عالم برزخ در چند قدمى ما

محمد محمدى اشتهاردى

- ۵ -


فصل سوم: بخشى از ويژگى‏هاى عالم برزخ‏

گفتيم، عالم قبر همان عالم برزخ است، و آن حد فاصل بين مرگ و قيامت مى‏باشد و انسان‏ها به صورتهاى گوناگون در اين جهان به پاداش يا عذاب مى‏رسند، در اينجا براى مشخص نمودن اين جهان، لازم است به پاره‏اى از جزئيات و ويژگى‏هاى آن بپردازيم:

يك: چگونگى برزخ براى افراد مختلف از نظر ايمان و كفر

مطابق روايات متعدد، سوال قبر كه يكى از ويژگيهاى عالم برزخ است، مربوط به كسانى است كه ايمان خالص و يا كيفر خالص دارند، ولى ساير مردم، سؤال قبر ندارند.

البته اين مطلب به آن معنى نيست كه دسته سوم، برزخ ندارند.

بلكه تنها در مورد سوال قبر، متعرض آنها نمى‏شوند، ولى از روايات، فهميده مى‏شود، كه فشار قبر به عموم مردم (جز اندكى از اولياء خدا) مى‏رسد.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

لا يسئل فى القبر الا من محض الايمان محضا، او محض الكفر محضا و الاخرون يلهون عنهم.

در قبر سؤال نمى‏شود مگر از كسانى كه ايمان خالص، يا كفر خالص دارند و از افراد ديگر صرف نظر مى‏شود)(67)

و در حديث ديگرى مى‏خوانيم:، ابوبكر حضرمى مى‏گويد: از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: من المسولون فى قبورهم: چه كسانى در قبر، از آنها سؤال مى‏شود؟.

امام باقر (عليه السلام) در پاسخ فرمود: از كسانى كه ايمان خالص دارند، يا كفر خالص دارند.(68)

بعضى معتقدند كه اين روايات، با روايات بسيارى كه در مورد سؤال قبر از عموم مردم نقل شده، تعارض دارند، از اين رو بعضى از علما گفتند: منظور، سؤال خاص است كه مخصوص مومن خالص و كافر خالص مى‏باشد، و يا اينكه مثلا در مورد اصل نماز، روزه، حج ولايت از عموم مردم سؤال مى‏شود، زيرا مستضعفين فرهنگى و ناآگاهان در مورد جزئيات، معذورند.(69)

به هرحال اين موضوع جاى گفتگو است كه از حوصله اين كتاب خارج است.

و در روايات تلقين و غيره، به طور مطلق آمده است كه: و مساله منكر و نكير فى القبر حق .

دو: سؤال دو فرشته نكير و منكر در قبر

وقتى انسان از دنيا رفت، مطابق روايت بسيار، دو فرشته به نامهاى ناكر و منكر، و يا نكير و منكر به سراغ او مى‏آيند و با طرح سوالاتى، به باز جويى مى‏پردازند،. در حقيقت نخستين دادگاه او، بعد از مرگ شروع مى‏شود.

عجيب اينكه رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

ان القبر اول منازل الاخره، فان نجاه منه، فما بعد ايسر منه و ان لم ينج منه فما بعده ليس اقل منه.

قبر، نخستين منزل، از منزلهاى آخرت است، اگر انسان در اين منزل، نجات يافت، راه نجات، در منزلهاى بعدى، آسانتر است، و اگر از اين منزل نجات نيافت، راه نجات در منزلهاى بعدى، كمتر و سهل‏تر از آن نيست (70)

طبق بعضى از روايات، اين دو فرشته وارد قبر مى‏شوند، يكى در جانب راست مرده قرار مى‏گيرد و ديگرى در جانب چپ او.(71)

و از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: وقتى كه جنازه انسان را دفن مى‏كنند، دو فرشته به نام نكير و منكر، نزد او مى‏آيند، كه صدايشان مانند رعد غرنده، و چشمهايشان مانند برق خيره كننده است، كه زمين را با نيش‏هاى خود مى‏شكافند، و پاهاى خود را با موهاى خود به شدت بر زمين مى‏كوبند و به سوى مرده مى‏آيند.(72)

البته چگونگى برخورد آنها با ميت، بر اساس ميزان ايمان و انحراف او است، و چهره آنها در برخورد با مومن خالص، با چهره آنها در برخورد با كافر خالص، تفاوت دارد، چنانكه ابو بصير از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: آيا اين دو فرشته بر مومن و كافر، به يك صورت، وارد مى‏شوند؟

امام صادق (عليه السلام) فرمود: نه(73)

و نيز بايد توجه داشت كه پاسخ ميت به سوالات نكير و منكر بر اساس همان روحيه و باطنى است كه او در دنيا داشته است.

امورى كه از انسان بعد از مرگ مى‏پرسند.

روايات در حد تواتر است كه انسان بعد از مرگ، هنگامى كه در قبر قرار مى‏گيرد، دو فرشته نكير و منكر نزد او آمده و از او سوالاتى مى‏كنند، كه قبلا چند نمونه ذكر شده است، اما امورى كه از او مى‏پرسند چيست؟، با بررسى روايات چنين به دست آمده كه آنها امور ذيل را مى‏پرسند:

1-خدايت كيست؟

2- پيامبرت كيست، و رهبر و امامت كدام است؟

3- دينت چيست؟

4- عمرت را در چه راهى به پايان رساندى؟

5- اموالت را از چه راهى به دست آوردى و در چه راهى به مصرف رساندى؟(74)

7- قبله‏ات كدام است؟

8- كتاب آسمانى تو چه نام دارد؟(75)

9- و 10- نماز و زكات؟

11 و 12 -روزه و حج‏(76)

در اين مورد به چند روايت توجه كنيد:

الف: ابن ابى حمزه كه واقفى مذهب بود و بعد از امام كاظم (عليه السلام)، امامت امامان ديگر را نپذيرفته بود، از دنيا رفت، وقتى كه او را به خاك سپردند، امام رضا (عليه السلام) فرمود: او در قبر نشانده شد و از او چنين سؤال گرديد: امامان تو كيستند؟

او نام تمام امامان (عليه السلام) را به زبان آورد، وقتى كه نوبت به امامت من رسيد، توقف كرد، ضربتى در عالم قبر بر سر او زدند كه قبرش پر از آتش شعله ور گرديد.(77)

ب: رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) از كنار قبرى كه روز قبل، جنازه‏اى در آن دفن كرده بودند عبور مى‏كرد، ديد بستگانش در كنار قبر گريه مى‏كنند، به آنها فرمود. دو ركعت نماز خفيف كه شما آن را كوچك مى‏شمريد، براى صاحب اين قبر، با ارزشتر از همه دنياى شما است(78)

ج: امام باقر (عليه السلام) فرمود: مردى نزد سلمان آمد و گفت: براى من حديث بگو.

سلمان خاموش شد و چيزى نگفت (زيرا آن مرد امين نبود بلكه جزء منافقان بود) بار ديگر آن مرد، تقاضاى خود را تكرار كرد، باز سلمان سكوت كرد و چيزى به او نگفت.

آن مرد، آيه 59 بقره را خوانيد:(كه مضمونش اين است: آنان كه چيزى از كتاب و بينات نازل شده را، كتمان مى‏كنند، مشمول لعنت خدا هستند).

سلمان به او گفت: بيا، او بازگشت، سلمان گفت: ما اگر كسى را امين يافتيم، از بيان حديث براى او دريغ نمى‏كنيم، ولى خود را براى پاسخ به سوالات دو فرشته نكير و منكر آماده ساز، آنها درباره (پيوند تو با) رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) سؤال. مى‏كنند، اگر شك كردى و يا منحرف شدى، پتكى كه همراه دارند بر سرت مى‏زنند كه بر اثر آن خاكستر مى‏شوى،

او گفت سپس چه مى‏كنند؟

سلمان گفت، تو را باز مى‏گردانند، و بار ديگر عذاب مى‏كنند، او گفت: دو فرشته نكير و منكر كيستند؟

سلمان گفت آنها نگهدارنده قبر هستند، او گفت، آيا آن دو فرشته در قبر، انسان را عذاب مى‏كنند؟

سلمان گفت: آرى.(79)

سه: فشار قبر

يكى از ويژگى‏هاى عالم برزخ، فشار قبر است، حقيقت فشار قبر براى ما به خوبى روشن نيست، دورنماى آن عبارت از آن است كه وقتى جنازه انسان را در ميان قبر مى‏گذارند، او خود را در تنگناى تاريك و وحشت آور قبر مى‏نگرد، و در فشار و زحمت بسيار سختى قرار مى‏گيرد، حال آيا روح او در فشار قرار مى‏گيرد؟ مانند شخصى كه حكم اعدامش صادر شده است، و شب آخر عمر، خود را در فشار سخت روحى مى‏بيند و يا اين كه قالب مثالى، يعنى روح و جسم لطيف او (شبيه عالم خواب) در فشار قرار مى‏گيرد؟

و يا اين كه روح با همين جسد دنيوى رابطه برقرار كرده و خود را در فشار مى‏نگرد؟ هر سه قول گفته است.(80)

از بعضى از روايات، قول سوم استفاده مى‏شود:

علامه مجلسى (رحمة الله عليه) مى‏فرمايد:وانما السوال و الضغطه فى الاجساد الاصليه و قدير تفعان عن بعض المومنين

همانا، سؤال قبر و فشار قبر در جسدهاى اصلى صورت مى‏گيرد، و اين دو براى بعضى از مومنين برداشته مى‏شود(81)

به هر حال، اصل فشار قبر مسلم است كه البته نسبت به افراد از نظر مدت و چگونگى و شدت و ضعف، تفاوت دارد.

و طبق بعضى از روايات، امام صادق (عليه السلام) فرمود: كسى كه از مومنان، بعد از ظهر پنجشنبه تا قبل از ظهر روز جمعه از دنيا برود، خداوند او را از فشار قبر، پناه مى‏دهد(82)

نقل مى‏كنند مرحوم آيت آللّه العظمى سيد محمد تقى خوانسارى (رحمة الله عليه) همواره آرزو داشت كه در اين وقت (بين ظهر پنجشنبه تا جمعه) از دنيا برود، وقتى كه ظهر فرا مى‏رسد، و هنوز زنده بود، با حسرتى عميق مى‏گفت: اين جمعه هم آمد من از دنيا نرفتم

در اينجا اين سؤال مى‏شود كه آيا آنان كه چندين روز به دار آويخته شده‏اند و در ميان قبر نرفته‏اند و گاهى در همان بالاى دار مى‏مانند تا نابود مى‏گردند، و يا كسى كه سوخته و خاكستر مى‏شود و قبر ندارد، و يا كسى كه در ميان دريا از بين مى‏رود، اين گونه افراد نيز فشار قبر دارند؟

پاسخ اينكه: اتفاقا همين سؤال را در مورد انسان به دار آويخته، از امام صادق (عليه السلام) پرسيدند، آن حضرت در پاسخ فرمود آرى، پروردگار زمين همان پروردگار هوا است، خداوند به هوا وحى مى‏كند، هوا او را سخت‏تر از فشار قبر، فشار مى‏دهد(83)

مطابق بعضى از روايات، شهيدان در عالم قبر، مورد باز خواست و رنج و زحمت قرار نمى‏گيرند، و راز اين مطلب را شخصى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد، آن حضرت در پاسخ فرمود:

كفى بالبارقه فوق راسه فتنه: همان جاى شمشيرى كه بر سر او هست (كه بر اثر زخم آن، به شهادت رسيده) براى زحمت او كافى است(84)

اين روايت بيانگر اوج مقام شهيد است كه حتى در عالم قبر، مورد باز خواست و زحمت، قرار نمى‏گيرد.

وطبق بعضى از روايات، گنهكار ناپاك، آنچنان سخت در فشار قبر قرار مى‏گيرد كه از شدت فشار، مغز سرش از ناخنهاى پاهايش خارج مى‏گردد. (85)

و از امام على (ع) نقل شده كه در فرازى از گفتارش فرمود:

وقتى كه ميت در پاسخ سوالات دو فرشته نكير و منكر، فروماند، آنها آنچنان با گرزى كه به همراه دارند بر فرق سر او مى‏زنند كه همه حيوانات جز انسان و جن، مى‏فهمند و به وحشت مى‏افتند سپس به او مى‏گويند: به بدترين حال بخواب، او به گونه‏اى در تنگناى فشار قبر قرار مى‏گيرد كه نيزه در درون نوك آهنى خود قرار مى‏گيرد، حتى مغزش از گوشت و ناخنهايش خارج مى‏شود و مارها و عقرب‏ها و حشرات زمين تا روز قيامت او را مى‏گزند و او آنچنان در زحمت فشار قبر است كه آرزوى بر پائى قيامت دارد، تا از آن فشار رهايى يابد(86)

در گفتگوى ابوبصير با امام صادق (عليه السلام) آمده : امام صادق (عليه السلام) مهربانى و نعمتهاى الهى را در مورد مومن حقيقى، در عالم برزخ برشمرد، ابو بصير عرض كرد: پس فشار قبر در كجاست؟

امام صادق (عليه السلام) در پاسخ فرمود:

هيهات ما على المومنين فيها شيى...

دور باد، نه هرگز، چيرى از فشار قبر، بر مومنان نيست، و آن زمينى كه مومن در آن دفن مى‏شود به زمين ديگر، افتخار مى‏كند و مى‏گويد، در پشت من مومن جاى كرده، ولى در پشت تو مومن جا نگرفته است و آن زمين به آن مومن مى‏گويد: سوگند به خدا آن هنگام كه روى من گام برمى‏داشتى، تو را دوست داشتم، اكنون اگر روى به آن طرف كنى، به زودى ميدانى كه با تو چه رفتار نمايم، آنگاه به اندازه چشم اندازش، قبر را براى او وسيع مى‏كند.(87)

ولى مطابق بعضى از روايات، فشار قبر شامل هر مومنى خواهد شد.(88)

نيز ابوبصير مى‏گويد، به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم:

ايفلت من ضغطة القبر احد: آيا هيچكس از عذاب قبر، نجات مى‏يابد؟

فرمود: نعوذ باللّه منها، ما اقل من يفلت من ظغطه القبر: پناه مى‏برم به خدا از عذاب قبر، چقدر اندكند كسانى كه از عذاب قبر ايمن باشند(89)

آنگاه فرمود: هنگامى كه رقيه دختر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در قبر او ايستاد، سرش را به سوى آسمان بلند كرد، چشمهايش پر از اشك شد، و به حاضران فرمود: من اين حالت دفن و آنچه را بر رقيه (سلام الله عليه) وارد مى‏شود، به نظر آوردم: آنگاه گفت خدايا! به خاطر من فشار قبر را از روى رقيه (سلام الله عليه) بردار و او را ببخش، خداوند او را بخشيد.(90)

نيز فرمود: من به ضعف رقيه(س) آگاه شدم، از درگاه خداوند خواستم كه در مورد فشار قبر، او را در پناه خود گيرد(91)

داستان سعد بن معاذ و فشار قبر او

سعد ابن معاذ از اصحاب بزرگ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) از اهل مدينه بود، در جنگهاى اسلامى مانند جنگ بدر، احد، خندق و... شركت داشت، و در جنگ بدر پرچمدار طايفه اوس بود، اين مسلمان متعهد و تلاشگر، در جريان جنگ خندق، بر اثر تيرى كه از ناحيه دشمن به رگ اكحل او همان رگى كه هنگام رگ زدن، آن را نيشتر مى‏زنند رسيد از آن پس، بر اثر خونريزى روز به روز حال او رو به ضعف نهاد و بسترى گرديد.

او شهيد زنده و جانبازى مومن بود، كه در مسير شهادت قرار گرفته بود پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مكرر به عيادتش مى‏آمد و از او تجليل و احترام كرد، در لحظات آخر عمر او، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در كنار بسترش مى‏آمد و از او پرستارى مى‏نمود، و اين دعا را در حق او مى‏كرد: خدايا! سعد در راه تو جهاد كرد و پيامبرش را تصديق نمود، روح او را به خوبى بپذير (92)

صبح آن روزى كه سعد از دنيا رفت، جبرئيل بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شد و عرض كرد: اى رسول خدا! چه كسى از امتهاى شما از دنيا رفته است، كه فرشتگان آسمان، روح او را به يكديگر مژده مى‏دهند؟

پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به مسجد آمد، و از وفات سعد اطلاع يافت آن حضرت پس از نماز صبح همراه مردم به سوى خانه سعد حركت كردند، وقتى كه وارد خانه او شدند، ديدند بستگان او مشغول غسل دادن جنازه سعد هستند، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در كنارى نشست، ناگاه ديدند آن حضرت زانوهاى خود را جمع كرد، علتش را پرسيدند، فرمود: فرشته‏اى فرود آمد، جا براى او نبود، به او جا دادم

هنگامى كه او را برداشتند، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا جلوى تابوت را گرفته بود... و فرمود: سوگند به كسى كه جانم در دست او است، هفتاد هزار فرشته: جنازه سعد را تشييع مى‏كردند

طبق بعضى از روايات آمدن هفتاد هزار فرشته براى تشييع او از اين رو بود كه سعد به خواندن سوره توحيد، مداومت مى‏نمود(93)

مقام سعد در درجه‏اى بود كه پيامبر(ص) به او فرمود:

مژده باد به تو، خداوند پايان عمرت را با شهادت، ختم كند، و عرش خدا از مرگ تو، به لرزه در آيد، و به شفاعت تو، مسلمانان در قيامت به عدد موهاى حيوانات قبيله بنى كلب، وارد بهشت مى‏شوند.(94)

رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا جنازه سعد را حنوط كرد و آن را تا قبرستان بقيع با سر و پاى برهنه و بدون عبا حمل نمود، و شخصا داخل قبر شد و جنازه سعد را به كمك حاضران در ميان قبر نهاد و روى قبر را با سنگ و خشت و خاك پوشانيد.

وقتى كار دفن به پايان رسيد مادر سعد كنار قبر آمد و گفت: هنيئا لك الجنه يا سعد: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد

رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) به مادر سعد فرمود: اى مادر سعد! چيزى را به طور جزم بر خدا حكم نكن فان سعدا قدا اصابته ضمه: همانا اكنون فشار قبر، سعد را گرفت

پس از فراغ، مردم به خانه‏هاى خود مراجعت كردند، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) نيز مراجعت نمود، در اين ميان، حاضران از آن حضرت پرسيدند: اى رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) ديديم كه شما به گونه‏اى با سعد رفتار كردى كه با احدى چنين نكردى، و با سر و پاى برهنه، جنازه او را حمل نمودى، و بدون عبا و رداء او را تشييع نمودى، گاهى طرف راست تابوت و گاهى طرف چپ آن را گرفتى، دستور غسل دادن جنازه‏اش را دادى، و نماز بر آن خواندى او را خود به خاك سپردى، در عين حال فرمودى : قبر، او را فشار مى‏دهد چرا؟

پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ فرمود:نعم انه كان فى خلقه مع اهله سوء: آرى، فشار قبر به خاطر كج خلقى سعد، با خانواده‏اش بود (95)

عواملى كه موجب فشار قبر مى‏گردد

به طور كلى كفر و فسق و ظلم و اعمال ناشايسته موجب مى‏شود كه انسان به فشار قبر مبتلا گردد، ولى مطابق روايات، پاره از اعمال در اين راستا نقش بيشتر دارند، مانند:

1- نمامى (سخن چينى)

2- عدم پرهيز از ادرار

3- سوء خلق به خانواده‏

4- تباه نمودن نعمتها و عدم بهره‏گيرى صحيح از آنها و...

امام على (عليه السلام) فرمود: عذاب القبر يكون من النميمه و البول و عزب الرجل عن اهله: عذاب، قبر از ناحيه سخن چينى، و (عدم رعايت تميزى از) ادرار و دورى (بى جهت) شوهر از همسرش در بستر...) حاصل مى‏شود.(96)

امام صادق (عليه السلام) فرمود:ان جل عذاب القبر فى البول: همانا بيشترين عامل عذاب قبر از ناحيه (عدم رعايت طهارت از) ادرار است.(97)

(يعنى كسى كه در مورد نجاست و طهارت، لاابالى است).

و در مورد بد اخلاقى نسبت به خانواده، قبلا خاطر نشان شد كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در مورد سعد بن معاذ فرمود: فشار قبر او را فرا مى‏گيرد، چرا كه او نسبت به خانواده‏اش، بد اخلاق بود.(98)

5 و 6 - خواندن نماز بدون وضو، و يارى نكردن مظلوم و ضعيف در برابر ظالم، چنانكه روايت شده:

يكى از روحانيون خوب بنى اسرائيل از دنيا رفت، در عالم قبر پس از گفتگو، يك تازيانه به او زدند، كه قبرش پر از آتش شد زيرا او يك بار نماز بى وضو (از روى عمد) خوانده بود، و از كنار مظلوم ضعيفى عبور كرد و به او يارى ننمود(99) كه داستانش در فصل پنجم خاطر نشان مى‏شود.

و در مورد تباه ساختن نعمت‏هاى الهى، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

ضغطه القبر للمومن كفاره لما كان منه من تضييع النعم: فشار قبر براى مومن كفاره تباه نمودن نعمتها از ناحيه او است. (100)