فصل دهم
تأدیب و تشویق
کودک تا هفت سالگی به محبت نیاز دارد، منظور این نیست که بعد از آن احتیاج به
محبت ندارد. محبت در طول عمر انسان سرمایه ی بقا و حیات اوست و ضمانت سلامتی روح
او، ولی تا هفت سالگی بیشتر باید با او از طریق محبت رفتار کرد و تا آن زمان او
معنی تشویق و تأدیب را درک نمی کند. تنها یک چیز باعث رشد و بالندگی او می شود و آن
ابراز علاقه ی بیشتر و محبت به اوست، او باید تا هفت سالگی بازی کند، پس از آن پدر
و مادر تکالیف دیگری نسبت به او دارند که باید به آنها بپردازند، در راستای این
وظایف، جهت هدایت مستمرّ و حفظ و حراست او، دو روش موجود هست یکی راه تشویق است و
دیگری راه تأدیب.
با ورود کودک به هفت سالگی، دوران سخت و دشوار تربیت او فرا می رسد. زمان مدرسه
رفتن و وارد شدن به جمع دوستان و گروه همسالان، آن هم کودکانی که هرکدام فرهنگ،
اخلاق، خلق و خوی متفاوتی دارند، و هر یک از این عوامل می تواند در خلق و خوی او
تأثیر بگذارد، و اگر والدین اشراف کامل به او نداشته باشند، احتمال دارد زحمات
پیشین آنها هدر رود. در اینجاست که وظیفه ی خطیر و مهم پدر و مادر بیشتر می شود.
تشویق و تأدیب ضرورتش در این مواقع احساس می شود.
ادب و تأدیب دو اصطلاح همگون و هم خانواده است، یکی به معنی تربیت کردن و دیگری
به معنی تنبیه کردن می باشد. اسلام تربیت و ادب آموزی به فرزند را مقدم بر تأدیب و
تنبیه می داند. «ادب» نشان دادن راه و اصول صحیح زندگی است و یاد دادن نحوه ی رفتار
با خود و با دیگران است. تأدیب و تشویق هم باید در همین مسیر باشد. تأدیب هم به دو
نحو امکان دارد که وقتی کودک از مسیر صحیح و راه درست زندگی منحرف شد او را باز
گرداند و یا از ادامه ی راه نادرست باز دارد. یکی اینکه زشتی انحراف را به او نشان
دهد و دیگر اینکه با اعمال درست زشتی راهی را که پیش گرفته و یا عملی که انجام داده
او را بیدار و شرمنده کند و یا اینکه با مقداری تنبیه بدنی که منجر به صدمه دیدن
نباشد و او را متنبه کند وی را تأدیب کند.
دوران تربیت کودک را پیشوایان اسلام، به سه دوره ی هفت ساله تقسیم کرده اند.
امام صادق(ع) فرمود:
دِعْ إِبْنَک یلْعَبُ سَبْعَ سَنینَ، وَ یؤَدَّبُ سَبْعاً، وَ أَلْزِمْهُ
نَفْسَک سَبْعَ سِنینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إلاّ فَإِنَّهُ لاخَیرَ فِیهِ؛(53)بگذار
فرزند تا هفت سالگی بازی کند، و در هفت سال دوم او را پرورش و تأدیب
کن، و در هفت سال سوم خود را بیشتر به او ملزم کن - یعنی بیشتر مواظبش باش - اگر
اصلاح و رستگار شد چه بهتر، وگرنه پس از آن هیچ فایده ای ندارد.
پیامبر اسلام(ص) فرمود:
اَلْوَلَدُ سیدُ سَبْعَ سِنینَ، وَ عَبْدُ سَبْعَ سَنینَ، وَ وَزیرُ سَبْعَ
سنینَ؛(54)فرزند
هفت سال سرور و آقا است، و هفت سال نوکر است و هفت سال وزیر است.
و در حدیث دیگری می فرماید:
وَ یتَعَلَّمُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ؛ و هفت سال حلال و حرام یاد می گیرد.
و در حدیثی می فرماید:
الغُلامُ یلْعَبُ سَبْعَ سِنینَ وَ یتَعَلَّمُ الْکتابَ سَبْعَ سِنینَ وَ
یتَعَلَّمُ الْحَلالَ وَ الحَرامَ سَبْعَ سِنینَ؛(55)فرزند
هفت سال کتاب بخواند و هفت سال حلال و حرام یاد بگیرد.
امام صادق(ع) فرمود:
اَلْوَلَدُ سیدٌ سَبْعَ سِنینَ، وَ عَبْدٌ سَبْعَ سَنینَ، وَ وَزیرٌ سَبْعَ وَ
یتَعلَّمُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ سَبْعَ سِنینَ؛(56)فرزند
هفت سال آقا است و هفت سال برده است و هفت سال وزیر و هفت سال نیز حلال و حرام یاد
بگیرد.
علی(ع) فرمود:
خَیرُ ما وَرِّثَ الاَباءُ الاَبْناءَ الاَدبُ؛(57)بهترین
ارثی که پدران برای فرزندان به جای می گذارند، ادب است.
ادب و تأدیب، باید در راستای پرورش درست و معقول باشد و به نفع دنیا و آخرت کودک
باشد، نه صرفاً برای تقویت روحیه ی مادیگری و دنیاگرایی. اگر پدر و مادری روش های
خوب تربیتی را به نحو صحیح یاد نگیرند، در راهنمایی و تربیت کودک دچار مشکلات
خواهند شد و همین طور اگر پدر و مادر دو طرز تفکر و دو فرهنگ متفاوت داشته باشند،
نمی توانند کودک خود را یکنواخت و در یک مسیر صحیح و مذهبی تربیت کنند، باید ابتدا
آنها در تربیت کودک تفاهم و اتحاد و انفاق داشته باشند تا کودک در انتخاب راه
تربیتی سردرگم نباشد. البته چنین اتفاق و اتحاد و تفاهم امکان نخواهد داشت، جز
اینکه والدین به یک مصدر و منبع تربیتی که عبارت است از مذهب الهی، متکی باشند.
مَشرب و سرچشمه ی فرهنگی و تربیتی آنها باید دین باشد، در این صورت است که آنها می
توانند در تربیت صحیح کودک موفق باشند.
ناگفته نماند پدران و مادران مسلمان وظیفه دارند و مکلف هستند که کودکان را خوب
تربیت کنند و این یک فریضه است. پیشتر یادآور شدیم که فرزندان در دستان پدر و مادر
یک امانت الهی هستند. پس باید این امانت صحیح و سالم به صاحب اصلی اش برگردانده
شود.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
اَکرِمُوا أَوْلادَکمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَهُمْ؛
(58)فرزندان
خود را عزیز بدارید، و آنها را خوب تربیت کنید.
فصل یازدهم
خودداری از اعمال خشونت
پدران و مادرانی که در قِبال کودکان و فرزندانشان احساس مسئولیت می کنند، بدیهی
است که بیشتر دل می سوزانند، و توقع دارند فرزندانشان طبق دلخواه آنها تربیت شوند.
کوچکترین مسامحه را در این راه جایز و روا نمی دارند و تحمل کوچکترین لغزش را از
فرزندانشان ندارند. امکان دارد کودکان و فرزندانی باشند که بعضاً در قالب و چهارچوب
فکری و تربیتی آنها نگنجند و یا دیر در راه تربیتی قرار گیرند و یا اصلاً تمرّد
کنند و شیطنت نمایند. در این صورت احتمال دارد والدین دست به خشونت بزنند و مبادرت
به مجازات آنها کنند و کودکان خود را به تکلّف وادارند، اعمال سلیقه و سخت گیری
کنند.
همان گونه که در گذشته مطرح شد، تربیت فرزند، یک نوع ظرافتکاری و آشنایی به اصول
و روش تربیتی لازم دارد. باید گام به گام پیش رفت. عصبانیت و خشونت که منجر به کتک
کاری و تنبیه سنگین بدنی شود سودمند و مفید نیست. این گونه رفتار کردن، تنش آفرین
است و باعث عصیانگری و ایجاد روحیه ی پرخاشگری در فرزند می شود.
امام رضا(ع) فرمود:
قال بَعضُهُمْ شَکوْتُ إِلی أَبی الْحَسنِ موسی(ع) إِبْناً لی، فَقالَ:
لاتَضْرِبْهُ، وَ أَهْجُرْهُ وَ لاتُطِلْ؛(59)مردی
در حضور حضرت از فرزند خود شکایت کرد، حضرت فرمود: فرزندت را نزن، برای ادب کردنش،
از او قهر کن، ولی مواظب باش، قهرت طول نکشد و هرچه زودتر آشتی کن.
علی(ع) فرمود:
إِنَّ الْعاقِلَ یتَّعِظُ بِأَلاَدَبِ وَ الْبَهائِمُ لایتَّعِظُ إِلاّ
بِالْضَّرْبِ؛(60)پندپذیری
انسان عاقل به وسیله ی ادب و تربیت است، چارپایان و حیوانات اند که تنها با ضرب و
زدن، تربیت می شوند.
پیامبر(ص) فرمود:
رُوِی عَنْ أُمِّ الْفَضْلِ زَوْجَةِ الْعَبّاسِ بْنِ عَبْدِالمُطَّلِبِ
مُرْضَعَةِ الْحُسَینِِ(ع) قالَتْ: أَخَذَ مِنّی رَسُولُ اللهِ(ص) حُسَیناً أَیامَ
رِضاعِهِ فَحَمَلَهُ، فَاراقَ ماءً عَلی ثَوْبِهِ، فَأَخَذْتُهُ بُعْنِفٍ حَتّی
بَلی، فَقالَ(ص): مَهْلاً یا أُمَّ الْفَضْلِ إِنَّ هذِهِ الاِراقَةَ، یطَهِرُّها
فَأَی شَیءٍ یزیلُ هذَا الْغُبارَ عَنْ قَلْبِ الْحُسَینِ؛(61)ام
الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب دایه ی امام حسین(ع) بود. می گوید: پیامبر(ص) حسین(ع)
را که کودک بود از من گرفت و بغل کرد. حسین(ع) لباس او را آلوده کرد، و آن گاه شروع
به گریه کرد. من ناراحت شدم. حضرت فرمود: ام الفضل آرام، این رطوبت با اندکی آب پاک
می شود، و اما اگر کدورتی از این ناراحتی به دل حسین بنشیند، آن وقت چه چیزی این
غبار را از دل او می زداید.
فصل دوازدهم
ادب آموزی
دو معنی در اصطلاح برای ادب بیان داشته اند و در اذهان عامه نیز از این واژه دو
برداشت به ذهن خطور می کند، یکی داشتن خوی خوش و پسندیده؛ دوم، مجازات و تنبیه.
منظور ما در اینجا معنی اول است، یعنی آموختن روش و اخلاق و خصلت های نیک و
پسندیده به فرزندان و انتقال فرهنگ و آداب و رسوم ملل و مذهبی به آنها.
در میان ملل یک سلسله آداب و رسوم و فرهنگ رفتاری که در خور سنت های خودشان است
وجود دارد که به آنها به دیده ی احترام می نگرند و هر فردی که آن آداب و رسوم را
نادیده بگیرد و از آنها تخطی کند، به او به دیده ی نفرت می نگرند و او را فاقد آداب
و تربیت تلقی می کنند. در یک کلام هر کس از محدوده ی انسانی و قانونی خویش تجاوز
کند و به حریم دیگران و اجتماع وقعی ننهد، او را سرزنش می کنند. در اسلام، مصادیق
داشتن ادب و تربیت فراوان است. به عنوان مثال بی احترامی به پدر و مادر و بی
احترامی به دیگران و نادیده گرفتن حقوق آنها بی ادبی است.
امروز که شبکه ی ارتباطات گسترش یافته و از طریق اینترنت راه ارتباط با ملت های
دیگر به سهولت امکان پذیر شده است و بیشتر احساس درآمیختن با آنها مشاهده می شود و
انسان ناگزیر است که با آنها برخورد کند و ارتباط داشته باشد، لازم است با فرهنگ
آنها آشنا گردد و با دیده ی احترام به آنها بنگرد و این را آیین اسلام به ما سفارش
کرده است که با آنها با رفتار خوب و پسندیده برخورد کنیم. مسلمانان نیز باید در
چهارچوب مذهب و محدوده ی شریعت خود قدم بردارند و رفتار و کردار خود را با آن وفق
دهد و آنچه که در مذهب ادب پنداشته شده است فراگیرد و همان را به فرزندان خویش
انتقال دهد و از وظایف بارز و مهم والدین توجه به این امر مهم و یاد دادن آن به
فرزندان است.
امام علی(ع) فرمود:
خَیرُ ما وَرِّثَ الاَباءُ الاَبْناءَ الاَدبُ؛(62)بهترین
چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می گذراند، ادب است.
امام باقر(ع) فرمود:
نَظَرَ أَبی إِلی رَجُلٍ وَ مَعَهُ إبْنُهُ یمْشی وَ الاِبْنُ مَتِّکئٌ عَلی
ذِراعِ الابِ، قالَ: فَما کلَّمَهُ أَبی مَقْتاً لَهُ حَتّی فارَقَ الدُّنْیا؛(63)پدرم
مردی را دید که به همراه پسرش راه می رفتند و پسر به بازوی پدر تکیه داده بود،
گوید: تا پدرم زنده بود با آن مرد سخن نگفت.
امام علی(ع) فرمود:
مَنْ قَلَّ أَدَبُهُ کثُرَتْ مَساوِیةُ؛(64)هرکس
ادبش اندک باشد، زشت کاری هایش بیشتر می شود.
امام صادق(ع) فرمود:
رَحِمَ اللهُ والِداً أَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ؛(65)خداوند
رحمت کند کسی را که در کار نیک فرزندش اقدام کند.
مسائل و موارد ادب در منابع اسلامی و در کتب اخلاقی و تربیتی فراوان بیان شده
است باید برای به دست آوردن آنها به مجالس وعظ و کتب مربوط مراجعه کرد. انسان
مسلمان باید مؤدب باشد که غفلت موجب پشیمانی و ندامت می گردد.
فصل سیزدهم
آموختن سخنان حکیمانه
در میان مسلمانان و در جوامع گوناگون و مختلف، انسان ها و بزرگانی درخشیده اند و
از تجربه های خویش و اندوخته های علمی و اخلاقی و تربیتی خود برای انسان ها سخن ها
گفته اند. مانند زنبور عسل پرکشیده از روی گلستان ها و گلخن ها عبور کرده، طرق
هموار و ناهموار را پیموده اند و حاصل کنکاش و کوشش های علمی خود را در اختیار
آیندگان قرار داده اند، از پیشوایان آسمانی گرفته تا علما و دانشمندان، همه و همه
مطالب ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته اند.
بهره برداری و استفاده از آنها و انتقال آنها به فرزندان در سالم نگه داشتن و
تربیت خوب آنها مفید و ارزشمند است. چه بسیار سخنان که در لابه لای کتب ثبت و ضبط
شده است از قرآن گرفته و سایر کتاب های آسمانی تا کتاب های اندیشمندان، پر است از
سخنان حکیمانه که هیچ انسانی نمی تواند بی نیاز از آنها باشد.
امام علی(ع) در جمعی حضور داشتند و فرزندانش حسن و حسین نیز در آن جمع بودند و
حضرت با آنها بحث علمی می فرمود و همچنین سؤالاتی از آن دو می پرسید و هر یک از
آنان با عباراتی کوتاه جواب های حکیمانه می دادند. سپس حضرت متوجه یکی از اصحاب خود
شد و فرمود:
عَلِّموا هذِهِ الْحِکمَ أَوْلادَکمْ فَإِنَّها زِیادَةٌ فِی الْعَقْلِ وَ
الْحَزْمِ وَ الرَّأی؛(66)این
سخنان حکیمانه را به فرزندان خودتان بیاموزید، زیرا موجب تقویت عقل و مآل اندیشی و
رأی صائب آنان می گردد.
از زبان مبارک امام علی(ع) پیرامون حکمت مطالب فراوان نقل شده است که به چند
نمونه اشاره می شود:
عَلَیک بِالْحِکمَةِ فَانَّها الْحُلْیةُ الفاخِرَةُ؛(67)بر
تو باد به فراگیری حکمت، زیرا که آن لباس گرانقیمتی است.
کلُّ شَیءٍ یمُلُّ ما خَلا طَرائِفَ الْحِکمْ؛(68)همه
چیز ملال آور است، جز ظرایف حکمت ها.
أَلْحِکمَةُ شَجَرةٌ تُنْبِتُ فِی الْقَلْبِ وَ تَثْمِرُ عَلَی اللِّسانِ؛(69)حکمت
درختی است که در دل می روید و در زبان بار می دهد.
پند و اندرز
قوام و پایداری حیات بشری به پند و اندرز وابسته است، هیچ انسانی از پند و اندرز
بی نیاز نیست. یکی از وظایف انسان ها و حق آنها به یکدیگر نصیحت و یادآوری و تذکر
است، تذکر خوبی ها و بدی ها، پرهیز دادن دیگران از گرفتار شدن به بدبختی ها و به
چیزهایی که امکان دارد ناآگاهی و فراموشی به آنها موجب بدبختی جبران ناپذیر برای
انسان باشد.
پند، بهترین راهی است که برای تربیت صحیح فرزند مفید است و آن هم برای خود راه و
روشی دارد. بیان خوبی ها و نشان دادن نتایج وخیم زشتی ها و انحراف ها به صورت نقل
داستان و قصه، بیان سرگذشت گذشتگان، از خوبی و بدی و ...
یکی از روش های خداوند برای تربیت انسان ها، بلکه همه ی روش هایی که در قرآن قید
شده جنبه ی اندرز و پند و نصیحت دارد. در یکی از خطابات خود به پیامبر اسلام(ص) می
فرماید:
وَ ذَکرْ فَإِنَّ الْذِّکری تَنْفَعُ الْمُؤمِنینَ؛(70)یادآوری
کن که یادآوری به مؤمنان سود بخشد.
یا أَیهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْکمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکمْ وَ شِفاءٌ لِما فی
الصُّدورِ وَ هُدَی وَ رَحْمَةٌ لِلمؤمِنینِ؛(71)ای
مردم! از جانب خداوند موعظه و اندرزی و شفای دردهای درونی شما و نیز برای مؤمنان
هدایتگر و رحمتی آمد.
پند و اندرز اگر معقول باشد و منطقی و دور از تحکم و فرمانروایی، موجب حیات و
ماندگاری دل هاست و صیقل بخش روح و جلادهنده قلب هاست.
البته انسان ناصح و والدینی که این روش را اتخاذ می کنند، باید به زمان و وقت و
اقتضای موقع نصیحت توجه کنند. لجاجت و درشتی و عصبانیت و عتاب و خطاب تند و خشن
بدترین نحوه ی اندرزدهی است و همین طور وضعیت و موقعیت کودک و فرزند نیز باید
ملاحظه شود. بهترین روش آن است که انسان بدون زمینه ی قبلی و بدون غرض آن را انجام
دهد. اگر انسان خلافی از کودک خویش ببیند، باید قُبح آن را متذکر شود. ناگفته نماند
نباید پند و اندرز با ملامت و سرزنش یکسان شود که دو مقوله جدا از هم هستند. تذکر
برای فرزند متخلّف با اندرز عادی که جهت پیش گیری انجام می گیرد فرق دارد. اندرز می
تواند در جمع کودکان و خانواده باشد و در هر موقع مناسبی که امکان داشته باشد انجام
گیرد و بهتر است در موارد خاص که فرزند احتیاج به تذکر دارد در خفا انجام گیرد و به
دور از جمع و به دور از حضور فرد یا افرادی که فرزند دوست ندارد آنها متوجه شوند.
پیامبر اسلام(ص) می فرماید:
از نصیحت فرزند در حضور دیگران خودداری کنید، که نه تنها نتیجه بخش نیست، بلکه
موجب لجاجت فرزند می شود.(72)
امام علی(ع) فرمود:
نُصحُک بَینَ الْمَلاِ تَقریعٌ؛(73)نصیحت
تو در حضور دیگران، سرزنش است.
پرهیز از ملامت
در بحث گذشته نقش اندرز و پند را بیان کردیم، یکی از اثرات مهم آن را که در این
قسمت مورد توجه قرار می دهیم این است که پند و اندرز جلوی کارهایی را که انسان به
خاطر آنها سرزنش می شود می گیرد. خداوند متعال در قرآن، یکی از وظایف رسول خدا را
بشارت و انذار معرفی کرده است، «بشارت» برای عاقبت نیک و زیبا و کارهای خوب و
«انذار» برای نتایج زشت افعال قبیح، سپس خداوند در جای دیگر به پیامبر می فرماید:
پیامبر! وظیفه ی تو تنها ابلاغ است. بشارت و انذار کار توست.(74)
وقتی که امت متوجه نتایج و عاقبت کارهایشان شدند دیگر تکلیفی ندارند، جز اینکه
پیوسته تذکر بدهی. وقتی که انسان ها به وظایف خود آشنا باشند و بشارت و انذار داده
شوند، کم تر دچار خطا می شوند، و در صورت ارتکاب به خطا دیگر نیازی به سرزنش و
ملامت ندارند، زیرا اگر جرم بزرگی مرتکب شود کارش با دادگاه و حاکم است، بنابراین
نیازی به سرزنش ندارد. در مباحث فقهی هم فرموده اند با مجرم غیر از مجازات قانونی
نباید برخورد شود. در فرزند نیز همین طور است، اگر راه ها خوب نشان داده شوند تذکر
و موعظه و پند در وقت خود و پیش از بروز واقعه ای بزرگ انجام گیرد. در صورت ارتکاب
به خلاف جزیی نباید سرزنش شود. از سرزنش و ملامت با درشتی و تحکم و عصبانیت و به رخ
کشیدن خدمات پیشین و یا به رخ آوردن دیگران، نهی شده است.
امام علی(ع) فرمود:
أَلاِفْراطُ فِی المَلامَةِ یشِبُّ نارَ اللِّجاجَةِ؛(75)افراط
در سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می کند.
پس پدر و مادر در آغاز باید خلاف فرزندان را نادیده بگیرند، ولی بیشتر مراقبت
کنند قُبح کارهای خلاف را و عاقبت زیانبار آنها را به فرزندان متذکر شوند و در
مقابل خلافکاری از سرزنش و ملامت زیاد پرهیز کنند. موجب جرأت پیدا کردن آنها به
والدین نشوند که پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
رَحِمَ اللهُ مَنْ أَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ وَ هُوَ یعْفُو عَنْ سَیئِتِهِ؛(76)خدا
بیامرزد آن کس را که یاری فرزندش کند و از خطایش بگذرد.
فصل چهاردهم
علم آموزی
سعادت و نیکبختی انسان در آینده و در هر موقعیتی که باشد، بستگی به دانش و علم و
سواد او دارد. عنایت و توجه اسلام در عصر خود به علم و علم آموزی از اهمیت و عظمت
این دین آسمانی خبر می دهد. در هیچ کتابی به اندازه ی کتاب آسمانی اسلام و کتب
روایتی و حدیثی به علم بها و ارزش نداده اند. کدام سخنی بالاتر از سخن خداوند که می
فرماید: انسان را آفرید و آن گاه به او بیان و علم آموخت و به وسیله ی قلم به او
دانش بخشید. یا در جایی فرمود: آیا دانش ورزان و عالمان با جاهلان یکسان اند؟!
امروز با پیشرفت دنیا و به وجود آمدن تمدن نوین جای هیچ درنگ و شبهه ای باقی نمی
ماند و ضرورت علم آموزی را به وضوح نشان می دهد.
لذا بهترین زمان فراگیری علم و دانش اندوزی از زمان هفت سالگی کودک در اسلام
معرفی شده است. پدران باید این فرصت را غنیمت بدانند و این مجال را از فرزندان دریغ
نکنند و آنها را به سوی مدرسه، راهنمایی و تشویق کنند و نگذارند آینده ی آنها به
خاطر بیسوادی تباه شود و آنها را از این نعمت بزرگ محروم نسازند.
امام صادق(ع) فرمود:
ألْغُلامُ یلْعَبُ سَبْعَ سِنینَ، وَ یتَعَلَّم الکتابَ سَبْعَ سِنینَ، وَ
یتَعَلَّم الحَلالَ وَالحَرامَ سَبْعَ سِنینِ؛(77)فرزند
در هفت سالگی خواندن و نوشتن فرا گیرد، و هفت سال نیز به فراگیری حلال و حرام
بپردازد.
امام علی(ع) فرمود:
مَنْ لَمْ یتَعَلَّمْ فی الصِّغَرِ لَمْ یتَقَدَّمُ فی الْکبَرِ؛(78)کسی
که در کودکی درس نخواند، در بزرگی رهبر و پیشوای مردم نمی شود.
بیشتر در اسلام تأکید شده است به فراگیری علومی که موجب نجات خود انسان در دنیا
و آخرت باشد، و عمر خود را در تحصیل علومی که نفع ندارد ضایع نکند. امام صادق(ع) در
تفسیر آیه ی «فلینظر الانسان الی طعامه» تعبیر فرموده اند از طعام به علم. آری، علم
مبرم ترین غذای انسان است. پیشرفت علوم دنیوی امروز این امکان را به انسان می دهد
که در تحصیل علوم جدید عقب نماند، چون اقدام به آموختن علوم بیشتر وقت انسان را می
گیرد و مانع از آن می شود که انسان به چند علم در کنار هم بپردازد، لذا تا امکان
دارد انسان نباید در کسب معارف دینی کوتاهی کند. پس از فراگیری علوم دنیوی باید به
علوم الهی نیز توجه کند و بُعد معنوی خویش را نیز تقویت کند.
درس خداپرستی
در این قسمت سخن فراوان است، نمی شود در چندین سطر، بحث با آن عظمت را آورد.
خداپرستی یک جمله بیش نیست. یعنی بنده ی خدا بودن، و نفی کردن همه ی خدایان و قرار
گرفتن در اشراف نور حق که هیچ کس جذابتر و دوست داشتنی تر از او نیست و هیچ محبوبی
چون او تا ابد ماندگار و باوفا نیست و هیچ موجودی چون او برازنده ی پرستش نیست،
جمله هستی طفیلی اوست. وظیفه و تکلیف اصلی و فطری انسان، شناختن دقیق او و شناساندن
اوست.
آنچه پدران و مادران باید بیشتر وقت خود را برای فرزندان مصروف دارند، کاشتن بذر
خداپرستی در نهاد و نهان کودک است. موجودی به نام فطرت در درون پاک کودک خدا را
فریاد می کند. هیهات که این فریاد خاموش شود، از همان آغاز تولد کودک، فهم و شعور و
عقلش پا می گیرد و شکوفا می شود. عسل شیرین خداپرستی باید به کام او ریخته شود.
شناساندن خداوند و پرستش خداوند دو مقوله هستند. که این قسمت بعدی بیشتر توجه و
عنایت می طلبد، باید کودک را پیوسته در مسیر خداپرستی حفظ کرد و او را در این مسیر
یاری کرد.
اسلام عنایت دارد که کودک از هفت سالگی بتدریج به سوی عبادت کردن کشانده شود یکی
از اصحاب امام صادق(ع) می گوید از حضرت پرسیدم که کودک از چه سنی شروع به نماز
خواندن کند و یا نماز به او یاد داده شود؟ فرمود: از هفت سالگی.
یکی از دعاهای حضرت ابراهیم(ع) این است که می فرماید:
خدایا! فرزندان مرا از نمازگزاران قرار بده.
در حدیثی از رسول خدا(ص) چنین می فرماید:
وَیلٌ لاِطْفالِ آخِرِ الزَّمانِ مِنْ آبائِهِم فَقیلَ یا رَسُولَ اللهِ مِنْ
آبائِهِمُ الْمُشْرکین؟! فَقالَ: لا، مِنْ آبائِهِمُ الْمُؤْمِنینَ
لایعَلِّمُونَهُمُ شَیئاً مِنَ الْفَرائِضَ، وَ إذا تَعلَّموا أَوْلادَهُمْ
مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یسیرٍ مِنَّ الدُّنْیا فَأَنَا مِنْهُمْ
بَرئٌ وَ هُمْ مِنِّی برئٌ؛(79)وای
بر پدران فرزندان آخرالزمان گفتند: ای پیامبر! از پدران مشرکشان؟ فرمود: نه! از
پدران مؤمن که چیزی از واجبات دینی به آنها یاد نمی دهند و اگر اولادشان بخواهند
چیزی یاد بگیرند، مانع آنها می شوند و به اندک چیزی از دنیا از آنها راضی می شوند و
ما از آنها بیزاریم و آنها از من.
و در جای دیگر می فرماید:
إِفْتَحُوا عَلی صِبیانِکمْ اَوَّلَ کلَمَةٍ لاإِلهَ إلاّ الله؛(80)زمانی
که کودکانتان زبان می گشایند لااله الاالله را به آنها یاد بدهید.
مسلمان ها در این قسمت نباید کوتاهی کنند. باید خود و فرزندانشان با معارف بلند
الهی و قرآنی آشنا شوند و از خواندن کتاب های مذهبی و از رفتن به مجالس موعظه و
محافل دینی و مراسم های مذهبی کوتاهی و دریغ نکنند. تلاش کنند محبت خداوند و اولیای
او در دوران کودکی در دل آنها ریشه کند که سعادت دنیا و آخرت آنها در این است.
این بُعد از تربیت خیلی ظرافتکاری و هنرمندی طلب می کند. باید خیلی با حوصله و
بدون تکلّف و تحکم و با بردباری با فرزند رفتار شود که خدای ناکرده از دین و مذهب
دلسرد نشود و باید بسیار منطقی و معقول انجام گیرد، به دور از تهدید و فشار.
نتیجه گیری
همان گونه که در خلال بحث های مختلف که طی چهارده بخش بیان گردید، تمام اقوام و
ملل در طول تاریخ به یک نتیجه کلی دست یافته اند که برای تربیت نسل آینده، باید دقت
و مراقبت و کوشش لازم را انجام دهند وگرنه به نتایج مثبت و دلخواه نخواهند رسید. با
توجه به اینکه اکثریت مردم ایران مسلمان هستند و پیرو کامل ترین دین الهی می باشند،
این آیین از طریق آموزه های دینی که از زبان پیامبر گرامی اسلام(ص) و پیشوایان
معصوم(ع) بیان گردیده، خطوط کلی در رابطه با مسائل تربیتی که سرنوشت ساز هست را
بیان نموده است.
امید است پدران و مادران گرامی، با به کار بستن این آموزه ها، در راه تربیت صحیح
فرزندانشان که آینده سازان کشور هستند، موفق و مؤید باشند.
ان شاء الله
کتابنامه
*قرآن مجید.
*نهج البلاغه.
1. اصول اساسی فن تربیت، ایرانشهری.
2. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی.
3. آداب الزواج فی الاسلام، هشام بن قبلان.
4. جعفریات.
5. وسائل الشیعة، شیخ محمدحسن حرّ العاملی.
6. الکافی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی.
7. تحف العقول، ابی محمد الحسن بن علی بن الحسین ابن شعبه حرانی.
8. غررالحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی.
9. محجة البیضاء، ملامحسن فیض کاشانی.
10. مستدرک الوسائل، حاج میرزا حسین نوری.
11. مجموعه ورّام، امیر زاهد ابوالحسن ورّام.
12. کنزالعمال، لعلاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی.
13. رسالت الحقوق، قپانچی.
14. انوار البهییه.
15. اولین دانشگاه، آخرین پیامبر، سید رضا پاک نژاد.
16. مکارم الاخلاق.
17. تاریخ یعقوبی.
18. هدایة الاحباب.
19. مجله راه زندگی، سال اول، شماره ی یازدهم.