تربیت مذهبی کودک

سید مجتبی موسوی زنجان رودی

- ۲ -


فصل چهارم

نامگذاری

نام و نامگذاری در فرهنگ عمومی دنیا جایگاه ویژه ای برای خود دارد. وجه تمایز انسان ها و سایر موجودات این است که با اسم از یکدیگر شناخته می شوند. در اسلام، نامگذاری و انتخاب اسم، از یک ویژگی خاص برخوردار است. آیین و مراسم نامگذاری و انتخاب نوع اسم در اسلام، یک فرهنگ قابل توجه به شمار می رود. از اولین روزی که کودک قدم به دنیا می گذارد، در اسلام عنایت شده است که تا سه روز اسم کودک گذاشته شود.

سیره ی پیشوای بزرگ اسلام، پیامبر اکرم(ص) این بوده است که هنگام نامگذاری کودک، ابتدا اذان به گوش راست او، و سپس اقامه به گوش چپ او می خواند و آن گاه نام کودک را می نهاد و حضرت فرموده است: که پیروانشان یا نام ایشان را و یا نام یکی از پیشوایان معصوم اسلام را بر فرزندشان بگذارند.(26) هم چنین فرموده است: بهترین و زیباترین نام را برای فرزندان خود برگزینید و از انتخاب نام های زشت و مسخره آمیز و ناپسند پرهیز کنید،(27) و شخص حضرت سیره اش این بوده است که اگر نام کسی و یا شهری، زشت بود اقدام به تغییر آن می کرد و نام بهتری برای آن انتخاب می فرمود.

به همین خاطر، اسلام یکی از وظایف پدر ومادر را نسبت به فرزند، انتخاب نام نیک قرار داده است.

امام صادق(ع) فرمود:

اَوَّلُ ما یبرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أن یسَمَّیهُ بِاِسْمٍ حَسَنٍ فَلْیحْسنَ اَحَدُکمْ اِسْمِ وَلَدِهِ؛(28) اولین قدم خوبی که انسان بر می دارد این است که نام نیک به فرزند خود بگذارد، پس در این کار نیک کوتاهی نکنید.

امام صادق(ع) فرمود:

مَنْ وُلِدَ لَهُ اَرْبَعَةُ اَوْلادِ لَمْ یسمَّ اَحَدهُمِ بِاِسْمی فَقَدْ جَفانی؛(29) پیامبر خدا(ص) فرمود: هرکس چهار فرزند داشته باشد و نام مرا بر یکی از آنها نگذارد بر من ستم کرده است.

امام صادق(ع) فرمود:

أَنَ رَسُولَ اللهِ کانَ یغَیرُ الاَسْماءَ الْقَبیحَةَ فِی الْرِّجالِ وَ الْبُلدانِ؛(30) رسول خدا(ص) نام های زشت را تغییر می داد. هم نام شهرها را و هم نام انسان ها را.

این مسائل علاوه بر اینکه یک برنامه ی ظاهری و تشریفی که در اسلام و در میان مسلمانان وجود دارد، حکایت از یک برنامه ی واقعی و معنوی و درونی نیز دارد، برای کسی که در دارالاسلام زندگی می کند. یک هویت و کیش است و یک شعار مذهبی است و اعلان حضور و عرضه ی وجود و اظهار وجود و هستی و زنده بودن است و شعائر دینی است، بر کسی که عِرق مذهبی و دینی دارد و زنده نگه داشتن آثار نبوت است. پیش از نامگذاری، اسلام به یک برنامه ی ظریفی نیز مسلمانان را توجه داده است و آن، این است که وقتی کودک به دنیا آمد کام او را با تربت امام حسین(ع) متبرک کنند.

فصل پنجم

بازی با کودک

طبیعت کودک مانند سایر موجودات که شروع به رشد می کنند نیاز به نوازش دارد. تحرک و جنب و جوش، اگر در طبیعت نباشد، امکان رشد وجود ندارد. لذا بازی با کودک، احتیاج طبیعی اوست. تحرک، خنده، بازی و ... موجب رشد و بالندگی او می شود و از نظر روحی و روانی تأثیر فوق العاده ای دارد و از ناحیه ی دین اسلام به این امر توجه و عنایت خاصی شده است.

پیامبر اسلام(ص) فرمود:

مَنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ صَبّا؛(31)کسی که کودک دارد باید در پرورش وی، کودکانه رفتار کند.

امام صادق(ع) فرمود:

دَعْ إبْنَک یلْعَبُ سَبْعَ سَنینَ؛(32) بگذار فرزندت تا هفت سالگی بازی کند.

سیره و روش پیامبر اسلام(ص) برای پیروانش درس بزرگی است. ایشان خود، امام حسن و امام حسین را به دوش می گرفت و با آنها بازی می کرد. این کار لازمه ی دوران حیات کودکی با فرزند است.

بازی والدین با کودک به نحو مشروع و بدون افراط و تفریط باید در برنامه ی زندگی روزانه قرار داده شود و هم چنین خریدن اسباب بازی مناسب و در خور شأن اقتصادی پدر و مادر و در خور شأن کودک لازم است.

محبت و ابزار دوستی

پایه ی حیات بشری بسته به محبت است، محبت به هر کسی که باشد کاری است به یاد ماندنی و فراموش ناشدنی. این محبت است که یک عمر، انسان را در حفاظ خود محکم و سالم نگه می دارد و سلامت حیات او را بیمه می کند و در سرنوشت او نقش مهمی را ایفا می کند و ریشه ی عمیق روانی و روحی دارد. محبت، یک مسئله فطری است و بشر طالب آن است. او از پدر و مادر توقع دارد، و دیگران در این باره در حاشیه قرار دارند.

پناهنگاه یک کودک در کانون گرم خانواده از طریق محبت است. اگر او در خانواده ی خود محبت نبیند به دیگران پناه خواهد برد، به کسانی که به او محبت کنند. فرق نمی کند که این محبت در طول حیات او به نفع او باشد یا به زیان او.

متأسفانه امروزه بیشتر انحرافات و بزه کاری های جوانان و نوجوانان در جامعه از کسانی بروز می کند که در دوران کودکی و پس از آن فاقد محبت از جانب والدین خود بوده اند. توجه به این امر بسیار لازم و ضروری می نماید، آن هم محبتی که به نفع فرزند باشد و معقول، نه دوستی و محبت ظاهری و تصنعی. باید محبت در راستای ساختار درست و صحیح اخلاقی و فرهنگی او باشد.

امام صادق(ع) فرمود:

جُبِلَتْ الْقُلُوبُ عَلی حُبِّ مَنْ نَفَعَها وَ بُغضِ مَنْ ضَرَّها؛(33)فطرت آدمی چنان ساخته

شده که هر کس به او نیکی کند،

او را دوست بدارد و هر که با او بد کند، دشمن.

أَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ أرْحَمُوهُمْ وَ إِذا وَعَدْتُّمُوهُمْ فَفَوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لایروْنَ إلاَّ أَنَّکمْ تَرْزُقُونَهُمْ؛(34)کودکان را دوست بدارید و با آنان عطوف و مهربان باشید.

رسول اکرم(ص) فرمود:

أَکرِمُوا أَوْلادَکمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَکمْ؛(35)به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنان معاشرت کنید.

امام صادق(ع) فرمود:

إن الله لَیرحَمَ الْعَبْدَ لِشَدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ؛(36)خداوند متعال به مردی که بیشتر به فرزندش محبت کند، رحم می کند.

یادآوری می شود در این مورد نیز مانند سایر موارد اعتدال و میانه روی مد نظر باشد و چنان نباشد که محبت موجب جرأت و جسارت کودک نسبت به پدر و مادر و یا دیگران باشد. محبت تا حدی مورد نظر است که حریم و حدود احترامات حفظ شود و چنان نباشد که فرزند نسبت به دیگران جسور و جری باشد.

محبت در اسلام، نوعی تربیت صحیح و درست و منطقی و حریم قائل شدن به رفتار و کردار متقابل فرزند به والدین و دیگران است و بهتر اینکه محبت به حدّ افراط و تفریط نرسد که آن گاه نه تنها به نفع کودک نیست، بلکه به ضرر اوست و در دین مبین اسلام نیز از این گونه محبت نهی شده است.

امام صادق(ع) فرمود:

شَرُّ الاباءِ مَنْ دَعاءُ الْبِرُّ إلی الافْراطِ وَ شَرُّ الاَبْناءِ مَنْ دَعاءُ التَّقْصیرُ إلی الْعُقُوقِ؛(37)بدترین پدران - والدین - کسانی هستند که نسبت به فرزند در محبت افراط کنند و بدترین فرزند کسی است که کوتاهی او نسبت به والدین به عاق شدن منجر شود.

فصل ششم

تربیت خوب

تربیت، اساسی ترین و ضروری ترین و ابتدایی ترین نیاز بشر است. در تمامی جوامع و ملل و فرهنگ ها روی این مسئله تکیه ی فوق العاده ای می کنند که فرزندانشان بر اساس فرهنگ و سنن ملی و میهنی و قومی پرورش یابند و سنت های گذشته خود را به آنها منتقل می کنند. در آغاز، هر کس تلاش می کند فرزندش به خوبی تربیت شود. منتها به فرموده قرآن مجید، هرکسی یا حزبی به نحوی به گروه و عقاید و فرهنگ خود، دل بسته است.

کودک، روحیه ی بسیار حساس و ظریفی دارد. اطراف او پر از انسان های مختلف و با اخلاق متفاوت و گوناگون و رفتارهای ناهمگون می باشد. امکان دریافت همه نوع رفتار و کردار و گفتار از اطرافیان را دارد. طبق فرمایش امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) که می فرماید: وَإنَّما قَلبُ الْحَدَثِ کالاَرْضِ الخالِیةِ ما اَلْقی فیها مِنْ شَییءِ قَبَلَتْهُ؛(38) پسرم! قلب فرزند نورس مانند زمین خالی است، خالی از بذر و گیاه، هر تخمی که در آن افشانده شود، همان رشد می کند.

مربیان باتجربه و صاحب نظران امور تربیتی به دشواری و سختی این امر، توجه و عنایت داشته اند که از چه طریقی فرزند را تربیت کرده و از او مواظبت نمایند که راه درست و صحیح انسانیت را دنبال کند واینکه چه چیزهایی قابل انتقال به اوست و چه چیزهایی غیر قابل انتقال و چه چیزهایی در آینده ی او خوب است و نقش دارد.

متأسفانه آنهایی که خارج و بیرون از اسلام هستند، در طول سالیان دراز و با فعالیت های بی وقفه نتوانستند با فرهنگ های خود ساخته به یاری فرزندانشان بشتابند، لذا آنها را به بیراهه کشاندند و قدرت مهار و کنترل عصیان های روزافزون آنها را از دست داده اند. اما اسلام چهارده قرن است که با فرهنگ غنی و آسمانی خود، فرزندانش را در حصار و حفاظ استوار و محکم حفظ کرده است. به خاطر ارایه راه درست تربیت، پیروانش در خلق و خوی بشری نمونه و سرافراز جهانیان می باشند، کسانی که از این قوم به بیراهه و انحراف کشانده شدند، در اثر بی توجهی خانواده ی آنها و همین طور دوری گرفتن آنها از مرام های مذهبی و آیین اسلام و گریز از کانون های انسان ساز مذهبی بوده است و تاکنون اسلام در تربیت فرزندانش در مسیر خود با دشواری و کوتاهی مواجه نگشته است.

پیروان اسلام اگر در این عصر توجهی به آداب و سنن فرهنگی بکنند از همگان، برتر و والاترند. درست است که تربیت یک مسئله دشواری است، ولی اگر از همان آغاز رشد کودک که قابلیت و ظرفیت پذیرش خوب و بد را دارد و در همان حال پیرو و تابع پدر و مادر است تربیت شود، مشکلی در راه تربیت پیدا نخواهد کرد. در نهایت باید واقعاً به این امر اهمیت داد چون کودک امروز، جوان فرداست و جوان فردا، بزرگسال پس فرداست، تربیت او در دوران طفولیت چراغ راه آینده ی اوست.

بزرگان و خردمندان عالم از دیرزمان در سخنان و در مباحث خود به مسائل تربیتی اهمیت داده اند.

«تربیت، بزرگترین و سخت ترین مسئله ای است که برای حل کردن به انسان داده می شود، زیرا که بصیرت انسان بسته به تربیت اوست و این یکی هم بسته به بصیرت او».(39)

«کانت»

«مسئله تربیت برای نژاد کنونی مسئله زندگی و مرگ است».(40)

«ارنست رنان»

«هر تربیتی در درجه ی اول باید اخلاقی و در درجه ی دوم عقلی باشد. هر تربیت کامل، عقلی است. بدون تربیت اخلاقی و یا پیش از این یکی غیرممکن است و هر تربیت ناقص، یک بدبختی است».(41)

«جون ریسکن»

بیان نظریات سه تن از فلاسفه ی اروپایی، فقط به خاطر اهمیت اعتراف آنها در این مورد بود، وگرنه همان گونه که در ابتدا نیز اشاره شد تصمیم بر آن است که در این نوشتار، صرفاً از آیات الهی و روایاتی که از ائمه ی اطهار علیهم السلام وارد شده است، استفاده شود.

هدف اسلام از تربیت فرزندان، تربیت خوب و نیک آنهاست. خوبی ها و نیکی هایی که خود اسلام بیان داشته است که در راستای مذهب و تعالی روحی و معنوی و دینی باشد نه چیز دیگر و امتیاز اسلام در میان سایر مکتب ها به همین امر تربیت معطوف است و فلسفه ی وجودی اسلام نیز طبق فرمایش پیامبر(ص) در همین امر خلاصه می شود که فرمود: اِنِّی بُعِثتُ لاتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ؛(42) من برای تکامل بخشیدن به اخلاق و خوی خوب بشریت مبعوث گشته ام.

فصل هفتم

حُسن معاشرت

در بحث های پیشین اشاره ای شد به مراقبت های ویژه، به اینکه کودک پس از تولد نیازمند مراقبت است. از جمله ی آن مراقبت ها حُسن معاشرت و برخورد خوب با اوست.

کودک، قلب ظریف و لطیفی دارد و همین طور روان انعطاف پذیر و زودرنج، با یک تبسّم و لبخند زدن به او، می خندد و با یک اخم، آزرده می شود. کودکی دوران بسیار حساسی است. حاصل زحمات در پرورش او پس از سپری شدن دوران کودکی و نوجوانی است که خود را نشان می دهد. امکان دارد به خاطر وابستگی های خانوادگی که کودک دارد پاسخ به اعمال خوب و بد والدین در آن دوران ها را ندهد، ولی پس از پایان دوران کودکی و نوجوانی، او عقده ها و کینه های نهفته ی پیشین را و همین طور محبت و لطف والدین را - که خاطره ی بسیار شیرین آن دوران است - بی پاسخ نخواهد گذاشت.

برخوردهای والدین او را به همان کیفیت که می بیند تربیت می کند و او نیز همان ها را تحویل جامعه و به نسل پس از خود می دهد. اگر والدین توقع دارند که فرزند مطیع و فرمانبرداری داشته باشند و موجب سربلندی و افتخار آنها باشد و در آینده به علت وجود او خود را سرزنش و ملامت نکنند، باید برخورد خوب و معاشرت نیک با او داشته باشند. در همان آغازی که قدرت تمیز و درک تشخیص دارد نیکی ها را در عمل به او نشان دهند. به عنوان مثال اگر کودک زبان گشوده است و هنگامی که صبح از خواب بیدار می شود با یک سلام گرم و مهرآمیز با او روبه رو بشوند و هنگامی که شب به بستر می رود با یک شب بخیر او را نوازش کنند.

سیره ی پسندیده ی پیامبر خدا، آن معلم بزرگ بشریت که پیروان خود را نیز به این عمل و اعمال خوب دیگر سفارش نموده این است: «ملاطفت با کودکان، معاشرت خوب و پیشی گرفتن در سلام به آنها».

فیض کاشانی در این مورد چنین می گوید:

وَ الْتَّلَطُّفُ بِالصَّبْیانِ مِنْ عادَةِ الرَّسُولِ؛(43) یکی از روش ها و عادات رسول خدا(ص)، ملاطفت با کودکان بود.

وَ کانَ رَسُولَ الله (ص): یقْدِمُ مِنَ

السَّفَرِ فَیتَلَّقاهُ الْصَّبیانُ فِیقِفَ لَهُمْ ثُمَّ یأمُرُ بِهِمْ فَیرْفَعُونَ إِلَیهِ، فَیرْفَعُ مِنْهُمْ بَینَ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ یأْمُرَ أَصْحابَهُ أَنْ یحْمِلُوا بَعَضَهُم فَرُبَّما یتَفاخَرُ الصِّبیانُ بَعْد ذلِک؛(44)هنگامی که حضرت محمد(ص) از سفر بر می گشت، کودکان به استقبالش می شتافتند، آن گاه ایشان توقف می کرد و به

آنها می فرمود بیایید به آغوشم و آنها هم از سر و دوش حضرت بالا می رفتند و حضرت به اصحاب خود نیز دستور می داد که بعضی از آنها را بغل کنند، کودکان بعدها به این عمل رسول خدا(ص) تفاخر می کردند.

انس بن مالک می گوید:

عَنْ أَنَسِ بْنِ مالِک قالَ: «إِنَّ رَسُولَ الله(ص) مَرَّ عَلی الْصِّبیانِ فَسَلَّمَ عَلَیهِمْ وَ هُوَ مُغَذٍّ؛(45)وقتی که پیامبر اکرم(ص) با کودکان برخورد می کرد به آنها سلام می کرد و طعامشان می داد.

حضرت امام رضا(ع) فرمود:

وَ أَجْمِلْ مُعاشِرَتَک مَعَ الصَّغیرِ وَ الْکبیرِ؛(46)معاشرت خود را با کودکان و بزرگان زیبا بکن.

فصل هشتم

تأثیر رفتار والدین

یک بُعد از معاشرت و سلوک خوب با فرزند به اعمال و رفتار خاصّ والدین و برخورد متقابل آنها مربوط است. نیروی تقلید و قوه ی جاذبه ی کودک بسیار قدرتمند است، لذا سریع هر آنچه را که در پیرامونش اتفاق می افتد دریافت می کند، و چه بسا بعضی از آن رفتارها و اعمال را دقیقاً انجام دهد، بدین جهت والدین باید به این موارد دقت کنند و با بی توجهی و بی اعتنایی از کنار آن نگذرند و تصور نکنند که او بچه است و نمی فهمد، و ... که این نوع طرز تفکر از عدم درایت و سادگی والدین بچه سرچشمه می گیرد و نمی دانند همین بی توجهی و بی اعتنایی به کودک در آینده چه انعکاسی خواهد داشت و چه تأثیری در بافت و ساختار فرهنگی و اخلاقی او به وجود می آورد و حتی ممکن است منشأ بسیاری از ناهنجاری ها و بزهکاری در کودک گردد.

آنچه که بیشتر قابل توجه و با اهمیت است بزرگ دانستن و مهم پنداشتن همین توهمات است که به نظر خیلی کوچک جلوه می کند. اتفاقاً بسیاری از کودکان نسبت به همان چیزهایی که بزرگان قابل توجه نمی دانند خیلی هوشیارند، پس بهتر است والدین در رفتار خود خیلی دقیق باشند اعمالی را که اسلام زشت و ناپسند شمرده، پیروانش به آنها دقت و توجه کنند که خیر و صلاح خود و فرزندانشان در آن است. هتاکی والدین به یکدیگر و عیب گویی و ناسزاگویی و ... از شأن انسان های عاقل به دور است. پیامبر اسلام(ص) فرموده است یکی از حقوق فرزند به عهده ی پدر، احترام کردن او به مادر اوست که در مطالب پیش به این حدیث اشاره شد.

گذشته از مسائل فوق که مربوط به سلوک والدین در خانه است مسائل دیگری نیز هست که قابل توجه و عنایت است. البته یادآوری این نکته ضروری می نماید که اکثر خانواده ها و والدین به مسائل اخلاقی و معاشرت به خوبی و رفتار نیکو با یکدیگر توجه دارند و این صفات خوب و پسندیده را به صورت ژنتیک به فرزندانشان منتقل می کنند و تنها معدودی از افراد هستند که در رفتارهای اجتماعی و برخورد با نزدیکان خود از هنجارهای اجتماعی تبعیت نمی کنند.

زن و شوهری که تحت پرچم اسلام زندگی می کنند و نور دیانت خداپرستی در قلبشان تابیده است و به اسلام عشق می ورزند و به پیامبر و خاندانش دل بسته اند، دوست دارند زندگیشان در چهارچوب اسلام محفوظ باشد و می خواهند نسل های سالم داشته باشند، باید محیط منزلشان را از رفتارها و اعمال گرفتار لغزش، منزه نمایند.

اسلام ظرافت کاری هایی دارد که خیلی زیبا و قابل توجه است، آداب و معاشرتی که اسلام به پیروانش آموخته، برای سالم نگه داشتن محیط خانه و جامعه و برای سالم رسیدن این قافله ی بشری به سرمنزل مقصود است، از این روست که برای سلوک در خانه و جامعه ای که در آن زندگی می کند و هم چنین جهانی که امروزه با گسترش شبکه ارتباطات در حکم دهکده است، برنامه ریزی دقیق دارد. به همین جهت حتی آن مسائل ریز و غیر قابل توجه از نظر ما را، مهم دانسته است.

یا أَیها الَّذینَ آمَنُوا لِیستئذِنْکمُ الَّذینَ مَلَکتْ أیمانُکمْ وَ الَّذینَ لَمْ یبُلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلواةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکمْ مِنَ الظَّهیرةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلوةِ الْعِشاءِ...؛(47) ای کسانی که ایمان آورده اید باید آنهایی که سرپرستیشان به عهده ی شماست و آنهایی که به سن بلوغ نرسیده اند در سه وقت هنگام ورود به منزل شما اجازه بگیرند، پیش از نماز صبح و هنگامی که در نیمروز استراحت کرده اید، و بعد از نماز مغرب و عشا....

امام صادق(ع) فرمود:

لایجامِعُ الرَّجُلُ إِمْرَأَتَهُ وَ لاجارِیتَهُ وَ فی الْبَیتِ صَبِی فَإِنَّ ذلِک مِمّا یورِثُ الزِّنا؛(48)زن و شوهر در خانه ای که کودک صدای آنها را می شنود آمیزش نکنند، برای اینکه موجب و مورث فسق می شود.

رسول خدا(ص) فرمود:

وَ الَّذی نَفْسی بِیدِهِ لَوْ أَنَّ رَجُلاً غَشِی إِمْرأَتَهُ وَ فی الْبَیتِ صَبِی مَسْتَیقِظٌ یراهُما وَ یسْمَعُ کلامَهُما وَ نَفَسَهُما ما أَفَلَحَ أَبَدَاً إِنْ کانَ غُلاماً کانَ زانِیاً او جارِیةً کانَتْ زانِیةً؛(49)قسم به او که جانم در یدِ قدرت اوست، اگر زن و شوهری در خانه ای که کودکی صدای آنها را می شنود و بیدار است و آنها را می بیند آمیزش کنند، هیچ گاه آن کودک رستگار نخواهد شد. چه پسر باشد و چه دختر، فاسق خواهند شد.

لازم به یادآوری است که سعی ما در این نوشتار بر آن است که به مسائل کلی اشاره کنیم و علاقه مندان می توانند برای راهنمایی بیشتر، به کتبی که در این زمینه انتشار یافته مراجعه کنند.

فصل نهم

آموزش حیا و عفت

وجه ممیز انسان و تفاوت خوب و بد او در صفات و رفتار و خلق و خوی اوست. نیکی ها با زشتی ها سنجیده می شود، میزان در تشخیص آنها عقل و شرع است، یعنی خوبی ها و بدی ها را یا عقل انسان تشخیص می دهد یا شرع آنها را به انسان معرفی می کند. حیا و عفت نیز از جمله چیزهایی است که هم عقل فطری انسان آنها را می ستاید و هم شرع به آنها اهمیت داده است.

«حیا» عبارت است از شرم که موجب می شود انسان از عملی که سرزنش و ملامت آور است دوری کند و «عفت» عبارت است از پاکدامنی و پارسایی که موجب نزدیکی بیشتر انسان به خدا و خدا به انسان می شود. سرمنشأ حیاپذیری و عفت، خوبی والدین است. همان طوری که در بحث قبلی گذشت که باید پدر و مادر خود حریم عفاف و حیا را نگه دارند و لازم است راه حیا و عفت را به فرزندان نیز بیاموزند و آن دو را به آنها معرفی کنند و مصادیق آنها را بشناسانند که در چه مواردی حیا داشته باشند و عفت را رعایت کنند و دامن خویش را از آلوده شدن به محرمات و پلیدی ها حفظ کنند.

امام علی(ع) فرمود:

مَنْ کساهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یرَ النّاسُ عَیبَهُ؛(50)هرکسی که لباس حیا او را بپوشاند، مردم عیب او را نخواهند دید.

أَلْحَیاءُ یصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبیحِ؛(51)حیا انسان را از اعمال زشت باز می دارد.

امام صادق(ع) فرمود:

لا حَیاءَ لِمَنْ لاإِیمانَ لَهُ؛(52)آن کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.

مصادیق خارجی حیاورزی و عفت پذیری بسیار است. حیا در گفتار، حیا در کردار و همین طور عفت و ... در راستای بندگی هیچ گونه اعوجاج و ناراستی قابل بخشش نیست و آنهایی هم که خود را بنده ی خدا نمی دانند یعنی زیر بار خداپرستی نمی روند، آنها نیز از بی بند و باری و بی حیایی و بی عفتی سودی نمی برند، بلکه خود را بیشتر در مخاطره می اندازند و در نهایت تلاش می کنند خانواده ی خود را از دید و تعرض بیگانه حفظ کنند و تحمل کوچکترین جسارت را به خود ندارند. با این همه، بدون توجه به آینده ی آنها، خود را در مخاطره ی ناخودآگاه و ناخواسته قرار می دهند و نمی دانند که این خودشان هستند که شعله بر خرمن هستی فرزندانشان می زنند و آینده ی آنها را در خطر انحراف و سقوط قرار می دهند و موجب از هم پاشیدگی کیان خانواده ی خود می شوند و اینکه امروزه طبقه ی عصیان گری با عناوین خاصّی در جوامع بروز می کنند که به هیچ خدایی سر تسلیم فرود نمی آورند و سیادت کسی را نمی پذیرند، حاصل همان بی توجهی است و حاصل دستاورد فرهنگ صرفاً مادی است که اربابان دنیاپرست و از خدا بی خبر آن را ترویج می کنند.

ضمانت بقای نسل بشر و ضمانت سالم ماندن جامعه، توجه نمودن به فرامین آسمانی است.

انسان با حیا و عفتش تفسیر می شود و انسانیت منهای این دو معنی ندارد. پس یکی از وظایف مهم پدر و مادر تفهیم حجب و حیا و عفت به فرزندان است و انسان آن گاه از جامعه ی حیوانی متمایز می شود که جامعه ی او، جامه ی عفاف و حیا بر تن داشته باشد.