«تقوا»
21 ـ بخشى از سخنان امام ـ ع ـ درباره پرهيزكارى:
«اتَّقُوا اللهَ عِبادَ اللهِ وَ جِدُّوا فِى الطَلَبِ وَ تِجاهَ الهَرَبِ وَ
بادِرُوا العَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَقَماتِ وَهادِمِ اللَّذّاتِ، فَإنَّ
الدُنْيا لا يَدُومُ نَعيمُها وَلا تُؤْمَنُ فَجِيعُها وَلا تُتَوَقّى مَساوِيها،
غُرُورٌ حائِلٌ و سِنادٌ مائِلٌ، فَاتَّعِظُوا عِبادَ اللهِ بِالْعِبَرِ
وَاعْتَبِرُوا بِالأَثَرِ وَازْدَجِرُوا بِالنَّعَمِ وَانْتَفِعُوا بِالْمَواعِظِ،
فَكَفى بِاللهِ مُعْتَصِماً وَنَصِيراً وَكَفى بِالْكِتابِ حَجيجاً وَخَضيماً
وَكَفى بِالجَنَّةِ ثَواباً وَكَفى بِالنّارِ عِقاباً وَوَبالا.»
«اى بندگان خدا، از نافرمانى در برابرش بپرهيزيد. و براى تحقّق خواسته هاى خويش
كوشش نماييد و از كارهاى ناروا بگريزيد و قبل از اينكه سختيها بشما رو آورد و به
آغوش مرگ بيفتيد به كارهاى نيك مبادرت ورزيد. همانا نعمت هاى دنيا زودگذر و
ناپايدار است و كسى از خطرها در امان نيست و مصون از بدبختيها نخواهد بود، فريب
خوردن دنيا مانع خوشبختى است و تكيه كردن بر آن سست و بى اساس است. اى بندگان خدا
پند پذير باشيد و عبرت گيريد، و از تاريخ گذشتگان درس زندگى بياموزيد، نعمت ها
(خوراكيها و ...) شما را مشغول نكند و از آخرت باز ندارد، از پندها و موعظه ها بهره
گيريد، خدا در نگهدارى و يارى دادن به شما كفايت مى كند و براى راهنمايى شما و حجت
در برابر دشمنانتان قرآن نيز كافى است، بهشت اجر و مزدى تمام براى نيكوكاران است و
جهنم و آتش كيفر و عقابى مكفى براى تبهكاران.»
«چگونگى ورود به نماز»
22 ـ امام حسن مجتبى ـ ع ـ هرگاه مى خواست نماز بپا دارد، بهترين لباسهاى خويش
را مى پوشيد، بعضى از آن حضرت سبب آن را پرسيدند.
قال ـ عليه السلام ـ : «إنَّ اللهَ جَميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ فَأَتَجَمَّلُ
لِرَبّى وَقَرَأَ: يا بَنى آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد.»
«همانا خداوند زيبا است (منبع و مجمع همه زيباييها است) و زيبايى را دوست دارد و
چنانچه من در وقت اقامه نماز لباس زيبا به تن مى كنم فقط بخاطر پروردگار و خالقم مى
باشد. در آن هنگام آيه شريف ذيل را خواند:
اى انسانها به هنگام عبادت خداوند، لباسهاى زيبا و زينتى خود (بهترين
لباسهايتان) را بپوشيد.
«دعاى قنوت»
23 ـ ابى الجوزاء مى گويد: خدمت امام مجتبى ـ ع ـ بودم كه مى فرمود:
«رَبِّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ وَعافِنى فيمَنْ عافَيْتَ وَتَوَلَّنى فيمَنْ
تَوَلَّيْتَ وَبارِكْ لى فيما أَعْطَيْتَ وَقِنى شَرَّ ما قَضَيْتَ إِنَّكَ تَقْضى
وَلا يُقْضى عَلَيْكَ إِنَّهُ لا يُذِلُّ مَنْ والَيْتَ تَبارَكَ رَبَّنا
وَتَعالَيْتَ.»
«پروردگارا! مرا به راه كسانى هدايت كن كه خود آنها را هدايت فرمودى، و سلامتى
را آن گونه عنايت كن كه به آنها عنايت كردى و دوست بدار مرا همانطورى كه آنها را
دوست داشتى و بركت ده در آنچه بر من ارزانى داشتى و نگهدار مرا از شرّ و بدى آنچه
حكم كردى ـ در سايه اعمال زشت بعضى از شرور، به صورت طبيعى سراغ انسان مى آيد كه
عكس العمل افعال و كردار شخص است ـ همانا تو حاكم بر همه اشيائى و هيچ چيز بر تو
غالب نخواهد بود، پروردگارا خوار و ذليل نمى شود كسى را كه تو دوست بدارى، پاك و
منزه و بلند مرتبه است پروردگار ما.»
«چگونگى ورود به مسجد»
24 ـ امام مجتبى ـ ع ـ به هنگام ورود به مسجد، سر را به طرف آسمان بلند مى كرد و
مى فرمود:
«اِلهى ضَيْفُكَ بِبابِكَ يا مُحْسِنُ قَدْ أَتاكَ المُسِىء، فَتَجاوَزْ عَنْ
قَبيحِ ما عِنْدى بَجَميلِ ما عِنْدَكَ يا كَريمُ.»
«پروردگارا مهمان تو، جلو در خانه ات ايستاده است. اى نيكوكار، بنده تباهكار و
بدرفتار به درگاهت شتافته، از زشتيهايى كه مرتكب شده به خاطر زيباييهايى كه در نزد
تو است، درگذر و ببخش، اى بخشنده و كريم.»
«فوايد رفت و آمد به مسجد»
25 ـ قال المجتبى ـ عليه السلام ـ :
«مَنْ أَدامَ الاخْتِلافَ إلَى المَسْجِدِ أَصابَ إحدى ثَمانِ: آيَةً مُحْكَمةً،
وَأَخاً مُسْتَفاداً وَعِلْماً مُسْتَطْرِفاً، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَكَلِمَةً
تَدُلُّ عَلَى الهُدى، أَوْ تَردُّهُ عَنْ رِدى وَتَركَ الذُنُوبِ حُبّاً أَوْ
خَشْيَةً.»
«كسى كه به مسجد رفت و آمد (تردّد) داشته باشد، بر يكى ـ يا بيشتر ـ از نعمتهاى
هشتگانه دسترسى پيدا خواهد نمود:
1 ـ استدلال هاى استوار و محكم در امور دينى خود (اعتقادى، فقهى، سياسى و...);
2 ـ دستيابى به دوستان سودمندى كه تردّد با آنها مايه بهرهورى است;
3 ـ معلومات و دانش تازه و شگفت انگيز;
4 ـ رحمت و نعمتى كه چشم براه اوست;
5 ـ دستيابى به سخنان هدايت كننده اى كه شخص را به راه راست رهبرى مى كند;
6 ـ دسيابى به مطالبى كه انسان را از پستيها و ضد ارزشها دور مى دارد;
7 ـ دورى از گناه و محرمات يا بدان جهت كه ترك گناه را دوست مى دارد;
8 ـ دورى از گناه و محرمات يا بدان جهت كه مى ترسد يا گرفتار عقوبت الهى شود يا
آبرو و حيثيت خود را با انجام گناه از بين ببرد.»
«توجه به قيامت»
26 ـ گاهى امام ـ ع ـ را محزون و اندوهگين مى ديدند، بطورى كه اشكهاى چشم امام ـ
ع ـ بر روى صورتش جارى بود، از آن حضرت مى پرسيدند: چرا شما محزونيد و گريه مى
كنيد؟! و حال آن كه شما وارث پيامبر و وصى او هستيد، فرمود:
«إنّما أبْكى لِخِصْلَتَيْنِ: لَهَوْلِ المَطْلَعِ، و فِراقِ الأحِبَّةِ.»
«گريه من براى دو چيز است: 1 ـ وحشت از ورود به صحنه قيامت 2 ـ جدايى از دوستان
و عزيزانى كه انسان بدانها وابسته و علاقمند است.»
«رمضان ماه آزمايش»
27 ـ «مَرَّ ـ عليه السلام ـ فِى يَوْمِ فِطْر بِقَوْم يَلْعَبُونَ
وَيَضْحَكُونَ، فَوَقَفَ عَلى رُؤُوسِهِمْ فَقالَ: إِنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ
رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرْضاتِهِ،
فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا، فَالْعَجَبَ كُلَّ العَجَبِ
مِنْ ضاحِك لاعِب فِى اليَوْمِ الَّذى يُثابُ فيهِ المُحْسِنُونَ وَيَخْسَرُ فيهِ
المُبْطِلُونَ، وَأيْمُ اللهِ لَوْ كُشِفَ الغِطاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ المُحْسِنَ
مَشْغُولٌ بِإحْسانِهِ وَالمُسىءَ مَشْغُولٌ بِإساءَتِهِ، ثُمَّ مَضى.»
«روز عيد فطرى بود، امام مجتبى ـ ع ـ به جمعى كه مشغول به بازى و خنده بودند
برخورد، بالاى سر آنان ايستاد و فرمود:
خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه و بهره بردارى براى مخلوق خويش قرار داده كه
با اطاعت و بندگى بر يكديگر پيشى و سبقت گيرند و خشنودى خداى را به دست آورند،
گروهى سبقت جستند و مسابقه را بردند و گروهى ديگر عقب ماندند و متضرر شدند. شگفت و
تعجب از آنانى است كه در روز پاداش گرفتن نيكوكاران و زيان ديدن بى هدفان، به خنده
و لهو و لعب پرداخته اند. به خدا قسم اگر حجابها بركنار شود خواهيد ديد نيكرفتار به
نيكى خويش مشغول است و بدكردار به رفتار بدش گرفتار; يعنى قيامت خويش را بچشم خود
مى بيند و نتايج رمضان را مشاهده مى كند.
سپس آنها را به حال خويش گذاشت و رفت.»
«چاره انديشى ترك گناه»
28 ـ مردى خدمت امام مجتبى ـ ع ـ رسيد، عرض كرد: من بنده اى گنه كارم و نمى
توانم گناه نكنم. اى فرزند پيامبر خدا، مرا پند و اندرز ده و موعظه كن. حضرت فرمود:
«اِفْعَلْ خَمْسَةَ أَشْياء وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، لا تَأْكُلْ رِزْقَ اللهِ
وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَاطْلُبْ مَوْضِعاً لا يَراكَ اللهُ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ،
وَاْخْرُجْ مِنْ وِلايَةِ اللهِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَإذا جاءَ مَلِكُ المَوْتِ
لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَإذا دَخَلَكَ
مالِكُ النّارِ فَلا تَدْخُلْ فِى النّارِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ.»
«چنانچه نمى توانى ترك گناه كنى، پنج كار را انجام بده و هر چه مى خواهى گناه
كن:
1 ـ روزى خداى را نخور.
2 ـ گناه را در جايى انجام ده كه خداوند تو را نبيند.
3 ـ از سرزمين خدا خارج شود (و برو به جايى كه در زير سلطه و قدرت خداوند
نباشد!).
4 ـ آنگاه كه فرشته مرگ خواست جانت را بگيرد او را از خود دور كن.
5 ـ هنگامى كه مالك دوزخ خواست تو را داخل آتش كند، پس با قدرت ايستادگى كن و
داخل نشو.
اين پنج عمل را انجام بده و هر چه خواستى گناه كن.»
«رذائل اخلاقى» (تكبّر، حرص، حسد)
29 ـ قال المجتبى ـ عليه السلام ـ :
«هَلاكُ النّاسِ فِى ثَلاث: الكِبْرُ وَ الحِرْصُ وَ الْحَسَدُ، فَالكِبْرُ
هَلاكُ الدينِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْليسُ وَ الحِرْصُ عَدُوُّ النَفْسِ وَ بِهِ
أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الجَنَّةِ وَ الحَسَدُ رائِدُ السُوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قابيلُ
هابيلَ.»
«در مورد آثار شوم بعضى از رذائل اخلاقى، امام مجتبى ـ ع ـ فرمودند:
«سه چيز مردم را به هلاكت مى رساند: تكبّر، حرص و آز، حسد. خود را بزرگ پنداشتن،
دين انسان را از بين مى برد، همانطورى كه شيطان تكبر كرد و دينش نابود شد و منفور
گرديد. حرص و آز دشمن شخصيت هر فرد است همانطور كه آدم ابوالبشر بواسطه حرصى كه در
وى بوجود آمد، از بهشت رانده شد. حسد (آرزوى زوال نعمت از ديگران) راهبر بدبختيها و
تيره روزيهاى است، بواسطه حسد قابيل هابيل را كشت.»
«بخل»
30 ـ قال الامام الحسن ـ عليه السلام ـ :
«البُخْلُ جامِعٌ لِلْمَساوى وَالعُيُوبِ وَ قاطِعُ لِلْمَوَدّاتِ مِنَ
القُلُوبِ.»
«بخل سرآمد همه بديها و زشتيها است، كه محبت و دوستى را از دلها جدا مى نمايد.»
مردى پرسيد صفت بخل چيست؟
فقال ـ عليه السلام ـ : «هُوَ أَنْ يَرَى الرَجُلُ ما أَنْفَقَهُ تَلِفاً
وَأَمْسَكَهُ شَرَفاً.»
« در جواب آن مرد فرمود: بخل آن است كه انسان آنچه را جمع مى كند شرف بداند، و
هرچه را انفاق مى كند تلف بشمارد.»