معرفت نفس

استاد حسين انصاريان

- ۱۰ -


جـلسه 10

طغيان نفس

هر انسانى، به اندازه‏اى كه خود را به خواسته‏هاى خداوند آراسته كند، قدرت، استطاعت و وسعت، به او مرحمت مى‏شود. قرآن و روايات، اين مطلب را بارها بيان كرده‏اند و خود انسان نيز اين توان و استطاعت را در خود مى بيند.

همه وسايل و ابزارهاى لازم براى جامه عمل پوشاندن به خواسته‏هاى الهى در اختيار انسان هست. به همين علت، در قرآن و روايات آمده است كه در روز قيامت، در دادگاه‏هاى حضرت حق، به برخى ابزارهاى درونى و بيرونى نياز دارد كه خداوند اين ابزارها را به طور كامل و جامع در اختيار انسان گذاشته است.

بنابر اين، اگر نفس كسى، دچار عيبى شود و عصيان كند، با توجه به آن عوامل و ابزارهاى درونى و بيرونى، ديگر جاى عذرى براى انسان باقى نخواهد ماند. در دعاى كميل آمده است :

أجْرَيْتَ عَلَىَّ حُكْما اتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسى.

در اين جا اميرالمؤمنين عليه السلام پاى هواى نفس را به ميدان مى‏كشد. بر اساس آيات قرآن و روايات، معطل ماندن خواسته‏هاى خدا و بى‏اعتنايى با سوء استفاده كردن از آن‏ها، همگى با طغيان نفس ارتباط دارند. اگر انسان، نفس را رها كند، در اين ميدان، نفس آزاد، بيمار مى‏شود و حالت چموشى به خود مى‏گيرد.

ديگر حدود و مرزهاى الهى را محترم نمى‏شمارد و با اين حالت چموشى، بدن، چشم و گوش و دل و عقل و شكم و شهرت را به دنبال خود مى‏كشاند. اين كار طغيان نفس است :

اِتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسى وَلَمْ اَحْتَرِس فيهِ مِنْ تَزيينَ عَدُوّى.

دشمن هم پس از طغيان نفس، هر گناهى را در برابر دارنده چنين نفسى، زيبا جلوه مى‏دهد.

درِ باغ سبز نشان دادن

عرفا مى‏گويند : شيطان ممكن است 99 درِ رحمت را با وسوسه به روى تو باز كند تا آن درِ عذابِ ابدى به روى تو گشوده شود. ممكن است انسان را وسوسه كند كه من دلم براى مردم مى سوزد ؛ اى كاش مى توانستم به مردم خدمت كنم! چه راهى براى خدمت وجود دارد؟ خوب است بروم عالِم شوم ؛اما نه، بهتر است قدرت به دست آورم يا پول زيادى به دست آورم تا به مردم كمك كنم.

شيطان برنامه‏هاى به ظاهر مثبت را به عنوان درِ باغ سبز نشان مى‏دهد تا آدمى را در بند اسارت خويش بيندازد. پيامبر صلي الله عليه و آله مى‏فرمايد : انسان زمانى به طور كامل راحت مى‏شود كه با ايمان كامل از دنيا برود و درِ زندگىِ دنيا بسته شود.

سه پرسش

مردى خدمت ابن عباس آمد و گفت : من سه سؤال دارم. سؤال اول اين است كه در روزهاى خدا، ارزش كدام روز از همه روزها نزد خدا بيش‏تر است؟ سؤال دوم اين كه از ميان ماه‏هاى خدا، كدام ماه از همه باارزش‏تر است؟ سوم اين كه در ميان اعمالى كه خدا انسان را به آن مكلف كرده است، چه عملى پيش خدا باارزش‏تر است؟

ابن‏عباس گفت : من در همه روزهايى كه پروردگار خلق كرده است، روزى بهتر و با عظمت‏تر از روز جمعه نمى شناسم ؛ زيرا خداوند آن را در قرآن ذكر كرده، و نماز خاصى براى آن قرار داده است.

«إِذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللّه‏ِ وَ ذَرُواالْبَيْعَ »1.

اى مؤمنان ! چون براى نماز روز جمعه ندا دهند ، به سوى ذكر خدا بشتابيد ، و خريد و فروش را رها كنيد . كه اين [ اقامه نماز جمعه و ترك خريد و فروش ]براى شما بهتر است اگر [ به پاداشش ] معرفت و آگاهى داشتيد .

موسى بن عمران به پروردگار گفت : چرا امت پيامبر اسلام، بر همه امت‏ها ارجح هستند؟ آنان چه امتيازى دارند؟ خداوند فرمود : امتيازى كه به امت پيغمبر اسلام داده‏ام، روز جمعه است.

پيامبر صلي الله عليه و آله در طول رسالت 23 ساله خود، سخنرانى‏هاى فراوانى داشتند، كه مهم‏ترين آن‏ها در روز جمعه بود.

اما پاسخ پرسش دوم، اين كه هيچ ماهى در ميان ماه‏هاى خدا، مهم‏تر از ماه مبارك رمضان نيست و خداوند اسم اين ماه را در قرآن ذكر كرده است :

«شهر رمضان الّذى اُنزِلَ فيهِ القران»2.

ماه رمضان، كه قرآن در آن نازل شده، راهنماى مردم است و دلايلى روشن و آشكار از هدايت دارد و مايه جدايى [حق از باطل] است.

سرانجام ابن‏عباس گفت : در بين اعمالى كه خدا به انسان تكليف كرده است، هيچ عملى بالاتر از نماز نيست.

«إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ»3.

آنچه را از اين كتاب به تو وحى شده است ، بخوان و نماز را برپا دار ، يقيناً نماز از كارهاى زشت ، و كارهاى ناپسند باز مى‏دارد .

« الصَّلاة قُربان كلّ تقى » 4.

« الصَّلاةُ مِعْراجُ المؤمن »5.

نماز معراج مؤمن است .

«وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّيْلِ»6.

و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستين شب برپا دار كه يقيناً نيكى‏ها بدى‏ها را از ميان مى‏برند ، اين براى يادكنندگان تذكّر و يادى است .

پيامبر صلي الله عليه و آله در آخرين لحظه‏هاى عمر خود نيز مردم را به نماز سفارش مى‏كرد.

بعضى براى نماز چنان ارزشى قائل بودند كه وقتى كه خود را براى نماز آماده مى كردند، همه وجودشان مى لرزيد و رنگ چهره آن حضرت تغيير مى‏كرد. يكى از حالات آيت اللّه‏ بروجردى اين بود كه، بعد از نماز، بسيار گريه مى‏كرد و مى گفت : گريه من براى اين است كه دستم خالى است و در برابر پروردگار، چيزى براى عرضه ندارم.

گرچه مستيم و خرابيم چو شب‏هاى دگر

باز كن ساقى مجلس سر ميناى دگر

امشبى را كه در آنيم غنيمت شمريم

شايد اى جان نرسيديم به فرداى دگر

سخنان ابن‏عباس به گوش اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد. حضرت فرمود : اگر اين سه پرسش را از همه علما و حكماى روى زمين مى پرسيدند، همين پاسخ را مى دادند. آن گاه از حضرت على عليه السلام پرسيدند : آيا شما سخنان ابن عباس را قبول داريد؟ حضرت فرمود : بله، سخنان او كاملاً درست است ؛ اما در اين عالم، بهترين عمل، آن عملى است كه وجود مقدس خداوند قبول كند.

سپس حضرت على عليه السلام فرمود : بهترين روز، آن روزى است كه انسان با پاكى از دنيا برود ؛ چون اگر انسان بميرد و اعمالش پاك نباشد، ديگر جاى جبران نيست و حسرت انسان بيهوده است.

«إِنَّ اللّه‏َ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوا وَّ الَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ »7.

بى‏ترديد خدا با كسانى است كه پرهيزكارى پيشه كرده‏اند و آنان كه [ واقعاً ]نيكوكارند .

«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللّه‏ُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ»8.

بى‏ترديد كسانى كه گفتند : پروردگار ما خدا است ؛ سپس [ در ميدان عمل بر اين حقيقت ] استقامت ورزيدند ، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند [ و مى‏گويند : ]مترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مى‏دادند ، بشارت باد .

روزى كه انسان پاكى از دنيا مى‏رود، تنها عزرائيل نيست كه بالاى سر او حاضر مى‏شود، بلكه خداوند به ملائكه رحمت مى‏گويد : همه شما برويد و مهمان عزيز ما را بدرقه كنيد.

«تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا».

ملائكه مى‏آيند و به اوكه در حال مرگ است، مى‏گويند، نترس و اندوهگين مباش!

«وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ ».

جايى كه مى‏خواهيم تو را ببريم، جايى است كه انبياء و اوليا در آن جا به انتظار تو نشسته‏اند.

آن گاه حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد : بهترين ماه در عالم، آن ماهى است كه انسان در آن، توفيق توبه بيابد و با خدا آشتى كند و پرده‏ها را كنار بزند و قدم در آستان حق بگذارد. انسان در هر زمانى مى‏تواند با توبه، قدم در درگاه ايزد متعال بگذارد.

كعب بن مالك، در شصت سالگى توبه كرد. روزى كه رفتند او را از بيابان‏هاى مدينه به خانه بازگردانند، پيامبر صلي الله عليه و آله نيز به انتظار ورودش، كنار مسجد ايستاده بود تا از او استقبال كند.

دگر تا جهان هست بزمى چنين

نبيند به خود آسمان و زمين

پى‏نوشتها:‌


1 . جمعه ( 62 ) : 9.
2 . بقره ( 2 ) : 185.
3 . عنكبوت ( 29 ) : 45.
4 . الكافى: 3/265، حديث 6، عن أبى الحسن الرضا عليه السلام .
5 . بحار الأنوار: 79/303، باب 4.
6 . هود ( 11 ) : 114.
7 . نحل ( 16 ) : 128.
8 . فصلت ( 41 ) : 30.