آيين بندگى و نيايش ( ترجمه ى عدة الداعى )

جمال و السالكين شيخ احمد بن فهد حلى (قدس سره الشريف)
ترجمه : حسين غفارى ساروى

- پى‏نوشت‏ها -
- ۱ -


1 - خداوند متعال درباره رسول خدا مى فرمايد :و انك لعلى خلق عظيم ، (سوره قلم ، آيه 4).
2 - رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرمود: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق ؛ بحار الانوار، ج 68، ص 382، چاپ بيروت ).
3 - اگر روايتى در دو جا نقل گرديده باشد، فقط آنجا كه كاملتر نقل شده ، شماره خورده است .
4 - رجوع شود به روايات شماره 1، 2، 3 و 4 در همين كتاب .
5 - بعد از حمله مغولها و سقوط بغداد، حله بصورت مركز علمى در آمد كه از ثمراتش ، محقق حلى ، علامه حلى ، فرزند علامه فخر المحققين ، شهيد اول ، ابن طاوس و... مى باشند.
6 - يعنى : سرمايه كننده و راه پيروزى انسان تلاشگر و كوشنده .
7 - نا گفته نماند كه منظور، اعمالى است كه از نظر شرع مقدس اسلام ، رجحان و فضيلت داشته باشد؛ مثلا بشنود كه روزه آخر هر ماه اين قدر ثواب دارد كه در واقع اين روزه گرفتن خوب هست ، ولى مقدار ثوابش شايد به اين ميزان كه شنيده ، نباشد، اينجا ذات اقدس الهى ، از فضل و كرمش همان مقدار ثواب را كه شنيده به او خواهد داد.

8 - سوره فرقان ، ايه 77.
9 - سوره مومن ، آيه 60.
10 - سوره اعراف ، آيه 56.
11 - سوره بقره ، آيه 186.
12 - و اذا سالك ... (سوره بقره ، ايه 186).
13 - سوره سبا، آيه 39.
14 - منظور، مطابقت مطلوب با حكمت و مصلحت است ، مثلا بگويد: خدايا! اگر صلاحضرت است ، چنين و چنان كن .
15 - سوره يونس ، آيه 11.
16 - كما اينكه بسيارى از بندگان ، در درخواست حوايج مادى و دنيايى ، اين چنين اند. ثقه الا سللام كلينى (ره ) از امام باقر - عليه السلام - در حديث معرفت - قرب نوافل ، روايت مى كند كه - در شب اسراء، خداوند متعال به پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود: ... ان من عبادى المومنين من لا يصلحه الا الغنى و لو صرفته الى غير ذلك لهلك و ان من عبادى المومنين من لا يصلحه الا الفقر و لو صرفته الى غير ذلك لهلك ، ( كافى ، كتاب الايمان و الكفر، باب من اذى المسلمين ، حديث 8).
17 - يعنى : ... برخى از بندگان مومن من كسانى هستند كه جز غنا چيز ديگر به صلاحشان نيست و اگر آنان را از اين حالت برگردانم ، هلاك مى شوند، در مقابل ، بعضى از بندگان من كسانى اند كه فقط فقر به صلاح آنان است و اگر فقر را از آنان بگيرم ، هلاك مى شوند (و بى ايمان مى گردند)....
18 - در اصطلاح آن را دعاى ملحون يا لحن در دعا گويند.
19 - ر،ك : روايات شماره 21 و 22.
20 - از اينجا مقامات عاليه ائمه - عليهم السلام - آشكار مى شود كه حتى در عرفانى ترين لحظات عمرشان و در سوز گدازها و مناجاتشان با آن حالات و توجهات كامل به خداى سبحان كه از ايشان نقل شده ، يك كلمه يا يك جمله اشتباه و غلط در سراسر ادعيه شان - چه كوتاه و چه بلند - نمى يابند، رجوع كنيد به دعاهايى نظير: كميل ، ابى حمزه ، دعاى عرفه امام حسين - عليه السلام -، صحيفه سجاديه و... .
21 - يكى از مقررات عاليه اسلامى اين است كه اگر فردى به ديگرى نسبت عمل جنسى بدهد (مثلا بگويد زتو زنا كرده اى ) و نتواند نزد قاضى اين نسبت را ثابت كند، در اينجا قاضى حكم مى كند كه بر گوينده حد قذف جارى كنند، يعنى هشتاد ضربه تازيانه بزنند.
22 - در صورت اول ممكن است تو هم شود كه لا بر سر فعل عافا در آمده و گويند، مخاطب خود را نفرين كرده است ، چون معنايش مى شود: خدا تو را نبخشد، و خلاف صورت دوم كه لا خودش جمله مستقلى است در جواب مخاطب و جمله و عافاك الله جمله مستقل ديگر كه دعاست و عطف بر جمله قبلى مى شود.
و همچنين است : او اطال الله بقاك در ماجراى بعدى .
23 - نقل است كه بلال موذن پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - قدرت تلفظ حرف شين را نداشت فلذا در اذان به جاى اشهد مى گفت : اسهد.
24 - ناگفته نماند كه در برخى موارد آموختن تلفظ صحيح كلمات (جهت رعايت حركات و مخارج حروف ) واجب است مانند نماز كه در اين زمينه بايد به فقه رجوع شود.
25 - كه منصوب به نزع خافض باشد، يعنى در اصل چنين بوده : ... كذ كاه امه .
26 - سوره ذاريات ، آيه 56.
27 - در حديث 57 خواهد آمد.
28 - البصبصه : تحريك الكلب ذنبه طمعا او خوفا (مجمع البحرين ).
29 - در حديث 419 خواهد آمد.
30 - از امام حسين - عليه السلام - در تحف العقول نقل شده است كه حضرت فرمود:
الا ستدرج من الله سبحانه لعبده ان يسبغ عليه النعم و يسلبه الشكر ع .
31 - بر گرفته از آيه 56 سوره حجر كه مى فرمايد: و من يقنظ من رحمه ربه الا الضالون .
32 - سوره توبه ، آيه 144.
33 - در تابستان به جهت شدت گرما از اتاق خارج شده ، در بيرون بسر مى بردند، ولى در زمستان به جهت سرما به انجا بر مى گشتند. مرحوم طبرسى (قده ) در مكارم الاخلاق همين دو خبررا نقل كرده با اين تفاوت كه در خبر اول دارد: عنه (اى الامام الصادق - عليه السلام - قال : كان رسول الله - صلى الله عليه وآله و سلم - اذا خرج من البيت فى الصيف خرج يوم الخميس و اذا اراد ان يدخل فى الشتاء من البرد دخل يوم الجمعه ، (الفصل التاسع فى المسكن ، فى وقت الدخول فى البيت و الخروج عنه ، ص 128) .
34 - در حديث 258 خواهد آمد.
35 - سوره يوسف ، آيه 98.
36 - عن عبد الله بن سنان قال سالت ابا عبد الله عليه السلام عن السساعه التى يستجاب فيها الدعاء يوم الجمعه . قال : ما بين فراغ الامام من الخطبه الى ان تستوى الصفوف ، و ساعه اخرى من اخر النهار الى غروب الشمس .
37 - اگر تمام طول شب را به دوازده قسمت تقسيم كنيم ، هفتمين قسمت آن منظور است .
38 - ر. ك . روايات شماره 651، 652 و 653.
39 - ر. ك . حاشيه كتاب مفاتيح الجنان .
40 - ر. ك : متن كتاب مفاتيح الجنان .
41 - عن جعفر بن محمد عن ابيه عن على - عليه السلام - قال : كان يعجبه ان يفرغ نفسه اربع ليال من السنه : اول ليله النحر، و ليله الفطر، و ليله النصف من شعبان ، (وسائل الشيعه ، ج 5، باب 35 از ابواب صلوه العيد، ح 3، ص 139)
42 - از بهترين ادعيه معصومين - عليهم السلام - دعاى عرفه امام حسين و دعاى عرفه امام زين العابدين - عليهم السلام - است كه در اين روز از خواندن آن دو با توجه به معناى و مضامى عالى آنها، غفلت نگردد.
43 - سوره بقره ، آيه 198.
44 - گذشت كه عبارت بودند از: اول رجب ، نيمنه شعبان ، عيد فطر و عيد قربان .
45 - بروايه ابن عباس قال رسول الله ، صلى الله عليه وآله و سلم : اسم الله الا عظم فى ست ايات من اخر الحشر (بحار الانوار، ج 90، ص 224، چاپ بيروت ).
46 - بروايه ابى امامه قال رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم : اسم الله الا عظم الذى اذى به اجاب فى سور ثلاث فى البقره و ال عمران و طه . قال ابو امامه : فى البقرله ايه الكرسى ، و فى ال عمران : الم الله لا اله الا هو الحى القيوم ، و فى طه : و عنت الوجوه للحى القيوم ، (همان مدرك ).
47 - بحار الانوار، ج 90، ص 224 (چاپ بيروت ) .

48 - ر. ك : حديث 723.
49 - بحار الانوار، ج 90، ص 7-226 (چاپ بيروت ) .
50 - سوره مريم ، آيه 65.
51 - عفريت يعنى گردنكش و خبيث .
52 - سوره نمل ، ايه 40.
53 - درست است كه به واسطه اسم اعظم مى توان در هر چيزى تصرف كرد (البته به اذن الله ) ولى بايد دانست كه يك چنين اسمى از قبيل الفاظ يا مفاهيم قابل تصورى كه لفظ بر آن دلالت دارد نيست ، بلكه الفاظى چون حى وقيوم ... اسم الا سم حق اند و اسماء الهى در حقيقت ذات است با وصفى از اوصاف اين اسماء مراتبى دارند كه هر اسم ما فوق ، محيط بر اسم ما دون است تا برسد به اسم اعظم ، اگر كسى در اثر انقطاع از اسباب مادى براى حاجتش به پروردگار سبحان متصل گرديد، در حقيقت گرديد به اسم او متصل شده ، در اين صورت آن اسم اثر مى گذارد، و اگر به اسم اعظم متصل گرديد، همه چيز منقاد و فرمانبردار و او خواهند بود. با اين توضيح ، تو هماتى كه ممكن است در سايه ادعيه و آثار به وجود آيد، دفع مى گردد(ر. ك : تفسير شريف الميزان ، ذيل آيه شريفه 180 از سوره اعراف و نيز ذيل آيه شريفه 40 از سوره نمل ).
54 - در كافى شريف ، كتاب الدعاء باب الدعاء فى ادبار الصلوات ، حديث 9 به همين شكل بدون ذكر معصوم (ع ) امده است ، اما در حديث دوم همان باب دارد: عن ابى عبد الله عليه السلام : من قال اذا صلى المغرب ثلاث مرات : الحمد الله الذى يفعل ما يشاء ولا يفعل ما يشاء غيره اعطى خير اكثرا.
55 - در حديث 490 خواهد آمد.
56 - عبيد بن زراره گويد: نزد حضرت صادق - عليه السلام - بودم كه فردى از شيعيان حضرت وارد شد و از فقر و تنگدستى خود به ايشان خود به ايشان برد و ابراز داشت كه براى طلب روزى ، شهرها را مى گردد ولى جز فقر بر او افزون نمى گردد. امام صادق - عليه السلام - به او فرمود: وقتى نماز عشاء را گزاردى ، با دقت و حوصله بگو: اللهم انه ليس لى علم ... مدتى نگذشت كه ديديم فقر از او زايل گشته و احوالش رو به براه گرديده است ، (فلاح السائل ، سيد بن طاووس فصل 26، تعقيبات نماز عشاء ص 7-256) .
57 - تقريبا برابر است با 5/7 مثقال .
58 - بر گرفته از سوره آل عمران ، آيه 26-27.
59 - ر. ك : كتاب مفاتيح الجنان .
60 - قال الصادق عليه السلام : من قراها بعد عشاء الاخره خمس مره كان فى امان الله الى تلك الليله الاخرى (البرهان فى تفسير القرآن ، ج 4 سوره قدر) .
61 - سوره توبه ، آيه 104.
62 - تلقف بمعناى قاپيدن است .
63 - سوره حج ، ايه 36.
64 - مواسات يعنى برادر مومن را مانند خود دانستن است .
65 - سوره نساء، آيه 114.
66 - سوره طلاق ، آيه 12.
67 - سوره ذاريات ، آيه 56.
68 - سوره شعراء، آيه 94.
69 - سوره آل عمران ، آيه 18.
70 - سوره زمر، آيه 9.
71 - ممكن است بتوان گفت : چون مداد علماست كه شهيد مى سازد.
72 - سوره فاطر، آيه 28.
73 - سوره زمر، آيه 9.
74 - سوره مائده ، آيه
75 - در اين عصر مى توان گفت : اگر چه دانه اتم يا كوچكتر از آن را بشكافد.

76 - يعنى در روز قيامت به او گفته ميشود كه چرا به دانسته هايت عمل نكردى ، در تفسير آيه شريفه : فلله الحجه البالغه ، (سوره انعام ، آيه 149) آمده كه روز قيامت خداوند متعال به بنده اش ‍ مى گويد: آيا تكليف خود را مى دانستى ؟ اگر بگويد بله . مى گويد چرا عمل نكردى ؟ و اگر جاهل باشد، مى گويد: پس چرا ياد نگرفتى تا عمل كنى ؟ (تفسير صافى ).
77 - نوعى داروى تلخ گياهى است كه درهند، بدان ايلوا گويند، از دسته سوسن هاست و در نقاط گرم مى رويد (دهخدا).
78 - قسم دوم اين بحث ، بعد از حديث شماره 260 خواهد آمد.
79 - رجوع شود به پاورقى صفحه 134.
80 - در اينجا ذكر دو نكته ضرورى است .
اول اينكه : احاديث شماره هاى 176، 177 و 178 دلالتى بر تنبلى و يكجانشستن و منتظر مائده آسانى بودن ندارند، بلكه احاديثى دال بر ذم تنبلى و وجوب طلب رزق براى كسى كه مخارج عده اى بر عهده اوست و مالى ندارد كه صرف آنان نمايد، وجود دارد كه حتى فقهاى عظام نيز به اين وجوب ، فتوا داده اند، به عنوان مثال احاديث شماره 170، 171، 172 و 173 دلالت روشنى بر اين مطلب دارند اگر چه روايت ، پيرامون اين موضوع بيش از اين است . بنابراين ، احاديث شماره 176، 177 و 178 ناظر به ذم حرص هستند كما اينكه مولف محترم فرمودند.
دوم اينكه : عبادت ، دامنه وسيعى دارد كه در يك كلمه به معناى بندگى است . و نيز الفاظى نظير آخرت ، به عنوان مثال مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل از كافى و تهذيب روايت مى كند كه :
قال رجل لابى عبد الله - عليه السلام - والله انا النطلب الدنيا و نحب ان نوتاها، فقال : تحب ان تصنع بها ماذا؟ قال : اعود بها على نفسى و عيالى و اصل بها و اتصدق بها، و احج و اعتمر، فقال ابو عبد الله - عليه السلام -: ليس هذا طلب الدنيا، هذا طلب الاخره .
يعنى : به خدا قسم ! ما طلب دنياييم و دوست داريم كه بدان برسيم . حضرت پرسيد: دوست دارى با آن ، چه بكنى ؟ گفت : براى خود و عيالم خرج كنم ، به بستگانم برسم ، به فقرا كمك كنم ، حج بروم و عمره انجام بدهم . امام - عليه السلام - فرمود: اين كه طلب دنيا نيست ، اين طلب آخرت است ، (وسائل ، ج 12، باب سوم از ابواب مقدمات تجارت ، ص 19، حديث 3).
و نيز سيره معصومين - عليهم السلام - خصوصا امير المومنين - عليه السلام - شاهد صادقى بر اهل كار و تلاش بودن آن حضرت دارد.
نقل است كه حضرت على - عليه السلام - هزار درخت خرما وقف كرد و يا وقتى با زحمت پس از كاوش ‍ بسيار، همينكه سنگ را كنار زد و آب چشمه جوشيد، فورا گفت : هذه صدقه جايه .
بنابر اين ، در زمان ما اگر مسلمانان نياز به كار بيشتر خصوصا در مسائل تخصصى جهت رفع احتياج از اجانب و دفع سلطه كفار داشته باشند - كه دارند - كار زياد، نه تنها مذموم نيست بلكه ممدوح است ، حتى در برخى موارد، واجب هم مى شود.
81 - سوره اسراء، آيه 27.
82 - از نظر فقهى اگر والدين تنگدست شدند و از عهده مخارجشان بر نيامدند، بر فرزندانشان واجب است كه مخارج آنان را تامين كنند، همچنانكه مخارج فرزند خود را تامين مى كنند.
و كوتاهى يك فرزند، موجب سلب تكليف از ديگران فرزندان نخواهد شد. بنابر اين ، بايد منظور مولف محترم از استحباب اكرام والدين - همانند ديگر فقهاء - استحباب زياده بر مقدار واجب باشد كما اينكه خود ايشان در كتاب شريفش المهذب البارع ، ج 3، ص 6-435، چاپ دفتر انتشارات اسلامى ، اين سخن را پذيرفته اند.
83 - شايد منظور اين باشد كه جاده ها را درست مى كند و شايد منظور، هدايت و اصلاح مردم به طريق حق باشد كه هر دو نيك است ، اگر چه دومى افضل است .
84 - سوره مريم ، آيه 4-6.
85 - سوره كهف ، آيه 81.
86 - سوره جمعه ، آيه 10.
87 - سوره طلاق ، آيه 3.
88 - آل عمران آيه 173-174.
89 - اشاره است به آيه شريفه من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحسب (سوره طلاق آيات 2-3).
90 - در حديث 49 گذشت .
91 - اقدم يا جويريه فانما هو كلب الله ، و ما من دابه الا الله اخذ بناصيتها لا يكفى شرها الا هو.
92 - سوره اعراف ، آيه 180.
93 - در حديث 231 گذشت .
94 - سوره يوسف ، آيه 106.
95 - سوره انسان ، آيه 20.
96 - ر. ك : حديث شماره 637.
97 - سوره احزاب ، آيه 70.
98 - سوره قيامت ، آيات 36، 37 و 38.
99 - سوره نبا، آيه 17.
100 - سوره تغابن ، آيه 9.
101 - سوره اعراف ، آيه 32.
102 - سوره علق ، آيه 6-7.
103 - ر. ك : حديث 267.
104 - سوره قصص ، آيه 24.
105 - ر. ك : حديث 549.
106 - سوره شعراء، آيه 111.
107 - سوره هود، آيه 27.
108 - سوره هود، آيه 91.
109 - سوره اعراف ، آيه 75-76.
110 - سوره يوسف ، آيه 88.
111 - سوره زخرف ، آيه 53.
112 - سوره هود، آيه 12.
113 - سوره فرقان ، آيه 8.
114 - سوره اسراء، آيه 91.
115 - سوره زخرف ، آيه 31.
116 - در اينجا توجه به دو نكته خالى از فايده نيست :
نكته اول : بايد توجه داشت كه دنيا غير از آسمان و زمين است ، آسمان ، زمين ، دريا، صحرا و... دنيا نيستند؛ چون اگر اينها دنياى مذموم بودند، خداوند سبحان آنها را به خود نسبت نمى داد و نمى فرمود:
- من آب مى فرستم ؛ ء انتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون سوره واقعه ، 69.
- من درخت را مى رويانم نه شما؛ ما كان لكم ان تنبتوا شجرها سوره نمل ، آيه 60.
- من كشاورزى مى كنم و زار عم ، ء انتم تزرعونه ام نحن الزارعون سوره واقعه ، آيه 64.
و نيز به موجودات اين عالم قسم ياد نمى كرد.
پس هستى زمين و آسمان بد نيست بلكه آيات خداوند هستند (و لذا به آنها قسم مى خورد) آنچه مذموم است اعتبارات و تكاثر و تفاخر قرار دادى دنياست كه مى فرمايد: اعلموا انما الحيوه الدنيا لعب و لهو و زينه و تفاخر بينكم و تكاثر فى الاموال و الاولاد سوره حديد، آيه 20. كه گفته اند لعب ، بازى بى هدف دوران كودكى است ، لهو، خوشگذرانى ==و سر گرمى دوران نوجوانى ، زينت ، دوران جوانى ، تفاخر، دوران ميان سالى و تكاثر در اموال و اولاد دوران كهنسالى و فرتوتى مى باشد، (تفسير الميزان ذيل آيه فوق ) اگر كسى در مراحل زندگى اينگونه بود، او اهل دنياست وگرنه خير.
نكته دوم : مرحوم ملا مهدى نراقى در كتاب شريف جامع السعادات ، در پايان بحث حب دنيا مى فرمايد: كارهاى انسان مى تواند سه حالت داشته باشد:
اول - كارهايى كه ظاهرش دنيايى است مانند خوردن و خوابيدن و ازداواج و...، اگر انسان اينها را براى بهره ورى نفس و لذات انجام دهد، جزء دنيا به حساب مى آيند، اما اگر به اين قصد بخورد و بخوابد و ازدواج نمايد كه قدرت بر تقوا (انجام فرامين الهى و ترك محرمات ) پيدا كند، باطنش الهى مى شود اگر چه ظاهرش دنيايى است و لذا رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
من طلب من الدنيا حلالا مكاثرا مفاخرا لقى الله و هو عليه عضبان ، و من طلبها استغفافا عن المساله وصيانه لنفسه جاء يوم القيامه و وجهه كالقمر ليله البدر .
يعنى : هر كه از حلال دنيا استفاده كند به نيت تكاثر و تفاخر، خداوند متعال را در حال غضب ، ملاقات خواهد كرد . و هر كه به دنبال امور دنيايى باشد تا از ديگران درخواست نكند و كرامت نفسش را حفظ نمايد، روز قيامت وارد مى شود در حالى كه چهره اش مانند ماه شب بدر، نورانى است .
سوم - كارهايى كه ظاهرش خدايى است مانند تحصيل علم ، طاعات ، عبادات و... اين امور بستگى به باطن انسان دارد اگر قصدش غير خدا باشد (مانند ريا و طلب جاه و مقام و... ) مى شود دنيا و اگر براى خدا باشد، ظاهر و باطن هر دو لله مى گردند. (جامع السعادات ، ج 2، ص 44 چاپ نجف 1383).
117 - سوره تين ، آيه 6.
118 - باب چهارم : در آداب دع

119 - الجزع يعنى نگين سياه و سفيد.
120 - يعنى اجابت مى شود.
121 - سوره طلاق ، آيه 3.
122 - سوره فرقان ، آيه 67.
123 - وتر زه كمان را گويند.
124 - يك دانگ برابر است با يك ششم درهم .
125 - سوره مجادله ، آيه 12.
126 - سوره بقره ، آيه 186.
127 - سوره اعراف ، آيه 56.
128 - در حديث 17 گذشت .
129 - در حديث 333 گذشت .
130 - از حديث شماره 483 تا شماره 491.
131 - سوره محمد (ص )، آيه 19.
132 - حديث 367 گذشت .
133 - سوره مائده ، آيه 23.
134 - سوره آل عمران ، آيات 173-174.
135 - سوه آل عمران ، آيه 159.
136 - سوره فتح ، آيه 6.
137 - هر ميل برابر است با يك سوم فرسخ .
138 - سوره هود، آيه 75.
139 - سوره اعراف ، آيه 55.
140 - يعنى اصل و اساس ، عمل است ، مانند غذا كه اصل و اساس است ، پس همچنانكه غذا، شكم را سير مى كند نه نمك ، همانگونه عمل است كه موجب نجات انسان است ، نه صرف دعا كردن ، بنابر اين ، همت اصلى بايد بر عمل باشد و دعا چون نمكى براى آن است .
141 - در حديث 532 خواهد آمد.
142 - سوره اعراف ، آيه 55.
143 - سوره كهف ، آيه 28.
144 - سوره يونس ، آيه 89.
145 - سوره اعراف ، آيه 55.
146 - در حديث 441 خواهد آمد.
147 - در حديث 441 خواهد آمد.
148 - مشابه همين حديث ، در حديث 352 گذشت .
149 - يعنى همانگونه كه باز گشت شير به پستان محال است ، داخل شدن اين فرد در جهنم نيز محال مى باشد.
150 - يعنى شب زنده دار باش .
151 - يعنى وادار كردن خود به گريه
152 - سوره عبس ، آيه 37.
153 - در حديث 307 گذشت .
154 - در حديث 424 گذشت .
155 - در حديث 343 گذشت .
156 - در حديث 334 گذشت .
157 - در حديث 337 گذشت .
158 - در حديث 336 گذشت .
159 - در حديث 333 گذشت .
160 - سوره شورى ، آيه 26.
161 - سوره زخرف ، آيه 67.
162 - البته اين به معناى احتياج ذات اقدس الهى به عبادت بندگان نيس

163 - شرح اسامى الهى ، در خاتمه كتاب خواهد آمد ان اشاء الله .
164 - سوره زمر، آيه 8.
165 - سوره مريم ، آيه 48.
1166 - در حديث 406 گذشت .
167 - در حديث 407 گذشت .
168 - سوره يونس ، آيه 89.
169 - در حديث 57 گذشت .
170 - ر. ك : احاديث شماره : 334، 335، 336 و 337.
171 - در حديث 354 گذشت .
172 - در حديث 531 گذشت .
173 - در حديث 75 گذشت .
174 - در حديث 76 گذشت .
175 - در حديث 7 گذشت .
176 - در حديث 52 گذشت .
177 - در حديث 475 گذشت .
178 - مشابه اين حديث ، در حديث 353 گذشت .
179 - در حديث 6 گذشت .
180 - سوره مائده ، آيه 119.
181 - سوره توبه ، آيه 72.
182 - يعنى اگر ضرار را مى بينى كه اينگونه ثنا مى كند، او همنشنين كسى چون على بن ابى طالب - عليه السلام - بود، اما از ما كه همنشين كسى چون تو هستيم ، نبايد چنين انتظارى داشت .

183 - در حديث 437 گذشت .
184 - سوره قلم ، آيه 17 به بعد.
185 - سوره رعد، آيه 11.
186 - سوره مائده : آيه 31.
187 - ممكن است منظور، سد راه خير شدن باشد.
188 - يعنى ديگران را نفرين كردن
189 - سوره نساء، آيه 59.
190 - سوره مائده ، آيه 55.
191 - آيه در شان على - عليه السلام - كه در ركوع نماز، صدقه داده بود، نازل گرديده ؛ چون در ادامه مى فرمايد: ... و در حال ركوع زكات مى دهند.
192 - سوره شورى ، آيه 23.
193 - مخفى نماند كه مفسرين عالى مقام ، به اين توجيهات سست ، پاسخ داده اند.
194 - البته مشرك به شرك خفى شده ، نه اينكه كافر باشد تا احكام بر او بار شود.
195 - سوره كهف ، آيه 110.
196 - عن ابى جعفر عليه السلام : من سن سنه عدل فاتبع كان له مثل اجر من عمل بها من غير ان ينقص من اجور هم شى ء و من سن سنه جور فاتبع كان له مثل وزر من عمل به من غير ان ينقص من اوزارهم شى ء .
(بحار الانوار، طبع بيروت ، ج 68، ص 258 ، نقل از مجلس مفيد و محاسن برقى )
197 - ر. ك : حديث 570.
198 - در حديث 572 خواهد آمد.
199 - در حديث 566 گذشت .
200 - سوره كهف ، آيه 110.
201 - در حديث 836 خواهد آمد.
202 - سوره يونس ، آيه 58.
203 - يعنى : شادى اش به خاطر اين باشد كه مردم ، طاعت پروردگار را يك ارزش مى دانند نه ضد ارزش .
204 - عن الصادق عليه السلام : راس كال خطيئه حب الدنيا ، ( كافيت باب حب الدنيا و الحرص عليها ح 1).
205 - در حديث 572 - گذشت .
206 - در حديث 599 خواهد آمد.
207 - سوره شعراء، آيه 88-89.
208 - سوره لقمان ، آيه 33.
209 - سوره زمر، آيه 61.
210 - سوره روم ، آيه 44.
211 - به معناى خودپسندى است
212 - به معناى خود پسندى اس

213 - انسان خود پسند چون فقط از خود راضى است و از ديگران ناراضى ، لذا هميشه احساس تنهايى مى كند اگر چه جسمش در ميان ديگر انسانها باشد.
214 - هر دانگ مساوى است با يك ششم درهم .
215 - در حديث 273 گذشت .
216 - سوره سجده ، آيه 17.
217 - منظور، قطعه اى از زمان مى باشد، نه ساعت مصطلح فعلى كه يك بيست و چهارم شبانه روز است .
218 - در نسخى كه به دست مترجم رسيد، آيه به همين شكل ذكر شده ولى در قرآن كريم اين مضون در دو جا آمده است :
219 - الف : و من يعمل من الصالحات من ذكر او انثى و هو مومن فاولئك يدخلون الجنه ولا يظلمون تقيرا (سوره نساء، آيه 124).
ب : و من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مومن فاولئك يدخلون الجنه يرزقون فيها بغير حساب (سوره مومن ، آيه 40).
220 - در حديث 467 گذشت .
221 - سوره نازعات آيه 2.
222 - سخن پنهانى ، در گوشى صحبت كردن .
223 - نيزه زدن ، ملامت و سرزنش كردن ، كنايه زدن .
224 - در حديث 648 خواهد آمد
225 - به آتشى كه بر اثر رعد و برق شديد پديد آيد صاعقه گويند.
226 - سوره انعام ، آيه 91.
227 - سوره اعراف ، آيه 205.
228 - سوره بقره ، آيه 152.
229 - سوره احزاب ، آيه 41-42.
230 - سوره احزاب ، آيه 41-42.
231 - سوره بقره ، آيه 152.
232 - ر.ك . حديث 37.
233 - شبيه اين حديث در حديث 289 گذشت .
234 - سوره رعد، آيه 15.
235 - سوره نساء، آيه 142.
236 - سوره ليل ، آيه 5-7.
237 - سوره محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - آيه 33.
238 - يعنى : استغفار، حركتى است كه موجب ريزش گناهان مى گردد، همچنانكه برگهاى درختى با حركتى مى ريزند.
239 - سوره محمد - صلى الله عليه و آله و سلم -، آيه 19.
240 - آيات 44 و 45 سوره مومن است در بيان كلام فردى از آل فرعون كه ايمان آورده بود و امداد الهى در خنثى ساختن حيله فرونيان .
241 - آيات 87 و 88 سوره انبياست كه بيان مناجات حضرت يونس - عليه السلام - در شكم ماهى و حكم خداوند مى باشد.
242 - آيات 173 و 174 سوره آل عمران ، پاسخ شهداى جنگ احد است به و سوسه منافقان در ترك جهاد و بيان عاقبت كار آن شهداء.
243 - متن كامل دعا چنين است :
اللهم انك لست باله استحد ثناك ، ولا برب يبيد ذكرك ، ولا كان معك شركاء يقضون معك ، ولا كان قلبك من اله فنعبده و ندعك ، ولا اعانك على خلقنا احد فنشك فيك ، انت الله الديان فلا شريك لك ، و انت الدائم فلا يزول ملكك .
انت اول الاولين ، و اخر الاخرين ، و ديان يوم الدين ، يفنى كل شى ء و يبقى و جهك الكريم لا اله الا انت لم تلد فتكون فى العز مشاركا، و لم تولد فتكون مورثا هالكا، ولم تدركك الا بصار فتقدرك شجا ماثلا، و لم يتعاورك زياده ولا نقصان ، ولا توصف باين ولا كيف ولا ثم ولا مكان ، و بطنت فى خفيات الامور و ظهرت فى العقول بما نرى من خلقك من علامات التدبير .
انت الذى سئلت الانبياء عليهم السلام عنك ، فلم تصفك بحد ولا ببعض بل دلت عليك من اياتك بما لا يستطيع المنكرون جحده لان من كانت السموات والارضون و ما بينهما فطرته فهو الصانع الذى بان عن الخلق فلا شى ء كمثله ، و اشهد ان السموات و الارضين و ما بينهما ايات دليلات عليك تودى عنك الحجه و تشهد لك بالربوبيه ، موسومات ببرهان قدرتك و معالم تدبيرك فاوصلت الى قلوب المومنين من معرفتك ما انسها من وحشه الفكر و وسوسه الصدر فهى على اعترافها بك شاهده بانك قبل القبل بلا قبل و بعد البعد بلا بعد، انقطعت الغايات دونك فسبحانك لا وزير لك ، سبحانك لا عدل لك ، سبحانك لا ضد لك ، سبحانك لا ند لك ، سبحانك لا تاخذك سنه ولا نوم ، سبحانك لا تغيرك الازمان ، سبحانك لا تنتقل بك الاحوال ، سبحانك لا تاخذك سنه ولا نوم ، سبحانك لا تغيرك الازمان ، سبحانك لا تنتقل بك الاحوال ، سبحانك لا يعييك شى ء، سبحانك لا يفوتك شى ء، سبحانك انى كنت من الظالمين الا تغفر لى و ترحمنى اكن من الخاسرين .
اللهم صل على محمد وال محمد عبدك و رسولك و نبيك و صفيك و حبيبك و خاصتك و امنيك على وحيك ، و خازنك على علمك ، الهادى اليك باذنك ، الصادع با مرك عن وحيك ، القائم بحجتك فى عبادك ، الداعى اليك ، الموالى لاوليائك معك ، و المعادى اعداءك دونك ، السالك جدد الرشاد اليك ، القاصد منهج الحق نحوك ، اللهم صل عليه واله افضل و اكرم و اشرف و اعظم و اطيب و اتم و اعم و ازكى و انمى و اوفى و اكثر ما صليت على نبى من انبيائك و رسول من رسلك و بجميع ما صليت على جميع انبيائك و ملائكتك و رسلك و عبادك الصالحين ، انك حميد مجيد.
اللهم اجعل صلواتى بهم مقبوله ، و ذنوبى بهم مغفوره ، وسعيى بهم مشكورا، و دعائى بهم مستجابا ورزقى بهم مبسوطا، و انظر الى فى هذه الساعه بوجهك الكريم نظره استكمل بها الكرامه عندك ثم لا تصرفه عنى ابدا برحمتك يا ارحم الراحمين . (بحار. الانوار، ج 84، ص 59 - 60 طبع بيروت و مصباح المتهجد، ص 33-35).
244 - ر.ك . حديث 107.
245 - سوره اسراء، آيه 56.
246 - تقريبا برابر با يك من تبريز است .
247 - عقال ريسمانى است كه با آن ساعد شتر را مى بندند.
248 - سوره يس ، آيه 20.
249 - يعنى اعتقاداتم استوار باشد.
250 - لكه هاى سفيدى است كه روى پست بدن پيدا مى شود.
251 - سوره مجادله ، آيه 10.
252 - بحث در اسم اعظم گذشت ، رجوع شود به ص 59-61.
253 - آيه 255-257 از سوره بقره را آيه الكرسى گويند.
254 - شيخ صدوق (ره ) ضمن حديث طويلى ، ماجراى دانيال نبى - عليه السلام - را اين چنين نقل مى كند: بحث نصر، حضرت دانيال و عده ديگرى را به اسارت گرفت و چون به فضل او پى برد و شنيد كه بنى اسرائيل ، انتظار ظهورش را مى كشند و فرج را در او اميد دارند، دستور داد كه آن حضرت را در چاهى بزرگ و گود، به همراه شيرى بيفكنند تا او را بخورد، اما (به امر پروردگار) ان شير به دانيال نزديك نشد و او را نخورد.
شبى بحث نصر در خواب ديد كه گويا دسته هايى از ملائكه از آسمان به چاهى كه دانيال در آن بود، بروى سلام مى كنند و بشارت فرج به او مى دهند (اين خواب در او اثر گذاشت و) صبح كه از خواب بيدار شد، از كرده اش پشيمان گشت و فرمان به آزادى دانيال داده از آن حضرت عذر خواهى نمود و علاوه بر اين ، مشورت در امور مملكت و نيز قضاوت بين مردم را به او واگذار نمود كه بنى اسرائيل بدين سبب از حالت اختفا و پريشانى بد آمدند (كمال الدين و تمام النعمه ، ص 157-158 ، طبع دفتر انتشارات اسلامى ).
255 - به جاى فلان نام آن مريض را بگويد.
256 - به جاى فلان بن فلان ، نام آن مريض و نام پدرش را بگويد.
257 - سوره اعراف ، آيه 185.
258 - سوره انعام ، آيه 38.
259 - سوره يونس ، آيه 57.
260 - آيات 110 و 111 سوره اسرا كه كاملش اين چنين است :
قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ايا ما تدعوا فله الاسماء الحسنى ولا تجهز بصلاتك ولا تخافت
بها و ابتغ بين ذلك سبيلا، و قل الحمد الله الذى لم يتخذ ولدا ولم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا
.
261 - آيه 54 سوره اعراف است :
ان ربكم الله الذى خلق السموات و الارض فى سته ايام ثم استوى على العرش يغشى الليل النهار يطلبه حثيثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق والامر تبارك الله رب العالمين .
262 - سوره مريم ، آيه 1.
263 - سوره شورى ، آيه 1 و 2.
264 - سوره طه آيه 111.
265 - سوره اسراء، آيه 45.
266 - سوره جاثيه ، آيه 23.
267 - سوره نحل ، آيه 108.
268 - سوره كهف ، آيه 57.
269 - سوره فتح ، آيه 1-2.
270 - بسم الله الرحمن الرحيم اذا جاء نصر الله و الفتح و رايت الناس يدخلون فى دين الله افواجا فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا .
271 - سوره روم ، آيه 21.
272 - سوره مائده ، آيه 23.
273 - از سخنان يوشع و كالب است به بنى اسرائيل .
274 - سوره قمر، آيه 11-12.
275 - سوره طه ، آيه 25-28.
276 - سوره كهف ، آيه 99.
277 - سوره توبه ، آيه 128-129.
278 - رجوع شود به ص 000.
279 - سوره آل عمران ، آيه 18: شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكه و اولوا العلم بالقسط لا اله الا هو العزيز الحكيم .
280 - سوره آل عمران ، آيه 26-27: قل اللهم مالك الملك توتى الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير انك على كل شى ء قدير. تولج الليل فى النهار و تولج النهار فى الليل و تخرج الحى من الميت و تخرج الميت من الحى و ترزق من تشاء بغير حساب .
281 - بسم الله الرحمن الرحيم قل يا ايها الكافرون لا اعبد ما تعبدون ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ما عبدتم ولا انتم عابدون ما اعبد لكم دينكم ولى دين .
282 - بسم الله الرحمن الرحيم الهيكم التكاثر حتى زرتم المقابر كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم ثم لترونها عين اليقين ثم لتسالن يومئذن عن النعيم .
283 - سوره شورى ، آيه 53 .
284 - سوره علق .
285 - سوره نصر.
286 - منظور، تمام سوره است .
287 - رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - عده اى را ديد كه بينشان راجع به قرآن گفتگو شده و بر عليه يكديگر با آيات قرآنى مجادله مى كنند، حضرت خشمناك شد و فرمود: امم گذشته به مثل همين كارها گمراه شدند؛ زيرا با پيغمبران خود اختلاف كرده ، پاره اى از كتاب آسمانى خود را به پاره ديگر زدند.
بعد فرمود: قرآن نازل نشد كه پاره اى از آن ، پاره ديگر را تكذيب كند بلكه بالعكس تصديق كننده آن است ، شما به آنچه برايتان روشن است و دانايى داريد عمل نماييد و در آنچه برايتان مشتبه مى باشد به ايمان تنها قناعت كنيد (الدر المنثور، ذيل آيه هفتم از سوره آل عمران ).
مرحوم علامه طباطبائى (ره ) ضمن نقل اين حديث از سيوطى ، حديثى از امام صادق - عليه السلام - از تفسير نعمانى آورده كه ضرب بعض قرآن ببعض ديگر معنا شده است .
288 - قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى انما الهكم اله و احد فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا ضالحا ولا يشرك بعباده ربه احدا ،(سوره كهف ، آيه 110).
289 - منظور دو سوره فلق و ناس است .
290 - سوره الرحمن ، آيه 35.
291 - سوره بقره ، آيه 243.
292 - سوره حجر، آيه 34.
293 - سوره قصص ، آيه 21.
294 - سوره اسراء، آيه 1.
295 - سوره نازعات ، آيه 46.
296 - سوره شعراء، آيه 57.
297 - سوره دخان ، آيه 26-27.
298 - سوره دخان ، آيه 29.
299 - سوره اعراف ، آيه 13، در قرآن به جاى : اخرج منها فما يكون ... آمده : فاهبط منها فما يكون ....
300 - سوره اعراف ، آيه 18.
301 - سوره نمل ، آيه 37.
302 - يعنى حضرت يونس - عليه السلام -.
303 - سوره شعراء، آيه 78-86.
304 - آيه 110 از سوره كهف كه در صحفه 524 - پاورقى شماره ، 2، گذشت .
305 - ر.ك . حديث شماره 660.
306 - دنباله حديث چنين است : و من عصى الله فقد نسى الله و ان كثرت صلاته و صيامه و تلاوته للقران .
يعنى : و كسى كه معصيت خدا را مرتكب شود، او را فراموش كرده اگر چه نماز و روزه و تلاوت قرآنش زياد باشد، (معانى الاخبار صدوق (ره )، باب النوادر، ح 56).
307 - در حديث شماره 800 گذشت .
308 - در حديث شماره 397 گذشت .
309 - در حديث شماره 355 گذشت .
310 - سوره مائده ، آيه 27.
311 - ر.ك . حديث شماره 799.
312 - سوره نساء، آيه 131.
313 - سوره آل عمران ، آيه 186.
314 - سوره آل عمران ، آيه 120.
315 - سوره بقره ، آيه 194.
316 - سوره احزاب ، آيه 70-71.
317 - سوره احزاب ، آيه 71.
318 - سوره توبه ، آيه 4.
319 - سوره مائده ، آيه 27.
320 - سوره حجرات ، آيه 13.
321 - سوره يونس ، آيه 63-64.
322 - سوره مريم ، آيه 72.
323 - سوره آل عمران ، آيه 133.
324 - سوره انعام ، آيه 69.
325 - سوره طلاق ، آيه 2-3.
326 - سوره نساء، آيه 122.
327 - سوره دخان ، آيه 51.
328 - ر.ك : حديث شماره 397.
329 - ر.ك . حديث شماره 420.
330 - ر.ك . حديث شماره 676.
331 - منظور انجام عمل مستحب است والا ترك واجب ، خود معصيت مى باشد.
332 - ر.ك . حديث شماره 676.
333 - سوره نازعات ، 37-41.
334 - سوره يوسف ، آيه 53.
335 - سوره يوسف : آيه 53.
336 - سوره اعراف ، آيه 180.
337 - سوره طه ، آيه 68.
338 - سوره احقاف ، آيه 9.
339 - سوره روم ، آيه 27.
340 - سوره ليل ، 15.
341 - سوره ليل ، آيه 17.
342 - سوره صف ، آيه 14.
343 - سوره بقره ، آيه 269.
344 - سوره حديد، آيه 6.
345 - سوره سبا، آيه 3.
346 - سوره انفاق ، آيه 64.
347 - سوره اسراء، آيه 14.
348 - سوره اعراف ، آيه 187.
349 - سوره يوسف ، آيه 50.
350 - در نسخه هايى كه به دست مترجم رسيده به جاى ربيون ، ربانيون آمده كه به چند دليل اشتباه است :
الف - تكرار لازم مى آيد چون ربانيون را در سطر بالا معنا كرده است .
ب - در توحيد صدوق كه مولف اسماى حسنى و شرحش را از آنجا گرفته ، ربيون آمده است .
ج - اين معنا بر گرفته از قرآن است كه مى فرمايد: و كاين من نبى قاتل معه ربيون كثير ، سوره آل عمران آيه 146.
351 - سوره احزاب ، آيه 43.
352 - سوره انبياء، آيه 107.
353 - سوره ق ، آيه 18.
354 - سوره فخر، آيه 6.
355 - سوره انعام ، آيه 127.
356 - سوره مائده ، آيه 48.
357 - سوره ص ، آيه 23.
358 - سوره يوسف ، آيه 78.
359 - سوره آل عمران ، آيه 18.
360 - سوره اعراف ، آيه 89.
361 - سوره طارق ، آيه 12.
362 - سوره شعراء، آيه 63.
363 - سوره بقره ، آيه 30.
364 - سوره بقره ، آيه 186.
365 - سوره ق آيه 16.
366 - در اينجا ديور و ديار به يك معنا آمده ؛ يعنى صاحب دير.
367 - سوره زمر، آيه 67.
368 - سوره انعام ، آيه 73.
369 - سوره انفطار، آيه 19.
370 - سوره اسراء، آيه 23.
371 - سوره اسراء، آيه 4.
372 - سوره فصلت ، آيه 12.
373 - سوره بروج ، آيه 21.
374 - سوره بقره ، آيه 257 .
375 - سوره ص ، آيه 39.
376 - سوره سبا، آيه 3.
377 - سوره كهف ، آيه 109.
378 - سوره لقمان ، آيه 27.
379 - سوره مائده ، آيه 120.
380 - سوره لقمان ، آيه 28.
381 - سوره يس ، آيه 82.
382 - سوره مومن ، آيه 64.
383 - سوره واقعه ، آيه 77.
384 - سوره طلاق ، آيه 3.
385 - بر گرفته از آيه كريمه : امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء ، (سوره نمل ، آيه 62).
386 - سوره مريم ، آيه 96.
387 - سوره انفال ، آيه 42.
388 - سوره فصلت ، آيه 17.
389 - سوره روم ، آيه 30.
390 - سوره آل عمران ، آيه 173.
391 - سوره فاطر، آيه 3.
392 - سوره آل عمران ، آيه 49.
393 - سوره فاطر، آيه 34.
394 - سوره شعراء، آيه 80.
395 - علما در جاى خود گفته اند كه كه گناهان كبيره در صورت توبه ، حتما بخشيده مى گردد اما بدون توبه ، احتمال بخشودگى دارد.