درس اول: زيد بن على
بنابر نقل اكثر منابع، زيد بن على بن حسين الشهيد، بين سال 75 تا 80 هجرى
در مدينه از مادرى اُمّ ولد به دنيا آمد.[1]
در برخى منابع آمده كه مادر زيد، همان جاريه اهدايى مختار بن ابى عبيده
ثقفى به امام سجّاد(عليه السلام) است. يحيى بن حسين معروف به الناطق بالحق
(م424ق)، يكى از بزرگان زيدى مذهب در كتاب الافادة فى تاريخ الائمة الزيدية
مى نويسد: «نام مادر زيد جيدا[2]
بود و مختار او را به سى هزاردرهم خريده و به على بن حسين رضى الله عنه
اهداء نمود و نيز روايت شده كه على بن حسين آن را خريده است و زيد در سال
75ق از اين مادر متولد گرديد».[3]
مرحوم عبدالرزاق مقرّم و به پيروى از او، حسين كريمان در كتاب سيره و قيام
زيد بن على، قائلند كه با توجه به اهداء مادر زيد از سوى مختار و قتل مختار
در سال 67 هـ .ق و بنابر مضمون رواياتى چند كه تولد زيد را در همان سال
بازگو مى كند، بايد زيد بن على در سال 66 يا 67 هجرى قمرى در مدينه متولد
شده باشد و در زمان شهادت پنجاه و پنج يا پنجاه و شش ساله باشد.[4]
اما به تصريح اكثر منابع، زيد بن على در هنگام شهادت، حدود چهل و اندى سال
سن داشته است و هيچ يك از منابع سنّ او را بالاتر از چهل و هشت سال ذكر
نكرده اند.[5]
زيد بن على در مدينه بزرگ شد و نزد پدر و برادر (امام باقر(عليه السلام))
علم آموخت و به خاطر همنشينى دائمى وى با قرآن به «حليف القرآن» ملقب گشت.
در ادامه زيد بن على به عراق سفر كرد و با علماء آنجا به مذاكره علمى
پرداخت. شهرستانى در ملل و نحل او را شاگرد واصل بن عطاء (م138ق) بنيانگذار
مكتب معتزله معرفى مى كند[6]
كه اين مطلب مورد نقد بسيارى از نويسندگان قرار گرفته و شاگردى وى را نزد
واصل مردود دانسته اند. ابوزهره در كتاب الامام زيد، در نقد ديدگاه
شهرستانى مى نويسد: «آيا صحيح است كه زيد را شاگرد واصل بدانيم؟ با اين كه
هر دو هم سن بوده و در سال 80 هـ. متولد شده اند و هنگامى كه زيد به بصره
آمد در سنّى بود كه در كمال علمى بود. بنابراين بايد اين ملاقات را، مذاكره
علمى ناميده و آن را شاگردى تلقى ننماييم».[7]
زيد بن على دو يا سه بار ازدواج كرد و داراى چهارفرزند ذكور گرديد. يحيى كه
در خراسان شهيد شد و فرزندى نداشت; عيسى جدّ سادات عراقى از نسل زيد; حسين
ذوالدمعة، مشهورترين فرد از نسل زيد و محمّد، جدّ سادات عجم.[8]
بنابراين بايد توجه داشت كه گاهى در علم أنساب از لفظ زيدى براى نسل زيد بن
على استفاده مى شود كه نشانه مذهب آن فرد نيست.
آثار منسوب به زيد
حدود ده رساله و چند كتاب به زيد بن على منسوب است. از مهمترين آنها مجموع
فقهى و حديثى زيد بن على است كه به دو نام، يكى به نام مسند زيد بن على و
ديگرى با نام المجموع الحديثى والفقهى به چاپ رسيده است.[9]
اين كتاب مورد قبول زيديان بوده و آن را از زيد دانسته و بر آن شروح متعددى
نوشته اند. بزرگترين شرح به نام الروض النضير فى مجموع الفقه الكبير نوشته
حسين بن احمد سياغى است. راوى اوّل اين مجموعه عمروبن خالد معروف به
ابوخالد واسطى است كه نزد اهل سنّت از ضعفاء شناخته شده و براى همين علت
اين مجموعه را از زيد بن على ندانسته و آن را منكرند.[10]
علماى اماميه در اين زمينه دو دسته شده و برخى آن را تضعيف كرده و عده اى
آن را ثقه دانسته اند. آيت الله خويى در معجم رجال الحديث آن را ثقه دانسته[11]
و آيت الله سبحانى در اين زمينه مى نويسد: «در كتب اربعة سى و نه حديث از
زيد بن على روايت شده كه راوى اكثر آنها ابوخالد واسطى است».[12]
وى در ادامه تمام روايات زيد بن على را در كتب اربعه آورده است.[13]
كتاب ديگر زيد تفسير غريب القرآن است. راوى اين كتاب عطاء بن سائب (م136ق)
است كه از سوى رجاليون شيعه و سنّى توثيق شده است. گويا وى در ابتدا از
علماى عامه بوده، سپس مستبصر شده و شيعه گرديده است. ولى به طرفدارى از فكر
زيديه، نه اماميه ـ رواياتى چند از وى در كتب اربعه يافت مى گردد.[14]
تمام رسائل و كتب منسوب به زيد بن على در مجموعه اى تك جلدى به نام مجموع
كتب و رسائل الامام زيد بن على چاپ شده است كه زيدى مذهبان آن را از زيد بن
على مى دانند، ولى در نسبت برخى از اين رسائل به زيد ترديد وجود دارد.
افكار منسوب به زيد بن على
زيديه قائل است كه اعتقاد اكثريت زيديه در باب امامت ريشه در افكار زيد بن
على دارد. از مهمترين مباحث اختلافى بين زيديه و اماميه در باب امامت،
مسئله خروج امام است. اماميه به پيروى از عمل اكثريت ائمه خود و با تمسك به
احاديث وارده از سوى آنها، قائل به عدم خروج امام است و خروج را شرط امامت
نمى داند. در حديثى مجهول[15]
و در حديثى صحيح السند[16]
در كافى آمده است كه بين زيد و امام باقر در باب خروج اختلاف نظر بود[17]
و زيد در مقابل امام باقر(عليه السلام) كه معتقد به تقيه و عدم خروج امام
است، مى گويد: «ليس الامام منّا مَن جلس فى بيته و أرخى ستره و ثبط عن
الجهاد، لكن الامام منّا... مَن جاهد فى سبيل الله حقّ جهاده و دفع عن
رعيته. قال ابوجعفر(عليه السلام): هل تعرف يا أخى مِن نفسك شيئاً مما
نسبتها اليه».[18]
آيت الله خويى در توجيه اين روايت مى نويسد: «اين روايت به خاطر ارسال و
افرادِ مجهول، ضعيف است» ولى در باب روايت صحيح السند مى نويسد: «خروج زيد
به اذن امام بوده، و زيد بن على مجاز به كشف اين مطلب ]مأذون بودن از امام
[براى همراهان خود نبوده است».[19]
از تفكرات ديگرى كه به زيد بن على منسوب است، جواز امامت مفضول با وجود
أفضل است. اين ديدگاه برگرفته از كلام وى در باب خلافت شيخين است. در تاريخ
طبرى آمده است كه «عده اى از بيعت كنندگان از زيد درباره ابوبكر و عمر سؤال
كردند. وى در جواب فرمود: «رحمهما الله و غفرلهما، ما سمعتُ أحداً من
أهل بيتى يتبرّأ منهما و لا يقول فيهما الاّ خيراً...». به همين خاطر تعداد
كثيرى از بيعت كنندگان او را ترك كرده و زيد آنان رافضه ناميد.[20]
آيت الله سبحانى درباره اين گفتگو مى نويسد: «اين مطلب را تاريخ نويسان نقل
كرده و نويسندگان كتب فرق و مذاهب آن را ارسال مسلّم گرفته... ولى ما
ملاحظاتى نسبت به آن داريم...».[21]
در كتاب مجموع كتب و رسائل الامام زيد بن على آمده است كه از وى در باب
كسانى كه از حضرت امير(عليه السلام) دورى جسته و او را همراهى نكردند، سؤال
شد؟ زيد جواب داد: «اين افراد حق را نمى شناختند و در اين زمينه بصيرت
نداشتند، پس آنان حضرت امير(عليه السلام) را ترك كردند در حالى كه در
شكّشان مردّد بودند... و خداوند اين افراد را مى بخشد...».[22]
حسين كريمان به مسئله ديدگاه زيد در باب شيخين به صورت مفصل پرداخته و در
انتها مى نويسد: «نتيجه: ... بنابراين موضوع مناقشه شيعيان با حضرت زيد در
باب شيخين و كناره گيرى ايشان از آن جناب بدان سبب، افترايى بيش نتواند بود
كه چون در مذاق بغض آلود مخالفان شيعه و طرفداران امويان گوارايى خاصى
داشت، يكى بگفت و ديگران ـ بدون تعقل و... ـ خلفاً عن سلف نقل كردند...».[23]
امّا برخى از نويسندگان شيعى معاصر اختلاف بين زيد و امام باقر(عليه
السلام) را پذيرفته، ولى آن را دالّ بر قدح و كفر آن ندانسته اند.[24]
زيد و معتزله
نزديكى افكار زيديه و معتزله باعث شده است كه برخى منشأ آن را در ارتباط
زيد و واصل بن عطا جستجو كنند. ولى آيا واقعاً زيد بن على افكارى معتزلى
داشته است يا خير؟ بيشتر ملل و نحل نويسانِ متأخر به پيروى از شهرستانى به
اين امر اذعان كرده و آن را پذيرفته اند، ولى شواهدى دالّ بر اين مطلب
ارائه نكرده و صرف نقل شهرستانى مسئله اى را حلّ نمى كند. ارتباطى كه
مى توان بين زيد و معتزله پيدا كرد، فقط در تأكيد هر دو بر اصل امر به
معروف و نهى از منكر است، در عين حالى كه بين اين دو مكتب، در زمينه امر به
معروف اختلافاتى وجود دارد. تمام امامان متقدّم زيدى مذهب، قيام به سيف را
شرط امامت دانسته و آن را بر اصل امر به معروف بنا نهاده اند، ولى هيچ گاه
در تاريخ ديده نشده است كه فردى از معتزله با تأكيد بر اصل امر به معروف
قيام كند و شمشير به دست گيرد. دوم آن كه مهمترين ديدگاه واصل بن عطا،
تأكيد بر اصل منزلة بين منزلتين در مرتكب كبيره است و حال آن كه از زيد بن
على در اين زمينه مطلبى نقل نشده است. همچنين با بررسى كتاب الايمان به اين
نكته مى رسيم كه در اين رساله با اين كه به مرجئه حمله كرده ولى از
منزلة بين منزلتين مطلبى بيان نكرده، بلكه تمام اين رساله تأكيد بر عمل
است.[25]
بنابراين نمى توان پذيرفت كه زيد بن على، افكارى معتزلى داشته است، اگرچه
عقل گرايى را مى توان به اهل بيت به طور عموم نسبت داد.
انظار علماء در باب زيد بن على
اكثر قريب به اتفاق علماى اماميّه نگاه مثبتى به زيد بن على دارند و به
روايات وارده در ذمّ آن وقعى ننهاده اند. حسين كريمان در كتاب سيره و قيام
زيد بن على شانزده روايت را در اين باب بررسى كرده و همه آنها را ردّ يا
توجيه نموده است. مهمترين استدلال وى در ردّ احاديث صحيح السند احتمال
تقيّه است.[26]
ابن قبه (متوفاى قبل از 319 هـ. ) از علماى متكلم امامى در دوران غيبت صغرى
در كتاب نقض الاشهاد مى نويسد: «علم ائمه زيديه به اجتهاد و قياس است و اين
نشانگرِ آن است كه اين افراد امام نيستند. البته منظور من از اين مطلب،
زيد بن على و امثال آن نيست. زيرا اين اشخاص ادعاى امامت نكرده، بلكه مردم
را به كتاب خدا و به الرضا من آل محمد فراخواندند...».[27]
شيخ صدوق (م381 هـ. ) از زيد به نيكى ياد كرده و مى فرمايد: «زيد بن على
صاحب فضائل بسيارى است. من از غير از امام رضا(عليه السلام) رواياتى دالّ
بر بزرگى آن حضرت مى آورم تا خواننده كتاب بداند كه اعتقاد اماميه درباره
زيد چيست».[28]
شيخ مفيد نيز در الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد مى نويسد: «بسيارى
از شيعيان معتقد به امامت او هستند. او مردى پارسا، فقيه و دلير بود و به
خاطر امر به معروف و نهى از منكر و خونخواهى حسين(عليه السلام) با شمشير
خروج كرد... او مردم را به الرضا مِن آل محمد دعوت كرد و مردم گمان بردند
كه مقصودش آن جناب است و حال آن كه او چنين قصدى نداشت. زيرا استحقاق
بردارش را براى امامت مى دانست...».[29]
ديدگاه علماى متقدّم اماميّه، مورد پذيرش انديشمندان شيعى قرار گرفت و اكثر
قريب به اتفاق علماى اماميه به نيكى از زيد بن على ياد كرده اند. علامه
مجلسى در اين زمينه مى نويسد: «روايات، درباره احوال زيد بن على مختلف است.
برخى دلالت بر ذمّ وى، بلكه كفر زيد بن على دارند. زيرا به امامت خود
فرامى خواند و منكر امامت ائمه حق بود، ولى اكثر روايات دلالت بر اين دارند
كه زيد بن على از مشكورين است و او ادعاى امامت نكرده است، بلكه به امامت
امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) اعتقاد داشته و به خاطر
خونخواهى خون حسين(عليه السلام) و به خاطر امر به معروف و نهى از منكر قيام
كرد و مردم را به الرضا مِن آل محمد فراخواند... و اين ديدگاه اكثر اصحاب
اماميّه است، بلكه غير از اين در كلامشان چيزى نيافتم...».[30]
از نكات جالب توجه اين است كه زيد بن على نزد اصحاب حديثِ اهل سنّت نيز
مورد احترام است. ابن تيميه به عنوان بزرگترين متفكر سلفى در طول اعصار
گذشته، از وى به نيكى ياد كرده[31]
و در كتاب الامام زيد بن على المفترى عليه، كه بر مشرب سلفى گرى و وهابيت
نوشته شده، آمده كه از بن باز مفتى بزرگ عربستان سعودى درباره زيد بن على
پرسيدم، او جواب داد كه همه علماى سلف مدح زيد كرده و او را از اخيار
تابعين دانسته اند».[32]
بنابراين زيد بن على از معدود كسانى است كه مورد مدح انديشمندان فرق مختلف
با انديشه هاى گوناگون قرار گرفته است.
خلاصه مطالب
1. زيد بن على(عليه السلام) بين سال هاى 75 تا 80 ق. در مدينه به دنيا آمد
و نزد پدر و برادرش امام باقر(عليه السلام) در مدينه علم آموخت و در ادامه
به عراق سفر نمود و با علماى آنجا به مذاكره علمى پرداخت. زيد چهار فرزند
ذكور داشت: يحيى، عيسى، حسين ذوالدمعه و محمد.
2. حدود ده رساله و چند كتاب به زيد بن على(عليه السلام) منسوب است كه
مهمترين آنها مجموعه فقهى و حديثى (يا مسند زيد بن على) است. كتاب ديگر
منسوب به وى غريب القرآن است.
3. زيديه اعتقادات خود را برگرفته از افكار زيد مى دانند و مهمترين افكارى
را كه به زيد نسبت مى دهند، عبارتند از: وجوب خروج امام و جواز امامت مفضول
با وجود افضل و بنابراين صحت خلافت شيخين.
4. عده اى به دليل نزديكى افكار زيديه و معتزله، زيد را داراى افكار معتزلى
دانسته اند. اما اين ادعا بدون مستند است. در مسأله امر به معروف زيديه و
معتزله با هم اختلاف دارند و درباره اصل منزلة بين المنزلتين نيز كه مورد
تأكيد واصل بود، زيد چيزى نگفته است.
5 . اكثر قريب به اتفاق علماى اماميه به زيد بن على(عليه السلام) نگاه مثبت
دارند و به روايات وارده در ذم وى وقعى ننهاده اند. زيد نزد انديشمندان
اهل سنت و از جمله اصحاب حديث نيز مورد احترام است.
پرسش هايى درباره متن
1. درباره زندگانى و شخصيت زيد بن على(عليه السلام) توضيح دهيد.
2. آثار منسوب به زيد بن على(عليه السلام) را نام ببريد.
3. افكارى را كه زيديه به زيد بن على(عليه السلام) نسبت مى دهند ذكر نموده
و نقد نماييد.
4. درباره رابطه زيد با معتزله توضيح دهيد.
5 . ديدگاه علماى اماميه و اهل سنت درباره زيد چيست؟
منابع براى مطالعه بيشتر
1. سيره و قيام زيد بن على(عليه السلام)، حسين كريمان، تهران.
2. الامام زيد بن على شعلة فى ليل الاستبداد، محمد يحيى سالم عزّان، يمن.
3. الامام زيد، حياته و عصره، آراؤه و فقهه، محمد ابوزهره، مصر.
4. ابوالحسين زيد الشهيد، سيد محسن امين، بيروت.
5 . ماهيت قيام زيد بن على، رضوى اردكانى، تهران.
پىنوشتها:
[1]. صالح احمد الخطيب، الامام زيد بن على المفترى عليه، ص35; ابراهيم بن على
الوزير، زيد الشهيد، ص80 .
[2]. برخى نام وى را حيدا، حيدان، غزاله، حورا يا حوريه ثبت كرده اند. ر.ك:
عبدالرزاق مقرّم، زيد الشهيد، ص8 ـ9.
[3]. الافادة فى تاريخ الائمه الزيديه، ص61، تصحيح محمد يحيى سالم عزّان.
[4]. مقرّم، زيد الشهيد، ص5 ـ 8 ; كريمان، زيد بن على، ص9ـ 15.
[5]. سيد محسن امين، ابوالحسين زيد الشهيد، ص3; الامام زيد بن على المفترى عليه،
ص42 (اكثر منابع سنّ چهل و دوسال را ترجيح داده اند، ولى زيديه تولد او را
سال 75 و شهادت را سال 122 هـ. در سن 46سالگى مى دانند).
[6]. شهرستانى، ملل و نحل، ج1، ص155. تصحيح محمد الوكيل.
[7]. الامام زيد، حياته و عصره، آراوه و فقهه، ص39.
[8]. عُمَرى نسابه، المجدى فى أنساب الطالبيين، ص156ـ193; عبيدلى، تهذيب
الانساب، ص190ـ221; الامام زيد بن على المفترى عليه، ص41.
[9]. محمد يحيى سالم عزّان، الامام زيد بن على شعلة فى ليل الاستبداد، ص131ـ133.
(عزّان مصحح مجموعه رسائل و كتب امام زيد است).
[10]. الامام زيد بن على المفترى عليه، ص83 ـ90.
[11]. معجم رجال الحديث، ج13، ص93ـ 95.
[12]. الزيدية فى موكب التاريخ، ص137.
[13]. همان، ص138ـ154.
[14]. معجم رجال الحديث، ج11، ص144ـ 145، ش7688; ابن حجر عسقلانى، تهذيب التهذيب،
ج7، ص203ـ207.
[15]. علامه مجلسى، مرآة العقول، ج4، ص111، وى اين حديث را مجهول مى داند.
[16]. معجم رجال الحديث، ج7، 354; مراة العقول، ج2، ص277 (علامه مجلسى اين حديث
را موثق كالصحيح دانسته و آيت الله خويى آن را قوى السند مى داند).
[17]. نيز ر.ك: مجموع كتب و رسائل الامام زيد بن على، ص247.
[18]. اصول كافى، ج1، ص174 (حديث صحيح السند درباره اجازه ابوجعفر احول از امام
باقر، در باب خروج با زيد است كه امام باقر(عليه السلام) به وى اجازه
همراهى با زيد را نمى دهد و مى فرمايد: «خروج با امام جايز است»).
[19]. معجم رجال الحديث، ج7، صص353ـ354.
[20]. ر.ك: تاريخ طبرى، حوادث سال 122 هـ .ق، مقتل زيد بن على.
[21]. الزيديه فى موكب التاريخ، ص304ـ310.
[22]. مجموع كتب و رسائل الامام زيد بن على، ص314.
[23]. سيره و قيام زيد بن على، ص219 (ر.ك: ص201ـ221).
[24]. جعفرى، تشيع در مسير تاريخ، ص291 به بعد; لالانى، نخستين انديشه هاى شيعى
تعاليم امام محمد باقر(عليه السلام)، ص63ـ74 (بحث امام باقر و زيد).
[25]. مجموع كتب و رسائل الامام زيد بن على، ص113ـ 148.
[26]. سيره و قيام زيدبن على، ص163ـ202.
[27]. ضميمه كتاب مكتب در فرآيند تكامل، ص229.
[28]. عيون اخبار الرضا، ج1، ص226، چاپ اعلمى، 1404 هـ. .
[29]. ارشاد مفيد، ص168، چاپ علميّه، ذيل بحث برادران امام باقر (با كمى تصرف).
[30]. مراة العقول، ج4، ص118.
[31]. منهاج السنة، ج1، ص8 و 171 و ج2، ص162 و مجموع فتاوى، ج13، ص36ـ37.
[32]. الامام زيد بن على المفترى عليه، پاورقى صفحه 149.