ورزش در اسلام

حسين صبورى

- ۹ -


شجاع ترين مردم كسى است كه به وسيله علم و دانش ، بر جهل و نادانى غلبه كند.
لا اشجع من لبيب (357)
هيچ كسى از انسان عاقل و خردمند، شجاع تر نيست .
عجز و ضعف (358)
يكى از راه هاى شناخت اشياء، اين است كه اضداد آنها را مورد مطالعه قرار داده و بشناسيم . اگر ضد آن خوب بود، خود آن بد است ، و اگر ضد آن بد بود، معلوم مى شود كه خود آن خوب است ، زيرا هرگز دو ضد داراى يك حكم نخواهد بود؛ از اين روى ، چنين معروف است كه حضرت عليه السلام فرموده :
تعرف الاشياء باضدادها؛
اشيا توسط ضدهايشان شناخته مى شوند.
بنابراين براى پى بردن به ارزش و موقعيت ((قوت و توانايى ))، مى توانيم به مطالعه ((ضعف و ناتوانى )) بپردازيم .
در احاديث اسلامى همواره از ((عجز و ناتوانى )) به عنوان يك صفت ناپسند و منفى ياد شده است ؛ بنابراين ، چنين مى توان نتيجه گرفت كه ((قدرت )) - كه نقطه مقابل ((عجز)) است - صفت پسنديده و خوبى است ، و از آن جا كه قسمى از ((قدرت )) - كه قوت بدنى باشد - از طريق ورزش ، قابل تحصيل يا افزايش است ، پس ‍ ورزش هم از اين جهت ، خوب و پسنديده خواهد بود. اكنون توجه شما را به احاديثى چند، از حضرت على عليه السلام درباره ((عجز و ناتوانى )) جلب مى نمايم :
((العجز آفة (359)
عجز و واماندگى ، آفت و بيچارگى است .))
((العجز مهانة (360)
عجز و واماندگى ، حقير و بى مقدار شدن است .))
((العجز سبب التضييع (361)
عجز و ناتوانى ، سبب ضايع شدن و از بين رفتن است .))
((ثمرة العجز فوت الطلب (362)
ثمره و نتيجه عجز و ناتوانى ، از دست رفتن چيزى است كه انسان در پى آن است .))
همچنين عجز مى تواند موجب انحرافات اخلاقى و اجتماعى ديگرى ، همچون غيبت - كه خود گناه كبيره است - باشد؛ از اين رو آن حضرت مى فرمايد:
الغيبة جهد العاجز(363)
غيبت و پشت سر ديگران سخن گفتن ، كوشش انسان ناتوان و عاجز است .
ناتوان ترين مردم : از همه ناتوان تر، كسى نيست كه از نظر بدنى از همه ضعيف تر باشد، بلكه كسى است كه از خودسازى و رفع نقايص خويش ‍ غافل شود؛ به عنوان مثال ، نتواند دوستى براى خود بيابد و يا اگر دوستى پيدا كرد، با عملكرد و برخورد ناشايست خود، او را از خود دور نمايد. حضرت على عليه السلام در اين باره چنين مى فرمايد:
اعجز الناس من قدر ان يزيل النقص عن نفسه فلم يفعل (364)
ناتوان ترين مردم كسى است كه مى تواند نقص خود را از بين ببرد، ولى اين كار را نمى كند.
اعجز الناس من عجز عن اصلاح نفسه (365)
ناتوان ترين مردم كسى است كه از اصلاح (نفس ) خود، ناتوان و عاجز است .
اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان ، و اعجز منه من ضيع من ظفر منهم (366)
ناتوان ترين مردم كسى كه از دوست يابى ناتوان باشد، و ناتوان تر از او كسى است كه از دست بدهد دوستى از ياران را كه به دست آورده است .
ترسو بودن
نقطه مقابل ((شجاعت ))، ((جبن )) و ترسو بودن است . براى شناخت شجاعت و اهميت آن ، لازم است به بررسى ((جبن )) پرداخت .
از آن جا كه در نظر مردم و نيز ديدگاه احاديث ، ترسو بودن ، امرى ناپسند تلقى مى شود، معلوم مى شود كه شجاعت امرى پسنديده و نيكوست . گرچه به طور معمول ، انسان هر چه قوى تر و نيرومندتر باشد، شجاع تر نيز خواهد بود، ولى گاه ممكن است شخص قوى باشد، اما شجاع نباشد، و يا اين كه شجاع باشد، ولى قوى و نيرومند نباشد. حضرت على عليه السلام درباره جبن و ترسو بودن ، چنين مى فرمايد:
((الجبن منقصة (367)
ترسو بودن ، نقص و كاستى است .))
الجبن افة ، العجز سخاف (368)
ترسو بودن ، آفت و بيچارگى است ، ناتوانى ، سفاهت و كم عقلى (يا ضعف ) است .
احذروا الجبن فانه عار و منقصة (369)
از ترسو بودن بپرهيزيد! زيرا ننگ و نقص است .
آن حضرت ما را از مشورت كردن با انسان ترسو، باز داشته و مى فرمايد:
لا تشركن فى راءيك جبانا يضعفك عن الامر، و يعظم عليك ما ليس ‍ بعظيم (370)
ترسو را در راءى و نظر خويش شريك مساز! او تو را در مقابل آن كار (مورد مشورت )، ضعيف ساخته و كارى را كه بزرگ (و دشوار) نيست ، بر تو بزرگ (و دشوار) مى نمايد.
آن حضرت ، غيبت رزمنده ترسو را از حضورش در ميدان رزم و مبارزه ، بهتر دانسته و مى فرمايد:
لا يحل للجبان ان يغزو لانه ينهزم سريعا(371)
براى ترسو حلال (و جايز) نيست كه بجنگد، زيرا زود فرار مى كند (و با تضعيف روحيه ساير رزمندگان ، موجب شكست مى شود).
آن حضرت همين مطلب را از قول پيامبر اكرم (ص ) نيز نقل مى كند، كه آن حضرت (ص ) فرمود:
((من احس من نفسه جبنا فلا يغز(372)؛
هر كس در خودش احساس ترس نمود (به جنگ نرود و) نجنگد.))
ويژگى هاى يك پهلوان
مولانا واعظ كاشفى ، دانشمند قرن نهم و دهم هجرى ، درباره خصوصيات يك پهلوان واقعى چنين مى نگارد:
((اگر پرسند: كه را پهلوان توان گفت ؟ بگوى : آن كس كه دوازده صفت داشته باشد، و آن عبارتند از:
اول : ترس از خدا (و به عبارتى خشيت از خدا داشته باشد، به جهت اين كه هم علم در اين صفت دارد و هم قوه و قدرت ، كه بدون ترس از خدا، مايه فساد و نشر است )؛
دوم : متابعت از شرع ؛
سوم : تن قوى ؛
چهارم : زبان خوش ؛
پنجم : دل دلير (تن قوى دارد، جان و روان قوى و ظرفيت بسيار كه از حرف سخت و درشت جاهلانه ، از كوره در نرود و متابعت هواى نفس ‍ نكند، كه مبادا بر اين سبيل به ديگران آسيب رسد)؛
ششم : فرد كامل ؛
هفتم : صبرى تمام ؛
هشتم : علم به كمال ؛
نهم : تلاش و كوشش دايم ؛
دهم : خلقى پسنديده ؛
يازدهم : دورى از حرام و پوشانيدن خويش از محرمات و ستر عورات و اجتناب از محرمات الهى .
دوازدهم : نعمتى بر دوام .))(373)
الگوى ورزش كاران
نقش سازنده الگوى مثبت بر كسى پوشيده نيست . ما در پايان اين بخش ‍ بر آنيم تا الگويى كامل و تمام نما، به عنوان حسن ختام معرفى نماييم ، تا ورزش كاران خويش را با آن منطبق ساخته و سعادت دنيا و آخرت را به دست آورند. اين الگو كه مى تواند در زمينه هاى علم ، ادب ، قدرت بدنى و تخصص رزمى و نظامى ، حضور مداوم در جبهه هاى نبرد حق بر ضد باطل ، دفاع از مظلوم در برابر ظالم ، رقت و دل سوزى براى يتيمان ، بيوه زنان ، بى نوايان و ضعيفان ، حق جويى ، همراهى حق از اول تا آخر عمر، عفو و گذشت ، كار و تلاش و سازندگى ، عبادت ، سياست ، همسردارى ، تربيت فرزند و خلاصه همه امور زندگى ، سرمشق همه انسان هاى آزاده و حق جو، به ويژه ورزش كاران مسلمان قرار گيرد، كسى جز على عليه السلام ، امير مؤ منان و رهبر تقواپيشگان نيست . نه اين جا جاى پرداختن به ابعاد گوناگون زندگى آن رهبر بى نظير و الگوى بى بديل است ، و نه نگارنده صلاحيت انجام اين مهم را دارد؛ بنابراين ، علاقمندان به تحقق در اين زمينه ، بايد به منابع مربوط به آن مراجعه نمايند، ولى در اين جا نيز براى خالى نبودن اين نوشتار از بيان ابعادى از زندگى آن سرور، به جملاتى از مقاله آقاى سيدجواد اسماعيلى اشاره مى نماييم . وى درباره آن حضرت چنين مى نگارد:
((على كسى است كه وقتى در برابر طفلى يتيم مى ايستد، مى گريد و وقتى در ميدان نبرد، زورگويان و سلطه گران و مزدوران طاغوت زمان خود را در برابر خود مى بيند، دلاورانه شمشير مى كشد و مردانه مى جنگد و با سخت دلى ، دشمنان اسلام را به خون مى كشد. على ورزشكار نيست ، اما ورزيده است و برتر و بيشتر از قدرت بازو و نيروى جسمانى ، عظمت روح دارد، و به قول ((ردلف زايگر آلمانى )) - كه زندگى پرافتخار على را در كتابى جمع آورده - على عليه السلام خداوند علم و شمشير است ...))(374 )
وى در بخش ديگرى از همين مقاله ، به الگو قرار گرفتن حضرت على عليه السلام براى پهلوانان ايرانى اشاره نموده و چنين مى نويسد:
((پهلوان و نام آوران ايرانى مخصوصا آنها كه در گودها و زورخانه هاى زيرزمينى ، دست و دلشان در كار ورزش است ، على را شناخته اند، از او يارى مى جويند، و از او مى گويند و راهشان و كارشان و حتى حركات ورزششان را با ياد على آغاز مى كنند.))(375)
بخش چهارم : رسيدگى به جسم
اهميت سلامتى و تربيت بدن ، از نظر فقه و سنّت
در آيين مقدس اسلام ، برخلاف بسيارى از آيين هاى ديگر، بدن آدمى مورد تحقير نيست . اسلام بدن انسان را چيزى بى ارزش نمى شمارد، زيرا بدن انسان ابزار تكامل روح است . تحقير بدن ، در حكم تحقير شخصيت آدمى است و هر كسى كه مرتكب اين عمل مى شود، مستوجب كيفر و قصاص است .(376)
اسلام براى صحت و سلامتى ، ارزش و اهميت ويژه اى قايل بوده و از اين رو فقه و سنت اسلامى از مطالب و دستورالعمل هايى در اين زمينه مملوّ است . از طرفى ، رابطه تنگاتنگى بين ورزش و سلامتى وجود دارد، به گونه اى كه به طور معمول كلمه ((ورزش )) به كلمه ((تربيت بدنى )) عطف شده و گفته مى شود: ((ورزش و تربيت بدنى .))
يكى از مهمترين عوامل اهميت ورزش در اين است كه موجب ((ايجاد، تقويت و يا حفظ سلامتى )) مى شود؛ بنابراين ، چنان چه ورزش به گونه اى باشد كه براى سلامتى انسان زيان آور باشد و يا ورزشكار آن قدر در راه ورزش به خود فشار آورد كه سلامتى اش در مخاطره قرار گيرد، از نظر اسلام و همچنين عقلاى عالم ، مردود خواهد بود.
در اسلام ، احاديث و رهنمودهاى فراوانى از بزرگان دين ، جهت حفظ صحت و تقويت بدن و پرداختن به آن ، وارد شده است ؛ از جمله مى توان به موارد ذيل اشاره نمود:
الصحة افضل النعم (377)
صحت و سلامتى از هر نعمت ديگرى بهتر و ارزشمندتر است .
العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد(378)
از اين كه حسودان در فكر سلامتى خويش نيستند، سخت در شگفتيم .(379)
و ان لبدنك عليك حقّا(380)
بى شك بدن تو بر تو حقوقى دارد (كه بايد آنها را ادا كنى و به آن رسيدگى نمايى ).
المؤ من القوى خير و احب من المؤ من الضعيف (381)
مؤ منى كه قوى و نيرومند باشد، در نظر من از مؤ منى كه ضعيف باشد، بهتر و دوست داشتنى تر است .
در اين روايت ، ارزش اصيل و واقعى ، به ايمان اختصاص يافته و در مرحله بعد، قوت مد نظر قرار گرفته است ؛ يعنى آن چه باعث ارزش انسان مى شود، همانا ايمان اوست . ضعيف ترين فرد باايمان ، از نيرومندترين شخص بى ايمان ، به مراتب باارزش تر بوده ، بلكه با او قابل قياس نيست . اين همان مطلبى است كه خداوند متعال آن را در قرآن مطرح نموده و مى فرمايد:
ان اكرمكم عندالله اتقيكم (382)
گرامى ترين شما در نزد خدا، آن كسى است كه باتقواتر باشد.
اما با اين فرض كه دو نفر باايمان وجود داشته باشند و از نظر درجه ايمان و تقوا نيز يكسان باشند، شخص باايمانى كه قوى است ، يك نوع فضيلت نسبت به ديگرى دارد، به خصوص اگر اين قوت را با زحمت و تلاش و ورزش كسب كرده باشد. همچنين اگر يك نفر باايمان را در دو حالت ((قوى )) و ((ضعيف )) فرض كنيم ، بدون ترديد، همه حكم خواهند كرد كه چنان چه قوى باشد، بهتر است تا اين كه ضعيف باشد. انسان قوى و سالم بهتر مى تواند به بندگان خدا رسيدگى كند، بهتر مى تواند در مقابل ظالمان بايستد، بهتر مى تواند فكر كند، بهتر مى تواند كار كند و حتى بهتر و بيشتر مى تواند عبادت كند.
در اسلام ، احاديث فراوانى درباره استحمام و نظافت ، مسواك زدن ، (تشويق به ) كم خورى ، (نهى از) پرخورى ، خوردنى هاى حلال و حرام ، خواص گياهان ، ميوه ها و ساير خوراكى ها و همچنين ساير دستورات بهداشتى ، وارد شده است .(383)
در اسلام ، حفظ صحت و سلامت واجب شمرده شده است . حتى اگر عباداتى ، مانند نماز و روزه واجب ، براى انسان مضر باشد، نه تنها جايز است ترك شود، بلكه واجب است كه ترك شود، و در چنين مواردى ، كار واجب به كار حرام مبدل مى گردد.
از نظر اسلام ، چنان چه سلامتى انسان به واسطه عدم دسترسى به غذاى پاك و حلال به مخاطره بيفتد، وى مى تواند از خوردنى ها و نوشيدنى هايى كه پيش از آن بر او حرام بوده ، استفاده نمايد؛ و چنان چه مريض شود و بيمارى اش جز با خوراكى هايى كه حرام است (همچون مشروبات الكلى ) مداوا نشود، مى تواند با تجويز پزشك از آن خوراكى ها جهت مداوا استفاده نمايد.
از نظر اسلام ، چنان چه كسى به سلامتى ديگران لطمه وارد كند، چنان چه عمدى باشد، بايد به سختى مجازات شود، و چنان چه عمدى نباشد نيز، بايد مجازات مالى شده و ديه آن عضوى را كه آسيب ديده ، به صاحبش ‍ بپردازد.
در اسلام ، دستورات فراوانى در خصوص انتخاب همسر، زمان و مكان و نحوه آميزش ، تغذيه مادر در دوران باردارى وجود دارد، كه از ناقص الخلقه بودن نوزاد جلوگيرى نموده و باعث مى شود كه كودك ، قوى ، زيبا و باهوش باشد.(384)
همچنين شير مادر به عنوان بهترين غذا براى نوزاد و كودك شيرخوار معرفى شده ، تا كودك بهتر رشد نموده ، هوشش بيشتر شده و در مقابل بيمارى ها مصون تر باشد.
همچنين در اسلام ، هر چيز زيان آورى كه به جسم انسان لطمه وارد آورد، تحريم شده ، و اين يك قاعده فقهى است كه :
كل مضر حرام ؛
هر چيزى كه ضرر دارد، حرام است .(385)
شهيد مطهرى در اين مورد مى نويسد:
((جاى شك و ترديد نيست كه تعليمات اسلام بر اساس حفظ و رشد و سلامت جسم است . علت حرمت بسيارى از اين امور، مضر بودن آنها به حال بدن است . يكى از مسلّمات فقه ، اين است كه بسيارى از اين امور به اين دليل تحريم شده اند كه براى جسم انسان ضرر دارند.
و يك اصل كلى براى فقها مطرح است كه هر چيزى كه محرز بشود كه براى جسم انسان مضر است - ولو هيچ دليلى از قرآن و سنت نداشته باشد - قطعا حرام است . البته اين را هم مى گويند كه زيان ها بعضى معتدبه هستند و بعضى غيرمعتدبه ؛ يعنى زيان آن قدر كم است كه قابل اعتنا نيست . اسلام در تكاليف خود حرج ايجاد نمى كند؛ يعنى اين مقدارها را از نظر اسلام تحريم نمى كنند، به صورت مكروه ذكر مى شود، يا مى گويند: تركش مستحب است ، ولى اگر يك چيزى زيانش قطعى باشد و مسلم بشود كه زيان دارد، از نظر اسلام قطعا حرام است ...))(386)
((اسلام آن جا كه يك امر واجب (مانند روزه ) احيانا براى بدن مضر تشخيص داده شود، تكليف آن را ساقط مى كند، بلكه چنين روزه اى را حرام مى داند. هر اعتيادى كه براى بدن مضر باشد، از نظر اسلام حرام است . آداب و سنن بسيارى ، در اسلام به خاطر بهداشت و سلامت بدن وضع شده است .))(387)
((در سنت ، زياد مى بينيم كه خوردن فلان ميوه يا فلان سبزى ، مثلا مستحب است ، چون دندان ها را محكم مى كند؛ ديگرى فلان بيمارى را از بدن بيرون مى برد، و اين موارد در سنت زياد است كه ملاك يك حرام يا يك مستحب و يا يك مكروه ، زياد رساندن يا مفيد بودن و يا مفيد نبودن است . فلان چيز براى معده خوب است ، مستحب است .))(388)
در خواست سلامت و قوه بدن از خداوند، جزء دعاى مسلمانان است ، چنان چه در دعاى ابوحمزه ثمالى مى خوانيم :
اللّهم اعطنى السعة فى الرزق ... و الصحة فى الجسم و القوه فى البدن (389)
خداوند! وسعت در روزى ... و سلامتى در جسم و قوت و توانايى در بدن را به من ارزانى فرما!
و به طور خلاصه ، ارزش بدن و سلامت آن در اسلام به حدى است كه بعضى از دانشمندان اسلامى گفته اند: پيامبران الهى در آغاز نبوت و رسالت خود بايد سالم و از نقص بدنى ، دور و كنار باشند.(390)
آقاى دكتر سيدمحمدباقر حجتى ، در اين خصوص چنين مى نگارد:
((سلامتى تن و بدن ، يكى از شرايط قابليت شخص براى تصدى مقام نبوت امامت و جانشينى پيامبر اكرم (ص ) به شمار مى آيد كه بايد پيامبر و يا امامى كه داراى منصب الهى هستند، از نظر جسم و بدن كامل تر و معتدل ترين مردم عصر خود باشند، چنان چه بايد باهوش ترين و زيباترين آنها باشند.))(391)
با توجه به مطالب فوق ، روشن مى شود كه هيچ مكتب و آيينى در جهان وجود ندارد، كه به اندازه اسلام ، به صحت ، سلامتى و شادابى انسان ها اهميت داده باشد. در اينجا به منظور روشن تر شدن مطلب و آشنايى با سيره علماى اسلام و حسن ختام مبحث ، به فرمايش و سيره امام خمينى (ره )، بنيان گذار نظام جمهورى اسلامى ، اشاره مى نمايم .
آن حضرت در ديدار با گروهى از ورزشكاران فرمودند: ((من ورزشكار نيستم ، ولى ورزشكاران را دوست دارم )). اين دوست داشتن از ناحيه يك رهبر بزرگ و كم نظير دينى ، مربوط به ميل شخصى نبوده ، بلكه حاكى از نظر اسلام در مورد ورزش و ورزشكار بوده و تاءييدى است بر پسنديده بودن ورزش از نظر اسلام ؛ ولى اين كه فرمودند: ((من ورزشكار نيستم ))، بدين معناست كه ورزشكار حرفه اى و رسمى نيستم ، زيرا همه مى دانند كه ايشان تا سن 88 سالگى ، همه روزه مقادير زيادى پياده روى مى كرده و اين سيره را تا روز قبل از انتقال به بيمارستان واقع شدن تحت عمل جراحى (كه به رحلت ايشان منجر شد) ادامه دادند.
در اين جا به نحو اختصار، مطالبى را درباره تغذيه و بهداشت از نظر اسلام مطرح مى نماييم :
تغذيه
يكى از مباحثى كه به طور معمول در ارتباط با ورزش و تربيت بدن مطرح مى شود، ((تغذيه )) است . رابطه ورزش با تغذيه چندان مخفى نيست . يك ورزشكار زمانى مى تواند بيشترين توفيق را در زمينه ورزش ‍ داشته باشد، كه از تغذيه خوب و مناسب (نه زياد) برخوردار باشد. البته تغذيه خوب و صحيح براى همه مردم لازم است و براى ورزش كارى كه مى خواهد در اين وادى ، پيشرفت قابل ملاحظه اى داشته باشد، لازم تر.
اسلام هم براى صحت و سلامتى جسم - همانند صحت و سلامت روح - اهميت ويژه اى قايل است ، براى امر تغذيه اهميت فوق العاده اى قايل شده است ، تا آنجا كه هر نوع خوراكى را كه براى جسم انسان ، زيان قابل توجهى داشته ، حرام كرده و يا مكروه شمرده است ، و از آن طرف ، استفاده از همه خوراكيهايى را كه به واقع براى بدن لازم بوده است ، مباح يا مستحب دانسته است . حتى در مواردى كه به واسطه عدم دسترسى به غذاى حلال و سالم ، جان انسان به خطر مى افتد، استفاده از غذاهاى ممنوع و حرام را نيز تجويز نموده ، بلكه واجب دانسته است . در مواردى روزه گرفتن را - كه براى سلامتى انسان بسيار مفيد است - بر افراد بالغ واجب نموده ، ولى در همين موارد نيز اگر روزه گرفتن براى روزه دار زيان جسمانى داشته باشد، آن را حرام مى داند. امام رضا عليه السلام درباره خوردنى ها و نوشيدنى هاى حلال و حرام مى فرمايد:
ان الله تبارك و تعالى ، لم يبح اكلا و لا شربا، الا ما فيه المنفعة و الصلاح ، و لم يحرم الا ما فيه الضرر و التلف و الفساد، فكل نافع مقو للجسم فيه قوة للبدن ، فهو حلال (392)
خداوند تبارك و تعالى هيچ خوردنى و يا نوشيدنى را مباح نكرده ، مگر آن كه در آن منفعت و صلاحى بوده ، و هيچ خوردنى و يا نوشيدنى را حرام ننموده ، مگر آنكه در آن تلف (نابودى ) و فساد و (زيانى ) بوده است . پس ‍ هر (خوردنى و نوشيدنى ) سودمند و مقوى براى جسم ، كه (باعث ) تقويت بدن است ، حلال (شده ) است .
خداوند متعال به تغذيه بندگان خويش ، آن قدر اهميت مى دهد كه به آنان امر مى فرمايد، به غذاى خويش نظر و توجه كنند؛ آنجا كه مى فرمايد:
فلينظر الانسان الى طعامه (393)
پس بايد انسان به غذاى خويش (نيك ) بنگرد (و به آن توجه نموده و اهميت بدهد).
حتى در مواردى با لسان امر، بندگان خود را به استفاده از غذاهاى پاكيزه و حلال فرا مى خواند و مى فرمايد:
يا ايها الذين امنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم و اشكروا للّه (394)
اى اهل ايمان ! از روزى (حلال و) پاكيزه اى كه ما نصيب شما كرده ايم بخوريد و شكر خدا را به جاى آريد.
و كلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا و اتقوا الله (395)
و هر چيز حلال و پاكيزه اى كه خدا روزى شما كرده ، از آن بخوريد و تقواى از خدا پيشه سازيد.
يا ايها الرسول كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا(396)
اى پيامبران ! از غذاهاى پاكيزه (و حلال ) تناول كنيد و به نيكوكارى و اعمال صالح بپردازيد.
با تاءمل در اين آيات ، به نكات بسيار زيبا و جالبى پى مى بريم . در اين آيات مى فرمايد: ((بخوريد... و شكر كنيد))، ((بخوريد... و تقوا پيشه سازيد))، ((بخوريد... و كارهاى شايسته انجام دهيد)). شكر كردن ، تقوا و عمل صالح انجام دادن ، بر ((خوردن و تغذيه صحيح و حلال )) مترتب شده است ، زيرا تغذيه ، لازمه زندگى و باعث قوام بدن است .(397)
بنابراين ، انجام هر كار نيك ، خداپسندانه و مفيد، زمانى ميسر خواهد بود كه تغذيه (خوبى ) در كار باشد. ورزش نيز از اين قاعده مستثنا نيست ؛ از اين رو، هر چه در جهت تغذيه سرمايه گذارى شود، تا آن جايى كه براى بدن و جسم مفيد باشد، به جا بوده و اسراف نخواهد بود؛ لذا در احاديث اهل بيت پيامبر (ص ) به اين مساءله ، كمال توجه شده است . به چند حديث در اين خصوص توجه فرماييد:
امام على عليه السلام فرمود:
ليس فى الماءكول و المشروب سرف و ان كثر(398)
در خوردنى و نوشيدنى اسراف نيست ، هر چند زياد باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
ينبغى للمومن ان لايخرج من بيته حتى يطعم فانه اعز له ؛(399)
براى مؤ من ، شايسته است كه تا غذايى نخورده از خانه اش خارج نشود، زيرا اين كار (تغذيه ) باعث نيرومند شدن (يا گرامى شدن ) اوست .
امام صادق عليه السلام فرمود:
ترك العشاء خراب البدن ؛(400)
شام نخوردن (موجب ) خراب شدن بدن است .
امام صادق عليه السلام فرمود:
ترك العشاء مهرمه ؛(401)
شام نخوردن (موجب ) به سال خوردگى رسيدن و شكست خوردن است .
امام صادق عليه السلام فرمود:
من ترك العشاء نقصت عنه قوه و لاتعود اليه ؛(402)
كسى كه شام خوردن را ترك كند، نيرويى از او كاسته شده و ديگر به او باز نخواهد گشت .
چنان كه ملاحظه مى شود، اسلام به ضرورت تغذيه ، به ويژه شام تاءكيد فراوان دارد. همچنين تغذيه خوب و كامل را براى سنين بالا بسيار لازم و ضرورى مى داند، كه ما در اين جا به ذكر يك جمله از دعاهاى امام سجاد عليه السلام در اين زمينه اشاره مى كنيم :
آن حضرت در مناجات خود با خداى خويش ، عرضه مى دارد:
اللهم صلى على محمد و آله ، واجعل اوسع رزقك على اذا كبرت ، و اقوى قوتك فى اذا نصبت ؛(403)
بار خدايا! بر محمد و آل او درود فرست ، و فراخ ‌ترين روزى ات را بر من هنگام پيرى ، و قوى ترين توانايى ات را در هنگام كه به رنج افتادم قرار ده !
در اسلام ، كه يك آيين جهانى و جامع الاطراف است ، درباره علم طب و بهداشت تا آن جا توجه شده است كه فرمايشات امام ششم عليه السلام و رسول خدا (ص ) در كتابهايى به نام طب الصادق عليه السلام و طب النبى (ص ) جمع آورى گرديده است .(404)
جالب اين جاست كه با دقت در اين فرمايشات و دستورالعمل هاى طبى و بهداشتى ، در مى يابيم در اغلب موارد سعى شده ، هم پيش گيرى و هم درمان از طريق صحيح صورت گيرد. پيش گيرى و درمان از اين طريق ، به طور معمول ، عوارض زيان آور جنبى در بر ندارد. توجه شما را تنها به ذكر دو نمونه در اين خصوص جلب مى نمايم :
مردى به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كرد: براى من فرزندى ضعيف و رنجور متولد شده است . امام فرمود:
ما يمنعك من السويق ؟ فانه ينبت اللحم و يشد العظم ؛(405)
چرا به او سويق نمى دهى كه هم گوشت را مى روياند و هم استخوان را محكم مى كند؟
از پيامبر گرامى اسلام (ص ) نقل شده كه فرمود:
كلوا الثوم فانه شفاء من سبعين داء؛(406)
سير بخوريد كه سير شفاى بيمارى است .
البته فرد زمانى بايد از سير استفاده كند، كه مجبور به شركت در اماكن عمومى ، چون مسجد و كلاس درس نباشد، زيرا بوى بد و زننده آن ، ديگران را خواهد آزرد. بدين جهت ، امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
تداووا بالثوم ولكن لا تخرجوا الى المسجد؛(407)
با سير مداوا كنيد، ولى به سوى مسجد نرويد!
اگر بخواهيم درباره جزئيات مسائل مربوط به تغذيه از ديدگاه اسلام صحبت كنيم ، سخن به درازا خواهد كشيد؛ از اين رو در اين جا به ذكر نام ابوابى كه در اين خصوص ، فقط در دو كتاب ارزنده بحار الانوار و وسائل الشيعه وجود دارد پرداخته ، و سپس به بحثى كوتاه خواهيم پرداخت .
ابوابى كه در كتاب بحارالانوار، ج 65 وجود دارد:
((ابواب الدواجن ؛
ابواب مرغ ها و پرندگان .))
(مشتمل بر پنج باب ، ص 1-47).
ابواب الوحوش و السباع من الدواجن و غيرها؛
ابواب حيوانات وحشى و درندگان ، از پرندگان و غير پرندگان .
(مشتمل بر سه باب ، ص 48-91.)
ابواب الصيد و الذبايح و مايحل و ما يحرم من الحيوان و غيره ؛
ابواب صيد و كشتنى ها و آن چه كه از حيوانات و غير حيوانات ، حلال و يا حرام است .
(مشتمل بر هشت باب ، ص 92- 331).
ابوابى كه در كتاب بحار الانوار، ج 66 وجود دارد:
تتمه ابواب الصيد و ذبائح ؛
تتمه ابواب صيد و كشتنى ها.
(مشتمل بر سيزده باب ، ص 1- 107)
((ابواب النباتات ؛
ابواب گياهان .))
(مشتمل بر هفده باب ، ص 108- 198.)
ابواب البقول ؛
ابواب سبزيجات .
(مشتمل بر 21 باب ، ص 199- 245)
ابواب الحبوب ؛
ابواب دانه ها.
(مشتمل بر شش باب ، ص 225- 267)
ابواب ما يعمل من الحبوب ؛
ابواب آن چه از دانه ها درست مى شود.
(مشتمل بر سه باب ، ص 268- 284).
ابواب الحلاوات و الحموضات ؛
ابواب شيرينى و ترشى جات .
(مشتمل بر شش باب ، ص 285- 311).
ابواب آداب الاكل و لواحقها؛
ابواب آداب خوردن و ملحقات آن .
(مشتمل بر 25 باب ، ص 312- 444)
ابواب الاشربه المحلله و المحرمه و آداب الشرب ؛
ابواب نوشيدنى هاى حلال و حرام و آداب نوشيدن .
(مشتمل بر چهار باب ، ص 455- 481)
ابواب الاشربه و الاوانى ؛
ابواب نوشيدنى ها و ظروف (آن ها).
(مشتمل بر پنج باب ، ص 482- 554)
ابوابى كه در كتاب وسائل الشيعه ، ج 17 وجود دارد:
ابواب الاطعمه المباحه ؛
ابواب خوردنى هاى مباح .
(مشتمل بر 139 باب ، ص 2- 185)
ابواب الاشربه المباحه ؛
ابواب نوشيدنى هاى مباح .
(مشتمل بر 35 باب ، ص 186-221)
ابواب الاشربه المحرمه ؛
ابواب نوشيدنى هاى حرام .
(مشتمل بر 41 باب ، ص 221- 307)
آداب تغذيه
در اين جا به برخى از آداب تغذيه از نظر اسلام ، به نحو اختصار، اشاره مى نماييم :
با نمك شروع و ختم كردن : در احاديث فراوانى تاءكيد شده كه غذا را با نمك شروع و ختم نماييد. پرواضح است ، اين دستور العمل براى كسانى است كه نمك براى آنها زيان آور نباشد. به برخى از اين احاديث كه از قول پيامبر اكرم (ص ) روايت شده اند، توجه فرماييد:
افتتحوا بالملح ، فانه دواء من سبعين داء؛(408)
(تغذيه را) با نمك آغاز كنيد! زيرا دواى هفتاد درد است .
من اكل الملح قبل كل شى ء و بعد كل شى ء دفع الله ثلاثماة و ستين نوعا من البلاء اهونها الجذام ؛(409)
هر كس قبل و بعد از هر چيز (خوردنى ) نمك بخورد، خداوند 360 نوع بلا را از او دور مى كند، كه سبك ترين (و ساده ترين ) آنها جذام است .
ثلاث لقمات بالملح قبل الطعام تصرف عن ابن آدم اثنين و سبعين نوعا من البلاء، منه الجنون و الجذام و البرص ؛(410)
سه لقمه با نمك قبل از غذا، 72 نوع بلا را كه ديوانگى و جذام و پيسى از جمله آن هاست ، از فرزند آدم بر مى گرداند.
خلال كردن دندان و مضمضه نمودن : پس از ميل غذا، لازم است انسان براى حفظ سلامت دهان و دندان ، با خلال كردن ، قطعات باقى مانده غذا در بين دندانها را خارج نموده و سپس با آب در دهان گردانيدن ، دهان را به طور كامل تميز نمايد. اين كار در ضمن ، از بو گرفتن دهان نيز جلوگيرى مى كند.
پيامبر اكرم (ص ) در اين خصوص مى فرمايد:
تخللوا على اثر الطعام و تمضمضوا، فانهما مصحه الناب و النواجذ؛(411)
پس از غذا دندان هايتان را خلال نموده و آب در دهان بگردانيد، زيرا اين دو (كار) بهداشت دندان هاى نيش و كرسى مى باشند.
امام صادق عليه السلام نيز در حالى كه خود خلال مى نمود، به ((وهب بن عبدربه )) فرمود:
ان رسول الله (ص ) كان يتخلل و هو يطيب الفم ؛(412)
رسول خدا (ص ) دندان هايش را خلال مى نمود، و خلال كردن دهان را خوش بو مى سازد.
سرد كردن غذا: گروهى از مردم علاقه مندند غذا را داغ مصرف نمايند.
پزشكان اين كار را براى سلامتى زيان آور مى دانند. پيامبر گرامى اسلام نيز از مصرف غذاى داغ منع كرده و فرمودند:
برد الطعام ، فان الحار لابركه فيه ؛(413)
غذا را سرد كن ! زيرا در غذاى داغ بركت نيست .
خاك خورى : بعضى از مردم ، به ويژه گروهى از زنان باردار، عادت دارند خاك بخوردند. اين كار از بهداشتى ممنوع و از نظر اسلام ، حرام است . گر چه از نظر اسلام ، خوردن هر چيزى كه براى سلامتى انسان ضرر قابل توجهى داشته باشد حرام است ، ولى در اين خصوص ، احاديث فراوانى رسيده كه در اين جا به چند حديث نبوى اشاره مى نماييم :
اكل الطين حرام على كل مسلم ؛(414)
خاك خورى بر هر مسلمان حرام است .

 

next page

fehrest page

back page