تفسير مجمع البيان جلد ۹

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۰ -


/ سوره اعراف / آيه هاى 171 - 167

167 . وَإِذْ تَاَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ اِنَّ رَبَّكَ لَسَريعُ الْعِقابِ وَاِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحيمٌ.

168 . وَقَطَّعْنا هُمْ فِى الْاَرْضِ اُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَبَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَالسَّيِئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ.

169 . فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْاَدْنى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَاِنْ يَاْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوُهُ اَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقُ الْكِتابِ اَنْ لايَقُولُوا عَلَى اللَّهِ اِلاَّ الْحَقَّ وَدَرَسُوا ما فيهِ وَالدَّارُ الْاخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ اَفَلا تَعْقِلُونَ.

170 . وَالَّذينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَاَقامُوا الصَّلوةَ اِنَّا لا نُضيعُ اَجْرَ الْمُصْلِحينَ.

171 . وَاِذْنَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَاَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا اَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مآ اتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مافيهِ لَعَلَّهُمْ تَتَّقُونَ.

ترجمه

167 - وهنگامى را [به بياد آور] كه پروردگارت اعلام داشت كه تا روز رستاخيز كسى را بر آنان برخواهدگماشت تا آنان را به بدى زير شكنجه گيرد [و به ذلّت كشد ]چرا كه پروردگارت زود كيفر است و او بسيار آمرزنده و مهربان است.

168 - و آنان را در روى زمين به صورت گروه هايى در آورديم؛ پاره اى از آنان شايستگانند و پاره اى از آنان فروتر از اين هستند؛ و ما آنان را با [ارزانى داشتن نعمت ها و ]نيكى ها و [پيش آوردن بلاها و ]ناخوشى ها آزموديم؛ باشد كه اينان [به سوى خدا ]باز گردند.

169 - امّا پس از آنان جانشينانى از پى [آنان ] آمدند كه كتاب [آسمانى تورات ]را به ارث بردند در حالى كه متاع اين دنياى پست را [به ناروا] مى ستانند و مى گويند: [اين لغزش ها] به زودى بر ما بخشوده خواهد شد. و اگر متاعى ديگر همانند آن به دست شان بيفتد، آن را [هم ] مى ستانند [و بدون هيچ پروايى از خدا مى خورند]. آيا پيمان كتاب [خدا] از آنان گرفته نشده است كه جز به حق درباره خدا [سخنى ]نگويند؟ در صورتى كه آنان [بارها] هر آنچه در آن است خوانده اند [و مفاهيم آيات را آموخته اند]. و سراى آخرت براى كسانى كه پروا[ى خدا] پيشه مى سازند بهتر است؛ پس چرا خرد خويش را به كار نمى گيريد؟!

170 - و آن كسانى كه به كتاب [خدا] چنگ مى زنند و نماز را بر پامى دارند، [پاداش شكوهبارى خواهند داشت؛ چرا كه ] ما پاداش اصلاحگران [و بسامان آورندگان كارها را ]تباه نمى سازيم.

171 - و هنگامى را [به ياد آور] كه كوه [طور] را از جاى كنديم و بسان سايبانى برفرازشان برافراشتيم، و [اين رويداد به گونه اى بود كه ]آنان پنداشتند كه آن [كوه ]بر [سر] آنان فرو خواهد افتاد. [و آنگاه به آنان گفتيم: ]آنچه [از كتاب آسمانى و مقررات آن را] به شما داده ايم با همه وجود بگيريد و آنچه در آن است به خاطر بسپاريد، باشد كه پرواپيشه سازيد.

نگرشى بر واژه ها

خلف: اين واژه به مفهوم قرنى است كه از پى قرن ديگر مى آيد و نيز به معناى رويداد خوشايند و يا ناخوشايند، نعمت و بلا و يا هرچيزى است كه جايگزين چيز ديگرى گردد.

عَرَض: به پديده نا پايدار گفته مى شود.

درس: مطالعه و خواندن بسيار كتاب.

تمسيك: به مفهوم تمسّك و چنگ زدن آمده است.

نتق: به از جاى كندن چيزى گفته مى شود. برخى نيز اين واژه را به مفهوم بلند نمودن و پاره اى نيز به معناى كشيدن تفسير كرده اند.

ظلّة: سايبان.

تفسير پراكندگى يهود در نخستين آيه مورد بحث روى سخن را متوجّه پيامبرگرامى مى سازد و مى فرمايد:

وَاِذْ تَاَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ

هان اى محمد! هنگامى را به ياد آور كه پروردگارت اعلام داشت كه بر اين يهود بهانه جو، كسانى را مسلّط خواهد ساخت كه تا روز رستاخيز هماره آنان را زير فشار و شكنجه گيرند و اذيّت كنند و از آنان جزيه دريافت دارند.

همه مفسّران بر اين باورند كه منظور از كسانى كه بر يهود مسلّط خواهند شد و آنان را به كيفر بدرفتاريشان هماره زير فشار قرار خواهند داد، امت اسلام مى باشند؛ و اين ديدگاه از حضرت باقر نيز روايت شده است. از اين آيه شريفه اين نكته دريافت مى گردد كه يهود تا روز رستاخيز دولت و كيانى عزيز و پراقتدار نخواهند داشت.

و منظور از تسلّط مسلمانان بر آنان نيز اين است كه دست آنان به صورت عادلانه و درست يا نادرست بر ضد يهود باز است، و اين اثر طبيعى زشت كردارى و حق ستيزى آنان است، درست بسان اين آيه شريفه كه مى فرمايد: الم تر إنّا ارسلنا الشَّياطين على الكافرين تؤزّهم ازّاً.(44)

آيا ندانستى كه ما شيطان ها را بر كفر گرايان گماشته ايم، تا آنان را به سوى گناهان وسوسه كنند؟

اِنَّ رَبَّكَ لَسَريعُ الْعِقابِ وَاِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحيمٌ.

چرا كه پروردگارت نسبت به كسانى كه زشت كردار باشند زود كيفر است و نسبت به شايسته كرداران بسيار آمرزنده و مهربان است.

در دوّمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَقَطَّعْنا هُمْ فِى الْاَرْضِ اُمَمًا

به باور گروهى از جمله «ابن عباس» منظور اين است كه: ما يهوديان را در شهرها و كشورها به صورت دسته ها و گروه هايى پراكنده ساختيم، و اين پراكندگى و اختلافشان برخاسته از هدف ها و مسلك هاى آنان است و مايه خوارى و ذلّت شان خواهد شد؛ چرا كه هرگز نمى توانند دست دوستى و يگانگى به يكديگر بدهند و همديگر را در راه زندگى يارى كنند.

و پاره اى نيز بر آنند كه خدا بدان جهت آنان را پراكنده ساخت كه به صلاح آنان در دين شان بود و در نتيجه گروهى راه صلاح و گروهى راه عصيان و نافرمانى خدا را برگزيدند.

قرآن در ادامه سخن از آنان مى فرمايد:

مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ

پاره اى از بنى اسرائيل از نظر دين باورى و عمل، شايستگى نشان دادند و پاره اى در مرحله اى فزونتر قرار گرفتند؛ چرا كه هم كارهاى شايسته انجام مى دادند و هم به گناه و زشتى دست مى يازيدند.

گفتنى است كه آنچه در اين فراز آيه آمده وصف و حال آنان پيش از بعثت مسيح عليه السلام است كه بر عقيده خود استوار بودند و راه ارتداد و كفر را در پيش نگرفته و با مسيح به مخالفت برنخاسته بودند. پاره اى بر آنند كه منظور آيه شريفه اين است كه گروهى از يهود به رسالت مسيح و محمّد ايمان آوردند و گروهى ايمان نياوردند.

وَبَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَالسَّيِئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و آنان را به نيكى ها و بدى ها يا خوشى ها و سختى ها آزموديم؛ چرا كه نعمت ها انسان را به ياد ارزانى دارنده آنها مى اندازند، و گرفتاريها و بلاها نيز انسان را وا مى دارد كه از آفريدگار هستى درخواست نجات و آسايش كند و در نتيجه به سوى خدا باز گردد.

ممكن است اين پرسش طرح گردد كه آنان هرگز در راه دين و خدا نبودند تا به سوى او باز گردند، در اين صورت تفسير آيه چيست؟

پاسخ اين است كه اگر آنان در راه خدا نيز نباشند چنين تعبيرهايى مانعى ندارد؛ چرا كه اگر بخواهيم به كسى هشدار دهيم مى گوييم: اگر نمى خواهى به هلاكت گرفتار گردى به راه راست باز گرد.

پاره اى نيز برآنند كه منظور اين است كه: آنان را به نعمت ها و گرفتاريها آزموديم، باشد كه به راه فطرت بازگردند.

دنيا پرستى يهود در آيات پيش سخن از نياكان يهود بود و اينك در اين آيه مباركه در مورد نسل آنان مى فرمايد:

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى

در مورد آيه ديدگاه ها متفاوت است.

1 - به باور ابن عباس منظور اين است كه پس از پيشينيان يهود، فرزندان ونسل هايى جانشين آنان شدند و كتاب آسمانى را به ارث بردند، امّا با اين وصف تنها به دنيا و ارزش هاى نا پديدار آن فكر مى كردند. يادآورى مى گردد كه دنيا بدان دليل عارضى و غير اصيل تعبير مى شود كه هم نيكوكار وبدكار از آن بهره ور مى گردند و هم كالاها و نعمت ها و مقامات آن نا پايدار است.

2 - اما به باور برخى منظور اين است كه آنان باوجود به ارث بردن كتاب آسمانى، رشوه خوارى پيشه ساخته و به بيداد حكم مى كردند.

3 - و از ديدگاه پاره اى منظور اين است كه به حق داورى مى كردند و رشوه مى گرفتند.

گفتنى است كه همه اين بهره ورى ها و منفعت طلبى ها به خاطر دل بستن به كالا و منافع ناپايدار اين دنياى فرومايه و پست بود.

منظور از واژه «ادنى» دنياست كه به پست و يانزديك تعبير شده است.

وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا

اينان هر آنچه به دست مى آوردند، به روا و ناروا بودن آن نمى انديشيدند، بلكه مى گفتند: خدا ما را خواهد بخشيد، و همه را بالا مى كشيدند.

وَإِنْ يَاْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوُهُ

و با وجود آرزوى آمرزش و طلب بخشايش از بارگاه خدا، از منافع دنيوى نمى گذشتند و با حرص و آز بسيارى در انديشه دنيا طلبى و ثروت اندوزى بودند.

به باور گروهى از جمله «ابن عباس»، «مجاهد» و«سعيد بن جبير» منظور اين است كه اگر به رشوه يا مال حرام و ناروايى دست مى يافتند، به گونه اى، آن را حلال جلوه مى دادند و در راه بردن و خوردن آن بيم و پروايى به دل راه نمى دادند.

و به باور برخى، اينان از دنيا و دنياطلبى سير نمى شدند.

اَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقُ الْكِتابِ أَنْ لايَقُولُوا عَلَى اللَّهِ اِلاَّ الْحَقَّ

آيا از اين رشوه خواران كه در آرزوى آمرزش خدا بودند پيمان گرفته نشده بود كه به آفريدگار هستى دروغ نبندند و جز آنچه در تورات بر موسى فرود آمده است به ذات پاك او نسبت ندهند؟ روشن است كه هرگز در تورات نيامده است كه انسانى در دنيا پرستى و گناه و حرام خوارگى و تباهى شتاب ورزد و خدا وارزش هاى معنوى را ناديده گيرد، و در همان حال به خود و ديگران به دروغ وعده دهد كه مورد بخشايش خدا قرار خواهد گرفت.

وَدَرَسُوا ما فيهِ

اينان تورات را هماره مى خواندند و به مقررات آن نيز توجّه داشتند.

برخى بر آنند كه اين فراز به «ورثوا الكتاب» پيوند مى خورد و منظور اين است كه: اينان وارث كتاب آسمانى شدند و آن را مطالعه نمودند، امّا مقررات آن را پايمال ساختند.

وَالدَّارُ الْاخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ اَفَلا تَعْقِلُونَ.

و سراى آخرت و آنچه خدا در بهشت وعده فرموده است، براى مردم پرواپيشه بهتر است؛ پس چرا خرد خويش را به كار نمى گيرد تا به درستى فرمان خدا پى ببريد؟

و نويد مى دهد كه:

وَالَّذينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَاَقامُوا الصَّلوةَ اِنَّا لا نُضيعُ اَجْرَ الْمُصْلِحينَ

و آن كسانى كه به كتاب و مقررات آسمانى چنگ زده و نماز را به راستى بر پا مى دارند، بدانند كه ما پاداش درستكاران و اصلاح گران را تباه نخواهيم ساخت.

به باور «مجاهد» و «ابن زيد» منظور اين است كه: آن كسانى كه به تورات چنگ مى زنند و مفاهيم آن را تحريف نمى كنند و نماز را كه مهم ترين كار عبادى است به پاى مى دارند، بايد بدانند كه ما پاداش مردم شايسته كردار را تباه نمى كنيم.

امّا به باور «عطا» منظور از كتاب در آيه شريفه قرآن است و اين آيه نيز در مورد مردم مسلمان وامّت محمدعليه السلام فرود آمده است.

فراز ديگرى از سرگذشت يهود و در آخرين آيه مورد بحث در بيان فراز درس آموز ديگرى از سرگذشت عبرت انگيز يهود مى فرمايد:

وَإِذْنَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ

و آن گاه را به ياد آور كه كوه طور را از ريشه بركنديم و بر فراز سپاه و قوم موسى كه از بسيارى جمعيّت مساحت يك فرسخ از زمين را پوشانده بودند بسان سايبانى برافراشتيم، به گونه اى كه گويى قطعه اى بزرگ از ابر ياسقف بلند و گسترده اى بر سرشان سايه افكنده بود.

وَظَنُّوآ أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ

به باور برخى، آنان يقين كردند كه آن كوه بزرگ اينك بر سرشان فرو خواهد ريخت، امّا به باور «جبايى» و «رمّانى» پنداشتند كه چنين خواهد شد.

خُذُوا مآ اتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ

و به آنان گفتيم: اينك دستوراتى را كه در تورات به شما داديم، با قدرت و جدّيت تمام بگيريد و بدون سستى همه را به كار بنديد.

وَاذْكُرُوا مافيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونْ.

و آنچه از عهدها و پيمان ها از شما گرفتيم و در آن است به يادداشته باشيد و بدانها عمل كنيد، باشد كه پروا پيشه سازيد و از خدا حساب بريد.