جـلسه 10
طغيان نفس
هر انسانى، به اندازهاى كه خود را به خواستههاى خداوند آراسته
كند، قدرت، استطاعت و وسعت، به او مرحمت مىشود. قرآن و روايات، اين مطلب را بارها
بيان كردهاند و خود انسان نيز اين توان و استطاعت را در خود مى بيند.
همه وسايل و ابزارهاى لازم براى جامه عمل پوشاندن به خواستههاى
الهى در اختيار انسان هست. به همين علت، در قرآن و روايات آمده است كه در روز
قيامت، در دادگاههاى حضرت حق، به برخى ابزارهاى درونى و بيرونى نياز دارد كه
خداوند اين ابزارها را به طور كامل و جامع در اختيار انسان گذاشته است.
بنابر اين، اگر نفس كسى، دچار عيبى شود و عصيان كند، با توجه به
آن عوامل و ابزارهاى درونى و بيرونى، ديگر جاى عذرى براى انسان باقى نخواهد ماند.
در دعاى كميل آمده است :
أجْرَيْتَ عَلَىَّ حُكْما اتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسى.
در اين جا اميرالمؤمنين عليه السلام پاى هواى نفس را به ميدان
مىكشد. بر اساس آيات قرآن و روايات، معطل ماندن خواستههاى خدا و بىاعتنايى با
سوء استفاده كردن از آنها، همگى با طغيان نفس ارتباط دارند. اگر انسان، نفس را رها
كند، در اين ميدان، نفس آزاد، بيمار مىشود و حالت چموشى به خود مىگيرد.
ديگر حدود و مرزهاى الهى را محترم نمىشمارد و با اين حالت چموشى، بدن، چشم و گوش و
دل و عقل و شكم و شهرت را به دنبال خود مىكشاند. اين كار طغيان نفس است :
اِتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسى وَلَمْ اَحْتَرِس فيهِ مِنْ تَزيينَ عَدُوّى.
دشمن هم پس از طغيان نفس، هر گناهى را در برابر دارنده چنين نفسى،
زيبا جلوه مىدهد.
درِ باغ سبز نشان دادن
عرفا مىگويند : شيطان ممكن است 99 درِ رحمت را با وسوسه به روى
تو باز كند تا آن درِ عذابِ ابدى به روى تو گشوده شود. ممكن است انسان را وسوسه كند
كه من دلم براى مردم مى سوزد ؛ اى كاش مى توانستم به مردم خدمت كنم! چه راهى براى
خدمت وجود دارد؟ خوب است بروم عالِم شوم ؛اما نه، بهتر است قدرت به دست آورم يا پول
زيادى به دست آورم تا به مردم كمك كنم.
شيطان برنامههاى به ظاهر مثبت را به عنوان درِ باغ سبز نشان
مىدهد تا آدمى را در بند اسارت خويش بيندازد. پيامبر صلي الله عليه و آله
مىفرمايد : انسان زمانى به طور كامل راحت مىشود كه با ايمان كامل از دنيا برود و
درِ زندگىِ دنيا بسته شود.
سه پرسش
مردى خدمت ابن عباس آمد و گفت : من سه سؤال دارم. سؤال اول اين
است كه در روزهاى خدا، ارزش كدام روز از همه روزها نزد خدا بيشتر است؟ سؤال دوم
اين كه از ميان ماههاى خدا، كدام ماه از همه باارزشتر است؟ سوم اين كه در ميان
اعمالى كه خدا انسان را به آن مكلف كرده است، چه عملى پيش خدا باارزشتر است؟
ابنعباس گفت : من در همه روزهايى كه پروردگار خلق كرده است، روزى بهتر و با
عظمتتر از روز جمعه نمى شناسم ؛ زيرا خداوند آن را در قرآن ذكر كرده، و نماز خاصى
براى آن قرار داده است.
«إِذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا
إِلَى ذِكْرِ اللّهِ وَ ذَرُواالْبَيْعَ »1.
اى مؤمنان ! چون براى
نماز روز جمعه ندا دهند ، به سوى ذكر خدا بشتابيد ، و خريد و فروش را رها كنيد . كه
اين [ اقامه نماز جمعه و ترك خريد و فروش ]براى شما بهتر است اگر [ به پاداشش ]
معرفت و آگاهى داشتيد .
موسى بن عمران به پروردگار گفت : چرا امت پيامبر اسلام، بر همه
امتها ارجح هستند؟ آنان چه امتيازى دارند؟ خداوند فرمود : امتيازى كه به امت
پيغمبر اسلام دادهام، روز جمعه است.
پيامبر صلي الله عليه و آله در طول رسالت 23 ساله خود،
سخنرانىهاى فراوانى داشتند، كه مهمترين آنها در روز جمعه بود.
اما پاسخ پرسش دوم، اين كه هيچ ماهى در ميان ماههاى خدا، مهمتر
از ماه مبارك رمضان نيست و خداوند اسم اين ماه را در قرآن ذكر كرده است :
«شهر رمضان الّذى اُنزِلَ فيهِ القران»2.
ماه رمضان، كه قرآن در آن نازل شده، راهنماى مردم است و دلايلى روشن و آشكار از
هدايت دارد و مايه جدايى [حق از باطل]
است.
سرانجام ابنعباس گفت : در بين اعمالى كه خدا به انسان تكليف كرده
است، هيچ عملى بالاتر از نماز نيست.
«إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ»3.
آنچه را از اين كتاب به تو وحى شده است ، بخوان و نماز را برپا دار ، يقيناً نماز
از كارهاى زشت ، و كارهاى ناپسند باز مىدارد .
«
الصَّلاة قُربان كلّ تقى » 4.
« الصَّلاةُ مِعْراجُ
المؤمن »5.
نماز معراج مؤمن است .
«وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ
الَّيْلِ»6.
و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستين شب برپا دار كه
يقيناً نيكىها بدىها را از ميان مىبرند ، اين براى يادكنندگان تذكّر و يادى است
.
پيامبر صلي الله عليه و آله در آخرين لحظههاى عمر خود نيز مردم
را به نماز سفارش مىكرد.
بعضى براى نماز چنان ارزشى قائل بودند كه وقتى كه خود را براى
نماز آماده مى كردند، همه وجودشان مى لرزيد و رنگ چهره آن حضرت تغيير مىكرد. يكى
از حالات آيت اللّه بروجردى اين بود كه، بعد از نماز، بسيار گريه مىكرد و مى گفت
: گريه من براى اين است كه دستم خالى است و در برابر پروردگار، چيزى براى عرضه
ندارم.
گرچه مستيم و خرابيم چو شبهاى دگر
|
باز كن ساقى مجلس سر ميناى دگر
|
امشبى را كه در آنيم غنيمت شمريم
|
شايد اى جان نرسيديم به فرداى دگر
|
سخنان ابنعباس به گوش اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد. حضرت فرمود
: اگر اين سه پرسش را از همه علما و حكماى روى زمين مى پرسيدند، همين پاسخ را مى
دادند. آن گاه از حضرت على عليه السلام پرسيدند : آيا شما سخنان ابن عباس را قبول
داريد؟ حضرت فرمود : بله، سخنان او كاملاً درست است ؛ اما در اين عالم، بهترين عمل،
آن عملى است كه وجود مقدس خداوند قبول كند.
سپس حضرت على عليه السلام فرمود : بهترين روز، آن روزى است كه
انسان با پاكى از دنيا برود ؛ چون اگر انسان بميرد و اعمالش پاك نباشد، ديگر جاى
جبران نيست و حسرت انسان بيهوده است.
«إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوا وَّ
الَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ »7.
بىترديد خدا با كسانى است كه پرهيزكارى پيشه كردهاند و آنان كه [ واقعاً
]نيكوكارند .
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ
ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ»8.
بىترديد كسانى كه گفتند : پروردگار ما خدا است ؛ سپس [ در ميدان عمل بر اين حقيقت
] استقامت ورزيدند ، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند [ و مىگويند : ]مترسيد و
اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مىدادند ، بشارت باد .
روزى كه انسان پاكى از دنيا مىرود، تنها عزرائيل نيست كه بالاى
سر او حاضر مىشود، بلكه خداوند به ملائكه رحمت مىگويد : همه شما برويد و مهمان
عزيز ما را بدرقه كنيد.
«تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا».
ملائكه مىآيند و به اوكه در حال مرگ است، مىگويند، نترس و
اندوهگين مباش!
«وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ ».
جايى كه مىخواهيم تو را ببريم، جايى است كه انبياء و اوليا در آن
جا به انتظار تو نشستهاند.
آن گاه حضرت على عليه السلام مىفرمايد : بهترين ماه در عالم، آن
ماهى است كه انسان در آن، توفيق توبه بيابد و با خدا آشتى كند و پردهها را كنار
بزند و قدم در آستان حق بگذارد. انسان در هر زمانى مىتواند با توبه، قدم در درگاه
ايزد متعال بگذارد.
كعب بن مالك، در شصت سالگى توبه كرد. روزى كه رفتند او را از
بيابانهاى مدينه به خانه بازگردانند، پيامبر صلي الله عليه و آله نيز به انتظار
ورودش، كنار مسجد ايستاده بود تا از او استقبال كند.
دگر تا جهان هست بزمى چنين
|
نبيند به خود آسمان و زمين
|
پىنوشتها:
1 . جمعه ( 62 ) : 9.
2 . بقره ( 2 ) : 185.
3 . عنكبوت ( 29 ) : 45.
4 . الكافى: 3/265، حديث 6، عن أبى الحسن الرضا عليه السلام .
5 . بحار الأنوار: 79/303، باب 4.
6 . هود ( 11 ) : 114.
7 . نحل ( 16 ) : 128.
8 . فصلت ( 41 ) : 30.