/ آشنايى با سوره شعراء
اين سوره بيست و ششمين سوره از قرآن شريف است كه پيش از آغاز ترجمه و تفسير آن
به نكاتى از شناسنامه اش مى نگريم.
1 - چرا شعراء
اين سوره به نام سوره «شعراء» ناميده شده، و اين نام از آخرين آيات اين سوره بر
گرفته شده است كه مى فرمايد:
و الشعراء يتبعهم الغاون...(47)
و شاعران را گمراهان پيروى مى كنند، آيا نديده اى كه آنان در هر بيراهه اى
سرگردانند؟
و چيزهايى مى گويند كه خود انجام نمى دهند...
مگر آن شاعرانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده و خدا را بسيار ياد
نموده و پس از آنكه مورد ستم قرار گيرند، براى دفع ستم و تجاوز و به انگيزه
آزاديخواهى و عدالت طلبى و با هدف ستم ستيزى و پيكار با تاريك انديشى، شجاعانه
فرياد دادخواهى سر مى دهند و يارى مى طلبند...
2 - فرودگاه اين سوره
همه آيات اين سوره مباركه - جز چهار آيه آخر آن - در مكّه و در كنار كهن ترين
معبد توحيد و تقوا بر قلب پاك پيامبر نور فرود آمده است. اين نكته را افزون بر
مفسّران و محدثان، از خود آيات و محتواى آنها نيز مى توان به روشنى دريافت، چرا كه
قالب و محتواى اين سوره با سوره هاى مكّى هماهنگ و همنوا و نشانگر حال و هواى آغاز
بعثت و دعوت پيامبر گرامى است و بيشتر از مفاهيم فكرى و عقيدتى - كه يكى از نشانه
هاى سوره هاى مكّى است - سخن مى گويد.
3 - شمار آيات و واژه هاى آن
در مورد شمار آيات اين سوره دو نظر آمده است:
1 - به باور كوفيان و شاميان و پيشينيان اهل مدينه، اين سوره داراى 227 آيه مى
باشد.
2 - امّا به باور پاره اى ديگر شمار آيه هاى اين سوره، 226 آيه است.
يادآورى مى گردد كه اين سوره داراى 1296 واژه، و 5542 حرف است و به بخش هاى
گوناگون و موضوعات متنوّعى قابل تقسيم و بررسى است.
4 - فضيلت و پاداش تلاوت آن
1 - از پيامبر گرامى آورده اند كه در اين مورد فرمود:
من قرأ سورة شعراء كان له من الاجر عشر حسنات، بعدد كل من صدق بنوح و كذّب به و
هود و شعيب و صالح و ابراهيم، و بعدد كل من كذّب بعيسى و صدق بمحمد صلى الله عليه
وآله.(48)
هر كس سوره شعراء را تلاوت كند به شمار هر كسى كه «نوح» و رسالت او را گواهى و
يا تكذيب نموده است، ده پاداش به او ارزانى خواهد شد؛ و نيز به شمار تصديق كنندگان
و تكذيب كنندگان «هود»، «شعيب»، «صالح» و «ابراهيم». و نيز به شمار همه كسانى كه
مسيح را تكذيب و رسالت محمد صلى الله عليه وآله را گواهى نمايند.
2 - از ششمين امام نور حضرت صادق آورده اند كه فرمود:
من قرأ طواسين الثلاث فى ليلة الجمعة كان من اولياء اللّه و فى جواره و كنفه و
اسكنه اللّه فى جنة عدن وسط الجنة مع النبيّين و المرسلين و الوصيين الراشدين، و لم
يصبه فى الدنيا بؤس ابدا، و اعطى فى الاخرة من الاجر الجنة...(49)
هر كس سوره هاى سه گانه «شعراء»، «نمل» و «قصص» را در هر شب جمعه تلاوت كند، از
دوستان خدا و در جوار او خواهد بود و خدا او را در قلب بهشت، با پيامبران و
جانشينان آنان و ارشادگران آگاه و پرواپيشه همنشين خواهد ساخت. او هرگز در دنيا
گرفتار پريشانى نشده و در سراى آخرت پاداش او بهشت پرطراوت و زيباى خداست و در آنجا
يكصد حوريه به او ارزانى خواهد شد.
يادآورى مى گردد كه اين پاداش پر شكوه براى تلاوت خالصانه و آگاهى از مفاهيم اين
سوره ها و عمل به مقررات آنها خواهد بود و نه تلاوت تنها و يا ابزار فريب و ستم
ساختن معارف آن.
5 - دور نمايى از محتوا و مفاهيم اين سوره
اين سوره مباركه با ياد و نام خدا و حروف مقطعه آغاز مى گردد، و از پى آن با
گراميداشت مقام والاى پيامبر و آرامش خاطر بخشيدن به آن حضرت در برابر شرارت
خودكامگان و دميدن روح پايدارى و پايمردى و شكيبايى و مقاومت به ايمان آوردگان
راستين و ترسيم پاره اى از صفات آفريدگار هستى ادامه مى يابد.
آن گاه سرگذشت چند پيامبر بزرگ خدا، همچون: موسى و هارون، نوح و هود، صالح و
لوط، شعيب و ابراهيم پدر توحيدگرايان را، با منطق زندگى ساز و چكيده دعوت آنان، و
نيز منطق سست و پوسيده استبدادگران قرون و اعصار و سرنوشت جامعه هاى معاصر آنان را
به تابلو مى برد.
از پى آن، روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و ضمن وصف شكوه و عظمت قرآن، به
بهانه جويى ها و اتهامات بى اساس بد انديشان و تجاوزكاران پاسخ مى دهد،
و سر انجام دستورات جانبخش و ارزنده اى به وسيله آن حضرت به توحيدگرايان مى
دهد...
اگر در يك نگاه بخواهيم به بوستان پرطراوت و پرگل و لاله اين سوره بنگريم، از
جمله با اين گل ها و مفاهيم انسان ساز روبرو مى گرديم:
وصف شكوه و عظمت قرآن،
هراس و گريز حق ستيزان از تازه هاى وحى و رسالت،
پرتوى از سرگذشت موسى و آغاز رسالت او،
دو معجزه بزرگ و شگفت انگيز،
كنگره بزرگ افسونگران،
فرجام شوم خودكامگى و انحصارگرى،
فرازهاى هفتگانه داستان عبرت آموز موسى...
پرتوى از سرگذشت ابراهيم،
پرتوى از رسالت نوح،
پرتوى از سرگذشت هود،
دو آفت حق ستيزى و دنباله روى برّه منشانه،
پرتوى از سرگذشت «صالح»،
منطق استبداد،
پرتوى از سرگذشت لوط،
پرتوى از سرگذشت شعيب،
بزرگ ترين آفت آزادى و آزادگى
هركار اصلاحى را بايد از خود آغاز كرد،
برنامه رستگارى و سرفرازى،
هنر سرايندگى...
سروده هدفدار و زندگى ساز.
/ سوره شعراء / آيه هاى 9 - 1
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيْمِ
1 . طسم.
2 . تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِيْنِ.
3 . لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ اَلاَّ يَكُوْنُوْا مُؤْمِنِيْنَ.
4 . اِنْ نَشَا نُنَزِّلْ عَلِيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ
اَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِيْنَ.
5 . وَمَا يَأْتِيْهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ اِلاَّ كانُوا
عَنْهُ مُعْرِضِيْنَ.
6 . فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيْاتِيْهِمْ اَنْبَاءُ ما كانُوا بِهِ
يَسْتَهْزِئُونَ.
7 . اَوَ لَمْ يَرَوْا اِلَى الْاَرْضِ كَمْ اَنْبَتْنَا فيْهَا مِنْ كُلِّ
زَوْجٍ كَرِيْمٍ.
8 . اِنَّ فِى ذلِكَ لَايَةً وَمَا كانَ اَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِيْنَ.
9 . وَاِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيْزُ الرَّحِيْمُ.
ترجمه
بنام خداوند بخشاينده مهربان
1 - طا، سين، ميم.
2 - اين ها آيات كتاب [روشن و] روشنگر است.
3 - شايد تو از اين كه [شرك گرايان و حق ستيزان ] ايمان نمى آورند، خود را بر
اثر اندوه [در گمراهى آنان ] هلاك سازى.
4 - اگر بخواهيم، نشانه اى از آسمان بر آنان فرو مى فرستيم تا گردن هاى آنان در
برابر [آن معجزه و نشانه ] خاضع گردد.
5 - و هيچ سخن تازه اى از سوى [خداوند] بخشاينده بر اينان نمى آيد، جز اين كه
هماره از آن روى مى گردانند.
6 - پس بى گمان آيات خدا را دروغ انگاشتند [و به تمسخر آنها پرداختند] ، از اين
رو به زودى گزارش هاى آنچه را مسخره اش مى كردند به آنان خواهد رسيد.
7 - [آيا آنان بر حق ستيزى خويش پاى فشردند؟] و آيا به زمين ننگريسته اند كه چه
بسيار از هرگونه گياه پرارزش در آن رويانيده ايم؟
8 - بى گمان در اين [رويش گياهان رنگارنگ ] نشانه اى است، امّا بيشتر آنان ايمان
نخواهند آورد.
9 - و بى ترديد پروردگار تو همان شكست ناپذير و مهربان است.
تفسير - وصف شكوه و عظمت قرآن
سوره مباركه «فرقان» با سخن از تكذيب وحى و رسالت به وسيله شرك گرايان و حق
ستيزان به پايان رسيد و اينك سوره «شعراء» با گراميداشت قرآن اين كتاب پرشكوه و
پرمعنويت آسمان آغاز مى گردد، در نخستين آيه آن با حروف مقطّعه روبه رو مى گرديم:
طسم
در تفسير اين حروف در آغاز سوره بقره نكاتى بيان گرديد كه نيازى به تكرار آنها
نيست. افزون بر آن نكات، پاره اى از دانشمندان مى گويند:
«طسم» و «طس» از نام هاى قرآن است.
و پاره اى ديگر همانند «ابن عباس» بر آنند كه «طسم» از نام هاى بلند و جاودانه
خدا و به مفهوم سوگند آمده است.
«قرظى» مى گويد: خدا به وسيله اين حروف به شكوه و اقتدار و توانايى و نور و
روشنايى معنوى و فرمانروايى بى همانند خود سوگند ياد مى كند.
و «محمد حنفيه» از پدر گرانقدرش امير مؤمنان آورده است كه: پيامبر گرامى به
هنگام فرود اين سوره مباركه، فرمود: «طا» اشاره به «طور سينا»،
«سين» اشاره به «اسكندريه»،
و «ميم» به «مكّه» و كهن ترين پايگاه توحيد و تقوا اشاره دارد.
و پاره اى نيز «طا» را به درخت «طوبى»،
«سين» را به «سدرة المنتهى»، و «ميم» را به وجود گران مايه محمد صلى الله عليه
وآله تفسير كرده اند.
در دومين آيه مورد بحث در وصف شكوه و عظمت قرآن مى فرمايد:
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِيْنِ.
آن آيات پر معنويتى كه به شما وعده داده شد، همين آيات روشنگرى است كه «حق» را
از «باطل» و بيداد به روشنى جدا مى سازد و بيانگر و بيان كننده «حق» از «باطل» است.
آن گاه در راه آرامش خاطر بخشيدن به پيامبر مى فرمايد:
لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ اَلاَّ يَكُوْنُوْا مُؤْمِنِيْنَ.
گويى مى خواهى از اين موضوع كه آنان ايمان نمى آورند، و بر كفرگرايى و گمراهى و
تاريك انديشى خويش تعصب مى ورزند، خود را از شدت اندوه هلاك سازى.
اين بيان، بدان دليل بر آن حضرت فرود آمد كه او از شدت خيرخواهى و دل سوزى و
بشردوستى در اندوهى جانكاه و غمى بزرگ فرو رفته بود، كه چرا شرك گرايان و ظالمان در
كنار چشمه ساران وحى و رسالت از تشنگى به حال مرگ افتاده اند؟
و چرا با داشتن چندين چراغ روشنگر و مشعل فرا راه، در بيراهه هاى شرك و بيداد
پرسه مى زنند و در لبه پرتگاه دوزخ قرار دارند و خود نمى فهمند؟
در سومين آيه مورد بحث مى فرمايد:
اِنْ نَشَا نُنَزِّلْ عَلِيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ اَعْنَاقُهُمْ
لَهَا خَاضِعِيْنَ.
اگر بخواهيم نشانه اى از آسمان بر آنان فرو مى فرستيم تا گردن هايشان در برابر
آن معجزه و نشانه روشن و روشنگر خاضع گردد، و ناگزير شوند در برابر آن سر تسليم
فرود آورند.
در آيه شريفه خضوع به گردن هاى آنان نسبت داده شده است، چرا؟
در اين مورد ديدگاه ها يكسان نيست:
1 - به باور پاره اى منظور اين است كه: تا صاحبان گردن ها خاضع گردند و در حقيقت
مضاف حذف شده و مضاف اليه به جاى آن نشسته است.
2 - امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: با خضوع گردن ها در حقيقت
انسان ها خضوع مى كنند.
3 - و از ديدگاه «ادبى» واژه «خاضعين» به ضمير «هم» باز مى گردد و نه «اعناق»،
بنابراين مفهوم آيه اين است كه: تا آنها سر فرود آورند و خضوع نمايند.
4 - برخى مى گويند منظور از واژه «اعناق» در آيه شريفه سران جامعه ها و تمدّن ها
و گروه ها مى باشند نه گردنها.
5 - و به بيان برخى ديگر از آنجايى كه «اعناق» با صفت خردمندان و خردورزان وصف
شده، كار آنان نيز به «آنها» نسبت داده شده است.
«ابن عباس» در اين مورد مى گويد: اين آيه شريفه درباره ما و «امويان» فرود آمده
است و ديرى نخواهد پاييد كه دولت عادلانه ما بر آنان چيره شده و گردن هاى سركشان
آنان در برابر آن خضوع نمايند.
هراس و گريز حق ستيزان از تازه هاى وحى و رسالت
پس از وصف شكوه و عظمت قرآن و آرامش خاطر بخشيدن به پيامبر در نكوهش كفرگرايان و
ظالمان مى فرمايد:
وَمَا يَأْتِيْهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ اِلاَّ كانُوا عَنْهُ
مُعْرِضِيْنَ.
و هيچ سخن و اندرز تازه اى از سوى خداى بخشاينده بر اين حق ستيزان فرود نمى آيد،
جز اين كه هماره از آن روى مى گردانند و حاضر نيستند تا در برابر قرآن كه برنامه
جامعه جديد خدا براى بندگان اوست، درست و حق طلبانه بينديشند.
واژه «ذكر» از نام هاى قرآن است و در آيات ديگر نيز در مورد آن به كار رفته است،
براى نمونه مى فرمايد:
انّا نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون.(50)
بى گمان ما اين قرآن را به تدريج فرو فرستاده ايم و به يقين خود نيز نگهبان و
نگاهدارنده آن خواهيم بود.
در ششمين آيه مورد بحث مى افزايد:
فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيْاتِيْهِمْ اَنْبَاءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ.
بى گمان شرك گرايان روز رستاخيز را دروغ مى شمردند، امّا به زودى خبرهاى آنچه آن
را به تمسخر مى گرفتند به آنان خواهيد رسيد.
در ادامه سخن از حق گريزى و حق ستيزى كفرگرايان، روشنگرى مى كند كه اگر آنان به
آيات قرآن نمى نگرند و از آنها روى بر مى تابند، آيا به نشانه هاى يكتايى خدا در
كران تا كران آفرينش هم نظاره نمى كنند؟
اَوَ لَمْ يَرَوْا اِلَى الْاَرْضِ كَمْ اَنْبَتْنَا فيْهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ
كَرِيْمٍ.
آيا آنان بر حق گريزى خويش پاى مى فشارند؟ و آيا بر كران تا كران زمين نمى نگرند
كه ما چه بسيار از نوع گياه پر ارزش و گل هاى پسنديده و سودبخش در آن رويانده و سبز
و پرطراوت ساخته ايم؟
به باور پاره اى منظور از «روييدنى هاى زمين» انسان ها هستند، چنانكه در آيه
ديگرى مى فرمايد:
و اللّه انبتكم من الأرض نباتا...(51)
و خداست كه شما را بسان گياهى از زمين رويانيد.
با اين بيان آن گروه از انسان ها كه ايمان آورند و كارهاى شايسته و عادلانه
انجام دهند و به بهشت پرطراوت و زيباى خدا راه يابند، انسان هايى گرانمايه و پرارزش
اند، و آنان كه به خاطر ستم و سركشى به دوزخ فرو افتند انسان هايى فرو مايه مى
باشند.
آن گاه در تأكيد بيشتر اين واقعيت مى فرمايد:
اِنَّ فِى ذلِكَ لَايَةً وَمَا كانَ اَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِيْنَ.
در اين آفرينش و رويش گل ها و گياهان رنگارنگ نشانه هايى بى شمار از يكتايى و
قدرت و دانش وصف ناپذير و بى كران خداست، امّا بيشتر اين حق ناپذيران به خاطر
گرفتار آمدن به آفت تعصب و دنباله روى از پيشينيان خويش و به انگيزه تاريك انديشى و
كينه توزى و حق ستيزى، و گريز از به دوش كشيدن بار مسئوليت و انجام وظايف انسانى و
اسلامى، بدان ها اعتراف نمى كنند و ايمان نمى آورند.
«سيبويه» در آيه شريفه بر آن است كه واژه «كان» در اينجا زائده است.
در آخرين آيه مورد بحث در بيانى روشنگر و هشدار دهنده مى فرمايد:
وَاِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيْزُ الرَّحِيْمُ.
و به يقين پروردگار تو اى انسان همان شكست ناپذير و توانا و همان خداى مهربان
است و نعمت هاى رنگارنگ را به بندگان خويش ارزانى مى دارد و راه نيك بختى و رستگارى
را با فرستادن پيامبران و فرود كتاب هاى آسمانى و ارزانى داشتن خرد و وجدان بر آنان
مى نماياند.