اما آن زنى كه ، صورت و بدنش ميسوخت و روده هاى خود را
ميخورد، كسى است كه ، زنان را براى فحشاء و شهوترانى در اختيار مردان نامحرم قرار
ميداده ، و آن زنى كه ، سرش ماند خوك و بدنش مانند بدن حمار بود، كسى است كه مرتكب
عمل خائنانه سخن چينى و دروغ پردازى ، و خلاصه ايجاد تفرقه و اختلاف ميان افراد
ميشده است !
اما آن زنى كه ، شكل و قيافه سگ داشت ، و آتش داخل بدن او ميشد و از دهانش خارج مى
گرديد، زنى است كه مرتكب آوازه خوانى و حسادت بردن نسبت به افراد ميشده است !
سپس پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ويل لامراءة
اغضبت زوجها، و طوبى المراءة رضى عنها زوجها(62).
((واى به حال زنى كه در اثر اعمال زشت و عصيان خود، خشم و
ناراحتى شوهر را فراهم كند، و خوشا به حال زنى كه ، به خاطر رفتار عاقلانه و انسانى
خود، رضايت و خوشحالى و سرانجام رفاه و سعادت شوهر خود را بدست آورد)).
نامه امام رضا (عليه السلام ) به
ماءمون
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) مى گويد: ماءمون الرشيد عباسى ، نامه اى به
امام هشتم (عليه السلام ) نوشت ، و از آن حضرت درخواست پند و موعظه نمود، حضرت در
جواب او نوشت : تو در دنيائى قرار گرفته اى كه ، مدت آن معين است ، و در آن عمل هر
عمل كننده اى مورد قبول واقع مى شود. آيا نمى بينى مرگ چگونه بر دنيا و زندگى افراد
احاطه دارد؟ و آرزوى آرزومندان را نقش بر آب ميسازد؟ و با اين وجود تو بسوى گناه و
هوسهاى نفسانى سرعت گرفته اى ، اما توبه و بازگشت را براى آينده گذاشته اى ؟!
مرگ ناگهان اهل خود را در بر ميگيرد، و غفلت از مرگ ، كار افراد عاقل و هشيار نيست
.
انك فى دنيا لها مدة |
|
يقبل فيها عمل العامل |
اما ترى الموت محيط بها؟ |
|
يسلب منها عمل العامل |
تعجل الذنب بما تشتهى |
|
و تاءمل التوبه من قابل |
و الموت ياءتى اهله بغتة |
|
ماذاك فعل الحازم العاقل
(63) |
در شب جمعه
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) روايت مى كند، ابراهيم بن ابى محمود، به امام
رضا (عليه السلام ) عرض كرد: افرادى از جد تو روايت ميكنند، كه آن حضرت فرموده :
((خداوند در هر شب جمعه به آسمان دنيا فرود ميايد!))
شما در مورد اين حديث چه نظرى داريد؟
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
لعن الله
المحرفين الكلم عن مواضعه .
((خدا لعنت كند افرادى را كه سخن حق را از مسير خود تحريف و
تغيير ميدهند)).
بخدا سوگند، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) اينطور نفرموده ، بلكه آن حضرت
فرموده است : خداوند در ثلث آخر هر شب جمعه ، فرشته اى را به آسمان دنيا ميفرستد، و
باو دستور ميدهد، كه فرياد بزند:
هل من سائل
فاعطيه ؟ هل من تائب فاتوب عليه ؟ هل من مستغفر فاغفر له ؟ يا طالب الخير اقبل ، و
يا طالب الشر اقصر....
((آيا نيازمندى هست كه باو عطا و بخشش نمايم ؟ آيا توبه
كننده اى هست تا توبه او را به بپذيرم ؟ آيا استغفار كننده اى هست كه از من طلب
آمرزش نمايد و من او را مورد مغفرت قرار دهم ؟ اى طلب كننده خير و بركت ، بسوى خدا
روى آور، و اى طالب شر و ستم ، از كردار خود دست بردار))!
آرى ، اين فرشته پيوسته چنين ندا مى كند، تا صبح طلوع كند، و آنگاه به جايگاه خود
برمى گردد(64).
نشانه هاى شخص مؤ من
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام رضا (عليه السلام ) روايت مى كند، كه
آن بزرگوار فرمود: شخص مؤ من كسى است كه وقتى كار خيرى انجام دهد، خرسند و خوشحال
گردد، و هر گاه كار بدى مرتكب شود، راه توبه و استغفار را پيش گيرد، و مسلمان واقعى
كسى است كه ، مردم از دست و زبان او آسايش داشته باشند، و كسيكه همسايه اش از آزار
و اذيت او، در امان و آسايش نباشد، از شيعيان و پيروان ما نخواهد بود!
و المسلم الذى
يسلم المسلمون من لسانه و يده ، ليس منا من لم ياءمن جاره بوائقه
(65).
فصل ششم : احاديث عبدالعظيم حسنى از امام جواد (عليه السلام
)
در اين فصل ، ترجمه تعدادى از احاديث را كه ، جنبه اعتقادى و اخلاقى و
آموزشى دارد، و حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) گاهى خود به حضور امام جواد (عليه
السلام ) مى رسيده ، و به صورت سؤ ال و جواب ، يا به وسيله نامه و مكاتبه ، يا بنوع
ديگرى آن را حضورى و مستقيم ، از محضر آن بزرگوار آموخته است ، مورد مطالعه و دقت
قرار مى دهيم :
سنت واجب و مستحب
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) و آنحضرت از
پدران گرام خود، و آنان از پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند:
سنت بر دو گونه است : سنت واجب ، كه پيروى و عمل بآن سبب هدايت و ارشاد مى شود، و
روى گرداندن از آن موجب ضلالت و گمراهى مى گردد. و سنت غيرواجب ، كه عمل به آن باعث
فضيلت و ثواب مى شود، و ترك آن گناه و معصيت محسوب نمى گردد.
السنة سنتان :
سنة فى فريضة الاخذ بها هدى ، و تركها ضلالة ، و سنة فى غير فريضة ، الاخذ بها
فضيله ، و تركها الى غير خطيئه
(66).
شيعه در عصر غيبت
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) و آن حضرت از
پدران بزرگوار خود، از على (عليه السلام ) روايت ميكنند، كه آنحضرت فرمود: قائم ما
داراى غيبت طولانى است ، و شيعيان ما در عصر غيبت مانند گوسفندانى كه دنبال چراگاه
ميگردند، سرگردان خواهند بود، و بدنبال امام خويش ميگردند، اما هر كس بر دين خود
ثابت قدم بماند، و روحيه او در طول غيبت خسته و افسرده نگردد، روز قيامت نزد من
قرار خواهد گرفت . سپس فرمود: قائم ما آنگاه كه قيام كند، براى هيچكس در ذمه او
بيعتى نيست ، و او متابعت از كسى نخواهد كرد، و براى همين است كه ، ولايت ، و وجود
او، از نظر مردم مخفى و پنهان است
(67).
گناهان كبيره
قبل از اينكه ، روايت حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) را درباره گناهان
كبيره مورد مطالعه قرار دهيم ، توجه بدو مطلب ضرورى بنظر ميرسد:
1 - گناه كبيره ، يعنى گناه بزرگ ، اما در اصطلاح شرع و از زبان امامان معصوم (عليه
السلام ) بآن دسته از گناهان ، عموما گناهان كبيره گفته مى شود، كه در قرآن كريم يا
روايت اهل بيت (عليه السلام ) بطور صريح يا كنايه ، براى مرتكب شونده اينگونه
گناهان ، وعده آتش جهنم داده شده باشد.
امام صادق (عليه السلام ) فرموده است :
الكبائر، التى
اوجب الله عزوجل عليها النار(68).
2 - رواياتيكه تعداد گناهان كبيره را بيان مى كند، در مورد تعداد گناهان كبيره ،
عبارات مختلفى دارد، بعضى از روايات گناهان كبيره را، پنج ، برخى هفت ، و در موردى
بيست و يك و در حديثى هم تعداد آن سى و يك گناه معرفى شده است ، كه صرف نظر از علت
اين تفاوتها، در اينجا روايت حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) را كه ، تعداد
گناهان كبيره را، نوزده مورد ميشمارد، مورد دقت قرار مى دهيم :
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) روايت كرده ، كه آن
حضرت نيز از پدر خود از قول موسى بن جعفر (عليه السلام ) شنيده است كه ، آن بزرگوار
فرمود: ((عمرو بن عبيد)) خدمت امام
صادق (عليه السلام ) رسيد، و پس از سلام ، بحضور آن امام نشست ، و آيه
الذين يجتنبون
كبائر الاثم و الفواحش
(69) را كه درباره گناهان كبيره است قرائت كرد، و پس از آن
سكوت نمود.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: چرا ساكت شدى ؟ ((عمرو بن
عبيد)) گفت : علاقه دارم ، گناهان كبيره را از نظر قرآن
برايم ، بيان بفرماييد. آنگاه امام صادق (عليه السلام ) گناهان كبيره را با ستناد
آيات قرآن ، بدين ترتيب معرفى كرد:
1 - بزرگترين گناهان ، شريك قرار دادن براى خداست ، و قرآن هم در اين باره فرموده
است : هر كس براى خدا شريكى قائل شود، از بهشت محروم گرديده است
(70).
2 - گناه كبيره ديگر، نااميدى از رحمت خداوند است و قرآن فرموده است : از رحمت الهى
نااميد نمى شوند مگر كافران
(71)!
3 - كبيره ديگر، غافل شدن از نقشه و مجازات پنهانى الهى است ، و قرآن در اين باره
فرموده : از مجازات پنهانى خداوند غافل نخواهند بود، مگر گروه كافران
(72)!
4 - گناه كبيره ديگر، نافرمانى و ناراضى كردن پدران و مادران است كه ، خداوند چنين
افرادى را، ستمگر و بدبخت معرفى كرده است
(73).
5 - آدم كشى و خونريزى نيز، گناه كبيره ديگرى است ، و خداوند متعال ، كشتن افراد بى
گناه را حرام نموده ، و مجازات آدم كشان را جهنم و عذاب جاويد قرار داده است
(74).
6 - از معاصى بزرگ ديگر، نسبت ناپاكى و آلودگى بمردان و زنان پاكدامن مسلمان دادن
است ، و خداوند چنين تهمت زنندگانى را به لعنت دنيا و عذاب عظيم آخرت وعده داده است
(75).
7 - گناه كبيره ديگر، خوردن مال يتيمان و تصرف نامشروع در زندگى آنهاست ، خداوند در
اين باره ميفرمايد: كسانيكه مال يتيمان را ميخورند، مانند اين است كه آتش ميبلعند،
و بزودى گرفتار آتش دوزخ نيز خواهند شد(76).
8 - گناه كبيره ديگر، فرار از جنگ است ، كه طبق وعده قرآن هر كس پشت به جنگ كند،
مشمول غضب الهى و آتش دوزخ خواهد بود(77).
9 - گناه كبيره ديگر، رباخوارى است ، كه وضعيت چنين افرادى در قيامت ، مانند شيطان
زدگان و جن زدگان خواهد بود(78).
10 - از گناهان كبيره ديگر، جادوگرى و ساحرى است ، كه خداوند براى قيامت شخص جادوگر
جز عذاب و مجازات دردناك بهره ديگرى قرار نداده است
(79)!
11 - گناه كبيره ديگر، زناكارى و ناپاكى دامن است ، كه خداوند براى آن عمل ، مجازات
دو چندان و آتش ابدى و ذليل كننده قرار داده است
(80).
12 - از گناهان كبيره ديگر، قسم دروغ است ، كه دروغ ، دروغگو را در فساد و آلودگى
غوطه ور ميسازد، و او خداوند و ارزشهاى دينى و مقدسات را وسيله معامله و منافع خود
قرار ميدهد، كه اينان در آخرت بهره و عاقبت خوبى نخواهند داشت
(81)!
13 - گناه كبيره ديگر، خيانت در اموال و اسرار و ناموس مسلمانان و دوز و كلك كارى
است كه ، بفرموده قرآن : چنين افرادى با دست به زنجير بسته ، در صحراى قيامت حاضر
خواهند شد(82).
14 - خوددارى از پرداخت زكات ، گناه كبيره ديگرى است كه خداوند روز قيامت چنين
متخلفينى را با همان اموال و اندوخته هاى طلا و نقره گداخته ، مجازات خواهد نمود(83).
15 - گناه كبيره ديگر گواهى دروغ و نيز كتمان شهادت واجب است كه ، خداوند فرموده :
هر كس شهادت حقى را پنهان دارد، و از گواهى شهادت حقى خوددارى كند، قلب او گرفتار
گناه و عصيان خواهد شد(84).
16 - از جمله ديگر گناهان كبيره ، شرابخوارى و ميگسارى است ، كه خداوند آنرا ممنوع
و حرام كرده ، و زشتى آنرا در رديف بت پرستى و شرك قرار داده است
(85).
17 - گناه كبيره ديگر، نماز نخواندن بدون دليل و ترك هر عمل واجب ديگرى از احكام
الهى است ، كه درباره خوددارى از نماز خواندن ، پيامبر اسلام فرموده است :
من ترك الصلاة
متعهد فقد برى من ذمة الله و ذمة الرسول
(86).
هر كس نماز را از روى عمد و بدون علت ترك كند، از تعهد بندگى خدا و پيمان اطاعت
رسول خارج شده ، به پرتگاه شرك لغزيده است !
18 و 19 - گناهان كبيره ديگر، عبارت است از: پيمان شكنى ، ناديده گرفتن قول و قرار،
و نيز قطع رابطه با قوم و خويشان ، كه خداوند متعال ، چنين افرادى را هم ، مورد
تنفر و لعنت خود قرار داده ، و عاقبت بدى را براى آنان مقرر داشته است
(87):
امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: عمرو بن عبيد، با شنيدن اين مطالب ، از
محضر امام صادق (عليه السلام ) خارج شد، در حالى كه با صداى بلند گريه ميكرد و
ميگفت : هر كس در برابر شما خاندان پيامبر، اظهار عقيده خودسرانه كند و در مقابل
علم و فضيلت شما ادعائى داشته باشد و مطالب اسلام را بر اساس هوى و هوس خود توجيه
كند، يقينا راه هلاكت و نابودى را پيش گرفته است
(88).
زيارت امام رضا (عليه السلام )
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) روايت مى كند،
كه آن بزرگوار فرمود:
ضمت لمن زار ابى
بطوس عارفا بحقه الجنة على الله تعالى
(89).
((كسيكه پدرم را در طوس زيارت كند، و نسبت به مقام او معرفت
داشته و او را امام واجب الاطاعه بداند، من بهشت را براى او ضمانت ميكنم
)).
همچنين عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) مى گويد: بامام جواد (عليه السلام ) عرض كردم
، من درباره زيارت قبر حضرت سيدالشهداء و زيارت پدر بزرگوار تو در طوس متحيرم كه
كدام را انتخاب كنم ، شما در اين باره چه دستورى داريد؟
امام جواد بمن فرمود: اندكى صبر كن ، آنگاه داخل اتاق شد، و بعد از اتاق بيرون آمد،
و در حاليكه اشك از چشم او بروى گونه هاى او سرازير بود، فرمود:
زوار قبر ابى
عبدالله كثيرون ، و زوار قبر ابى بطوس قليلون
(90)
((زائرين قبر امام حسين (عليه السلام ) در كربلا فراوانند،
اما زائرين قبر پدرم در طوس كم مى باشند)).
موعظه هاى حكيمانه على (عليه السلام )
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) مى گويد: به امام جواد (عليه السلام ) عرض
كردم ، از پدران خود براى من حديثى بيان كن ، آنحضرت فرمود: پدرم از جد خود، و او
بوسيله پدران خود از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت كرده است :
لايزال الناس
بخير ماتفاوتوا، فاذا استووا هلكوا!
((تا ماداميكه مردم با هم تفاوت دارند و مساوى نيستند، در
خير و سعادت خواهند بود، اما هر گاه همه مردم يكسان و مساوى شوند، هلاك و نابود
خواهند شد))!
درخواست كردم آنحضرت بيشتر موعظه كند، امام (عليه السلام ) از زبان على (عليه
السلام ) فرمود:
لوتكاشقتم ما تدافنتم !
اگر در مقام افشاگرى و پرده درى يكديگر برآئيد، نمى توانيد معايب و نواقص خود را
رفع كنيد، و در جهت اصلاح و تكامل هم اقدام كنيد.
وى درخواست موعظه بيشترى كرد، آنحضرت ، از على (عليه السلام ) روايت كرد:
انكم لن تسعوا
الناس باموالكم ، فسعوهم بطلاقة الوجه و حسن اللقاء....
((شما هرگز نميتوانيد، بوسيله مال و ثروت خود، مردم را بخود
جلب و جذب كنيد. بنابراين ، با چهره گشاده و لبخند، و نيز با برخورد شايسته و گيرا،
افراد را بخود جذب و علاقمند نمائيد، زيرا من اين مطلب را از رسول خدا شنيدم
)).
باز هم من عرض كردم بيشتر بفرمائيد، آنحضرت از على (عليه السلام ) نقل كرد:
من عتب على
الزمان ، طالت معتبته .
((هر كس بر (مردم ) روزگار خشمگين شود، ناراحتى و اندوه او
طولانى مى گردد)).
گفتم ، زيادتر بيان كنيد، اضافه كرد، على (عليه السلام ) فرمود:
مجالسة الاشرار
تورث سؤ الظن بالاخيار.
((همنشينى و معاشرت با زشتكارن ، سبب بدبينى به نيكان مى شود)).
موعظه بيشتر خواستم ، از قول على (عليه السلام ) فرمود:
بئس الزاد الى
المعاد، العدوان الى العباد.
((دشمنى و تجاوز به بندگان خدا، رهتوشه بسيار بدى براى روز
قيامت خواهد بود)).
درخواست اندرز بيشترى كردم ، از على (عليه السلام ) بيان نمود:
قيمة كل امراءة
ما يحسنه .
((ارزش و شخصيت هر انسانى بستگى دارد، به اعمال نيك و مفيدى
كه او انجام ميدهد)).
تقاضاى موعظه بيشترى كردم ، وى از على (عليه السلام ) حديث كرد:
المرء مخبوء تحت
لسانه .
((شخصيت انسان زير زبان او پنهان است ، و انسان تا لب به سخن
نگشايد عيب و هنر او شناخته نميشود)).
از امام جواد (عليه السلام ) موعظه زيادترى خواستم ، از على (عليه السلام ) روايت
كرد:
التدبير قبل
العمل ، يؤ منك من الندم .
((انديشه و مطالعه قبل از اقدام بهر كارى ، موجب محفوظ ماندن
از حسرت و پشيمانى بعدى براى تو مى گردد)).
باز هم عرض كردم ، مرا موعظه كن ، آنحضرت از على (عليه السلام ) بيان كرد:
من وثق بالزمان
صرع .
((هر كس به زمان و روزگارى اعتماد و تكيه كند، بر زمين خواهد
خورد)).
همچنين موعظه بيشترى خواستم ، گفت : على (عليه السلام ) فرموده است :
خاطر بنفسه من
استغنى .
((هر كس خود را بى نياز و مستقل احساس كند، خويشتن را بورطه
هلاكت و نابودى كشانده است )).
باز هم ادامه موعظه را خواستار شدم ، از زبان على (عليه السلام ) بيان فرمود:
قلة العيال ،
احد اليسارين .
((يكى از دو وسيله آسايش زندگى ، كم بودن عائله و نان
خورهاست )).
من پيگير موعظه بيشترى شدم ، از على (عليه السلام ) روايت كرد:
من دخله العجب
هلك .
((هر كس بر مركب خودخواهى و خودمحورى نشيند، خويشتن را به
هلاكت و نابودى كشانده است ))!
موعظه بيشترى از حضرت جواد (عليه السلام ) تقاضا نمودم ، وى از على (عليه السلام )
روايت نمود:
من ايقن بالخلف
جاد بالعطيه .
((هر كس يقين داشته باشد، اعمال نيك پس از مرگ بدرد او خواهد
خورد، و از بخشش و كمك نسبت به همنوعان خود مضايقه نخواهد كرد)).
باز هم از امام جواد (عليه السلام ) خواستم اضافه بفرمايند، آن بزرگوار اضافه كرد:
على (عليه السلام ) فرموده است :
من رضى بالعافية
ممن دونه ، رزق السلامة ممن فوقه .
((هر كس با گذشت و خيرخواهى نسبت به زيردستان خشنود گردد. از
اذيت و آزار بالاتر و قوى دست تر از خود، مصون و سالم خواهد ماند)).
آنگاه حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) بحضور امام جواد (عليه السلام ) عرض كرد: اين
موعظه ها مرا كفايت مى كند، كمال استفاده را بردم و همين اندازه براى رسيدن به
سعادت انسانى مرا كفايت خواهد كرد(91).
انتظار ظهور مهدى (عج )
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) روايت مى كند: به حضور امام جواد (عليه
السلام ) وارد شدم ، و خواستم از آن حضرت درباره قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله
و سلم ) سؤ الى كرده باشم ، كه آيا او همان مهدى موعود است ؟
اما قبل از اينكه من سؤ ال خود را مطرح كنم ، آن بزرگوار خود شروع به سخن كرد و
فرمود: اى ابوالقاسم ! قائم ما، همان مهدى (عليه السلام ) است كه ، در زمان غيبت
انتظار او واجب ، و به هنگام ظهور اطاعت او واجب خواهد بود، و او سومين فرزند از
اولاد من است .
آرى ، سوگند به خدائى كه ، محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به رسالت فرستاد و
مقام امامت را مخصوص خاندان ما گردانيد، اگر از دنيا جز يكروز باقى نمانده باشد،
خداوند متعال آنروز را آنقدر طولانى ميگرداند، تا مهدى (عليه السلام ) از پس پرده
غيبت ظهور كند و سراسر زمين را از عدالت و انسانيت لبريز گرداند، همانطور كه از ظلم
و ستم انباشته شده باشد.
بارى ، خداوند، مقدمات كار قيام او را در يك شب فراهم مى كند، به همان ترتيبى كه
كار موسى بن عمران را در حاليكه رفت از كوه طور آتش بيآورد اصلاح فرمود، و او را
بخاندان خود برگردانيد، در حاليكه او پيامبر شده بود.
آنگاه در پايان سخن خود فرمود:
افضل اعمال
شيعتنا انتظار الفرج
(92).
بهترين اعمال شيعيان ما، انتظار فرج و ظهور امام زمان است .
((ذوكفل
)) كيست ؟
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) مى گويد: نامه اى به امام جواد (عليه السلام
) نوشتم ، و ضمن آن از اسم ((ذوكفل ))
جويا شدم و اضافه بر اين خواستم ، بدانم وى از پيامبران مرسل بوده است ، يا نه ؟
آن حضرت در جواب نامه من نوشت : خداوند يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر (صلى الله
عليه و آله و سلم ) فرستاده ، كه سيصد و سيزده نفر آنان از مرسلين بوده اند، و
ذوالكلفل نيز از آنان محسوب مى شود.
آرى ، ذوالكلفل (عليه السلام ) پس از حضرت سليمان بن داود (عليه السلام ) برسالت
مبعوث شد، و مانند داود ميان مردم قضاوت و حكومت ميكرد، و هرگز جز براى رضاى خدا
خشمناك نشد، و نام او هم ((عويديا))
بود، و منظور از آيه
واذكر اسماعيل
واليسع وذاالكفل كل من الاخيار(93).
همين بزرگوار است
(94).
فصل هفتم : روايات عبدالعظيم (عليه السلام )، از امام هادى
(عليه السلام )
با توجه باينكه حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از اصحاب امام جواد
(عليه السلام ) و امام هادى (عليه السلام ) بوده و با آن بزرگواران مراوده و معاشرت
زيادى داشته ، از آن دو امام معصوم ، اخبار و احاديث فراوانى نقل كرده است ، كه
برخى از احاديث وى را از امام جواد (عليه السلام ) در فصل ششم همين كتاب مطالعه
كرديم ، اكنون در اين فصل نيز بعنوان نمونه ، تعداد چهار حديث او را كه از امام
هادى (عليه السلام ) آنرا بطور مستقيم و بدون واسطه روايت كرده ، و بيشتر جنبه
اخلاقى و اجتماعى براى امروز ما دارد، مورد بررسى قرار مى دهيم :
چرا ابراهيم ، خليل ناميده شد؟
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام هادى (عليه السلام ) روايت مى كند،
كه آن بزرگوار فرمود: خداوند متعال ، ابراهيم خليل (عليه السلام ) را باين جهت دوست
و خليل خود قرار داد، كه او بر محمد و اهل بيت (عليه السلام ) او سلام و صلوات
ميفرستاد(95).
اوقات نامناسب زناشوئى
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام )، از امام هادى (عليه السلام ) نقل مى كند، كه
آن بزرگوار از پدر خود، امام جواد (عليه السلام ) روايت كرده است : عمل زناشوئى در
اول ، وسط و آخر هر ماه مناسب نخواهد بود، و كسيكه در اين اوقات عمل زناشوئى انجام
دهد، بيم آن ميرود فرزنديكه بدنيا ميآيد مجنون باشد، آيا نديده ايد كه جنون بيشتر
ديوانگان در اول ، وسط، و آخر ماه افزايش پيدا مى كند؟
همچنين كسى كه به هنگام قمر در عقرب بودن ، عقد ازدواج برقرار كند خيرى نخواهد ديد،
سپس آن حضرت فرمود: كسيكه وقتى ازدواج كند كه ماه در محاق باشد (در اواخر ماه )،
بايد منتظر ساقط شدن فرزند خود باشد(96)!
مردم قم و آبه
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام هادى (عليه السلام ) روايت مى كند،
كه آن بزرگوار فرمود:
اهل قم واهل آبه
مغفور لهم لزيارتهم لجدى على بن موسى بن الرضا (عليه السلام ) بطوس .
((يعنى ، مردم قم و آبه (كه اكنون از نواحى ساوه است ) مورد
رحمت و مغفرت خداوند قرار ميگيرند، زيرا آنان قبر پدرم را در طوس زيارت ميكنند)).
آرى ، هر كس پدرم را زيارت كند، و در راه آن زيارت حتى به اندازه قطره بارانى كه از
آسمان بسر او ميچكد رنج ببيند، خداوند بدن او را از آتش دوزخ محفوظ مى دارد(97)!
سخنان موسى (عليه السلام ) با خدا
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام هادى (عليه السلام ) حديث مى كند كه
آنحضرت فرمود: وقتى موسى بن عمران با خداوند سخن ميگفت ، عرض كرد: پروردگارا! پاداش
كسيكه شهادت بدهد، من پيامبر و فرستاده تو هستم ، چيست ؟
خداوند فرمود: فرشتگان من نزد او ميروند، و او را مژده بهشت ميدهند.
موسى بن عمران عرض كرد، خداوندا! كسيكه در برابر تو بنماز و عبادت بايستد چه پاداشى
دارد؟
خداوند فرمود: بخاطر ركوع و سجود و قيام و قعود او، من به فرشتگان مباهات ميكنم ، و
هرگز او را عذاب نخواهم كرد.
موسى عرض كرد، پروردگارا! كسيكه بخاطر رضايت تو نيازمندى را سير كند، چه اجرى دارد؟
فرمود: روز قيامت دستور ميدهم ، اعلام كنند، چنين كسى آزاد شده از آتش دوزخ است .
موسى عرض كرد خدايا! پاداش كسيكه صله رحم كند، چيست ؟
فرمود: عمر او را طولانى ميكنم ، و سختيهاى جان كندن را بر او آسان ميگردانم ، و
نگهبانان بهشت ، او را مورد خطاب قرار ميدهند و ميگويند: بسوى ما بشتاب ، و از هر
درى ميل دارى ، ببهشت وارد شو. موسى عرض كرد، خدايا پاداش كسيكه از اذيت مردم
خوددارى كند و با آنان به نيكى و مهربانى رفتار نمايد چگونه است ؟!
فرمود: آتش جهنم ، براى او فرياد برميآورد: از من كنايه گيرى كن ، براى تو بسوى من
راهى نيست ! موسى عرض كرد: پروردگارا، پاداش كسيكه ذكر ترا با قلب و زبان هرگز ترك
نكند چه خواهد بود؟