روزه
روزه ،
نعمت بزرگى است
يـكـى از بـزرگـتـريـن شـرايـط، هـمـيـن روزه اى اسـت كـه شـمـا مى گيريد.
اين ، يكى از بـزرگـتـريـن تـوفـيـقـهـاى الهـى اسـت . تـوفـيـق يـعنى چه ؟ توفيق
يعنى اين كه خداى مـتـعـال چـيـزى را بـراى انـسـان ، مـنـاسـب بـيـاورد. بـا واجـب
كـردن روزه ، خـداى مـتـعـال زمـيـنـه ى مـنـاسـبـى را براى من و شما به وجود آورده
است كه قدرى در اين ماه به خـودمـان بـرسـيـم . روزه ، نـعـمـت بـزرگى است . شكم
خالى است ، مبارزه ى با نفس ، تا حدودى ، در اثناى روز، از جهات مختلف وجود دارد:
هرچه را دوست داريد، نمى خوريد و نمى آشـاميد، و بسيارى از مشتهيات نفسانى را براى
خودتان به مدت چند ساعت ممنوع مى كنيد. ايـن ، يـك مبارزه ى با نفس است ، مبارزه ى
با هوى است و مبارزه ى با هوى ، در راءس تمام كارهاى نيك و خودسازيها قرار دارد.(82)
روزه براى خاضع كردن و مهار كردن روح
بهيميّت در آدمى است
... عزيزان من ! روزه براى خاضع كردن و مهار كردن همين روح بهيميّت در آدمى
است . نماز بـراى خـاضـع كـردن انـسـان اسـت . هـمـه ى حـركـات و سـكـنـات و عمل و
سكون و اقدام و هر آنچه در اسلام است ، براى اين است كه ما بر نفس خودمان تسلط
پـيـدا كـنـيم . بتوانيم بر سر اين فيل وحشى كه در درون و در وجود ماست ، چكش نصيحت
و موعظه و ذكر و تكاليف الهى را بكوبيم و آن را رام كنيم .(83)
خصوصيت روزه عبارت است از كفِّ نفس .
روزه ، مظهر كفِّ نفس است
حـديـث صـحـيح معتبر از پيغمبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ) اين است
: ((اَلصَّوْمُ
جـُنَّةٌ مـِنَ النَّار
(84)))؛ روزه ، سـپـر آتـش اسـت .
از طـرق اهـل سـنـت هم همين مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است ؛ از جمله اين لفظ:
((وَ
الصِّيَامُ جُنَّةُ الْعَبْدِ الْمُؤْمِنِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَمَا يَقِي
أَحَدَكُمْ سِلَاحُهُ فِي الدُّنْيَا
(85)))؛ همچنان كـه شـمـا در
دنـيـا با سلاح و وسيله ى دفاعىِ خودتان از خود دفاع مى كنيد، در آخرت هم به وسيله
ى روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مى كنيد.
خـصـوصـيـت روزه چيست كه تعبير
((جُنَّةٌ مِنَ النَّار ))
درباره ى آن بيان شده است ؟ خصوصيت روزه عبارت است از كفّ نفس . روزه ، مظهر كفّ
نفس است ؛ ((وَ
نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهـَوَى
(86))). مـظـهـر صـبر در مقابل
گناه و غلبه ى مشتهيات ، روزه است . لذا در روايـات ، ذيـل آيـه ى شـريـفه ى
((وَ
اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ
(87)))، صـبـر را بـه روزه
تـعـبـير كرده اند. روزه ، مظهر گذشت از خواسته هاست . اگرچه زمانِ روزه مـحـدود
اسـت ـ چـنـد سـاعـت در روز، آن هـم چـنـد روز در سـال ـ ليـكـن بـه صورت نمادين ،
يك حركت اساسى براى انسان است . چرا؟ چون هواهاى نـفـسانى و هوسها و مشتهيات و
خواستهاى نفس ، همان مسيرى است كه انسان را به گناه مى رسـانـد. ايـن طـور نـيـست
كه مشتهيات نفسانى با گناه ملازم و از يكديگر اجتناب ناپذير بـاشـنـد؛ نـه ، بـعـضى
از مشتهيات نفسانى هم حلال است . اما اين كه انسان دهنه ى نفس را بـردارد، نفس خود
را بى مهار و بى دهنه رها كند و اسير مشتهيات آن شود، همان چيزى است كه اميرالمؤ
منين (عليه الصّلاة والسّلام ) در نهج البلاغه فرمودند:
((حُمِلَ
عَلَيْهَا أَهْلُهَا
(88)))؛ او را روى اسـب سـركـشى
انداخته اند كه دهنه ى آن دست اين شخص نيست و اسب سركش هم او را مى برد به پرتگاه
پرتاب مى كند. هواى نفسانى انسان را به سمت گناهان مى كِشد.
گـنـاهـان ، صـورت مُلكى عذاب الهى هستند؛ صورت دنيايىِ عذاب الهى هم همين
گناهانند. ايـن كـه در آيـه ى شـريـفـه مـى فرمايد:
((إِنَّ
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يـَأْكـُلُونَ فـِي
بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرا
(89))) معنايش همين است ؛ يعنى
شـمـا وقـتى كسى را كه مال يتيم مى خورد، نگاه مى كنيد، ظاهر قضيه اين است كه مالى
را بلعيد و حرامى به كيسه ى خود زد؛ اما باطن قضيه اين است كه او دارد در درونِ
خودش آتش تـعـبيه مى كند. اين همان آتش جهنم است . كسى كه لذت حرامى را در اين جا
آزمايش مى كند، ايـن لذت ، صـورت ظـاهـر قضيه است . باطن قضيه در آن حيات واقعى
آشكار مى شود؛ آن جـايـى كـه پـرده هـاى اوهـام از جـلوِ چـشـم انـسـان فـرو مـى
افـتـد و حـقـايـق در مقابل او آشكار مى شود؛
((هُنالِكَ
تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ
(90))). آن روز هـمـيـن لذتِ اين
جايى و دنيايى عبارت است از يك عذاب و شكنجه ى دوزخى . آن روز، روزى اسـت كـه
واقـعـيـات و حـقـايـق ، خـود را آشـكار مى كنند ـ
((هنالك تبلوا
كلّ نفسٍ ما اسلفت )) ـ و آنـچـه را كه انسان
انجام داده است ، حقايق و بطون و ملكاتش در آن جا آشكار مى شـود. روح مـا، مـلكـات
مـا و حـقـايـق وجـودى مـا هم در آن جا خود را نشان مى دهند. مولوى مى گويد:
ددد اى دريده پوستين يوسفان ـــــ گرگ برخيزى از اين خواب گران دددد
پنجه ى درنده اى كه يوسفها را در اين جا مى درد و انسانهاى مظلوم را زير پا له مى
كند، بـاطـنـش گـرگ اسـت ؛ انـسـان نـيـست . اين باطن در آن جا خودش را نشان مى دهد
و ظاهر مى شود.(91)
روزه و مراحل مختلف آن
روزه كـه از آن بـه عـنـوان تـكـليف الهى ياد مى كنيم ، در حقيقت يك تشريف
الهى است ؛ يك نـعـمـت خـداسـت ؛ يـك فـرصـت بـسيار ذى قيمت براى كسانى است كه موفق
مى شوند روزه بـگـيـرنـد. البـتـه سـختيهايى هم دارد. همه ى كارهاى مبارك و مفيد،
از سختى خالى نيست . بـشـر بـدون تـحـمـل سـخـتـيـهـا بـه جـايـى نـمـى رسـد. ايـن
مـقـدار سـخـتـى كـه در تـحـمـل روزه گـيـرى وجـود دارد، در مقابل آنچه كه از روزه
عايد انسان مى شود، چيزِ كم و سـرمـايـه ى انـدكـى اسـت كه انسان مصرف مى كند و سود
بسيارى را مى برد. سه مرحله بـراى روزه ذكـر كـرده انـد؛ هـر سـه مـرحـله هـم بـراى
كـسـانـى كـه اهـل آن هستند، مفيد است . يك مرحله ، همين مرحله ى عمومى روزه است ؛
يعنى پرهيز از خوردن و نوشيدن و ساير محرّمات . اگر تنها محتواى روزه ى ما همين
امساك باشد، اين منافع زيادى دارد. هم ما را مى آزمايد و هم به ما مى آموزد؛ هم درس
است ، هم آزمايش براى زندگى است . تـمـريـن و ورزش اسـت . يـك ورزش بـسيار بااهميت
تر از ورزش جسمانى در اين كار وجود دارد. روايـاتـى از ائمـه (عـليـهـم السّلام )
وارد شده است كه به همين مرحله از روزه توجّه دارد. يك روايت از امام صادق (عليه
الصّلاة والسّلام ) است كه مى فرمايد:
((لِيَسْتَوِيَ بـِهِ الْغـَنـِيُّ وَ الْفـَقـِيـر
(92)))؛ خـداى مـتـعـال روزه را
واجب كرده است ، تا در اين ساعات و روزها، فقير و غنى با يكديگر برابر شوند. انسانى
كه تهيدست و فقير است ، نمى تواند در طول روز هرچه هوس كرد، بخرد و بخورد و
بياشامد؛ اما آدمهاى غنى ، در طـول روز، هـرچـه كـه هـوس مـى كـنند و هرچه كه مى
خواهند، برايشان فراهم است . غنى ، حال فقير و گرسنگى فقير و تهيدستى او را از به
دست آوردن چيزهايى كه مورد اشتهاى اوسـت ، درك نـمى كند؛ اما در روزى كه روزه مى
گيرد، همه يكسانند و با اختيار خودشان ، از مـشـتـهـيـات نـفـسـانـى مـحـرومـنـد.
يـك روايـت ديـگـر از امـام رضـا(عـليـه السـّلام ) نـقـل شـده اسـت كـه بـه
نـكـتـه ى ديـگرى اشاره دارد. مى فرمايد:
((لِكَيْ يَعْرِفُوا أَلَمَ الْجـُوعِ وَ الْعـَطـَش
فـَيـَسـْتـَدِلُّوا عـَلَى فـَقـْرِ الاْخـِرَةِ
(93).)) در ايـن روايت ، به
تـهـيـدسـتـى و گـرسـنـگـى و تـشـنـگـى روز قيامت اشاره مى شود. در روز قيامت ، يكى
از ابـتـلائات انـسـان ، تـشـنـگـى و گـرسـنـگـى اسـت كـه در آن حـالت ، انـسـان در
مـقـابل مؤ اخذه و سؤ ال و جواب الهى قرار مى گيرد. انسان بايد در گرسنگى و تشنگى
روز ماه رمضان ، به آن حالت روز قيامت توجه كند و به آن لحظه ى بسيار سخت و دشوار
متنبه شود.
بـاز روايـت ديگرى از امام رضا(عليه السّلام ) است كه به بُعد ديگرى از ابعاد روزه
در هـمـيـن مـرحـله ى گـرسـنـگى و تشنگى كشيدن توجه مى كند. آن ، اين است كه مى
فرمايد: ((صـَابـِراً
عَلَى مَا أَصَابَهُ مِنَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ
(94)))؛ قدرت صبر به انسان داده
مـى شـود كـه بـتـوانـد گـرسـنـگـى و تـشـنـگـى را تـحـمـل كند. انسانهاى نازپرورده
ـ كسانى كه معناى گرسنگى و تشنگى را نچشيده اند و نـفـهـميده اند ـ قدرت صبر و تحمل
هم ندارند، در بسيارى از ميدانها، خيلى زود از پا درمى آيـنـد و امـتـحـانـهاى
گوناگون زندگى ، آنها را درهم مى فشرد و له مى كند. انسانى كه گـرسـنـگـى و
تـشـنـگـى را چـشـيـده اسـت ، مـعـنـاى ايـنـهـا را مـى دانـد و در مـقـابـل
دشـواريـهـايـى كـه از ايـن راه مـمـكـن اسـت پـيـش بـيـايـد، قـدرت تـحـمل دارد.
ماه رمضان ، اين قدرت تحمل و اين صبر را به همه مى دهد. يك روايت ديگر هم در
هـمـيـن زمـيـنه عرض مى كنم كه آن هم از امام رضا(عليه الصّلاة والسّلام ) است ؛
گرچه شـايد اين يكى دو مورد، فقره هاى يك حديث باشد.
((وَ رَائِضاً
لَهُمْ عَلَى أَدَاءِ مَا كَلَّفَهُمْ
(95)))؛ يـعـنـى تحمل گرسنگى و
تشنگى و اجتناب از مشتهيات نفسانى در روز ماه رمـضان ، يك نوع رياضت است كه انسان
را بر اداء تكاليف گوناگون زندگى قادر مى سـازد. البـتـه مـنـظور، رياضتهاى شرعى و
رياضتهاى الهى و رياضتهاى اختيارى است . يـكـى از چـيـزهـايـى كـه انـسـان را
قدرتمند مى كند و بر پيمودن راههاى دشوار زندگى تـوانـا مـى سـازد، ريـاضـت كـشـيدن
است كه خيليها به آن پناه مى برند. اين يك رياضت شـرعـى اسـت . بـنـابـراين ، در
همين چند حديثى كه خوانده شد، مى بينيد كه همين مرحله از روزه ـ يـعنى مرحله ى تحمل
گرسنگى و تشنگى ـ در اغنيا احساس همسانى با فقرا ايجاد مـى كـنـد؛ احـسـاس
گـرسـنـگـى روز قـيـامـت را بـه انـسـان منتقل مى كند؛ صبر و تحمل در مقابل شدائد
را به انسان مى بخشد؛ صبر بر اداء تكليف را به عنوان يك رياضت الهى به انسان اهداء
مى كند؛ يعنى اين همه فوايد در همين مرحله است . عـلاوه بـر خـالى بـودن شـكـم از
غـذا و اجـتـنـاب از كـارهـايـى كـه در حـال عـادى بـراى انـسـان مـبـاح اسـت ،
نـورانـيت و صفا و لطافتى هم به انسان مى دهد كه بسيار مغتنم است .
مـرحـله ى دوم روزه ، پـرهـيـز از گـنـاه اسـت ؛ يـعـنـى نـگـاهـدارى گـوش و چـشم و
زبان و دل ـ حتى طبق بعضى از روايات ـ نگاهدارى بشره ى انسان ، پوست بدن و موى بدن
انسان از گـنـاه . از اميرالمؤ منين (عليه السّلام ) نقل شده است كه
((الصِّيَامُ
اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ كـَمـَا يـَمـْتـَنـِعُ الرَّجـُلُ مـِنَ الطَّعـَامِ وَ
الشَّرَابِ
(96)))؛ هـمـان طورى كه از غذا و
از آشـامـيـدنـى و از مـشتهيات نفسانى اجتناب مى كنيد، از گناه هم اجتناب كنيد. اين
يك مرحله ى بـالاتـر بـراى روزه اسـت . اين فرصت ماه رمضان ، فرصت مغتنمى است كه
انسان تمرين اجـتـنـاب از گناه كند. بعضى از جوانان در مراجعاتى كه دارند، به بنده
التماس دعا كه مـى كـنـنـد، از جـمـله مـكـرر مى گويند: شما دعا كنيد كه ما بتوانيم
گناه نكنيم . البته دعا كـردن خـوب و لازم اسـت و مـى كـنيم ؛ اما گناه نكردن ، به
اراده ى انسان احتياج دارد. بايد تـصـمـيـم بـگيريد كه گناه نكنيد و وقتى تصميم
گرفتيد، اين كار بسيار آسانى خواهد شد. اجتناب از گناه ، چيزى است كه مثل يك كوه در
چشم انسان جلوه مى كند؛ اما با تصميم ، مثل يك زمينِ هموار مى شود. در ماه رمضان ،
بهترين فرصت است كه همه اين را تمرين كنند. روايـت ديـگـرى از فـاطـمـه ى
زهـرا(سـلام اللّه عـليـهـا) نقل شده است كه فرمود:
((مَا يَصْنَعُ
الصَّائِمُ بِصِيَامِهِ إِذَا لَمْ يَصُنْ لِسَانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بـَصـَرَهُ وَ
جـَوَارِحـَهُ(97)))؛
انـسـان از روزه چـه بـهره اى خواهد برد، اگر زبان و گـوش و چـشـم و جـوارح خـود را
از گـنـاه بـاز نـدارد؟ در يـك روايـت نقل شده است كه زنى به خدمتكار خود اهانت
كرد. ظاهرا آنها در همسايگى پيامبر، يا مثلا در سـفرى همراه آن حضرت بودند. پيامبر
اكرم طعامى در دستشان بود، به او تعارف كردند و فـرمـودنـد: از ايـن بـخـور. آن زن
گـفـت مـن روزه ام . نـقـل شـده اسـت كـه پـيـامـبـر بـه او ايـن طور فرمودند:
((كَيْفَ
تَكُونِينَ صَائِمَةً وَ قَدْ سـَبَبْتِ جَارِيَتَكِ ))؛
چطور تو روزه اى ، در حالى كه به خدمتكار خودت دشنام داده اى ؟
((إِنَّ
الصَّوْمَ لَيْسَ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ ))؛
روزه فقط اين نيست كه از خوراك و نـوشـيـدنـى اجـتـناب كنيد.
((وَ إِنَّمَا
جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكِ حِجَاباً عَنْ سِوَاهُمَا مِنَ الْفَوَاحِشِ مِنَ
الْفـِعـْلِ وَ الْقـَوْلِ ))(98)؛
خـدا خـواسـت كـه انـسـان روزه دار بـه سـراغ گناهان و آلودگـيـهـا نـرود؛ و از
جـمـله ى ايـن گـنـاهـان ، گناهان زبان است ؛ بدگويى و اهانت به ديـگـران اسـت . از
جـمـله ى ايـن گـناهان ، گناهان دل است ؛ دشمنى و كينه ى ديگران را در دل
پـرورانـدن اسـت . بـعـضـى گـنـاهان به معناى اصطلاح شرعى است ؛ بعضى گناهان
اخـلاقـى اسـت ؛ مـراتـب گوناگونى دارد. پس ، مرحله ى دوم روزه دارى اين است كه
انسان بـتـواند از گناهان ، خود را جدا كند و بخصوص شما جوانان عزيز از اين فرصت
استفاده كـنـيـد. شـمـا جـوانـيـد. جـوان ، هـم قـدرت و تـوانـايـى دارد و هـم
صـافـىِ دل و نـورانـيـتِ دل بـراى او يـك فـرصـت اسـت . در طـول مـاه رمضان ، از
اين فرصت استفاده كنيد و اجتناب از گناهان را ـ كه مرحله ى دوم روزه دارى است ـ
تمرين نماييد.
مـرحـله ى سـوم از روزه دارى ، پـرهـيز از هرچيزى است كه ذهن و ضمير انسان را از
ياد خدا غـافـل كـند. اين ، آن مرحله ى بالاى روزه دارى است كه در حديث آن طور كه
وارد شده است ، پـيـامـبـر بـه حـضرت پروردگار (جلّت عظمته ) عرض كرد:
((قَالَ يَا
رَبِّ وَ مَا مِيرَاثُ الصَّوْمِ ))؛ دستاورد
روزه چيست ؟ ذات اقدس ربوبى فرمود:
((قَالَ يُورِثُ الحِكْمَةَ وَ الحـِكـْمـَةُ تـُورِثُ
الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْيَقِينَ فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ
لَا يُبَالِي كـَيـْفَ أَصـْبـَحَ بـِعـُسـْرٍ أَمْ بـِيـُسـْرٍ
(99)))؛ روزه سـرچـشـمـه هـاى
حـكـمـت را در دل مـى جـوشاند. وقتى كه حكمت بر دل حاكم شد، آن معرفت نورانى و روشن
به وجود مى آيـد. مـعـرفـت كـه بـه وجـود آمد، همان يقينى به وجود مى آيد كه حضرت
ابراهيم از خداى مـتـعال آن را مى خواست و در دعاهاى اين ماه مرتب درخواست شده است
. وقتى كسى داراى يقين بود، همه ى دشواريهاى زندگى بر او آسان مى شود و انسان ،
شكست ناپذير از حوادث مى گردد. ببينيد چقدر اهميت دارد. اين انسانى كه مى خواهد در
مدت سالهاى عمر خود، يك راه تعالى و تكامل را بپيمايد، در مقابل مشكلات و حوادث
زندگى و موانع راه ، شكست ناپذير مـى شـود. يـقين ، چنين حالتى به انسان مى دهد.
اينها ناشى از روزه است . وقتى كه روزه يـاد خـدا را در دل زنـده كـرد و فـروغ
مـعـرفـت خـدا را در دل بـه وجـود آورد و دل را روشن نمود، اينها به دنبالش مى آيد.
هر چيزى كه انسان روزه دار را از ياد خدا غافل كند، براى اين مرحله مضرّ است .(100)
روزه يكى از پايه هاى اصلى تكامل
انسان و تعالى معنوى اوست
نـمـاز و زكـات ، مـخـصـوص امـت اسـلام نـبـوده اسـت ، بـلكـه پـيـامـبـران
قـبـل از رسول اكرم اسلام (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ) در صدر احكام خود، نماز و
زكات را داشـتـه انـد.
((و اوصـانـى بـالصـلوة و الزكـوة مـا دمـت حـيّا(101)))
از قول حضرت عيسى (عليه السّلام ) است كه به مخاطبان خود مى فرمايد: خدا من را به
نماز و زكات وصيت كرده است . از آيات ديگر قرآن هم اين معنا استفاده مى شود. آيه ى
اولى كه تـلاوت كـردم
(102)، مـى فـرمـايـد:
((روزه هـم مـثـل نـمـاز و زكـات ، در شمار احكامى است كه
مخصوص امت اسلام نيست ، بلكه امم سابق و پيامبران گذشته هم ماءمور به روزه بوده
اند.))
ايـن ، نـشـان دهنده ى اين حقيقت است كه در بناى زندگى معنوى انسانها در هر زمان ،
همچنان كـه نـمـاز لازم اسـت و ايـن نماز، رابطه ى معنوى ميان انسان و خداست ، و
همچنان كه زكات لازم است و اين زكات ، تزكيه ى مالى انسان مى باشد، روزه هم واجب و
ضرورى است و اين يـكـى از پـايـه هـاى اصـلى تـكـامـل انـسـان و تـعـالى مـعـنـوى
اوسـت ؛ والاّ در طول زمان و با تغيير اديان مختلف ، اين خط، ثابت و مستمر نمى
ماند.
البـتـه روزه ، در اديـان مـخـتـلف و زمانهاى گوناگون و به شكلهاى ديگر وجود دارد؛
اما گـرسـنـگـى كـشـيـدن و انـدرون را از طعام خالى داشتن و لب و زبان و دهان را در
ساعات معيّنى بر روى تمتعات جسمانى بستن ، خصوصيتى است كه در روزه ى اديان مختلف
وجود دارد. پـس ، روزه يـك ركـن اسـاسـى در تـعـالى مـعـنـوى و تكامل روحى و هدايت
و تربيت انسانى است .(103)
بزرگترين هدف روزه ى ماه رمضان يابه
يك معنا تمام هدف ، تقواست
از بـزرگـتـريـن اهـداف روزه ى مـاه رمضان ـ يا شايد بشود به يك معنا گفت :
تمام هدف ـ تـقـواسـت ؛
((لعـلّكـم تـتـّقـون
(104))) و ايـن ، دسـت مـاست .
مردم بايد هركدام خـودشان ، و اگر بتوانند ديگران را، اصلاح كنند. اين ، مخصوص
معممين نيست ؛ لكن علما و روحـانـيـون و خـطـبـا و وعـاظ آمـادگـى دارنـد. خـداى
مـتعال به آنها اين بيان ، اين امكان ، اين ذهن ، اين موقعيت اجتماعى و اين لباس را
داده است ، و ما بايد از آن استفاده كنيم .(105)
تقواى الهى ، يكى از بزرگترين
دستاوردهاى ماه مبارك رمضان
هـدف از روزه ، تـقواى الهى است و يكى از بزرگترين دستاوردهاى ماه مبارك
رمضان است . اميدوارم من و شما بتوانيم به بركت اين ماه ، در رفتار خود، در گفتار
خود، در احساسات و انـديـشـه هـاى خـود، تـقـواى الهـى و آن مـراقـبـت عـظـيـم را
حـاكم كنيم و خود را يك قدم به كـمـال انـسانى نزديك سازيم . بعد هم صحبت كوتاهى
درباره ى روزه است ، كه وظيفه ى عمده در اين ماه مبارك مى باشد.
خـداى متعال ، بشر را طورى آفريده است كه به تربيت احتياج دارد. هم از بيرون بايد
او را تـربـيـت كـنـنـد، هـم از درون ، خـودش بـايـد خـودش را تـربـيـت كـنـد. در
مـقـوله ى مـسـائل مـعـنـوى ، ايـن تـربـيـت ، يـكـى تـربـيـت فـكـر و قـواى
عـقـلانـى اوسـت ، كـه محل اين تربيت ، تعليم است ، و يكى تربيت نفس و قواى روحى و
قوه ى غضبيه و شهويه ى اوست ، كه نام اين تربيت ، تزكيه است .
اگر انسان تعليم درست و تزكيه درست بشود، همان ماده ى مستعدى است كه در كارخانه ى
مـنـاسـبـى شـكل مطلوب خود را پيدا كرده و به كمال رسيده است . هم در اين نشئه ،
وجود او منشاء بركت و خير و مايه ى آبادى جهان و آبادى دلهاى انسانهاست ، هم وقتى
وارد نشئه ى ديـگـر شـد و بـه عـالم آخـرت قـدم گـذارد، سـرنوشت او همان سرنوشتى
است كه همه ى انـسـانـها از اول تا امروز مشتاق آن بوده اند؛ يعنى نجات ، زندگى
ابدى سعادتمندانه و بـهـشـت . لذا انـبياء از اول تا نبى مكرمِ خاتم (صلّى اللّه
عليه و آله و سلّم )، هدف خود را تـعـليـم و تـزكـيـه مـعـيـّن كـرده انـد؛
((يـُزَكِّيـهـِمْ
وَ يـُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ(106
))). انسانها را، هم تربيت عقلانى و
تربيت فكرى مى كنند، و هم تربيت روحى .
تـمـام عـبـادات و تـكـاليف شرعى اى كه من و شما را امر كرده اند تا انجام بدهيم ،
درحقيقت ابـزارهـاى هـمـيـن تـزكـيـه يـا هـمـيـن تـربـيـت اسـت ؛ بـراى ايـن اسـت
كـه مـا كامل بشويم ؛ ورزش است . همچنان كه اگر ورزش نكنيد، جسم شما ناتوان ، بى
قدرت و آسـيـب پـذير خواهد شد و اگر بخواهيد جسم را به قدرت ، به زيبايى ، به
توانايى ، بـه بـروز قـدرتـها و استعدادهاى گوناگون برسانيد، بايد ورزش كنيد. نماز،
ورزش است ؛ روزه ، ورزش است ؛ انفاق ، ورزش است ؛ اجتناب از گناهان ، ورزش است ؛
دروغ نگفتن ، ورزش اسـت ؛ خيرخواهى براى انسانها، ورزش است . با اين ورزشها، روح ،
زيبا و قوى و كـامل مى شود. اگر اين ورزشها انجام نگيرد، ممكن است به ظاهر خيلى
پسنديده به نظر بياييم ، اما باطنمان ، يك باطن ناقص و نحيف و حقير و آسيب پذير
خواهد بود. روزه ، يكى از اين ورزشهاست .
روزه فـقـط ايـن نيست كه انسان نخورد و نياشامد. اين نخوردن و نياشاميدن ، بايد از
روى نـيـت بـاشـد، والاّ اگـر شـمـا يـك روز بـه خـاطـر گـرفـتـارى و يـا اشـتـغـال
بـه كار، دوازده ساعت ، پانزده ساعت فرصت نكنيد چيزى بخوريد، هيچ ثوابى بـه شـمـا
نـخـواهـنـد داد. امـا هـمـيـن امـسـاك را وقـتـى بـا نيّت انجام داديد ـ اجعلنا
ممّن نوى فعمل ))؛ نيت كند و به دنبال آن ، عمل انجام دهد ـ
اين همان گوهر درخشانى مى شود كه به شما ارزش مى بخشد و روح شما را قيمتى مى كند.
شـرط روزه ، نـيـّت اسـت . نـيـّت يـعـنـى چـه ؟ يـعـنـى ايـن عـمل را،اين حركت را،
اين امساك و تمرين را، جهت دادن براى خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دسـتـور الهـى
. ايـن اسـت كـه بـه هـر كـارى ارزش مـى بـخـشـد.لذا در دعـاى شـبـِ اول مـاه
مـبارك مى خوانيد كه :
((اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ نَوَى فَعَمِلَ وَ لَا
تَجْعَلْنَا مِمَّنْ شَقِيَ فـَكـَسـِلَ .))
كسالت ، بى رغبتى و بى نشاطى براى كار ـ چه كار معنوى ، چه كار مادى ـ شقاوت است .
روزه ، يكى از بهترين كارهاست . با اين كه به ظاهر اقدام نكردن است ؛ اما در باطن
اقدام اسـت ، عـمـل اسـت ، كـار مـثـبـت اسـت . چون شما نيّت اين كار را داريد؛ لذا
از هنگامى كه وارد صـحنه روزه دارى مى شويد ـ يعنى از بعد از لحظه ى طلوع فجر ـ تا
آخر روز به طور دائم بـه خـاطـر ايـن نـيـّت ، در حال عبادتيد. اگر هم بخوابيد،
داريد عبادت مى كنيد، همين طور راه برويد، داريد عبادت مى كنيد.
ايـن كـه از قـول نـبـى اكـرم (عـليـه و عـلى آله الصـّلاة والسـّلام ) نـقـل شـده
اسـت كـه فـرمود: ((أَنْفَاسُكُمْ
فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ ))؛
خـوابـيـدن و نـفـس كـشيدن شما عبادت است ، خواب چطور عبادت مى شود؟ نفس كشيدن چطور
((سـبـحـان
اللّه )) گـفـتـن مـى شـود؟ ايـن بـه خـاطـر آن
است كه شما بيكار هم كه بـاشـيـد، هـيـچ اقـدامـى هـم كـه نـكـنـيد، چون با اين
نيّت وارد اين وادى شده ايد، يكسره در حال عبادتيد.
در روايـت ديـگر مى فرمايد:
((نَوْمُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبِيحٌ
))، سكوت هـم كـه مـى كـنـيـد، مـثـل ايـن اسـت
كـه ((سـبـحـان
اللّه )) مـى گـويـيـد.
((و عمله متقبل
و دعائه مستجاب ))؛ عمل شما مقبول و دعايتان
مستجاب است . سكوت شما عبادت است ، نـفس كشيدن شما عبادت است ، خوابيدن شما عبادت
است . چرا؟ چون شما داريد اين امساك و اين دست كشيدن از بخشى از لذات جسمانى را،
براى خدا در يك مدت سى روزه ـ ماه رمضان ـ تجربه مى كنيد.
هـمـه ى ايـن عـبـادت و ديـگـر عـبـادات ، بـرگرد اين محور مى گردد كه انسان با
مشتهيات نـفـسـانـى و بـا لذايـذى كـه انـسـان را به پستى مى كشانند و برده مى
كنند، مبارزه كند. افـسـار گسيخته كردن نفس انسانى ، هنر نيست . هر چه در توان دارى
لذت ببرى ، براى انـسـان كـمال نيست ؛ اين از مقوله ى حيوانيت است ـ انسان هم يك
جنبه ى حيوانى دارد ـ تقويت جـنـبـه ى حـيـوانـى اسـت . البـتـه جنبه ى حيوانى هم
جزو ماست و نخواسته اند كه ما آن را نـداشـتـه بـاشيم . خوردن ، آشاميدن ، استراحت
كردن ، لذت مباح بردن ، جزو وجود ماست ، اشـكـال هم ندارد و كسى آنها را منع هم
نكرده است . آنچه ممنوع است ، اين است كه انسان در ايـن جـنـبـه غـرق شـود.
مـاديـگرى ، انسان را به غرق شدن در اين جنبه مى كشاند. اديان و روشهاى عقلانى عالم
ـ كه روش الهى ، مبتنى بر پايه هاى عقلانى است ـ جلوِ انسان را مى گـيـرد، تـا در
اين سراشيب لذت برى از لذايذ و مشتهيات زندگى ، اختيار خود را از دست نـدهد و فرو
نغلتد. هر دعوتى كه انسان را به لجام گسيختگى در لذات بكشاند، دعوت بـه آتـش و
دعـوت بـه بـدبـخـتى و هلاكت است . به طور كلى ، دعوت انبياء، دعوت حكما،
دعـوتـهـاى الهـى ، در جـهـت كـفّ نـفـس از ايـن لذايـذ اسـت ، كـه روزه هـم از
ايـن قبيل است . به همين خاطر است كه در روايات ما، ماه رمضان ، يك صحنه ى مناسب
شمرده شده است براى اين كه انسان در اين ماه تمرين كند و مجموعه گناهان را ترك
گويد.
يـك روايـت از امـام صـادق (عـليـه الصـّلاة والسّلام ) است كه خطاب به
((محمّدبن
مُسلم )) مى فرمايد:
((يـا
مـحـمـّد! إِذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ لِسانُكَ وَ لَحْمُكَ
وَ دَمُكَ وَ شَعْرُكَ وَ بـشـرُكَ.)) امـام
صـادق بـه ايـن يار و شاگرد نزديك خود مى فرمايد كه وقتى روزه مـى گـيـرى ، بـايد
شنوايى تو روزه گير باشد، بينايى تو روزه بگيرد، زبان تـو روزه بـگـيـرد، گـوشـت و
خـون و پـوست و موى و بشره ى تو روزه دار باشد؛ دروغ نـگـويـى ، انـسـانهاى مؤ من
را دچار بلا نكنى ، دلهاى ساده را اغوا نكنى . براى برادران مـسـلمـان و جـامـعـه ى
اسـلامـى توطئه درست نكنى ، بدخواهى نكنى ، بددلى نكنى ، تهمت نـزنى ، كم فروشى
نكنى ، امانتدارى كنى . انسانى كه در ماه رمضان با كف نفس خود، از خـوردن و
آشـامـيـدن و مشتهيات نفسانى و جنسى روزه مى گيرد، بايد زبان خود، چشم خود، گـوش
خـود، و هـمـه ى اعـضـا و جـوارح خـود را روزه دار بـدانـد و خـود را در مـحـضر
خداى متعال و دورى گزيده از گناهان بينگارد. دنباله ى روايت مى فرمايد:
((وَلايـَكـُونُ
يـَوْمَ صـُوْمـِكَ كـَيـَوْمِ فـِطـْرِكَ ))؛
روز روزه ى تـو، مـثـل روز فـطـر تـو نـباشد؛ مثل روزهاى عادى باشد. روز ماه رمضان
هم همان گونه رفتار كنى كه در روزهاى عادى رفتار كردى . بايد به تربيت نفس توجه كنى
و اين فرصت را مغتنم بشمارى .