اسلام پزشك بى دارو

احمد امين شيرازى

- ۴ -


كود شيميايى 
صحبت از نان سفيد و زيانهاى آن بود، از نان سفيد بگذريم ، به بذر و كاشت گندم بپردازيم .
زمينى كه مى خواهد بذر را قبول كرده و آنرا سبز كند، بايد آماده و مستعد و نيرومند باشد، براى نيرومند كردن زمين به آن كود مى دهند، در زمانهاى سابق به زمين كودهاى حيوانى و معمولى داده مى شد، ولى امروز كود شيميايى مى دهند، خوبست مقايسه اى بين اين دو كود به عمل آوريم .
((هر وقت ممكن سد، غذايى را مصر كنيد، كه محصول آن از زمينى بدست آمه باشد كه كود طبيعى و حيوانى به آن داده باشند، زيرا از زمينى كه با يك طبقه نازك كود شيميايى كشت و زرع مى شود محصولى به دست مى آيد كه از لحاظ مواد غذايى كاملا ضعيف و فقير است ، و مسلم است كه اگر چنين محصولى بخورد انسان يا حيوان برسد مواد حياتى لازم را به بدن نرسانده و جسم را براى حمله امراض مختلف مستعد مى كند و من مى دانم كسانى كه در شهرهاى بزرگ و صنعتى سكونت دارند به آسانى نمى توانند چنين غذايى را تهيه كرده و مصرف نمايند. ولى روزى خواهد رسيد كه چون برترى و اهميت چنين محصولى مسلم گردد، همه در پى محصول زراعتى باشند كه با كود طبيعى و حيوانى به دست آمده باشد))(161)
نان جو 
نان جو، از جو تهيه مى شود، سبوسهاى جو، مانند سبوسهاى گندم مواد با ارزشى هستند.
((سبوس جو، داراى ويتامينهاى ((ب )) بمقدار زياد مى باشد، خوردن آن نيز سبب مى شود كه ميكروبهاى مفيدى كه در معده بوده و ويتامينهاى ((ب )) مى سازند رشد نموده ، مقدار زيادى ويتامين ب تحويل بدن انسان نمايند. بنابراين خوردن نان جو، با غذاهايى كه ويتامين ب زياد دارند جايز نيست ))(162)
معمولا در زندگى امروزه ، مردم براى نان گندم ارزش بيشترى قايل هستند، خوب است از نظر غذايى مقايسه يى بين ايندو نان بشود. تا ارزش بيشتر هر كدام معلوم گردد.
((نان گندم مقدارى كلسيم بدن را رسوب مى دهد، ولى نان جو اين خاصيت را ندارد، و حتى داراى مقدارى كلسيم مى باشد، بنابراين خوردن نان گندم به مقدار كم براى كسانى كه غذاهاى متنوع و كلسيم دار مى خورند؛ و از حرارت آفتاب استفاده مى كنند، بسيار نافع است . زيرا كلسيم هاى كهنه در بدن آنها از بين رفته ، و جاى خود را به كلسيم تازه مى دهد.
كسانيكه غذاى هاى متنوع نمى خوردند نبايد نان گندم سبوس دار ميل نمايند، زيرا دچار كمبود كلسيم و فسفر خواهند شد، نان جو بعلت داشتن ويتامين ب و همچنين اثر نيكويى كه در پرورش ميكروبهاى امعاء و مولد ويتامين ب دارد بسيار نافع است ، و جوانى را حفظ مى كند و از سفيد شدن مو جلوگيرى مى كند))(163)
((نان جو و همچنين غذايى كه با جو پخته شود؛ داراى مقدار زيادى ويتامينهاى ((ب )) هستند و در تقويت ميكروبهاى مفيد روده ها موثر مى باشند، و از اين جهت است كه دهاتيهايى كه نان جو مى خورند دير پير مى شوند، موى سرشان نمى ريزد و جو و سبوس آن يكى از بهترين درمان كلسترل مى باشد.(164)
غذاى پيشوايان ما 
خوب است برنامه اسلامى را از نظر نانها مورد توجه و دقت قرار بدهيم ، و خوراك پيشوايان اسلام را ببينيم ، البته اين بررسيها تنها از جنبه بهداشت غذايى صورت مى گيرد، و جنبه تقوى و زهد آن مورد بحث نيست .
140
((شخصى به نام ((سويد ابن غفله )) مى گويد بر على ابن ابى طالب (ع ) وارد شدم ، ديدم ظرف ماستى در جلو نهاده كمى بوى ترشى از آن استشمام مى شد؛ و نيز در سفره آنحضرت گرده نانى بود از جو كه سبوسهاى درشت آن در رويش پيدا بود، نان جوين را با دست مى شكست ، و آنها را در ميان ظرف ماست مى انداخت على (ع ) بمن تعارف كرد كه از غذايش بخورم ، گفتم روزه هستم فضه خدمتگذار خانه على در گوشه اى نشسته بود، به او گفتم : چرا مراعات حال اين پير مرد (على (ع )) را نمى كنيد؟ چرا نان از آرد الك نكرده باو مى دهيد! فضه گفت اين دلسوزى را ما قبلا كرده ايم ، اما خود آنحضرت دستور داده كه نانش از آرد الك نكرده باشد سپس على (ع ) روى به جانب سويد ابن غفله كرد و فرمود: آنچه براى فضه گفتم اينك براى تو مى گويم : پدر و مادرم فداى رهبر بزرگ اسلام پيامبر اكرم (ص ) باد كه نانش ‍ از آرد الك نكرده بود))(165)
چنانكه گفتيم صرف نظر از جنبه هاى تقوى و زهد، اگر اين غذاى على (ع ) را در چهارده قرن قبل كه سخنى از ويتامين هاى سبوس و ارزش غذايى آن و نان جو نبوده مورد بررسى و مطالعه قرار بدهيم عظمت علمى پيامبر و ائمه بهتر و بيشتر براى ما روشن مى شود بعلاوه از روايت چنين بر مى آيد كه در آن زمان هم نان كم سبوس و پر سبوس بوده زيرا سويد بن غفله مى گويد چرا نان از آرد پر سبوس و الك نكرده به على (ع ) مى دهيد سپس خود على (ع ) در مقام دفاع از خادمه خود (فضه ) مى گويد: من از پيامبرى پيروى مى كنم كه نان او نيز از آرد الك نكرده بود با در نظر گرفتن خواص نان جو و ارزش ‍ غذايى ماست شما قضاوت كنيد كه نان جو و ماست چگونه غذاى با ارزشى خواهد بود!
علاوه بر اين قبلا ديديم كه نان جو طورى است كه انسان را از خوردن غذاهاى متنوع بى نياز مى كند؛ و افرادى مانند پيشوايان دينى ، كه ماءموريت الهى آنان ، تقويت جنبه هاى معنوى و روحى اجتماع بشرى است ، بايد برنامه زندگى و مخصوصا غذايى آنها تسلى بخش جگرهاى سوخته و شكم هاى گرسنه باشد؛ تا آنها را از انحرافهاى اخلاقى ، مانند دزدى ، غارت ، و چپاول نجات دهد.
نان برنجى 
از اقسام نانها نيز، نان برنجى است ، براى پختن آن چند طريق است :
1 - برنج را چلو بپزند (يعنى آب كش كرده كه لعاب آن را گرفته باشند) بعد چلو را خشك كنند، و آرد كنند و با آب خمير نمايند سپس يكى دو ساعت بگذارند تا خمير چاق شود، بعدا نان بپزند.
2 - چلو پخته را نرم بسايند كه مانند خمير شود و نان بپزند.
3 - برنج را آرد نموده در وقت طبخ اندك اندك در آب جوشان بريزند و بر هم بزنند تا طبخ تمام يابد و مثل خمير شود و از آن خمير نان نازك بپزند.
نان برنجى تقريبا جزء شيرينى ها و خوردنيهاى تشريفاتى است ولى در عين حال از نانهاى بهداشتى است .
امام رضا(ع ) در اين باره مى فرمايد:
مادخل جوف المسول انفع من خبز الارز(166)
بهتر از نان برنجى چيزى براى شخص مسلول نيست .
و امام صادق (ع ) مى فرمايد:
اطعموا المبطون خبز الارز، فمادخل جوف المبطون شى انفع منه (167)
به شخص مبطون (كسى كه نمى تواند از خروج مدفوع خود جلوگيرى كند) نان برنجى بدهيد كه چيزى نافع تر از آن برايش نيست .
در كلام ديگرى از امام ششم نيز به كثير الغذا بودن اين نان اشاره شده است و نيز پيشواى ششم مى فرمايد:
ليس يبقى فى الجوف من غدوة الى الليل الاخبزالارز(168)
تنها نان برنجى است كه از صبح تا شب در معده باقى مى ماند.
يكى از دانشمندان غذايى قديم درباره نان برنجى چنين نوشته است :
((نان برنجى ، سرد بسيار خشك و معطش و مقوى بدن و كثير الغذا و جهت اسهال صفراوى و دموى و نيكو كردن رنگ رخسار و مؤ ثر.... و نيكو است براى افراد مسلول ))(169)
ماست  
ماست جزء غذاهاى قديمى انسانها است ، غذايى است كه بيشتر بعنوان نان خورش فقراء محسوب مى شود و ثروتمندان آن را همراه غذا و در كنار سفره قرار مى دهند و داراى خواص و مزاياى بسيارى است .
و چون به اصطلاح ، طبيعت آن سرد، و به اصطلاح ديگر ويتامين ((ب )) آن زياد است گفته شده كه آنرا با ((زنيان )) بخورند.
عن ابى الحسن ع قال من اراد الماست و لا يضره فليصب عليها الها ضوم قلت و ما الها ضوم ! قال النانخواه (170)
هر كس مايل به خوردن ماست است و نيز مى خواهد كه زيانى به او نرسد زنيان در آن بريزد و بخورد.
دستورى كه از روايت فهميده ميشود تعادل بين اغذيه از نظر مواد غذايى است كه اين خود اصل بسيار اهميتى در سلامت بدن است .
((ماست براى اشخاص سرد مزاج خوب نيست رطوبت را زياد مى كند، محرك نيروى جنسى است ))(171)
ولى زنيان به اصطلاح ، طبعى گرم دارد لذا بين هر دو تعادل غذايى برقرار مى شود.
دانستيم كه على (ع ) ماست را خورش خود قرار مى داد و اين هر چند غذاى زاهدانه اى است ولى اهميت و قدرت غذايى آن امروز آشكار گشته است .
((از قرنها به اين طرف ماست يكى از مواد مهم غذايى و قابل جذب بوده است و تذكار اين نكته در اينجا لازم و ضرورى است كه كلمه ماست در تمام كشورهاى جهان به معناى غذاى طول عمر است .
ارمنيها ماست را ماتزون مى گويند اهالى يوگسلاوى ((كيسلوملكو)) و ((پير)) پادشاه سابق يوگسلاوى ضمن صحبت به من گفت و اطمينان داد كه غذاى بسيارى از صد ساله ها و سالخوردگان يوگسلاوى ماست است و آنها در اثر مصرف ماست طول عمر پيدا كرده و به صد سالگى مى رسند.
روسها ماست را به مقدار زياد با نان سياه مصرف كرده و از تندرستى كامل برخوردار ميشوند در فرانسه ماست را يا اورت ميگويند و آنرا با توت فرنگى جنگلى مخلوط كرده و مى خورند.
در جزيره سارونى ماست را ((ژيودو)) و در هندوستان ((دادهى )) و در مصر ((لبن الرب )) مى گويند كه تمام اين اصطلاحات به معناى طول عمر است .
ماست بيش از شير خاصيت دارد و بعلاوه كسانى هستند كه شير معمولى و تازه به آنها نمى سازد ولى ماست را به خوبى هضم كرده و تحليل مى برند زيرا نوعى مواد سفيده اى در ماست هست كه به سرعت هضم و جذب مى شود كلسيم آن براى اشخاص سالخورده بسيار مفيد است و زود جذب مى گردد و بسيارى از ويتامين هاى گروه (ب ) را باكتريهاى ماست در روده ها ساخته و پرورش داده و به خون مى فرستد.
اشخاص سالخورده اى كه از گاز و عفونت روده هاى خود مى نالند اگر بطور مرتب ماست بخورند باكتريهاى غير مرثى نمى توانند در اسيد لاكتيك (172) ماست زنده بمانند اين نست كه مرده و متدرجا تخليه مى شوند و در نتيجه گاز و عفونت روده آنها بكلى برطرف مى گردد))(173)
پنير 
پنير نيز يكى از مشتقات شير است شير را بوسيله پنير مايه ، پنير مى كنند.
پنيرهاى كهنه ؛ تازه ، كم نمك ، پر نمك ، و پنيرهايى كه از شيرهاى گوناگون ساخته مى شوند همه با كمى تفاوت خواص پنير دارند.
قبل از همه به سراغ خواصى كه اسلام براى پنير بيان نموده مى رويم و نيز دستور خوردن آن را از اسلام ميگريم .
در اسلام گاهى پنير بعنوان غذايى ((مكروه )) معرفى شده است ، گاهى مستحب ! توضيح آن كه :
اگر پنير را با مغز گردو بخورند مستحب است ولى تنها خوردن آه مكروه است .
اسلام براى خوردن پنير نيز وقت ، معين نموده است .
شامگاهان را وقت خوردن پنير دانسته است و نيز دستور مى دهد كه با گردو صرف گردد و اينك دو نمونه از سخنان پيشوايان اسلام را در اينجا مى آوريم :
1 - عن الرضا عن آبائه عن على بن الحسين ع قال :
شيئان ما دخلا جوفا قط الا افسداه الجبن و القديد(174)
امام رضا(ع ) مى فرمايد:
دو چيزند كه هرگاه داخل معده شوند سبب فساد آن مى گردند: پنير و گوشت مانده .
2 - امام صادق (ع ) در ضمن خواص چند چيز مى فرمايد:
واللذان يضران من كل شى و لا ينفعان اللحم اليابس و الجبن (175)
دو چيز از هر جهت زيان آورند و سود نمى رساند: گوشت مانده خشكيده و پنير.
تا اينجا همه سخن از كراهت و مذمت بود، و قبل از اينكه سخن از استحباب و تعريف به ميان آيد خوب است با يك تجزيه علمى ، فلسفه كراهت پنير را بدانيم :
((پنير بكندى جذب و دفع مى شود و اشتهاى به غذا را كم مى كند، براى گرم خويان و كسانيكه مزاجى ملتهب دارند زيانش كمتر و بر عكس صاحبان طبيعت سرد و بلغمى از زيان خوردن و مصرف نمودن آن در صورت مداومت در امان نيستند همين پنير است كه در بعضى مزاجها باعث توليد قولنج بسيار شديد بنام ايلائوس يا انسداد روده مى گردد))(176)
بخوبى مذمت پنير روشن گشت كه ثقالت و در هضمى آن كه فشار بيش از حد به دستگاه هاضمه مى دهد سبب كراهت آن است .
((بخاطر داشته باشيد پنير غذايى متراكم است و بايد آن را بجاى غذاهايى كه از گوشت تهيه مى كنيد، مصرف شود و يا با غذاهاى كه ارزش كمترى دارند تركيب نموده و مصرف كنيد وقتى پنير را بعنوان دسر مى دهند بايد در آخر غذايى سبك باشد و هيچوقت نبايد دسر با غذاهاى سنگين و ثقيل مصرف نمود كه هضم آن معده را بزحمت بيندازد))(177)
خوبست نمونه سوم براى اثبات كراهت و ثقالت پنير را از يك طبيت عاليقدر قديمى بيان نمائيم .
((طبيعت پنير در دوم سرد وتر، افعال و خواص آن ، مقوى معده و روده و مقوى گرده و ملين طبع و مولد خلط صالح و دير هضم ؛ و با مغز گردكان وصعتر (آوشن ) بغايت مسمن بدن و باعث نرمى جلد....))(178)
دستورهاى استحبابى اسلامى از اين قرار است :
مردى از حضرت صادق (ع ) درباره خاصيت پنير سؤ ال نمود حضرت به او فرمودند موجب ضرر است و منفعتى ندارد.
همان مرد شامگاه بر آن حضرت وارد شد ديد بر سفره اى كه امام ششم براى صرف شام نشسته اند ظرفى از پنير است دچار حيرت شد گفت شما امروز صبح از پنير مذمت فرموديد اينك بر سفره نهاده ايد.
حضرت فرمودند صبحگاهان خوردن پنير پسنديده نيست اما شامگاهان خوب است و ضمنا بدان كه قوه باه را نيز زياد مى كند))(179)
البته چنانكه بعدا خواهيم گفت منظور از خوردن پنير در شامگاهان خوردن آن با مغز گردو است ليكن چرا خوردن آن توام با گردو براى صبحانه مناسب نباشد؟
1 - پنير چون مقادير زيادى كلسيم دارد؛ و كلسيم نيز خواب فراوان كلسيم بيشترى كه در خون و مايع خارج سلول بدن است براى تغذيه مغز كه هنگام استراحت و خواب به كلسيم بيشترى احتياج دارد بسوى آن مى آيد، و بواسطه ازدياد آهك است كه وقت خواب مغز برنگ سفيد جلوه مى كند (به همين جهت سابغين خيال مى كردند هنگام خواب خون از مغز دور مى شود) پس در وقت خواب مغز به كلسيم بيشتر محتاج است ، پنير كه هم سرشار از كلسيم است پس بهترين غذا براى خواب راحت و عميق ، و بهترين غذا در اين وقت براى مغز، خوردن پنير در شامگاهان است (180)
گفته شده پنير مكروه است اگر تنها خورده شود، ولى مستحب است اگر توام با مغز گردو باشد.
عن النبى (ص ) الجبن داء و الجوز داء فاذا اجتمعامعا صارا دواء(181)
پيامبر اسلام فرمود پنير و گردو هر يك به تنهايى مضرند، اما اگر با هم جمع شوند مفيد و نافع مى گردند.
حالا بايد بدانيم چرا گردوى بدون پنير مضر است ؟ و باصطلاح روايات مكروه است پنير سرشار از كلسيم است و گردو نيز داراى فسفر است با توجه به اين دو مقدمه معلوم مى گردد كه بايستى پنير را با گردو خورد زيرا: ((كلسيم و فسفر دو ماده با ارزش و بسيار عالى است و اين هر دو در صورتى كه با هم وارد شوند هيچكدام بيهوده دفع نمى شوند، حالا اگر پنير بدون گردو (بدون فسفر) بخوريم چون كلسيم بسيارى را صرف كرده ايم ، در مقابل فسفر بدن دفع مى شود، هضم و جذب آنها بسيار كاملتر و بهتر و آسان تر انجام مى گيرد))(182)
با پيشرفت علوم غذاشناسى و پزشكى ، ما بهتر و بيشتر به علل سلامتى ، و عمرهاى طويل اجداد خود پى مى بريم زيرا آنان بدون دانستن اين فلسفه و فعل و انفعالات ، و بدون پيروى از ديگران ، از يك برنامه تنظيم يافته همه جانبه استفاده مى كردند، آن برنامه اى كه هر چه علم ترقى كند اهميت و ارزش آن بيش از پيش درك مى شود، و با اين برنامه بود كه بدون ديدن دانشگاه ها سلامت خود را سالهاى سال حفظ مى كردند و آن برنامه همان برنامه اسلام است .
تخم مرغ 
در اينجا منظور از تخم مرغ تخم مرغ خانگى است البته تخم مرغهاى ديگرى هم هست كه بعدا به آنها اشاره ميشود.
((وزن يك تخم مرغ بطور متوسط 55گرم است كه 7 گرم آنرا پوست و بقيه تقريبا دو ثلثش سفيده و يك ثلثش زرده مى باشد و 85 كالرى مى دهد.
در صد قسمت تخم مرغ كامل 74 گرم آب ، 8/12 مواد بياض البيضى ، 5/11 چربى ، 7/. گلوسيدى ، 81 ميلى گرم سديم ، 100 پتاسيم ، 54 كلسيم ، 13 منيزيوم ، 33 منگنز، 7/2 آهن ، 253/0مس ، 210 فسفر، 197 گوگرد، 120 كلر، 12 / 0ويتامين b1، 34 /0ويتامين d و 1140 واحد ويتامين a معين شده پوست تخم مرغ از فسفات و كربنات دو كلسيم و منيزيوم درست شده است و داراى منافذ بسيارى است كه قسمت درونى آنرا پرده نازكى پوشانيده كه از دو ورقه درست شده است و در قسمت تحتانى تخم مرغ فاصله بين آنها محتواى هوا است .
مقدار موادى كه در زرده تخم مرغ موجود است  
در زرده تخم مرغ خام درصد گرم : 9/49 گرم آب ، 3/16 مواد سفيده اى ، 9/31 چربى ، 7 / 0 گرم قند، سديم 26 ميلى گرم ، پتاسيم 100، كلسيم 147 منيزيوم 16، آهن 2/7 فسفر 586، گوگرد 194، كلر 124 ميلى گرم ويتامين a و در صد گرمش 355 كالرى .
مقدار موادى كه در سفيده تخم مرغ موجود است  
در سفيده تخم مرغ در هر صد گرم : 88 آب ، 8 / 10 سفيده اى ؛ يك درصد قند، سديم 110، پتاسيم 100، آهك 20، منيزيوم 11، آهن 1 /0، فسفر 10، گوگرد 208، كلر 161 ويتامين هاى 2 b، 23/0 نيكو تيل آميد 8 ميلى گرم و هر صد گرمش 47 كالرى ،))(183)
از نظر اسلام بعضى از تخم مرغها حلال و بعضى حرامند بطور كلى ، تخم مرغ تابع حرام بودن يا حلال بودن گوشت پرنده اى است كه تخم مرغ از آن به وجود آمده و اگر نتوانستيم بفهميم كه فلان تخم مرغ از كدام مرغ است اسلام قاعده ديگرى براى شناسايى حرام و حلال تعيين كرده است .
هر تخم مرغى كه دو سرش مثل هم باشند خوردنش حرام است ولى تخم مرغهايى كه يك سر آنها پهن تر و يك سر ديگرش باريكتر است خوردنش ‍ حلال مى باشد(184)
مصارف تخم مرغ 
پيشوايان اسلام ، براى تخم مرغ مصارفى تعيين نموده اند كه بعد از تحقيقات دانشمندان و غذاشناسان اهميت اين مصارف از نظر خواص و مواد اوليه تخم مرغ فهميده ميشود در روايتى مى خوانيم كه :
ذكر عند ابى عبدالله البيض فقال اما انه حفيف يذهب بقرم اللحم و ليست له غائلة اللحم (185)
در خدمت امام ششم عليه السلام نامى از تخم مرغ برده شد آن حضرت فرمودند غذايى است سبك و هضم آن آسان و جانشين گوشت است ولى زيان گوشت را ندارد.
در هزار و چندين سال قبل كه غذاها تجزيه نشده بود، اين سخن اعجازآميز است و از آن دو مطلب استفاده مى شود:
1 - كلمه ((قرم )) معنى جالبى را مى رساند معناى ظاهرش به فارسى ((هوس )) اس و حديث چنين معنا مى شود كه تخم مرغ هوس گوشت خوارى را از بين مى برد زيرا همانطور كه انسان گاهى ميل به خوردن ترشى و سركه مى كند و گاهى ميل به خورده كباب مى كند گاهى هم هوس خوردن گوشت مى نمايد كلمه ((قرم )) در لسان امام (ع ) همين معنا را مى فهماند يعنى كسى كه احساس مى كند كه متمايل به گوشت است و دسترسى به گوشت پيدا نمى كند تخم مرغ بخورد.
2 - با مقياس علوم روز - چنانكه در مقدار مواد تخم مرغ نوشتيم - تخم مرغ از لحاظ داشتن ((مواد سفيده اى )) كه پايه ساختمان سلولها هستند، نظير و شريك گوشت است ، امام (ع ) تخم مرغ را جانشين گوشت قرار داده و آن را با روغن يا چربى يا غذا و ميوه ديگرى مقايسه نكرده است .
و در روايت ديگر چنين آمده است :
قال شكوت الى ابن الحسن قلة الولد فقال استغفرالله و كل البيض ‍ باالبصل (186)
راوى حديث مى گويد خدمت امام هشتم (ع ) از كمى اولاد شكايت كردم آن حضرت در جواب گلايه من دو اندرز فرمود: يكى طبى و ديگرى اخلاقى ،در مورد پند اخلاقى فرمود: ((استغفار كن )) كنايه از اينكه خواسته ات را بعنوان گله و شكايت از خدا بيان ننما در مورد پند طبى فرمود تخم مرغ را با پياز بخور))
ما مى دانيم كه تخم مرغ تاءثير فراوان در ازدياد خون دارد و به همين دليل مى گويند ((چربى زرده از گلسترين ولستين درست شده كه دومى 9/8 درصد آن را تشكيل داده و در تقويت قواى جنسى و ساختن اسپرماتوزئيد موثر مى باشد))(187)
و نيز مى گويند:
((لستين غذاى سلولهاى عصبى بوده ؛ در كم خونيهاى مغزى و ضعف سلسله اعصاب موثر است به شرط آنكه مرغ دهاتى بوده باشد نه ماشينى يعنى با دانه و گياه پرورش يافته باشد نه با استخوان و خون و روغن ماهى و انتى بيوتيك (188)))
و نيز مى گويند:
((زياده روى در خوردن تخم مرغ ابتلاى به بيماريهاى قلبى و تصلب شرايين را آسان مى سازد و بويژه نزد كسانى كه كم حركتند))(189)
يك از اطباى قديمى در بيان اين خاصيت چنين مى گويد:
((افعال و خواص تخم مرغ ، زرده نيم برشت آن صالح آلكيموس كثير الغذا، قليل الفضول و مقوى دل و دماغ و بدن و مبهى (مقوى قوه باه ) و جهت اصلاح حال سينه و خشونت آن و خشونت معده و روده و مثانه و قرحه گرده و مثانه و مقوى شخصى كه خون زياده از او دفع شده و يا ضعفى از قصد به هم رسانيده باشد))(190)
3 - در بيان خاصيت ديگر امام ششم (ع ) مى فرمود:
مح البيض خفيف و البياض ثقيل (191)
160
زرده تخم مرغ سبك و زود هضم اما سفيده آن سنگين و ديرتر هضم مى گردد.
تاءييد اين موضوع را كه زرده تخم مرغ زودتر از سفيده آن هضم مى گردد از دانشمندان ديروز و امروز بشنويم .
((همان اندازه كه زرده خام خوردن ؛ مفيد است ، سفيده خام خوردن زيان آور بوده بايد كاملا سفت شده ميل نمود))(192)
محمد زكرياى رازى ، طبيب عاليقدر ايرانى مى گويد:
((سفيده تخم مرغ توليد بلغم لزج و غليظ در بدن نموده بايد از آن پرهيز نمود.
سفيده و سركه سازگار نيستند و با هم جسم سخت بدست مى آيد كه هضمى مشكل دارد بر عكس زرده و سركه به هضم و جذب كمك مى كنند. سفيده با نمك و روغن زيتون معتدل بوده و هضم و دفع خوبى دارد))(193)
نمك  
نمك يا كلرور سديم چيزى است كه در اسلام به آن سفارش شده است :
رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:
لا يصلح الطعام الا بالملح (194)
غذا جز با نمك اصلاح نمى شود.
نمك است كه ظاهرا غذا را خوشمزه و مطبوع مى سازد در واقع با آن خاصيت مى دهد.
((گذشته از آزمايشهاى علمى و اعمال فيزيولوژيكى نمك در بدن ، امروزه در بررسى هاى دقيقى كه به عمل آمده بيش از پيش وجود نمك را در زندگى لازم دانسته اند و در آزمايشهاى كه بر روى حيوانات نموده اند ملاحظه گرديده چنانكه يك ماه ببدن حيوانى نمك نرسد تلف خواهد شد بنابراين مى توان نمك طعام يا كلرسديم را جزء مواد حياتى بشر دانست ))(195)
اسلام مخصوصا سفارش مى كند كه هنگام شروع و پس از پايان غذا نمك مصرف گردد.
پيامبر اسلام (ص ) به امير مؤ منان (ع ) فرموده است :
((افتتح بالملح و اختم به فانه من افتح بالملح و ختم به عوفى من اثنين و سبعين نوعا من انواع البلاء، منها الجنون و الجذام و البرص ))(196)
غذايت را با نمك شروع كن و با نمك پايان ده زيرا كسى كه اين دستور را مراعات كند از امراض گوناگونى مصون خواهد ماند كه بعضى از آنها؛ ديوانگى ، جذام (خوره ) و پيسى است .
((كلرور سديم (197) يكى از املاح لازم براى بدن مى باشد، اين ملح (198) دو عمل مهم در بدن انجام مى دهد يكى عمل شيميايى و ديگرى عمل فيزيكى :
عمل شيميايى 
((كلرور سديم در غدد معده و اثنى عشر تجزه شده و اسيد كلريدريك (199) معده را درست مى كند و بطورى كه تجزيه شده است اگر به حيوانى براى مدت نسبتا زيادى غذاهايى بدهند كه فاقد كلرور سديم و يا كلرورهاى ديگر باشد معده او اسيد كلريدريك ترشح نمى كند و يا اگر بر عكس مقدار زيادى كلرور سديم يا كلرورهاى ديگر داده شود مقدار اسيد كلريدريك معده افزايش مى يابد هنگام هضم غذا به علت ترشح اسيد كلريدريك از معده ، حالت قليايى خون زياد مى شود و پيشاب هم به همين علت تيره مى گردد.
كلرور سديم اشتها را زياد مى كند (به علت توليد نمودن اسيد كلريدريك ) سديم حاصله از تجزيه كلرور سديم در غدد معده براى ساختن ترشحات لوز المعده به كار مى رود.
عمل فيزيكى : 
عبارتست از تنظيم فشار اسمزى بين مايعات و ياخته هاى بدن . چون هر آن به علت ورود مواد غذايى و آب به بدن و عمليات شيميايى كه در آن انجام مى گيرد ممكن است تعادل فشار اسمزى به هم بخورد و اين بهم خوردگى اسمزى ، به ضرر بدن تمام مى شود، لذا بايد املاحى در بدن وجود داشته باشند كه به آسانى بتوانند اين تعادل را بر قرار نمايند املاحى كه اين عمل را انجام مى دهند بايد داراى دو خاصيت مهم باشند. يكى آنكه مولكول آنها سبك باشد تا به آسانى نقل و انتقال يابد و ديگر اينكه حتى المقدور داخل در عمليات شيميايى نشود، كلرور سديم (نمك ) از املاحى است كه ايندو خاصيت را بحد اعلى دارا مى باشد به محض اينكه غلظت مايعات بدن از حيق تعداد مولكولها كم شود جاى آنها را پر مى كند و اگر اين غلظت فزونى يابد از ميدان عمل خارج مى گردد و به اين ترتيب فشار اسمزى هميشه ثابت مى باشد.
علاوه بر دو عمل مذكور كه كلرور سديم انجام مى دهد گمان مى رود كه در عمليات سوخت بدن و دفع مواد مضره حاصله از آن مداخلاتى داشته باشند. دفع اوره و آميدها و بعضى مواد ديگر از راه كليه ها به كمك املاح قليايى و مخصوصا كلرور سديم انجام مى گيرد.
بدن انسان روزانه هفت الى 8 گرم كلرور سديم احتياج دارد و اين مقدار ممكن است به وسيله اغذيه ، داخل بدن شود ولى گاهى هم به اندازه كافى از اين راه به بدن نمى رسد. بايد شخص ، آن را به غذاى خود بيفزايد))(200)
لازم به تذكر است كه دستور مصرف نمك قبل و بعد از غذا مربوط بحال عادى و سلامت بدن است . و اگر كسى بيمارى مخصوصى داشته باشد، كه نمك برايش مضر تشخيص داده شود، مى بايست تا بهبودى كامل از مصرف نمك خوددارى كند.
و نيز تذكر اين نكته لازم است ، كه طبق دستور اسلام ، نمك خوردن قبل و عبد از غذا بايستى مقدار كم انجام شود، يعنى بخيال خاصيت بيشتر نبايد نمك هاى زيادى را با ناراحتى بر خود تحميل نمود زيرا در خود غذاها مقدارى نمك موجود است . اينك مقدار نمك به گرم در هر كيلو ماده غذايى :
شير 5 / 1 الى 2 گرم
كره تازه 1 الى 14 گرم
تخم مرغ 35 گرم
ماهى آب شيرين 48 گرم
ماهى دريا 5 گرم
نخود 68 گرم
لوبيا 50 گرم
عدس 40 / 1 گرم
سيب زمينى 85 گرم
برنج 07 گرم
ميوه جات در حدود 25 گرم
سركه 
((سركه در اثر تخمير الكل انگور يا خرما بوسيله نوع قارچ به نام ((ميكو در مآ استى )) بوجود مى آيد.
سركه تركيب شده از 7 تا 8 در صد ((اسيد استيك )) و نيز داراى مقدارى ((اسيد ماليك ))، ((اسيد سيتريك )) و ((اسيد تارتريك )) كه مجموعا به نسبت تقريبى 2 تا 3 گرم در ليتر مى باشد و همچنين بتپاترات دو پتاس و مقدارى مواد ملونه مى باشد. اسيدهاى نامبرده محرك ترشحات سلولهاى كبدى و صفرا مى باشد كه در نتيجه موجب جلوگيرى از زياد شدن اوره و چربى خون مى شود.))(201)
سركه از نظر اسلام خورشى است كه بسيار به آن توصيه شده و خوراك پيشوايان دينى بوده است از امام صادق (ع ) نقل شده ست كه فرموده :
كان اميرالمومنين (ع ) اشبه الناس طعمة برسول الله (ص ) كان ياكل الخبز و الخل و الزيت و يطعم الناس الخبز و اللحم (202)

شباهت غدا و خوراك على (ع ) به رسول خدا از همه بيشتر بود، زيرا خودش نان و سركه و روغن زيتون مى خورد ولى به مردم نان و گوشت مى داد.
روغن زيتون نيز از خوراكهاى معجزه آميز است كه در قسمت روغن از آن بحث مى شود امام صادق (ع ) نقل كرده كه اميرمومنان فرموده است :
نعم الادام الخل يكسر المرة و يحيى القلب (203)
سركه خورشى است نيكو صفرا را در هم مى شكند و قلب را زنده و روشن مى سازد.
اهميت اين كلمات و روايات ، با ترقى روز افزون علم و دانش ، روشن گرديده است .
((اگر بدانيم كه براى هضم غذا ترشحات معده ضرورت دارد، و اين ترشحات است كه روى مواد غذايى اثر كرده و آن را به صورت قابل براى بدن مى سازد. و نيز اگر بدانيم فعاليت كبد و ترشح صفرا فعاليت و ترشحات معده را تكميل و مواد غذايى را جذب مى كند. و باز اگر بدانيم ، كبد چنانچه به اصطلاح تنبل شود موجب ناراحتيهايى در بدن مى گردد مانند خستگى ، تلخى دهان و حتى استفراغ و يبوست ، آنوقت بخواص سركه كه محرك ترشحات معده بوده و فعاليت سلولهاى كبد را زياد و موجب ترشح صفرا مى شود پى ميبريم ))(204)
در دستورات اسلامى علاوه بر آنكه سركه خورشى براى نان بحساب آمده ، در بسيارى از روايات تاءكيد شده كه شروع و ختم غذا با سركه باشد. امام صادق (ع ) مى فرمايد:
ان الخل ليسد العقل (205)
سركه باعث تقويت عقل است .
بسيارى از متخصصين مواد غذايى بر اين عقيده اند كه مقدار كمى سركه هر روز با غذا بايد مصرف شود تا نه تنها به هضم غذا كمك نمايد، بلكه موجب دفع اوره و سوختن چربى خون شود.
اصولا سالاد در تمام دنيا با سركه درست مى شود، و همچنين ترشيهاى مختلف كه با سركه ساخته مى شود به همين منظور كمك مى كند))(206)
امام صادق در روايتى چندين خاصيت ديگرى براى سركه بيان مى نمايند:
((الخل ينير القلب ، و قال خل الخمر يشد اللثة و يقتل دواب البطن و يشد العقل (207)
سركه قلب را نورانى مى كند، سركه لثه دندان را محكم و كرمهاى معده را نابود و عقل را تقوين مى نمايد.
سركه بدو رقم ساخته مى شود:
1 - آب انگور يا خود انگور را در ظرف سفالى ريخته و 001/0 سركه در آن
نهاده و سر آنرا با گچ بسته مقابل مقابل آفتاب و در هواى گرم مى گذارند بعد از رسيدن سركه ميشود.
2 - آب انگور را در ظرف چينى يا سفالى ريخته و درب آن را محكم مى بندند و مقابل آفتاب ميگذارند شراب مى شود. بعد از شراب شدن مقدارى سركه داخل آن مى ريزند دو مرتبه در آن را مى بندند پس از چندى سركه مى شود و نيز سركه شراب از راه استحاله ساخته مى شود يعنى بعد از آنكه شراب شد بدون ريختن سركه خود بخود سركه مى شود. در كلام امام (ع ) كه فرموده سركه شراب منظورشان دو قسم اخير است .
در خاتمه تذكر اين نكته لازم است ؛ سركه براى اشخاص سالم بعنوان پيشگيرى از امراض احتمالى است بنابراين اگر كسى مريض باشد و از طرف طبيب ، خوردن سركه برايش ممنوع شناخته شده باشد البته نبايد بخورد و اين خواص و مزايا و استحباب براى او نيست .
بخش سوم : ميوه ها 
ميوه ها بخش سوم اين كتاب را تشكيل مى دهند اهميتى كه اسلام براى ميوه ها قائل است بيشتر از بسيارى از غذاها است در قرآن مجيد آيات زيادى است كه بطور عموم نام ميوه ها را برده ، و آنها را دليل بر عظمت آفريدگار قرار داده ، و بعضى آيات از ميوه مشخص نامبرده است .
از آياتى كه بطور عمومى و خصوصى نام ميوه ها را بر ده اين آيه است .
و هو الذى انشا جنات معروشات و غير معروشات ، و النخل و الزرع مختلفا اكله و الزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه كلوا من ثمره اذااثمر...(208)
خداوند آفريد باغهايى كه نيازمند به داربست است ، و باغهايى كه نيازمند به آن نيست و نيز آفريد خرما و بذرهايى كه از جهت خوراك متفاوتند، و بوجود آورده زيتون و انار كه برخى شبيه به هم ، و بعضى بى شباهت به يكديگرند، و هرگاه ميوه و ثمره آنها رسيد از آنها بهره بردارى كنيد.
در اين آيه ، از خرما، دانه هاى زراعتى (گندم ، جو و برنج ...) زيتون و انار نامبرده شده ، ضمنا بايد دانست ميوه هايى كه در قرآن نام آنها برده شده از نظر خاصيت غذايى با بعضى ديگر از ميوه ها قابل مقايسه نيستند.
اهميت ميوه ها در نظر پيشواى اسلام پيغمبر(ص ) بقدرى زياد بوده كه در روايتى چنين آمده است :
كان رسول الله صل الله عليه و آله اذا اتى بفاكهة حديثة قلبها و وضعها على عينيه و يقول : اللهم اريتنا اولها فارنا اخرها(209)
وقتى ميوه تازه اى براى پيغمبر(ص ) مى آورند آنرا مى بوسيد و بر دو چشم خويش مى گذارد و مى فرمود: بار خدايا. ابتداى آمدن اين ميوه را به ما نشان دادى اواخر اين ميوه را نيز به ما نشان ده .
از اين روايت دو مطلب استفاده مى شود:
1 - احترام به نعمتهاى خداوند، زيرا قدرت و علم خداوند در يك ميوه كاملا نمايان است كه از چوب خشكى با گذشت چند ماه ميوه اى با طراوت ، زيبا خوش رنگ و معطر بوجود مى آورد.
2 - عظمت و اهميت ميوه از نظر مواد خوراكى و غذايى و تاءثيرى كه در سلامت و حفظ جوانى انسانها دارد...
بهتر است نقش ميوه در سلامت انسانها را از زبان يك پزشك غذا شناس ‍ بشنويم .
دكتر (اتو كارك ) مى گويد:
هر پوى كه به مصرف خريد ميوه ها برسانيد، سرمايه اى است كه بخوبى حفظ شده و مقاومت ما را در مقابل بيماريها افزايش مى دهد، شما ميگوئيد ميوه ها گران هستند من از شما مى پرسم دواها چطور؟(210)
ميوه منبعى از املاح معدنى اند 
در ميوه ها انواع و اقسام مواد معدنى كه هر يك به نوبه خود سازنده يك قسمت از بدن ما هستند وجود دارد مانند:
1 - آهن : آهن ميوه براى تجديد گلبولهاى قرمز خون در مورد كم خونى و بيمارى (زردى دختران ) اهميت زيادى دارد. و نسبت به آهنى كه در گوشت و تخم مرغ هست اين امتياز را دارد كه به علت زيادى مواد سفيده اى ، توليد ناراحتى در بدن نمى كند.
2 - آهك : آهك به استخوانهاى بدن ما غذا مى دهد، و براى بيماريهايى مانند، سل ، انواع دمل و كورك ، سرطان ، ورم غده ها و عفونت غده ها لازم است و رژيمى كه سرشاز از ميوه باشد آهك (اكسيد كلسيم ) مورد احتياج بدن ما را فراهم مى سازد.
3 - فسفر: فسفر، ماده است كه براى مغز و انرژى عضلات فوق العاده لازم و ضد بيماريهاى عصبى مى باشد. پروفسور ((بوشار)) مى گويد:
بدون فسفر هيچ سلولى نمى تواند رشد كرده و افزايش يابد.
4 - منيزيم : منيزيم در ميوه ها زياد است و وجود آن معده و روده ها را به فعاليت مى اندازد و عمل هضم را آسان و بهتر مى سازد، كار سلسله اعصاب را مرتب مى كند و از سرطان جلوگيرى مى نمايد.
5 - پتاسيم : پتاسيم براى قلب مقوى است و ادرار را زياد مى كند، عمل امعاء را تقويت كرده مزاج را قليايى مى سازد، چينيها و ژاپنى ها زياد برنج مى خورند و چنانكه مى دانيد برنج داراى املاح پتاسيك مى باشد به همين جهت است كه آنها كمتر به نقرس و رماتيسم مبتلا مى گردند.
6 - سديم : سديم ، كار امعاء را منظم مى سازد.
7 - گوگرد: گوگرد، خون را ضد عفونى و تصفيه مى كند براى عفونتهاى داخلى و بيماريهاى پوستى و برونشيت مفيد است .
8 - سيليس : سيليس ، استخوانها و رگها را محكم مى كند و جريان خون را به فعاليت وا مى دارد وراشيتيسم و تصلب شرائين را معالجه مى كند.
9 - يد: براى كار غده ها و ترشحات داخلى مخصوصا ترشح غده و تروئيد لازم است ، يد، ضد اسكوربوت بوده و ادرار آور است ، بيماريهاى لنفاتيسم راشى تيسم ، سفليس ، نقرس و رماتيسم را معالجه مى كند.
10 - ارسنيك : ارسنيك ، نيرو و قوت مى بخشد، از سل جلوگيرى مى كند هنگامى كه تب بر بدن وارد مى شود، مقدار زيادى آهن و املاح بدن ما تلف مى گردد.
به همين علت است اشخاصى كه حصبه يا مخملك مى گيرند بايد زياد ميوه بخورند.
11 - قند: قندى كه در ميوه جات موجود است غير از قند معمولى است و به مراتب از آن بهتر است ، قند ميوه ها براى نيرو بخشيدن به عضلات ما بسيار لازم است . قند ميوه ها مخلوطى است از ((گلوگز)) و ((لولوز)) كه مستقيما هضم و جذب بدن مى شود و هيچ گونه وجه اشتراكى با قند معمولى ندارد.
قند ميوه ها براى اشخاص پرهيزدار اجازه داده شده تا آنرا مصرف كنند زيرا مصارف چنين قندى براى آنها مفيد است .(211)
ميوه ها را پوست نكنيد 
يكى از دستورهاى عالى اسلام كه پس از گذشت قرنها دانشمندان به فلسفه و حكمت آن پى برده اند، پوست نكندن ميوه ها است ، و اينكه نمونه اى از سخنان پيشوايان اسلام را از نظر خوانندگان گرامى مى گذارنيم . امام صادق عليه السلام در مورد حالات پدرش امام باقر(ع ) مى فرمايد:
كان يكره تقشير الثمرة (212)
پوست كندن ميوه را مكروه مى داشت .
((پوست ميوه ها چون در مجاورت هوا و آفتاب قرار گرفته است بيش از گوشت آن داراى مقدار سرشارى از ويتامينها مخصوصا ويتامين (آ) مى باشد.
از طرف ديگر پوست ميوه ها داراى دياستازها مى باشد و يك دياساتاز مخمرى است كه يك ماده غذايى را به ماده ديگر تبديل مى كند، همين طور طبيعت به كمك دياستاز هايى كه در پوست ميوه ها جمع كرده است گوشت ميوه ها را قابل هضم و جذب ساخته است ، بنابراين اگر پوست ميوه ها را كنده و به دور بريزيم ، مرتكب خطا و اشتباه بزرگى شده ايم ))(213)
ميوه ها را بشوئيم 
موضوع ديگر دستور شستشوى ميوه قبل از خوردن آن است . با پيشرفت دانش هر روز نقابى از چهره دستورات اسلام برداشته مى شود و عظمت پيشواى آن را به تمام جهانيان ثابت مى كند، از جمله احاديث و سخنانى كه در مرد شستشوى ميوه ها آمده است حديث ذيل است كه امام صادق (ع ) مى فرمايد:
ان لكل ثمرة سماما، فاذا اتيتم بها فامسوها بالماء او اغمسوها فى الماء))(214)
براى هر ميوه اى سمومى است وقتى به دست شما رسيد آنرا با آب شستشو بدهيد يا در ميان آب فرو ببريد.
((ميوه هايى را كه مغازه هاى ميوه فروشى و يا در جلوى معابر پهن مى كنند، ممكن است مورد هجوم ميكروبها قرار گيرد، ميكروبهايى بر پوست آنها بنشينند بدون اين كه از پوست داخل گوشت آن شود.
پس اگر ما ميوه هايى را كه از بازار مى خريم بشوئيم به احتياط نزديكتر است و بعلاوه با شستن آن اگر ميوه ها را سم پاشى كرده باشند سم آن بر طرف مى گردد))(215)
ميوه هاى بهشتى 
ميوه ها انواع و اقسام فراوانى دارند هر كدام خاصيت مخصوص به خود را دارا مى باشند، ولى از بين همه ، بعضى داراى مزيت هاى بيشترى از نظر مواد حياتى و خواص غذايى هستند، اسلام از اين ميوه ها بيشتر تعريف نموده و آنها را بعنوان ميوه هاى بهشتى معرفى فرموده است .
امام صادق (ع ) در اين باره مى فرمايد:
خمس من فاكهة الجنة فى الدنيا، الرمان الامليسى و التفاح والسفر جل و العنب و الرطب المشان (216)
پنج ميوه از ميوه هاى بهشتى است : انار، سيب ، به ، انگور، و خرما.
در قرآن مجيد نيز بعضى از اين ميوه ها به اضافه زيتون و انجير ذكر شده است .
پس براى بيان خاصيت ميوه ها از انار كه جز و همين ميوه هاى بهشتى است شروع مى نمائيم .
انار 
درختى است از تيره ((گرانا تاسه )) كه به عربى رمان و به عبرى ريمون گويند، پيدايش آن را برخى از ايران دانسته اند و امروز در بيشتر نقاط جهان ديده مى شود و سابقه تقريبا چهار هزار ساله در ايران دارد.
تجزيه انار 
((مقدار آب دانه انار 74 درصد مى باشد. دانه انار بين 60 - 66 درصد انار را تشكيل مى دهد و 80 - 85 درصد انار دانه انار آب آن يا شيره انار بوده و بدين ترتيب 50 درصد انار، آب انار است وزن مخصوص آب انار بطور متوسط 51 / 1 بوده و در يك كيلو اب آنار 145 گرم ماده محلول موجود است كه عبارتند از گلوسيدها، پروتيدها، لپيدو اسيدهاى آلى وتانن و ويتامين هاى مختلف و املاح محلول .
180
در انارهاى مرغوب مقدار گلولز انار 9 - 10 گرم درصد گرم آب انار و در انارهاى ملس 7 - 8 و در انارهاى ترش شمال ايران 4 - 5 گرم مى باشد.
مقدار قند غير احيا كننده در آب انار شيرين 9 / 1 گرم در 100 گرم بوده و در انار ترش تقريبا وجود ندارد پروتيد انار شيرين بين - 6 - 9 گرم آب انار مى باشد اسيدهاى انار عبارتند از:
اسيد تارتريك . (كه زياد كننده ترشحات لوزالمعده بوده و با اكسيدهاى فلزى تركيب شده تركيبات قى آور درست مى نمايند).
اسيد ساليسيليك كه در بيشتر ميوه جات رسيده وجود دارد (براى ترشحات معده مفيد بوده اشتها آور است ).
مقدار اسيد تارتريك در يك ليتر آب انار شيرين 6، ملس 12، ترش 5 / 37 مى باشد.
تانن يا جوهر مازويا اسيد تانيك يا اسيد گالو تانيك يا اسيد دعا تانيك يكى از اسيدهاى موجود در انار است .
مقدار تانن آب انار شيرين 14. /. - 17. /. - گرم در 100 گرم آب انار مى باشد.
تانن چون خاصيت انقباضى دارد در خونريزيهاى مختلف و اسهالهاى ساده و خونى از 1 تا 4 گرم در روز مصرف مى شود بعلاوه در امراض جلدى بويژه زرد زخم و تعريق زياد جلدى بصورت مرحم مورد استعمال دارد.
مقدار ويتامين (ث ) انار شيرين تقريبا 15 ميلى گرم در ليتر بوده واگر انار كهنه و مخصوصا پوسيده باشد مقدارش كم ميشود.
عصاره خشك آب انار حدود 5 / 14 گرم و خاكستر 100 گرم آب انار شيرين 1 - 1 / 1 گرم مى باشد.
فلزات موجود در خاكستر آب انار عبارتند: از آهن ، كلسيم ، منيزيم ، پتاسيم ، و شبه فلزاتش فسفر گوگرد و كلر است .))(217)
خواص انار 
ميتوان گفت تاءكيدى كه از جانب پيشوايان دينى درباره خوردن انواع انار (شيرين و ترش و شيرين ) رسيده درباره هيچ ميوه ديگرى نيامده است . در حديثى از امام صادق (ع ) چنين نقل شده كه فرمود:
((عليكم بالرمان فانه لم ياكله جائع الا اجزاه و لا شبعان الا امراه ))(218)
از انار استفاده كامل ببريد زيرا اگر شخص گرسنه آنرا بخورد، او را كفايت مى كند و اگر شخص سير بخورد اشتها آور است .
1 - تقويت قوه باه
2 - نيكويى رخسار، در مورد تقويت باه مى گويند.
((املاح آب انار چون به صورت تركيب با مواد آلى است زود جذب شده و در راشيتيسم و كم خونى و ضعف اعصاب و تقويت عمومى بدن مورد مصرف دارد))(219)

next page

fehrest page

back page