرا دوست دارد، فراموش
نمى كند و كسى كه به نيكيهاى من اميدوار است ، در درخواستش ، اصرار مى
نمايد. اى موسى ! من از مخلوقاتم غافل نيستم (و خبر دارم ) ولى دوست
دارم كه ملائكه ام صداى ضجه دعا را از بندگانم بشنوند و ملازمان من
ببينند كه چگونه بنى آدم به خاطر چيزهايى كه قدرت و اسبابش در دست من
است ، به من تقرب مى جويند.
د - مخفى دعا كردن :
اولا اين دعا از آفت ريا به دور است و ثانيا خداوند متعال بدان
فرمان داده است كه :
- ادعوا ربكم تضرعا و خفيه
(142).
يعنى : پروردگارتان را با حالت تضرع و خفا
بخوانيد.
و ثالثا رواياتى در اين باب آمده است از جمله :
اسماعيل بن همام از امام رضا - عليه
السلام - روايت كرده است كه فرمود:
410 - دعوه العبد سرا دعوه واحده تعدل سبعين
دعوه علانيه .
يعنى : يك دعاى مخفى بنده ، برابر است با هفتاد
دعاى علنى .
در روايت ديگر آمده است كه :
411 - دعوه تخفيها افضل من سبعين دعوه تظهرها
.
يعنى : دعايى كه آن را مخفى بدارى از هفتاد
دعايى كه آشكارش نمايى ، برتر است .
از رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - روايت شده است كه فرمود:
412 - ان ربك يباهى الملائكه بثلاثه نفر: رجل
يصبح فى ارض قفر فياذن و يقيم ثم يصلى ، فيقول ربك للملائكه : انظروا
الى عبدى يصلى ولا يراه احد غيرى ، فينزل سبعون الف ملك يصلون وراءه و
يستغفرون له الى الغد من ذلك اليوم . و رجل قام من الليل يصلى وحده
فسجد و نام و هو ساجد فيقول : انظروا الى عبدى روحه عندى و جسده ساجد
لى . و رجل فى زحف فيفر اصحابه و يثبت و هو يقاتل حتى قتل .
يعنى : پروردگار منان به واسطه وجود سه نفر، بر
ملائكه مباهات مى كند:
اول - كسى كه در بيابان بى آب و علف و خالى از سكنه واقع شده ، اذان و
اقامه مى گويد و نماز مى خواند، در اينجا پروردگار به ملائكه مى گويد:
به بنده ام نظر كنيد، نماز مى خواند در حالى كه احدى جز من او را نمى
بيند، در اين حال هفتاد هزار فرشته فرود آمده پشت سرش نماز مى گزارند و
تا فرداى آن روز، برايش استغفار مى كنند.
دوم - كسى كه از خوابش بر مى خيزد تا به تنهايى نماز بخواند، به سجده
مى رود و در همان حال خواب او را فرا مى گيرد، در اينجا خداوند متعال
مى گويد: به بنده ام نظر كنيد، روحش نزد من است و جسدش در برابرم ساجد.
سوم - كسى كه در حال جنگ ، يارانش فرار كنند ولى او ثابت قدم بماند و
نبرد كند تا كشته شود.
ه - دعا را نسبت به
ديگران گسترش دادن :
ابن قداح از حضرت صادق - عليه
السلام - روايت كرده است كه فرمود:
413 - قال رسول الله - صلى الله عليه و آله و
سلم -: اذا دعا احدكم فليعمم فانه اوجب للدعاء .
يعنى : رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم -
فرمود: هرگاه يكى از شما خواست دعا كند، آن را تعميم بدهد (و براى
ديگران نيز دعا كند) كه اين عمل در دعا شايسته است .
و - اجتماع كردن براى
دعا:
خداوند متعال مى فرمايد:
واصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم
(143).
يعنى : در كنار كسانى كه پروردگارشان را مى
خوانند، صبر كن .
علاوه بر اين ، براى مباهله (كه خود يك دعاست ) فرمان به اجتماع داده
است ، ابو خالد گويد: حضرت صادق - عليه
السلام - فرمود:
414 - ما من رهط اربعين رجلا اجتمعوا فدعوا الله
فى امر الا استجاب الله لهم ، فان لم يكونوا اربعين فاربعه يدعون الله
عشر مرات الا استجاب الله عزوجل لهم فان لم يكونوا اربعه فواحد يدعو
الله اربعين مره يستجيب الله العزيز الجبار له .
يعنى : رخ نداده است كه چهل نفر در يك جا جمع
شوند و خداوند متعال را در كارى بخوانند مگر آنكه ذات اقدس الهى آنان
را اجابت فرمود، اگر چهل نفر نشدند، مى شود چهار نفر جمع شوند و ده بار
خداى را بخوانند تا اجابتشان كند و اگر چهار نفر هم نبودند، حتى يك نفر
هم مى تواند خداوند را چهل مرتبه بخواند و دعا كند تا آن ذات عزيز و
جنات اجابتش نمايد.
عبد الا على نيز از آن حضرت روايت كرده
است كه :
415 - ما اجتمع اربعه قط على امر فدعوا الله
تعالى الا تفرقوا عن اجابه .
يعنى : هر گز نشده است كه چهار نفر براى يك كارى
اجتماع كنند و خداوند متعال را بخوانند مگر آنكه با اجابت دعا، متفرق
گرديدند.
آمين گفتن در دعا
آن كس كه آمين مى گويد: در دعا
شريك است ، آنجا كه خداوند متعال به موسى و هارون - عليهما السلام - مى
فرمود:
- قد اجيبت دعوتكما
(144).
يعنى : دعاى شما دو نفر اجابت شد.
دعا را حضرت موسى - عليه السلام - كرده بود و هارون ،
آمين گفته بود، اما ذات اقدس الهى ، آن
را به هر دو نسبت مى دهد.
على بن عقبه از مردى و او از امام صادق -
عليه السلام - روايت كرده است كه فرمود:
416 - كان ابى اذا حزنه امر جمع النساء والصبيان
ثم دعا و امنوا .
يعنى : هرگاه پدرم از چيزى محزون مى شد (و مشكلى
برايش پيش مى آمد) زنان و كودكان را جمع كرده و دعا مى نمود و آنان
آمين مى گفتند.
سكونى از امام صادق - عليه السلام -
روايت كرده است كه فرمود:
417 - الداعى و المومن شريكان .
يعنى : دعا كننده و آمين گو، با هم شريكند.
ز - اظهار خشوع :
خداوند متعال مى فرمايد:
- ادعوا ربكم تضرعا و خفيه
(145).
يعنى : پروردگارتان را در حال تضرع و خفا
بخوانيد.
در دعاى معصومين - عليهم السلام - آمده است كه :
418 - ولا ينجى منك الا التضرع اليك .
يعنى : تنها تضرع به درگاه تو موجب نجات است
.
در آنچه به موسى - عليه السلام - وحى شده آمده است :
- يا موسى ، كن اذا دعوتنى خائفا مشفقا و جلا، و
عفر وجهك فى التراب ، و اسجد لى بمكارم بدنك ، و اقنت بين يدى فى
القيام و ناجنى حيث تناجنى بخشيه من قلب و جل
(146).
يعنى : اى موسى به هنگام دعا بايد خائف ، سوخته
دل و بيمناك باشى ، صورتت را به خاك بمال و با بهترين اعظمت در برابرم
سجده كن ، در مقابل من كه ايستاده اى دستهاى گدايى را به قنوت بلند كن
و به هنگام مناجات با حالتى هراسناك و قلبى بيمناك مناجات بنما.
و در آنچه كه بر عيسى - عليه السلام - وحى فرستاده آمده است كه :
419 - يا عيسى ، ادعنى دعاء الغريق الحزين الذى
ليس له مغيث .
يا عيسى ، اذل قلبك و اكثر ذكرى فى الخلوات و اعلم ان سرورى ان تبصيص
الى و كن فى ذلك حيا ولا تكن ميتا و اسمعنى منك صوتا حزينا .
يعنى : اى عيسى ! همچون انسان غريق و محزونى كه
هيچ نجات دهنده اى ندارد، مرا بخوان ؛ اى عيسى ! قلبت را در برابر من
خوار و ذليل كن و در خلوتها بسيار ياد من باش . بدان خوشحالى من در اين
است كه با خوف و رجا به سوى من بيايى ، اما مبادا با قلبى مرده چنين
كنى ، بلكه بايد قلبت زنده و با نشاط باشد و از جانب خودت ، صوت حزينى
را بگوش من برسان .
در روايت آمده است كه :
420 - لما بعث الله موسى و هارون - عليهما
السلام - الى فرعون قال لهما: لا يروعكما لباسه فان ناصيته بيدى ، ولا
يعجبكما ما متع به من زهره الحياه الدنيا و زينه المترفين فلو شئت
زينتكما بزينه يعرف فرعون حين يراها ان مقدرته يعجز عنها .
يعنى : آنگاه كه خداوند متعال موسى هارون -
عليهما السلام - را به سوى فرعون فرستاد به آن دو گفت : مبادا لباسهاى
فاخرش شما را بترساند كه زمام كار او در دست من است . و مبادا از بهره
ورى دنيا و زينتهاى او تعجب كنيد كه اگر مى خواستم شما دو نفر را طورى
زينت مى كردم كه هر وقت ، فرعون شما را ببيند بفهمند كه قدرتش در برابر
آن عاجز است .
- ولكنى ارغب بكما عن ذلك فازوى الدنيا عنكما، و
كذلك افعل باوليائى انى لازودهم عن نعيمها كما يزود الراعى غنمه عن
مراتع الهلكه ، و انى لا جنبهم سلوكها كما يجنب الراعى اشفيق ابله عن
موارد العثره و ما ذاك لهوانهم على ولكن ليستكموا نصيبهم من كرامتى
سالما موفرا .
يعنى : ولى من شما را بر آن ترجيح مى دهم ،
بنابر اين ، دنيا را از شما دور كردم و اين روش برخورد من است با
دوستانم . به آنان آن مقدار نعمت دنيا مى دهم كه چوپان از علفهاى هلاكت
و نابودى به گوسفندانش مى دهد، من دوستانم را از سلوك در دنيا دور نگه
مى دارم همچنانكه چوپان مهربان ، شترهايش را از لغزشگاهها و پرتگاهها
نگاهدارى مى نمايد، بنابر اين ، دور نگهداشتن دوستانم از دنيا به خاطر
اين نيست كه آنان من بى ارزشند بلكه به خاطر اين است كه در حال سلامت ،
به كمال كرامت در نزد من برسند.
- انما يتزين لى اوليائى بالذل و الخشوع و الخوف
الذى يثبت فى قلوبهم فيظهر من قلوبهم على اجسادهم ، فهو شعارهم و
دثارهم الذى به يستشعرون ، و نجاتهم التى بها يفوزون ، و درجاتهم التى
ياملون ، و مجدهم الذى به يفتخرون ، و سيماهم التى بها يعرفون .
يعنى : زينت اوليايم در برابر من ، فروتنى و
خشوع و هراسى است كه در قلبهاشان خانه كرده و از آنجا در بدنهايشان
آشكار شده است . اين چنين حالتى ظاهر و باطن آنان را تشكيل مى دهد و
موجب نجاتشان است تا به درجاتى كه آرزويش را مى كشند نايل آيند، مجد و
عظمت آنان در همين فروتنى و خشوع است و بدان افتخار هم مى كنند، اين
حالت ، علامت آنان است كه بدان شناخته مى شوند.
- فاذا لقيتهم يا موسى ، فاخفض لهم جناحك ، و
الن لهم جانبك ، و ذلل لهم قلبك ولسانك ، و اعلم انه من اخاف لى وليا
فقد بارزنى بالمحاربه ثم انا الثائر لهم يوم القيامه .
يعنى : اى موسى ! هر گاه اينان را ديدى ،
برايشان بال گسترده ، با نرمش و ملاطفت رفتار كن و قلب و زبانت را
برايشان فروتن قرار بده و بدانكه هر كس دوست مرا بترساند با من به جنگ
و مبارزه برخاسته است و در قيامت عليه او غضبناك خواهم بود.
ح - مقدم داشتن مدح و
ثناى الهى بر هر چيز:
- حارث بن مغيره روايت كرده است
كه شنيدم امام صادق - عليه السلام - مى گفت :
421 - اياكم اذا اراد ان يسال احدكم ربه شيئا من
حوائج الدنيا حتى يبدا بالثناء على الله عزوجل و الحمدحه له ، و الصلوه
على النبى و اله ، ثم يسال الله حوائجه .
يعنى : اگر يكى از شما حاجتى از حوايج دنياى
داشت ، قبل از هر چيز اول خداوند عزيز و جليل را ثنا كند و مدح گويد،
بعد صلوات بر پيامبر و آلش بفرستد، سپس حاجات خود را طلب كند
.
و فرمود:
422 - ان رجلا دخل المسجد وصل ركعتين ، ثم سال
الله عزوجل ، فقال رسول الله ، صلى الله عليه و آله و سلم -: اعجل
العبد ربه ، و جاء اخر فصلى ركعتين ثم اثنى على الله عزوجل ، وصلى على
النبى - صلى الله عليه و آله و سلم -، فقال رسول الله - صلى الله عليه
و آله و سلم -: سل تعطه .
يعنى : فردى داخل مسجد شد، دو ركعت نماز گزارد و
از خدا چيزى طلب كرد، رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
اين بنده در درگاه الهى عجله به خرج داده است . فرد ديگرى آمد و دو
ركعت نماز گزارد، سپس خداوند عزيز و جليل را ثنا كرد و صلوات بر رسول
خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرستاد، در اين هنگام حضرت فرمود:
بخواه كه حاجتت داده خواهد شد.
محمد بن مسلم گويد: امام صادق - عليه
السلام - فرمود:
423 - ان فى كتاب امير المومنين - عليه السلام -
ان المساله بعد المدحه فاذا دعوت فمجده ، قال : قلت : كيف نمجده ؟ قال
: تقول : .
يعنى : در كتاب امير المومنين - عليه السلام -
آمده است : سئوال ، مرتبه اش بعد از مدح الهى است ، پس هر گاه خواستى
دعا كنى ، او را به بزرگى ياد كن .
راوى گويد: حضرت پرسيدم چگونه او را به بزرگى ياد كنم ؟ فرمود: مى گويى
:
- يا من هو اقرب الى من حبل الوريد، يا من يحول
بين المرء و قلبه ، يا من هو بالمنظر الا على ، يا من ليس كمثله شى ء
.
يعنى : اى كسى كه از رگ گردن به من نزديكترى !
اى كسى كه ميان انسان و قلبش ، حايل مى شوى ! اى كسى كه در نظرها برترى
! اى كسى كه چيزى مانند تو نيست !.
معاويه بن عمار از حضرت صادق - عليه
السلام - روايت كرده است كه فرمود:
424 - انما المدحه ثم الثناء ثم الا قرار بالذنب
ثم المساله ، انه والله ما خرج عبد من الذنب الا بالا قرار .
يعنى : اول مدح و ثنا، سپس اعتراف به گناه ،
آنگاه طرح سوال و درخواست ، كه به خدا قسم ! بنده اى از گناه ، نجات
نيافت مگر به واسطه اقرار.
عيسى بن ابى القاسم گويد: امام صادق -
عليه السلام - فرمود:
425 - اذا طلب احدكم الحاجه فليثن على ربه و
ليمدحه ، فان الرجل منكم اذا طلب الحاجه من سلطان هيا له من الكلام
احسن ما يقدر عليه ، فاذا طلبتم الحاجه فمجدوا الله العزيز الجبار و
امدحوه و اثنوا عليه تقول : .
يعنى : هر گاه يكى از شما خواست حاجتى طلب كند،
اول پروردگارش را مدح و ثنا نمايد؛ چون اگر فردى از سلطانى چيزى
بخواهد، تا آنجا كه مى تواند، كلام نيك به كار مى برد، پس هنگام طلب
حاجت ، اول خداوند عزيز و جبار را به بزرگى ياد كنيد و اينگونه مدح و
ثنا نماييد:.
- يا اجود من اعطى ، و يا خير من سئل ، و يا
ارحم من استرحم ، يا واحد، يا احدى ، يا صمد، يا من لم يلد و لم يولد
ولم يكن له كفوا احد، يا من لم يتخذ صاحبه ولا ولدا، يا من يفعل ما
يشاء و يحكم ما يريد و يقضى ما احب ، يا من يحول بين المرء و قلبه ، يا
من هو بالمنظر الا على ، يا من ليس كمثله شى ء، يا سيمع ، يا
بصير،... .
يعنى : اى كسى كه در ميان بخشندگان ، بخشنده ترى
! اى كسى كه از هر سوال شونده اى بهترى ! اى رحيم تر از هر رحم كننده
اى ! اى تنها! اى بى همتا! اى كسى كه همه به تو نيازمندند! اى كسى كه
نمى زايى و زائيده نشده اى ! اى كسى كه هيچ كس با تو برابرى نمى كند!
اى كسى كه همسر و فرزندى براى خود اختيار نكرده اى ! اى كسى كه هر چه
بخواهى انجام مى دهى ! اى كسى كه هر چه اراده كنى بر طبق آن حكم مى كنى
! اى كسى كه هر چه دوست داشته باشى آن را مقدر مى نمايى ! اى كسى كه
بين انسان و قلش حايل مى شوى ! اى كسى كه در چشم اندازى والائى ! اى
كسى كه چيزى چون تو نيست ! اى شنونده ! اى بيننده !....
- و اكثر من اسماء الله عزوجل فان اسماء الله
تعالى كثيره ، وصل على محمد وال محمد، و قل : .
يعنى : نامهاى خداوند عزيز و جليل را هر چه
بيشتر (بر زبان جارى ) كن ، چون او نامهاى فراوانى دارد، بعد بر محمد و
آل محمد صلوات بفرست آنگاه بگو:.
- اللهم اوسع على من رزقك الحلال ما اكف به وجهى
، و اودى به امانتى ، و اصل به رحمى ، ويكون لى عونا على الحج و العمره
.
يعنى : بار الها! روزى حلالت را بر من بگستران
آن مقدار كه بتوانم آبرويم را حفظ كرده ، ديونم را ادا كنم ، صله رحم
بنمايم و كمكى براى من باشد تا بتوانم حج و عمره به جاى آوردم .
|