1- متن سخنرانى در انجمن اوليا و
مربيان دبستان توحيد، اسفند ماه 1373.
2-اسراء (17) آيه 70.
3-بر همين اساس ارتباط دولتمردان
كشورهاى اسلامى با دولتمردان استعمارگرى نظير آمريكا نمى تواند يكى
ارتباط سالم باشد؛ زيرا آنان اعتقادى به كرامت انسانى طرف مقابل نداشته
و روابط بر پايه احترام متقابل صورت نمى پذيرد. آنان با ديده تحقير به
دولتمردان كشورهاى اسلامى نگاه مى كنند. قرآن خطاب به مؤ منان مى
فرمايد: يا ايها الذين آمنو لا تتخذوا عدوى و
عدوكم اولياء ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد دشمن من و دشمن خود
را به دوستى اختيار نكنيد (ارتباط دوستانه بر قرار نكنيد.) ممتحنه
(60)، آيه 1 و نيز مى فرمايد: ((فا
عرض عن من تولى عن ذكر نا و لم يرد الاالحيوه الدنيا؛ پس تو نيز
از كسى كه از سخن ما رويگردان مى شود و جز زندگى دنيوى را نمى جويد
اعراض .)) نجم (53) آيه 29
4-
((المر مخبوء تحت لسانه ))
، نهج البلاغه ، حكمت 148.
5-الرحمن (55)، آيات 3و 4.
6-گاهى كلمات به سبب نقش مخربى كه
دارند موجب ارتباط ناسالم مى شود.
7-
((زله اللسان اشد من جرح السنان ؛ لغزش
زبان شديدتر از زخم نيزه است .)) على عليه اسلام
غرر درر آمدى ،4:111
8-ابراهيم (14) آيات 24 26
9-
(( و العلمل الصالح يرفعه ؛ و عمل صالح
است كه آن را بالا مى برد.))
فاطر (35)، آيه 10.
10-مصداق اتم و اكمل كلمه يا كلمات
طيب ، عقايد درست از جمله توحيد است ؛ ولى هر سخن نيكويى شادى برانگيز
و اميد بخش بيز كه در عين حال احياگر تقوا و تعالى بخش شخصيت انسانى
است ، مصداق ((كلمه طيب ))
هست ؛ و در متقابل هر سخنى كه كرامت انسانى را خدشه دار كند و شخصيت
انسان را ويران سازد، مصداق ((كلمه خبيث
)) و ناپاك است و لذا پيامبر(ص ) فرمود:
((خيركم من اطاب الكلام ؛
بهترين شما كسى است كه سخنش را پاك گرداند.))
بحار، ج 71 ص 383.
11-لقمان (31)، آيه 18.
12-عبس (80)، آيات 13.
13-شعراء (26)، آيه 215.
14-
((الق اخاك بوجه منبسط ؛ برادرت را با
روى گشاده و چهره باز ملاقات كن .))
رسول اكرم (ص ) كافى ، 2:103
((البشاشة حبالة المودة ؛
گشادگى چهره ، ريسمان محبت است .))
امام على (ع ) بحار الانوار (چاپ ايران ) 69، ص 409
((قولوا للناس احسن ما
تحبون ان يقال لكم ؛ به بهترين وجهى كه مايليد با شما سخن
بگويند با يكديگر سخن بگوييد.)) پيامبر اكرم (ص
)
15- فرقان (25)، آيه 63.
16- فرقان (25)، آيه 73.
17- شورى (42)، آيه 37.
18-نساء (4)، آيه 86.
19-فصلت (41)، آيه 34.
20-زمر (39)، آيات 17 18.
21-توبه (9)، آيه 61.
22-لقمان (31)، آيه 19.
23-طه (20)، آيه 44.
24-محمد(ص ) (47)، آيه 30.
25-يوسف (12) آيه 39.
26-بقره (2)، آيه 83.
27-اسراء (17)، آيه 53.
28-احزاب (33)، آيه 70.
29-نساء (4)، آيه 5.
30-بقره (2)، آيه 263.
31-اسراء(17)، آيه 23.
32- حجرات (49)، آيه 11.
33-حجرات (49)، آيه 11.
34-حجرات (49)، آيه 11.
35-يونس (10)، آيه 45.
36-
((رب كلام انفذ من سهام ؛ چه بسا سخنى كه
شكافنده تر از نيزه و شمشير است .))
غررالحكم ، 5322
37-اكثر بيماريهاى خانوادگى منشاء
جسمانى ندارند و يك نوع بيماريهاى روانتنى است . بيماريهايى كه اصطلاحا
به آن بيماريهاى ((پسيكوسوماتيك
)) مى گويند و عوارض روانى ، به صورتى در جسم ظاهر مى گردد و
اگر علت ، كه مشكل روانى است ، برطرف شود معلول هم خود به خود از بين
خواهد رفت .
38-الف : واژه هاى مخرب :
بى انصاف ، احمق ، بى شعور، لش ، نفهم ، لاابالى ، تنبل ، دروغگو، بى
اصل ، ترسو، بدبخت ، مغرور، بى ارزش ، نفرت انگيز، كثيف ، دست و پا
چلفتى ، رزل ، مسخره ، پست ، نجس ، پرحرف ، وحشى ، سربه هوا، شكاك ،
رفوزه ، شلخته ، فضول ، خفه ، كله ، پوك ، آشغال ، ديوانه ، عوضى ،
نالايق ، بى كفايت ، واخورده !
ب : كلام مخرب (كلمات خبيث )
- تو چرا هميشه اين طورى .
- تو هميشه غذا را مى سوزانى !
- تو هميشه كارت شل و وله .
- تو واقعا معركه اى !
- تو چه دسته گلى بود كه آب دادى ؟
- تو هر چه مى بينى هوس مى كنى !
- تو تنها خودت را مى خواهى .
- تو خود خواهى !
- تو چرا عوض نمى شى ؟
- تو هرگز خوب نمى شى .
- تو اصلاح نمى شى .
- تو هميشه اشتباه مى كنى .
- آهاى عوضى !
- تو همه اش بهانه مى گيرى
- تو همه اش بهانه مى آورى
- هر دفعه يك چيزى يادت مى ره .
- تو هميشه دير مى جنبى
- تو اصلا تنبلى
- تو هيچ نمى فهمى .
- تو اصلا بلد نيستى .
- تو عُرضه هيچ كارى را ندارى
- تو نمى دانى
- ديگران از تو بهترند
- تو چرا حواست پرته !
- بسه ديگه !
- برو پى كارت !
- بتمرگ ديگه !
- تو حق ندارى !
- تو هميشه اين طورى !
- تو چرا آن كار را كردى ؟
- تو چرا اين كار را كردى ؟
- تو مخت عيب داره .
- تو مغزت كار نمى كنه .
- تو ديوانه شده اى .
- تو حق ندارى .
- تو هميشه كارها را خراب مى كنى .
- هميشه كوتاهى مى كنى .
- يك حرف راست از تو نشنيدم .
- كارى از دستت ساخته نيست .
- فقط بلدى اُرد بدى .
- هميشه تقصير توست .
- تو هميشه همه را عصبانى مى كنى .
- عاقبت شما ننگه .
- تو هميشه كورى .
- تو هميشه كرى .
- تو چقدر بى ادبى همه اش وسط حرف من مى پرى .
- ديگران ، هم سوادشان و هم خانه داريشان از تو بهتره !
- خيلى بى ادبى .
- خيلى پررويى .
- آهاى دست و پا چوبينه .
- فكر تو كله ات نيست .
- تمام حرفهاى تو را جمع كنند، پشيزى نمى ارزد.
اين كلمات كه مصداق ((كلمه خبيثه
)) هستند، آثار مخربى در شبكه ارتباطى خانواده به جاى مى گذارند
و سبب ناراحتيها و كدورتهاى قلبى و مجروح شدن روح گرديده و در نتيجه ،
موجب سستى ارتباط مى شود و در نهايت ، اگر ادامه يابد به قطع ارتباط
طرفين مى انجامد .
39- كلمات ديگرى كه ممكن است ظاهرا
كلمات فحش و يا حرف بدى نباشد، ولى چون در موقعيت خاصى پشت سر همسر
گفته مى شود آثار بد و مخربى دارد و بدبينى عجيبى در فرزندان در مورد
پدر و يا مادر به جا خواهد گذاشت كه به سادگى برطرف نمى شود و از بين
بردن آن بدبينى ، بسيار دشوار و بعضا غير ممكن است .
اين غرولند ممكن است واژه هاى ركيك و ظاهرا بدى نباشد، شكاف عميق و
آثار تخريبى فروانى بر روى روابط پدر و مادر و فرزندان مى گذارد و ديد
منفى به همديگر پيدا خواهند كرد. اگر دختر باشد در آينده به مردان با
ديده منفى مى نگرد و اگر پسر باشد به زنان چنين ديدى خواهد داشت . در
عمل ديده شده كه بچه هاى بهانه گير از پدر و مادر بهانه گير حاصل مى
شوند.
كلمات كه با غرولند پشت سر همه گفته مى شود:
- آه از دست اين پدر!
- آه از دست اين مادر!
- هميشه همين طوره .
- بفكر نيست .
- تو خودشه .
- همه اش كار داره .
- همه اش مسافرته .
- همه اش جلسه .
- همه اش مطالعه .
- اصلا به فكر خانه نيست .
- هميشه يادش ميره .
- از اول همين طور بوده .
- ما بدبختيم .
- براى مردم خوبه .
- براى ما اين طوره !
- ديگه از زندگى خسته شدم .
- يك كارى براى من تا به حال انجام نداده .
- ما شانس نداريم .
- هيچ معلوم نيست چكاره است .
- خرجى نمى ده .
- هيچى نمى خره .
- معلوم نيست پولهايش كجاميره .
- چه خبره .
- اصلا معلومه .
- هر چى مى گويم گوش نمى ده .
- بسه ديگه .
- خسته شدم .
- كارى نمى كنه .
- چرا آن كار را كردى .
- چرا اين كار را كردى .
- هميشه كارش خرج كردنه .
- به فكر بچه ها نيست .
- همه اش فكر فاميل خودشه .
40- غرر و درآمدى ، 3: 65.
41-
((رب كلام انفذ من سهام ؛ چه بسا سختى كه
شكافنده تر از نيزه است .))
على عليه السلام ، غرر و دررآمدى 4: 69
42-
((عود لسانك حسن الكلام تاءمن الملام ؛
زبانت را به نيكو سخن گفتن عادت ده تا از سرزنش ايمن باشى . على عليه
السلام غررالحكم ، 6233
(( منطقهم الصواب ؛
سخنانش درست است .)) نهج البلاغه : خطبه
((متقين ))
(( فلا تقولوا الاخيرا؛
بجز خير چيزى نگوييد غررالحكم ج 3، ص 65
الف ) واژه هاى سازنده :
آفرين ، باصفا، ان شاء الله ، احسن ، لايق ، ممنون ، متشكرم ، اميدوارم
، خوب ، عاليه ، عزيزم ، نظيف ، جانم ، عمرم ، خوبه ، دوستم ، كنجكاو،
رفيقم ، عاقل ، تلاشگر، عزيزدلم ، باهنر، با دقت ، موقّر، ماشاء الله ،
بافهم و كمال ، فهميده ، الحمدلله ، آرام ، بسيار خوب ، بفرماييد، چشم
، باتقوا، بردبار، سپاسگزارم ، مطمئن ، مهربان ، دلگرم ، لطفا، صميمى ،
خوشبخت ، مقبول .
ب ) كلام سازنده (كلمات طيب ):
- خداوند توفيق بده !
- اگر بتوانم حتما انجام مى دهم !
- شما بفرماى يد!
- شما بهتر درست مى كنيد.
- خدا اجرتان بدهد.
- خسته نباشى .
- خدا شما را موفق كند.
- خدا به شما توفيق بدهد.
- من احساس شما را درك مى كنم .
- دست پخت شما بسيار خوبه .
- توضيح دهيد تا شما را بهتر درك كنم .
- خدا از دست ما راضى باشد.
- چطور مى توانم از زحمات شما تشكر كنم .
- من دست پخت شما را خيلى دوست دارم .
- احساس مى كنم شما همه اش زحمت كشيده ايد.
- البته شما هميشه در كار خوب پيشقدميد.
- من وجود شما را مايه رشد خود مى دانم .
- خوشم مى آيد كه اول وقت نماز مى خوانى .
- خيلى خوشحالم كردى .
- خسته نباشيد.
- زبان قدردانى ندارم .
- اجازه بدهيد من هم كمك كنم .
- كارها را با هم تقسيم كنيم .
- چه احتياجى دارى !
- من از شما ممنونم .
- چه كارى از دست من ساخته است ؟
- خدا عوض بده .
- دست شما درد نكند.
- نظر شما چه هست ؟
- زحمات شما كاملا مشهود است .
- ان شاءالله شما مى توانيد.
- خواهش مى كنم شما درباره اين موضوع فكر كنيد.
- من بچه ها را نگه مى دارم شما اول نماز بخوانيد.
- امروز من كار را انجام مى دهم شما مطالعه كنيد.
- واقعيت اين است كارها بايد انجام شود.
- ماشاءالله از اين همه كارهايى كه انجام داده اى .
- همه زحمات و كارها روى دوش شماست .
- خواهش مى كنم شما درباره اين موضوع فكر كنيد.
- اجازه بدهيد مشكلات را با هم حل كنيم .
- من حرفى ندارم اگر شما راضى باشيد.
- سعى ما اين است كه بتوانيم والدين خوبى باشيم .
- دوست دارم نظر جناب عالى را بشنوم .
- احساس مى كنم خيلى بيدار مانده ايد.
- احساس مى كنم امروز خيلى زحمت كشيده اى .
- ظاهرا از من عصبانى هستيد، دليلش را نمى دانم ولى موقعيت شما را
احساس مى كنم .
- زحمات خانه را شما متحمل شده ايد.
- احساس مى كنم دوست داريد همگى با هم ، اول وقت نماز بخوانيم .
43-ق (50)، آيه 18.
44-مجادله (58)، آيه 1.
45-
((احسن الصمت ما كان عن الزلل ؛ نيكوترين
خاموشى ، سكوت از ذكر لغزشهاست .)) غررالحكم ،
3109
46-
((زله اللسان انكى من اصابه السنان ؛
لغزش زبان آزار دهنده تر از اصابت نيزه است .))
غررالحكم ، 5451
47-
((عو اذنك حسن الاستماع ؛ گوشت را به خوب
شنيدن عادت ده )) غررالحكم ، 6234
48-
((اشراف خصال الكرم غفلتك عما تعلم ؛
بالاترين صفت شخص بزرگوار ناديده گرفتن آنچه را كه مى دانى ، است .))
امام على (ع ) بحارالانوار، ج 71، ص 417
49-روم (30)، آيه 21.
50-ر.ك :صفحات قبل ، بحث
((كلمات و فضاى ارتباط))
51-
((اكمل المومنين ايمانا احسنهم خلقا و خياركم
خياركم لنسائهم ؛ كاملترين افراد از نظر ايمان ، كسانى هستند كه
احتلافشان نيكوتر است و نيكوترين شما كسانى هستند كه براى زنان خود
نيكوترند.)) رسول اكرم (ص )، نهج الفصاحه : كلمه
454
52-نساء (4)، آيه 21.
53-نساء (4)، آيه 34.
54-نهج الفصاحه ، كلمه 1520.
55-نساء (34)، آيه 34.
56-
((من اشراف افعال الكريم غفلة عما يعلم ؛
از ارزشمندترين كارهاى انسان بزرگوار آن است كه از آنچه مى داند غفلت
ورزد.)) نهج البلاغه ، حكمت 222
على (ع ) در چنين مواردى است كه فرموده :((لاعقل
كالتجاهل ، لاحلم كالتغافل ؛ هيج عقلى همانند اين كه انسان خود
را به غفلت بزند نيست و هيچ بردبارى همچون نادانسته پنداشتن نيست .))
غررالحكم ، 10503
57-غرر درآمدى ، 2:465.
58-بقره (2)، آيه 187.
59-بقره (2)، آيه 187.
60-
((الكلام كالدواء قليله ينفع و كثيره قاتل ؛
سخنان همانند دارو هستند، اندك آن سودمند است و زياد آن كشنده .))
على (ع )، غررالحكم ، 2182.
((رب سكوت ابلغ من الكلام
؛ چه بسا سكوتى ، رساتر از سخن گفتن باشد.))
على (ع ) غررالحكم .
61-ابراهيم (14)، آيه 40.
62-تغابن ، (64)، آيات 1416.
63-نساء (4)،آيه 19.
64-براى اطلاع بيشتر ر.ك : آنچه
والدين بايد بدانند، بخش آخر: ((وظايف همسر در
مقابل شوهر)).
65-
((من ساء لفظه ساء حظه ؛ هر كس سخنش بد
باشد، بى بهره است .)) غررالحكم دررآمدى ، 5:
9173
66-
((اذل الناس من اهان الناس ؛ پست ترين
مردم كسى است كه به شخصيت ديگران توهين كند.))
پيامبراكرام (ص )، بحارالانوار، ج 75، ص 142
((سنة اللئام قبح الكلام
؛ روش افراد پست و فرومايه ، سخن زشت گفتن است .))
غررالحكم ،5551
67-
((لا محبه مع كثرة مراء؛ با مشاجره
فراوان كردن ، ديگر محبتى باقى نمى ماند.)) على
(ع ) غررالحكم ،10532
اياك و كثرة الخصومات فانها تبعدك من الله
؛ بدور باش از مشاجره و جدال بسيار، زيرا ترا از خدا دور مى سازد.))
امام صادق (ع ) بحارالانوار، ج 78، ص 288
68-امام صادق عليه السلام ، بحار
الانوار، ج 104، ص 97.
69-ابراز محبت را همه قبول دارند،
ولى مقام عمل و نحوه عملكرد آن در موارد جزئى مهم است . بذل محبت
فراوان به اندازه كمبود محبت زيان آور است و اين دو با آن كه ظاهرا
متضاد به نظر مى رسند با وجود اين از نظر پرورشى دارى نتايج يكسانى
هستند، زيرا كمبود محبت فرد را به عمل بى رغبت مى كند و از عمل باز مى
دارد و از طرف ديگر، بذل محبت فراوان او را كند و تنبل مى كند در نتيجه
، چنين افرادى هرگز فرصتى نمى يابند شخصا تجربه كنند، تصميم بگيرند،
خواستار چيزى شوند و خود را كسى بدانند.
70-بايد براى اوقات كودكان هم وقتى
در نظر گرفت و برنامه اى حساب شده براى آن تنظيم كرد. با توجه به سن و
تمايلات كودك ، هر خانواده اى بايد حداقل فرصت ، يعنى هفته اى يك بار
را براى تفريح خانواده اختصاص دهد.
71- سفينه البحار.
72-
((ما من حركة الا و انت محتاج فيها الى معرفته ؛
هيچ رفتار و حركت (صحيحى ) نيست مگر اين كه نيازمند به شناخت آن
مى باشى .)) على عليه السلام تحف العقول ، ص 171
73-
((من كان عنده صبى فليتصاب له ؛ هر كس
نزد او كودكى است بايد رفتارى متناسب كودك پيش گيرد.))
پيامبر اكرم (ص )، وسائل 5:126
((من كان له ولد صبا؛
كسى كه كودكى دارد بايد (در راه تربيت او) خود را تا سر حد
كودكى تنزل دهد.)) وسائل 5:126
74-
((رب سكوت ابلغ من الكلام ؛ چه بسا سكوتى
رساتر از سخن گفتن باشد.)) على عليه السلام ،
غررالحكم ،
75-غررالحكم .
76-
((احسن الصمت ما كان عن الزلل ؛ نيكوترين
سكوت ، سكوت از ذكر لغزشهاست .)) على عليه
السلام ، غررالحكم
77-
((من احسن الاستماع تعجل الانتفاع ؛ هر
كس خوب گوش كند به سرعت فايده برد.)) على عليه
السلام غرر 9243
78- كافى ، ج 6، ص 50.
79-
((من عامل الناس بالمسامحة استمتع بصحبتهم ؛
كسى كه با افراد با مسامحه ، برخورد كند از صحبت آنان بهره مند مى شود.
على عليه السلام ، غرر 8861.
80-ميزان الحكمه ، باب ايمان .
81-پيامبر اكرم (ص )
82-تنبيه الخواطر، ج 1، ص 31.
83-
((نصف العاقل احتمال ، و نصفه تغافل ؛
نيمى از انسان عاقل احتمال دادن و نيمه ديگر خود را به ندانستن زدن است
.)) على عليه السلام ، غررالحكم ،9968
84-نهج البلاغه .
85-مهمترين ، دقيقترين و حساسترين
مكانيزم ارتباط با كودك همين درك احساس اوست :
من كان عنده صبى فليتصاب له .)) پيامبر
اكرم عليه السلام
86- من وصايا
الخضر لموسى عليه السلام : ((يا بن عمران ،
لاتعيرن اءحدا بخطيئته ؛ از وصيت هاى حضرت خضر عليه السلام به
حضرت موسى عليه السلام اين بود كه ، اى فرزند عمران ، هرگز كسى را براى
خطايش سرزنش مكن !)) امام باقر عليه السلام بحار
الانوار، ج 73،ص 383
87-
((من علامات الاقبال سداد الاقوال و الرفق فى
الافعال ؛ از نشانه هاى موفقيت در برخورد، قاطع سخن گفتن و نرمى
در رفتار است .)) على عليه السلام ، غررالحكم
،9431
88-
((خير كم من اطاب الكلام ؛ بهترين شما
كسى است كه سخن را پاك و طيب گرداند. پيامبر اكرم (ص )، بحار، ج 7، ص
383
89- غررالحكم ،8730.
90-بحار الانوار، ج 75، ص 365.
91-عنكبوت (29)، آيه 6.
92- فمن نكث
فانما ينكث على نفسه ؛ هر كه پيمان بشكند، به زيان خود شكسته
است . فتح (48) آيه 10
(( و من تزكى فانما يتزكى
لنفسه و الى الله المصير؛ و هر كه پاك شود براى خود پاك شده و
سرانجام همه به سوى خداست .)) فاطر (35) آيه 18
(( و من يبخل فانما يبخل
عن نفسه و الله الغنى و انتم الفقراء؛
و هر كس كه بخل ورزد، در حق خود بخل ورزيده است ، زيرا خدا بى نياز است
و شما نيازمند آنيد.))
(( و من شكر فانما يشكر
لنفسه و من كفر ربى غنى كريم ؛ پس هر كه سپاس گويد براى خود
گفته است و هر كه كفران ورزد پروردگار من بى نياز و كريم است .))
نمل (27)، آيه 40
((فمن اهتدى فانما يهتدى
لنفسه و من ضل فانما يضل عليها؛ هر كس كه به راه راست هدايت
يابد، هدايت به سود اوست و هر كس كه گمراه گردد به زيان خويش به گمراهى
افتاده است .)) اسراء (17)آيه 15
((و من عمل صالحا فلنفسه
و من اساء فعليها؛ و هر كس كار نيكى كند براى خود كرده و هر كس
كار زشتى كند بر ضرر خويش كرده است .)) فصلت
(41)آيه 46 و جاثيه (45)آيه 15
93-
((و قد خاب من دسيها؛ و هر كه در پليدى
اش فروپوشيد، نوميد گرديد.)) الشمس (91) آيه
10
البته اين گونه افراد به غلط، عزت نفس و ارزش خود را در بهره ورى هر چه
بيشتر و تمتع از شهوات و هواى نفس پنداشته اند؛ در حالى كه عزت نفس در
اصل صيانت نفس است ؛ يعنى ، اينان مصداق را اشتباه گرفته اند.
94-
((من هانت عليه نفسه فلا تاءمن من شره ؛
كسى كه شخصيتش در نظر او خوار و بيمقدار شد از شر بدكارى اش ايمن مباش
. على عليه السلام ، بحارالانوار، 75:465
((لايكذب الكاذب الا من
مهانة نفسه عليه ؛ دروغگو دروغ نمى گويد، مگر به سبب حقارتى كه
در وجود خود احساس مى كند.)) رسول اكرم (ص )،
كنز العمال ، ح 2،8231
((ما من رجل تكبر اءو
تجبر، الا لذلة وجدها فى نفسه ؛ هيچ انسانى تكبر و فخرفروشى نمى
كند، مگر به علت احساس حقارتى كه در وجود خود مى يابد.))
امام صادق عليه السلام ، بحارالانوار، 73: 225
((نفاق المرء من ذل يجده
فى نفسه ؛ دو رويى انسان به خاطر حقارتى است كه در وجود خود
احساس مى كند.)) ميزان الحكمه ، ج 10، ص 151
95-
((ان النفس لجوهرة ثمينه من صانها رفعها و من
ابتذلها وضعها؛ براستى كه نفس (شخصيّت انسانى ) گوهر
گرانبهايى است كه هر كس آن را حفظ كند تعالى مى يابد و هر كس آن را پست
گرداند فرو مى افتد.)) غررالحكم ،3527
96-نهج البلاغه ، حكمت 273.
97-غررالحكم ،9008 و 9009.
98-البته در اين جا اثر وسوسه شيطان
و هواى نفس را، گاهى با وجود درك و فهم دلايل و استدلالات فرد را از
عمل باز مى دارد، نبايد ناديده گرفت . مثل پزشكى كه مفاسد و آثار
تخريبى الكل را مى داند، ولى مشروبات الكلى مى نوشد. عوامل اجتماعى و
درونى تقويت كننده و يا بازدارنده عمل را هم نبايد از نظر دور داشت .
در هر صورت اگر با وجود علم به دلايل مقررات ، باز كسى عمل خلافى را
انجام دهد مستوجب بازخواست و تنبيه خواهد بود. در اين مرحله اجراى
تنبيه و محروميت از طرف جامعه و مربيان مجاز است ، برخلاف دو مرحله
قبلى كه چون ترس از تنبيه يا فشار و تحميل فردى و يا گروهى عامل پذيرش
قوانين بود و خود قدر دليل واقعى انجام و پذيرفتن مقررات را نمى دانست
، اجراى تنبيه و يا مجازات در آن دو مرحله منطقى و جايز شمرده نمى
شد.از طرفى مرحله سوم ، معمولا منجر به پذيرش پايدار و ملكه شدن عمل در
شخصيّت فرد خواهد شد و از بهترين نوع يادگيرى و اطاعت است گرچه ، روش
اول و دوم هم در دوره هايى خالى از منفعت نيست .
99-زير آفتاب يا در سرما و يا در
گرسنگى بچه ها.
100-
((و اذا مروا باللغو مروا كراما؛ و چون
برناپسندى بگذارند بزرگوارانه از آن دروى مى جويند. فرقان (25)، آيه 72
101-
(( فاصفح الصفح الجميل ؛ پس گذشت كن ،
گذشتى نيكو.)) حجر (15)، آيه 85
(( فاعفوا و اصفحوا؛
عفو كنيد و گذشت كنيد)) بقره (2): آيه 109
102-
((المومن نصفه تغافل ؛ مؤ من نيمى از او
نادانسته پنداشتن است .)) غررالحكم
((من الشرف اخلاق الكريم
تغافله عما يعلم .)) حكمت ، 222 نهج
البلاغه
103-اصولا تشويق و تنبيه آنى و لحظه
اى ، فرصت تصميم گيرى درباره رفتارها و نتيجه گيرى در مورد پيامدهاى
منطقى را سد مى كند.
104-در طرح سؤ ال و تجهيز به استدلال
و فهم و يافتن منطق ، تاريخ از حضرت ابراهيم عليه السلام ياد مى كند كه
حضرت از طرق عمليات عينى و حركات ملموس ، اذهان انسانها را هدايت كرد و
در عمل ، آنان را به پوچى باورها و عقايدشان رهنمود ساخت :
((فرجعوا الى انفسهم ؛
(به فكر فرو رفتند) و به (حقيقت ) خود بازگشتند.))
انبياء (21)، آيه 64
105-
((فان القلب اذا اكره عمى ؛ براستى كه دل
اگر مجبور به كارى شود كور مى شود.)) نهج
البلاغه ، كلمات قصار: 193
106-كه همان بيست است .
107-بقره (2)، آيه 286.