جلسه هفتم
بسم الله الرحمن الرحيم
تشجيع طرفين در جنگ بدر
قرآن تصريح مىكند كه در جنگ بدر خدا وسيلهاى فراهمكرد كه هر دو طرف تشجيع
بشوند بر يكديگر كه اين جنگ كه جنگسرنوشت بود صورت بگيرد تا در آن،بر ايمان
اهل ايمان افزوده شود.ازجمله هنگامى كه دو لشكر به يكديگر برخورد مىكنند طورى
اسبابفراهم شد كه كفار به نظر مسلمين اندك آمدند.آنها در حدود هزار نفربودند
ولى به چشم اينها كمتر آمدند.گفتند:اينها كه عددشان خيلى كماست.آنها هم كه
مسلمين را ديدند، كمتر از آنچه بودند به چشمشانآمدند.مسلمين با خود گفتند
اينها كه چيزى نيستند، شكستشانمىدهيم.آنها هم گفتند اينها چيزى نيستند،يك
لقمه ما هستند.اينخودش يك حالت روحى است.آنها قوت قلب پيدا كردند براى اينكه
بجنگند;اينها هم قوت قلب پيدا كردند.و عجيبتر اين است كه پس ازآنكه جنگ مغلوبه
شد،ناگهان تصور كفار درست در جهت عكسشد.ديدند آن جمعيت،آنطور اندك نيستند،خيلى
بيشترند.بعد از آن،مسلمين را دو برابر تصور مىكردند و همين،سبب شد كه روحيه
كفارشكست بخورد.خدا مىگويد اين يك سر الهى داشت،مىخواستيمكه اين حقيقت ظهور
كند و اين درس براى هميشه در ميان مردم بماند.
عجيبتر اين است كه شب قبل از جنگ،پيغمبر اكرم(ص)لشكردشمن را خواب مىبيند و
در اين خواب هم لشكر دشمن از آنمقدارى كه بعد در بيدارى ديده شدند كمتر بود،به
چشم پيغمبر كمترآمد كه وقتى پيغمبر خواب خود را براى اصحابش توصيف كرد،اصحاب
گفتند اينها كه چيزى نيستند.نتيجه اين شد كه مسلمين باقوت قلب بر كفار تاختند و
كفار در ابتدا با قوت قلب بر مسلمينتاختند ولى بعد روحيهشان را باختند و
شكستخوردند با اينكهتعدادشان تقريبا سه برابر مسلمين بود و تجهيزاتشان از
آذوقه و شمشير وزره و سپر و غيره،طرف مقايسه با تجهيزات مسلمين نبود.حال
قرآناين دو را ذكر مىكند كه ما چگونه اسباب فراهم كرديم.مىفرمايد:
اذ يريكهم الله فى منامك قليلا اى پيغمبر!ياد كن آن وقت را كهخدا اينها را
در خواب به تو نماياند اما كم نماياند;تو هم خيال كردىهمه آنها هميناند. و لو
اريكهم كثيرا لفشلتم اگر خدا در خواب اينها رازياد به تو نشان مىداد و تو هم
قهرا همان حقيقتى را كه ديده بودى نقلمىكردى،همهتان سست مىشديد. و لتنازعتم
فى الامر اختلافمىكرديد،بعضى مىگفتند با اينكه آنها زيادند برويم،و بعضى
مىگفتند حالا كه آنها اينقدر زيادند نرويم. و لكن الله سلم اما خدااين كار را
كرد[و شما را به سلامت داشت]. انه عليم بذاتالصدور خدا آگاه است به آنچه كه در
سينهها و دلهاست.
و اذ يريكموهم اذ التقيتم فى اعينكم قليلا و آنگاه كه دروقت التقا يعنى در
برخورد اول،آنها را در چشم شما كم نماياند و يقللكم فى اعينهم و شما را هم در
چشم آنها كم نماياند. ليقضىالله امرا كان مفعولا خدا كارى را كه مىخواهد
انجام دهد و قضاىحتميش اين است كه آن كار را بكند;با اين وسائل انجام مىدهد.
والى الله ترجع الامور همه كارها به سوى خداوند باز گرداندهمىشود.
آداب جهاد
1- ثبات
بعد از اين آيات،چند آيه داريم كه آداب جهاد را ذكرمىكند: يا ايها الذين
آمنوا اذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللهكثيرا لعلكم تفلحون. اى اهل
ايمان!آنگاه كه با دشمن در ميدانجنگ روبرو مىشويد،پا برجا و محكم بمانيد.اول
دستور ثبات است.
در آيه ديگر مىفرمايد: ان الله يحب الذين يقاتلون فىسبيله صفا كانهم بنيان
مرصوص. (1) خدا آن جمعيتى را دوستمىدارد كه در راه او
مىجنگند،صفى تشكيل مىدهند مثل ديوارىروئين.اولين دستور،ثبات است و ايستادگى
و استقامت.مواظبباشيد روحيهتان را نبازيد،فرار نكنيد.
2- ياد خدا
و اذكروا الله كثيرا در همان حال خدا را زياد ياد كنيد، خدا را فراموش
نكنيد.
ياد خدا سبب قوت قلب انسان است.مخصوصا وقتى كه انساندر شرايط سختى قرار
مىگيرد، ياد كردن خدا كه انسان از قدرت الهىاستمداد كند،روحيه انسان را قوى
مىكند. يا ايها الذين آمنوااستعينوا بالصبر و الصلوة (2) نماز ذكر
خداست.قرآن مىگويد از نمازمدد و نيرو بگيريد.يادم هست كه سالها پيش شخصى كه
سابقهطلبگى داشته و مىآيد تهران در باند كسرويها قرار مىگيرد،كتابىنوشته
بود در رد شيعه كه به آن جواب نوشتيم.از جمله تحقير كرده بودذكر خدا را و گفته
بود آيا اينكه يك پاسبان در دل شب خانههاىمردم را پاسبانى كند بهتر است و خدا
راضىتر استيا بنشيند يك جاو هى لبهايش را تكان بدهد بگويد من ذكر مىگويم؟مرد
عالمىجواب خوبى داد گفت:شق سومى دارد و آن اينكه پاسبان در همانحالى كه تفنگش
را روى دوشش گرفته و در خيابانها قدم مىزند وپاس مىدهد،ذكر خدا مىگويد.اسلام
كه نمىگويد يا برو پاسبانىكن يا ذكر خدا بگو،يا برو خلبان باش يا ذكر خدا
بگو،يا بروكشتيبان باش يا ذكر خدا بگو.اسلام مىگويد هر كارى كه مىكنىذكر خدا
بگو، آنوقت كارت را بهتر انجام مىدهى و روحيهات قويترمىشود.چرا اينطور
مىگويى كه آيا يك پاسبان خانهها را پاسبانىكند بهتر استيا بنشيند در خلوت و
تسبيح هزار دانه دستش بگيرد وذكر خدا بگويد؟مثل اينكه قرآن گفته ذكر خدا فقط به
اين است كه انسان در چله بنشيند، درها را به روى خود ببندد،تسبيح هزار دانه
همدستش باشد و ذكر بگويد.قرآن به مجاهدين مىگويد: يا ايها الذينآمنوا اذا
لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون اىاهل ايمان!آنگاه كه با
دشمن روبرو مىشويد و مرگ دندانهاى خودرا به شما نشان مىدهد،پابرجا باشيد و
ياد خدا بكنيد.نگفت:
«پابرجا باشيد،اينجا ديگر جاى ياد خدا نيست»،نگفت:«برويد درخانهها بنشينيد
و ياد خدا بكنيد»;گفت:پابرجا باشيد و ياد خدابكنيد.در ميدان جنگ اگر ياد خدا
بكنيد بيشتر پابرجا مىشويد،و دراين صورت است كه فلاح و رستگارى نصيب شما
مىشود.
و اطيعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكمو اصبروا ان الله
مع الصابرين.و لا تكونوا كالذين خرجوا منديارهم بطرا و رئاء الناس و يصدون عن
سبيل الله و الله بمايعملون محيط. آداب جهاد را ذكر مىكند.دوتايش را ذكر
كرديمكه گفت ثابت قدم و به ياد خدا باشيد. سوم: اطيعوا الله و رسوله انضباط
داشته باشيد،از پيش خود كار نكنيد.ببينيد امر خدا چيست،همان را انجام بدهيد.امر
پيغمبر را اطاعت كنيد كه او ولى امر شماستو خدا به او اختيار داده است.پس شرط
سوم در باب جهاد،انضباطاست،هم انضباط به اصطلاح شرعى و هم انضباط
عملى.انضباطشرعى،يعنى دستورهاى خدا را مو به مو عمل كنيد.انضباط به
اصطلاحنظامى،يعنى دستور فرمانده خود را كه خدا معين كرده است صددرصدبه موقع
اجرا بگذاريد.
3- پرهيز از تنازع
چهارم: و لا تنازعوا كوشش كنيد خودتان باهمديگر اختلاف نداشته باشيد كه خيلى
خطرناك است.تنازع نكنيد كه اگر تنازع بكنيد تفشلوا سست مىشويد.جنگ و اختلاف
داخلىسستى مىآورد،يعنى شما بايد در مقابل دشمن يك مشت گره كردهباشيد.آنوقتى
كه خودتان با يكديگر نزاع و اختلاف مىكنيد،آننيرويى كه بايد عليه دشمن مصرف
بشود،عليه خودتان مصرفمىشود.
ببينيد اين اختلافات داخلى كه ميان مسلمانها هست چه بر سرمسلمين
آورده؟فلسطينى، اردنى را مىكشد و اردنى،فلسطينى را.منتجربه دارم;خدا مىداند
به آن اندازه كه نيروى ما صرف خدمت بهاسلام و مبارزه با دشمن اسلام مىخواهد
بشود،چند برابر اين نيروصرف خراب كردن خودمان مىشود.قرآن مىگويد: و لا
تنازعوا نزاعنكنيد فتفشلوا نتيجهاش اين است كه سست مىشويد،استحكامتانرا از
دست مىدهيد. فتذهب ريحكم يعنى آن باد عزت و غلبه ودولت كه برايتان مىوزيد از
بين مىرود.نسيم دولت و قدرت و غلبه،بعد از تنازع از بين مىرود چون تنازع سستى
مىآورد،و سستى نسيمعزت و دولت و غلبه را از شما مىگيرد. اين هم يك دستور كه
تنازعنكنيد.
4- صبر
و اصبروا خويشتندار باشيد،اميد به آينده داشته باشيد،بدانيدصبر ظفر مىزايد.
ان الله مع الصابرين خدا با صبر كنندگان است.
يعنى اگر انسان صبر و خويشتندارى و مقاومت كند،خداى تبارك وتعالى او را مدد
مىدهد.
5- اخلاص و تواضع اخلاقى
و لا تكونوا كالذين خرجوا من ديارهم بطرا و رئاء الناس ويصدون عن سبيل الله
و الله بما يعملون محيط. دستور ديگر:با اخلاص باشيد،كار را براى هدف بزرگ
اسلامى انجام دهيد.
خودنمايى و چشم همچشمى و تجملات را كنار بگذاريد.مانند آنهانباشيد كه
با«بطر»از خانهشان بيرون شدند.«بطر»آن خفتى (3) استكه از نعمت به
انسان دست مىدهد;مثل اينكه سربازى مىخواهدبرود به جنگ،كوشش مىكند كه بهترين
لباس جنگى را داشتهباشد، بهترين چكمهها را به پايش كند،بهترين نشانهها و
درجهها راداشته باشد،مدالهاى متعدد به خودش بياويزد.بعد مىآيد بيرون وخيلى
قيافه مىگيرد.نه،اينطور نباشيد.از آنان كه با ريا كارمىكنند نباشيد،مخلص
باشيد.چه خوب فرمود رسول اكرم كه هر كسكه در جهاد با ما شركت كرد،صرف اينكه
برود در ميدان جنگ وشجاعتش را نشان بدهد،خيلى از افراد دشمن را هم از ميان
ببرد،كافى نيست.ما بايد تحليل كنيم كه اين فرد مجاهد براى چه مجاهدهمىكند؟اگر
براى خدا و رسول است قبول است;ولى از كجا كه اينمجاهد به اميد اينكه غنيمت
ببرد مجاهده نمىكند؟از كجا كه او به اميداينكه زن اسيرى نصيبش بشود مجاهده
نمىكند؟فرمود هر كس كه بااين هدفها مجاهده كند،[مقصدش]هم همينهاست و از اينها
بالاترنخواهد رفت.
و لا تكونوا كالذين خرجوا من ديارهم بطرا و رئاء الناس ازآنها نباشيد كه از
خانهشان بيرون آمدند به عنوان جهاد،اما از روىبطر يعنى از روى مغرور شدن به
نعمتها،و يا از روى ريا كارى. ويصدون عن سبيل الله اينها مانع مردم مىشوند از
راه خدا. و الله بمايعملون محيط خدا به اعمال اينها احاطه كامل دارد يعنى خدا
چنيناعمالى را نمىپذيرد.فرق ميان كار خوب خدايى و كار خوبغير خدايى اين است
كه در كار خوب غير خدايى،شخص مىگويداين كار انجام بشود به هر انگيزهاى كه
شد.مثلا فردى يك كسى رامىفرستد كه برود دشمن او را تاديب كند.وقتى برمىگردد
از اومىپرسد آيا خوب كتكش زدى؟خوب نرمش كردى كه دو مرتبهصدايش در نيايد؟ديگر
نمىپرسد انگيزه و هدفت در اين كار چه بود؟
اما كار خدا اينطور نيست.اول چيزى كه سؤال مىكنند،هدف وانگيزه انسان است.
و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.