معرفت نفس

استاد حسين انصاريان

- ۱۲ -


جـلسه 12

نفس سركش، سرچشمه آلودگى‏ها

حكماى بزرگ الهى، نَفْس را به منبعى تشبيه كرده‏اند كه از راه‏هاى گوناگون، با خارج از وجود انسان ارتباط دارد يا مانند سدى است كه از آن رودهايى به خانه‏هاى بسيارى كشيده شده‏اند.

اين‏ها تشبيه‏هاى درستى است ؛ زيرا وقتى انسان بر اساس آيات و روايات، درباره نَفْس دقت مى‏كند، مى‏بيند كه نَفْس به منزله سدى است كه ذخيره خود را به همه اعضا و جوارح انسان مى‏رساند و همه وجود انسان را تغذيه مى‏كند. اگر اين نَفْس آلوده باشد، هر آن چه را تحويل اعضا و جوارح مى‏دهد و اعضا و جوارح، آن‏ها را به عمل و حركت تبديل مى‏كنند، آن عمل و حركت نيز آلوده مى‏گردد. چنين نفسى، تنها انبار و منبع لذت خواهى است. البته وقتى اين نَفْس در قدم، چشم، دست، پوست، گوش، زبان و ديگر اعضاى بدن، تجلى مى‏يابد، اين اعضا را از راه گناه، تغذيه مى‏كند.

در اين صورت نفس خواسته‏هايى دارد كه خداوند متعال، انبيا و ائمه، آن‏ها را نمى پسندند. وقتى اين خواسته‏هاى نفسانى، به اعضاى بدن، چشم، گوش، قلب، پا و... فشار مى‏آورد، اين اعضا دچار حركات شيطانى مى شوند، حركاتى كه خلاف خواسته پروردگار بزرگ عالم است. وقتى فردى گرفتار لذت خواهى مى‏شود، از راه ديدن، خواسته‏اش را تا حدودى ارضا مى‏كند و چشم را به سوى نامحرم مى‏گرداند.

نفس به او فشار مى‏آورد و پا را وادار مى‏كند كه به دنبال نامحرم برود، گوش را وادار مى‏كند كه صداى نامحرم را بشنود، و همه حركـاتى كه از نفس آلـوده، در اعضـا و جوارح آشكـار مى‏شود، به صورت تيشه‏اى است كه به گفته حضرت زينب عليه‏السلام برگشت آن، به ريشه خود انسان است.

آلودگان آلوده‏گر

گاهى صاحبان نفس آلوده، به نقطه‏اى مى رسند كه مى‏كوشند كه ديگران را هم آلوده كنند ؛ چون در وجود خود، به لذت نهايى نمى‏رسند. آنان براى لذت گرايى، تنها به خود قانع نيستند. البته اگر انسان چنين حالتى داشته باشد، تا آخر عمر گرفتار آن خواهد بود. اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه، نامه‏هاى بسيارى درباره اسارت معاويه، در چنگال نفسش، دارد. معاويه 84 سالگى، هم چنان اسير نفس بود. چون خود را اسير نفس كرده بود، شهوت شكم، شهوت جنسى و ساير شهوات ويرانگر او تا سنين پيرى هم چنان قوى بود.

نفس در لذت خواهى، موجود عجيبى است و به سرعت، رفيق شيطان مى‏شود. وقتى شيطان به نفس نزديك شود، نفس قدرت خود را از دست مى‏دهد و زود در برابر شيطان تسليم مى‏گردد. اگر چه مى‏تواند با مراقبت‏هايى، نفس را از لذت خواهى دور كند، اما چون شيطان به درون او راه يافته است، هميشه در گذر وسوسه‏هاى او قرار مى‏گيرد.

كسى كه شيطان بر او مسلّط گردد، در خراب كردن اسلام، با شيطان شريك مى‏شود. بايد نفس را مهار كرد. اگر نفس آزاد باشد، گرفتارى‏هايى به بار مى‏آورد كه درمان‏پذير نيست و انسان به پرتگاهى قدم مى‏گذارد كه خلاصى از آن، ممكن نخواهد بود.

رايحه نفس پاك در عمل

نفس پاك هم همين گونه است. وقتى در اعضا و جوارح تجلى كند، عمل انسان، عمل پاك مى‏شود.

مرحوم حاجى در منظومه مى‏فرمايند :

النَّفْسُ فى وَحْدَتِها كُلُّ القُوا

نفس همه شما در كمال تنهايى، همه وجودتان است، چشم او است، گوش او است، زبان او است، شكم او است. اين هماهنگى ابزارى هستند در اختيار او. نفس هر جا برود، اين‏ها را هم به دنبال خود مى‏برد. او هر تصميمى بگيرد، اعضا اجرا مى‏كنند. ابتدا نفس تصميم مى‏گيرد و اراده مى‏كند، آن گاه اعضا دستورهاى آن را اجرا مى‏كنند.

چگونه نفس را در مسير الهى قراد دهيم

اما چشم و گوشى كه از نفس بريده باشند، ديگر آن چه را نفس مى‏خواهد، نه مى‏بيند و نه مى‏شنود. بايد مراقب نفس بود، اگر نفس گرفتار شود، ديگر خلاصى براى آن نيست. نفس هميشه به دنبال لذت خواهى، شهوترانى، خوردن، ديدن زيبايى‏ها و غيره هست ؛ اما مى توان با به كارگيرى معارف الهى، حركت آن را در مسير درستى تنظيم كرد و به آن جهت داد ؛ مثلاً در خوردن، كنترل شهوت شكم، كمى آسان است. خوردن مال حلال و پرهيز از مال حرام، به كمى دقت نياز دارد. اگر چنين مواردى مورد توجه قرار گيرد، از نظر اخلاقى، تا حدودى گرفتارى نفس برطرف مى‏شود. اسلام مى‏فرمايد :

« كُلُّ شى‏ءٍ لَكَ حَلال حتّى تَعْلَمُ أنَّه حَرامٌ »1.

آن چه را مى‏پوشى يا مى‏خورى و آن چه را استفاده مى‏كنى يا جايى را كه در آن زندگى مى‏كنى، براى اجتناب از آن، بايد به قطع دانسته باشى كه حرام است ؛ اما اگر حرام بودن آن قطعى نباشد، استفاده از آن مانعى ندارد. اسلام بازار مسلمانان را قبول دارد. نيازى نيست كه وقتى فردى چيزى را مى‏خرد، تحقيق كند كه آن حرام است يا حلال.

«كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً»2.

اى پيامبران ! از خوردنى‏هاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته انجام دهيد .

پيروى از نفس ريشه مشكلات فردى و اجتماعى

مال حلال، مالى است كه از كسب خود انسان به دست مى‏آيد. پس با كمى دقت، در چگونگى كسب درآمد و دقت در وسايلى كه در زندگى به كار گرفته مى‏شود، مى‏توان اصول اخلاقى اسلامى را رعايت كرد. كنترل شهوت نيز تقريبا آسان است. اگر كسى واقعا نياز به ازدواج دارد، چه دختر و چه پسر، بايد از كم‏ترين امكانات خود استفاده كند و اين امر را تحقق بخشد. بايد مشكلاتى كه در مسير ازدواج جوانان قرار دارد، كنار زده بسيارى از امور، كه جنبه تشريفاتى دارد، بايد از بين برود تا ترس از ازدواج وجود نداشته باشد. اگر در ازدواج، سفارش‏ها و دستورهايى كه شرع داده است، به كار گرفته شود، مشكل بسيارى از جوانان حل مى‏شود.

كنترل نفس، در بُعد اخلاقى، كار مشكلى است. همه مشكلات و سختى‏هايى كه براى افراد جامعه هست، تنها به علت آلودگىِ نفس است. نفسى كه آلوده باشد، اخلاق انسان را به انحطاط مى‏كشاند و در نتيجه، بين افراد جامعه، مشكلات اخلاقى شيوع مى‏يابد.

جلو شهوت و شكم را مى توان گرفت ؛ اما كسانى كه دچار انحطاط اخلاقى‏اند، به دشوارى مى‏توانند از آن رهايى يابند.

دورى از اخلاق شيطانى

مرحوم كافى نقل كرد كه شخصى در فلان مسجد، بالاى منبر رفت و عليه من حرف‏هايى زد و گفت : اين مرد (مرحوم كافى) پول مردم را بالا مى‏كشد و با حرف‏هايش مغز مردم را تخريب مى‏كند و افكار آنان را تغيير مى‏دهد. بعضى از حاضران در آن مجلس، كه مرحوم كافى را به خوبى مى‏شناختند، آن مرد را از منبر پايين مى آورند و از مسجد بيرون كردند.

ايشان با شنيدن اين موضوع، به آن مسجد رفت و كسانى كه آن مرد را از مسجد بيرون انداخته بودند، جمع كرد همگى به سراغ آن مرد رفتند. مرحوم كافى آن روحانى را به مسجد باز گرداند و او را بالاى منبر برد و به او گفت هيچ ناراحتى از تو در دل ندارم و از تقصيرات تو گذشتم.

چنين نفسى از اخلاق شيطانى دور است و بر اساس اخلاق الهى عمل مى‏كند. كنترل مسائل اخلاقى، بسيار مهم است. اين كه انسان آن چه را براى خود مى‏پسندد، براى ديگران هم بپسندد و آن چه را براى خود نمى‏خواهد، براى ديگران هم نخواهد، رضايت ديگران را جلب كند و براى رضاى خدا براى مردم خدمت كند، از اصول مهم اخلاقى است.

ايثار ثمره تربيت نفس

چندى پيش به ديدار خانواده شهيدى رفتم. سقف خانه‏شان در حال ريزش بود. گفتم : چرا سقف خانه‏تان را درست نمى‏كنيد؟ گفتند : امسال زمستان قصد داريم آن را درست كنيم. گفتم : معلوم نيست تا زمستان، سقف خانه خراب نشود. بعد پرسيدم كه بنياد شهيد به اين جا نيامده است؟ گفتند : چرا آمده است و دويست هزار تومان هم پول داده است ؛ ولى ما همه پول را به آنان برگردانديم تا در امور ديگرى خرج كنند.

اين جا است كه كنترل نفس، آدمى را به ايثار وادار مى‏كند.

بالاترين درجه ايثار مردان حقّ

در جنگ احد، جنازه‏هاى لشكر اسلام، روى زمين افتاده بودند و مجروحان از تشنگى دست و پا مى‏زدند. فردى براى مجروحان آب آورد. بر سر اولين مجروح كه رفت، او آب را نخورد و با اشاره، مجروح كنارى را نشان داد. مرد آب را به طرف مجروح كنارى برد. او نيز با اشاره، مجروح بعدى را نشان داد. مجروح سوم هم با اشاره، مجروح اولى را نشان داد. وقتى سقا بالاى سر مجروح اول رسيد، ديد كه او جان داده است. به همين ترتيب، همه آنان به شهادت رسيدند. اين اخلاق الهى، آنان را به بالاترين درجه ايثار مى‏رساند. چنين اخلاقى، از نظر اسلام پسنديده است.

نفس مى‏تواند هر وادى و مرحله‏اى را طى كند و به جايى برسد كه خدا، انبيا و اوليا آن را مى‏پسندند و نيز مى‏تواند مسيرى را طى كند كه مخالف معارف الهى است. انسان مى‏تواند با كنترل، تزكيه و تربيت نفس، جهت مناسب را به آن نشان مى‏دهد و نفس را در آن جهت قرار دهد. انسانى كه نفس را در جهت صحيح تربيت كند و از دنيا برود، آزاد است ؛ اما كسانى كه اسير نفسند ؛ اسارتشان تا قيامت ادامه دارد.

پى‏نوشتها:‌


1 . الكافى: 5/313، حديث 40.
2 . مؤمنون ( 23 ) : 51 .