پس امكان درازى عمر قابل انكار نيست؛ بلكه وقوع آن مسلم است و به حكم قرآن مجيد
براى حضرت صاحب الزمان بى ترديد؛ چه خداوند فرموده است :
هُوَ الَّذِي اءَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى
الدِّينِ كُلِّهِ؛(587)
او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد، تا آن را بر هرچه دين است
پيروز گرداند.
چه بايد روزى بيايد كه همه اديان يكى شود و مردم ج هان زير پرچم
توحيد در آيند و دين اسلام دين عمومى شود و اين معنى در سايه ظهور ولايت كليه پايه
گذارى شده و به دست امام زمان انجام خواهد گرفت و چنان كه درباره مسيح فرموده است.
وَ إِن مِّنْ اءَهْلِ الْكِتَابِ إِلا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ
قَبْلَ مَوْتِهِ؛(588)
و از اهل كتاب، كسى نيست مگر آن كه پيش از مرگ خود حتما به او ايمان مى آورد.
همه اهل كتاب به مسيح خواهند گرويد؛ چه بر حسب اخبار اسلامى و احاديث شريفه مذهبى
در آخر زمان مسيح در خدمت مهدى عليه السلام ظاهر شود و همه مردم جهان به آن ها مى
گروند و همه فرق مسلمانان به طور تواتر اين حديث را نقل كرده اند.
د)
اءنّ المَهدِى سَيَظهَرُ فَيَملَاءُ الَاءرضَ قِسطَا وَ
عَدلَا كَمَا مُلِئَت ظُلما وَ جَورا؛(589)
همانا مهدى ظاهر مى شود و زمين را پر از عدل و داد مى كند، همانگونه كه از ظلم و
جور پر شده بود.
از جمله، ابن حجر خبر آورده است: چگونه ممكن است يك فرد مسلمان
كه خود را تابع قرآن مى داند، انكار بقا و ظهور مهدى كند؟
عدل و داد عموميت و
شمول پيدا كند، ريشه ظلم و فساد و جور و عناد بر كند و دنيا را از عدل و داد پر
كند. گوسفند و گرگ در يك آبشخور زيست كند و شير و شتر با هم به سر برند.
از خواص
عدالت و بسط امن اين است كه انسان و حيوان در آسايش و آرامش بياسايند.
طول مدت زندگى، استحاله عقلى و عادلى ندارد. هر كه وجود مخلوق جهان و ايجاد پيكر و
روان را از فيض جود و بخشش رب العالمين مى داند، بايد كه قادر متعال چنان كه علت
موجده است، علت مبقيه نيز هموست. دعوى استحاله قابل قبول و معقول نيست، چنان كه
انكار بعد الاقرار مقبول نه.
تا كى به تمناى وصال تو يگانه |
|
اشكم شود از هر مژه چونسيل روانه |
اى تير غمت را دل عشاق نشانه |
|
خواهد به سر آمد غم هجران تو يا نه |
جمعى به تو مشغول و تو غايب زميانه
|
رفتم به در صومعه زاهد و عابد |
|
ديدم همه را پيش رخت راكع و ساجد |
در ميكده رهبانم و صومعه زاهد |
|
گه معتكف ديرم و گه ساكن مسجد |
يعنى كه تو را مى طلبم خانه به خانه
|
آن روز كه رفتند حريفان پى هر كار |
|
زاهد به سوى مسجد و من جانب خمار |
حاجى بره كعبه و من طالب ديدار |
|
من يار طلب مى كنم او جلوه گاه يار |
او خانه همى خواهد و من صاحب خانه
|
هر در كه زدم صاحب آن خانه تويى تو |
|
هر جا كه شدم پرتو كاشانه تويى تو |
در ميكده و دير كه جانانه تويى تو |
|
مقصود من از كعبه و بتخانه تويى تو |
مقصود تويى كعبه و بتخانه بهانه
|
عاقل به قوانين خرد راه تو پويد |
|
ديوانه برون از همه اسرار تو جويد |
تا غنچه بشكفته اين باغ كه بويد |
|
هر كس به زبانى صفت مدح تو گويد |
بلبل به نواخوانى و قمرى به ترانه
|
بلبل به چمن آن گل رخسار عيان ديد |
|
پروانه در آتش شد و اسرار نهان ديد |
عارف صفت ذات تو از پير و جوان ديد |
|
يعنى همه جا عكس رخ يار توان ديد |
ديوانه منم من كه روم خانه به خانه
|
بيچاره بهايى كه دلش پر زغم توست |
|
هر چند كه عاصى استزخيل خدم توست |
اميد وى از عاطفت دم به دم توست |
|
تقصير و گناهش به اميد كرم توست |
يعنى كه گنه را به از اين نيست بهانه
|
همه اديان چنان كه گفتيم، استعداد عمر طولانى را براى بشر ممكن؛ بلكه واقع دانسته
اند و جاى انكار و استبعاد نيست. تنها حكماى مادى و طبيعى هستند كه منكر مبداء
توانا و وجود حق تعالى هستند كه سخن با آن ها از راه ديگر است و مقام آخر.
وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ؛(590)
و اوست كه بر بندگان خويشد چيره است.
إِنَّ اللَّه عَلَى
كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛(591)
كه خدا بر همه چيز تواناست.
يَحكُمُ مَا يُرِيدُ؛(592)
خدا هر چه بخواهد فرمان مى دهد.
يَفعَلُ مَا يَشَاءُ؛(593)
هر چه بخواهد انجام مى دهد.
و هرگاه اثبات قدرت خداوندى و طرز اجراى فرمان قادر
متعال شود، مادى و طبيعى را نيز مجال انكار نماند، كه در نزد قدرت او يك سال و يك
هزار يك سان است.
امروز كه به گفته دانشمندان، عصرى دوران تحول و تنوع است، تطور
علمى و صناعى ايجاب مى كند كه درباره درازى عمر نيز مطالعاتى كنند. و بسيارى از
پزشكان به دنبال تهيه وسايل رفته و به صراحت گفته اند كه ممكن است پيرى را به جوانى
تبديل كردن و يا مانع در بر ابر پيرى تراشيدن و به درازى عمر بشر كوشيدن و چه بسا
دول بزرگ جهان جوايز براى اين كار و ايجاد ابتكار و عده داده اند و عده اى از
دانشمندان اعتراف به امكان عملى كردن اين شاهكار كرده اند. وقتى براى پزشك چنين
قدرتى معتقد باشند، چگونه براى پزشك آفرين انكار مى كنند؟ در صورتى كه براى قدرت
خداوندى حدى نيست. لا يتناهى بما لا يتناهى عدة و شدة و مدة.
إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛(594)
كه خدا بر همه چيز تواناست.
احاديث بسيارى از حضرت ختمى مرتبت و ائمه معصوم در
دست است. مربوط به حوادث و پيشآمدهاى آخر زمان كه تعبير به علايم ظهور شده است و بر
حسب تواتر اين اخبار قطعيت صدور آن ها مى شود و فرموده اند: كه پس از وقوع اين
حوادث مهدى هم ظاهر مى شود و اوضاع را عوض مى كند و هيچكدام از اين امور در آن
زمان نبوده و غالب آن موضوعات به ظهور پيوسته و ليس الخبر
كالعيان. اكنون كه ما به چشم خود ديده و شاهد آن اوضاع هستيم و صدق آن
احاديث را مى يابيم، اكنون كه مقدمات ظهور و علايم طلوع آفتاب ولايت يكى بعد از
ديگرى واقع مى شود، ترديدى باقى نماند در اين كه به طور حتم حاصل خواهد شد و نقشه
دنيا را عوض خواهد كرد و بر همه جهان مسلط مى شود و همه اديان را يكى مى كند. دنيا
را به عدالت و دموكراسى اساسى سوق مى دهد، وَ قَاتِلُوهُمْ
حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ؛(595)
با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه اى نباشد، و دين، مخصوص خدا شود. را اجرا مى كنند.
بى مناسبت نيست، بعضى از آن اخبار و احاديث كه مورد اتفاق فريقين است، در اين جا به
طوره اشاره بياوريم.
اكمال الدين بسنده عن محمد بن مسلم
عن الباقر عليه السلام حين سئلته متى يخرج قائمكم ؟ قال: اذا تشبه الرجال بالنساء و
النساء بالرجال، و ركب ذوات الفروج السروج؛(596)
وقتى از امام باقر عليه السلام سؤ ال شد قائم شما كى خروج مى كند؟ فرمود: آن گاه كه
مردان به زنان تشبه كنند و زنان به مردان، و صاحبان فروج بر زير زين ها سوار شوند.
پيروى شهوات، اضاعه صلوة، تظاهر به ميگسارى و شراب خوارى، همكارى زنان در پيشه هنر
و امور تجارى و ادارى با مردان شان و زنان با مانند كَانَ خود پيوستن و همچنين زنان
به لباس مردان در آمدن و مردان نيز لباس زنان و بانوان بر تن كنند، ربا عموميت پيدا
كند و رايج شود، زكات داده نمى شود، قاريان قرآن مردمى فاسق و نابكار باشند. قضاة
كه بايستى امين ترين مردم باشند، از گروه خيانتكار تشكيل مى شود. علما نابكار و
فرماندگان ستمكارند.
صداهاى زنان و مردان بدكار پيوسته بلند است و مردم را به
فسق و فجور مى خوانند. منكر، معروف و معروف، منكر مى شود. خونريزى و فساد زياد مى
شود. اصولا مردم ارزشى ندارند.
همه به جان هم افتاده، طبقه عاليه و دانيه. آتشى
از مشرق و آتشى از مغرب درگيرد و مردم در اين ميانه آتش گيره شوند. فتنه ها چون
پاره شب هاى تاريك، يكى پس از ديگرى مردمى را گمراه و منحرف سازد. همه مردم گيتى را
دهشت و حيرت فرا گيرد. تهمت و افترا و غيبت و ناسزا و شهادت ناروا و قضاوت هاى
نابجا امور عادى و جارى شود. مردان، زنان خود را به ناپاكى دعوت كنند، تا به مقامى
رسند يا شكمى سير كنند. مردم مشرق، صداى كسى كه در مغرب است، بشنوند.
ستاره
دنباله دار ظاهر شود. گويند: اين ستاره در سال 1310، مطابق 1333 هجرى ظاهر شد و جنگ
عالمى بر پا گرديد كه پيوسته ادامه دارد و آن چه در دنبال دارد، مهم تر و خطرناك تر
است. به طورى كه در اخبار آمده است، دو سوم مردم دنيا نابود شوند. زنان، سرهاى خود
را چون كوهان شتر درست كنند.
نساء يظرن فى آخر الزمان رؤ
سهن كاسنمة النجت؛(597)
زنان در آخر الزمان سرهاى خود را مانند كوهان شتر درست مى كنند.
اينها امورى است
كه ما به چشم خود مى بينيم. هزار و سيصد سال پيش، پيشوايان آيين و كيش چنين خبر
داده اند و فرموده اند: پس از اين اختلافات و اختلالات مهدى ظاهر شود و توحيد كلمه
آورد و همه ملل و دول تسليم او شود و گيتى را از عدل و داد پر كند. آيا قبول است كه
همه اين احاديث درست و صحيح باشد و مخبرين صادقين اطلاع داده و تنها درباره مهدى
اشتباه كرده باشند؟ هزار حديث آن راست و اين يك دروغ باشد؟ اين همه كتاب روايت كه
اهل درايت ثبت فرموده و به وديعت نهاده اند. خوشبختانه بسيارى از اين كتب به خط
مولفين، در كتابخانه هاى دنيا موجود است. كافى، من لا يحضره الفقيه، اكمال الدين،
امالى طوسى، الغيبة طوسى، از هشت نه قرن پيش تاكنون موجود است. در صورتى كه همه مى
دانند، مردم آن زمان فكر اين گونه حوادث نمى كردند و فقط به حكم ايمانى كه داشتند،
اين ها را نوشتند.