تعجب ندارد، تقيه از خودمان
مهمتر و بالاتر است ، من خودم در اول مرجعيت عامه ، گمان مى كردم از من
استنباط است و از مردم عمل ، هر چه من فتوا بدهم عمل مى كنند، ولى در
جريان بعضى از فتواها (كه بر خلاف ذوق و سليقه عوام بود) ديدم مطلب اين
طور نيست .
البته نوع تقيه اى كه در متن حديث است با نوع تقيه اى كه ايشان فرمودند
يكى نيست ، دو نوع است ، آن نوع تقيه كه در حديث است به محيط روحانى ما
اختصاص ندارد، در همه جاى دنيا معمول است و چاره اى از آن نيست ، ولى
نوع تقيه اى كه در محيط روحانى ما معمول است و چاره اى از آن نيست ،
ولى نوع تقيه اى كه در محيط روحانى ما معمول است و از اختصاصات طرز
تشكيلات ما است كه اخيرا پيدا شده ، ايشان هم به يك مناسبت كوچكى
خواستند درد دل خود را اظهار كنند.
اخلاقيات در پايان هر هفته
OOO
آيت الله ملكوتى :
ايشان نظرشان اين بود كه آخر هر هفته راجع به اخلاقيات صحبت كنند،
روحيه عجيبى داشتند و چون هميشه عده اى هستند كه به مراجع و بزرگان ،
بعضى از حرفها را مى زنند، براى ايشان يك نامه اى نوشته بودند كه اين
اشخاص و افرادى كه اطراف شمايند، چنين و چنان هستند، يك روز همان نامه
را خودشان در بالاى منبر آوردند و گفتند: شما كه اين قدر اشكال مى
كنيد! من اينها را عادل مى دانم و به اينها وثوق دارم و شما اگر مى
توانيد كسى ديگر را پيدا كنيد كه همين وثوق كه به اينها دارم به آن هم
داشته باشم .
مكرر مى گفتند: اين حوزه با اين عظمت و با اين همه طلبه ، مى دانم آنها
به اصطلاح مجتهد نخواهند شد الا دو سه نفر، و اين هزينه هايى كه براى
حوزه خرج مى شود براى آن دو سه نفر است .
و معلوم است كه باغبان وقتى باغ را آب مى دهد، علفهاى ديگر هم در آن
موقع آبيارى مى شوند، فقط براى آن چند گلى است كه از باغ به دست مى
آيد.
نصيحت به طلاب
OOO
آيت الله سيد محمد حسن مرتضوى لنگرودى :
آيت الله العظمى بروجردى ، گاهى سر درس نصيحت مى كرد. از جمله نصايحى
كه مكرر از ايشان شنيده ام اين بود:
اگر كسى درسى بخواند براى اينكه به مقامى برسد، كه من آخر عمرى گرفتار
آن شده ام ، ديوانگى است . در درس ، بايد هدف بالاتر باشد. سيدنا
الاستاذ، اولين توصيه شان اين بود: قل انما
اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادى
مى فرمود: انسان بايد در قيامش چه تنها باشد و چه با جمع ، هدفش خدا
باشد، من خود و شما را به اخلاص توصيه مى كنم .
اخلص العمل فان الناقد بصير
آيت الله شيخ مجتبى عراقى :
روزى طبق معمول كه در ختم جلسات نشسته بوديم و مثلا چاى مى خورديم ،
آقاى بروجردى يكباره محكم روى دستشان زدند (كه اين حالت خيلى پيش مى
آمد) و فرمودند: عمر تمام شد و كارى نكرديم .
و يكسره دستش را روى دستش مى زد و مى گفت .
مرحوم آقاى فاضل (پدر آيت الله فاضل )گفتند: آقا شما اول كسى هستيد كه
دين اسلام را در خارج (آمريكا، آلمان و... ) زنده كرديد و كتب قدما را
شما زنده فرموديد و...
آيت الله بروجردى فرمودند:
اخلص العمل فان الناقد بصير(17)
و همين طور سه مرتبه آن را تكرار كردند كه آنكس كه عمل را محاسبه مى
كند نقاد است و بصير.
مداد العلماء افضل من دماء الشهداء
آيت الله سيد موسى شبيرى زنجانى :
آقاى علوى مى گفت : يك بار خدمت آيت الله بروجردى رفتيم ، ديديم اطاق
پر است ، يك طرف آقاى بروجردى آقاى گلپايگانى نشسته و طرف ديگرش آقاى
شريعتمدارى ، و تنها كنار حاج آقا على صافى خالى است كه من آنجا نشستم
، ولى سكوتى مجلس را فرا گرفته بود و وقتى از آقاى صافى پرسيدم ،
فرمودند: آقا حديث نفس مى كنند و مى گفتند:
آن زمان كه كشف حجاب مى كردند من تصميم گرفتم قيام كنم و كشته شوم ،
ولى اصحاب مانع شدند و گفتند: وجود شما براى اسلام مهم است و با اين
حرف ها، نگذاشتند اين كار را بكنم و من متاسفم كه چرا اين كار را نكرده
ام ، كه بعد آقاى شريعتمدارى سكوت مجلس را شكستند و گفتند: ولى من اگر
بجاى شما بودم ناراحت نمى شدم ، چرا كه شما فلان خدمات را كرده ايد و
حدود ده دقيقه از خدمات ايشان شمرد، آخر آقاى بروجردى فرمودند: اگر شما
محاسب باشيد: بله ، اما نقاد كس ديگرى است و فرمودند:
اخلص العمل فان الناقد بصير
و اشك در چشمانشان جمع شد و جلسه را منقلب كرد، بعد از مدتى آقاى
گلپايگانى فرمودند: آقا حديث مداد العلماءافضل
من دما الشهداء صحيح است ؟! آقاى بروجردى فرمودند: بله ، آقاى
گلپايگانى فرمودند: اين جامع الاحاديث شما مصداق همين روايت است ، كه
آقاى بروجردى كمى حالشان بهتر شد و فرمودند: اميد من هم به همين است .
OOO
فصل پنجم : نظرات فقهى
در مقام فتوى
OOO
آيت الله مظاهرى :
اگر چه هميشه در درس مى فرمود: احتياط در ترك احتياط است . اما در مقام
فتوى ، جرئت بى جهت و بى دليل نداشت و به لحاظ مقام علمى و تقدس خاصى
كه داشت جانب احتياط را از دست نمى داد.
نظر آيت الله بروجردى در مورد ولايت فقيه
آيت الله شيخ حسين نورى همدانى :
آقاى بروجردى در مساله ولايت فقيه ، خيلى وسعت نظر داشتند. آن موقعى كه
بعضى از مقبره هاى صحن حضرت معصومه عليه السلام را براى ساختن مسجد
اعظم مى خريدند، برخورد مى شد با مقبره هائى كه مى بايست خراب بشوند و
ضميمه صحن مسجد شود كه اينها، خريدنى نبود، يا ورثه مشخصى نداشت ، آقاى
بروجردى دستور دادند كه همه را خراب كنند. OOO
آيت الله العظمى حاج شيخ مرتضى حائرى خدمت ايشان رسيدند و پرسيدند كه :
شما براى فقيه چه سمتى قائل هستيد كه دستور به هم زدن اين ساختمان را
مى دهيد (البته بعضى از صاحبانشان را مى شد پيدا كرد و پول داد و رضايت
گرفت كه همين كار را هم كردند، ولى بعضى از مقبره ها ممكن نبود كه از
صاحبانشان رضايت گرفت ).
ايشان در جواب فرمودند:
ما فقيه را در قدرت و اختيار، تالى تلو(18)
مقام امام معصوم عليه السلام مى دانيم .
آيا سجده از عناوين قصديه است يا غير قصديه ؟
آيت الله شيخ مجتبى عراقى :
هر چيزى را كه شما فرض كنيد يا به اصطلاح قصد عنوان مى خواهد و يا قصد
عنوان نمى خواهد، مثلا آيت الله بروجردى سجده را از عناوين قصديه نمى
شمرند و اگر چنانچه اتفاق مى افتد كه كسى روى زمين بيفتد و همچنين قصد
سجده هم نداشته باشد ايشان مى فرمودند: سجده است ، كه در اين قسمت
حادثه اى اتفاق افتاد:
شبى از شبها كه داخل مسجد اعظم نماز جماعت مى خواندند و براى اينكه
مردم بعد از نماز به ايشان هجوم نياورند، چون حالشان مقتضى نبود،
گاهگاهى اتفاق مى افتاد كه به خادم ها سفارش مى كردند، درى را كه
روبروى قسمت نماز خواندن ايشان است را باز بگذاريد تا آقا بعد از اينكه
(السلام عليكم و رحمه الله عليه و بركاته )را فرمودند، حركت كنند و
بروند به آن قسمت كه خالى از جمعيت است . يك شب كه مرحوم حاج احمد
خادمى زير بغل ايشان را گرفته بودند و بنده هم دنبال سرشان بودم ، وقتى
در باز شد، يك جوان هندى نه به عنوان فقر، بلكه از روى علاقه ، خودش را
روى پاهاى ايشان انداخت ، مرحوم آقاى بروجردى ناراحت شدند و با عصايى
كه داشتند ايشان را كنار زدند و فرمودند: سجده است ! سجده براى غير خدا
جائز نيست ، چرا اين كار را مى كنيد؟
يكى دو قدمى كه رفت به حاج احمد فرمودند: ايشان را صدا كنيد، جوان هندى
را صدا كردند و آمد و آقا دست برد جيب بغلشان و يك بسته پول به ايشان
براى استماله (دلجويى )دادند.
من عرض كردم : آقا حضرتعالى مى فرمائيد كه سجده از عناوين غير قصديه
است در حالى كه ما اين حالت را در روايات و در افعال علماء زياد داريم
: ابى حمزه ثمالى وقتى خدمت حضرت سجاد عليه السلام رسيدند، ديدند حضرت
على بن الحسين عليه السلام روى يك قبرى ايستاده است و زيارت مى خوانند،
در روايت دارد كه ابى حمزه خم شد و قبل على يديه و رجليه . (دو دست و
دو پاى حضرت را بوسيد)گفتم : آقا، قبل يديه خوب مى پذيريم ، اما قبل
رجليه ، كه اگر سجده از عناوين غير قصديه باشد سجده محسوب مى شود پس
چرا ايشان سجده كرده است ؟!
ايشان ساكت شدند و چيزى نفرمودند و فردا هم در جلسه استفتائات شركت
نكردند و پس فردا، به محض ورود فرمودند:
نه خير سجده از عناوين غير قصديه است و سجده است و سجده براى غير خدا
جائز نيست .
البته در آن حالت و آن موقع كسى جرات نمى كرد به ايشان حرفى بزند و بحث
كند.
سجده كردن بر سنگ مرمر
OOO
آيت الله عبدالصاحب مرتضوى لنگرودى :
حضرت آيت الله العظمى استاد الاعظم آقاى بروجردى (رضوان الله تعالى
عليه ) در بحث سجده ، نظر مباركشان اين بود كه جايز نيست بر سنگ مرمر
سجده كردن .
در مسجد الحرام هم تمام سنگ فرشها، مرمر بودند و كسانى كه حج مشرف مى
شدند مى خواستند روى سنگ مرمر سجده كنند و نماز بخوانند (زيرا سنى ها
مهر نمى گذارند و جلوگيرى مى كنند) و در نتيجه زائران شيعه و ايرانى در
رفاه نبودند و نمى توانستند از آن سنگها به عنوان مهر استفاده كنند و
مقلدين آقا مجبور بودند كه يا مهر ببرند و يا حصير؛ كه سنى ها از اين
كار جلوگيرى مى كردند و نمى گذاشتند و در هر حال مردم در مضيقه بودند و
اذيت مى شدند.
مرحوم ابوى حضرت آيت الله العظمى آقا سيد مرتضى مرتضوى لنگرودى مى
فرمودند: مقلدين آقا اگر به حج بروند خيلى اذيت مى شوند. عده اى آمده
بودند خدمت ايشان و درخواست مى كردند كه شما بزرگوارى كنيد و با آيت
الله بروجردى صحبت كنيد. مرحوم ابوى نيز چندين مرتبه با حضرت آيت الله
العظمى بروجردى در اين مورد مباحثه كردند ولى فرمودند: سنگ مرمر از
معدنى ها نيست تا جايز نباشد بر آن سجده كردن ، بلكه صدق حجرت (سنگ
بودن )بيشتر است تا معدنيش ، خلاصه آقاى والد با ايشان يك بحث مفصل و
كاملى حدود يك هفته داشتند تا بالاخره راى و نظر ايشان را بر گردادند و
آيه الله بروجردى فرمودند: روى سنگ مرمر نيز جايز است سجده كردن .
مردم خيلى خوشحال شدند و دعا گوى مرحوم ابوى و حضرت آيت الله العظمى
بروجردى شدند.
مساله غنا از نظر آيت الله بروجردى
OOO
آيت الله خامنه اى (رهبر معظم انقلاب ):
مرحوم آيت الله العظمى بروجردى (رضوان الله تعالى عليه ) معتقد بودند:
غنا آن چيزى است كه مخصوص مجالس لهو باشد يعنى آن آهنگها و آوازهايى كه
فقط در مجالس لهو و خوشگذرانى خوانده مى شود، حرام است ولو اينكه در
بيرون مجلس لهو خوانده بشود و ما آن زمان كه مرحوم آيت الله بروجردى
حيات داشتند، اين را تطبيق مى كرديم با آن آهنگها و ترانه هايى كه در
آن وقت معمول بود، اينها را ما قدر مسلم از غنا مى دانستيم ، ولى موارد
ديگر مسلم نبود.
منع بوسيدن عتبه
آيت الله العظمى خامنه اى (رهبر معظم انقلاب ):
نقل است كه مرحوم آيت الله العظمى بروجردى (رضوان الله عليه )آن عالم
بزرگ ، مجتهد قوى ، عميق و روشن فكر، از اينكه عتبه را ببوسند منع مى
كرد.
با اينكه شايد مستحب باشد، احتمالا در روايت ، بوسيدن عتبه وارد شده
است ، در كتب دعا هست و به ذهنم مى رسد كه در روايت هم هست كه عتبه را
ببوسند، با اينكه اين كار مستحب است ، ايشان مى گفتند: اين كار را
نكنيد تا مبادا ديگران خيال كنند كه ما بر قبور مطهر ائمه عليه السلام
سجده مى كنيم و به دشمنان عليه شيعه تشكيكى درست نكنند.
ذبيحه اهل كتاب چه حكمى دارد؟
حجه السلام و المسلمين فلسفى :
وقتى پس از معالجه به اتفاق برادر و فرزندم از آلمان به شهر ژنو در
سوئيس از بيروت به دمشق و بعد، از بغداد به نجف اشرف رفتيم و بعد، از
عراق به ايران آمديم .
پس از مراجعت ، در قم به ملاقات آيت الله بروجردى رفتم تا شرح جريان
سفر را بگويم .
آيت الله العظمى بروجردى گفتند: شما برويد تهران ، چون فعلا كار داريد،
ولى با فراق بيشتر مجددا به قم بياييد و دو سه روزى بمانيد و آنچه را
ديده ايد و لازم است كه من بدانم ، بازگو كنيد.
سفر بعد كه به قم آمدم ، ايشان خلوت كردند و در موقعيتى كه هيچ كس جز
من و ايشان نبود، مشروح جريان سفر را به دقت جويا شدند. يكى از چيزهاى
جالبى كه به ايشان گفتم و مورد توجهشان واقع شد اين بود كه گفتم : آقا
فكرى بكنيد براى ايرانيانى كه به اروپا مى روند، امروز اروپا رفتن مثل
از تهران به قم شده است ، هر روز با هواپيما سفر مى كنند، چند ساعتى
طول نمى كشد كه در اروپا هستيد. عده اى يك روز كار دارند، عده اى دو
روز يا بيشتر كار دارند، اينها مساله شرعى هم مى دانند و در اين يكى دو
روز ممكن است نان و تخم مرغ يا نان و كره ، يا نان و ماهى بخورند و
برگردند، اما بعضى مى روند و يكى دو ماه و بيشتر مى مانند و كار دارند،
غذا مى خواهند، گوشت مى خواهند، آنها كه نمى دانند كه نبايد ذبيحه اهل
كتاب را خورد، مى خورند و دچار مشكل نمى شوند، اما بايد فكرى براى
آنهايى كرد كه مساله مى دانند و اروپا مى روند و زياد مى مانند و از
روى ناچارى ، ذبيحه اهل كتاب را مى خورند و مرتكب گناه مى شوند و ممكن
است رفته رفته متجرى شوند.
آيت الله العظمى بروجردى فرمودند: اين از مسائل مهم است و مربوط به
مقام فتوى است و بايد براى آن فكر كرد. گفتم : من مطلبى به نظرم آمده
كه مى خواهم به شما عرض كنم .
فرمودند: مطلب چيست ؟!گفتم : آيا مى توانيد در مقام فتوى ، ذبيحه تجارت
را از ذبيحه عبادت جدا كنيد؟ ذبيحه اى كه با بسم الله و رو به قبله ذبح
كنند ذبيحه عبادت باشد و توسط مسلمانان صورت گيرد، اما ذبيحه تجارت اگر
توسط اهل كتاب هم انجام شد منعى نداشته باشد؟
اگر بگويم طرح اين مطلب اثرى بسيار عميق در آيت الله العظمى بروجردى
گذاشت ، هيچ مبالغه نكرده ام . الان جلوى چشمم مجسم است كه ايشان گوش
دادند و يك مرتبه سر را به پايين خم كردند و يكى دو دقيقه به فكر فرو
رفتند، من هم ساكت بودم . بعد سر را بلند كردند و گفتند: بايد به تمام
ادله مراجعه كرد.
ولى افسوس كه عمرشان وفا نكرد، زيرا فرصت زيادى لازم بود تا تمام ابعاد
قضيه بررسى شود.
موارد مصرف سهم امام عليه السلام
OOO
آيت الله سيد جليل زر آبادى :
من منزل آن مرحوم نمى رفتم كه حمل بر برخى مسائل نشود.
دو مرتبه وقتى كه از در درشكه پايين مى آمد، از نزديك با آن بزرگوار
برخورد داشتم . از ايشان سوال شد: به فلان آقا سهم امام بدهيم ؟
فرمودند: مادامى كه محصل يا مروج دين است اشكالى ندارد. من از اين جواب
فهميدم ، محور مجاز بودن مصرف سهم امام ، تحصيل و ترويج دين است .
بخش سوم : خدمات
فصل اول : خدمات علمى
احيا كنندگان آثار بزرگ
آيت الله شيخ حسين نورى همدانى :
از خصوصيات آيت الله بروجردى ، اين بود كه ايشان اهميت زيادى به بزرگان
و زنده كردن آثار علمى بزرگان مى دادند، و سعى مى كردند كه آثار علمى ،
احياء شود. لذا در زمان ايشان و با اراده ايشان ، كتابهاى زيادى به چاپ
رسيد از جمله اينها:
همان كتاب جامع الرواه بود كه ملامحمد اردبيلى كه از شاگردان علامه
مجلسى نوشته است ، چون ايشان اهميت زيادى به احياء كتب مى دادند در
زمان معظم له كتاب خلاف شيخ طوسى كه تا آن زمان چاپ نشده بود چاپ شد.
ايشان آثار خودشان را چاپ نمى كردند، فكر مى كردند كه آثار علماء ديگر
را چاپ كنند تا نام آنان زنده باشد، در درسشان هم وقتى نام هر عالمى را
مى بردند، خيلى با احترام ياد مى كردند.
كتاب وسائل الشيعه و اقدام آيت الله بروجردى
OOO
آيت الله سيد حسين موسوى كرمانى :
روزى ايشان در صحن مطهر حضرت معصومه عليه السلام براى درس تشريف
آوردند، اول درسشان شروع كردند راجع به جناب آقا شيخ حر عاملى و در
مورد وسائلشان (وسائل الشيعه ) صحبت كردند و يك ساعت در مدح اين عالم
بزرگوار صحبت فرمودند كه چه زحمتها كشيده اند و چه كارهائى را كرده است
و چقدر باب علم را آسان كرده اند و چقدر در فروعات فقهى كار كرده است ،
بعد فرمودند:
هر مولفى به واسطه شدت اهتمامش نسبت به تاليفش ، بعضى از جزئيات و
خصوصياتى كه بايد توجه بشود، مفروغ عنه مى شود، لذا من سى سال در
بروجرد توجه به اين جهت داشته ام و آنها را جمع آورى كرده ام و چون در
آنجا اهل علم زيادى نبود، مى خواهم اينكار را در اينجا شروع كنم و
فرمودند: آقايانى كه مى خواهند در اين كار شركت كنند، درسى را كه داديم
را بنويسند و بياورند تا ملاحضه شود.
خيلى ها نوشتند و حدود يك هفته بعد آقا، يك روز را تعيين كردند و همه
نوشته ها را بردند حضور ايشان ، بعد از مطالعه فرمودند: آقايانى كه
نوشته اند، بيايند، كه همه را تشويق كردند و مورد لطف قرار دادند و از
بين همه آنها حدود چهارده ، پانزده نفر را انتخاب كردند كه حدود هشت
سال كتابهاى مختلف را از همه جا جمع آورى كردند كه بعضا مال هزار سال
پيش بود و تمام احاديث را از روى آن كتابها استخراج كردند و احاديث را
تصحيح نمودند.
كتاب ارزشمند تهذيب الوسائل
آيت الله شهيد مرتضى مطهرى :
معظم له مكرر در ضمن اعتراف به پاره اى از محاسن كتاب معروف وسائل
الشيعه تاليف شيخ عاملى ، نواقص اين كتاب را تذكر مى داد و آرزو مى كرد
كه كتابى در حديث نوشته شود كه محاسن وسائل الشيعه را داشته باشد و اما
نواقص آن كتاب را نداشته باشد. بالاخره اين آرزو جامه عمل پوشيد و تحت
نظر و مراقبت خود معظم له عده اى از فضلا طلاب به اين كار مشغول شدند و
در حدود ده سال طول كشيد تا بالاخره در دو سه سال قبل به اتمام رسيد و
از سال گذشته طبع آن كتاب آغاز شد.
اين كتاب موسوم است به تهذيب الوسائل ، خيلى موجب تاسف خواهد بود اگر
خداى نخواسته طبع اين كتاب متوقف شود.
من شخصا هنوز موفق به زيارت آن كتاب نشده ام ولى از قرارى كه از اهل
اطلاع شنيده ام همان طورى است كه معظم له آرزو مى كرد.
الزامى كردن درس تعلينات دينى
حجه السلام و المسلمين فلسفى :
در اواخر سال 1325 مرحوم آيت الله بروجردى به من پيغام دادند كه شاه را
ملاقات كنم و بگويم همانطور كه در روزنامه ها نوشته اند، چون زمينه
اجراى لايحه اجبارى كردن تعليمات ابتدايى فراهم شده است ، تعاليم دينى
را هم در كنار تعليمات ابتدائى بگنجاند، نه اينكه فقط خواندن و نوشتن
منظور بشود.
من تلفن كردم كه آقا پيامى دادند و بايد شاه را ببينم ، شاه مرا در
اتاق منبت كارى كاخ مرمر كه تمام سقف و پايين و ميز و صندلى خاتم كارى
شده بود، پذيرفت . اولين بار بود كه به ملاقات او مى رفتم . او به پشتى
صندليش تكيه داده و گفت : خوب آقاى بروجردى چه پيغامى داده اند؟! گفتم
: پيغام داده اند كه در روزنامه خوانده اند لايحه ابتدائى اجبارى را مى
خواهند اجرا كنند، به وزير فرهنگ دستور داده شود كه در برنامه آن درس
تعليمات دينى را هم بگنجانند، ايشان خيلى مقيد هستند كه تمام دانش
آموزان به موازات درسى كه مى خواند، تعليمات دين را هم بخوانند.
شاه هم گفت : خيلى خوب به دكتر شايگان (وزير فرهنگ وقت ) مى گويم كه
اين را هم اضافه كند.
سپس يك مرتبه خود را از صندلى جدا كرد و گفت : آقاى فلسفى مردم حالا در
دين خود خيلى سفت هستند؟! سوال عجيبى بود! من چه بايد مى گفتم ؟ دستى
به محاسن كشيدم كه يك لحظه فكر كنم . خدا عنايت كرد. ديدم اگر بگويم
سفت هستند. مى گويد: پس از شرابخوارى ها، قماربازى ها، يا زناها را، چه
كسانى انجام مى دهند؟ همين مسلمانان هستند! اگر بگويم : شل هستند. مى
گويد: پس چرا آقاى بروجردى اينقدر در شان دين اصرار دارد؟
واقعا تفضل الهى بود. خيلى صريح گفتم : به نظر مى آيد كه اصلا ايرانى
ها در همه چيز شل هستند، مثلا درباره شاه مى گويند: چه فرمان يزدان چه
فرمان شاه ، اما عملا شل هستند. درباره وطن مى گويند: چو ايران نباشد
تن من مباد، ولى عملا درباره وطن شل هستند. ولى اگر اعلى حضرت گفتند
نسبت به اين سه مطلب در كداميت سفت تر هستند؟ مى گويم در امر دين ،
زيرا طبق موازين شرع ازدواج مى كنند، وقتى بچه متولد مى شود در گوش
راست و چپ او اذان و اقامه مى گويند و براى او اسم مى گذارند، وقتى
بالغ شد اغلب به او دستور نماز و روزه مى دهند، وقتى مى ميرد غسل شرعى
به او مى دهند و دنبال جنازه اش لا اله الا الله مى گويند، نماز ميت بر
بدنش مى خوانند و او را طبق موازين شرعى دفن مى كنند و... خلاصه ايرانى
كه در همه چيز شل است در امر دين بالنسبه سفت تر است .
بعد كه به قم آمدم و موضوع را به آيت الله بروجردى گفتم ، ايشان واقعا
فرحناك شدند و فرمودند: شما با اين جواب كه داديد هم احترام دين را
نگاه داشتيد و هم سوال او را پاسخ داديد.
به هر حال ، مدتى بعد از اين ملاقات ، دكتر شايگان نامه اى به من نوشت
كه نظر آيت الله بروجردى در امر تعليمات دينى تامين خواهد شد.
تاسيس دبستانها و دبيرستانهاى مذهبى
آيت الله شهيد مرتضى مطهرى :
يكى از مزاياى برجسته معظم له كه نماينده (نمايانگر) طرز تفكر روشن وى
بود: علاقه مندى وى به تاسيس دبستانها و دبيرستانهاى جديد تحت نظر
سرپرستان متدين بود كه دانش آموزان را هم علم بياموزيد و هم دين .
معظم له ديانت مردم را در بى خبرى و بى اطلاعى و بى سواد آنها جستجو
نمى كرد، معتقد بود كه اگر مردم عالم شوند و دين هم به طور صحيح و
معقول به آنها تعليم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدين . آن مقدارى
كه من اطلاع دارم مبالغ زيادى از وجوه و سهم امام را از اجازه داد كه
صرف تاسيس بعضى از دبستانها و دبيرستانها شود.
در بيلان
(19) چاپى دبيرستان كمال نارمك خواندم كه مبلغى در حدود
هشتصد هزار ريال با اجازه ايشان بابت سهم امام به دفتر آن مدرسه پرداخت
شده است . هر چند درباره مدارس (جامعه تبليغات اسلامى ) اطلاع دقيقى
ندارم اما مى دانم كمكهاى شايانى كرده است و حتما موارد ديگر هم هست كه
من فعلا بى خبرم . اين اقدام معظم له بسيار قابل تحصين است ، هرچند اين
اقدام نيز نسبت به آنچه بايد بشود ناچيز است اما با توجه به اينكه در
گذشته افرادى بودند و الان هم وجود دارند كه آبادى دين را در خرابى اين
مدارس و معدوم شدن علوم جديد مى دانسته و مى دانند معلوم مى شود كه عمل
معظم له بسيار ارزشمند بوده است .
فصل دوم : خدمات عمرانى
مسجد اعظم قم
حجه السلام و المسلمين فلسفى :
يكى ديگر از اقدامات ايشان ، احداث مسجداعظم قم بود. روزى كه به ديدار
معظم له رفته بودم فرمودند: اگر بشود، ميل دارم قسمت غرب و جنوب غرب و
جنوب غربى حرم حضرت معصومه (عليه السلام ) هم متصل به خانه هاى مردم
نباشد و خانه هاى كه در اين قسمت وصل به ديوار حرم است ، خريدارى شود و
در آن محل تا لب رودخانه ، مسجد بزرگى كه رفع نياز كند ساخته شود تا
حريم مطهر محفوظ بماند. بعد فرمودند كه : اين كار نياز به تبليغ دارد
تا مردم با ايمان هزينه آن راتامين كنند. نظر شما چيست ؟
من گفتم : لازم است اين موضوع را در ماه مبارك امسال (ارديبهشت 1333)
در سخنرانى مسجد شاه عنوان كنم . فرمودند: بسيار خوب ، اميد است زمينه
فراهم شود و اين كار عملى گردد.
در يكى از سخنرانيهاى آن ماه در مسجد شاه ، موضوع را مطرح كردم و گفتم
كه : آيت الله العظمى بروجردى تصميم دارد مسجد آبرومندى در كنار حرم
ساخته شود. سپس ضرورت اين امر را به تفصيل در منبر شرح دادم و شماره
حسابى را هم در بانك ملى قم اعلام نمودم . چون اين سخنرانى از راديو
پخش مى شد، در سراسر كشور انعكاس وسيعى يافت و مردم با ايمان چنان شور
و هيجانى براى كمك به احداث اين مسجد نشان دادند كه واقعا قابل تحسين
بود.
دو ماه بعد در روز يازدهم ذى القعده سال 1374 قمرى كه مصادف با سالروز
ولادت امام رضا (عليه السلام ) بود. خدمت ايان در قم رفتم . فرمودند:
در اين يكى دو ماه آن قدر مردم از داخل و خارج كشور استقبال كرده اند و
پول فرستاده اند كه براى ثبت و ضبط آن دچار مشكل شده ايم و من هم از
اين موفقيت خدا را شكر نمودم .