فرمود: اين موسى ! روز قيامت او را زير
سايه عرش خود قرار ميدهم ، و در پناه رحمت من محفوظ خواهد بود!
موسى عرض كردت خداوندا! كسيكه كتاب حكيمانه ترا در پنهان و آشكارا تلاوت كند، چه
پاداشى خواهد داشت ؟ فرمود: او را بسرعت برق از پل صراط عبور خواهيم داد.
موسى درخواست نمود، خدايا، پاداش كسيكه در برابر آزار و اذيت و دشنام نااهلان صبر و
تحمل بخرج دهد، چگونه خواهد بود؟
فرمود: او را در شدائد و سختيهاى قيامت كمك خواهيم كرد، موسى سؤ ال كرد: خداوندا،
اجر كسيكه از ترس نافرمانى تو گريه كند، چيست ؟ فرمود: چهره او را از حرارت دوزخ و
دل او را از هراس قيامت حفظ ميكنم . موسى عرض كرد: وضعيت كسانيكه بخاطر شرم از تو،
از خيانت بديگران خوددارى كند، چه خواهد شد؟
فرمود: او را در روز قيامت امنيت و آسايش ميبخشم . باز هم موسى بعرض رسانيد: خدايا،
بكسيكه مؤ منين و بندگان اطاعت كننده ترا دوست بدارند، چه پاداشى خواهى داد؟
فرمود: آتش جهم را بر بدن او حرام خواهم كرد.
موسى سؤ ال كرد: پروردگارا! پاداش كسيكه كافرى را بهدايت اسلام دعوت كند چه چيزى
خواهد بود؟
فرمود: اى موسى باو اجازه ميدهم ، كه بتواند روز قيامت از هر كسى كه بخواهد شفاعت
كند!
موسى عرض كرد: خداوندا، پاداش كسيكه نمازهاى خود را اول وقت بخواند، چه خواهد بود؟
فرمود: درخواستهاى او را ميپذيرم ، و بهشت را براى او آزاد ميگردانم .
عرض كرد، پاداش كسيكه از خوف تو، وضوى خود را بطور كامل و صحيح انجام دهد، چه خواهد
بود؟
فرمود: چنين كسى در روز قيامت بصورتى مبعوث مى گردد كه ، نور پرفروغى از جبهه او
جلوه گرى مى كند.
موسى عرض كرد: خدايا، پاداش كسيكه صرفا به خاطر تو، ماه رمضان را روزه بگيرد، چيست
؟
فرمود: روز قيامت او را در جائى قرار خواهم داد، كه از هر گونه هول و وحشتى در امان
بماند!
موسى عرض كرد: پاداش كسيكه ماه رمضان را براى حرف مردم ، يا نماياندن بديگران روزه
بگيرد، چه خواهد بود؟
خداوند متعال فرمود: مزد او مانند پاداش كسى است كه ، اصلا روزه نگرفته باشد(98)!
فصل هشتم : فضيلت و فلسفه زيارت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام
)
در مورد فضيلت زيارت ، امامزاده واجب التعظيم و سيدالكريم ، عبدالعظيم حسنى
(عليه السلام ) دو حديث وارد شده ، كه بمنظور توجه بيشتر به زيارت آن بزرگوار، و
درك فضيلت و معنويت بهتر از آستان نورانى آن سيد جليل القدر، آن احاديث را مورد
بررسى و مطالعه قرار مى دهيم :
1 - من زار قبره ، وجبت له الجنة .(99)
اين حديث ظاهرا از امام دهم حضرت هادى (عليه السلام ) است ، آنحضرت فرموده
است : هر كس قبر عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) را زيارت كند، بهشت بر او واجب مى
گردد.
2 - مردى از ((شهر رى )) مى گويد: در
((سامرا)) بحضور امام هادى (عليه
السلام ) رسيدم ، آن بزرگوار از من سؤ ال كرد، كجا بودى ؟ پاسخ دادم :
زرت الحسين بن
على عليه السلام .
من بزيارت حسين بن على (عليه السلام ) رفته بودم ، و اكنون از كربلا ميآيم .
فقال : اما انك
لوزرت قبر عبدالعظيم عندكم ، لكنت كمن زار الحسين عليه السلام
(100).
آن حضرت فرمود: توجه داشته باش ، اگر قبر حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) را كه نزد
شماست زيارت كرده بودى ، مثل اين بود كه بزيارت قبر حسين بن على (عليه السلام )
رفته باشى !
بنابراين ، بدليل بيان امام دهم ، پاداش زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) با
فضيلت زيارت سيدالشهداء (عليه السلام ) مساوى مى باشد.
آنوقت ممكن است ، بخاطر مقايسه زيارت آن بزرگوار با زيارت حضرت سيدالشهداء (عليه
السلام ) اين مطلب مطرح شود، كه : زيارت حضرت عبدالعظيمى كه ، اولا نسب او با چهار
واسطه به امام مجتبى (عليه السلام ) ميرسد، و ثانيا مبارزه و فضيلت شهادتى نداشته
است ، با زيارت حضرت حسينى كه اولا خود امام معصوم است ، و نيز فرزند على (عليه
السلام ) و فاطمه (عليه السلام ) مى باشد، و ثانيا در راه خدا آنهمه مصيبتها و
رنجها كشيده ، و بفيض بزرگ شهادت رسيده ، چگونه ممكن است ، با هم مساوى و هم سنگ
باشد؟!
براى توضيح اين معنى ، دو مطلب پراهميت را، مورد دقت قرار مى دهيم :
الف : اعتبار سند حديث
اين حديث از نظر سند و مدرك معتبر است ، و بسيارى از عالمان آگاه و حديث
شناس ، و مورخ و فقيه ، آنرا در كتابهاى متين و ارزشمند خود آورده اند، كه از باب
نمونه ، تعدادى از كتابها و نويسندگان آنرا، مورد توجه قرار مى دهيم :
1 - محمد بن قولويه قمى ، در كتاب ((كامل الزيارات
)) ص 324.
2 - شيخ صدوق ، در كتاب ((ثواب الاعمال ))
ص 124.
3 - حاج ميرزا حسين نورى ، در كتاب ((مستدرك الوسائل
)) ج 3، ص 614 و 669.
4 - حاج شيخ عباس قمى در كتاب ((سفينة البحار))
ج 2، ص 121.
5 - حاج شيخ عباس قمى در كتاب ((مفاتيح الجنان
)) ص 656.
6 - حاج شيخ عباس قمى در كتاب ((منتهى الامال
)) ج 1، ص 179.
7 - محمد بن على اردبيلى در كتاب ((جامع الرواة
)) ج 1، ص 460.
در كتابهاى ديگر زيارتى و حديثى شيعه نيز اين حديث آمده است ، و علماى بزرگ حديث و
رجال ، همگان اين حديث را از لحاظ سند و مدرك معتبر و موثق دانسته اند، و موضوع
حديث از لحاظ مدرك خدشه بردار نيست .
ب : دلالت و مفهوم حديث
از لحاظ دلالت و مفهوم نيز، جهت تبيين معنى اين حديث ، مناسب است كه اين
جهات را مورد، دقت قرار دهيم :
1 - موضوع مبارزه و هجرت
براى ارزش مبارزه و جهاد و فداكارى و شهادت حضرت ابى عبدالله عليه الصلاة و
السلام ، هرگز نميتوان اندازه اى قرار داد، و عمل آن بزرگوار را با اعمال ديگران
مقايسه نمود: زيرا:
الاسلام ، نبوى
الحدوث و حسينى البقاء.
يعنى ، اسلام بوسيله پيامبر بوجود آمد، و سبب بقاء و استمرار آن ، حسين بن على
(عليه السلام ) بوده ، و اين معنى هم براستى يك واقعيت اجتناب ناپذير است .
اما حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) هم آنگونه نيست كه ، مبارزه و جهادى نكرده
، و در راه اسلام ، صدمات و مشقتهائى تحمل ننموده باشد، بلكه همانطور كه در فصل دوم
تحت عنوان ((مبارزه با ظلم و ستم )) و
نيز در فصل چهارم مطالعه كرديم ، آن بزرگوار هم ، بخش زيادى از عمر خود را، در
راه مبارزه و ستيز با حكام جور گذرانده ، و تحت تعقيب بوده ، و درگيرى و آوارگى
داشته ، و نيز قيام و هجرت نموده است ، و ميتواند، مشمول آيه :
و من يخرج من
بيته مهاجرا الى الله ..(101)
قرار گيرد، و زيارت او، داراى ارزش و فضيلت زيادى باشد.
2 - اطاعت و ولايت اهل بيت (عليه
السلام )
اگر چه نسب عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) با چهار واسطه بامام حسن مجتبى
ميرسد، و باصطلاح وى امامزاده است ، اما نبايد فراموش كرد كه ، وى امامزاده
بزرگوارى است ، كه بخاطر خلوص و اطاعت ، بمقامى ميرسد كه ، امام هادى (عليه السلام
) ميفرمايد: انت
ولينا حقا(102).
روى اين حساب ، او ولى ، ولى الله مى گردد، و در مورد ديگر، آنحضرت بخاطر مقام علمى
و بيان حديث و نشر فرهنگ تشيع ، براى عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) سلام ميرساند،
و از شخصيت او تجليل بعمل مى آورد(103).
3 - بيان عظمت و تقويت عقيده
جهت ديگرى را كه در تبيين اين حديث ميتوان مورد توجه قرار داد اينست كه ،
ممكن است ، امام هادى (عليه السلام ) نسبت بآن مردميكه از ((شهر
رى )) به زيارت حسين بن على (عليه السلام ) مشرف شده ، نظر
خاصى داشته ، و باصطلاح حديث ناظر به مورد خاصى صدور يافته است ، يعنى ممكن بوده آن
مرد مقام حضرت عبدالعظيم را مورد توجه قرار نميداده ، و نسبت بآن بزرگوار بى اعتنا
و يا كم توجه بوده است ، و امام هادى (عليه السلام ) خواسته است از اين راه ، از
مقام والاى سيدالكريم ، تجليل كرده ، و اعتقاد آن مرد را تقويت نموده باشد و بدين
لحاظ چنين مطلبى را درباره زيارت وى ، براى آن مرد، ابراز داشته است !
علامه عاليقدر، مرحوم شيخ عبدالحسين امينى ، نويسنده كتاب كم نظير
((الغدير)) در پاورقى كتاب كامل الزيارات
)) مينويسد: اين حديث بخصوصيت آن راوى و آن مرد زيارت كننده
، توجه خاصى دارد، و معلوم مى شود، كه آن شخص نسبت به مقام حضرت عبدالعظيم (عليه
السلام ) بى اعتنا بوده و از خود نسبت بآن حضرت رغبتى نشان نميداده ، و از مقام و
شخصيت والاى آن بزرگوار، بى اطلاع بوده است
(104).
و حضرت هادى (عليه السلام ) هم خواسته است ، بدين وسيله ، عظمت عبدالعظيم را مورد
تجليل قرار داده و معرفت آنمرد را تقويت نموده باشد.
4 - شرائط خاص زمان و مكان
ممكن است شرائط خاص زمانى و مكانى ، سبب گرديده باشد، كه امام هادى (عليه
السلام ) فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم را مانند فضيلت زيارت سيدالشهداء (عليه السلام
) محسوب داشته ، و اين درك فضيلت را مخصوص آن زمان قرار داده است .
زيرا همانطور كه در فصل چهارم اين كتاب خوانديم ، متوكل عباسى ، و برخى ديگر از
حكام جور، پس از تخريب بارگاه حضرت حسين (عليه السلام ) براى جلوگيرى از زيارت آن
بزرگوار، ماءموران دژخيم و جلادى را، به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند، كه به صغير
و كبير رحم نمى كردند، و جان افراد در خطر كشته شدن قرار ميگرفت ، و حتى زائرين
زيادى را، بيرحمانه بخاك و خون كشيده بودند(105).
آنگاه حضرت هادى (عليه السلام ) خواسته است ، با بيان عظمت و فضيلت زيارت عبدالعظيم
حسنى (عليه السلام ) بدين وسيله ، جان افراد را از مرگ و خطر حفظ كرده باشد.
5 - تشكيل پايگاه و مركز تبليغ
مسئله لزوم پايگاه سازى و تشكيل مراكز تجمع نيروها و اجتماعات ، موضوعى است
، كه بطور كلى از اخبار و احاديث بدست مى آيد، روشن مى شود كه ائمه اطهار دوست
ميداشتند، شيعيان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاكره كنند، و براى حفظ كيان تشيع
و نشر معارف و گسترش مكتب ، فعاليت هاى دينى و تبليغى و اجتماعى داشته باشند.
براى اين مطلب هم ، دلائل و شواهد فراوانى وجود دارد، كه برخى از آن را مورد مطالعه
و دقت قرار مى دهيم :
الف : ((خثيمه )) مى گويد براى
خداحافظى به حضور امام باقر (عليه السلام ) رفتم ، آن بزرگوار براى شيعيان سلام
رسانيد، و سفارش كرد، آنان تقوى پيشه باشند، توانگران از نيازمندان حمايت نمايند،
در اجتماعات هم شركت كنند و با يكديگر ملاقات و مذاكره برقرار سازند، سپس فرمود:
و ان لقيا بعضهم
بعضا حياة لامرنا، رحم الله عبدا احيا امرنا(106).
((اگر شيعيان ما با هم ملاقات و ديدار داشته باشند، اين كار
سبب احياى راه ما مى شود، خدا رحمت كند بنده اى را كه راه و هدفهاى ما را زنده
بدارد)).
ب : وقتى امام زين العابدين (عليه السلام ) كنار قتلگاه شهيدان كربلا، منقلب و
ناراحت مى شود، حضرت زينب (عليه السلام ) او را دلدارى ميدهد، كه وضع آن جسدهاى
مطهر اين طور نمى ماند!
و ينصبون لهذا
الطف علما لقبر ابيك سيدالشهداء، لايدرس اثره و لايعفو رسمه على كرور الايام
(107).
((فرزند برادرم ! از اينكه وضع بدنهاى اين شهداء و آثار آنان
را اينگونه مى بينى ، ناراحت نباش ، در سرزمين كربلا، براى قبر پدر بزرگوار تو،
علامت و مركزى بوجود ميآيد، كه آثار آن هرگز محو و نابود نمى گردد، بلكه با مرور
ايام آثار آن زنده تر و پاينده مى شود))!
ج - ((على بن مهزيار)) مى گويد: از
امام جواد (عليه السلام ) سؤ ال كردم ، اى امام بزرگوار، قربانت گردم ، آيا فضيلت
زيارت پدر شما امام رضا (عليه السلام ) بيشتر است يا فضيلت زيارت امام حسين (عليه
السلام )؟
آن حضرت فرمود:
زيارة ابى افضل
، و ذلك ان ابا عبدالله يزوره كل الناس و ابى لايزوره الا الخواص من الشيعه
(108).
((زيارت پدرم داراى فضيلت بالاتر است ، و علت آنهم اينست كه
اباعبدالله (عليه السلام ) را همه مردم زيارت ميكنند، اما زيارت پدرم را فقط عده
خاصى از شيعه انجام ميدهند)).
((علامه امينى )) در تفسير و تبيين
اين حديث مينويسد: در متن حديث دليل مستحب بودن و بالاتر بودن زيارت امام رضا (عليه
السلام ) روشن است و منظور اين نيست كه بطور مطلق زيارت امام رضا (عليه السلام ) بر
زيارت امام حسين (عليه السلام ) برترى دارد، بلكه اين روايت ناظر به زمان خاصى است
كه ، زيارت كنندگان قبر امام رضا (عليه السلام ) كم بوده اند و به خاطر دورى راه و
موانع ديگر (كه آنروز در شهرهاى حجاز و ساير جاها نسبت به شيعيان حاكم بوده ) نسبت
بآن علاقه نشان نمى دادند(109)!
بنابراين ، از اينكه امام باقر (عليه السلام ) ملاقات افراد و تشكيل اجتماع را دوست
مى دارد، و بدان توصيه مى كند، حضرت زينب امام سجاد (عليه السلام ) را دلدارى و
نويد ميدهد كه ، مزار حسين (عليه السلام ) مركز ولايت و تجمع پيروان آن حضرت مى
شود، و امام جواد (عليه السلام ) براى زياد شدن زائرين قبر امام رضا (عليه السلام )
فضيلت برتر معرفى مى كند، به اين نتيجه ميتوان رسيد كه ، پيشوايان اسلام ، تاءسيس
مراكز جديد و پايگاههاى زيارت و اجتماعات را، به منظور احياى آثار امامت و ولايت
دوست مى داشته اند و براى آن تشويق و تاءكيد مى نمودند.
روى اين حساب ، بيان امام هادى (عليه السلام ) كه ، فرموده : اگر كسى حضرت
عبدالعظيم (عليه السلام ) را در ((شهر رى ))
زيارت كند مثل اين است كه ، حسين (عليه السلام ) را در كربلا زيارت نموده ، شايد يك
جهت عمده آن اين باشد كه آن حضرت ميخواسته است با اين گونه تحريكها و تشويقها، براى
معرفى اهل بيت (عليه السلام ) و نشر معارف خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و
سلم ) پايگاه عبادت و زيارت ، و بالاخره ، مركز تبليغ و ارشاد و مبارزه و سازندگى
جديدى بوجود آورده باشد.
خاصه اينكه در عصر امام جواد و امام هادى (عليه السلام ) بارگاه امام حسين (عليه
السلام ) مورد توجه شيعيان واقع شده بود و با وجود فشارها و مخالفتهاى دشمن ، هر
طورى شده بود، آنان بزيارت آن بزرگوار مشرف ميشدند، اما ((شهر
رى )) و مزار عبدالعظيم (عليه السلام ) برخلاف قبر امام حسين
(عليه السلام ) كه در مركز بلاد اسلامى مانند: مكه مدينه و نجف واقع شده بود، آنروز
زائر كمترى داشت !
اضافه بر اين ، آنطور كه از بيان امام هادى (عليه السلام ) نسبت به آن مردى كه
كربلا رفته بود، استفاده مى شود، وى و شايد ديگران هم ، به مقام بلند حضرت
عبدالعظيم (عليه السلام ) آن معرفت لازمى را كه مى بايست داشته باشد، نداشته اند،
بدين لحاظ امام هادى (عليه السلام ) خواسته است اولا، شخصيت آن بزرگوار را معرفى
كرده ، ثانيا، عقيده آن راوى را تقويت نموده
(110) و ثالثا، با تشويق جهت توجه و تشكيل مركز جديد تبليغى و
مبارزاتى ، ارشاد مفيدى نموده باشد، بدين خاطر، زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه السلام
) را با زيارت حضرت حسين (عليه السلام ) مساوى دانسته ، و ضرورى شناخته است !
فصل نهم : آداب زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه السلام )
براى زيارتها و آداب آن ، از سوى پيشوايان معصوم ، در كتابهاى دعا، حديث و
فقه ، دستورات فراوان و مصرانه اى وارد شده ، حتى از لحاظ معنوى براى زيارت پيغمبر
(صلى الله عليه و آله و سلم ) و امامان معصوم و نيز برخى از امام زادگان و اولياء
الهى ، به زيارت كننده ، وعده بهشت داده شده است
(111).
اما در مورد روش زيارت ، بگونه ايكه اولا زيارت مطابق با دستورات دينى صورت گيرد، و
ثانيا زيارت نتيجه اخلاقى ، فرهنگى و تربيتى بدنبال داشته باشد، يك سلسله دستوراتى
وارد شده ، كه همه آن دستورات را بطور كلى ، به دو بخش مى توان تقسيم نمود:
الف : آداب ظاهرى زيارت
وظائف و آداب ظاهرى كه ميتواند، عمدتا در جهت تاءثيرگزارى و تقرب و محبوبيت
و نتيجه گيرى از زيارت ، نقش سازنده اى داشته باشد، فراوان است ، اما
((محدث قمى )) با كمك گرفتن از اخبار
و احاديث معصومين (عليه السلام ) تعداد آن آداب را 28 مورد دانسته ، و اينجانب نيز
با استفاده از آن موارد، و برخى ديگر از متون اسلامى ، مجموعا 19 مورد مهم و لازم
آنرا، كه درباره آداب زيارت معصومين (عليه السلام ) وارد شده ، و در مورد ساير
امامزادگان و اولياء الهى ، رعايت آن مطلوب و محبوب خواهد بود، بدين شرح خاطر نشان
ميسازد:
1 - غسل زيارت ، بمنظور دريافت اجر معنوى و نظافت بدن .
2 - پوشيدن لباس پاك و تميز، براى آراسته شدن و منظم بودن ، در اجتماعات مسلمانان .
3 - اذن دخول ، جهت تقويت حالت معنوى ، و احترام به مقام صاحب بقعه .
4 - خوددارى از سر و صداى بلند، تا سبب ناراحتى و حواس پرتى ديگران فراهم نيايد.
5 - پرهيز از چشم چرانى و ساير گناهانى كه ، موجب تنزل مقام انسانى زائر، و سبب بى
احترامى به امام يا امامزاده مى گردد.
6 - جدا بودن محل مردان و زنان ، تا حتى الامكان لغزش و بى توجهى معنوى بوجود
نيايد.
7 - در صورت توان و حتى الامكان ، براى رعايت ادب ، زيارتنامه ايستاده خوانده شود.
8 - چنانكه در حال زيارتنامه خواندن ، نماز جماعت بپا شود، بمنظور تعظم شعائر اسلام
لازم و بهتر است از ادامه زيارت خوددارى نموده و در نماز جماعت شركت به عمل آيد.
9 - جا دادن به افراد، مخصوصا نسبت به اشخاص كهنسال و مريض در زيارتگاهها، كه از
وظائف اخلاقى زائرين مى باشد.
10 - پس از اتمام شدن زيارت دو ركعت نماز به نيت دو ركعت زيارت قربة الى الله ،
سفارش شده است .
11 - براى زيارت خواندن ، آنطور كه از سوى پيشوايان اسلام توصيه شده ، بايد زيارت
صحيح و معتبرى انتخاب شود.
12 - هرگاه كار زيارت به پايان رسيد، توصيه فرموده اند، با عجله از محل بيرون آيد،
تا حق ديگران نيز رعايت شود، و آنان بتوانند، از فيض زيارت بهره مند گردند.
ب : آداب اخلاقى زيارت
غير از رعايت آداب ظاهرى زيارت ، كه هر كدام بنوبه خود، داراى ارزش زياد و
فلسفه مهم اخلاقى و حقوقى و تربيتى است ، يك سلسله آداب و مقررات اخلاقى و معنوى
نيز، كه هر كدام ميتواند اثر عرفانى و تربيتى زيارت را بيشتر گرداند، بايد مورد دقت
و مراقبت قرار گيرد، كه عمده ترين آن بدين شرح است :
1 - زائرى كه بزيارت ميرود، بايد در درون خود، حالت توبه و استغفار بوجود بياورد،
تا بتواند از نورانيت و معنويت زيارت بهتر بهره مند گردد.
2 - زبان زائر به جاى سخنان بيمورد و گفتگوهاى دنيوى و گاهى خلاف اخلاق ، بايد به
تكبير و تهليل و ذكر خدا گويا باشد.
3 - خود را از حواس پرتى و باينطرف و آنطرف نگاه كردن ، مهار كند و متوجه خطاها و
لغزشهاى خود بوده ، و راه كمك گرفتن از مقام صاحب بقعه و امام و يا امامزاده را،
مورد نظر داشته باشد.
4 - حالت خشوع و حضور قلب را در خود تقويت نموده ، و با فراغت از مطالب مادى ، و با
خاطرى پاك و آراسته و با قدمهاى آهسته ، قدم به آستانه امام يا امامزاده بگذارد.
5 - براى درك فيض زيارت ، آنچه بيشتر نقش سازنده دارد، اينست كه زائر با قلبى پاك
از شرك و ريا و حسد و كينه و ساير رزائل اخلاقى ، به بقعه وارد شود، و با دلى پاك و
باصفا زيارتنامه را بخواند.
در اذن دخول ، حرم امام رضا (عليه السلام ) وارد شده ، زائر از خدا بخواهد، او را و
قلب او را از آلودگيها و آلايشها پاك و نظيف بگرداند:
اللهم طهرنى و طهر قلبى
(112).
6 - وظيفه باطنى و معنوى ديگرى ، كه عموما در زيارتها بايد مورد توجه دقيق قرار
گيرد، موضوع معرفت و عرفان است ، بر اساس اين وظيفه ، زيارت كننده بايد، بداند چرا
زيارت مى كند؟ چگونه بايد زيارت كند؟ و كسى را كه زيارت مى كند، كيست ؟ و مقام و
شخصيت او چيست ؟ و تكليف اخلاقى و عملى او در برابر آن بزرگوار چه خواهد بود؟
آرى ، بزرگترين فلسفه دينى و سياسى زيارت ، همانطور كه معصومين سفارش فرموده اند،
همين مسئله اساسى معرفت و شناخت است ، و بهمين جهت است كه ، درباره زيارت ائمه
اطهار، موضوع ((عارفا بحقه
(113))) بطور مكرر مورد تاءكيد قرار گرفته ،
و شيعه بايد حق امامت و زعامت و ولايت آن امامان و اولياء بزرگ الهى را درك كند، و
نيز اطاعت و متابعت آن بزرگواران را، بمنظور انتخاب راه صحيح زندگى ، ملاك عقيده و
اخلاق و عمل خود قرار دهد.
7 - مطلب بسيار مهم ديگرى را كه هر زائرى بايد مورد توجه خود قرار دهد، اينست كه بر
اساس عقيده ايكه ما درباره امامان معصوم و برخى از اولياء الله داريم ، اينست كه
آنان نمرده اند، و داراى حيات معنوى ميباشند و آنان بر اعمال و رفتار ما، شاهد و
ناظر خواهند بود! در اذن دخول حرم ائمه (عليه السلام ) ميخوانيم :
يرون مقامى و
يسمعون كلامى و يردون سلامى
(114).
آنان وضعيت مرا مشاهده ميكنند، حرف و سخن مرا مى شنوند، و نيز سلام و احترام مرا
جواب ميدهند!
روى اين حساب و با توجه باين مطلب ، هر كس بزيارت ميرود، بايد از هر جهت مواظب و
مراقب اعمال و حركات خود باشد، كه اولا، خطا و لغزش و بى مبالاتى از او سر نزند، و
ثانيا چون رفتار و سكنات او، از نظر امام و اولياء و مقربين الهى پوشيده نيست ،
طورى رفت آمد كند، بگونه اى گفت و شنود بنمايد، و خلاصه با شيوه صالح و سالمى
برخورد كند، كه اعمال و رفتار او، موجب رضايت و خرسندى قلبى اولياء دين ، و سبب
محبوبيت و تقرب درگاه الهى فراهم گردد.
درباره زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه
السلام )
درباره زيارت ابوالقاسم ، حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) كه ، از سوى
امام معصوم براى اصل آن دستور و توصيه رسيده ، جاى شك و ترديد نيست ، واز وظائف
اخلاقى و دينى ما محسوب مى شود، كه آن بزرگوار را زيارت و از فضل و فيض و زيارت وى
بيش از پيش بهره مند گرديم .
در بيانى كه ((مرحوم محدث قمى )) از
امام معصوم روايت مى كند، پاداش زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) را بهشت معين
فرموده
(115)، و در سفارشى هم كه امام هادى (عليه السلام ) به مردى از
((شهر رى )) ارائه فرموده ، اجر زيارت
سيدالكريم را، با توجه بشرائط خاصى ، در رديف زيارت حضرت سيدالشهداء (عليه السلام )
قرار گرفته است
(116). و روى اين حساب اصل دستور زيارت حضرت عبدالعظيم (عليه السلام
) منصوص و مورد توجه معصوم (عليه السلام ) قرار گرفته است
(117).
اما در اينكه ، آنحضرت را با چه زيارتى ميتوان زيارت نمود؟ مرحوم ((محدث
قمى )) بنا بنظريه ((فخر المحققين
)) زيارتنامه مفصلى را كه مانند زيارتنامه فاطمه معصومه
(عليه السلام ) در ((قم )) مى باشد،
آورده و خواندن آنرا توصيه كرده است
(118). و امكان دسترسى و قرائت آنهم فراهم است .
از طرف ديگر مرحوم ((ملا باقر نورى مازندرانى
)) هم براى حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) سه نمونه زيارت آورده ، كه يكى
كوتاه و خلاصه و دو زيارت ديگر تا حدى مفصل و مشروح مى باشد، و ما در اينجا، براى
افراديكه فرصت مناسبى ندارند، زيارت كوتاه را بنا بنظريه ((مرحوم
نورى )) ماءخوذ از ائمه هدى است
(119). و براى افراديكه فرصت لازم را دارند، يكى از زيارتهاى مفصل
را كه خواندن آن قربة الى الله ، محبوب و مطلوب خواهد بود، مى آوريم :
زياتنامه خلاصه
السلام عليك
ايها المحدث العليم ، السلام عليك ايها السيدالكريم ، السلام عليك ايها الشخص
الشريف
(120).