تـرجـمه قرآن به فارسى , گويا قديمترين و نخستين ترجمه قرآن به زبان ديگر است ,
كه بيش از هزار سال پيشينه دارد. تـاكـنون قديمترين ترجمه فارسى , ترجمه تفسير طبرى
دانسته مى شد كه در اواسط قرن چهارم هجرى در ماوراءالنهر به دستور منصور بن نوح
سامانى صورت گرفته است . اما ترجمه معروف به قرآن قدس كه در سالهاى اخير به كوشش
دكتر على رواقى انتشار يافته است , از آن هم كهن تر مى نمايد. تـرجـمـه قـرآن مـوزه
پـارس , كـه تصحيح و طبع آن نيز به كوشش دكتر رواقى انجام گرفته , ترجمه اى ناقص
اما بسيار ارزشمند از حدودا اوايل قرن پنجم هجرى است . ترجمه قرآن مورخ 556 ق به
كوشش دكتر محمد جعفر ياحقى انتشار يافته است . تـرجمه هاى كهن ديگر قرآن كه در دل
تفاسير آمده است عبارتند از : ترجمه مندرج در تفسير تاج التراجم فى تفسير القرآن
للاعاجم تاليف عمادالدين طاهر اسفراينى ( م 471 ق ) مشهور به شهفور كـه بـه كـوشـش
آقاى نجيب مايل هروى نزديك به انتشار است ; ترجمه مندرج در تفسير قرآنى مـجـهـول
المؤلف , مشهور به تفسير كمبريج ( بخاطر آنكه تنها نسخه ناقص بازمانده از آن در
كـتـابـخـانـه دانشگاه كمبريج محفوظ بوده است ) كه به كوشش دكتر جلال متينى در دو
مجلد انتشار يافته است . تـرجـمه تفسير سورآبادى [ ابوبكر عتيق نيشابورى ] كه ترجمه
آيات و قصص قرآنى آن به كوشش استاد يحيى مهدوى و مهدى بيانى در دو مجلد انتشار
يافته است , و كل تفسير به همت آقاى على اكبر سعيدى سيرجانى در دست طبع است . گفتنى
است كه سورآبادى در سال 494 قمرى در گذشته است . ترجمه قابل توجه و مهم ديگرى كه
باز در دل تفسير محفوظ مانده است , ترجمه مندرج در تفسير نـوبـت اول كـشـف الاسـرار
و عـدة الابـرار, اثـر ابوالفضل ميبدى ( م 520 ق ) است كه بر مبناى گسترش امالى
تفسيرى خواجه عبداللّه انصارى تدوين شده است . پس از آن , ترجمه مندرج در تفسير
ابوالفتوح رازى شايان ذكر است . پـس از تـرجمه هاى مندرج در تفسير منهج الصادقين
ملا فتح اللّه كاشانى و تفسير جلاء الاحزان [ تفسير گازر ] , كه اهميت طراز اولى
ندارد , به يك ترجمه بسيار شيوا مى رسيم : ترجمه شاه ولى اللّه دهلوى ( م 1176 يا
1179 ق ) كه بارها در هند و پاكستان به طبع رسيده است . از سـراسـر عـصـر قـاجار يك
ترجمه قابل توجه باقى مانده است كه به قلم محمد طاهر مستوفى شيبانى , معروف به
بصيرالملك است كه از رجال فرهنگى و درباريان ناصرالدين شاه بوده است . اين ترجمه
بارها , از جمله در سال 1344 ش از سوى انتشارات محمد حسن علمى به طبع رسيده است .
در عـصـر جـديـد نـخستين ترجمه مهم قرآن مجيد , ترجمه عبدالحسين آيتى معروف به
آواره ( 1288 - 1371 ق ) اسـت كه در جوانى از سلك روحانى به درآمد و به بهائيه
گرايش يافت و كتاب الكواكب الدرية في مثر البهائية را در تاريخ بهائيت نوشت و از
مبلغان طراز اول اين فرقه گرديد. سـپـس از نـاراستيهايى كه ديد سرخورد و از بهائيت
, تبرى جست و كتاب كشف الحيل ( 3 جلد , 1310 ش ) را در رد بهائيت و بيان پشيمانى
خود نوشت . ترجمه او از قرآن مجيد كتاب نبى يا قرآن فارسى نام دارد ( 3 جلد , يزد ,
1324 - 1326 ش ). ( درباره او ـ دايرة المعارف تشيع , 1/241 - 242 ). بـهترين و
شايد آخرين ترجمه تحت اللفظى قرآن در عصر جديد , ترجمه محمد كاظم معزى است كه بارها
تجديد چاپ يافته است . مـرحـوم مـحـيـى الدين مهدى الهى قمشه اى ( 1318 ق - 1393 ق
/ 1352 ش ) از عرفا و شعرا و علماى ذوفنون معاصر در حدود سالهاى 1320 ش ترجمه
خوشخوانى از قرآن كريم به دست داد. به تحقيق هيچ ترجمه اى از ترجمه هاى جديد قرآن
اين چنين با استقبال عظيم مردم مواجه نشده كه بارها به تجديد چاپ رسيده است . حسن و
عيب اين ترجمه , يك چيز و آن افزودن و مزج تفسير با ترجمه است . با وجود اين اقبال
بى سابقه مردم , قرآن پژوهان اين ترجمه را آكنده از اغلاط علمى مى دانند. ( براى
تفصيل ـ نقد بسيار مفصل نگارنده بر اين ترجمه در كتاب قرآن پژوهى ). در عـصر جديد
كه اصولا صناعت ترجمه بهبود كلى يافته است , ترجمه تحت اللفظى قرآن مجيد نيز موقوف
شده است . تـرجـمه مرحوم ابوالقاسم پاينده ( 1290 - 1363 ش ) نويسنده و مترجم
پركارى كه ترجمه تاريخ طـبـرى يـكى از كارهاى اوست , ترجمه اى متين و استوار است
ولى خالى از اغلاط نيست ; علامه محمد فرزان , نقد مفصل و عالمانه اى بر آن نوشته
است . تـا پـيـش از انـقـلاب اسـلامى ايران ( 1357 ش ) دو ترجمه قابل توجه از قرآن
نيز داريم : ترجمه حكمت آل آقا ; و ترجمه زين العابدين رهنما ( همراه با توضيحات در
پاى صفحه , در 4 مجلد ). پس از انقلاب اسلامى توجه به ترجمه قرآن در ايران بالا
گرفته است و چندين ترجمه انتشار يافته اسـت , از جمله ترجمه جلال الدين فارسى ;
ترجمه محمد باقر بهبودى به عنوان معانى القرآن كه ارزش عـلـمـى آن نـازل اسـت ,
ولـى از نظر احتوا بر تفسير همانند ترجمه قمشه اى است ( ـ نقد نـگـارنده بر اين دو
ترجمه در كتاب قرآن پژوهشى ; همچنين ـ نقد محققانه حسين استادولى بر ترجمه بهبودى
در مجله مترجم ويژه ترجمه قرآن , 1372 ش ). همچنين ترجمه ابوالقاسم امامى ; ترجمه
محمد خواجوى ( ـ نقد نگارنده در كتاب پيشگفته ). ترجمه اى كه بيشتر از ساير ترجمه
هاى جديد از استقبال مردم برخوردار بوده است . ترجمه شيواى عبدالمحمد آيتى است ( ـ
نقد نگارنده در كتاب پيشگفته ). تـرجمه قرآن كريم به قلم سيد جلال الدين مجتبوى ,
محمد مهدى فولادوند , كه در همين اواخر انتشار يافته است از بهترين و شيواترين
ترجمه هاى عصر جديد است . طـبـق آمـار منتشر شده در كتابشناسى جهانى ترجمه هاى قرآن
مجيد ( به انگليسى , ويراسته اكـمل الدين احسان اوغلى , طبع استانبول ) كه
كتابشناسى ترجمه هاى قرآن را به هر زبان از سال 1515 م تـا 1980 م در بـردارد ,
قرآن مجيد از آغاز تا زمان تاليف اين كتابشناسى ( 1980 م ) به 65 زبان ترجمه شده
است . روى هـم رفـته مشخصات كتابشناختى 2762 ترجمه و تفسير قرآن ( به اعتبار اينكه
در بردارنده ترجمه است ) در اين اثر آمده است . قـديـمـتـريـن ترجمه قرآن به
زبانهاى اروپايى , ترجمه انگليسى ناقصى است كه در سال 1515 م منتشر شده , ولى
نخستين ترجمه كامل به زبان لاتين است كه در سال 1543 م انتشار يافته است . بهترين
ترجمه هاى فرانسوى قرآن ترجمه كازيميرسكى و ترجمه بلاشر است . بهترين ترجمه هاى
آلمانى قرآن ترجمه اولمان , ترجمه هنينگ , و اخيرا ترجمه همراه با توضيحات و واژه
نما ( كنكوردانس ) اثر رودى پارت است . در دايرة المعارف اسلام ( در پايان مقاله
قرآن ) از هشت ترجمه قرآن به روسى ياد شده است . آخـريـن و بـهـتـريـن تـرجـمه قرآن
به روسى كه در مقاله مزبور به آن اشاره شده است , ترجمه اسلامشناس شهير روسى
كراچفسكى است ترجمه روسى پروفسور عثمانوف هم بسيار معتبر است . بهترين ترجمه هاى
انگليسى قرآن , ترجمه پيكتال , آربرى و عبداللّه يوسف على است .
20 - فرهنگ آفرينى قرآن .
قرآن مجيد سرمنشا اغلب علوم و هنرهاى اسلامى است .
1 ) قرآن سندى تاريخى است و تا آنجا كه به حوادث اشاره دارد , از جمله به حوادثى از
زندگانى و روزگار پيامبر (ص ) و غزواتى چون بدر و احد و حنين , يا اشاراتى به فرهنگ
جاهليت دارد , در حكم تاريخى مستند است . هـمچنين بسيارى محققان بر مبناى نگرش
تاريخى قرآن , فلسفه هاى تاريخ گوناگون استنباط كرده اند. 2 ) فـقـه و اصـول فـقـه
مذاهب مختلف اسلامى , چنانكه در بخش فقه يا احكام قرآن ياد كرديم , مستقيما ريشه در
قرآن دارد. و تـا امـروز هـم مـحاكم شرعى يا نهادهاى دينى و مجالس قانونگذارى در
كشورهاى اسلامى , يا مـجـتـهـدان و مـفـتـيان , تعارض نداشتن قوانين و احكام و
فتاواى جديد را با قرآن كريم رعايت مى كنند. 3 ) حديث يا سنت منبع مستقلى از قرآن
است . اما با آن مناسبات و پيوند و همخوانى بسيار دارد. چـنـانـكه گاه قرآن سنت را
نسخ مى كند يا تخصيص مى دهد , و گاه سنت قرآن را , كه در كتب مربوط به ناسخ و منسوخ
, به تفصيل با مثالهاى بسيار بيان شده است . 4 ) عرفان يا تصوف اسلامى كه اساس آن
بر حب الهى يا عشق متقابل انسان به خدا و خدا به انسان اسـت ( مـائده , 54 ) ,
هـمچنين زهد و پارسايى و اصالت ندادن به دنيا و مراقبه و محاسبه نفس , همه در قرآن
ريشه دارد. عرفان قرون اوليه كه بر مدار زهد و پارسايى مى گشت , يكسره قرآنى بود.
مكتبهاى عرفانى حكمى و فلسفى متاخر از جمله مكتب ابن عربى نيز اساسش بر تاويل
جسورانه از آيات و قصص قرآن استوار است . چنانكه مهمترين متن عرفان نظرى در عالم
اسلام كه فصوص الحكم ابن عربى ( م 638 ق ) است , داراى 27 فـص است كه با گرده
بردارى از قرآن و بر مبناى قصص قرآنى و شخصيتهاى انبياء و به نام آنها طراحى و
تدوين شده است . ابـوالعلاء عفيفى در مقدمه تصحيح خود از فصوص , اين نكته را روشن
ساخته است ( مقدمه , ص 12 و صفحات ديگر ). همچنين بحث عرفا از اسماء و صفات الهى
عمدتا قرآنى است . 5 ) قـرآن با آيات عديده اخلاقى و توصيه هاى بسيار به فضايل و
نهى تخطئه از رذايل اخلاقى , در حـدى بـه اخـلاق و حـكمت عملى توجه دارد كه ميتوان
آن را يك رساله اخلاقى متعالى در نظر گرفت , و در اغلب مكاتب و كتب اخلاقى , نفوذ
آيات و احكام اخلاقى قرآنى مشهود است . ( بـراى تفصيل در اين باره ـ تعاليم اخلاقى
در قرآن نوشته بشيردار , در كتاب تاريخ فلسفه در اسلام , تدوين م . م . شريف ,
1/224 - 241 ). 6 ) قرآن اساس دستور زبان عربى را نهاده است . بايد دانست كه نه
قرآن تابع نحو و دستور زبان عربى است , بلكه نحو و دستور زبان عربى تابع قرآن است
كه فى المثل سبيل يا رحمت را هم به صورت مؤنث و با ضمائر مؤنث , تلقى كرده است هم
به صورت مذكر. از الكتاب سيبويه ( قرن دوم هجرى ) تا مغنى اللبيب ابن هشام ( م 761
ق ) , تا معجم هاى نحو كه امـروز در جهان عرب تدوين مى گردد ( از جمله ـ معجم النحو
, تدوين عبدالغنى الدقر ) اساس همه يا اكثريت قاطع مثالها و شواهد قرآنى است . در
مورد علوم بلاغى از جمله معانى , بيان و بديع نيز امهات متون بر اساس تعبيرات و
زبان و بيان و شواهد و مثالهاى قرآنى شكل گرفته است . چـنـانـكـه دلايـل الاعـجـاز
( در علم معانى ) و اسرارالبلاغة ( در علم بيان ) هر دو اثر عبدالقاهر جرجانى ( م .
471 ق ) اوج آنهاست . نفوذ قرآن در ادبيات عربى و فارسى و تركى و اردو و ساير
زبانهاى جهان اسلام بسيار عظيم است . اغـلب فرهنگهاى عربى از لسان العرب تا المعجم
الوسيط , شواهد و مستندات خود را از قرآن نقل مى كنند. زبانشناسان عرب به حق برآنند
كه اگر قرآن نبود زبان عربى نابود مى شد. ( ـ مباحثى در فقه اللغة و زبان شناسى
عربى . نوشته رمضان عبدالتواب . تـرجمه حميدرضا شيخى , فصل دوم , 125 به بعد )
استاد مطهرى مى نويسد : زبان عربى , فقط زبان يك كتاب است , به نام قرآن . قرآن
تنها نگهدارنده و حافظ و عامل حيات و بقاى اين زبان است . تـمـام آثـارى كـه بـعـد
به اين زبان به وجود آمده , در پرتو قرآن و به خاطر قرآن بوده است ... ( خدمات
متقابل اسلام و ايران , 91 ). 7 ) عـلم كلام اسلامى , چه علم كلام مذهب رسمى اهل
سنت يعنى كلام اشعرى , و چه علم كلام اقليت آنان كه امروزه كمابيش مهجور است , يعنى
كلام معتزلى يا اعتزالى ريشه در قرآن دارد. همچنين مذاهب ديگر از جمله مرجئه و حتى
خوارج . علم كلام مذاهب شيعه و محصوصا اسماعيليه و شيعه اماميه اثنا عشريه نيز
كاملا قرآنى است . و از اصول دين , و اصول مذهب ( عدل و امامت ) دو گونه بحث مى
كنند , عقلى و نقلى . و در بحثهاى نقلى اتكاى اصلى به آيات قرآنى است . 8 ) فـلسفه
اسلامى نيز كه تا حدودى بر معتقدات و كلام استوار است جز در بحثهاى خيلى فنى و
اسكولاستيك , غالبا به قرآن نظر دارد. و حتى در بحث اصالت وجود يا ماهيت نيز به
آياتى از قرآن مجيد استناد مى كنند. ( رعد , 17 نيز ـ تفسير الميزان ذيل همين آيه
). يا برهانهاى اثبات وجود خداوند را با آيات قرآنى تطبيق مى دهند. ( از جمله برهان
وجودى يا صديقين را با آيه 53 سوره فصلت ). و فلسفه اعصار متاخر از جمله فلسفه مزجى
و متعالى مكتب ملاصدرا كه آميزه اى از فلسفه و كلام و عرفان است و مهمترين تز آن
حركت جوهرى است , مبنا و مستند قرآنى دارد. ( براى تفصيل بيشتر ـ تعاليم فلسفى قرآن
در كتاب تاريخ فلسفه در اسلام . تدوين م . م . شريف , 1/195 - 221 ). 9 ) هـنرهاى
اسلامى مخصوسا ادبيات , معمارى , خوشنويسى , و بخشى از موسيقى كه مربوط به تـرتـيـل
و تـغـنى و همخوانى قرآن مجيد و نيز قوالى در مجالس سماع صوفيانه و اعياد مذهبى ,
هـمـچـنـيـن كـتـابـت و كـتـابـسازى و كتاب آرايى با هنرهايى چون تذهيب و تشعير و
تجليد و كـتـيـبـه نويسى كه جزو هنر معمارى است و آرايش درون و بيرون مساجد و مقبره
ها و نهادهاى خـيريه از جمله تكيه ها و حسينيه ها , و حتى آب انبارها , غالبا و به
مناسبت از آيات قرآنى استفاده مى شود , و در همه اين هنرها و فنون جنبى ديگر نفوذ
قرآن بى حد و حساب و وصف ناپذير است . ( نيز ـ خوشنويسى در فرهنگ اسلامى , تاليف
آنمارى شيمل . ترجمه اسداللّه آزاد ). 10 ) عـلـوم قرآنى و قرآن پژوهى چنانكه در
بخش مربوط به آن خواهد آمد , و در سراسر اين مقاله هـم ملاحظه مى گردد , در اطراف
قرآن مجيد و براى فهم و تفسير آن و استفاده از قرآن شناسى در ساير علوم شرعى پديد
آمده است . 11 ) از همه وسيعتر و عظيمتر نفوذ قرآن در فرهنگ عامه و زندگى روزمره
مسلمانان است . زير گوش نوزاد مسلمان اذان مى گويند و آياتى ( از قرآن مى خوانند.
نـام نـوزاد را يـا با تفال و استخاره از قرآن انتخاب مى كنند يا نامهايى مى نويسند
و براى تبرك در ميان صفحات قرآن قرار مى دهند و قرعه وار يكى را بر مى گيرند.
همچنين نام فرزندان و روز و ساعت تولدشان را در صفحه اول يا آخر قرآن خانوادگى مى
نويسند. اسـتـخـاره يـعنى مشورت با قرآن و راهنمايى خواستن از جنبه قدسى و غيبى
قرآن , سابقه اى به طول تاريخ قرآن دارد. و در بـعـضـى كـتـب كه مخصوص نوادر و نكته
ها و ظرايف است , از استخاره هاى تاريخى سخن مى گويند ( نيز ـ مقاله استخاره در
قرآن پژوهى ). در اغلب مراسم دينى و اجتماعى و اعياد و در ايران بعد از انقلاب
اسلامى در آغاز هر جلسه رسمى اعم از علمى يا ادارى يا سياسى , آياتى چند از قرآن
مجيد تلاوت مى شود. قرآن همچنين در عبادت روزانه نقش اساسى دارد. زيـرابـه فـرموده
رسول اكرم (ص ) لا صلوة الا بفاتحة الكتاب ( نماز جز با خواندن فاتحة الكتاب درست
نيست ). و اهل سنت 17 بار و شيعه به تفاوت مشربها , حداقل 10 بار سوره حمد را در
نمازهاى شبانه روزى خود مى خوانند. همچنين پس از قرائت سوره حمد به انتخاب خود يك
سوره يا مجموعه آياتى از يك سوره قرآن را كـه اصـطلاحا به آن ركوع گفته گفته مى شود
, مى خوانند و تلاوت قرآن از عبادات مستحب مؤكد است و اغلب مسلمانان هر روزه بخشى
از قرآن و در ماه رمضان يك دور قرآن را مى خوانند. جـز قـاريـان و مـقـريان و اهل
تجويد و تلاوت و ترتيل و تغنى و خوشخوانان كه قرآن كريم مدار و موضوع اصلى علم و
هنر آنان است و رموز و فنون درست خوانى را سينه به سينه و با سنت شفاهى و استاد -
شاگردى از عهد رسول اللّه (ص ) تاكنون ادامه داده اند , در عرف عادى و نظام آموزشى
قديم و جديد ايران و همه كشورهاى اسلامى , تعليم خواندن و درست خواندن و گاه حفظ
قرآن , جزو اصلى ترين مواد درسى و آموزشى بوده و هنوز هم با شور و شوق بسيار ادامه
دارد. بـراى ايـن كار غالبا از جزء آخر ( سى ام ) قرآن مجيد يعنى جزء عم [ عم
يتسائلون , آغاز سوره نبا ] اسـتـفـاده مـى شـود و به چنين جزوه اى عم جزو ( كه
بعضى به اشتباه عمه جزو مى نويسند ) گفته مى شود. امـروزه بـا گـسترش امكانات صوتى
و فنى و نيز جهانگير شده رسانه هاى گروهى , در تلاوت و ترتيل قرآن كريم تحولى بزرگ
پديد آمده است . خوشخوانى قاريان هنرمند را به صورت نوار كاست , ضبط مى كنند.
غـالـبا هر جزء قرآن را در يك نوار و مجموعا كل قرآن را در 30 نوار يكساعته مى
خوانند و نوارهاى كاست را به صورت يك مجموعه جمع و جور كه به آسانى قابل حمل و نقل
است درمى آورند كه المصحف المرتا [ ترتيل قرآن , يا مصحف به ترتيل خوانده ] نام
دارد. نيز از طريق رسانه راديو و تلويزيون ترتيل و تلاوت قرآن مجيد را پخش مى كنند.
بـسـيـارى از كشورهاى اسلامى , از جمله ايران , ايستگاه خاصى به نام راديو قرآن
دارند كه در تمام يا بعضى از ساعات شبانه روز تلاوت و ترتيل قرآن را منتشر مى
سازند. يـا از طـريـق تلويزيون مجلس خوشخوانى قاريان و مقريان هنرمند را كه گاه
همراه با همخوانى است , همچنين مسابقات كشورى و بين المللى قرائت قرآن را نشان مى
دهند. جنبه قدسى و حرمت والاى قرآن باعث شده است كه از آن براى حفظ و تعويذ استفاده
كنند. از آيات قرآن مخصوصا آيت الكرسى ( بقره , 255 ) و آيه و ان يكاد ( آخرين دو
آيه سوره قلم ) حرز و تعويذ به صورت حمايل و گردن آويز و بازوبند مى سازند. بعضى از
مسلمانها همواره قرآن كوچكى به همراه دارند. رسم كتابت قرآن ( گاه تمامى قرآن ) بر
پيراهنهاى مخصوص براى حفظ در جنگها و مخاطرات , امروزه كمتر و در گذشته بيشتر معمول
بوده است . گـاه سـوره يـس را بـر پـارچه اى حلقوى شكل مى نويسند كه به آن حلقه
ياسين مى گويند و اطفال را براى تبرك و حفظ از ميان حلقه آن رد مى كنند. گـاه آيـات
قـرآن به محلول آب و زعفران توشته مى شود و براى شفاى امراض , مخصوصا امراض روحى ,
به بيماران نوشانده مى شود. قـرائت سـوره حـمـد براى بيمار رسم كهنى بوده است (
حافظ گويد : فاتحه اى چو آمدى بر سر خسته اى [ بيمارى ] بخوان ). امـروزه رسـم
قـرائت فـاتحه بر مرده و براى شادى روح او , و ترتيب مجالس ذكر و قرائت قرآن (
مـجـالس فاتحه ) براى بزرگداشت و طلب آمرزش روح درگذشتگان در سراسر جهان اسلام در
شـب وفـات و روزهـاى سوم يا پنجم و هفتم و چهلم و سال - بسته به اختلاف و آداب و
رسوم هر منطقه - برقرار است . همچنين بعضى از مردم وصيت مى كنند كه از ثلث ميراث
آنان , يك يا چند دوره قرائت [ ختم ] قـرآن بـراى آنـان به شيوه استيجارى و با
پرداخت اجرت يا حق الزحمه از كسى يا كسانى خواسته شود. درباره رعايت حرمت و احترام
والا و عظيم قرآن سخن بسيار است . بعضى پارسايان به احترام قرآن , در اتاقى كه در
آن مصحف باشد , نمى خوابند. همچنين در آداب قرائت و تلاوت قرآن , صحبت كردن در
اثناى تلاوت يا اظهار كسالت - از جمله خميازه كشيدن - درست به مانند هنگام نماز
ممنوع شمرده شده است . اغـلـب فقهاى اسلامى بر مبناى آيه لا يمسه الا المطهرون (
واقعه , 79 ) حكم به لزوم طهارت شرعى ( وضو داشتن ) براى خواندن قرآن يا دست زدن به
آيات مقدس آن داده اند. نـووى كه از حديث شناسان و قرآن پژوهان نامدار است , بر آن
است كه مستحب است هنگامى كه قرآن را به نزد كسى مى آورند , به احترام آن از جاى
برخيزد. ( مناهل العرفان , 1/404 ). به نظر مى رسد كه در ميان كتب مقدس , هيچ كتابى
همانند و همچند قرآن در تمدن و فرهنگ و زندگى روزمره پيروانش , نفوذ نداشته باشد.
21 - علوم قرآنى .
عـلـوم قـرآنـى اصطلاحى است نسبتا جديد ولى مصداق آن كهن و تاريخ آن به قدمت
تاريخ قرآن است . و مـراد از آن عـلومى است پيرامون و بر محور قرآن شكل گرفته و رشد
كرده و هدف آن شناخت هـمـه شئون مربوط به قرآن اعم از تاريخ و تفسير و صورت و محتوا
و نهايتا استفاده بهتر بردن از قرآن در حوزه علوم شرعى و معارف دينى است . اين علوم
عبارتند از : 1 ) تاريخ قرآن ( ـ مقاله تاريخ ايران در قرآن پژوهى . گفتنى است كه
مقاله حاضر يعنى قرآن و قرآن پژوهى در بردارنده يك دوره موجز از تاريخ قرآن است ).
2 ) علم تفسير 3 ) علم قرائت و تجويد و ترتيل 4 ) علم رسم عثمانى , يعنى شناخت
چگونگى رسم الخط و املاى قديمى و ثابت قرآن مجيد. 5 ) علم اعجاز قرآن . 6 ) علم
اسباب نزول . 7 ) علم ناسخ و منسوخ . 8 ) علم محكم و متشابه . 9 ) علم شناخت مكى و
مدنى . 10 ) علم اعراب . 11 ) علم غريب القرآن و مفردات قرآن و وجوه و نظاير (
واژگان شناسى قرآن ). 12 ) علم قصص . 13 ) فقه قرآن يا احكام قرآن . شايد فن ترجمه
قرآن را بتوان ملحق به علم تفسير شمرد. سابقه علوم قرآنى بسيار كهن است , و بعضى از
علوم قرآنى كه عمدتا نقلى و متكى بر حديث است مـانـنـد ناسخ و منسوخ و اسباب النزول
, قدمتش به اندازه قدمت علم حديث و احاديث مروى از معصومين عليهم السلام است . اما
علم رسم عثمانى , همزمان با تدوين و جمع عثمانى و تهيه نسخ نهايى و رسمى قرآن (
معروف به مصحف امام و مصحف عثمانى ) پيدا شده است . و بسيارى از فقهاى مذاهب اسلامى
تغيير و تبديل آن را شرعا جايز ندانسته اند و قرآن رسمى جهان اسـلام كـه در عصر
جديد با اتكا به اساسى ترين منابع قديم تهيه و چاپ شده است بر مبناى همين رسم يا
رسم الخط عثمانى است . ايـن رسم الخط طبعا تفاوتهايى با رسم الخط امروز عربى و
فارسى دارد و براى فارسى زبانان حتى تحصيلكرده ها دشوار خوان است زيرا در آن بسيارى
الفها , به كتابت درنمى آيد از جمله آنكه به جاى سلطان , سلطن , و جاى يا نوح ,
ينوح ( با الفى كوتاه بالاى طاء , يا نون ) نوشته مى شود. ولى حق با كسانى است كه
طرفدار تثبيت و استاندارد شمارى رسم عثمانى هستند. زيـرا اصـلاحـات املايى و رسم
الخط بر وفق مشربها و مكتبهاى زبانى و زبانشناختى يا سليقه اى , پـايـان نـدارد , و
اصـولا هر كار كنيم و هر تدبيرى بينديشيم قرآن خوانى درست , نياز به آموزش خـاص
خـود دارد , و صـرف داشـتن سواد و تحصيلات و فرهنگ براى درست خوانى قرآن كفايت نمى
كند. سـابـقـه عـلم قرائت و شناخت اختلاف قراآت نيز به صدر اسلام و عصر رسول اللّه
(ص ) و صحابه بازمى گردد. ولى بعضى از علوم قرآنى مانند علم اعجاز قرآن , يا اعراب
قرآن متاخرتر است . زرقـانـى مى نويسد نخستين اثرى كه در علوم قرآنى تدوين شده است
البرهان فى علوم القرآن اثر على بن ابراهيم بن سعيد مشهور به حوفى ( م . 330 ق )
است كه در 30 مجلد بوده و نسخه خطى 15 جلد آن در دارالكتب المصرية محفوظ است .
سـايـر آثـارى كه در علوم قرآنى و مشتمل بر همه يا اغلب علوم و فنون نامبرده ,
تدوين شده است عبارتند از : 2 و 3 ) فنون الافنان فى علوم القرآن ; و نيز كتاب
المجتبى فى علوم تتعلق بالقرآن هر دو اثر ابن جوزى ( م 597 ق ) ( و هر دو محفوظ در
دارالكتب المصرية در قاهره ). 4 ) جمال القراء , اثر علم الدين سخاوى ( م 641 ق ).
5 ) المرشد الوجيز , اثر ابوشامه ( م 665 ق ) ( اين اثر به طبع رسيده است . ) 6 )
البرهان فى علوم القرآن , اثر بدرالدين زركشى ( م 794 ق ). ايـن اثر عظيم و خوش
تدوين چهار جلدى كه به تصحيح محمد ابوالفضل ابراهيم به طبع رسيده است اساس و منبع
اصلى اتقان است . 7 ) مواقع العلوم من مواقع النجوم , اثر جلال الدين بلقينى ( م
824 ق ). 8 ) الاتـقـان فى علوم القرآن , اثر محدث و قرآن پژوه مصرى ايرانى تبار ,
جلال الدين سيوطى ( م 911 ق ) است . اين اثر مهمترين اثر در علوم قرآنى شمرده مى
شود و از آن سه ترجمه به فارسى موجود است . يكى ترجمه قديمى ( كه نسخه خطى اش در
كتابخانه مركزى دانشگاه تهران محفوظ است ) , دوم بـه قـلم آقاى محمد جعفر اسلامى
تحت عنوان دايرة المعارف قرآن ; و سومى به قلم حجة الاسلام سيد مهدى حائرى قزوينى (
درباره اين ترجمه و اين كتاب ـ مقاله ترجمه اتقان نوشته نگارنده در كتاب سير بى
سلوك , و قرآن پژوهى ) متن عربى هم بارها به طبع رسيده است . بهترين طبع آن تصحيح
محمد ابوالفضل ابراهيم , در چهار مجلد است . در عصر جديد در جهان اسلام چند اثر
قابل توجه در علوم قرآنى پديد آمده است كه مهمترين آنها عبارتند از : 9 ) مناهل
العرفان فى علوم القرآن , اثر محمد عبدالعظيم زرقانى در 2 مجلد. 10 ) مـبـاحـث فى
علوم القرآن , اثر صبحى صالح كه بارها تجديد طبع يافته و به صورت ناقص به فارسى
ترجمه شده است . 11 ) المعجزة الكبرى , اثر محمد ابوزهره ( ترجمه فارسى تحت عنوان :
معجزه بزرگ , پژوهشى در علوم قرآنى , به قلم محمود ذبيحى ).
22 - چاپ قرآن .
مـصـاحـف امام , يا مصحفهاى عثمانى پنج - ششگانه كه پيش از سال 30 هجرى به
مراكز آن روز جهان اسلام فرستاده شد , مورد استفاده و احترام بسيار قرار گرفت ; و
در عصر حجاج ( م 95 ق ) اصـلاحـاتـى در رسم الخط آن وارد شد و تا قرن سوم دستخوش
اصلاحاتى از جمله نقطه گذارى حروف و اعراب گذارى شد. اما بر خود اين پنج - شش نسخه
, تاريخى طولانى و تاريك گذشته است . سه جهانگرد نامدار جهان اسلام , يعنى ابن جبير
( م 614 ق ) , و ياقوت ( م 626 ق ) و ابن بطوطه ( م 779 ق ) هـر سـه در عـصر خويش
از مصحف عثمانى محفوظ در جامع كبير دمشق - كه مورد احترام فوق العاده مردم بوده است
- ديدن كرده اند. اما بدبختانه اين نسخه در آتش سوزى 1310 ق از ميان رفته است .
ساير مصحفهاى عثمانى هم سرنوشت نامعلومى يافته اند و با آنكه حتى نمونه هايى از
بعضى از آنها بـه طـبـع رسـيـده است ( از جمله در پطروگراد / لنينگراد , در سال
1904 م , در 50 نسخه ) اما امروزه نشانه و اثر روشنى از آنها در دست نيست . و حتى
تاريخ روشنى از سير و سرنوشت آنها در كتب تاريخ قرآن نيامده است . اما فقدان نسخه
هاى اصلى زمان عثمان زيانى در برندارد. زيـرا نـسـخـه هاى قرآن از همان روزهاى اول
هزاران هزار نوشته شده و سينه به سينه و دست به دست گشته است تا امروز به ما رسيده
است . ( تاريخ قرآن , راميار , 470 ). مـهمترين مجموعه ها يا گنجينه هاى نسخ خطى
اعم از تذهيب شده يا خوشنوشته يا ساده قرآن مـجيد عبارتند از : 1 ) موزه قرآن
وابسته به آستان قدس رضوى , كه تعداد نسخه هاى قرآنى آن تا سال 1346 ش , چهار هزار
و پانصد نسخه بوده است , و امروزه به ده هزار نسخه مى رسد. قديمترين قرآن وقفى
موجود در اين گنجينه , تاريخ سال 393 ق را دارد. و قرآن بعدى مورخ 421 ق است (
راهنماى گنجينه قرآن , تاليف احمد گلچين معانى , مقدمه ). 2 ) مجموعه يا گنجينه
ديگر , متعلق به كتابخانه سلطنتى سابق ايران است كه فهرست قرآنهاى خطى آن را خانم
بدرى آتاباى نوشته و منتشر كرده است . 3 ) موزه توپ قاپى سراى در تركيه . 4 )
دارالكتب المصرية در قاهره . 5 ) در اروپا مجموعه شخصى چستر بيتى , نفيس ترين
كلكسيون نسخه هاى خطى قرآن در جهان به شمار مى آيد. كـهـن ترين قرآن كامل در اين
مجموعه قرآنى است به قلم ابن بواب ( ـ دايرة المعارف تشيع ) و با تاريخ 391 ق .
گفتنى است كه اين مجموعه چند معرفى و فهرست نگارى دارد كه فنى ترين آن به قلم
آرتورجان آربرى اسلامشناس نامدار ( و نيز مترجم قرآن به انگليسى ) است .
اسـلامـشـنـاس ديـگرى به نام مارتين لينگز نيز چند آلبوم مشروح از مجموعه هاى مهم
قرآنهاى خطى را , از جمله آنچه در كتابخانه موزه بريتانيا محفوظ است , منتشر كرده
است . تاريخ چاپ قرآن به آغاز رواج چاپ در اروپا و جهان بازمى گردد. مـتـن عـربى
قرآن نخستين بار به وسيله پاگانينى در ونيز در فاصله سالهاى 1503 تا 1523 م به چـاپ
رسـيـد ( دايـرة المعارف فارسى ) ( صبحى صالح اين تاريخ را حدود 1530 م ياد مى كند
) و كليه نسخه هاى آن به دستور پاپ جمع آورى و نابود شد. سپس ابراهام هينكلمان آن
را در سال 1694 در هامبورگ به چاپ رساند. يكى از مهمترين چاپهاى قديم و صحيح قرآن
در اروپا , چاپ فلوگل است ( 1834 م , لايپزيك ). پس از چاپ ايتاليا و آلمان كه به
آن اشاره شد , اولين بارى كه متن قرآن براى مسلمانان چاپ شد , در روسيه در سال 1787
م , در سن پطرزبورگ بود. درباره اولين طبع قرآن در ايران , منابع اختلاف دارند.
بـعـضـى اولين چاپ قرآن را در تبريز به سال 1242 ق ياد مى كنند ( تاريخ جم قرآن
كريم , جلالى نايينى , 406 ) و بعضى 1244 ق ( دايرة المعارف فارسى ) و بعضى 1246 ق
( قرآنهاى چاپى , نوشته كاظم مدير شانه چى , مشكوة , شماره 2 , ص 135 ). ( براى
تفصيل بيشتر درباره ساير طبعهاى قرآن مجيد , و طبع آن در ساير كشورهاى جهان اسلام
به منابع نامبرده مراجعه شود. ) نقطه عطف مهم در طبع منقح و علمى قرآن مجيد , طبع
قاهره است . صبحى صالح مى نويسد : در قاهره در سال 1342 ق / 1923 م , چاپ زيبا و
دقيقى از قرآن كريم , تحت اشراف مشيخه الازهر , به اهتمام هياتى كه ملك فؤاد اول
تعيين كرده بود , منتشر گرديد. اين مصحف بر وفق روايت حفص از قرائت عاصم تدوين شده
بود و عالم اسلامى , استقبال شايانى از آن كرد. ( مباحث فى علوم القرآن , 100 ).
مـصـحـف قـاهـره , مـبـناى كتابت خوشنويس نامدار سورى , عثمان طه قرار گرفته و مصحف
خـوشـنـوشته او در قطعهاى مختلف به تيراژ وسيع در سوريه انتشار يافته , و سپس در
حدود ده سـال پـيـش ( سـالهاى اوليه آغاز قرن پانزدهم هجرى ) مجمع ملك فهد خاص طبع
مصحف در مـديـنه , با تعيين گروهى از خبرگان قرآن شناس و تدقيقات علمى و فنى بسيار
همان مصحف كـتـابـت عثمان طه را كه در واقع مصحف قاهره است , با بهترين امكانات فنى
و چاپى امروز , به زيـباترين وجهى به طبع رسانده است و سالانه بيش از 2 ميليون نسخه
از آن را تجديد طبع كرده به حجاج و نهادهاى دينى سراسر جهان اهدا مى كند. بـه ايـن
ترتيب اين مصحف كه بر مبناى رسم الخط عثمانى كهن كتابت شده است , و خوشبختانه قرائت
آن ( حفص از عاصم ) مورد قبول و استناد شيعه اماميه هم هست , در جهان اسلام و سراسر
جهان قبول عام و خاص يافته است و مى توان آن را مصحف رسمى جهان اسلام تلقى كرد. و
اين امر در ائتلاف بين فريقين اثرى بسزا دارد. ( براى تفصيل در اين باره ـ قرآن
كريم به كتابت عثمان طه نوشته نگارنده در سير بى سلوك , و قرآن پژوهى نيز ـ خاتمة
الطبع همين مصحف كه اسناد علمى قرائت و كتابت و علائم سجاوندى آن را شرح داده است
).
تحريف ناپذيرى قرآن كريم .
تعريف تحريف .
به نوشته ابن منظور حرف , انحراف , تحرف و احريراف ( كه با حرف على به كار مى
رود ) يعنى عدول و ميل ( گشتن ) از چيزى است . تـحـريـف الـقـلـم يعنى قط زدن آن به
صورت يكبرى و مايل يا كج ; و قلم محرف يعنى قلمى كه اين گونه تراشيده شده و مقطع كج
داشته باشد. تحريف الكلم عن مواضعه , يعنى تغيير دادن آن . كلمه تحريف در قرآن به
كار رفته است . يهود ( بنى اسرائيل ) معانى تورات را با كلمات مشابه تغيير مى دادند
و خداوند از آن تعبير فرموده است به يحرفون الكلم عن مواضعه ( نساء , 46 مائده , 13
) ( لسان العرب , ذيل ماده حرف ). بعضى از فرهنگها تحريف را به تغيير و تبديل معنى
كرده اند كه جامع تر است ( تاج العروس ). در قرآن مجيد مشتقات تحريف چهار بار به
كار رفته است . بار سوم شبيه به دو مورد سابق الذكر است و بار چهارم مى فرمايد : و
قد كان فريق منهم يسمعون كـلام اللّه ثـم يـحرفونه من بعد ما عقلوه ( بقره , 75 ) (
و حال آنكه گروهى از آنان كلام الهى را مى شنوند و پس از آنكه آن را دريافتند
آگاهانه دگرگونش مى سازند. ) بـعـضى از صاحبنظران تحريف اصطلاحى را هفت وجه دانسته
اند ( صيانة القرآن من التحريف , محمد هادى معرفة , ص 11 - 14 ). امـا تـحريف يا
تحريفهايى كه در مبحث حريف پذيرفتن قرآن به كار مى رود , بيشتر تحريف لفظى است .
زيرا تحريف معنوى [ معنايى ] يعنى تفسير به راى به وجهى نامعقول و تاويل ناپسنديده
و درآوردن معانى آيات قرآن بر وفق اهواء و آراء مختلف كه در تاريخ تفسير قرآن از
سوى غالب مكاتب كلامى يا گاه فقهى رخ داده است , از موضوع بحث ما خارج است . تحريف
لفظى خود بر دو نوع است : الف ) به كاهش كه به آن تحريف به نقيصه يا تنقيص ( كاهش )
مى گويند. چـنـانـكـه مدعيان قائل به تحريف فى المثل معتقدند كه آيه يا ايها الرسول
بلغ ما انزل اليك به دنـبـالـه اش فى على ( درباره على ) يا عبارت ان عليا مولى
المؤمنين ( بيگمان على مولاى مؤمنان است ) افزوده داشته است و در جمع عثمان يعنى
مصاحف امام او نيامده است .