اسلام پزشك بى دارو

احمد امين شيرازى

- ۱ -


فهرست مطالب  
 مقدمه
 گرسنگى
 كمبود مواد غذايى
 غذا شناس
 پزشك
 اهميت كار غذا شناسان
 اسلام و تغذيه
 اهميت اسلام به سلامت جسم
 قسمت اول شامل شش بخش
 الف - شراب
  1 - امراض معدى :
  2 - امراض دستگاه تنفس
  3 - گردش خون
  4 - امراض قلب
  5 - بيماريهاى عصبى
  6 - بيماريهاى مغز
  7 - بيماريهاى كبد
  8 - امراض كليه
  9 - امراض جلدى
  10 - حنجره و دستگاه صوت
  11 - امراض مثانه
 يك جرعه يا چند بطرى
 تاءثير شراب در نسلها
 اعتراف ديگران
 ب - خون و مردار
 زيانهاى خون خوارى
 مردار
 چرا مردار حرام است ؟
 پ - گوشت خوك
 يك معجزه
 كرم تريشين
 مرض لادررى
 زيانهاى ديگر
 ت - سگ
 روش نگهدارى سگ
 انواع بيماريها
 1 - امراض جلدى
 2 - هارى
 3 - كرم كدوى سگ
 4 - بيمارى ديگرى به نام ((echinococcosemu11itocutaire))
 5 - سرايت سل
 بيماريهاى بى سابقه
 ث - استمنا
 زيانهاى استمنا
 ج - ميكروبها
 وبا
 جذام
 دستور ضد عفونى در اسلام
 چ - بهداشت كبد، معده و روده
 پر خورى - تند خورى
 غذاى كافى
 صبر كنيم تا گرسنه شويم !
 تند خورى
 ح - دندان
 بهداشت دندان
 سنگ دندان
 كرم خوردگى
 پيوره
 خلال و مسواك
 تاءكيد بيشتر
 چگونه مسواك كنيم ؟
 چوب مسواك
 زياد هم مسواك نكنيم !
 شيرينى ها و فساد دندان
 بخش دوم : غذاشناسى اسلام
 گوشت
 گوشت خوارى
 گوشت نپخته (نيمه خام )
 گوشتهاى مانده و كهنه
 انواع گوشتها
 ماهيها
 شير
 ناسازگارى شير
 عسل
 شفاء مردم در عسل است .
 آب
 آبتنى و شناورى
 آب زياد ننوشيد
 چگونه آب بياشاميم ؟
 نان
 نان گندم
 نان سياه
 خمير ترش
 كود شيميايى
 نان جو
 غذاى پيشوايان ما
 نان برنجى
 ماست
 پنير
 تخم مرغ
 مقدار موادى كه در زرده تخم مرغ موجود است
 مقدار موادى كه در سفيده تخم مرغ موجود است
 مصارف تخم مرغ
 نمك
 عمل شيميايى
 عمل فيزيكى :
 سركه
 بخش سوم : ميوه ها
 ميوه منبعى از املاح معدنى اند
 ميوه ها را پوست نكنيد
 ميوه ها را بشوئيم
 ميوه هاى بهشتى
 انار
 تجزيه انار
 خواص انار
 رابطه انار با زيبايى فرزند
 سيب و تركيبات آن
 خواص سيب
 سيب ، پماد زخمها
 سيب دواى چشم
 سيب دواى درد گوش
 سيب براى رفع جرب و كچلى
 سيب دواى سرفه
 به
 انگور
 ويتامين هاى انگور
 انگور و شير مادر
 مويز، كشمش
 خرما
 مقدار تركيبات خرما
 خرما از سرطان جلوگيرى مى نمايد
 اول ، تاءثير خرما بر هضم غذا:
 دوم ، تاءثير خرما بر ازدياد قوه باه :
 سوم ، تاءثير خرما در رفع خستگى :
 چهارم ، خاصيت ضد گرسنگى خرما:
 و باز هم خرما
 گلابى
 بخش چهارم : سبزيها
 سبزيها در احاديث
 انواع سبزيها
 كاسنى
 كاهو
 تره
 پياز
 شلغم
 چغندر
 شاهى
 آويشن شيرازى
 بخش پنجم :گلها و روغنها
 روغنهاى حيوانى
 الف : تصلب شرائين
 ب : كبد و كيسه صفرا
 روغن زيتون
 روغن زيتون خوراكى
 مصارفى خارجى
 گل بنفشه
 بنفشه چه دارد؟
 اسلام و بنفشه
 درمان برونشيت
 روغن بنفشه
 گل ختمى
 حمام تسكين دهنده
 بخش ششم : عوامل مرگ تدريجى
 دخانيات
 قندهاى مصنوعى
 چاى - قهوه - انواع كولاها
 قسمت دوم تاءثير اخلاق بر جسم و بدن
 اخلاق سرمايه سلامتى است
 حسد
 نااميدى
 اضطرابها را در هم شكنيم ؟
 اعتدال در زندگى
 شخصيت معتدل
 احساسات معتدل
 دوستيهاى معتدل
 تفريحات معتدل
 ورزش
 شنا
 اسب سوارى
مقدمه 
بسم الله الرحمن الرحيم
علم غذاشناسى از علومى است كه امروز توسعه بيشترى يافته و مورد علاقه عموم طبقات مردم قرار گرفته است .
اين علم در زمان قديم هم متداول بوده است . و بهترين سند آن ، كتابهايى است مانند ((مخزن الاويه )) و امثال آن كه در اين باره تدوين شده است . امروز غذاشناسان ، با الهام از اين كتب و تجربيات و زحماتى كه خود در اين قسمت به كمك آزمايشها متحمل گشته اند سبب تكميل و گسترش بيشتر اين علم شده اند.
البته اگر افراد اجتماع در حد استعداد خود نسبت به غذاها شناسايى پيدا كنند و به كار بندند بهمان اندازه به بهداشت عمومى كمك نموده و متقابلا به همان نسبت از مصرف داروها و مخارج هنگفت مربوط به آن و بيماريها كاسته خواهد شد.
اسلام همانگونه كه از هر نظر كامل است ، از نظر جنبه هاى بهداشتى نيز مكتبى غنى و نيرومند دارد. شاهد اين مدعا اسناد زنده اى است كه اين كتاب قسمتى از آنها را نشان خواهد داد.
راستى جاى شگفتى است كه در چهارده قرن قبل ، پيشوايان اسلام درباره يك گياه يا يك ميوه حقيقتى را بيان كرده اند كه در آن روز شايد باور كردنى نبوده اما امروز كه روز شكوفا شدن مطالب پيچيده و روشن گشتن حقائق نهفته است در پرتو آزمايشها و زحمات پى گير دانشمندان ، حقيقت آنها كاملا روشن گرديده است .
كدام دانشمند و محقق است كه بتواند حقايق علمى قرآن را درباره جنين و نطفه تا غرائز و فطرت ها و تابيولوژى و فيزيولوژى منكر شود؟
كدام دانشمندان و فيلسوف است كه نظريات اسلام را درباره سيارات و زمين و ساير كواكب آسمانى و طريقه گردش آنان را با ديده تحقير نگردد؟ بلكه همين نظريات زير بناى علوم و سرنخ دقتها و مطالعات دانشمندان تا زمان ما گرديده است و از همين نظر است كه ((انشتين ))در كتاب ((دنيايى كه من مى بينم ))(1) و بطور كلى مذهب را محرك تحقيقات و مطالعات علمى بشر ميداند بويژه مذهبى كه مرام و شعارش تفكر است ، همان تفكرى كه بالهاى قوى انسانها به سوى بهشت مينو سرشت علم و تحقيق معارف بشرى است (2)
تحركى كه اسلام براى بشريت بوجود آورد تنها مخصوص مسلمانان نبود بلكه شعاع و پرتو آن غرب را نيز فرا گرفت .
((دنياى اسلام در جهان مسيحى نفوذهاى گوناگون داشت اروپا از ديار اسلام ؛ غذاها، شربت ها، دارو، درمان ، اسلحه و نشانه هاى خانوادگى ؛ سليقه و ذوق هنرى ، صنعت و تجارت و قوانين و رسوم دريانوردى را فراگرفت ، و غالبا لغات آن را نيز از مسلمانان اقتباس كرد. ابن سينا و ابن رشد ازمشرق بر فلاسفه مدرسى اروپا پرتو افكندند...
اين نفوذ اسلامى از راه بازرگانى و جنگهاى صليبى و ترجمه هزاران كتاب از عربى به لاتين و مسافرت دانشجويى از قبيل ((كربرت ))و... به اندلس ‍ اسلامى انجام گرفت ))(3)
خوب است شاهد زنده را براى اثبات اين قسمت از كتب غذائى غربيها با اعتراف جالب آنان بنويسيم .
((لونس كاراليه )) ((اريك نيژل )) دكتر پروفسور لهارمو )) ((ليموندد دكسترت )) درباره شكر تيغال اينطور مى نويسد:
((بعقيده حكيم مؤ من (4)، شكر تيغال (5) ؛ خاصيت ملين و مسكن دارد. و براى حدت اخلاط و سوزش مرى و خشونت سينه و معالجه سرفه و صاف كردن آواز و رفع خشكى گلو و معده نافع است .
آزمايشها و تحيقات علمى امروز هم خواص درمانى و آثار شفابخش شكر تيغال را - همانطوريكه حكيم مؤ من نوشته است - تاءييد كرده ))(6)
از جمله چيزهاى كه به همراه علوم مسلمين از طريق جنگهاى صليبى از آسيا رفت ، گياهان مختلف بود همان نويسندگان مزبور ((لونس كاراليه ، اريك نيژل و... ))درباره گل گاوزبان ))مى نويسند:
گهواره اصلى ((گل زبان )) آسياى صغير بوده است كه امروز در همان جا بحالت وحشى و خودرو ميرويد در قرن شانزدهم ميلادى جنگ جويان صليبى كه از دمشق به اروپا گشتند تخم گل گاوزبان را به اروپا آورند و كشت كردند كشت گاوزبان به زودى در سراسر اروپا رواج يافت و حتى در قرن وسطى آنرا يكى از سبزيها خوردنى مثل جعفرى ميدانستند (7)
با توجه به اين مطالب ارزش و اهميت غذاشناسى در ميان دانشمندان اسلامى بويژه ايرانيان مسلم ميگردد. كتاب حاضر تطبيق و سنجشى است كه بين غذاشناسى اسلامى و عذاشناسى روز شده و در كنار آيات و روايات اسلامى كه تكيه گاه اساسى اين كتاب است به مقالات دانشمندان علوم بهداشتى و غذايى نيز اشاره شده كه خواننده با مطالعه آن وسعت و عظمت مكتب آسمانى اسلام پى ميبرد وبخوبى ميشود چگونه اولياء گرامى اين آئين در 14 قرن قبل نكات دقيق غذاشناسى و بهداشتى را به پيروان خود خاطر نشان كرده و براى مداواى مردم از آنها استفاده نموده اند.
انتخاب نام (( اسلام پزشك بى دارو )) براى اين كتاب به همين مناسبت است .
و منظور از ((پزشك بى دارو )) طبيب غذاشناسى است كه او به جاى آمپول ، قرص ، كپسول هاى رنگارنگ و احيانا شربتهاى تلخ ، بيمار را با غذاهاى لذيذ و ميوه هاى شيرين مدارا مى كند. دين مقدس اسلام چون اين روش را به مردم آموخته پس او پزشك بى دارو است . مطالب كتابى كه در دست شماست ، بيانگر همين حقيقت است .
قم - ارديبهشت 1373
احمد امين شيرازى
گرسنگى 
يكى از حالات انسان ، گرسنگى است كه مى توان آن را دو قسمت دانست .
1 - داشتن اشتها براى صرف غذاهاى متنوع .
2 - كمبود مواد غذايى .
كسى كه دچار كمبود مواد غذايى گشته ممكن است سير باشد و غذاهاى ايده آل خود را هم بخورد؛ بنابراين گرسنگى قسم دوم به معناى اين است كه مواد لازم و ضرورى بدن به آن نرسيده و به همين جهت نوع دوم را فقط غذاشناس مى توانند تشخيص بدهد.
((بوسيله اكتشافات فراوان ، بشر امروز ميدانيد كه در خوراكيها اسرار ديگرى غير از پر كردن شكم وجود دارد و تنها با سير كردن معده نمى توان نيروى لازم براى بدن را بدست آورد. ممكن است شما غذا بخوريد، زايد هم بخوريد، ولى سوخت ماشين بدنتان لنگ باشد.
پس غير از گرسنگى ظاهرى ، يك گرسنگى ديگرى هم وجود دارد كه حس ‍ گرسنگى ظاهرى ، يك گرسنگى ديگرى هم وجود دارد كه حس گرسنگى قادر به درك آن نيست و بايد با وسائل ديگر به وجود آن پى برد))(8)
كمبود مواد غذايى 
در اثر گرسنگى قسم دوم كه همان كمبود مواد غذايى است مرگ تدريجى براى اشخاص پيدا مى شود زيرا بواسطه نرسيدن غذاى مورد احتياج به بدن ، رفته رفته جسم انسان نيرو و مواد لازم را از دست مى دهد و در صورت تهاجم ميكرب ، بدن تاب مقاومت و مبارزه را ندارد و بالاخره شكست مى خورد و از پاى در مى آيد.
براى كسانى كه مى خواهند ملتى را از پاى در آورند گرسنگى قسم دوم حربه خطرناك و كشنده اى است زيرا بدون جنجال و هياهو، مردمى را ندانسته و نفهميده با پاى خودشان به گور مى فرستند.
((فلسفه هاى گمراه كننده و بيگانه و فساد انگيز، عقيده دارند كه براى از پاى در آوردن ملتى نخست بايد سلامت و تندرستى او را ضعيف كرد و مبانى اخلاقى او را درهم شكست پس از آن به آسانى مى توان او را طعمه خويش ساخت )).
بعنوان مثال مى توان از نان سفيد، قند سفيد و مواد شيميايى نام برد، سفيدى اينها ظاهرا فريبنده است ؛ و رنگشان براى مشكل پسندان بسيار مطلوب و مطبوع است اما در واقع فاقد مواد حياتى و غذايى است .
زيرا در نان سفيد:
((سبوس كه جدار خارجى گندم است و دائما در هوا و در آفتاب غوطه ور مى باشد، و داراى مقدار زيادى ويتامين ها و عوامل فعاله است در اثر اعمال سفيدگرى نابود ميشود))(9)
بنابراين نانى كه از اين راه تهيه مى شود تنها گرسنگى قسم اول را از بين مى برد در حالى كه گرسنگى قسم دوم يعنى كمبود مواد غذايى به حال خود باقى است .
((در كشورهايى كه مثل كشور بلژيك در زمان جنگ اول جهانى ، نرم و الك كردن نان را ممنوع كرده بودند، تلفات ناشى از بيماريهاى قلبى ، تصلب شرائين ، مرض قند و فشار خون بفاصله يكسال تقليل فراوان يافت . تلفات همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كه بيش از هفتاد همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كه بيش از هفتاد و پنج سال داشتند تنزل محسوس يافت اين نكته بطور مسلم ثابت مى كند كه سرچشمه بسيارى از امراض ناگوار پيرى ، ناشى از كيفيت تغذيه است (10)))
در رديف چيزهايى كه باعث فقر غذايى مى شود و مواد فعال غذاها را نابود مى سازد و در نتيجه ، گرسنگى قسم دوم را به وجود مى آورد مى توان از عمل سفيدگرى و كود شيميايى استفاده مى كنند كه در بعضى اوقات با گازهاى سمى تواءم است .
((آردهاى سفيد، تنها آرد الك كرده ساده نيستند بلكه در بعضى كارخانه ها آنها را با مواد شيميايى سفيد مى كنند و اين عمل سفيد گرى با گازهاى سمى انجام مى گيرد، مضحك تر آن كه بجاى خمير ترش هم مواد شيميايى بكار ميبرند كه كارخانجات شيميايى آنرا بجاى خمير ترش ساخته اند.
اين خمير ترش مصنوعى ساخت آمريكا كه در اغذيه فروشيها موجود است و متجدد آمريكا رفته آن را براى پختن كيك و شيرينى مصرف مى كنند از تركيبات زاج سفيد است و بايستى از آن جدا اجتناب كرد، زيرا در بنگاه فيزيولوژى دانشكده طب پاريس و بنگاه بهداشت غذايى به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و مضر تشخيص داده شد و نيز در همان مؤ سسات ، زاج را در سگ امتحان كرديم معلوم شد كه مولد زخمهاى سخت معدى و رودى است اين امراض در شهرهايى كه خمير مايه شيميايى مصرف مى شود و زياد ديده مى شود(11)))
كود شيميايى هر چند از نظر تميزى و صرفه و فراوانى و آسانى حمل و نقل آن مورد توجه كشاورزان قرار گرفته ولى نبايد غافل از خطراتى كه مستقيما از اين راه متوجه مواد غذايى ما مى شود باشيم .
((در اينجا بى اختيار به ياد كودهاى مصنوعى مى افتم كه دانشمندان مضرات آن را به وسيله آزمايش نشان داده اند از نظر شيميايى گندمى كه با كودهاى مصنوعى به عمل آمده است ممكن است گندمى طبيعى شناخته شود ولى تركيبات آن از نظر املاح معدنى با گندم طبيعى يكسان نيست سلولهاى سرطانى داراى مقدار زيادى پتاسيم هستند و كودهاى مصنوعى اين فلز را بحد زيادترى دارند))(12)
قبلا از قند سفيد نامى برده شد البته يكى از مواد ضرورى بدن ، مواد قندى اند كه در شيرينى هاى طبيعى مانند عسل ، خرما، كشمش ، چغندر و.... به مقدار زياد يافت مى شود ولى قند سفيدى كه ساخته شده دست انسانهاست و علم صنعت در آن دخالت كرده باعث مرگ تدريجى و مصنوعى ماست .
((مصرف قند در آمريكا از پنجاه سال به اين طرف دو برابر شده و به همين نسبت مرض قند و ديابت و عوارض آن افزايش يافته است .
طبق آمار دقيقى كه بدست آمده پنجاه و هشت سال پيش يعنى در سال 1900 هر فرد آمريكايى بطور متوسط هر سال پنج كيلو قند سفيد صنعتى مصرف مى كرد ولى امروز با شيرينى هاى مختلف و شربتهاى قندى كه مثل اقيانوس جريان دارد هر فرد آمريكايى به طور متوسط بيش از 50 كيلو قند سفيد صنعتى مصرف مى كند و از ضرر و زيان آن هم بى خبر است اين بى خبرى نه تنها در آمريكا بلكه در تمام كشورهاى دنيا وجود دارد))(13)
غذا شناس 
غذا شناس به معناى كسى است كه خاصيت خوراكى و انواع ميوه ها و سبزيها را دانسته باشد و بتواند آنچه را كه مورد نياز بدن هر كس از غذاهاى گوناگون است معين كند.
بدن ما مانند ماشينى است كه سوخت مخصوصى مى خواهد و ظرفيت و قدرت آن محدود است .
بديهى است كه اگر صاحب ماشين بيش از اندازه بر آن حمل نكند و سوخت مناسب را براى آن تعيين نمايد كمتر ممكن است به درد سر و ناراحتى بيفتد و از كار بى كار شود.
هر كس اگر غذاى خود را بيابد و بداند كمبود بدنش از چه جهت است و از خواص ميوه ها، سبزيها و انواع خوراكيها با اطلاع باشد و در موقع مناسب هر كدام را بكار ببرد، به طور حتم از بسيارى از امراض ، محفوظ و مصون خواهد ماند ولى بايد توجه داشت كه اين كار يك غذاشناس ماهر و استاد است كه بتواند بدين وسيله از كمبودهاى بدن ، جلوگيرى نمايد، و راه را براى هجوم انواع ميكربها مسدود نمايد، و نيز اگر مريضى به او مراجعه كرد، از همين سبزيها، ميوه ها و غذاهاى مخصوص و عرضه داشتن يك رژيم غذايى خاص ، با خرج كم و زحمت كمتر؛ او را از چنگال مرض و عفريت مرگ نجات دهد.
پزشك 
پزشك به كسى گفته مى شود كه بعد از سالها رنج و زحمت فورمولهايى از تركيبات داروها را بداند و از دستگاههاى مختلف بدن آگاه باشد؛ و به چگونگى تاءثير دارو بر بدن وارد باشد و نيز بيماريها را بشناسد تا امراض ‍ گوناگون را به وسيله داروهاى مختلف كه به صورتهاى متفاوتند مداوا نمايد.
اهميت كار غذا شناسان 
ارزش بيشتر كار غذاشناسان را مى توان با يك مقايسه اجمالى غذا و دارو درك كرد.
1 - مداواى غذا شناس به وسيله گياهان ، ميوه ها، سبزيها، و غذاهاى متنوع است كه معمولا در اختيار همگان قرار دارد.
به خلاف داروهاى گوناگون كه با در نظر گرفتن مقدمات تهيه و توزيع آن غالبا از دسترس عده اى از مردم به دور است .
2 - غذاهاى رنگارنگ يا ميوه هاى شيرين و خوش مزه و يا سبزيهاى معطر، مطبوع طبع همه كس و غذاى طبيعى بشر است ولى داروها چنين نيستند مثلا تزريق يك آمپول علاوه بر ايجاد درد و ناراحتى و گاه سرگيجه و خفقان قلب براى بيمار ترس و تشويق را همراه دارد.
3 - از نظر اقتصادى ، مخارج نسخه يك پزشك قابل مقايسه با آنچه كه يك غذاشناس دستور مى دهد نيست .
4 - دستورهاى غذا شناس عنوان پيش گيرى دارد يعنى نمى گذارد كه ميكروب در نهاد مريض نفوذ كند در صورتى كه بيشتر داروها براى از بين بردن درد و مرض است و كمتر اتفاق مى افتد كه داروهايى براى پيشگيرى داده مى شود.
5 - اغلب داروهاى پزشك ، مخدر و مسكن است ، براى اعصاب و قلب مريض مضر است در صورتيكه غذاها و ميوه ها معمولا اثرات سوء و زيان بخش نخواهد داشت .
6 - در صورت اشتباه پزشك در تشخيص ، ممكن است مريض بيچاره با استفاده از داروهاى عوضى به استقبال مرگ رود ولى اگر غذاشناس در تجويز سبزى مخصوص يا ميوه خاص ، اشتباه كند حال مريض به آن شدت و وخامت نمى رسد.
اسلام و تغذيه 
اگر تمام قوانين و دستورات اسلام را بررسى نمائيم با اين حقيقت روبرو خواهيم شد كه دستورات اسلام منحصر به يك رشته از احتياجات خواسته هاى بشرى نيست بلكه اسلام جنبه هاى روانى و جسمى هر دو را در نظر داشته و برنامه هاى مفصل و دقيقى براى هر دو قسمت معين نموده است .
اين موضوع با مطالعه همه جانبه قرآن مجيد و روايات پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام كاملا روشن و واضح مى شود و بخوبى معلوم مى گردد كه دين اسلام جامع همه جهات است در قسمت اهميت سلامت جسم و دستورات بهداشتى و خواص ميوه ها و سبزيها و غذاها و تغذيه مى توان فصل بزرگى را در اسلام پيدا كرد كه بعضى از آنها در اين زمان عنوان معجزه پيدا كرده و براى نمونه به اين مطلب كه نويسنده كتاب ((خواب و خوراك )) از قول امام صادق (ع ) آورده توجه فرماييد وى مى نويسد:
((امروز ثابت شده است كه كاهو سرشار از كلسيم بوده و ويتامين هاى آ - ب - ث - د (ى 1) زياد دارد و به همين جهت خلقت گويچه هاى قرمز خون را زياد مى نمايد.(14)
اهميت اسلام به سلامت جسم 
از آنجا كه تا جسم ، توانا و سالم نباشد روح و عقل و فكر نمى تواند به درستى ترقى و پيشرفت نمايد و از طرفى هم ترقى هر انسانى به وسيله عقل و فكر او مى باشد، بايد دانست كه سلامت بدن سهم بسزايى در عظمت انسان از نظر جنبه هاى علمى و صنعتى دارد.
لذا على (ع ) مصيبت بشر را در سه چيز ترتيب اهميت آن خلاصه نموده 1 - فقر و تنگدستى 2 - كسالت بدن و عليل بودن جسم 3 - امراض روانى از قبيل حسد، بخل و تكبر و و در مقابل ، سه چيز را از نعمت هاى بزرگ براى انسان و انسانيت مى شمارد.
1 - عدم احتياج به مردم يعنى داشتن مال و كسب كافى براى اداره امور زندگى .
2 - صحت و سلامتى جسم ، و نيرومندى و توانايى بدن .
3 - سلامت روان از جهت داشتن صفات خوب انسانى و آلوده نبودن به اخلاقيات زشت و ناپسند.
الاوان من البلاء الفاقة ، و اشد من الفاقة مرض البدن ، و اشد من مرض ‍ البدن مرض القلب الاوان من النعم سعة المال ، و افضل من سعة المال صحة البدن و افضل من صحة البدن تقوى القلب (15)
پيامبر اسلام (ص ) مى فرمايد خوشا به حال كسيكه اسلام بياورد، و درآمدش براى معاش او كافى و بدنش نيرومند باشد))
طوبى لمن اسلم و كان عيشه كفافا و قواه شدادا)) (16)
على (ع ) در روايت ديگر سلامتى انسان را از بزرگترين نعمتها براى او شمرده است چنانكه مى فرمايد.
الصحة افضل النعم (17)
امام سوم (ع ) در ضمن ((دعاى عرفه )) مى فرمايد:
و متعنى بجوار حى واجعل سمعى و بصرى الوراثين منى
مرا از تمام اعضا و جوارحم بهره مند فرما، و چشم و گوش مرا وارث من قرار بده ، يعنى تا وقت مرگ مرا از كورى و كرى و نقص عضو، مصون و محفوظ بدار.
اسلام براى نيرومند شدن جوانان ؛ و برخوردارى آنان از سلامت جسم ، آموختن شنا و تير اندازى را، و دو وظيفه پدر نسبت بفرزندش دانسته است ؛ پيغمبر اكرم مى فرمايد؛
علموا ابنائكم الرمى و السباحه (18)
(تير اندازى و شنا را به فرزندان خود بياموزيد)
با توجه به آنكه دين مقدس اسلام هر دو جنبه روان و جسم را در نظر داشته تاءثير هر يك را بر ديگرى مسلم دانسته و از طرفى دانشهاى پزشكى و روانى در اين زمان مويد اين نظريه اند يعنى روان آرام بدون بدن سالم امكان ندارد و بدن سالم بدون فكر و انديشه و اخلاق نيكو ميسر نخواهد شد اين كتاب نيز شامل هر دو قسمت است قسمت اول در سلامت بدن ، دستورات بهداشتى و انواع غذاها و ميوه ها و.... قسمت دوم : تاءثير حالات و اخلاق نيكوبر رژيمهاى رشد و صحت و يك سلامتى هميشگى .
قسمت اول شامل شش بخش 
1 - دستورهاى بهداشتى اسلام
2 - غذاشناسى اسلام (خوردنيها و آشاميدنيها)
3 - ميوه ها
4 - سبزيها
5 - گلها و روغنها
6 - عوامل مرگ تدريجى
اسلام براى پيشگيرى از بيماريها دستورات بهداشتى ارزنده اى در ضمن محرمات ، مكروهات ، و مستحبات بيان نموده كه گذشت قرنها، حقايق نهفته آنرا آشكار ساخته است .
الف - شراب  
از چيزهايى كه آشاميدن آن ممنوع اعلام شده شراب است كه در قرآن چنين مى خوانيم :
انما يريد الشيطان ان يوقعبينكم العدواة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون (19)
شيطان خصومت و دشمنى را به وسيله شراب و قمار در ميان شما قرار مى دهد، و شما را از نماز و ياد خدا باز مى دارد.
و در جاى ديگر مى فرمايد: ((شراب و قمار و بتها پليدند و از اعمال شيطانند از آن اجتناب كنيد))(20) زيانهاى همه جانبه شراب به قدرى زياد است نه :
رسول اكرم آنرا ريشه جنايات و زشتيها معرفى فرمودند.
قال رسول الله (ص ): الخمر ام الخبائب (21)
مردى به على (ع ) گفت به نظر شما معصيت شراب خورى از زنا و دزدى بيشتر است ؟ فرمود آرى ، زيرا زناكار ممكن است به همين گناه اكتفا كند، خود را بگناه ديگر آلوده نسازد ولى شراب خوار با آنكه به يك گناه آلوده شده به گناهان ديگرى نيز مانند زنا، دزدى ، آدم كشى و ترك نماز.... آلوده خواهد شد.
قيل لامير المومنين (ع ) انك تزعم ان شرب الخمر اشد من الزنا و السرقة ؟ فقال (ع ) نعم ، ان صاحب الزنا لعله لا يعدوه الى غيره و ان شارب الخمر اذا شرب الخمر زنى و سرق و قتل النفس التى حرم الله عزوجل و ترك الصلوة (22)

زيانهاى شراب منحصر به جنبه هاى بهداشتى نيست بلكه از جنبه هاى معنوى و اجتماعى قابل توجه است .
مردى از امام پنجم (ع ) علت حرام شدن شراب را سؤ ال مى كرد. آنحضرت اينطور فرمودند:
ان مدمن الخمر كعابد و ثن و يورثه الارتعاش ، و يهدم مروءته ، و تحمله على التجسر على المحارم ، منسفك الدماء و ركوب الزنا، حتى لايومن اذا سكر ان يثبت على حرمه ، وهو لا يعقل ذلك ، و الخمر لا تزيد شاربها الا كل شر(23)
دائم الخمر مانند بت پرست است شراب برايش رعشه بدن پديد مى آورد، مردانگى و انصاف و مروتش را نابود مى كند تشراب است كه كه شراب خوار را وادار بر جسارت بر نزديكان و اقوام و خويشان و خون ريزى و زنا مينمايد حتى از زناى با محارم ايمن نمى تواند بود او پس از مستى اين كار را بى توجه انجام مى دهد و خلاصه شراب وادار كننده به هر نوع شر و اعمال ضد انسانى است .
در اين روايت به يك قسمت از ضررهاى الك از نظر جنبه هاى جسمانى ، اخلاقى ، و اجتماعى تصريح شده است دانشمندان تعداد امراضى را كه عامل اصلى آنها شراب و عرق است تقريبا 11 نوع شمرده اند.
1 - امراض معدى : 
الف - ((گاستريت )) ساده و مزمن كه بالاخره به ضعف و نابودى قوا منجر مى شود.
ب - ((فلگمن معده ))
ج - ((انتتريت )) سخت و اغلب ((اسفلگيت )) دل دردهاى مختلف و درد معده كه بيشتر در وقت اعتياد به وقوع مى رسد و درد دل هاى دايمى اثر ديگر آن در معده اتساع معدى است كه گاهى چنان اين عضو را بزرگ مى كند كه مانند كيسه اى شده و پنج برابر موقع عادى گنجايش پيدا ميكند يعنى ممكن است ده تا 12 ليتر آب بيشتر جا بگيرد.
بطور كلى الكل باعث التهاب جهاز هاضمه مى شود، در روده ها نيز تاءثير سخت نمود، باعث خراشيدگى جدار آنها، و دفع خون ، و ضعيف ساختن قوا ميشود، و بالاخره اسهال سخت توليد مى كند، و گاهى نيز يبوست مى آورد در اثر استعمال نوشابه ((قولون )) (روده بزرگ ) لطمه ديده ، يبوست و لينت پشت سر هم به وجود مى آورد.
الكل زبان را ضخيم و سخت مى كند و سلولهاى مخصوص ذائقه را ضعيف و بالاخره محو مى نمايد، بطوريكه شخص دائم الخمر ديگر طعم غذاها را درست حس نمى كند، و اين خود يكى از علل بى اشتهايى در شخص الكى مى باشد و بيشتر از همه باعث خرابى دستگاه هاضمه مى شود.
الكل ، شيره هاى دهان (بزاق ) و شيره هاى معدى و ساير شيره هاى بدن را كم كرده از بين مى برد.
2 - امراض دستگاه تنفس  
الكل از بزرگترين علل ابتلاى به مرض سل ، مى باشد ريه ها در اثر الكل تورم يافته ؛ لكه هاى بنفش يا سفيدى روى آنها ظاهر مى گردد، و لخته هاى خون در خلط شرابخوار ظاهر ميشود كه نتيجه خرابى ريه است ، شرابخوار هر صبح در رختخواب مدتى سرفه مى كند خود مى اندازد و گاهى لخته هاى خون يا صفراء به حال تهوع از دهانش بيرون مى آيد و بدون استثنا در اشخاص الكلى عمل تنفس سخت و پر زحمت است .
3 - گردش خون 
در اثر شراب مواد اصلى خون از جمله فيبرين و گلبولهاى قرمز و غيره خيلى كم شده و از دست رفته ، مايع خون ، آهكى و خراب شده است ، چون خون فاسد شود كليه بدن دچار اختلال و كم غذايى و ضعف مى گردد، گلبولهاى سرخ و سفيد را از بين برده شخص را آماده براى سكته مى نمايد.
هر نوع نوشابه الكلى ؛ از جمله آبجون ، رگها را سخت و شكننده مى كند و مرونت يا ارتجاع آنها را از دست مى دهد و موجب مى شود در در اثر جزئى فشار مانند عصبانيت ، كار زياد، سرما، يا گرماى فوق العاده پاره شده و سكته ناقص يا كامل بوجود آورد؛ عروق در اثر الكل ، تصلب و شريان ، تكلس پيدا مى كند.
4 - امراض قلب  
در نتيجه خرابى خون ، عمل قلب مختل شده كم كم چربى و پيه دور آنرا مى گيرد، و آن را سنگين و بزرگ مى كند، و چون قلب در حين ضربان ، با قوت حركت مى كند سنگينى مزبور موجب كندى حركت و نامرتبى مى گردد، و روى اين اصل نبض اشخاص الكلى ، آهسته و نامرتب مى زند.
5 - بيماريهاى عصبى 
الكل وضع اعصاب را فلج مى سازد اعصاب آخذ، و محركه ضعيف شده ، فلج و رعشه پيدا مى كند، در تمام بدن حالت خارشى به وجود مى آيد و الكى بدون سبب احساس حرارت مى كند، بدنش مخصوصا دستها و سر، مى لرزد سخنش نامفهوم و بى معنى مى شود، و علائم روحى ، عصبانيت ، حالت قيافه حيوانى ، ترس و سردرد، در او به وجود مى آيد.
در اثر ضعيف شدن اعصاب ، در معرض برخى امراض عصبى ، واقع مى شود، و راه براى سكته و خونريزى باز مى گردد.
الكل در اثر داخل كردن ((اسيد اوريك )) در خون توليد درد اعصاب و رماتيسم مى كند.
6 - بيماريهاى مغز 
الكل در مغز اثر كرده و موجب خونريزى مى شود به اين معنى كه شريان پاره شده ، خون در مغز مى ريزد و شخص سكته ناقص يا كامل مى كند مريض يا فورى مى ميرد يا آنكه خونهاى ريخته ، لخته شده و جلو جريان خون را مى گيرد، و قسمتى از مغز بدون خون و نرم شده يا اعضاى مربوط به آن قسمت در بدن فلج مى شود يا اينكه موجب تشنج و صرع مى گردد.
الكل موجب آماس مغز، و فشار خون در سر مى شود، و گاهى نيز مغز را لاغر كرده ، توليد جنون وبله ، و ياكم عقلى مى نمايد.
7 - بيماريهاى كبد 
بعد از معده اولين اثر شوم الكل بر كبد ظاهر مى شود، ساده ترين بيمارى كبد از اين جهت آن است كه سلولهايش كشته مى شوند و در اثر اجتماع سلولهاى مرده از حد معمولى بزرگتر مى گردد و گاه چنان رشد غير طبيعى پيدا مى كند كه شخص را مى كشد.
كبد چون مركز تصفيه بدن است ، سعى مى كند هر نوع سمى كه وارد بدن شود دفع نمايد الكل را هم كه نوعى سم است هر وقت وارد خون شود خارج مى كند ولى وقتى اين عمل زياد ادامه يابد؛ متورم شده و از حد معمول بزرگتر مى شود، صلابتى خارج از حد عادى پيدا مى كند.
در اين هنگام شخص الكلى در پهلوى راست خود احساس درد و تورم مى كند، در اين موقع ممكن است كه يرقان يعنى زردى به شخص دست بدهد و تمام بدن حتى سفيدى چشمش مانند زرد چوبه ، زرد شود كبد تمام اشخاص دائم الخمر آغشته به نوعى چربى و مواد كثيف است ، و اين نوع مرض به نام سيروز كبد مشهور است .
8 - امراض كليه 
نوعى مرض كليه بنام ((سيستيت مزمن )) در اثر استعمال الكل تشديد مى شود خفقان بولى در كليتين نيز نتيجه الكل است .
طبق آمارى كه به دست آمده نزديك 90 درصد از امراض كليه ، در اثر الكل است .
9 - امراض جلدى 
گاهى الكل در بدن قرمزى غير طبيعى و زشتى به وجود مى آورد، و مخصوصا بينى و گونه ها را به شكل نامطلوبى سرخ مى كند.
امراض جلدى ، مانند خارش هاى بى جهت ، اگزما، جوش صورت و چاقى بى مورد و خطرناك نيز از عوارض الكل است .
10 - حنجره و دستگاه صوت  
حنجره التهاب پيدا مى كند، و صدا درشت و گرفته مى شود گاهى صداى گرفته و شبيه آن كه از دهان الكلى شنيده ميشود علامت خرابى ريه است .
11 - امراض مثانه 
((شرب الكل مثانه را تحريك مى كند و علت آن بيشتر به واسطه افزايش ‍ ادرار و ماده سمى الكل است ، كه مخاط عضله مزبور را مى سايد و ضعيف مى سازد، الكل توليد ينگ مثانه مى نمايد و گاهى سبب بروز قند در ادرار مى شود))(24)
يك جرعه يا چند بطرى 
بعضى خيال مى كنند اگر مشروبات الكلى كم مصرف شود، مضر كه نيست بلكه به حال اعصاب هم مفيد است .
ولى اسلام باتوجه به فسادها و مضرات همه جانبه آن يك جرعه بلكه كمتر از يك جرعه آن را حرام و نجس دانسته است و راه سوء استفاده را به روى همه بسته است .
امام هشتم (ع ) از قول پيامبر نقل مى فرمايد:
هر نوع آشاميدنى كه باعث تغيير عقل شود، كم و زيادش حرام است :
عن رسول الله ص : قال : كل شراب يتغير منه العقل كثيره و قليله حرام (25)
دانشمندن و غذاشناسانى كه تحقيقات و مطالعات بيشتر درباره شراب داشته اند، الكل را مطلقا سمى مهلك دانسته اند.
((براى قضاوت در اين زمينه بايد خاصيت الكل را در بدن بررسى نمود الكل در بدن هيچگونه تغيير شكل پيدا نمى كند، و تمام الكلى كه نوشيده مى شود از راه تنفس و تعريق و ادرار دفع مى گردد، و تا زمانيكه الكل در بدن است ، دهان نوشنده بوى الكل مى دهد.
ثانيا خاصيت اصلى الكل آن است كه جريان خون را سريع مى كند، و چرخهاى بدن را از حد معمولى بيشتر تحريك مى نمايد، و در نتيجه سوخت بيشترى مصرف مى گردد، و اين سوخت از اصل بعد از خوردن الكل ، اشخاص علاقه زيادى بخوردن مواد خوراكى تحت عنوان مزه دارند.
((همين كه الكل دفع شد، سرعت خون آهسته مى گردد، و شخص حالت سستى و رخوت در خود حس مى نمايد ميل مجدد به خوردن مشروب پيدا مى كند انسان دو حس نزديك بهم دارد يكى حس گرسنگى ، و ديگرى حس ‍ تشنگى نخستين اثر اكلل روى ايندو حس مى باشد و شخص را مبتلا به گرسنگى و تشنگى كاذب مى نمايد، و آدم مست بدون داشتن احتياج ، مقادير زيادى غذا و آب مى خورد؛ همينكه مدت زيادى از اين سم نوشيد اين دو حس ضعيف مى شوند و ديگر گرسنگى و تشنگى را به موقع حس ‍ نمى نمايد، دائما براى رفع رخوت كه در نتيجه نخوردى غذاى به موقع ، و خوردن مشروب ايجاد مى شود، هوس مجدد مشروب مى كند، و سرانجام تلف مى شود))(26)
تاءثير شراب در نسلها 
زيانهاى الكل تنها گريبانگير نوشنده آن نمى شود، بلكه در نسلهاى الكليسم ، و فرزندان او نيز اثرات بد مى گذارد. به همين مناسبت دين مقدس اسلام ، براى نگهدارى و حفظ جامعه از مواليد معلول و ناقص الخلقه به پيروان خود كاملا توصيه كرده است كه با شارب الخمر ازدواج نكنند، و دختران پاك خود را به همسرى افراد الكليست در نياورند.
امام ششم (ع ) مى فرمايد: هر كس دختر خود را شراب خوار بدهد، ارتباط او را با خويش قطع كرده است .
((من زوج كريمته من شارب خمر فقد قطع رحمها))(27)
((دكتر كارل مى گويد: مستى زن يا شوهر در موقع آميز جنايت واقعى است ؛ زيرا كودكانى كه در اين شرايط به وجود مى آيند، اغلب از عوارض عصبى يا روانى درمان ناپذير رنج مى برند)).(28)
((اطفاليكه از پدران الكليست بوجود آمده و زنده بمانند؛ غالبا ضعيف ، عليل ، و مبتلا به تشنجات شديد بوده ، و قدرت دفاعى آنان در مبارزه با مشكلات حيات ناچيز و در برابر عفونتهاى مختلف بسيار حساس خواهند بود؛ نقص بدنى مانند عدم تقارت صورت ، انحراف ستون فقرات ، كر و لالى ، كودك نمائى ، و عوارض ناشى از نارسائى قوه تيروئيد و همچنين ضايعات دماغى ، مانند عقب ماندگى بلاهت ؛ عدم رشد، تصلب مغزى ، داء الرقص ، ماليخوليا؛ ديوانگى هاى حاد، هيسترى و غيره در آنان فراوان ديده مى شود.))(29)
تاءثيرات سوء الكل نه تنها روى يك نسل خواهد بود بلكه تا سه نسل و حتى گاهى به 7 تا 8 نسل نيز منتقل مى گردد.
((يكى از اطبا آلمان ثابت كرده كه تاءثير الكل تا سه نسل بطور حتم باقى است ؛ بشرط اينكه اين سه نسل الكلى نباشند))(30)
((نيكلو))(31) - مى گويد: حتى در حالت مستى ممكن است آثار الكل را در منى پيدا كرد. اغلب افراد الكى عجيب الخلقه بوده و گاهى پيش از موقع زائيده ميشوند، مرگ اطفال در اولاد الكلى سه برابر پيش از معمول است ، بچه هاى الكلى هميشه لاغرى ، ضعف ، حساسيت فوق العاده در بيماريها و نقص هاى جسمانى و روحانى را به ارث ميبرند، و طبق آمار ((فره ))(32) حالات زير در اغلب آنها پيدا مى شود:
عدم تقارن قيافه ، كجى ستون فقرات ، فلج عضو، كرى و لالى ، ماندن بحال بچگى ، تشنج ، سكته ، هيسترى ، توقف رشد، حماقت ، استعداد به جنابت و حزن دائمى . طبق عقيده ((لو گرز)) از 761 و ارث الكليك 322 نفر فساد، 155 ديوانه و 131 مستعد به سكته بوجود مى آيد)).(33)
اعتراف ديگران 
چيزهائى را كه اسلام ممنوع شمرده مانند، شراب ، سگ ، خوك و مردار سبب جلب توجه نظر دانشمندان غير مسلمان گشته است ، زيرا آنان نيز اعتراف مى نمايند كه اسلام در 14 قرن قبل باديد عميق خود سلامت جسم و روان ملتها را در نظر گرفته و امثال مسكرات را حرام نموده است ((بتنام ))(34) انگليسى در كتاب اصول شرايع مى گويد: ((از محاسن دينات ممحمد(ص ) اين است كه تمام مسكرات را حرام كرده است )).
((ادوارد ويليام لين )) مى گويد:
((برخى حرامها در قرآن نامبرده شده كه چون بشدت در اخلاق و شرائط اجتماعى مسلمانان تاءثير نكيو داشته ، بايد اينجا نام برده شود، شراب و هر گونه مسكرى ممنوع گرديده به اين معنى كه ضررهاى آن خيلى بيش از منافعش مى باشد...))
((ارنست - رنان )) مورخ فرانسوى مى گويد:
((دين اسلام پيروان خويش را از بلاهاى چندى از جمله شراب ، خوك و لعاب دهان سك نجات داده است )).(35)
ب - خون و مردار 
((خون ، مايع سرخ رنگى است كه در تمام رگها جريان دارد و بدن به وسيله آن تغذيه مى شود طعمش اندكى شور و داراى بوى مخصوص ؛ و مركب از گلبولهاى سفيد و سرخ و پلاسما مى باشد مقدار آن در حيوانات پستاندار يك سيزدهم وزن بدن آنها است انسانى كه وزن بدنش 65 كيلوگرم باشد، تقريبا 5 كيلوگرم خون دارد. در هر ميليمتر مكعب خون 5 ميليون گلبول سرخ وجود دارد))(36)
خوردن خون و مردار در اسلام ممنوع اعلام شده است آنجا كه مى فرمايد:
((يا ايها الذين آمنوا كلو امن طيبات ما رزقنا كم و اشكرو الله ان كنتم اياه تعبدون . انما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير...))(37)
اى كسانيكه ايمان آورده ايد از خوراكهاى پاكيزه اى كه روزى شما قرار داديم بخوريد. سپاسگزار خدا باشيد اگر او را عبادت مى كنيد. همانا او مردار، خون و گوشت خوك را بر شما حرام كرده است .
خداوند از غذاهاى پاكيزه بنام ((طيبات )) نام برده و امر بخوردن آنها نموده ، و متقابلا از ميته و خون و گوشت خوك نهى فرموده است .
زيانهاى خون خوارى 
مضرات خون خوارى فقط جنبه جسمى ندارد. بلكه ضررهاى روانى آن بيش از جسمى است امام ششم (ع ) علت حرمت خون را بيان فرموده و اشاره به زيان هر دو قسمت روان و بدن كرده است .
قال : فلم حرم الدم المسفوح ؟ قال لانه يورث القساوة و يسلب الفواد رحمته . و يعفن البدن و يغير اللون ، و اكثرما يصيب الانسان الجذم يكون من اكل الدم .))(38)
مردى پرسيد، چرا خداوند خوردن خون را حرام نموده ؟ امام صادق (ع ) فرمودند: براى آنكه خوردن خون باعث قساوت قلب و رفتن مهر و عاطفه است و نيز براى آنست كه خون خوارى سبب تعفن بدن و تغيير رنك چهره و پوست انسان و بسيارى از مبتلايان به بيمارى جذام بواسطه خوردن خون گرفتار اين بلاى خانمانسوز گشته اند.
در قسمت اول روايت به مضرات روانى خون خوارى و در قسمت دوم آن به مضرات جسمى آن تذكر داده اند.
((خون در كشور بدن همانند نهرى است كه در كوچه و خياباهاى شهر جارى است كه در آغاز صاف و گوارا و سر انجام به كثافات آلوده مى شود. خون هم بعد از گذشت از ريه و كبد و مشروب ساختن بدن به هنگام عبور از وريدها مسموم كننده است .
مهم تر از زيانهاى خون خوارى بر جسم ضررهاى آن بر روان است . چوپانان هميشه براى اينكه سگ گله سبعيت بيشترى پيدا كند مدتى به او خون ميخوارند)).(39)
در سخن امام (ع ) اين نكته ديده مى شود كه بيمارى جذم از راه خون خوارى به انسان منتقل ميشود بدنيست بدانيكه بيشتر بيماريها به شكل عفونت خونى يا (سپتى سمى ) بروز مى نمايد، يعنى ابتدا ميكرب به خون نفوذ كرده ، سپس عوارض مخصوص بيمارى به وجود مى آيد.
((در حالات حملات ميكرب به بدن سربازان مدافع ، گويچه هاى سفيد خون مى باشند؛ و در مواقع بيمارى به تعداد آنان افزوده مى شود، و از گويچه هاى قرمز خون كاسته مى گردد، بنابراين اثر ميكربهاى بيمارى زا در خون است ، و در خوردن خون ، مساوى با خوردن آنها همه ميكروبها است ، دستور ذبح حيوانات نيز از اين نظر است كه اگير اين حيوانات در معرض ‍ حمله ميكربى قرار گرفته اند و در حال ابتدايى و كمون بيمارى باشد، چون خون در اين موقع آلوده است ؛ و نشانه هاى خارجى نزد حيوان نيست لذا در اسلام از نظر كاستن سميت چنين گوشتى دستور ذبح داده است .))(40)
مردار 
- مردار حيوانى است كه يا بدستور شرع ذبح نشده باشد، و يا آنكه خود بخود مرده باشد طبق آيه مزبور مردار يكى از چيزهاى است كه جزء ليست غذاهاى ممنوع اسلامى قرار داده شده است .
چرا مردار حرام است ؟ 
شخصى از امام هشتم (ع ) علت حرام بوده ميته را سئوال نمود آنحضرت در جواب او نوشتند:
((حرمت الميته لما فيها من افساد الا بدان و الافة ... و لا نه يورث الماء الا صفر و يبخر الفم و ينتن الريح و يسيى الخلق ، و يورث القسوة للقلب ، و قلة الرافة و الرحمة حتى لا يومن ان يتقل ولده و والده و صاحبه )).(41)
حرام شدن مردار براى آن است كه باعث فساد بدنها است و نيز براى اين است كه باعث ايجاد صفراء است . خوردن ((ميته )) اصولا بدن را بدبو مى نمايد.
((ميته )) باثع بد اخلاقى ، عصبانيت ، قساوت قلب ، و از بين رفتن مهر و عطوفت مى شود و تا آنجا كه نمى توان در مورد شخصى كه گوشت مردار مى خورد از كشتن فرزند و پدر و رفيق خود ايمنى داشت )).
در اين روايت امام (ع ) دو قسمت از زيان هاى مردار را بيان فرموده اند هم قسمت جسمى و هم تاثيرات آن بر روى روان و روح و اخلاق و خوى انسانها.
يكى از علل تحريم مردار اين است كه :
((پس از مرگ حيوان ، ميكربها و باكتريهاى به خون ولنف وارد شده ، شروع به نمو مى نمايند، البته ابتدا باكتريهاى هوا خواه و هوا نخواه توليد فساد مى نمايند، باكتريهاى هوا خواه مواد سفيده اى را تجزيه كرده و تبديل به عناثر شيميائى و گازهايى چون اسيد كربنيك ، هيدروژن سولفورده و آمونياك و غيره مى نمايند كه اينها بذاته توليد مسموميمت مى كنند. باكتريهاى هوا خواه از بيرون به روى اجساد موثرترند، و بعضى حشرات بويژه انواع مگس ها در كار عفونت اثر مهمى دارند، و در فساد آنها كمك مى نمايند.
بارى به طور خلاصه گوشت فاسد سخت ترين و خطرناك ترين مسموميت (يتوماتين ) و غيره را به انسان مى دهد، اين سمومات در شخص ، توليد عوارضى از قبيل التهاب حاد معده و روده ها، قى ، شكم روشى ، تب زياد، ناتوانى شديد، سر گيجه ، اتساع مردمك و پائين افتادن پلك چشم مى نمايند)).(42)
در سخن ديگرى امام صادق (ع ) علت حرام بودن مردار را چنين بيان مى فرمايند:
((و الميته قد جمد فيها الدم و تراجع الى بدنها فلحمها ثقبل غير مرى ء لانها يوكل لحمها بدمها)).(43)
در مردار خونها منجمد مى شوند، آن خونها در بدن مردار مى مانند و خارج نمى شوند. بنابراين گوشت مردار ثقيل و غير گوارا است ، زيرا مردار چيزى است كه گوشت آن را با خونش مى خوردند.
مضراتى كه براى خون خوارى نوشتيم براى مردار خوارى نيز هست .
((مردار خوارى به خون خوارى بستگى دارد؛ زيرا تا شاه رگهاى مخصوص ‍ حيوان قطع نشود به اندازه كافى خون از بدنش خارج نمى شود، و كمتر مردارى است كه خون بدنش كاملا خارج شده باشد))(44)
پ - گوشت خوك  
زيانهاى اين گوشت منحصر به جنيه هاى بهداشتى نيست بلكه از جهات اخلاقى نيز قابل توجه است كه به مناسبت اين كتاب فقط از جنبه غذايى آن بحث مى شود. قرآن مجيد در باره گوشت اين حيوان فرموده است :
((انما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير))(45)
خداوند مردار و خون و گوشت خوك را بر شما حرام كرده است ...
يك معجزه 
مطالعات دانشمندان بعد از قرنها درباره اين حيوان ، و پيدا كردن چندين نوع ميكرب در گوشت آن يك نوع معجزه قرآن مجيد است كه از قرن ها قبل خوردن گوشت خوك را حرام فرموده است .
كرم تريشين 
((كرم تريشين تنها بوسيله گوشت خوك به انسان منتقل ميشود. كرم تريشين به ماهيچه هاى بدن نفوذ كرده ، و به آسانى از بين نمى رود، و يك گرم گوشت خوك ممكن است هزارها عدد از اين كرم همراه داشته باشد، و يك تريشين ماده تقريبا 1500 كرم جوان مى زايد، اين كرم مى تواند به قلب نيز نفوذ كرده ؛ توليد سكته هاى قلبى نمايد، پختن گوشت ، اين كرمها را نابود نمى سازد زيرا وقتى گوشت را حرارت مى دهند، مواد سفيده اى گوشت ، منعقد مى شود، و كرم در وسط اين اجرام منعقد از آسيب حرارت مصون مى ماند، اين قسمتهاى منعقده كه كرمها را در وسط خود محفوظ كرده اند، در معده حل نمى شوند و به روده ها مى روند))(46)
اول مرتبه يك نفر انگليسى به نام ((سر جيمز پاژت )) در سال 1835 وجود اين حيوان را كشف كرد چند سال بعد يعنى در سال 1860 در اثر مرگ كسى در شهر ((سدن )) (از شهرهاى آلمان ) يك نفر طبيب آلمانى بنام ((فرديك يون زنكر)) زيانهاى تريكين را كشف كرده و بعدا ديگران نيز درباره آن بررسى هاى بسيار كردند.
تريكين كرم كوچكى است كه نر آن تا يك ميليمتر و نيم و ماده آن تا 3 ميليمتر قطر دارد، در عرض يك ماده مى تواند از ده تا 15 هزار عدد تخم گذارى كند.
با خوردن گوشت خوك تريكين نيز وارد بدن انسان مى شود، گلبولهاى سرخ خون ابتدا شروع به زيادى كرده و بعد كم كم از بين مى روند و كار بجايى مى رسد كه گلبول خون خيلى كم مى شود و انسان دچار مرض كم خونى يا ((ahemie)) مى گردد، و ممكن است اين حالت او را به مرگ بكشد.
هنگاميكه تريكين ها وارد معده شدند، جدار آهكى خود را در اثر دخالت شيره ها و اسيدهاى معدى از دست مى دهند؛ و به سرعت زياد توليد مثل نموده ، از راه معده و خون داخل بدن مى شوند؛ اولين اثر آن سر گيجه و تب هاى مخصوص ، از جمله تب هاى مربوط به دستگاه هضم مى باشد بعدا اسهال دست مى دهد، تب حاصله از اين حالت ابتدا ضعيف است ؛ ولى رفته رفته سخت و مزمن مى گردد.
دردهاى ديگر از قبيل روماتيسم هاى مختلف ، كشش اعصاب ، خارش ‍ داخلى بدن ، تراكم پى ها؛ كوفتكى و خستگى سخت در تمام كالبد، جمع شدن عضلات صورت ، و بالاخره دردهاى ناشى از ضعف فوق العاده بدن به وجود آمده ، پس از چهار پيدا مى شود به نام ((trihieose)) مشهور است . تريكين كه داخل معده شود، هيچ دواى كرم كش يا ((ورميفوژى )) قادر به دفع آن نيست .

next page

fehrest page