27- آقا جمال خوانسارى
(متوفى 1125 ه.ق)
گفتار استاد:
«جمال المحققين معروف به آقا جمال خوانسارى،فرزند آقا حسين
خوانسارىسابق الذكر است.مانند پدر جامع معقول و منقول بوده است.حاشيه
معروفى برشرح لمعه،و حاشيه مختصرى بر طبيعيات شفاى ابو على سينا دارد كه در
حاشيهشفاى چاپ سنگى تهران درآمده است.آقا جمال با دو واسطه،استاد سيد
مهدىبحر العلوم است،زيرا او استاد سيد ابراهيم قزوينى است و او استاد پسرش
سيدحسين قزوينى است و سيد حسين يكى از اساتيد بحر العلوم است.» (1)
او از فقهاى بزرگ عصر خويش است كه مرجعيت و رياست علمى و مذهبىمردم به
او منتهى گرديده است،از اين رو ملجا و پناهگاه نيازمندان و درماندگان نيز
بودهو در انجام مهمات محرومان و بيچارگان كوشا بوده است.
آقا محمد،فرزند آقا حسين خوانسارى،معروف به جمال الدين و موصوف بهمحقق
خوانسارى، در تحقيق و تدقيق بىنظير بوده است.او از ملا محمد تقىمجلسى
اجازه روايتى دارد و از (2) تاليفات او،تعليقه بر شرح لمعه است
كه در غايتمتانت و دقت مىباشد،و تعليقهاى بر الهيات شرح تجريد قوشجى و
شرح فارسى بركتاب مفتاح الفلاح شيخ بهايى نيز از تاليفات او مىباشند.
دو لطيفه در زندگى او آوردهاند كه به عنوان زنگ تفريح كتاب هم شده باشد
درذيل مىآوريم:
1-گويند از طرف حكومت وقت،هر سال چهار هزار تومان به او به عنوانقضاوت
داده مىشد تا گرفتاريهاى قضائى مردم را رفع كند.وقتى يكى از اعيان درخدمت
او حاضر شد و مسالهاى پرسيد،او جواب نگفت و گفت اكنون نمىدانم.
پس شخص ديگرى آمد و سؤالى كرد و همان جواب را شنيد تا چهار نفر كهچهار
مساله پرسيدند و جواب«لا ادرى»شنيدند.آن شخص از اعيان دولت گفت كهشما
سالى چهار هزار تومان مىگيريد كه بدانيد،و در اين مجلس هر كس از
شماپرسيد،شما مىفرمائيد كه«نمىدانم».
آقا جمال فرمود:«من آن چهار هزار را براى آن چيزهايى كه مىدانم
مىگيرم،واگر براى آنچه نمىدانم پول بگيرم،خزانه دولت وفا به آن
نمىكند...» (3)
2-شيخ بهايى مىنويسد كه آقا جمال در دوران طلبگى عبارتى گفت كه
جاىتانيثبود و به تذكير اداء كرده بود.در اين باب به او ايراد گرفتند.در
پاسخ گفت:«الامرفي التذكير و لتانيثسهلة»پس لفظ«سهلة»را نيز مؤنث
آورد.روزى ملا محسن فيضكاشانى عازم حجبود و از كاشان حركت نمود و وارد
اصفهان شد،و بر آقا حسينمحقق خوانسارى مهمان شد،پس آقا جمال به حضور او
شتافت.ملا محسن مسالهاىاز او پرسيد و آقا جمال از عهده جواب آن
برنيامد.ملا محسن دست روى دست زد وگفت:«حيف كه در خانه آقا حسين بسته
شد.»پس اين سخن در آقا جمال تاثير بسزانمود و تصميم بر تلاش و جد و جهد
گرفت تا ملا محسن از مكه مراجعت كرد ودوباره به منزل آقا حسين وارد گرديد و
با آقا جمال صحبت داشت،ديد كه صاحبفضيلتشده است و گفت:«اين آقا جمال،غير
آن جمالى است كه ما پارسال او راديديم. »و باز گويند زمانى براى آقا شام
حاضر كردند،در حالى كه او مشغول مطالعهبود،پس سفره را آنجا گذاشتند و آقا
هيچ ملتفت نشد،تا آنكه يك بار اذان صبح بلندشد.او به اهل منزل گفت چرا شام
را دير آورديد،گفتند آن را اول شب آوردهايم و شماملتفت آن نگرديدهايد.
اين حالت از همان حالاتى است كه دارندگان آن دائما سر مىدهند:«اين
الملوكو ابناء الملوك»(كجايند زمامداران دنيوى و فرزندان زمامداران دنيا
كه چنين لذاتروحى و معنوى را دريافته باشند.)
تاليفات او:
او در اثر تربيتهاى خانوادگى،به عنوان فرزند عالم بزرگى مانند آقا حسين
محققخوانسارى،و با داشتن دايى ارجمندى چون محقق سبزوارى صاحب ذخيره،و در
اثرمعاشرت و مصاحبتبا افرادى مانند مجلسى اول و ملا محمد شيروانى،داراى
كمالاتو مراتب علمى والائى در معقول و منقول بوده است كه تاليفات و
تصنيفات او نشانگراين ذخيرههاى علمى است:
1-حاشيه شرح لمعه كه بارها در ايران به چاپ رسيده است و مورد
بهرهبردارىفضلاء و طلاب علوم دينى در حوزههاى علمى بوده است.
2-اختيارات الايام و السعد و النحس منها من الليالى و الساعات
3-اصول الدين في الامامة
4-ترجمة الفصول المختاره علم الهدى
5-حاشيه شرايع
6-حاشيه شرح اشارات
7-حاشيه شرح مختصر الاصول
8-حاشيه شفا
9-حاشيه من لا يحضره الفقيه
10-شرح فارسى مفتاح الفلاح
11-حاشيه تهذيب الحديث.
و جز اينها تاليفات ديگرى نيز داشته است كه به نظر نگارنده نرسيده است.
(4)
وفات او:
وى در سال 1125 ه.ق در26 ماه رمضان،به فاصله 25 سال پس از فوت پدروفات
يافت و در مقبره پدرش در تخت فولاد اصفهان كه به دستحكومت روزبناگذارى شده
بود،مدفون گشت. (5)
رحمة الله عليه،رحمة واسعه
پىنوشتها:
1- آشنايى با علوم اسلامى،ص306.
2- در حق خوانسار گفتهاند:سه فرسخ در سه فرسخ لالهزار
است،بهشت روى دنيا خوانسار است.
3- قصص العلماء،ص266.
4- ريحانة الادب،ج 1،ص 54.
5- روضات الجنات،ج 2،ص 215- 214.