نقش ارتباط در اولين جايگاه تربيت
(1)
نقش خانواده
ولقد كرّمنا بنى آدم
((ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم
))
(2)
يكى از نيارهاى اساسى والدين و معلمان در امر تربيت و پرورش اخلاقى
كودكان ، برقرارى ارتباط سالم با آنهاست .
ارتباط صحيح بين پدر و مادر و روابط سالم آنان با كودكان ، اولين و
مهمترين زمينه رشد و پرورش اخلاقى نونهالان است .
بهترين ملاك و معيارى كه براساس آن تربيت و كيفيت پرورش اخلاقى كودكان
را مى توان مورد ارزيابى و دقت قرار داد، همان شبكه ارتباطى اعضاى
خانواده با يكديگر است .به همين اعتبار، خانواده را امروزه به
((سيستم ارتباطى )) تعريف
مى كنند كه سلامت جامعه ، بازتابى از سلامتى سيستم ارتباطى خانواده است
، زيرا جامعه سالم ، بدون روابط سالم درون خانواده ها امكان پذير نيست
.
سيستم چيست ؟
سيستم عبارت است از: مجموعه عناصر و يا افرادى كه با هم در جهت
اهداف و منافع مشترك ، ارتباطى متقابل داشته و در حقيقت يك هويت را مى
سازند بطورى كه اگر در اين سيستم اختلالى ايجاد شود و يا براى يكى از
اعناصر و يا اعضاى آن مشكلى پديد آيد به ساير عناصر و اعضاى سيستم
سرايت مى كند:
چو عضوى به درد آورد روزگار |
بنابراين ، اساس تربيت سالم نونهالان جامعه ، بستگى كامل به سلامتى
خانواده دارد و سلامتى خانواده مستلزم ارتباط سالم بين اعضاى خانواده
است .
ارتباط چيست ؟
ارتباط عبارت است از: فرايند مبادله اطلاعات و احساسات . مبادله
بر وزن مفاعله ، امرى است طرفينى و دو جانبه ، پس ارتباط جريانى است
متقابل .
ارتباط سالم كدام است ؟
ارتباط سالم و صحيح آن است كه ، طرفين در امر مبادله اطلاعات و
احساسات در فضايى مناسب مشاركت كرده و با يكديگر هماهنگى داشته و در
اين ارتباط، هر دو احساس ارزشمندى كنند. بطورى كلى ارتباط انسانها با
يكديگر براساس دو بينش برقرار مى گردد: ((كرامت
))؛ و ((اهانت
))، يعنى ، يا براساس تكريم شخصيت است و يا
براساس تحقير شخصيت
(3) ما در برخوردها و ارتباطتمان با ديگران ، هر گونه
انسان را تلقى كنيم ، همان گونه با او برخورد مى كنيم . اگر انسان را
موجودى با شخصيت و با عزت بدانيم تلاش مى كنيم كه اين كرامت را در او
تقويت كنيم و اگر او را فاقد كرامت نفس بدانيم سعى در تحقير او داريم .
از ديدگاه اسلام ارتباطى سالم است كه برپايه تكريم شخصيت و عزت نفس و
احترام متقابل افراد انسانى استوار باشد.
مهمترين وسيله ارتباط
يكى از روشهاى برقرارى ارتباط انسانها با يكديگر طريقه گفت و
شنود. مكالمه است . كلمات ، مبيّن عواطف و احساسات و انسانهاست ، از
طريق رد و بدل كردن كلمات ، اهداف و مقاصد و نيتها آشكار مى شود، در
حقيقت ، شخصيت انسانها در زير زبانشان و بين سخنانشان نهفته است
(4) .
ارتباط كلامى
با تحقيقات كه به عمل آمده ، در جامعه ما تقريبا نزديك به 85
(درصد) ارتباطات افراد از طريق حرف زدن و گوش دادن (گفت و شنود) و
نزديك به 15
(درصد) از طريق خواندن و نوشتن است .پس در اين مورد، واژه ها و كلمات و
جملات نقش ويژه اى را در نقل و انتقال مفاهيم و احساسات انسانها بازى
مى كند. واژه ها در نقل و انتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار
احساسى مهمى برخوردارند و از نظر عاطفى ، كالمات تاءثير فوق العاده اى
در روحيه افراد انسانى دارد.
بيان و گفتگو كه براى ايجاد ارتباط در قالب كلمات و الفاظ رد و بدل مى
شود، از اهميت خاصى برخوردار است و به همين سبب ، خداوند متعال در قرآن
كريم اولين ويژگى مهم انسان را پس از خلقت او بيان ذكر مى نمايد:
خلق الانسان علمه البيان ؛ انسان را
بيافريد. به او سخن گفتن آموخت
(5) .
بيان و گفتار، مهمترين وسيله ارتباط انسانها با يكديگر است و چون
ارتباط فرايندى است دو طرفه ، بخش اعظم ارتباط انسانها از طريق گفت و
شنود و همين مكالمات عادى و روزمره صورت مى گيرد و لذا در ارتباط صحيح
و سالم ، بايد هم گوينده خوبى بود و هم شنونده خوبى ؛ يعنى ، در تبادل
اطلاعات و احساسات و عواطف بايد از نقش و تاءثير عاطفى و روانى واژه ها
و كلمات آگاه بود. بايد توجه داشت كه چگونه بعضى از كلمات و واژه ها در
ايجاد برقرارى ارتباط سالم نقشى سازنده داشته و همواره در ايجاد صميميت
و دوستى مؤ ثرند
(6) . همچنين بايد با موقعيت و فضاى ارتباط كه اين واژه
ها و كلمات در آن رد و بدل مى گردد، آشنايى داشت . گاهى گفتن يك كلمه
مثبت ، در شرايط و فضاى نامناسب و نامساعد، بار منفى القا مى كند(7)
. بنابراين بايد هم به نقش كلمات و واژه ها و هم شرايط القا و مبادله
كلمات آشنايى و دقت كامل داشت ؛ چرا كه ارتباط سالم در فضايى حاكم از
صميميت و محبت و احترام متقابل با شناخت و در نظر گرفتن معنا و نقش
عاطفى كلمات امكان پذير است و رعايت آنها موجب استحكام آن روابط خواهد
شد. متاسفانه ما توجهى به سخنان و واژه هايى كه در مكالمات و گفتگوهاى
روزانه مان رد و بدل مى كنيم ، نداريم بخصوص اگر در نقش اوليا و
مربيان و در مقام تعليم و تربيت هم باشيم . براى اين كه با نقش بسيار
حساس كلمات و اهميت و ارزش آنها آشنا شويم و نيز آثار مهمشان را در
زندگى بدانيم ، از قرآن رهنمود مى گيريم :
الم تركيف ضرب الله مثلا كلمه طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها فى
السماء توتى اكلها كل حين باذن ربها و يضرب الله الامثال للناس لعلهم
يتذكرون و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الارض مالها من
قرار
(8) .
((آيا نديده اى كه خدا چگونه مثل زد؟ سخن پاك
چون درختى پاك است كه ريشه اش در زمين و شاخه هايش در آسمان است . به
فرمان خدا هر زمان ميوه خود را مى دهد. خدا براى مردم مثلها مى آورد،
باشد كه پند گيرند و مثل سخن ناپاك چون درختى ناپاك است كه ريشه در
زمين ندارد و بر پا نتواند ماند.))
اليه يصعد الكلم الطيب
(9) .
((سخن پاك و طيب به سوى خداوند بالا مى رود(10)
.
فضاى ارتباط
بايد توجه داشت كه قبل از ارتباط كلامى ، فضاى برخورد يعنى
وضعيت ظاهرى : نگاهها، و حالتهاى چهره ، حركتها و ابروها، در ارتباطات
سالم و مناسبات صحيح انسانى بسيار مؤ ثر است : قيافه عبوس ، تبسم مليح
، غرور و يا خضوع و فروتنى ، در ايجاد فضاى مثبت و يا منفى اثرهاى مهمى
در ارتباطها مى گذارند.
و لاتصعر خدك للناس و لاتمش فى الارض مرحا
.
((به تكبر از مردم روى در هم مكش و با غرور بر
زمين گام منه
(11) .
عبس و تولى ان جاءه الاعمى و مايدر يك لعله يزكى
روى را ترش كرد و سر برگردانيد. چون آن نابينا به نزدش آمد و تو چه
دانى شايد كه او پاكيزه شود(12)
.
فضاى معنوى ارتباط
و اخفض جناحك لمن اتبعك من المومنين
(13) .
((در مقابل مؤ منانى كه از تو پيروى مى كنند،
پروبال فروتنى فرود آر(14)
... و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما.
((و چون با نادانها مقابل شوند، سلام مى گويند.))(15)
و اذا مروا باللغو مروا كراما .
((و زمانى كه با كژى روبرو شوند، بزرگوارانه از
آن مى گذرند.))(16)
... و اذا ما غضبوا هم يغفرون .
((و چون در خشم شوند خطاها را مى بخشايند.))(17)
و اذا حييتم بتحيه فحيوا با حسن منها اءوردوهآ
((در برخورد چون شما را به سلامى نواختند، پس
شما به سلامى بهتر از آن يا همانند آن پاسخ گوئيد.(18)
))
ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوة
كانه ولى حميم .
((همواره به نيكوترين وجهى پاسخ ده ، تا كسى كه
ميان تو و او دشمنى است ، چون دوست مهربان تو گردد.(19)
خوب گوش دادن
فبشر عباد الذين يسمعون القول فيتبعون
احسنه
((پس بندگان را بشارت ده : آن كسانى كه به سخن
گوش مى دهند و از بهترين آن پيروى مى كنند.(20)
و يقولون هو اذن قل اذن خير لكم
((و (منافقين ) مى گويند كه او (پيامبر) به سخن
هر كس گوش مى دهد. بگو: او براى شما شنونده خوبى است .(21)
))
خوب سخن گفتن (لحن و آهنگ گفتار)
از نظر روانى و عاطفى لحن آهنگ كلام در ارتباطات متقابل تاءثير
مطلوب و نامطلوب دارد: گاه اگر سخن با لحن خشن و صداى شديد القا شود،
آرامش انسان را به هم مى ريزد، تاءثير منفى در روحيه طرف مقابل مى
گذارد و وى را عصبانى مى كند؛ و گاه لحن نرم و آرام ؛ غضب و عصبيتى را
فرومى نشاند.
به همين جهت ، قرآن براى ايجاد ارتباط سازنده ، لحن خوش و مناسب را در
گفتار توصيه مى كند:
و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك
((در رفتارت راه ميانه روباش و لحن سخنت را آرام
كن .
(22) ))
فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى .
((با او (فرعون ) به نرمى سخن گوييد، شايد
پندگيرد، يا بترسد.(23)
))
و لتعرفنهم فى لحن القول و الله يعلم اعمالكم .
((و تو آنها (منافقين ) را از لحن سخنانشان
خواهى شناخت ، و خدا از اعمالتان آگاه است.(24)
))
يا صاحبى السجن اءاءرباب متفرقون خير ام الله
الواحد القهار.
((اى دوستان زندانى ام آيا سرپرستان گوناگون
بهتر است يا خداى واحد غالب برهمگان ؟
(25) ))
و قولوا للناس حسنا
((با مردم به نيكى سخن بگوئيد.(26)
))
و قل لعبادى يقولوا التى هى احسن .
((و به بندگان من بگو كه با يكديگر به بهترين
وجه سخن بگويند.(27)
سخن خوب گفتن
وقولوا قولا سديدا.
((و درست و قاطع سخن بگوييد.(28)
و قولوا لهم قولا معروفا.
((و به آنان سخن نيك بگوييد.(29)
قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذى و
الله غنى حليم .
((سخن خوب و عفو و گذشت ، بهتر از صدقه اى است
كه آزار به دنبال داشته باشد. خدا بى نياز و بردبار است .(30)
))
و قل لهما قولا كريما.
((و با آنان (پدر و مادر) محترمانه سخن بگوى
(31) ))
در سخن گفتن ارزيابى منفى نكنيد
لايسخر قوم من قوم
((گروهى ، گروه ديگر را مسخره نكنند.(32)
))
و لاتلمزوا انفسكم
((از يكديگر عيبجويى مكنيد.
(33) ))
و لاتنابزوا بالالقاب .
((و يكديگر را به القاب زشت صدا مكنيد.(34)
))
ارتباط والدين با يكديگر
در حال حاضر در جوامع صنعتى ارتباط بيشتر
اعضاى خانواده با يكديگر رو به كاهش گذاشته و اگر ارتباطى هم وجود
دارد، در بسيارى از موارد، ارتباط كارى و فيزيكى است ، نه عاطفى و قلبى
. اين امر به علت نفوذ فرهنگ غربى به تدريج به جوامع ديگر هم سرايت
كرده است ، بطورى كه در جامعه ما در شهرهاى بزرگ ارتباط اعضاى خانواده
ها با يكديگر، رو به ضعف نهاده و گفتگوها بعضا يكطرفه و روابط خانوادگى
، بسته است . تفهيم و تفاهم به دشوارى صورت مى پذيرد، پدر، مادر و
اعضاى خانواده هر يك به كارى مشغول و گرفتارند و فرصت حضور در جمع
دوستانه خانواده را كمتر پيدا مى كنند؛ و از طرفى تلويزيون با برنامه
هاى متنوع در كاهش ارتباط بين اعضاى خانواده ، تاءثير زيادى داشته و در
موقعيتها و فرصتهاى كوتاهى هم كه اعضاى خانواده پيدا مى كنند به علت
عدم درك احساسات يكديگر، ارتباط ناقصى صورت مى گيرد و لذا ارتباط يك
طرفه بوده و زن و شوهر دچار بريدگى عاطفى مى گردند. ظاهرا با هم هستند،
ولى اين ارتباط بيشتر ارتباط فيزيكى است تا ارتباط قلبى و احساسى ،
بطورى كه هر كدام در لاك خود فرورفته و به دنبال حل معضلات خود دست و
پا مى زنند: مردها، كه در كار و مشاغل روزانه تحت انواع فشارهاى روحى و
روانى قرار مى گيرند و زمانى كه فراغت حاصل كرده و به خانه روى مى
آورند ديگر حال و حوصله سخن گفتن و فرصت گوش دادن را ندارند و براى
برآوردن احتياجات خود، حتى حال استفاده از جملات و به كار بردن كلام را
ندارند، بطورى كه در گفتار خود، تنها از كلمات مقطّع بهره مى برند؛
مثلا مى گويند: نهار ؛ (يعنى ، لطفا نهار بياور)؛ چاى ، (لطفا چاى
بياور).
در اين هنگام ، زن كه اوقاتى از روز را گذرانيده و منتظر بوده تا شوهر
بيايد و گفتنيهاى خود را براى او تعريف كند، مواجه با بى حوصلگى شوهر
مى شود، سخنش را در پيش خود نگه مى دارد و حتى از بازگو كردن مسائل
ابتدايى و احتياجات اوليه زندگى و روزمره خود، خوددارى مى كند. از طرفى
، شوهر براى گرفتاريها، خستگيها و فشارهاى زندگى ، ديگر حوصله شنيدن
سخنان طرف مقابل را ندارد و از اين سو، زن مى خواهد با حرف زدن ،
احساسات خود را تخليه كند تا شايد شوهر با شنيدن سخنان وى بر زخم وى
مرهمى بگذارد و دردها، و غمهاى او بكاهد و به او اميدى و شادى بدهد؛
ولى شوهر ديگر آمادگى پذيرش اين اظهارات را ندارد و همين عدم پذيرش
سخنان يكديگر، منجر به عدم درك و تفاهم شده و در نهايت ، ناسازگارى را
به دنبال خواهد داشت . گاهى اين تعارضها موجب درگيريهاى لفظى شديدى مى
شود و همين پرخاشگريها، اختلالات شديد روانى در شبكه ارتباطى خانواده
به وجود مى آورد. اين مشكل به ساير اعضاى خانواده ، يعنى فرزندان نيز
منتقل مى شود و تاثير نامطلوبى در شبكه ارتباطى و رفتارى آنان به جاى
مى گذارد.
در پى مطالعات و بررسيهايى كه به عمل آمده ، روشن گرديده است در اين
گونه خانواده ، نارضايتى ها و برخوردهاى نامناسب و ناسالم ، موجب بروز
بيماريهاى جسمانى ، افسردگيها، اضطرابها و كاهش سلامت روانى گرديده
بطورى كه بسيارى از فرزندان اين خانواده ها، از اعتماد به نفس كمترى
برخوردارند و با احساس تنهايى و بى تفاوتى ، تمايل دارند كه در كارها
شكست خود را به ديگران استناد دهند و همواره با عدم موفقيت و پيشرفت
تحصيلى مواجه مى شوند. برخلاف خانواده هايى كه دامنه ارتباطات متقابل
والدين ، وسيع و صميمانه است و در نتيجه مبادله اطلاعات و احساسات ، در
اثر فرصتهاى حاصل شده ، موجب صميمت بيشتر اعضاى خانواده ، زمينه رشد
اخلاقى و موفقيت تحصيلى فرزندان مى گردد.
و لا يحزنك قولهم
(35)
((سخن آنان ترا غمگين نكند.))
نقش روانى و عاطفى كلمات
در ارتباط بين دو انسان ، واژه ها و كلمات گاهى نقش سازنده يا
مخرب دارند. بعضى از كلمات روح انسانى را خراش مى دهند و موجب شيارها و
زخم هايى در دل انسان مى گردند. اين زخمها گاهى كارى تر از زخم شمشير
(36) و ماندگارتر از آن است و همواره مثل خوره روح آدمى
را مى خورد و منجر به بيماريهاى عميق روانى مى گردد.(37)
كلمات و جملات ناسالم موجب ارتباط ناسالم و كلمات خوب و شاد موجب
ارتباط سالم مى گردد. گاهى كلمات ناسالم بطور ناخودآگاه در گفتار
متداول والدين ، پيامهاى نامناسب و پيامدهاى مخربى به بار خواهد آورد و
سبب تضعيف و تحقير شخصيت و آزرده شدن روح يكديگر مى گردد.(38)
اظهار نظرها و كلمات ناهنجارى كه در برخوردهاى ارتباطى روزانه والدين
رد و بدل مى شود عزت نفس آنان را جريحه دار مى سازد و تهديدى براى
ارتباط سالم خود و فرزندانشان خواهد بود. غرولندهاى مادر به دنبال پدر
يا بالعكس در حضور فرزندان نيز آثار بسيار ناگوارى در شبكه ارتباطى
خانواده به وجود خواهد آورد.(39)
انكم مؤ اخذون باقوالكم فلا تقولوا الا خيرا
((البته شما در مورد گفتارتان مورد مؤ اخذه قرار
مى گيريد پس نگويد مگر سخن خير و نيكى را.(40)
))
مشكل عمده ما اين است كه از مهارتهاى ارتباطى سالم بى بهره ايم . بيشتر
اعضاى خانواده ها در جامعه ما اكثرا انسانهاى مؤ من ، متدين و وفادار
به يكديگرند؛ ولى متاسفانه در ايجاد ارتباطى سالم و شاد باهم ، بخصوص
از زمانى كه صاحب فرزند مى شوند، بى بهره اند. اختلالات ارتباطى بين زن
و شوهر در ساير اعضاى شبكه ارتباطى سرايت كرده و آثار تخريبى در روابط
فرزندان با ساير افراد خانواده و اجتماع به جاى مى گذارد. ما به ظاهر
ارتباط خود را به وسيله كلمات و جملات اظهار مى داريم و گفتن كلمات و
رد بدل كردن جملات را بطور روزمره امرى ساده و طبيعى مى انگاريم و خيلى
راحت واژه ها را پشت سر هم از دهان خارج مى كنيم و توجهى نداريم كه اين
كلمات ، چه تاءثير هيجان انگيزى هر چند ظاهرا نامحسوس در روح و روان
ديگران بجاى خواهد گذاشت . همين سخنان
(41) روزمره است كه رابطه بين زن و شوهر را تيره و تار
و يا صميمى و شاد مى كند، به عبارت ديگر، ارتباط را عميق تر كرده و يا
موجب تنفر و گسيختگى آن مى شود. در هر صورت ، ما موقعى شاد، سرحال و
سعادتمنديم كه بتوانيم ارتباطى سالم و صحيح بر قرار نماييم و از اين
ارتباط، هم خداوند راضى باشد و هم مالذت ببريم . خداوند زبان را وسيله
اى براى بيان كلمات طيب
(42) و طاهر كه موجب تخليه احساسات ، كاهش دشواريها،
برقرارى ارتباط سالم تعالى روح و رستگارى انسان مى گردد، قرار داده است
. كلمات را نبايد ساده فرض كرد، اينها جزء عمل انسان هستند كه درباره
آنها انسان مورد محاسبه و مؤ اخذه قرار خواهد گرفت :
ما يلفظ من قول الالديه رقيب عتيد.
((انسان هيچ سخنى نمى گويد، مگر اينكه در كنار
او مراقبى از طرف خداوند حاضر است .(43)
))
ما وقتى بايد خود را ارزيابى كنيم و در كسب ارتباطى سالم موفق بدانيم
كه دچار خشم مى شويم : با كسانى كه از دست شما عصبانى و خشمگين هستند
چگونه سخن مى گوييد؟ يا مواقعى كه انتقادى به شما وارد مى سازند، چگونه
برخورد مى كنيد؟ وقتى همسرتان به سخنان شما گوش نمى دهد چه مى گوييد
و چه مى كنيد؟ وقتى كه شما زير بار فشار اقتصادى قرار گرفته ايد و يا
غم و اندوه و رنجش خاطرى براى شما فراهم شده است چه عكس العملى از خود
نشان مى دهيد و چه مى گوييد؟ در حالى كه خسته و كوفته و با فشار روحيى
كه بر شما وارد آمده است از سر كار، به منزل بر مى گرديد و با مشكلات
غير مترقبه در خانه مواجه مى شويد، چه مى كنيد و چه مى گوييد؟ اين
گفتگوها را خداوند مى شنود:
قد سمع الله قول التى تجادلك فى زوجها و تشتكى
الى الله و الله يسمع تحاور كما ان الله سميع بصير؛
((خدا سخن زنى را كه درباره شوهرش با تو گفتگو
مى كند و به سوى خدا شكوه مى كند، شنيد و خدا گفت و گوى شما را مى
شنود، زيرا شنوا و بيناست .(44)
))
اگر ما بتوانيم در اين گونه مواقع ، بر است سركش غضب افسار بزنيم و خود
را كنترل و يا حداقل سكوت كنيم
(45) و يا كلماتى به زبان بياوريم كه احساسات طرف مقابل
را جريحه دار نكند و از عاطفى منفى برخوردار نباشد، مى توان گفت كه
موفق بوده ايم به گونه اى احترام متقابل را حفظ كرده و در واقع از
ارتباط سالمى برخوردار باشيم .
در حقيقت ، همين ارتباط خوب و سازنده است كه موجب رضايت خداوند متعال ،
لذت بخشى به زندگى ، رشد و تعالى روح و افزايش درجه تقوا در ما و
همسرمان خواهد شد. كم اند كسانى كه در چنين مواقعى ، با صميميت و گشاده
رويى با كلماتى محبت آميز برخوردى شرافتمندانه و كريمانه داشته باشند.
بيشتر زوجها در چنين مواقعى از برقرارى ارتباط سالم غفلت دارند و همين
غفلت ، كم كم موجب شكاف عميقى در شبكه ارتباطى خانواده گرديده و در
نتيجه ، سبب اختلاف و ناهنجاريهاى روانى و عصبى ساير اعضاى خانواده
خواهد شد. گاه اتفاق مى افتد كه زوجها سر يك مساءله كوچك و پيش پا
افتاده اى جرّ و بحث فراوانى مى كنند و سخنانى رد و بدل مى گردد كه
قلبها را مى آزارد
(46) و موجب جريحه دار شدن شخصيت طرفين و ايجاد نوعى
رنجش عاطفى ، تعارض و اختلاف خواهد بود. تشديد اين عوامل ، موجب شدت
بحران در سيستم ارتباطى كودكان با يكديگر و ساير اعضاى خانواده خواهد
شد و اين اختلالات به صورت رفتارهاى ناهنجار، در محيط خانه و مدرسه
ظاهر مى گردد. اغلب پرخاشگريها، افسردگيها، كمروييها، خودآزاريها، ديگر
آزاريها، انزواطلبيها، كم رغبتى به تحصيل ، بى دقتى و بى علاقگى به درس
و سرانجام افت تحصيلى كودكان ، همه ناشى از اختلالاتى است كه در شبكه
ارتباطى خانواده به وجود آمده است .
ارتباط سالم و سازنده والدين با يكديگر
در يك سيستم ارتباطى مانند خانواده ، تبادل اطلاعات و احساسات
چگونه بايد صورت گيرد و براى برقرارى يك ارتباط سالم چه بايد كرد؟
همان طور كه بيان شد ارتباط سالم و خوب ، ارتباطى است كه دو طرفه باشد
و هر دو براساس احترام متقابل در فضايى مناسب ، تبادل افكار و احساسات
نمايند، براى يكديگر ارزش قايل شوند، به نظرات يكديگر اهميت داده و با
صميميت ، مشكلات ، دردها و شاديها و انتظارات و آرزوها را با هم در
ميان بگذارند. اين خود، در كاهش دردها مؤ ثر است و در مواقع دشوارى و
بروز مشكلات ، به راه حلهاى مناسب مى انجامد.
به حرفها و سخنان يكديگر كاملا گوش دادن ،(47)
بزرگوارانه خطاى يكديگر را ناديده گرفتن ،(48)
با يكديگر هم احساس شدن و با احساس همدردى به مبارزه با مشكلات پرداختن
، از ويژگيهاى خانواده متعادل و با ايمان است . در چنين خانواده اى
ارتباط بين زن و شوهر در جوى آرام ، سرشار از محبت و مملو از سرور و
تواءم با صميميت و ارزش گذارى به شخصيت يكديگر، انجام مى پذيرد:
و من اياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا
اليها و جعل بينكم مودة و رحمتة ان فى ذلك لايات لقوم يتفكرون .
((و از نشانه هاى قدرت اوست كه برايتان از جنس
خودتان همسرانى بيآفريد تا به ايشان آرامش يابيد و ميان شما دوستى و
مهربانى نهاد. در اين عبرتهايى است براى مردمى كه تفكر مى كنند.(49)
))
مهمترين و با شكوهترين تجليّات ارتباط سالم بين زن و شوهر روابط گرم و
دوستانه فرزندان ، در عين حفظ احترام متقابل است كه خود مايه آرامش
روان و التيام آلام روحى و عاطفى اعضاى خانواده مى شود.
تلاش براى تبادل عاطفى و اثبات صادقانه علاقه و صميميت در جوى معنوى ،
كه هر يك يكديگر را آيت و نشانه الهى و وسيله تعالى و رشد خود حس كند،
موجب صميميت و پايدارى بناى مقدس خانواده خواهد كرد. آگاهى از شيوه هاى
صحيح ارتباط
(50) و مبادلات فكرى و عاطفى زمينه هاى روشنى پيش روى
هر يك خواهد گذاشت تا هر يك ، از واژه هاى و كلمات محبت آميز و
ارزشمندى كه شخصيت يكديگر را حفظ نموده و احترام متقابل را افزايش دهد،
استفاده كنند. كلماتى كه در اين مناسبات انسانى سبب خواهد شد، ارتباط
قلبى روز به روز عميق تر شده و آثار شكوهمند آن بر روابط سايه افكند و
در گسترش رفتار محترمانه با فرزندان تاءثير گذارده . يك نمونه از اين
كلمات ، كه پيامبر(ص ) توصيه فرموده اند، چنين است كه : اگر كسى به
همسرش بگويد: ((تو را دوست دارم
(51) )) اين جمله هرگز از دل او
خارج نخواهد شد.
ابراز محبتهاى قلبى و احترام به شخصيت همسر و گفتگوهاى مسرّت بخش ،
موجب علاقه مندى زن به زندگى مشترك در پرتو ارزشهاى والاى اخلاقى و
معنوى خواهد شد. چرا كه در اين بناى استوار و مقدس خانواده ، زن از
شوهر تعهدى محكم و استوار گرفته است :
و اخذن منكم ميثاقا غليظا.
((و زنان از شما عهد و پيمانى محكم گرفته اند.
(52) ))
در اين ارتباط، مرد نقش . مسؤ وليتى بارزتر به عهده دارد؛ چرا كه قوام
دهنده بناى مقدس زندگى خانواده است :
الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم
على بعض و بما انفقوا من اموالهم ؛
((مردان قوام دهنده و عهده دار كارهاى زنان اند.
به آن جهت كه خداوند بعضى را بر بعضى برترى داده و از آن جهت كه از
اموال خود نفقه مى دهند.
(53) ))
پيامبر اكرم (ص ) با كرامت و بزرگوارى در بذل عواطف و احترام ، روابطى
گرم و صميمانه و محيطى سرشار از اميد و اطمينان به وجود مى آورند و مى
فرمايند:
خير كم لاهله و انا خير كم لاهلى
(54) .
((بهترين شما كسى است كه براى خانواده اش بهتر
است و من از همه شما براى خانواده ام بهترم .))
فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله .
((پس زنان شايسته فروتنانى تابع هستند كه در
غياب همسر خود، اسرار او را در برابر حقوقى كه خداوند قرار داده ، حفظ
مى نمايند.
(55) ))
ويژگيهاى ارتباط سالم زن و شوهر
1- بخشى از اوقات خود را در زندگى شبانه روزى ، مخصوص ارتباط با
خانواده خود قرار مى دهند.
2- در ارتباط متقابل خود با همسر، همواره احترام متقابل را حفظ مى كنند
و هر يك وظيفه مجزا و متفاوت به عهده داشته كه تكميل و تكوين خانواده ،
موهون تلاش هر دو است .
3- در ارتباط كلامى ، با لحنى محبت آميز و با نيتى خير خواهانه وارد مى
شوند
4- اشكالها و انتقادها را دور از حضور فرزندان بازگو و حل و فصل مى
كنند.
5- انتقادها با رعايت احترام در حد ظرفيت طرف مقابل عنوان مى شود بطورى
كه به حيثيت وى ، لطمه وارد نمى كند.
6- انتقاد با اظهار جنبه هاى قوت و تكيه روى نقاط مثبت آغاز و زمان
فرصت اصلاح به يكديگر داده مى شود.
7- در ابراز احساسات ، انتقادها و ارشادات ، شخصيّت و عزت و نفس فرد،
همواره حفظ مى شود.
8- طرفين ممكن است از اشتباهاى يكديگر اطلاع داشته باشند، ولى
بزرگوارانه آنها را ناديده مى گيرند(56)
.
9- در صورتى كه طرف مقابل خطا كار است ، اين سخن على (ع ) را آويزه گوش
نموده است كه با سكوت او را عقوبت و يا اصلاح كند:
اعقل الناس من لايتجاوز الصمت فى عقوبة الجهال
(57)
((داناترين مردم كسى است كه در عقوبت ناآگاهان ،
از سكوت تجاوز نكند.))
10- در اظهار انتقاد همواره حس عيب پوشى و رازدارى را بر اساس :
هن لباس لكم و انتم لباس لهن ؛
(58) آنها پوشش شمايند و شما پوشش آنهاييد.(59)
همواره حفظ كرده و گاهى اوقات سكوت و خاموشى را سازنده تر از سخن گفتن
مى بينند.(60)
11- اوقات خوش خانه در ارتباط با يكديگر، به سخنان و گفتارى كه موجب
رشد و تعالى شخصيت خود و فرزندان مى شود، صرف مى گردد. يكى از لحظات
مسرّت بخش و معنوى يك خانواده در ارتباطى سالم ، هنگامه نماز است ، آن
گاه كه تمام اهل خانه با دلى آكنده از محبت و سرشار از عشق ، روى به
درگاه خدا به نماز مى ايستند و با دلى خاضع و خاشع ندا در مى دهند:
رب اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريتى ربنا و تقبل
دعاء.
((پروردگارا، مرا از بر پاى دارندگان نماز قرار
ده ، پروردگارا دعاى مرا بپذير.(61)
))
از آن جايى كه مردان در اين ارتباط مسؤ وليت مديريت خانواده را به عهد
دارند، بايد از حلم و بردبارى و عفو و گذشت بسيار برخوردار باشند، قرآن
مى فرمايد:
و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور
رحيم انما اموالكم و اولادكم فتنه و الله عنده اجر عظيم فاتقوا الله ما
استطعتم و اسمعوا و اطيعوا و انفقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطيعوا
و انفقوا خيرا لانفسكم و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون .
((و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و از خطاهايشان
درگذريد، خداوند آمرزنده و مهربان است . جز اين نيست كه اموال و
فرزندان شما وسيله آزمايش شما هستند و حال آنكه پاداش بزرگ نزد خدا است
. پس تا مى توانيد تقوا پيشه كنيد. بشنويد و اطاعت كنيد و به سود خود
از مالتان انفاق كنيد و آنان كه از حرص نفس خويش در امان مانده اند
رستگارند.(62)
))
در هر صورت مدير خانواده مسؤ وليت بيشترى در گرمى و شادابى خانواده به
عهده دارد و اگر هم گاهى نقاط ضعفى و يا اشكالى به ذهنش خطور مى كند،
بايد توجه داشته باشد كه خداوند در قرآن مردان ، را اين گونه راهنمايى
و هدايت نموده است :
و عاشروهن بالمعروف فان كرهتموهن فعسى ان تكرهوا
شيئا و يجعل الله فيه خيرا كثيرا
((با زنان به نيكى رفتار كنيد و اگر شما از آنان
ناخشنوديد، بايد توجه داشته باشيد كه چه بسا چيزى را شما خوش نداريد و
خداوند در آن خير بسيارى قرار داده است .(63)
))
البته در اين باره مسؤ وليت ، تحمل ، بردبارى و تبعيت زن در مقابل شوهر
نيز مورد تاءكيد واقع شده است .(64)
ويژگيهاى ارتباط ناسالم زن و شوهر
1- اصرار و پافشارى در سخن خود
2- ديگرى را مقصر و خود را بى عيب و نقص دانستن
3- اصرار و پافشارى بر بيگناهى خويش
4- سرزنش كردن و طعنه زدن .
5- خود را بالاتر از ديگران پنداشتن
6- مسخره كردن
7- احساسات طرف مقابل را درك نكردن و احساس همدردى و همدلى نكردن
8- بالحن نامناسب و خشن سخن گفتن
(65)
9- هميشه حالت تدافعى به خود گرفتن
10- جواب انتقاد را با انتقاد پاسخ گفتن
11- شخصيت و حرمت ديگرى را در نظر نگرفتن
12- توهين كردن
(66)
13- نقطه ضعيف طرف را رو كردن
14- به جاى برخورد مؤ دبانه با مشكل ، شخصيّت مقابل را زير سؤ ال بردن
15- توجهى به سخنان و گفتار طرف مقابل نكردن
16- نارضايتى را بطور مستقيم بالفظى زننده ابراز كردن
17- مخاصمه ، مجادله و مشاجره كردن
(67)
18- سؤ ظن داشتن
19- عزت نفس ديگرى را لكه دار كردن
20- نيكى را با بدى پاسخ گفتن
21- خرده گيريهاى پياپى ، انتقادها، تهديدها، تذكرات مكرر، وارسى
كردنها، علت يابيهاى بى مورد و دخالت كردن هاى بيجا، همه زمينه ايجاد
ارتباط سالم را بكلى از بين مى برد.
اذا سميتم الولد فاكرموه و اوسعواله فى المجالس
ولاتقبدواله وجها. پيامبراكرم (ص )
((وقتى مام فرزند را مى آوريد او را گرامى داريد
و در مجلس جا برايش باز كنيد و به او روترش نكنيد.))
جامع الاخبار124