إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا
الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ) (لقمان : 8)
در حقيقت ، كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، باغ هاى پر نعمت خواهند
داشت .
4ـ جنّت المأ وى
اين تركيب نيز دو بار در قرآن مجيد به كار رفته است از جمله :
اءَمَّاالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُواالصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَاءْوَى
نُزُلا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
(سجده : 19)
امـا كـسـانـى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، در برابر آنچه انجام داده
اند در جنات المأ وى جاى خواهند گرفت .
امام باقر (ع ) در روايتى ضمن اشاره به بهشت هاى چهارگانه فوق مى فرمايد:
وَ اِنَّ للّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جِناناً مَحْفوفَةً بِهذِهِ الْجِنانِ(123)
هـمـانـا خـداونـد بـزرگ بـهـشت هاى ديگرى دارد كه در لابه لاى اين بهشت هاى چهار
گانه قرار دارند.
5 ـ بهشت ويژه
خداوند در سراسر قرآن مجيد تنها در يك مورد، بهشت را به خود منسوب كرده وفرموده است
:
يـَا اءَيَّتـُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً
مَرْضِيَّةً فَادْخُلِى فِي عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى (فجر: 27 ـ 30)
اى نـفس مطمئنه ، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت باز گرد و در ميان بندگان من
درآى و در بهشت من داخل شو.
چنين جايگاهى ، ويژه پرواپيشگان فرزانه اى است كه پروانه وار گرد شمع حق مى سوزند و
در مـيـان سـاكـنـان زمـيـن و آسـمـان تـنـهـا او را مى جويند، چنان كه در تعبير
ديگرى در اين باره فرموده است :
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ
مُقْتَدِرٍ (قمر: 54)
در حقيقت ، مردم پرهيزگار در ميان باغ ها و نهرها، در قرارگاه صدق ، نزد پادشاهى
توانايند.
مراتب بهشت
هـمـان گـونـه كـه انـسـان ها از نظر فكر، اخلاق و اعمال صالح در يك سطح نيستند و
در مراتب گـونـاگـونـى قـرار دارنـد، پاداش و مقامات بهشتى آنان نيز يكسان و همگون
نيست . قرآن مجيد حتى پيامبران الهى را داراى منزلت هاى مختلف مى داند و مى فرمايد:
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَّنْ كَلَّمَ
اللّهَُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ...
(بقره : 253)
برخى از پيامبران را بر برخى ديگر برترى مى بخشيديم ؛ از آنان كسى بود كه خدا با او
سخن گفت و درجات بعضى را بالا برد.
امير مؤ منان (ع ) در وصف بهشت مى فرمايد:
دَرَجـاتٌ مـُتـَفاضِلاتٌ وَ مَنازِلُ مُتَفاوِتاتٌ لا يَنْقَطِعُ نَعيمُها وَ
لايَظْعَنُ مُقيمُها وَ لايَهْرَمُ خالِدُها وَ لايَبْأَسُ ساكِنُها(124)
بـهشت داراى درجات گوناگون و منازل متفاوت است ؛ نعمت هايش قطع نمى شود و ساكنانش
كوچ نمى كنند و با اين كه جاودانه درآنند، پير نمى شوند و محتاج نمى گردند.
با دقت در آياتى كه به مناسبت هاى گوناگون به توصيف بهشت مى پردازد نيز در مى يابيم
كه بهشتيان به تناسب نيكى هاى خويش در بهشت جاى مى گيرند. همين طور در آيه زير بر
اين مطلب تصريح مى كند:
وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا...(انعام : 132)
براى هر يك ، درجاتى است از آنچه انجام داده اند.
تـفـاوت مـيان درجات بهشت نيز فراوان است . امام رضا (ع ) در سخنى اين تفاوت را به
فاصله زمين تا آسمان دانسته است .(125)
بـرخى از روايات نيز به طور نمادين ، درجات و مراتب بهشت را برابر با آيات قرآن
دانسته اند. از آن جمله ، امام صادق (ع ) مى فرمايد:
پـيـوسـتـه ، قـرآن بـخـوانـيـد چـرا كـه درجـات بـهـشت ، مساوى با آيات قرآن است .
آن گاه كه رسـتـاخـيـز فـرا رسـد، بـه قـارى قرآن گويند: (بخوان و بالا برو) و او
هر آيه اى كه مى خواند، درجه اى بالا مى رود.(126)
نـكـته بسيار جالب در بحث مراتب و درجات بهشتى اين است كه برخى از مؤ منان آن قدر
به خدا نـزديك مى شوند و مقام والايى كسب مى كنند كه مقام و منزلت ايشان ، خود درجه
محسوب مى شود و اگـر كـسـانـى بـتـوانـنـد بسيارى از درجات بهشتى را طى كنند،
شايستگى همسايگى آنان را خواهند يافت . اين حقيقت در آيه شريفه زير مطرح شده است :
هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللّهِ وَاللّهَُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ(آل عمران : 163)
آنان خود نزد خداوند درجات هستند و خدا به آنچه انجام مى دهند بيناست .
عمار ساباطى مى گويد: پيرامون آيه فوق از امام صادق (ع ) پرسش كردم ، امام پاسخ
داد:
هـُمُ الاَئِمَّةُ وَ هـُمْ وَ اللّهِ يـا عـَمـّارُ دَرَجـاتٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ
بِوِلايَتِهِمْ اِيّانا يُضاعِفُ اللّهُ لَهُمْ اَعْمالَهُمْ وَ يَرْفَعُ اللّهَ
لَهُمُ الدَّرَجاتِ الْعُلى
(127)
ايـشـان ، امـامان (معصوم ) هستند، به خدا سوگند اى عمار! آنان براى مؤ منان درجه
هستند و بدين سـبـب كـه مـؤ مـنـان مـا را دوسـت و ولى خـود گـرفته اند، خداوند،
اعمالشان را افزون مى كند و درجات والايشان را بالاتر مى برد.
دروازه هاى بهشت
بـه تـنـاسـب تنوع بهشت ها و تعدد مراتب آنها، طبيعى است كه دروازه هاى آنها
نيزمتعدد باشد و هـمـه بهشتيان از دروازه واحدى وارد نشوند. اين مطلب نيز به طور
صريح در قرآن كريم بيان شده است :
وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرا حَتَّى إِذَا
جَاَّءُوهَا وَفُتِحَتْ اءَبْوَابُهَا... (زمر:73)
و كـسـانـى كـه تـقـواى پروردگارشان را داشته اند، گروه گروه به سوى بهشت ، سوق
داده شوند تا چون به آن رسند و درهايش به رويشان گشوده شود.
امير مؤ منان (ع ) در روايتى شماره اين درها را هفتاد در ذكر كرده است .(128)
از روايـات ديـگـر بـر مـى آيـد كه گروهى از بهشتيان از درهاى ويژه اى وارد بهشت مى
شوند. رسول اكرم (ص ) فرموده است :
يـكـى از درهـاى بـهـشـت بـه نـام مـجـاهـدان اسـت و ايـشـان در حـالى كـه اسـلحـه
هـايـشـان را حمايل كرده اند، از آن وارد بهشت مى شوند.(129)
امام صادق (ع ) نيز فرموده است :
يـكـى از درهـاى بـهـشـت بـه نام (معروف ) است و تنها كسانى از آن وارد خواهند شد
كه در دنيا اهل كار نيكو (معروف ) بوده اند.(130)
خلاصه درس
وصف بهشت در بيش از نود سوره و نزديك به سيصد آيه قرآن آمده كه نشان دهنده اهميت و
جايگاه والاى ايـن مـنزلگاه نهايى است . همين طور بهشت عناوين متعددى دارد كه هر يك
بيانگر بخشى از ابعاد گوناگون آن است مانند: جنت عدن ، جنت الفردوس ، جنت نعيم ،
جنت المأ وى و بهشت ويژه .
همچنين بهشت ، درجات فراوانى دارد و هر گروهى از بهشتيان در درجه مخصوص به خود جاى
مى گيرند كه در برابر درجات ايمان و اعمال صالح آنان ترتيب يافته است . در برخى
روايات ، تـعـداد درجـات بـهـشـت را مـسـاوى بـا آيـات قـرآن دانـسـتـه انـد و هـر
كـس بـيـشـتـر بـه قرآن عمل كند، به درجه بالاترى ارتقا مى يابد؛ چنان كه برخى از
مؤ منان ، آن قدر از نظر ايمان و عمل صالح رشد مى كنند كه خود، درجه بهشتى مى شوند.
در آيـات و روايـات ، دروازه هـاى بـهـشـت نـيـز مـورد بـحـث قـرار گـرفته كه نشان
مى دهد، همه بهشتيان از يك در يا از از درهاى مساوى وارد بهشت نمى شوند؛ بلكه درهاى
بهشت متعدد است و هر گروهى از دربى مخصوص وارد بهشت مى شود.
پرسش
1ـ در چند سوره و چند آيه قرآن ، وصف بهشت آمده است ؟
2ـ سه عنوان از عناوين بهشت را نام ببريد.
3ـ پيرامون درجات بهشت توضيح دهيد.
4ـ در روايات چه تناسبى ميان درجات بهشت و آيات قرآن ديده مى شود؟
5ـ پيرامون درهاى بهشت توضيح دهيد.
درس چهاردهم
بهشتيان
رسيدن به بهشت و آرميدن در حريم قدس الهى ، آرمان نهايى موحدان است و بهشت در منظر
آنان ، گر چه آخرين مقصد تكاملى است ؛ ولى نخستين منزل (قرب الى اللّه ) محسوب مى
شود و مؤ من ، ورود بـه بـهـشـت را وصـال بـه كـوى دوسـت مـى دانـد كه از آن پس
بايد به ديدار معشوق ، مـشـعـوف شـود. شـور و شـعـف و شـادى كـه مـؤ مـن در بـهـشـت
دارد، قابل وصف نيست ؛ چنان كه قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد:
فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا اءُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اءَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا
كَانُوا يَعْمَلُونَ (سجده : 17)
هيچ كس نمى داند چه چيز از آنچه روشنى بخش ديدگان است به (پاداش ) آنچه انجام مى
دادند براى آنان پنهان شده است .
بـا ايـن وصـف ، نقل و شمارش آنچه در قرآن و روايات پيرامون بهشتيان آمده كارى بس
سترگ اسـت ؛ امـا آنچه مى توان در اينجا بدان پرداخت ، شمه اى از آن حالات است كه
در دو بخش بدان اشاره مى كنيم :
الف ـ در محشر
پـس از دمـيدن در (صور) و حضور همه مردم در محشر، در نخستين نگاه ، مى توان بهشتيان
را از دوزخيان تشخيص داد و خوبان با امتيازات گوناگونى از بدان ، باز شناخته مى
شوند. مانند؛
1ـ نور چهره
قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد:
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ
اءَيْدِيهِمْ وَبِاءَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِى مِنْ
تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (حديد:
12)
روزى كـه مـردان و زنان مؤ من را ببينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان
دوان است (بـه آنـان گـويند:) امروز شما را مژده باد به باغ هايى كه از زير (درختان
) آنها نهرها روان است ؛ در آنها جاودانيد.اين است همان كاميابى بزرگ .
2ـ مركب سوارى
امـام بـاقـر (ع ) فـرمـود: از رسـول خـدا(ص ) پـيـرامـون آيـه (يـَوْمَ
نـَحـْشـُرُ الْمـُتَّقـيـِنَ اِلىَ الرَّحـْمـنـِوَفـْدًا)(131)
پـرسـش كـردند؛ ايشان در پاسخ خطاب به حضرت على (ع ) فرمود:
اى عـلى ! ايـن گـروه هـا سـواره حـركـت خـواهـنـد كـرد؛ بـه پـروردگار سوگند، وقتى
متقيان از گـورشان خارج شوند، فرشتگان با شتران عزّت به استقبالشان مى آيند و هزار
فرشته با هـر يـك از آنـان هـمـراه شـده ، بـا تـشـريـفـات خـاصـّى بـه دروازه
بـهـشـت هـدايـت مـى شوند!(132)
3ـ صف هاى مخصوص
رسول اكرم (ص ) فرمود:
(اَهْلُ الْجَنَّةِ عِشْرُونَ وَ مِائَةُ صَفٍّ هذِهِ الاُمَّةُ مِنْها ثَمانُونَ
صَفّاً)(133)
بهشتيان (روز قيامت ) در 120 صف هستند كه هشتاد صف آن امت اسلام است .
4ـ حساب آسان
5ـ دريافت كارنامه عمل به دست راست
(134)
6ـ چهره خندان
قرآن مجيد مى فرمايد:
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ(قيامت : 22)
چهره هايى در آن روز شاداب اند و به سوى پروردگار خود مى نگرند.
ب ـ در بهشت
اوج شـادى و شـعـف بـهـشـتـيـان بـراى سـاكـنـان خـراب آبـاد دنـيـا قـابـل ادراك
نـيـست و تنها خدا مى داند كه بهشتيان در چه درجه اى از سرور و بهجت به سر مى برند.
بخشى از آن درجات والا در آيات و روايات بيان شده است :
1ـ خوش آمدگويى فرشتگان
اهـل بهشت در بدو ورود، توسط فرشتگان مورد استقبال قرار مى گيرند: قرآن مجيددر اين
باره مى فرمايد:
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَ ئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاَ مٌ
عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
(نحل : 32)
آن كسانى كه فرشتگان جانشان را ـ در حالى كه پاك اند ـ مى ستانند (و به آنان ) مى
گويند: درود بر شما باد، به پاداش آنچه انجام مى داديد به بهشت درآييد.
همچنين به آنان خطاب مى شود؛
اُدْخُلُوهَا بِسَلاَ مٍ آمِنِينَ(حجر:46)
با سلامت و ايمنى در آنجا وارد شويد.
2ـ تأ مين خواسته ها
بـهـشـتيان مورد خشنودى خدا قرار دارند و همه خواسته هاى آنان برآورده مى گردد.قرآن
مجيد در آيات متعددى بر اين مطلب تأ كيد كرده است . از جمله مى فرمايد:
وَاءُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ... لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ
فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ (ق : 31 و 35)
و بهشت ـ بى آنكه دور باشد ـ براى متقيان نزديك آيد... هر چه بخواهند در آنجا دارند
و پيش ما افزون تر هم هست .
3ـ جاودانگى
بهشتيان پس از ورود به بهشت ، هرگز از آن خارج نمى شوند و براى هميشه در آن به سر
مى برند. اين نكته در بسيارى از آيات قرآن به چشم مى خورد:
خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرّا وَمُقَاما(فرقان : 76)
در آنجا جاودانه خواهند ماند، چه خوش قرارگاه و مقامى !
4ـ خوشى هاى پايدار
هـمـان طـور كـه حـضـور بهشتيان در بهشت جاودان است ، نعمت هاى اعطايى آنان نيز
چنين است . در حديثى از امام باقر(ع ) آمده است :
بـهـشـتـيـان زنـده اند و ديگر نمى ميرند، بيدارند و هرگز نمى خوابند، بى نيازند و
هيچ گاه نـيـازمـنـد نـمى شوند، شادمان اند و غمگين نمى گردند، مى خندند و نمى
گريند، محترم هستند و هـرگـز تـحـقـيـر نمى شوند، بشاش هستند و ابرو درهم نمى كشند،
همواره پر نشاطاند، غذا مى خـورنـد و هـيـچ گاه گرسنه نمى شوند، آب مى نوشند و هرگز
تشنه نمى شوند، لباس به تـن دارنـد و عـريـان نـمـى مـانـنـد، تا ابد مركب سوار مى
شوند و به ديدار يكديگر مى روند، پـسـركـان بـهـشـتـى بـر آنـان سلام مى كنند و به
طور مدام با ظرف هاى سيمين و زرين از آنان پذيرايى مى كنند، همواره بر تخت تكيه زده
و تماشا گرند و از سوى خداوند به آنان سلام و تـحـيـت اهـدا مـى شـود. از خـداونـد
مـى خـواهـيـم كـه از روى رحـمـت ، بـهـشـت را نـصـيـب ، مـا نـيـز بفرمايد!(135)
5 ـ خشنودى پروردگار
نـعـمـت هـاى بـهـشـتـى هـر قـدر شـيـريـن و شـادى آفـريـن بـاشـد، از يـاد
خـداونـد متعال كه آفريننده همه چيز است ، گواراتر نخواهد بود و بهشتيان با بهره
ورى از (نعمت ها) همواره به ياد (منعم ) خود هستند و به كسانى كه چنين نيستند طعنه
مى زنند كه :
چرا زاهد اندر هواى بهشت است
چرا بى خبر از بهشت آفرين است
ايـنـان رضـايـت و خـشنودى الهى را فراتر از هر نعمتى مى دانند و آن را با هيچ يك
از نعمت هاى بهشتى سودا نمى كنند. امام سجاد(ع ) مى فرمايد:
وقـتـى بـهـشتيان در جايگاه هاى خويش اسكان مى يابند و نعمت هاى بهشتى از هر نوع
آنان را در بر مى گيرند، از سوى خداوند به آنان خطاب مى شود: (اى دوستان و مطيعان و
ساكنان بهشت مـن آيـا شـما را به چيزى بهتر از وضعيت كنونى آگاه سازم ؟) مى پرسند:
(اى پروردگار ما آن چيست ؟) خداوند مى فرمايد: (بهتر از اين نعمت هايى كه شما را
احاطه كرده ، خشنودى و محبت مـن نسبت به شما است !) آنان جملگى به وجد آمده و مى
گويند: (آرى پروردگار ما خشنودى و محبت تو نسبت به ما برايمان بهتر و پسنديده تر
است .)
سپس امام سجاد(ع ) اين آيه را تلاوت كرد:
وَعـَدَ اللّهَُ الْمـُؤْمـِنـِيـنَ وَالْمـُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ
تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّاتِ
عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنْ اللّهِ اءَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(136)
(توبه : 72)
خداوند به مردان و زنان با ايمان باغ هايى وعده داده است كه از زير (درختان ) آنها
نهرها جارى اسـت در آن جـاودانـه خـواهند ماند و نيز سراهايى پاكيزه در بهشت هاى
جاودان (به آنان وعده داده است ) و خشنودى خدا بزرگ تر است . اين همان كاميابى بزرگ
است .
شرايط ورود به بهشت
1ـ ايمان و عمل صالح
إِنَّاللّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُواالصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى
مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ (حج : 23)
خـدا كـسـانـى را كـه ايـمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند در باغ هايى كه زير
(درختان ) آن نهرها روان است در مى آورد.
2ـ تقوا
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ(حجر: 45)
بى گمان ، متقيان در باغ ها و چشمه ساران (بهشتى )اند.
3ـ پاكى دل و روح
سَلاَ مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ(زمر: 73)
درود بر شما پاكيزه شديد، در بهشت در آييد و جاودانه بمانيد.
4ـ اطاعت از خدا و پيامبر
وَمَنْ يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا
الاَْنْهَارُ... (فتح : 17)
و هر كس خدا و پيامبر او را فرمان برد، وى را در باغ هايى كه زير (درختان ) آن
نهرهايى روان است درمى آورد.
خلاصه
بهشتيان ، سعادتمندانى هستند كه با ايمان و عمل صالح ، دنيا را پشت سر نهاده اند،
لطف الهى شامل حالشان شده و در بهشت برين جاى گرفته اند. ايشان با امتيازات خاصى از
دوزخيان باز شـنـاخـتـه مـى شـونـد مـانـنـد؛ نـور چهره ، صف هاى مخصوص ، مركب هاى
سوارى ، حساب آسان ، دريافت كارنامه عمل به دست راست و داشتن چهره خندان .
در بهشت نيز از نعمت هاى بى شمار پروردگارشان لذت مى برند؛ هنگام ورود، فرشتگان به
آنـان خـوش آمـد مـى گـويـنـد؛ خـواسـته هايشان برآورده مى شود؛ جاودانه در بهشت مى
مانند؛ از خوشى هاى پايدار بهره مى برند و پروردگارشان از آنان خشنود است .
آنـان اين جايگاه رفيع را با ايمان و عمل صالح و تقوا، پاكى روح و اطاعت از خدا و
پيامبر به دست آورده اند.
پرسش
1ـ امتيازات بهشتيان در روز قيامت چيست ؟
2ـ چرا چهره هاى مؤ منان در قيامت مى درخشد؟
3ـ فرشتگان هنگام ورود بهشتيان چه مراسمى انجام مى دهند؟
4ـ شرايط ورود به بهشت كدام اند؟
درس پانزدهم
دوزخ
اعتقاد به دوزخ از مسائل قطعى و مسلم همه اديان توحيدى است . امام خمينى (ره ) مى
فرمايد:
وجود جهنم و عذاب اليم آن ، از ضروريات جميع اديان و واضحات برهان است و اصحاب
مكاشفه و ارباب قلوب در همين عالم نمونه آن را ديده اند.(137)
علامه طباطبائى فرموده است :
آياتى كه پيرامون دوزخ و توصيف آن در قرآن مجيد آمده ، از آيات بهشتى افزون تر است
، اين آيـات در حـدود چـهـار صـد مـورد اسـت و در بـسيارى از سوره ها به طور صريح
يا تلويحى از دوزخ ياد شده است .(138)
حقيقت دوزخ
از مـتـون اسلامى چنين برداشت مى شود كه جهنم با همه اوصافى كه دارد نتيجه افكار،
اخلاق و اعـمـال زشـت آدمـيـان اسـت و هر گونه عذاب دردناكى كه در آن ظهور مى يابد
ساخته و پرداخته دوزخـيـان اسـت چـنـان كـه دركـات و سـخـتـى هـاى آن نـيـز بـه
تـنـاسـب زشـتـى اعمال دوزخيان است و هر چه كردار آنان ناهنجارتر باشد، عذابى كه در
جهنم مى بينند سخت تر است . قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد:
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ(مدثر: 38)
هر كسى در گرو دستاورد خويش است .
همان گونه كه هر كس موافق عمل خويش كيفر مى بيند؛
لاَ يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدا وَلاَ شَرَابا إِلا حَمِيما وَغَسَّاقا جَزَاءً
وِفَاقا (نبأ : 24 ـ 26)
در دوزخ نـه خـنـكـى مى چشند و نه شربتى جز آب جوشان و چركابه اى ، اين كيفرى است
مناسب (با جرمشان ).
بـه تـعـبـيـر سـاده تر مى توان گفت : تبهكاران و ملحدان ، جايگاه هولناك آخرتشان
را با دست خـويـش مـى سـازند و آتش و زقوم و حميم و زنجير آتشين و گندابه جوشان
دوزخ و... همه ثمره اعمال زشت خود آنان است .
عارف كامل و سالك راه خدا ـ حضرت امام خمينى (ره ) ـ در اين باره مى فرمايد:
جـهـنـم و عـذاب هـاى گـونـاگـون عـالم مـلكـوت و قـيـامـت ، صـورت هـاى عـمل و
اخلاق خود تو است . تو به دست خود، خويشتن را دچار ذلت و زحمت كردى و مى كنى ، تو
بـا پـاى خـود بـه جـهـنـم مـى روى و بـه عـمـل خـود، جـهـنـم درسـت مى كنى . جهنم
نيست جز باطن عـمـل هـاى نـاهـنـجـار تـو. ظـلمـت هـا و وحـشـت هـاى بـرزخ و قـبـر
و قـيـامـت نـيـسـت جـز ظـل ظـلمـانـى اخـلاق فـاسـده و عـقـايـد بـاطـله بـنـى
الانـسـان ... اگـر اعـمـال بـنـى الانسان نبود و صورت هاى غيبى عمل هاى زشت ما
نبود، جهنمى نبود و همه عالم غيب ، برد (خنك ) و سلامت بود.(139)
آيات و روايات فراوانى نيز تناسب ميان اعمال زشت و شكنجه هاى دوزخى را بيان كرده
است كه به دو نمونه بسنده مى كنيم ؛
1ـ قرآن مجيد هشدار مى دهد كه رذيله خطرناك بخل ـ به ويژه نسبت به حقوق واجب الهى ـ
در روز قيامت طوق آتشينى مى شود بر گردن بخيل ؛
... سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ...(آل عمران : 180)
به زودى آنچه كه به آن بخل ورزيده اند، روز قيامت طوق گردنشان مى شود.
2ـ روزى فردى در برابر امام حسين (ع ) زبان به غيبت مسلمانى گشود، امام به او
فرمود:
يا هذا كُفَّ عَنِ الْغيبَةِ فَاِنَّها اِدامُ كِلا بِ النّ ارِ(140)
آهاى فلانى ! غيبت نكن چرا كه غيبت ، نانخورش سگ هاى دوزخ است .
مراتب جهنم
برخلاف بهشت ، كه در قرآن به شكل مفرد و جمع آمده و گوياى تنوع و تعدد آن است ،
جهنم در سـراسـر قـرآن به صورت مفرد آمده و مى توان از آن برداشت كرد كه جهنم بيش
از يكى نمى باشد و همه دوزخيان را در خود جاى مى دهد. اما اين نكته نيز روشن است كه
همه جاى دوزخ و عذاب هـاى آن بـراى هـمـگـان يـكسان نيست . در جهنم ، هر كس به
تناسب گناهان و جرم هايى كه مرتكب شـده در جـايـى مـخـصوص قرار مى گيرد و عذاب
متناسب با آن را مى بيند. مراتب و دركات جهنم به سه بخش عمده تقسيم مى شود:
الف ـ دوزخ اعمال
در ايـن مـرحـله ، شـخـص دوزخـى سـبـك تـريـن عـذاب هـاى جـهـنـم را در ازاى اعمال
زشت
خـويـش تـحـمـل مـى كـنـد و هر يك از تبهكارى ها نيز عذاب مناسب با خود را در پى
دارد. به طور مثال : كسانى كه در دنيا به عمل زشت حرامخوارى دست زده باشند، كيفر آن
خوردن آتش دوزخ است و قرآن مجيد آن را چنين بيان مى كند:
إِنَّ الَّذِينَ يَاءْكُلُونَ اءَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْما إِنَّمَا يَاءْكُلُونَ
فِي بُطُونِهِمْ نَارا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرا
(نساء: 10)
در حـقـيـقـت كـسـانـى كـه امـوال يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه آتشى
در شكم خود فرو مى برند و به زودى در آتشى فروزان درآيند.
امام راحل ؛ در اين باره مى نويسد:
آنـچـه تـا كـنـون از هـر كـه شـنـيـدى ، جهنم اعمال تو است كه در آنجا حاضر مى
بينى ... اينجا مال يتيم خوردى ، لذت بردى ، خدا مى داند آن صورتى كه در آن عالم از
آن در جهنم مى بينى و آن ذلتى كه در آن جا نصيب تو است ، چيست ؟ اين جا بد گفتى به
مردم ، قلب مردم را سوزانيدى اين سوزش قلب عباد خدا را، خدا مى داند چه عذابى دارد
در آن دنيا! وقتى كه ديدى مى فهمى چه عذابى خودت براى خودت تهيه كردى . وقتى غيبت
كردى ، صورت ملكوتى او براى تو تهيه شـد، بـه تـو رد مـى شـود، بـا او مـحـشـورى و
خـواهـى عـذاب آن را چـشـيـد، ايـن هـا جـهـنـم اعـمـال (اسـت ) كـه جـهـنـم سـهـل
و آسـان و سـرد و گـوارا و مال كسانى است كه اهل معصيت هستند.(141)
ب ـ دوزخ اخلاق
ايـن مـرتـبـه كـه ازجـهـنـم اعـمـال سـخـت تـر و سـوزنـده تـراسـت ، كـيـفـر رذايل
اخلاقى است كه در درون
انـسـان رسـوخ مـى كـنـد و او را تـحـت تـأ ثـير قرار مى دهد امام خمينى (ره ) در
اين باره نيز مى نويسد:
بـراى اشـخـاصـى كـه مـلكـه فـاسـده و رذيـله بـاطـله پـيـدا كـردنـد از قبيل ملكه
طمع ، حرص ، جحود، جدال ، شره ، حب مال و جاه و دنيا و ساير ملكات پست ، جهنمى است
كـه نـمـى شود تصور كرد، صورت هايى است كه در قلب من و تو خطور نمى كند كه از باطن
خود نفس ، ظهور مى كند كه اهل جهنم از عذاب آنها گريزان و به وحشت هستند.(142)
به طور مثال قرآن مجيد پيرامون نخوت و استكبار مى فرمايد:
فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي
الاَْرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ (احقاف : 20)
پس امروز به سزاى آنكه در زمين بناحق سركشى مى نموديد به عذاب خفت آور كيفر مى
يابيد.
امام صادق (ع ) فرموده است :
در دوزخ ، يـك وادى ويژه متكبران است به نام (سقر) كه از شدت حرارت به خدا شكايت
كرد و درخـواسـت نـمـود كـه بـه او اجـازه دهـد كـه نـفـس بكشد، پس از اجازه خدا
نفسى كشيد كه جهنم را فروزان كرد.(143)
ج ـ دوزخ عقايد
اين مرحله از دوزخ ـ كه بسى سوزنده تر و طاقت فرساتر از دو مرحله پيشين است ـ
كـيـفـر عـقـايـد بـاطـل و كـفـر و الحـاد اسـت و نـظـر بـه ايـن كـه جـايـگـاه
عـقـايـد بـاطـل در دل آدمـى اسـت ، كـيـفـر آنـهـا نـيـز آتـشـى مـخـصـوص اسـت كـه
روح و دل را مى سوزاند و قرآن مجيد پيرامون آن مى فرمايد:
وَمَا اءَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ نَارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِى تَطَّلِعُ
عَلَى الاَْفْئِدَةِ (همزه : 5 ـ 7)
و تـو چـه دانـى كـه آن آتـش خـرد كـنـنـده چـيـسـت ؟! آتـش افـروخـتـه خـدا اسـت
كـه بـه دل ها مى رسد.
حضرت امام خمينى ؛ پيرامون آتش ياد شده مى نويسد:
هـمـه آتـش هـاى اين عالم را جمع كنند، روح انسان را نمى تواند بسوزاند، آنجا آتشش
علاوه بر ايـن كـه جـسـم را مـى سـوزانـد، روح را مـى سـوزانـد، قـلب را ذوب مـى
كند، فؤ اد را محترق مى نمايد!(144)
شگفتى هاى دوزخ
دوزخ يكى از شگفت آورترين پديده هاى آفرينش ، و داراى درك و شعور است و
دوزخيان را به خوبى مى شناسد و آنان را از ميان مردم جدا مى كند:
كَلا إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِلشَّوَى تَدْعُوا مَنْ اءَدْبَرَ وَتَوَلَّى
(معارج : 15 ـ 17)
نـه چـنـين است . آتش دوزخ زبانه مى كشد، پوست سر و اندام را مى كند و مى برد (و)
هر كه را پشت كرده و روى برتافته فرا مى خواند.
چنان كه فرشته هاى مراقب بر خويش را هرگز آسيب نمى رساند.
همين طور از جاى جاى خويش و تعداد دوزخيان و ظرفيت پر شده و خالى خود باخبر است و
آن گاه كه خداوند از او مى پرسد آيا ظرفيتت تكميل شده ؟ پاسخ مى دهد: آيا كسان ديگر
هستند:
يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَاءْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (ق :
30)
همچنين از بينايى برخوردار است :
إِذَا رَاءَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظا وَزَفِيرا (فرقان
: 12)
چون دوزخ ، آنان را از فاصله اى دور ببيند، خشم و خروشى از آن بشنوند.
خلاصه
وجـود دوزخ و شـكـنـجـه شدن كافران و تبهكاران در آن ، از ضروريات اديان آسمانى است
و در چـهـار صـد آيـه از قـرآن مـجيد پيرامون آن سخن به ميان آمده است . دوزخ با
همه سختى هاى آن ، نتيجه اعمال زشت تبهكاران است و هر كسى به اندازه زشتى هايش در
آن شكنجه مى شود.
با اين كه دوزخ يكى بيش نيست اما مراتب مختلفى دارد كه به سه بخش عمده تقسيم مى
شود؛ 1ـ دوزخ اعمال كه سبك ترين عذاب را دارد و كيفر اعمال زشت دوزخيان است . 2ـ
دوزخ اخلاق : در اين مـرتـبـه ، دوزخـيـان ، كـيـفر صفات زشت خود را مى بينند كه از
مرحله نخست ، سخت تر است ، 3ـ دوزخ عـقـايـد، ايـن مـرحـله از دو مـرحـله پـيـش ،
بـسـى سـوزنـده تـر اسـت و جزاى افكار و عقايد باطل دوزخيان است .
از شگفتى هاى دوزخ ، داشتن درك و شعور است كه دوزخيان را مى شناسد، به فرشتگان
مراقب ، آسيب نمى رساند، از ظرفيت خود آگاه است و از بينايى خاصى نيز برخوردار است
.
پرسش
1ـ نظر امام خمينى ؛ پيرامون وجود دوزخ چيست ؟
2ـ در چند آيه قرآن ، سخن از دوزخ به ميان آمده است ؟
3ـ مراتب جهنم را توضيح دهيد.
4ـ سخت ترين مرحله دوزخ كدام است ؟ چرا؟
5ـ شگفتى هاى جهنم را بنويسيد.
درس شانزدهم
دوزخيان
واژه هـاى (اصـحـاب النـار، اصـحـاب السـعـيـر، اصحاب الجحيم و اصحاب المشئمه ) در
قرآن مـرادف دوزخـيـان اسـت كـه واژه نـخـستين بيش از ديگر واژه ها در آيات قرآن به
كار رفته است . آيـات مربوط به دوزخ ، اوصاف ، نوع گناه ، نوع عذاب ، گفت و گوى
دوزخيان ، مشاجره آنان بـا يـكـديـگـر، درخـواست و نياز آنان و... را بيان كرده و
همانند ساير آيات پيرامون قيامت ، در نـوع خـود بى نظير است ؛ بدين معنا كه كسى جز
خدا و آن كه علمش را از خدا فرا گرفته نمى تواند پيرامون جهان آخرت سخن بگويد.
اكنون با استمداد از آيات و روايات به شرح گوشه اى از حالات دوزخيان مى پردازيم :
1ـ نزاع و نفرين
تـبهكاران و مفسدان همان گونه كه در اين سرا گرفتار تفرقه ، عداوت و پراكندگى
انديشه ها و دل ها هستند، در دوزخ نيز به نزاع و متهم ساختن يكديگر مى پردازند و
جملگى تلاش مى كنند كه ديگران را سبب بدفرجامى خود معرفى كنند:
وَقـَالُوا رَبَّنـَاَّ إِنَّا اءَطـَعـْنـَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاَّءَنَا
فَاءَضَلُّونَا السَّبِيلا رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنْ الْعَذَابِ
وَالْعَنْهُمْ لَعْنا كَبِيرا(احزاب : 67 ـ 68)
و مـى گـويـنـد: (پـروردگـارا ما رؤ سا و بزرگتران خود را اطاعت كرديم و ما را از
راه به در كردند پروردگارا آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان كن لعنتى بزرگ !)
و درباره نزاع و پرخاش دوزخيان مى فرمايد:
إِنَّ ذَلِكَ لَحَقُّ تَخَاصُمُ اءَهْلِ النَّارِ(ص : 64)
اين مجادله اهل آتش قطعاً راست است .
نـزاع و نـفـريـن دوزخـيـان هـيـچ سودى به حالشان ندارد و هر يك بر اساس نامه كردار
خويش مـجـازات مـى بـيـنـنـد، گـر چـه كـيـنـه تـوزى و خـصـومـت و تـفرقه نيز به
اندازه خود، جوّ غير قـابـل تحمل دوزخ را كشنده تر مى كند و نوعى شكنجه روحى محسوب
مى شود و سوزش و عذاب را دو چندان مى كند.
2ـ جايگاه هاى سوزناك
چـنـان كـه در درس پـيـش يـادآور شديم ، دوزخ ، دركات و طبقات گوناگونى دارد كه هر
يك از ديـگرى سوزناك تر و دردآورتر است و هر گروهى از دوزخيان به تناسب جرم و خيانت
خود، در آنـهـا جـاى مـى گـيـرنـد. امـام صـادق (ع ) در روايـتـى ، طـبـقـات دوزخ
را هـفـت تـا دانـسـتـه اسـت
(145) قرآن مجيد درباره منافقان مى فرمايد:
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الاَْسْفَلِ مِنْ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ
لَهُمْ نَصِيرا (نساء: 145)
منافقان در فروترين دركات دوزخ اند و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت .
مشركان و كافران ، كه در ميدان هاى انديشه ، عمل و اخلاق گرفتار فساد و تباهى گشته
اند و در واقع ، آتش بيار معركه انحراف بوده اند، در آنجا نيز آتشگيره دوزخ هستند:
إِنَّ الَّذِيـنَ كـَفـَرُوا لَنْ تـُغـْنـِىَ عـَنـْهـُمْ اءَمـْوَالُهـُمْ وَلاَ
اءَوْلاَ دُهـُمْ مـِنْ اللّهِ شَيْئا وَ اءُوْلَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ(آل
عمران : 10)