اسلام پزشك بى دارو

احمد امين شيرازى

- ۳ -


تاءكيد بيشتر 
پيشوايان بزرگ اسلام در مورد مسواك ، بيش از خلال اهميت داده اند پيامبر مى فرمودند:
لو لا ان اشق على امتى لامرتهم بالسواك مع كل صلوة (93)
اگر براى مردم دشوار نبود در هر نماز، مسواك كردن را واجب ميكردم و نيز آنحضرت فرمودند:
ركعتين بسواك احب الى الله عزوجل من سبعين ركعة بغير سواك (94)
دو ركعت نماز كه بعد از شستن و مسواك نمودن دندان خوانده شود از هفتاد ركعت بدون مسواك بهتر است .
و امام صادق (ع ) مى فرمايد:
((فى السواك اثنتى عشرة خصلة ، هو من السنة و مطهرة للفم و مجلاة للبصر و يرضى الرحمن . و يبض الاسنان و يذهب بالحفر. و يشد اللثة و يشتهى الطعام و يذهب بالبلغم و يزيد فى الحفظ و يضاعف الحسنات و تفرح به الملائكه ))(95)
براى مسواك كردن نمودن دوازده فايده است : 1 - مسواك كردن پيروى از سنت پيامبر است . 2 - دهان را پاك مى نمايد. 3 - سبب ازدياد نور چشم است . 4 - باعث خشنودى خدا است . 5 - باعث سفيد و زيبايى دندان است . 6 - از كرم خوردگى دندان جلوگيرى مى كند. 7 - لثه را محكم مى سازد. 8 - اشتها را زياد مى نمايد. 9 - بلغم را از بين مى برد. 10 - حافظه را تقويت مى نمايد. 11 - حسنات انسان را در پيشگاه خدا زياد مى كند. 12 - فرشتگان نيز خرسند مى شوند.(96)
چنانكه قبلا اشاره نموديم شايد منشاء هشتاد درصد بيماريهاى لثه و دندان ، مسواك نكردن و شستشو ندادن دندان است . به اين حقيقت مسلم ، نبى گرامى اسلام (ص ) اشاره فرموده است :
((من استعمل الخضبتين امن من عذاب الكلبتين ))(97)
هر كس خلال و مسواك نمايد از ناراحتى كشيدن دندان (گار انبر پزشك ) در امان خواهد ماند.
چگونه مسواك كنيم ؟ 
بعضى خيال مى كنند مسواك را مى بايست بطور افقى روى دندانها كشيد در صورتى كه كاملا بر خلاف است .
((مسواك را از جانب گوشت دندان بطرف تاج آن ببريد يعنى : جهت و امتداد كشيدن مسواك در دندانهاى زيرين از پائين به بالا و در دندانهاى زبرين از بالا به پائين خواهد بود عكس اين حركت خطرناك است چه خورده هاى غذا در اين دندانها مى ماند و سبب عفونت مى شود. مسواك را بايد چند باز از جلو دندانها به عقب و عكس از عقب دهان به جلو كشيد به طوريكه تمام دندانها مسواك كشيده شود و آن سطحى كه به سوى دهان است نيز بايد مسواك كشيد.))(98)
((استاكوا عرضا و لا تستاكوا طولا))(99)
دندآنهارا از طرف عرض (عمودى ) مسواك نمائيد به از جهت طول (افقى ).
چوب مسواك  
مسواك بايد نرم و خوشبو و ضمنا با استقامت و با دوام باشد. در كشورهاى متمدن ، انواع و اقسام ساخته شده و در همه جا ديده مى شود.
اسلام در مورد چوب مسواك بهترين مسواكها را معرفى مى كند. يعنى مسواكى كه كاملا طبيعى است و مزاياى يك مسواك خوب را در بر دارد.
عن الرضا(ع ):
ان اجود ما استكت به ليف الا راك فانه يجلو الاسنان و يطيب النكهة و يشد اللثة و يسمنها. و هو نافع من الحفر اذا كان باعتدال (100)
امام هشتم (ع ) مى فرمايد:
بهترين چوبهاى مسواك چوب درخت اراك (101) است ، زيرا اين چوب دندانها را جلا مى دهد و دهان را خوشبو مى كند و لثه ها را محكم كرده و نيز از كرم خوردگى جلوگيرى مى نمايد. و اين فوائد در صورتى است كه مسواك كردن با اعتدال و ميانه روى همراه باشد.
زياد هم مسواك نكنيم ! 
همانطوريكه در هر كار بايد اعتدال را مراعات كنيم درباره مسواك كردن نيز بايد از اين قاعده و دستور پيروى نمائيم . زياده روى در مسواك و دائما مزاحم لثه و دندان شدن ، كار صحيحى نيست .
عن الرضا(ع ):
((الاكثار منه يرق الاسنان ، و يزعزعها و يضعف اصولها.))(102)
امام هشتم مى فرمود: زياده روى در مسواك كردن باعث صدمه ميناى دندان و سست شدن ريشه هاى آن است .
شيرينى ها و فساد دندان 
خوردن چيزهاى چسبنده و شيرين ، دشمنى فوق العاده با ميناى دندان دارد زيرا دندان داراى حفره ها و به اصطلاح دست اندازهايى است ، و ماندن شيرينى در آن حفره ها سبب پوسيدگى دندان مى شود ولى از آنجا كه نمى توان شيرينى را ترك گفت زيرا مواد قندى يكى از مواد لازم براى بدن ما است بايد تدبيرى به كار برد تا هم از شيرينى استفاده نمائيم و هم دندان فاسد نشود.
براى نجات از فساد كه از ناحيه خوردن شيرينى به وجود مى آيد امام هشتم دستورى فرموده اند كه در ذيل مى خوانيد.
آن حضرت در رساله المذهبه مى فرمايد:
((من اراد ان لا يفسد اسنانه فلا ياكال حلوا الا بعد كسرة خبز))(103)
هر كسى مايل است دندانهايش سالم بماند شيرينى را بعد از خوردن مقدارى نان صرف كند. زيرا نان در دهان خمير مى شود. و اين خمير گودالها و حفره هاى مينا را پر مى كند و به اين صورت شيرينى هيچ گونه تاءثير سوئى بر روى دندان نخواهد گذاشت .
يكى از هوسهاى مضرى كه زيان فوق العاده به سلامت و استحكام دندان وارد مى سازد هوس خوردن شيرينى است كه راه را بر روى بيماريهاى دندان مى گشايد. جنون مصرف امروز در كشورهاى متمدن جهان زياد شده است و يكى از علل عمده امراض دندان است .
در آمريكا شربتهاى شيرين و قندى به نامهاى مختلف چون اقيانوسها جريان دارد و هر روز آشاميده مى شود و قبل از اينكه اين گونه شربتهاى قندى وارد معده شود شيرينى آن بر روى ميناى دندان مى ماند و رفته رفته دندان را فاسد مى كند. جويدن آدامس هم علاوه بر اينكه هم خطر براى سلامتى دندان در بر دارد براى معده مضر است و هر كسى بايد حتى الامكان تا مى تواند از مصر اين مواد زيان بخش براى حفظ سلامت ، خود دارى نمايد.
اگر شما از شيرينى ميوه ها و آب ميوه ها كه بروى دندان شما مى ماند مى ترسيد و به اين وسيله از نوشيدن آب ميوه و ليمو ترش خود دارى مى كنيد مى توانيد براى بر طرف كردن اثر آب ميوه از روى ميناى دندانها پس از مصرف آن دهان را با آب ساده بشوئيد))(104)
آنچه در اين باره از امام رضا(ع ) نوشتيم ، جويدن كمى نان قبل از خوردن شيرينى بود و آنچه دكتر ((هاوزر)) دستور ميدهد، شستن دندان با آب بعد از خوردن شيرينى است البته بين اين دو دستور فرق بسيار است ، زيرا بعد از خوردن شيرينى و نفوذ آنها در حفرهاى دندان ، آب خالص مشكل است بتواند آنها را كاملا زايل سازد، و جلو نفوذ شيرينى ها را بگيرد در صورتيكه اگر خمير نان ، روى حفره ها را قبل از خوردن شيرينى بگيرد، شيرينى ها هيچگونه اثر سوئى روى دندان نخواهد گذاشت .
بخش دوم : غذاشناسى اسلام 
در اين بخش از خوردنيها و آشاميدنيها، بحث مى شود:
گوشت  
درباره اينكه انسان ، گوشتخوار يا علفخوار است ؛ بين غذا شناسان و دانشمندان اختلاف است ، بعضى گوشت را براى انسان حرام مى دانند، و با دلائلى آنرا يك سم كشنده معرفى مى كنند، و مى گويند:
ما انسانها بايد از عوائد و فوائد حيوانات مانند شير گاو و تخم مرغ استفاده كنيم ، نه از لاشه و گوشت آنها.
در برابر اين گروه ، عده اى گوشت را براى انسان ، يك غذاى لازم و ضروريمى دانند و مى گويند انسان گوشت خوار است .
البته كسانى كه گوشت را براى انسان يك غذاى لازم و ضرورى مى دانند مى گويند زياده روى در خوردن آن جايز نيست .
اسلام گوشت را جزء غذاى انسان مى داند. ولى همان اندازه كه براى آن ارزش اهميت قائل است زياد خوردن آنرا تجويز نمى كند. بلكه زياد خوردن گوشت را مكروه و ناپسند مى داند.
امام صادق (ع ) مى فرمايد:
((اذا ضعف المسلم فليا كل اللحم و اللبن فان الله تعالى جعف القوة فيهما))(105)
هر وقت شخصى از نظر قواى جسمى ضعيف شد گوشت و شير بخورد زيرا خداوند قوت و نيرو را در اين دو قرار داده است .
گوشت يكى از ذخائر بزرگ غذايى بشمار مى رود. اين ماده داراى مواد ((پروتيد)) مى باشد كه بعد از پختن ، نسبت مواد مزبور از بيست در صد تجاور مى كند. مواد پروتيدى (106) در زندگانى اشخاص ضرورى و داراى عمل حياتى مى باشد، به اين معنى كه عناصر زنده سلولهاى بدن را تشكيل مى دهد، يك غذاى متناسب و متعادل آن است كه براى هر كيلوگرم وزن بدن داراى يك گرم ماده پروتيدى بوده و مخصوصا دو پنجم از ماده مزبور از نوع حيوانى باشد زيرا، پروتيد، تنها ماده حيوانى است كه موجب تشكيل موادى به نام موادى حافظ سلولهاى بدن ما بخصوص سلولهاى كبدى مى گردد.
((مدتى گوشت را در زمره مواد غير لازم و احيانا مضر محسوب مى داشتند كه تا آنكه پس از مطالعات و مباحثات طولانى ثابت شد كه گوشت در رژيم بيماران داراى خواص گرانبها و قابل توجهى است .
بطوريكه مى دانيم مواد موجود در گوشت مانند مواد پروتيدى براى ادامه زندگى ضرورى مى باشد. نهايت آنكه مقدار آن نزد اشخاص نسبت به وضعيت جسمانى و نوع شغل فرق مى كند.
مقدار گوشت براى اشخاص مسن و روماتيسمى و لنفاوى مزاج و مبتلايان به نقرس و همچنين براى مبتلايان به بيماريهاى كليه و مبتلايان به فشار خون بايد تقليل يابد و در صورت لزوم از استعمال آن خوددارى شود.
100
مبتلايان به بيماريهاى هاضمه گوشت را خوب تحمل مى نمايند مشروط بر آنكه نكات زير رعايت شود.
1 - گوشت مصرفى گاو، گوساله ؛ گوسفند و مرغ بايد تازه باشد.
2 - چربى گوشت كاملا جدا شده نبايد چربى ديگرى هم به آن اضافه شود.
3 - استعمال گوشتهايى كه چرب هستند بايد غدقن شود مانند گوشت خوك حتى قسمت هاى بدون چربى آنها. استعمال گوشت هاى چرب ديگر مانند گوشت غاز، مرغابى ، و كبوتر در بيماريهاى كبدى و دستگاه گوارش ‍ مضر است ))(107)
گوشت خوارى 
روش گوشتخوارى به اين معنى كه انسان نيز مانند درندگان هميشه گوشت بخورد در اسلام نهى شده است .
شخصى در اين مورد نقل مى كند كه نزد امام صادق (ع ) بودم :
((فذكر اللحم . فقال : كل يوما بلحم و يوما بلبن و يوما بشى ء آخر))(108)
نامى از گوشت برده شد. آنحضرت فرمود يك روز گوشت بخور؛ روز ديگر شير و روز سوم غذاى ديگرى .
از نظر فقهاى شيعه نيز خوردن گوشت ، سه روز يك بار استحباب دارد فقيه بزرگ مرحوم شهيد اول در كتاب دروس مى گويد:
((انه يستحب فى كل ثلاثة ايام ، و لو دام عليه اسبوعين و نحوها لعلة و فى الصوم فلا باس و يكره اكله فى اليوم مرتين ))(109)
خوردن گوشت در هر سه روز يكمرتبه مستحب است و اگر به واسطه كسالت و بيمارى يا بواسطه گرفتن روزه به خوردن آن هر روز ادامه داه شود ايراد و اشكالى ندارد و دو مرتبه خوردن آن در روز مكروه و ناپسند است .
((آمار نشان داده كه ورم روده در نزد فرانسويان ، انگليسها يا بلژيكها و رومانى ها كه زايد گوشت مى خورند از ساير ممالك است . و بر عكس اين مرض در آلمان و جنوب ايتاليا كمتر ديده ميشود.
طبيبى مى نويسد:
ورم روده را در بين تونسى ها و هنديها نديدم زيرا من در اين مناطق مدتها كار كرده ام و تجربه دارم و علت امر آن است كه مصرف گوشت در بين اين مناطق بطور استثنايى است .
اين پزشك مى گويد:
من تمام مدتى كه در سويس تحصيل نموده و كار كرده ام فقط چهار مورد بيمارى تورم روده را ديده ام و آنها فرزندان قصاب بوده اند، و در اين موضوع عجيبى بود كه نظر مرا بسوى مواد ازت دار در مورد تورم امعاء جلب كرد))(110)
گوشت نپخته (نيمه خام ) 
گوشتهاى نيمه خام هم بجاى منفعت زيانهايى در بر دارد متاسفانه برخى خيال مى كنند كه اگر گوشت كمتر پخته شود بيشتر نيرو و انرژى دارد. و كمتر مواد نيرو بخش آن نابود مى شود، در صورتيكه اين گمان درباره سبزيها بجاست اما در باره گوشت كاملا بى اساس است .
در اين باره از قول امام صادق (ع ) نقل شده :
((قال سالته عن اكل اللحم النى فقال هذا طعام السباع ))(111)
مردى مى گيد از امام ششم (ع ) درباره گوشت نيمه خام سوال كردم . آن حضرت فرمودند اين غذاى درندگان است .
و نيز امام باقر(ع ) از پيامبر((ص )) نقل مى كند:
ان رسول الله (ص ) نهاى ان يوكل اللحم غريضا و قال انما ياكله السباع ))(112)
رسول خدا نهى مى فرمود از خوردن گوشت نيمه خام و مى فرمود: آن غذاى درندگان است .
((دانشمند ديگرى در مورد آپانديسيت و بيمارى عفونت روده بزرگ عقيده دارد كه اين امراض به علت افراد در خوردن گوشت است مخصوصا خام يا نيمه پخته . حالا درك مى كنيد كه چرا ورم روده و مرض آپانديس در شهرهاى بزرگ انگلستان ، هلند، بلژيك و رومانى بسيار است . زيرا در اين شهرها گوشت و تخم مرغ و حبوبات زياد مصرف مى شود و مخصوصا اينكه تازگيها مد شده است كه گوشت را نيمه پخته بخورند، اين گوشت نيم پخته محصول غذايى جديد است كه فعلا در اروپا معمول است . و اين رژيم ، عفونت هاى معده را بيشتر كرده است در زندانها كه گوشت خوارى كمتر است مرض آپانديس بسيار نادر است .در صورتيكه اين امراض در همان شهرى كه زندان در آن واقع است بسيار است ))(113)
گوشتهاى مانده و كهنه 
يكى از خطرناكترين مسموميتها را مى توان در خوردن گوشتهاى مانده و كهنه دانست . درست است كه بعضى غذاهاى ديگر هم انسار را دچار مسموميت غذايى مى كند اما قدرت سمى و سرعت مسموميت هيچكدام به اندازه گوشت نيست .
امام صادق در اين باره مى فرمايد:
((ثلاثة يهدمن البدن و ربما قتلن اكل القديد...))(114)
سه چيز است كه بدن را در هم مى شكنند و گاهى مى كشند گوشت كهنه يكى از سه چيز است .
((در علم ميكروب شناسى ثابت شده است كه به هيچ وجه ميكربها نمى توانند آنطورى كه در بقاياى گوشتى نشو و نما مى كنند در مواد گياهى فعاليت داشته باشند. معده و مدفوع هيچ حيوانى مثل انسانهاى گوشتخوار متعفن نيست . و اين بوى زننده كه از مدفوع انسان متصاعد مى شود دليل گنديدن مواد گوشتى در روده هاى آنها است ))(115)
انواع گوشتها 
هر حيوانى داراى گوشت مخصوصى است ، كه از نظر خاصيت و مواد غذايى با گوشتهاى ديگر تفاوت دارد. اسلام با دقت بيشترى خواص ‍ گوشتها را براى ما بيان مى نمايد، يعنى بعضى را حرام و بعضى را مكروه و براى بعضى ترجيح بيشترى قائل شده .
مثلا گوشت حيوانات گوشتخوار را بطور كلى حرام مى داند، گوشت الاغ و استر و اسب را مكروه شمرده و در مقايسه بين گوشت گوسفند و گاو، گوشت گوسفند را بر گاو ترجيح داده و در عوض شير گاو و روغن آن را، بر شير و روغن گوسفند برترى داده است . و فقط گوشت گاو را در يك مورد بعنوان دوا تعريف نموده .
((عن النبى (ص ) لحم البقر بالسلق ينفع من البرص ))(116)
پيغمبر اكرم مى فرمايد:
گوشت گاو با چغندر براى بيمارى پيسى و برص مفيد است .
و امام صادق (ع ) مى فرمايد:
((لحم البقر داء و اسمانها شفاء و البانها دواء))(117)
گوشت گاو بيمارى است و روغن آن شفاء، و شير آن داروى بيمار است .
اسلام گوشت ((دراج ))(118) را سبب تسكين غم و اندوه دانسته و گوشت ((حبارا))(119) را علاج بواسير و گوشت ((قطاة ))(120) براى بيمارى يرقان تجويز فرموده است .
عن النبى (ص ):
((لحم القطاة لليرقان و لحم الحبارى للبواسير و وجع الظهر و لحم الدراج لتسكين الغم و الكرب ))(121)
ماهيها 
ماهيها به دو دسته تقسيم مى شوند. يك قسمت كه بدون پولك هستند گوشت آنها حراماست . ماهيهاى پولك دار حلال گوشت هستند.
از نظر اسلام مصرف زياد گوشت ماهى درست نيست .
امير مومنان على (ع ) در اين باره مى فرمايد:
((لا تدمنوا اكل السمك فانه يذيب الجسد))(122)
بخوردن ماهى ادامه ندهيد كه بدن را لاغر مى كند.
و حتى در بعضى از احايث آمده كه :
((اكل الحيتان يورث السل ))(123)
خوردن ماهى بيمارى سل مى آورد.
گوشت خرگوش نيز از نظر اسلام حرام است .
((گوشت خرگوش داراى مقدارى زيادى پورين است ، و از همين رو هميشه بوى ادرار مى دهد و بسيار خطرناك است ، گوشت پرندگان ، مولد اسيد اوريك زيادترى است ، گوشت پرندگان و گوشت خرگوش باعث غلبه خون مى شوند زيرا حرارت بدن اين حيوان 39 تا 40 درجه است و 2 تا 3 درجه از حرارت بدن انسان بيشتر مى باشد.
ماهيهاى غير پولك دار و خرچگنها از جسد ماهيهاى ديگر تغذيه مى كنند مخصوصا خرچنگها بخوردن جسد انسان علاقه زيادى دارند. گوشت ماهى و خرچنگ در بدن ايجاد كهير مى كند اين كهير نتيجه مسموميت خون است ))(124)
شير 
شير يكى از غذاهاى مقوى و كامل بشمار مى رود. سالم ترين شيرها، شير گاو است كه با مزاج انسان نيز مناسب تر است .
شير مملو از كلسيم است .
كلسيم نمك مخصوصى است كه براى استحكام استخوان هاى بدن ، ناخنها و موها نقش حياتى دارد، بدون كلسيم استخوانهاسست مى شوند، دندانها مى پوسند، ناخنها مى شكنند و مويها مى ريزند.
((وجود كلسيم تنها براى استخوانها، دندانها، و مويها لازم نيست بلكه براى محكم عضلات نيز وجودش نهايت لزوم را دارد. مخصوصا براى عضلات قلب كه دائما در حركت مى باشند))(125)
مردى به امام صادق (ع ) عرض مى كند: استخوانهايم سسست و بدنم ضعيف گشته حضرت فرمود حتما شير بياشام زيرا شير تو را از لاغرى مفرط نجات مى دهد و به استخوانهايت استحكام مى بخشد.
قال له (للصادق ع ) انى اجد الضعف فى بدنى فقال له عليك باللبن فانه ينبت اللحم و يشد العظم ))(126)
اين سخن از امام ششم (ع ) در زمانى كه نامى از كلسيم و خواص آن نبوده البته جنبه اعجاز دارد.
((بدون كلسيم ، قلب خسته و امراض قلبى ايجاد مى شوند، اين امراض ‍ اكنون عامل شماره يك مرگ انسان مى باشند.
بدون كلسيم استخوانهاى ما، سست مى شوند و آهك بدن ما، كم مى گردد. و اكثر مردم به اين بيمارى مبتلا مى باشند. ستون فقراتشان ناقص است ؛ شكستگى زياد در استخوانهاى آنهامخصوصا كشاله ران آنها پيدا مى شود.))(127)
پيامبر اسلام (ص ) مى فرمايد:
((ليس يجزى مكان الطعام و الشراب غير اللبن ))(128)
از خوردنيها و آشاميدنها چيزى جانشين شير نيست .
((بيمارى چيزى جز كمبود نيست و چون شير مانع كمبودى است مانع جميع امراض هم مى باشد.))(129)
پيامبر اكرم در باره زنام حامله توصيه فرموده است كه به آنها شير داده شود كه خوردن شير سبب زياد عقل كودكشان مى گردد.
قال النبى (ص ):
((اسقوا نسائكم الحوامل الالبان . فانها تزيد فى عقل الصبى ))(130)
((خوردن يك ليوان شير همه روزه بطور صبحانه براى زن حامله تقريبا ضرورى است . نوازد براى تامين كلسيم بدن خود احتياج به مقدار زياد كلسيم دارد و بايد آن را مادر از راه تغذيه تامين نمايد))(131)
ناسازگارى شير 
از آنجا كه هر غذايى اثر مخصوص دارد خوردن دو غذا با هم گاهى ايجاد ناراحتى مى كند. كسيكه مى خواهد كنار سفره رنگين نشيند و از غذاهاى متعددى مصر كند بايد تا اندازه اى از خواص هر يك از غذاها اطلاع داشته باشد زيرا در غير اينصورت ممكن است چندى غذاى مخالف هم را بخورد و براى خود ايجاد نگرانى كند مثلا از قديم الايام گفته خورد زيرا مسلم است كه سبب بهم خوردن مزاج ميشود. لذا مى بينيم امام صادق در بعضى موارد به اشخاصى فرموده است بيمارى شما در اثر همراه خوردن دو غذاى ناسازگار است چنانكه مى خوانيم كه شخصى به او عرض كرد:
((انى اكلت لبنا فضرنى . فقال : لا والله ما ضر شيئا قط و لكنك الكته مع غيره فضرك الذى اكلته معه فظننت ان ذلك من اللبن ))(132)
من شير خوردم و مريض شدم ، حضرت فرمودند چنين نيست . تو حتما غذاى ديگرى خورده اى و آن غذا به واسطه ناسازگارى با شير تو را بيمار كرده است .
يكى از بهترين خوردنيها كه با شير سر سازگارى دارد و كليه را نيز نيرو مى بخشد خرما است كه پيامبر اكرم (ص ) در اين مى فرمايد:
((ذانك الاطيبان التمر و اللبن ))(133)
دو چيز گوارايند؛ خرما با شير
عسل 
عسل مرباى طبيعى است ساختمان عسل از اين مزايا بر خوردار است .
1 - عسل نوشابه اى است كه سازندگان آن پيروان غرائزند.
بنابراين اهل تقلب و تزوير نيستند.
2 - مواد اوليه عسل ، از زيباترين و فرح انگيزترين ساخته هاى دست قدرت پروردگار يعنى گلهاى رنگارنگ و خوشبو كه در باغها و لاله زارها مى رويد تهيه مى شود بنابراين مواد اصلى عسل از هواى لطيف بهار، آبهاى چشمه و كوهسار و نور تابناك خورشيد بهره مند شده است .
3 - از مواد اوليه اش كه بگذريم ساختمان طبيعى عسل در برابر امواج پر بركت خورشيد فراهم مى شود زيرا زندگى زنبور عسل بر خلاف موريانه است موريانه ها مى كوشند كه در رطوبت و تاريكى و فضاهاى آلوده زندگى كنند ولى زنبوران عسل مى كوشند تا در ميان باغ باشند در گل و گياه غوطه ور شوند برابر نور و جاهاى خشك بهداشتى لانه و كندو بسازند.
4 - در دنيا غذا و شربتى نيست كه پس از گذشت زمانى نگندد، كپك نزند، كرم نگيرد و خلاصه طعم و بوى و مزه اش تغيير نكند و فاسد نشود ولى عسل اينطور نيست فقط عسل است كه اگر ماهها، سالها و عمرها بماند در هر فضا و مكانى باشد فاسد نمى شود مى گويند زنبور عسل به ساخته خود ماده ضد عفونى دائمى به نام اسيد فرميك مى زند و عسل خود را براى هميشه بيمه مى كند.
در عسل مواد بسيارى وجود دارد كه عمده اش از اين قرار است :
((مواد معدنى :
پتاسيم - آهن - فسفر - يد - منيزيم - سرب - منگنز - آلومينيوم - مس - سولفور - كروميوم - ليتيوم - نيكل - روى - اسميوم - تيتانيم - سديم - مواد آلى - مانيت ها - صمغ - پولن - اسيد - لاكتيك - اسيد فرميك - اسيد ماليك - اسيد تارتاريك - اسيد اگزاليك - اسيد سيتريك - رنگها - روغنهاى معطر - مواد ازته .
مواد تخميرى :
انورتاز - آميلاز - كاتالاز - (پر اكسيداز - ليپاز)
عناصر ديگر عسل :
گلوكز - لولز - ساكارز - صمغ - دكسترين - مواد البومينوئيد - سولفات ها - انورتين - اسيدفريمك - آب
عسل داراى ويتامين هاى شش گانه e-k-d-c-b-a
است برخى قائل به وجود ويتامين pp در عسل مى باشند(134)
در عسل اينهمه مواد لازم براى انسان جمع است و شايد روى همين نظر قرآن درباره آن فرمود:
فيه شفاء الناس (135)
شفاء مردم در عسل است . 
عنوان شفا براى هيچ غذا و آشاميدنى ديگر در قرآن به كار نرفته است .
((در دنيا هيچ غذايى به اندازه عسل نيروهاى كهربايى و تشعشات راديو اكتيو ندارد عسل يك غذاى مفيد براى اطفال است زيرا تمام مايحتاج غذايى را بطور طبيعى دارد قندش براى هر سنى مناسب است و سرشار از قيمتى ترين مواد حياتى است تمام ويتامين ها و فلزات را دارد ويتامين ها و فلزاتى كه در گل پرورش يافته و در دامان خورشيد تربيت شده اند.
عسل غذاى زنده كننده سالخوردگان و مربى خردسالان است عسل داراى 75 درصد مواد قندى ، 5 درصد مواد سفيده ائى و 2 درصد چربى است و از اين رو ثابت ميشود كه عسل يكى از غذاهاى نيرو بخش است .
عسل 13 ميلى گرم فسفر، 4 ميلى گرم كلسيم و 7 ميلى گرم آهن در بر دارد. مقدارى هم مس در عسل وجود دارد اين مواد معدنى بلافاصله وارد جريان خون مى شود، آهن عسل مرض كم خونى و فسفر و كلسيم عسل ، بيماريهاى استخوان و ريه را معالجعه مينمايد))(136)
امير مومنان (ع ) مى فرمايد:
لم يستشف مريض بمثل شربة عسل (137)
هيچ چيز مانند عسل شفاى بيمار نخواهد بود.
روايات بسيارى بطور سر بسته خاصيت عسل را بيان نموده است چنانچه در روايت ديگر است كه شفاء هفتاد بيمارى است و امروز دانشمندان ، مصارف داخلى و خارجى عسل را كه بررسى كرده اند بيشتر از اينها مصرف غذايى و دارويى است داشته است .
البته كلمه هفتاد دلالت بر زيادى و كثرت مى كند نه آنكه فقط عدد مخصوصى را بفهماند.
((در اثر تشعشع خورشيد كه در گلها منعكس ميشود قندهاى آنها اثر عجيبى در رشد و ايجاد نيرو دارند. زيرا قندهاى زنده اى هستند كه با ويتامينهاى e-k-a تواءم بوده و آثارى از ويتامينهاى ث - ب ا - پ پ 5 ميلى گرم ويتامين ب 2 دارند. و نيز داراى الكائيدهاى شفابخشى هستند كه در گلها وجود دارد، و حتى عده اى از دانشمندان حدس وجود هورمون هايى را در عسل زده اند.
دو تن از دانشمندان روسى كشف نموده اند كه عسل داراى تاءثير فوق العاده اى در رشد است و اثر مهمى در حيات انسان دارد و معتقدند كه عسل براى رشد تمام اعضاء بدن مفيد است .
ارزش درمانى عسل فوق العاده اهميت دارد، در درجه اول اسيد فرميك است كه زنبور آن را براى حفظ از فساد به آن علاوه مى كند اين ماده ضد عفونى كننده طبيعى ، ضررى ندارد و ضد روماتيسم است و در عين حال نيروبخش مى باشد قندش يك قند بسيار خوبى است و مقوى قلب است و سبب بهبود وضع فشار مايعات بدن مى شود كمى و زيادى فشار خون را علاج مى كند براى كبد بسيار نافع است و امراض كبد را معالجه مى كند و اغتشاشات كبدى را اصلاح مى نمايد مخصوصا فوائد زيادى در درمان يرقان دارد.
اثر عسل در ريه بسيار جالب است و امراض ريوى را شفا مى دهد خواص ‍ التيام دهنده عسل قابل توجه است در مورد زخم معده و زخم روده اثنى عشر بايستى صبح ناشتا يك قاشق سوپ خورى عسل بخورند و پس ‍ از آن تا يك ساعت هيچ چيز ميل ننمايند عسل بهترين عامل براى زياد و كم شدن قند خون است ، عسل بهترين ضد عفونى كننده مجارى ادرار است ))(138)
يكى از خواص عسل ، جلوگيرى و پيشگيرى از زكام است .
امام هشتم (ع ) به اين خاصيت در ضمن كلمات خود تصريح فرموده اند:
و من اراد ردع الزكام مدة ايام الشتاء فلياكل كل يوم ثلاث لقم من الشهد (139)
هر كس مايل باشد در مدت زمستان گرفتار زكام نشود هر روز سه لقمه از عسل همراه با موم ميل كند.
آب  
بهترين چيزى كه مى توان در تعريف آب نوشت اين است كه بگوئيم آب مايه حيات است .
آب خالص از نظر شيميائى از 33 جسم مختلف درست شده است .
((در حقيقت آب براى ما آنقدر لازم است و اهميت دارد كه اهميت آن مثل وجود آن براى حيواناتى است كه در آب زندگى مى كنند.
120
((ما درباره ماهيان و گياهان دريايى فكر مى كنيم كه داراى دستگاههايى هستند كه در آب زندگى مى كنند و محال است بتوانند در هوا زنده بمانند، ما اعتقاد داريم كه موجود خاكى هستيم و نمى توانيم در زير سطح آب زندگى كنيم . ولى فراموش كرده ايم كه زير پوست بدن خود ما هم موجودات آبى هستند.
ميليونها و ميليارها سلولهاى بدن ما در يك دنياى مايعاتى متغير زندگى مى كنند كه بوسيله دستگاههاى خود كار بطور معجزه آسايى خون و آب بدن ما كنترل و مرتب مى شوند.
با آنكه آب قسمت مهمى از بدن و وجود ما را تشكيل مى دهد شگفت آور نيست كه آب نه تنها براى ما لازم است بلكه ما مى توانيم از آن لذتهاى بى شمارى را بر گيريم ))(140)
در قرآن مجيد آب مايه اصلى حيات و خلفت معرفى شده است .
((و جعلنا من الماء كل شى ء حى ))(141)
هر چيز زنده را از آب آفريديم .
آب نه تنها نقش حيات را دارد بلكه براى بسيار از امراض ، دارويى شفا بخض است .
((ما نمى توانيم چه خاصيتى در آب هست كه تاثيرى قطعى بر بيماران ، اشخاص و حتى اشخاص سالم و تندرست دارد. اما ((پر كنايپ )) مكرر تصديق كرده است كه آب داراى يك قدرت شفا بخش خيلى نيرومندى مى باشد و او يقين دارد كه هزاران اشخاصيكه در چشمه كوچكش به ((وريس هوفن )) در ((باوير)) رفته اند و مى روند نتايج عجيب و قابل تحسينى بدست مى آورند.
گذشته از نتايج نيكويى كه آب به بيماران مى بخشد ديناى آب همچنين دينايى پر از نشاط و شادى است كه در دسترس همه مى باشد و همه مى توانند و از آن بهره ببرند. قواى طبيعى كه در آب وجود دارد هنوز بطور كامل مورد مطالعه و تحقيق قرار نگرفته است ، در سال 1893 ((سيمون باروخ )) اولين كتاب اصلى خود را درباره اين موضوع چاپ كرده و انتشار داد كه عنوان كتاب ((موارد استعمال آب در طب جديد)) بود و در سال 1920 كتاب كوچك ديگرى در اين باره بنام ((ملخص معالجه با آب )) انتشار داد.
از مطالعه اين كتاب به وضوح نتيجه گرفته مى شود كه آب يك عنصر قوى و مهمى در حيات و زندگى ما است و در اين مورد ((سيمون باروخ )) ليستى از خواص آب تهيه كرده است . بعقيده سيمون با روخ آب داراى خواص زير است .
1 - مقوى است 2 - مسكن درد است 3 - نيرو بخش است 4 - مدر است 5 - معرق است 6 - مهوع است 7 - مسهل است 8 - براى نگهدارى منا بوليسم مفيد است 9 - ضد عفونى كننده است 10 - قاطع تب است 11 - خواب آور است 12 - خاصيت بيحس كردن موضعى دارد))(142)
درباره خاصيت شفا بخش آبهاى گرم و سرد و نيز آبهاى گرم معدنى كه با حرارت و گرمى از چشمه هابيرون مى آيد از پيامبر اكرم و ائمه ما رواياتى آمده كه در بعضى بطور كلى عنوان شفا بخش بودن آب را تذكر داده و در بعضى خاصيت دارويى آن را تعيين نموده اند.
على عليه السلام ميفرمايد:
آب سرد حرارت بدن را مى كاهد، و تب را از بين مى برد.
((الماء البارد يطفى ء الحرارة و يصيب به على المحموم ))(143)
در كلام ديگر فرموده است :
((الماء البارد و الماء المغلى ينفع من كل شى ء و لا يضر من شى ء))(144)
آب سرد و آبهاى جوشيده هيچگونه ضررى ندارند، بعلاوه داراى منافعى نيز هستند.
پزشكان امروز پاهاى تب دار را با آب سر مى شويند و بدينوسيله از شدت حرارت مى كاهند و نيز در مواردى كه اسهال شيوع يافته باشد بهترين راه دچار نشدن به اين بيمارى مخصوصا در كودكان خردسال جوشاندن آب و سپس خوردن آن است .
آبتنى و شناورى 
خاصيت آب را نمى توان منحصر به آشاميدن كرد، يكى از جنبه هاى شفا بخشى آب ، آب تنى و بهتر از آن شناورى است .
شايد خود شما شاهد اين تجربه توام با لذت بوده ايد و اگر نبوده ايد از اين به بعد امتحان كنيد.
هرگاه خيلى خسته مى شويد و توانايى كار نداريد، آبتنى كنيد، يا لااقل دوش ‍ آب سرد بگيريد با اين عمل خواهيد كه انرژى از دست رفته را باز خواهيد يافت و حالت نشاط و طرب فوق العاده اى در خودتان احساس خواهيد كرد.
كسى كه شناورى را بلد باشد مى داند كه از لذتهاى اين جهان شناورى و گردش در ميان امواج آبها است شنا در ميان چشمه هايى كه آب نقره گون دارند و از تميزى و صافى برق مى زنند مانند دور شدن از دنياى خاكى و زندگى و زندگى نمودن در دنياى ديگرى كه پر از لطافت و پاكيزگى است ، مى باشد. آب سرد، مقواى اعصاب كوفته است ، و شنا، مخصوصا در آب سرد، خود مقوى ديگرى است زيرا بواسطه حركات دست و پا تنفس ‍ عميقى كه در تواءم با لذت و نشاط است اعصاب و عضلات تمديد نيرو مى كنند.
از خواص مهم آبتنى يا شناورى در آب سرد، عادت كردن بدن به سرما و گرما است .
كسى كه در فصل تابستان در ميان چشمه ها و آبهاى سردشنا مى كند، و بعدا از حرارت و نور خورشيد فروزان بهره مند مى شود بدنش در مقابل تغيير هوا بيمه مى شود و به اين زوديها از گرما و سرما متاثر نمى گردد بلكه يك نوع مصونيت پيدا مى كند كه در فصل زمستان از سرما خوردگيهاى پى در پى راحت و آسوده است .
باز هم بگويم : لذت واقعى ، لذت بدون زيان ، لذتى كه خدا براى بنده اش ‍ آفريده و خلاصه بهترين تفريحات سالم ، شناورى ميان آب تميز، در زير نور خورشيد است .
امام ششم عليه السلام مى فرمايد:
لو انى عندكم لا تيت الفرات كل يوم فاغتسلت (145)
اگر من پيش شما (عراق ) مى بودم هر روز در آب فرات ، آبتنى مى كردم .
((هيچ چيز در دنيا نه تنها براى بيماران بلكه همچنين براى اشخاص سالم و تندرست بهتر از عادت دادن و لذت بردن بدن از آب نيست مخصوصا وقتى بدن ، عمل مهيج و محرك نوازش آب و آفتابى را بخورد بپذيرد بتجربه رسيده كه آب ، اعصاب زير پوست را تحريك مى كند و از اين ميان اعضاء داخلى بدن تقويت مى يابد))(146)
تذكر اين نكته ضرورى است :
معناى گفته بالا اين نيست كه انسان براى شنا در محيطهاى آلوده و كثيف حاضر شود و از اين راه واقعيت سوء استفاده نمايد بلكه آن داراى گناه است و بايد دورى گزيد و شنا در آب داراى منافعى است كه بايد در محيطهاى غير گناه انجام داد.
آب زياد ننوشيد 
گفتيم آب يك ماده حياتى و با ارزش است ، ولى زياده روى در نوشيدن آن جايز نيست .
امام صادق (ع ) در اين باره مى فرمايد:
لو ان الناس اقلوا من شرب الماء لا ستقامت ابدانهم (147)
اگر مردم آب كمترى بياشامند بدنهاى آنها محكمتر و قويتر مى شود.
خوردن آب كم مخصوصا با بعضى از غذاها از نظر اسلام مطلوب است زيرا در تاريخ زندگى پيامبر مى خوانيم :
و كان النبى (ص ) اذا اكل الدسم اقل من شرب الماء و يقول هو امرء لطعامى (148)
پيامبر اكرم (ص ) وقتى غذاى چرب مى خوردند آب كمتر مى نوشيدند و مى فرمودند آب كمتر براى غذاى من گواراتر است .
((نوشيدن ، مثل خوردن بايد با هوشيارى و فراست انجام گيرد و بايد طورى آن را ياد بگيريم و بآن آموخته گرديم كه بدون هيچ فكرى آن را انجام دهيم .
من با طرفداران صميمى اين فكر و كارشناسان پرهيزى كه عقيده دارند هر روز شش ، هشت يا ده ليوان آب بايد نوشيد كاملا مخالف هستم .
بدن ما خود درك مى كند چه وقت تشنه است و من معتقدم بدن بهتر از ما ميداند چه موقع بايد آب بنوشيم !
تحقيقا وقتى ما در جاهاى گرم هستيم يا در اقاليمى سكونت داريم كه زياد عرق مى كنيم آب بيشترى مى نوشيم اما اين طبيعت جسم انسان است كه خواهد گفت ما احتياج بيشترى به آب داريم يا نه ))(149)
چگونه آب بياشاميم ؟ 
و اين جالب است كه اسلام حتى در مورد چگونگى آشاميدن آب نيز ما را راهنمايى فرموده است و اين دستورها را داده است :
1 - آب را به صورت مكيدن بياشاميم چنانكه رسول اكرم فرموده :
((اذا شربتم الماء فاشربوه مصا و لا تشربوه عبا؛ فان العب يورث الكباد))(150)
وقتى آب مى آشاميد. آهسته آهسته بياشاميد زيرا آشاميدن آن با سرعت موجب بيمار ((كباد)) است (كباد معناى درد و ناراحتى كبد است )
و درباره اينكه آيا آب را يك مرتبه و يا چند مرتبه بايد آشاميد از على (ع ) رسيده است :
((تفقدت رسول الله (ص ) غير مرة و هو اذا شرب الماء تنفس ثلايا مع كال واحد منهن تسمية اذا شرب . و حمد اذا قطع ))(151)
بارها ناظر پيامبر اكرم بودم ، آنحضرت هر گاه آب مى آشاميد، سه مرتبه در بين آشاميدن نفس مى كشيد و در هر مرتبه كه مى خواست شروع به آشاميدن كنند بنام خدا شروع مى كردند و بعد از نفس كشدين الحمدلله مى گفتند.
2 - به داخل خوردنيها و ظرفها ندميم ، اگر غذا گرم است بگذاريم خنك شود و اگر خنك است باز طورى بخوريم و بياشاميم كه نفس ما به آب و غذا نرسد.
كان صل الله عليه و آله . لا يتنفس فى الاناء اذا شرب فاذا اراد ان يتنفس ‍ ابعد الاناء عن فيه حتى يتنفس (152)
رسول اكرم صل الله عليه و آله وقتى كه آب مى آشاميدند در آن آب تنفس ‍ نمى كردند. و هرگاه مى خواستند نفس تازه كنند ظرف را از نزديك دهان دور مى كردند و سپس نفس مى كشيدند.
3 - بعضى ها وقتى مى خواهند آب بياشامند دهان خود را داخل آب مى كنند مثلا سر را در جوى مى برند و آب مى خورند؛ اسلام اين نوع آب خوردن را آب خوردن بهائم خواند و از آن منع كرده است .
نهى ان يشرب الماء كرعا كما يشرب البهائم (153)
پيامبر اكرم (ص ) از اين كه انسان مثل چهار پايان آب بياشامد نهى فرموده .
4 - آشاميدن آب از ظرف شكسته و از جاى شكستگى و محل دستگيره ظرف ، نهى شده است چنانكه امام باقر عليه السلام فرموده :
ان لا يشرب من عند عروته و لا من كسر ان كان فيه (154)
از كناره دستگيره ظرف و جاى شكستگى آن آب نبايد آشاميد.
در روايت ديگر چنين وارد شده است
((فانه مجلس الشيطان ))(155)
زيرا آنجا محل شيطان است .
ممكن است در اين مورد منظور از شيطان انواع ميكروب باشد. بنابراين بايد آب را از ظرفهاى بزرگ مانند كوزه و امثال آن داخل ظرف كوچكى ريخت و آشاميد.
5 - در بين غذا آب نياشاميم . امام هشتم مى فرمايد:
((و من اراد ان لا يوذيه معدته فلا يشرب بين طعامه ماء حتى يفرغ و من فعل ذك رطب بدنه ؛ و ضعف معدته ، و لم ياخذ العروف قوة الطعام ))(156)
هر كس مايل است معده اش او را آزار و اذيتى نرساند بايستى بين غذايش ‍ آب نياشامد تا آنكه از غذا فارغ شود كسى كه در بين غذا آب بياشامد بدنش ‍ مرطوب و معده اش ضعيف مى شود و رگها و نيرو و انرژى غذا را جذب نمى كنند.
نان 
نان غذاى اصلى بيشتر مردم است بيشتر نانها را از گندم و جو و برنج درست مى كنند.
نان گندم 
1 - نان سفيد،
2 - نان سياه ،
منظور از نان سفيد نانى است كه گندم آنرا بوسيله ماشينهاى مخصوصى آرد مى كنند، اين ماشينها كاملا سبوس گندم را مى گيرد و تقريبا مغز گندم باقى ميماند، از اين رو نانى سفيد و زيبا ساخته مى شود.
سبوس همان جدار و پوست گندم است كه دائما برابر نور و تشعشعات خورشيد و باد و باران بوده كه به وسيله همان ماشينها از نان سفيد دور مى ماند و از اين رو نان سفيد را به صورت غذايى بى خاصيت بلكه زيان آور در مى آورد.
((امتحانات علمى دانشمندان نشان داده كه اگر سگى را با نان سفيد تنها غذا دهيم حداكثر 50 روز باقى مى ماند در صورتيكه سگهايى كه با نان كامل يعنى نانيكه الك نشده باشد تغذيه شوند سالها صحيح و سالم مى مانند.
نان سفيد ترشى معده را زياد مى كند و در نتيجه توليد ضعف عمومى كرده و راه را براى ورود امراض عفونى باز مى كند. عده اى از پزشكان اثرات اسف انگيز نان سفيد را كه عامل اصلى ايجاد سل است نشان داده اند.
نان ، كسى را ضعيف نمى كند ولى خيلى سفيد آن توليد يك نوع ترشى مى كند كه آن را ترشى نشاسته اى ناميده اند.
اشخاصى كه با نان سفيد تغذيه شوند 58 در صد آنرا هضم نكرده دفع مى نمايند اين مدفوعات با اسيد لاتيك مخلوط بوده و اثرى از پيتون ندارند در صورتيكه اگر با نان كامل تغذيه شوند فقط 5 در صد آنرا هضم نشده دفع مى نمايند.
اين مدفوع ؛ بدون اسيد لاتيك و توام با پيتون است .
نان سفيد عامل بسيارى از ابتلائات معده اى است زيرا نان سفيد از نشاسته تركيب شده است .
نشاسته يكى از مواد قندى است كه در بدن مى سوزد و توليد نيرو مى كند ولى وقتى زيادى باشد بطور ناقص هضم شده و به سرعت در معده تخمير مى شود))(157)
نان سياه 
نان سيه به نانى گفته مى شود كه داراى مواد غذايى كامل است ، زيرا پوست گندم كه جزء عمده گندم از نظر غذايى به شمار ميرود در آن باقى مانده است .
((خلاصه تمام قسمتهاى فعاله و زنده گندم در پوست جمع شده است . در سيلوهاى بزرگ جديد معمولا آسياها داراى نرده هاى بزرگ فلزى هستند اين نرده ها هنگام آسيا كردن ايجا فشار زياد مى كند و اين فشار و حرارت سبب مى شود كه چربى گندم به سبوس چسبيده و بعد با آن خارج مى شود اين چربى داراى منافع و فوائد بسيار است كه ما آنرا بدون جهت به دور ميريزيم و از آن استفاده نمى كنيم . نطفه گندم نيز كه قسمت زنده و فعال آن است با الك گرفته مى شود.
موادى كه به سبوس مى چسبند عبارتند از مواد چربى و مواد فسفر دار و از همه بالاتر گلوتن است كه يگانه قسمت ازت دار گندم است و در حقيقت جزء مصالح ساختمانى بدن به شمار مى آيد.
سيليس نيز كه عامل ساختمانى دندانها و استحكام استخوانها است و با كمك اكسيژن هوا قلب و كليه ها را محكم مى سازد و در اثر الك كردن از بين مى رود و يكى از علل ايجاد مرض قند فقدان سيليس مى باشد.
در اطراف نطفه گندم مواد سفيده اى و معدنى زياد وجود دارد كه همه در اثر الك كردن خارج مى شوند و مهمترين آنها عبارتند از پتاسيم ، نمك ، آهن ، ارسنيك و كمى كلسيم اين مواد تماما براى گلبولهاى سفيد خون كه سربازان مدافع بدن مى باشند كمال لزوم را دارند. و همچنين وجودشان براى گلبولهاى خون ضرورى است .
دياستارهاى مخصوص گندم كه رنگ نان را در موقع پختن كمى خرمائى مى نمايند نيز در اثر الك كردن از بين رفته و نان را سفيد مى كنند.
حالا در اين خلاصه خودتان قضاوت نمائيد كه چه چيزهايى مفيدى را بدون جهت از نان مى گيرند و الك هاى دو صفر و چهار صفر هم مرض ‍ سفيد گرى آنها را تخفيف نداده كه بفكر الكهايى با صفرهاى زيادترى هستند))(158)
خمير ترش  
ما انسانها نمى توانيم گندم آرد شده را بخوريم . بلكه بايد به وسايلى آرد سالم را بپزيم و سپس آنرا بخوريم . پختن نان احتياج به خمير ترش دارد. خمير ترش نيز دو قسم است . سالم و غير سالم ؛ خمير ترش غير سالم و قلابى ضررش بيشتر از نان سفيد است ، زيرا اين نوع خمير ترش از تركيبات زاج سفيد است . و به اعتراف دانشمندان :
((زاج اثر عميقى روى غدد تناسلى زنان دارد، و پس از آنكه 4 ماه اين مواد به حيوانات خورانده شد، مشاهده شد كه تخمدان آنها 50 درصد كوچك شده و از توليد مثل آنها كاسته است پس خمير ترش مصنوعى كه پايه آن روى زاج قرار گرفته است ، براى بقاء نسل بشر، بسيار مضر و خطرناك است ، و نتيجه جز تباه كردن ساختمان تناسلى و معدى ندارد، و از نظر بهداشت غذايى مردود است ))(159)
همه اين بيماريها، چيزى جز محصول تمدن جديد و زندگى ماشينى نيست تمدن جديد اگر سهولت زندگى را براى بشر به ارمغان آورده . بهمراه خود اين خطرات را نيز آورده است .
((اسبورن )) مى گويد، ما طبيعت را در ضمن جنگى ساكت و بى صدا شكست داده و تسخير كرده ايم ولى نتيجه اين شكست طبيعت و پيروزى ما، انهدام نسل انسانى است كه داراى عواقبى به مراتب وحشتناكتر از بمب و نيروى اتمى شده است ))(160)

next page

fehrest page

back page