پرتوی از فضائل اميرمؤمنان، علی عليه‌السلام در حديث

آيت اللّه العظمى لطف الله صافى گلپايگانى

- ۱ -


سخن پيامبر

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم

علي وشيعته هم الفائزون يوم القيامه

علـي و پيـروانش در روز قيامت رستــگاران‌اند.

سخن مترجم

و ايـاه نستعيـن

گفتن و نوشتن درباره شخصيتي كه برتر از وصف، بالاتر از انديشه و والاتر از جوهر كلام است و فضايل و مناقب ارزنده اش به قدري زياد و فراوان است كه قابل احصاء و احاطه نيست، كاري بسي دشوار، بلكه بدون هدايت خداوند سبحان غير ممكن است.

در حديثي از پيامبر اقدس صلي‌الله‌عليه‌وآله به اميرمؤمنان علي عليه‌السلام آمده است:

اي علي! جز خدا و من كسي تو را آن‌سان كه شايسته است، نشناخت.1

ابعاد مختلف و به ظاهر متضاد وجود ذي جود آن حضرت را كسي مي‌تواند درك و توصيف كند كه از او بالاتر باشد يا همتاي او. و به مصداق كلام معروف: «معرِّف بايد اجلي از معرّف باشد» چه مي‌تواند بگويد انسان ملكي درباره انساني ملكوتي كه «فضائلش به شماره نمي‌آيد»؟2 و بنابراين فرمودة رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله «اگر جنگل‌ها همه قلم و درياها همه مركب و پريان شمارشگر و انسان‌ها نگارگر شوند، نمي‌توانند فضائل علي بن ابي‌طالب را برشمرند.»3

از اين رو، بي‌ترديد بهترين ومستندترين منبع براي شناخت علي

عليه‌السلام، قرآن مجيد و سخنان نغز و شيرين رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله است.

با توجه به آنچه گفته شد بسياري از نويسندگان بهتر آن ديده‌اند كه سيماي درخشنده امير مؤمنان عليه‌السلام را در آينة احاديث نبوي به نظاره بنشينند و بنگرند معلم و مربي امير مؤمنان عليه‌السلام آن حضرت را چگونه معرفي و توصيف مي‌كند.

يكي از عالمان برجسته كه بيان فضائل، ويژگي‌ها و برجستگي‌هاي امام امير المؤمنين علي رامدنظر داشته و به بازشماري قطره‌اي از درياي بيكران فضائل امام عليه‌السلام از لسان گهربار نبيّ مكرّم صلي‌الله‌عليه‌وآله از كتب و منابع عامه پرداخته است، آيت الله العظمي حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني دام ظله الوارف است.

چرا اين كتاب را ترجمه كرديم؟

چون ترجمة اين گونه كتاب‌هاي پر ارج براي شيعياني كه نمي‌توانند از منابع عربي استفاده كنند، سود بخش خواهد بود. زيرا ماية استواري ساختارهاي اعتقادي و داد و اعتماد آنان شده و به جانشان نورانيت و به دلشان صفا و به انديشه‌شان روشنايي و به خود آنان آگاهي مي‌بخشد، صاحب اين قلم از سر عشق و ارادتي كه به سرور پرهيزكاران و اميرجانِ مؤمنان داشت، و بر حسب وظيفه، با استمداد از عنايت ايزدي به ترجمة آن پرداخت تا آن عده از برادران و خواهران ايماني كه بهرة كافي از زبان عربي ندارند از اين كتاب ارزشمند بي‌نصيب نمانند.

كاري كه ما در اين اثر انجام داده‌ايم

علاوه بر پيش‌گفتار ترجمه، چون احاديث كتاب فاقد تيتر و خود كتاب

بدون فهرست منابع بود براي احاديث عنوان گذاشتيم و مصادر مورد استفاده مؤلف محترم را در پايان كتاب فهرست كرديم. و در برخي موارد توضيحاتي را در متن يا پانوشت داخل [] و گاه مستقل در ذيل پاره‌اي از احاديث آورده‌ايم.

اميد است اين خدمت ناچيز در پيشگاه با عظمت حضرت بقية الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مقبول افتد و مؤلف محترم، مترجم و ناشر مشمول رحمت بيكران حق‌تعالي و عنايات خاصه ولي او قرار گيرند. بمنّه و كرمه.

قم / آشيانة آل محمد صلي‌الله‌عليه‌وآله

ناصر باقري بيدهندي

مقدمه مؤلف

بنام خداوند بخشنده‌ي مهرورز

و ماذا يقول الناس في مدح من أتت مدائحه الغـراء فـي محــكم الـذكر

چه مي‌توان گفت در مدح شخصيتي كه مدح و منقبت بلندش در قرآن كريم آمده است.

سكوت معني‌دار فصحا و بلغا و علما و حكما و عرفا و اولياء از ذكر مناقب امام امير المؤمنين عليه السلام ـ برادر رسول خدا، همسر فاطمه زهرا، داناترين مردم، كسي كه در خداشناسي و عبادت پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله برترين شخصيت است ـ گوياتر از مديحت‌سرايي و ذكر فضائل و مناقب و مراتب رفيع و مقامات والا و حضور شكوهمند او در صحنه‌هاي مختلف و معجزات آشكار و عجائب زندگي اوست.

از اين رو اعتراف به عجز در پيشگاه مقدس و با عظمت آن حضرت براي همگان بهتر است. سَروري كه رسول خدا صلي الله عليه و آله در خطابي درباره‌اش فرمود: «اگر انسان‌ها نويسنده و پريان حسابگر شوند، نمي‌توانند فضائلت را بنگارند.»

امير المؤمنين عليه السلام شخصيتي است كه خداوند متعال فضائلي غير قابل شمارش برايش قرار داد. فرزانه‌اي كه پروردگار سبحان در شب معراج با پيامبرش با صداي دلرباي حضرت علي عليه السلام تكلم كرد.4

همو كه بعضي اصحاب در فراواني فضائلش گفته‌اند: «علي سوابق درخشاني دارد كه اگر سابقه‌اي از آن را بين همه آفريدگان توزيع كنند همه به خير مي‌رسند.»5

آن حضرت، بزرگترين نشانه خداي متعال و علم و قدرت و سائر صفات برجسته اوست و در عالم امكان مانندي جز پسر عمش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ندارد. همو كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله حامي بي‌نظير او بود. آن سَرور اسوة جانفشاني و در نصرت حق و اقامة عدل، يگانه و در اعلاء كلمةالله فوق العاده بود. با ضعفا ترّحم و با فقرا مواساتي عظيم داشت. از خداي متعال خوفي فراوان بر دل داشت. و افصح و ابلغ همگان بود و در خوراك و پوشاك و در تمامي احوال و افعال با عظمت بود.

بلند مرتبه است خداي علي مرتبة عظيم، آفرينندة چنين انساني و وديعت گذارنده اين عظمت‌ها و كمالات در اين آفريننده.

بزرگ است خدايي كه چنين انساني در مقابل عظمتش كُرنش مي‌كند و در مقابل جلال و جبروت و سلطنتش خود را كوچك

مي‌داند و از كبريايي‌اش خائف و ترسان است و در مقابل ذات پاكش به عجز و فقر اعتراف دارد. و اوست كسي كه گفت:

الهي كفي لي عزّا أن اكون لك عبداً، و كفي لي فخراً أن تكون لي ربّاً

خداي من همين عزت مرا بس كه بنده تو باشم و براي من افتخار همين بس كه تو خداي مني.

اوست ممسوس در ذات حق، و بسيار گريان از خشيت الهي و مجاهد در راه خدا. اوست صراط مستقيم و عروة الوثقي و حبل الله متين، و ميزان اعمال، و تقسيم‌گر بهشت و دوزخ، و دست باز خداوندي و ديدة بيناي حق و حجت بالغه‌اش.

حضرت امير عليه السلام در نامه‌اي كه به معاويه نوشت فرمود:

فانا صنائع ربنا و الناس بعد صنائع لنا.

ما ساخته و تريبت يافتة مستقيم پروردگاريم و مردم تربيت شدة ما هستند.

ابن ابي الحديد در ذيل آن مي‌نويسد: «اين سخن بزرگ و برترين سخن است و معنايش سرآمد معاني، و ساخته و پرداختة خداوندگاري كه خدايش صانع اوست و منزلتش را رفيع و سرآمد مصنوعات نمود.

حضرت مي‌فرمايد: احدي از انسان‌ها بر ما نعمت ندارد، تنها خداست كه بر ما نعمت داده است. بين ما و بين او واسطه‌اي در كار نيست. ديگران به وسيله ما تربيت شده‌اند و ما واسطه بين خدا و آنان هستيم و اين مقام بلندي است. ظاهرش اين است كه شنيدي، و باطنش آن است كه آنان بندگان خدا هستند و مردم بنده آنان.»6

و از سوي ديگر صاحب اين مفاخر عظيم را مي‌بينيم كه از خوف خدا چون مارگزيده به خود مي‌پيچد!

و آن گونه كه بعضي از يارانش [ضرار پسر حمزه ضبابي]7 او را توصيف كرده داراي چشمي گريان، و متفكر بود وقتي با خود خلوت مي‌كرد به محاسبة نفس مي‌پرداخت.

و مي‌گفت: «آه از كمي زاد و توشه و دوري راه و كمي انس، علي را با نعمت‌هاي فناپذير و لذت‌هاي زودگذر چه كار؟» و مي‌فرمود: «بدان كه امام شما از دنياي خود به دو پاره تن پوش و از خوردني‌هايش به دو قرص نان، بسنده كرده است به خدا قسم! از دنيايتان شمش طلايي، و از غنايمش ثروتي نيندوخته‌ام و حتي اين پيراهني كه پوشيده ام را تن پوش ديگري فراهم نكرده‌ام.»8

چه بگوييم از نفس پيامبر كه رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره‌اش فرموده بود: « تو مي‌شنوي آنچه من مي‌شنوم و مي‌بيني آنچه من مي‌بينم جز آنكه تو نبي نيستي.»9

از اين رو آنچه ما درباره امير المؤمنين و مولي الموحدين مي‌گوييم چون قطره‌اي است در مقابل دريا و ذره‌اي است در مقابل خورشيد. پس عقول جهانيان و زبان ستايش‌گران، كوچك‌تر و نارساتر از آن است كه حق اين امام همام را ادا كند.

لكن از همان آغاز كه خود را شناختم نسبت به يادمان آن حضرت و فرزندان گرامش حرص و ولع داشتم و اين امر به مرور ايام و گذشت سال‌ها فزوني مي‌يافت و شوقم بيشتر مي‌شد و قلبم به مطالعه احاديث و آثار و استماع مناقب و مدايحشان نوراني مي‌گرديد.

و گويا شاعر، اين اشعار را به زبان حال من سروده است:

«محبت خاندان پيامبر با استخوانم در آميخته و در مفاصلم جريان پيدا كرده پس مرا معذور داريد.

خدا را سوگند كه مـن شيفته آنان هستم.

با ياد آنان مرا از خود، بي‌خود كنيد.

مادرم را عذاب خدا فرا نگيرد كه جام عشق علي پيمود و از راه شير به كامم فرو ريخت.»

و پدري داشتم شيفته ابو الحسن علي، و مرا شيفتگي علي از اين پدر و مادر به ارث است.

در اين كتاب صد و ده10 حديث در مناقب حضرت از جوامع حديثي اهل سنت از مسانيد و صحاح سته و غير آنها بهگزين كردم و آن را «قبس من مناقب امير المؤمنين» ناميدم.

ناگفته نماندكه احاديث وارده در‌كتاب‌هاي اهل‌سنت دربارة حضرت علي عليه السلام فوق العاده فراوان است. به رعايت اختصار و اين كه گفته‌اند گاه مختصر مفيد، انسان منصف بصير را از مراجعه به موسوعه‌هاي بزرگ و مجلات متعدد بي‌نيازمي‌كند؛ بر اين‌ تعداد بسنده ‌كردم واوست ياور ومددكار.

و حمد ويژة خدايي است كه ما را بدين موهبت عظمي رهنمون شده و اگر هدايت الهي نبود ما بدين امر هدايت نمي‌شديم. و صلي الله علي سيد الانبياء و المرسلين ابي القاسم محمد و آله الطاهرين.

و دوست دارم اين مقدمه را به مُشك صلوات بر محمد و آل با نقل اين ابيات خاتمه بخشم:

بار الها! بر پيامبر و آلش درود فرست.

پاكيزه‌ترين و بهترين و شايسته‌ترين درودها را.

پروردگارا! بر پيامبر و آلش درود فرست.

مادامي كه درخت اثلاث از نَفَس باد صبا در اهتزاز است.

خداوندا! بر پيامبر و خاندانش درود فرست.

تا زماني كه آذرخشي در زمين‌هاي هموار بدرخشد.

ايزدا! بر پيامبر و آلش درود فرست.

تا آن‌گاه كه انسان كريمي به ميهمان خود خوش‌آمد گويد.

خداوندا! بر رسول خود و خاندانش درود فرست.

تا موقعي كه زائري هست كه آهنگ يثرب كند.

بار پروردگارا! بر پيامبر اعظم و خاندانش درود فرست.

تا لحظه‌اي كه پرندة خوش‌خوان بر شاخسار درخت بخواند.

بار الها! بر حضرت رسول و عترتش درود فرست.

مادام كه در آسمان ستاره‌اي در مقابل ستاره‌اي قرار مي‌گيرد.

خداوندا! بر پيامبر و آلش درود فرست.

[همان] كشتي‌هاي نجات و اصحاب عبا.

و قرار بده آنان را شفيعان ما.

در روز رستاخيز آن‌گاه كه مي‌پرسند از خبرها.11

احاديث

1. عليه‌السلام امير غدير

عن زيد بن أرقم و جماعة من الصحابة، قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

مَنْ كنتُ مولاه فعلي مولاه، اللهمَّ والِ مَنْ والاه وعادِ مَنْ عاداه.

زيد بن أرقم وگروهي از صلي‌الله‌عليه‌وآله صحابة روايت كرده‌اند كه رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرمود:

هر كس را كه من مولاي او هستم علي نيز مولاي اوست. خدايا ياران او را ياري و دشمنانش را دشمن بدار.(12)

2. علي عليه‌السلام هادي امت

عن ابن عباس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أنا المنذر وعلي هادي ـ و أشار بيده إلي علي و قال ـ : بك يهتدي المهتدون.

ابن عباس از رسول خدا صلي الله عليه وآله روايت كرده كه آن سرور فرمود:

من بيم‌دهنده‌ام و علي هدايت كننده ـ و با دستش به علي عليه‌السلام اشاره كرده، فرمودند: به واسطه تو هدايت‌شوندگان راه مي‌يابند و هدايت مي‌شوند.13

3. ورود به شهر علم پيامبر صلي ‌الله ‌عليه ‌و آله

عن عليّ عليه‌السلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله: قال صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أنا مدينة العلم و عليّ بابُها ، فَمَن أراد العلم فليأت الباب.

علي عليه‌السلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله روايت كرده‌اند كه پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

من شهر علمم و علي دروازه آن، پس هر كس طالب علم باشد ازدروازة آن وارد شود.(14)

4. علي عليه ‌السلام دو كفة ترازوي علم پيامبر صلي ‌الله‌ عليه‌ و آله

عن ابن عباس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أنا ميزان العلم وعليّ كفتاه، والحسن والحسين خيوطه، وفاطمة علاقته، والأئمة من بعدي عموده، يوزن به أعمال المحبين لنا والمبغضين لنا.

ابن‌عباس از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت‌كرده است‌كه حضرت فرمود:

من ميزان علمم، و علي دو كفه‌اش، و حسن و حسين بندهايش و فاطمه آويزه (شاهينش)، و امامان بعدي دستگيره آن هستند، كه در آن كار‌هاي محبان و دشمنان ما وزن و سنجيده مي‌شود.(15)

5. ياد علي عليه‌السلام عبادت است

عن عايشة و ابن عباس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

ذكر عليّ عبادة.

عايشه و ابن عباس از رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت كرده‌اند كه فرمود:

ياد كردن از علي عبادت است.(16)

[توضيح: مناوي گويد: يعني عبادت خداست و خدا در برابر آن پاداش مي‌دهد.]

6. پيغمبر و علي عليهم السلام از يك ريشه‌اند

عن ابن عباس، قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أنا و علي من شجرة واحده، و الناس من أشجار شتّي.

ابن عباس از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت مي‌كند:

من و علي از يك درخت آفريده شديم و مردم از درختان متعدد.(17)

[توضيح: ريشه نسبي مقصود نيست. «اشاره به نور نبوت و ولايت است كه از اين دو از ازل يك جلوه مي‌كردند هنگامي كه اين نور نبوت و ولايت به صلب عبدالمطلب رسيد، از هم جدا شده، يكي به پشت ابوطالب منتقل گرديد و ديگري در صلب عبدالله».]

7. كارزار علي عليه‌السلام بر تأويل قرآن

عن وهب بن صيفي: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أنا اُقاتل علي تنزيل القرآن، و عليّ يقاتل علي تأويل القرآن.

وهب بن صيفي از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت كرده است كه حضرت فرمود:

من براي تنزيل قرآن كارزار مي‌كنم و علي در ارتباط با تأويل آن نبرد مي‌كند.(18)

[توضيح: يكي از معاصران در ذيل حديث فوق اين بيان را دارد:

مراد از تنزيل قرآن،‌ تصديق به وحي بودن آن است كه پيغمبر براي آن جهاد كرد؛ و مراد از تأويل قرآن، فهم صحيح آن و عمل كردن به احكام آن است، كه علي در جنگ جمل و صفين و نهروان انجام داد.19]

8. من به درختي مانم كه...

عن ابن عباس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أنا شجرة، و فاطمة حملها، وعليّ لقاحها، والحسن والحسين ثمرتها، والمحبون أهل البيت ورقها من الجنّة حقّاً حقاً.

ابن عباس از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت كرده كه حضرت فرمود:

من به درختي مانم كه فاطمه باردان آن و علي بارور سازنده آن، حسن و حسين ميوة آن و دوستداران خاندانم برگ‌هاي آن درخت‌اند كه آن درخت و توابعش از بهشت‌اند.(20)

9. علي عليه‌السلام حجت خدا بر بندگان

عن أنس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أنا وعلي حجّة الله علي عباده.

انس از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت كرده كه حضرت فرمود:

من و علي حجت خدا بر بندگانش مي‌باشيم.(21)

10. افتخار به علي عليه‌السلام

عن جابر: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

إنَّ الله عزّوجلّ يباهي بعليّ بن أبي طالب كّل يوم الملائكة المقرّبين حتي يقول: بخ بخ هنيئاً لك يا علي.

جابر از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله و سلم روايت كرده كه حضرت فرمود:

خداوند با عزت و جلال هر روز بر فرشتگان مقربش به علي بن ابي‌طالب افتخار مي‌كند. تا آنجا كه مي‌گويد: «به به! اي علي گوارا باد بر تو.»(22)

11. بشارت به علي عليه‌السلام

عن شراحيل بن مرة قال: سمعت رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

أبشر يا علي حياتك معي وموتك معي.

شراحيل فرزند مره گويد: از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله شنيدم كه فرمود:

اي علي! بشارتت باد كه زندگي و مرگ تو با من است.(23)

12. جواز عبور از صراط

عن أبي بكر قال: سمعت رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله يقول:

لا يجوز أحدٌ الصِّراط إلّا مَنْ كَتَبَ لَه علي الجواز.

ابوبكر گويد: شنيدم رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله مي‌فرمود:

احدي از پل صراط نمي‌گذرد جز كسي كه از علي جواز عبور داشته باشد.(24)

13. همراه با پيامبر در بهشت

عن عمر، قال: سمعت رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله يقول لعليّ:

يا عليّ يَدك في يدي تدخل معي الجَنَّة حيث أدخل.

از عمر بن خطاب نقل است كه گفت: شنيدم پيامبر اكرم صلي ‌الله ‌عليه ‌و آله به علي فرمود:

اي علي! روز قيامت در حالي كه دست تو در دست من باشد وارد بهشت مي‌شوي و من هر كجا كه داخل شدم، وارد خواهي شد. (25)

14. دشمني علي عليه‌السلام وخاندان رسول‌خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله

عن جابر بن عبدالله، عن رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

ثلاث مَنْ كَُنَّ فيه فليس منّي ولا أنا منه: بُغْضُ علي، وبُغْضُ أهل بيتي، ومَنْ قال: الإيمانُ كلام.

جابربن عبدالله از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت‌كرده‌كه حضرت فرمود:

سه چيز است در هر كه باشد از من نيست و من از او بيزارم: دشمني علي، بغض خاندانم وهركس معتقد است‌كه ايمان صرف گفتار مي‌باشد.(26)

15. بهشت آرزوي ديدار امام علي عليه‌السلام را دارد

عن أنس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

ثلاثة تشتاق إليهم الجنّة: عليّ وعمّار و سلمان.

انس از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت كرده است كه حضرت فرمود:

بهشت در آرزوي ديدار سه تن به سر مي‌برد: علي، عمار و سلمان.(27)

16. حق امام علي عليه‌السلام بر عهده مسلمانان

عن جابر: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

حق عليّ بن ابيطالب علي هذه الاُمّة كحقّ الوالد علي ولده.

جابر از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت كرده كه حضرت فرمود:

حق علي بن ابي‌طالب بر مسلمانان چون حق پدر است بر فرزندش.(28)

17. محبت امام علي عليه‌السلام، نابودكننده گناهان

عن ابن عباس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

حبّ عليّ بن ابي طالب يأكل الذنوب كما تأكل النار الحطب.

از ابن عباس نقل شده كه رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

دوستي علي بن ابي‌طالب گناهان را مي‌خورد چنانچه آتش، هيزم را.(29)

18. دوستي امام علي عليه‌السلام برائت از آتش

عن عمر بن خطاب: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

حبُّ علي براءةٌ مِنَ النار.

از عمر بن خطاب روايت است كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

محبت علي مايه دوري از آتش دوزخ است.(30)

19. محبت امام علي عليه‌السلام عمل صالح است

عن معاذ بن جبل: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

حبُّ عليّ بن ابيطالب حسنة لايضرّ معها سيّئةٌ، وبغضُه سيّئةٌ لاتنفع معها حسنة.

معاذ بن جبل از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله روايت مي‌كند كه حضرت فرمود:

محبت علي بن ابي‌طالب حسنه‌اي است كه با وجود آن، گناه زيان نمي‌رساند، و دشمني او گناهي است كه با وجود آن، هيچ عمل نيكي سودي نمي‌بخشد.(31)

[توضيح: زمخشري در توضيح اين گونه احاديث مي‌نويسد: زيرا دوستي علي عليه‌السلام ايمان كامل است و با ايمان كامل گناهان ضرري نمي‌زنند.]

20. امام علي عليه‌السلام دوست رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله

عن عائشة: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله و هو في بيتي لما حضره الموت:

ادعوا لي حبيبي. فدَعَوتُ أبابكر،فنظر إليه رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله ثمَّ وضع رأسَه، ثمَّ قال: ادعوا لي حبيبي. فقلتُ: وَيْلَكُم اُدْعُوا له علي بن ابي‌طالب، فوالله ما يريده غيره، فلمّا رآه استوي جالساً، وخرج الثوب الّذي كان عليه، ثمّ أدخله فيه، فَلَمْ يَزَلْ يَحْتَضنُه حتّي قُبِضَ وَيدُه عليه.

از عايشه نقل است كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله در مرضي كه بدان وفات يافت در بيت من بود كه فرمود:

حبيب مرا به نزدم بياوريد. من (پدرم) ابوبكر را دعوت كردم. پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله بدو نگريست و آن‌گاه سر خود را بر بالين نهاد و همان سخن را تكرار كرده فرمود: «حبيبِ

مرا به نزدم بياوريد». به حاضران گفتم: واي بر شما علي بن ابي‌طالب را نزد او آوريد كه به خدا سوگند جز او كسي را نمي‌طلبد! چون علي را مشاهده كرد از بستر جدا شد و پوششي را كه بر رويش بود عقب زد و علي را در زير آن برد و همچنان او را در آغوش داشت تا از دنيا رحلت كرد در حالي كه دستش بر بدن علي بود.( (32))

21. محبوب‌ترين مردم نزد رسول‌اكرمصلي‌الله‌عليه‌وآله

عن معاذ الغفارية:

كنت أنيساً لرسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله أخرج معه في الأسفار، اقوم علي المرضي، واداوي الجرحي. فدخلت علي رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله ببيت عائشه وعلي خارج من عندها،‌ فسمعته يقول لعائشه: إنَّ هذا أحبُّ الرجال إليَّ وأكرَمهم عَلَيَّ، فَاعْرفي لي حقّه، وأكرمي مثواه.

از معاذ غفاري روايت است كه گفت:

من انيس و همدم رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله بودم به طوري كه با ايشان به سفرها مي‌رفتم، و از سوي آن جناب بر بالاي سر مريض‌ها حاضر مي‌شدم، و جراحت زخم‌خوردگان را مداوا مي‌كردم. روزي به ديدار پيامبر كه در بيت عايشه بود رفتم در اين هنگام علي در خارج از منزل حضور داشت. شنيدم حضرت، سفارش علي را به عايشه مي‌كرد و فرمود: «اين محبوب‌ترين مردان نزد من و

گرامي‌ترين آنها براي من است، پس به خاطر من حق او را بشناس و جايگاه او را گرامي بدار.»33

22. كامروايان رستاخيز

عن أمّ سلمة: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

علي وشيعته هم الفائزون يومَ القيامة.

ازامّ سلمه روايت شده كه پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

علي و پيروانش در روز قيامت رستگاران‌اند.(34)

[نكته: از اين گونه احاديث كه كلمه «شيعه» به زبان مبارك پيامبر اعظم صلي‌الله‌عليه‌وآله صادر شده مي‌توان فهميد كه نخستين كسي كه بذر تشيع را در سرزمين اسلام پاشيده، شخص رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله بوده است.]

23. مَحرَم اسرار پيامبر صلي ‌الله ‌عليه ‌و آله

عن سلمان: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

صاحبُ سرّي علي بن أبي طالب.

از سلمان روايت است كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

صاحب سرّ من علي بن ابي‌طالب است.(35)

24. بهترين راستگويان (صديق اعظم)

عن داودبن بلال بن أجنحة: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

الصدّيقون ثلاثة: حبيبُ النجّار، وحزقيل مؤمن آل فرعون، وعلي بن أبي طالب، والثالث أفضلهم.

داود بن بلال بن اجنحه روايت كرده كه رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

صديقين سه نفرند: حبيب نجار، حزقيل مؤمن آل فرعون، علي بن ابي‌طالب كه از همه آنها با فضيلت‌تر است.(36)

[توضيح: حبيب، فردي است كه از جاي دور دست شهر با شتاب آمد و مردم انطاكيه را پند داد كه از فرشتگان خدا پيروي كنيد. داستانش در سوره مباركه يس است.

مؤمن آل فرعون همان است كه ايمانش را از فرعونيان پنهان مي‌داشت و آنان را از مخالفت با موسي عليه‌السلام باز مي‌داشت و مي‌گفت: «آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد پروردگارم خداست؟»]

25. حامل لواي حمد

عن محدوج بن زيد الذهلي ـ في حديث ـ : قال النبي صلي‌الله‌عليه‌وآله لعليّ:

ألا وإنّي اُخبِرُك يا علي أنَّ اُمتي أوّل الأمم يحاسبون يوم القيامة، ثمَّ اُبَشِّرك بانّك أوّل من يُدعي لقرابتك منّي ومنزلتك عندي فيدفع إليك لوائي لواء الحمد وهو أوّل لواء يسار به بين السماطين ؛ آدم وجميع خلق الله يستظلّون بظلّ لوائي يوم القيامة.

مجدوج بن زيد ذهلي در ضمن حديثي نقل مي‌كند كه رسول خدا ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ، به علي عليه‌السلام فرموده است:

آگاه باش امتم نخستين امت‌هاست كه در رستاخيز محاسبه مي‌شوند، بشارت باد كه تو به لحاظ قرابت و خويشاوندي كه با من داري و به جهت موقعيت و منزلتي كه پيش من داري اولين كس هستي كه خوانده مي‌شوي و پرچم حمد من در اختيارت گذاشته مي‌شود و آن نخستين پرچمي است كه در بين دو گروه به اهتزاز در مي‌آيد. همه آفريدگان، روز رستاخيز در سايه پرچم من‌اند.(37)

26. منزلت علي عليه‌السلام نزد پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله

عن عمران بن حصين: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

عليّ منّي و أنا منه، وهو وليُ‌ كلّ مؤمن من بعدي.

از عمران بن حصين روايت شده است كه پيامبر خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

علي از من است و من از او هستم، و او سرپرست هر مؤمني بعد از من است.(38)

27. ‌همانند هارون عليه‌السلام نسبت به موسي عليه‌السلام

عن عمر و أنس و جابر بن عبدالله و غير هم: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

عليّ منّي بمنزلة هارون من موسي إلّا أنّه لا نبي (بعدي).

از عمر و انس و جابر بن عبدالله و غير آنان روايت است كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

نسبت علي به من همان نسبتي است كه هارون به موسي داشت منهاي نبوت.(39)

28. عينيت با پيامبر صلي ‌الله ‌عليه ‌و آله

عن ابن عباس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

علي منّي بمنزلة رأسي من بدني.

از ابن عباس روايت شده كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

علي، به منزله سر از جسدم است.(40)

[علامه مناوي درشرح آن مي‌نويسد: اين سخن مبالغه در شدت اتصال و پيوند آنها با يكديگراست.]

29. چون ستاره صبح مي‌درخشد

عن أنس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

علي بن أبي طالب يزهر في الجنة ككوكب الصبح لأهل الدنيا.

از انس روايت شده كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

علي بن ابي‌طالب در بهشت مي‌درخشد چنان كه ستاره صبحگاهي بر اهل دنيا مي‌درخشد.(41)

30. علي عليه‌السلام درِ آمرزش الهي

عن ابن عباس: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

عليّ بن ابي‌طالب باب حطة، من دخل منه كان مؤمناً، و من خرج منه كان كافراً.

از ابن عباس روايت است كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

علي بن ابي‌طالب باب حطه بني اسرائيل است كسي كه از آن در وارد شود مؤمن است و كسي كه از او خارج گردد كافر است.(42)

[توضيح: لفظ حطه دو بار در قرآن به كار رفته است: سوره بقره، آية 58 و سوره اعراف، آية 161 و هر دو درباره بني‌اسرائيل است. باب حطه آن دري بود كه بني اسرائيل با وارد شدن از آن، در امان بودند. شايد وجه شبه در حديث چنين باشد كه آن باب مظهر فروتني در مقابل ذات لايزال الهي و قوانين اوست. انقياد از علي عليه السلام هم، چنين است.

مقصوداز «خرج منه»، «خرج عليه» است. يعني كسي كه بر او خروج كند. نيز نك: فيض القدير، ج4، ص356]

31. تقسيم‌گر آتش دوزخ

عن حذيفة: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

عليّ قسيم النار.

از حذيفه روايت است كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

علي تقسيم‌گر آتش دوزخ است.(43)

32. نخستين گروه بهشتي

عن علي عليه‌السلام قال: أخبرني رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

ان اول من يدخل الجنة أنا و فاطمه و الحسن و الحسين.

فقلت: يا رسول الله، صلي‌الله‌عليه‌وآله فمحبونا؟ قال: من ورائكم.

از علي نقل است كه فرمود: رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله به من فرمود:

همانا نخستين گروهي كه به بهشت در آيند من و فاطمه و حسن و حسين مي‌باشيم.

پرسيدم: «دوستداران ما چه موقعيتي دارند؟»

فرمود: «ايشان به دنبال سر شما وارد بهشت مي‌شوند.»(44)

33. خدايا! دوستش بدار

عن انس بن مالك اهدي لرسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله طير فقال:

اللهمَّ ائتني برجل يحبّه الله و يحبّه رسوله، قال أنس: فأتي علي فقرع الباب فقلت: إنَّ رسول الله صلي ‌الله ‌عليه ‌و آله مشغول و كنت اُحبّ أن يكون من الأنصار ثم، إنّ عليّاً فعل مثل ذلك، ثم أتي الثالثة، فقال رسول الله صلي‌ الله ‌عليه‌ و آله: يا أنس أدخله فقد عَنَيْتُه فلمّا أقبل قال: اللهمَّ و ال اللهمَّ وال.

از انس بن مالك روايت شده: پرنده كباب شده‌اي براي رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله هديه آوردند حضرت فرمود:

خدايا مردي را برسان كه خدا او را دوست مي‌دارد و پيامبر نيز او را دوست مي‌دارد تا با من در خوردن اين مرغ بريان شريك شود.

انس گويد: «ناگهان علي در را كوفته تا بر پيامبر صلي‌ الله ‌عليه‌وآله وارد شود.» گفتم: «رسول خدا صلي‌الله‌‌عليه‌‌وآله سرگرم كاري است و دوست داشتم شخصي كه مي‌آيد

از انصار (مردم مدينه)باشد.» طولي نكشيد بار ديگر علي در را به صدا در‌آورد، سومين بار نيز علي در را زد. در اين هنگام پيامبر فرمود: «در را باز كن كه من در دعايم او را قصد كردم.» و چون علي به نزد رسول خدا رسيد پيامبر اكرم گفت: «خداوندا! دوستش بدار، خداوندا! دوستش بدار.»(45)

34. پيشواي اهل تقوا

عن عبدالله بن حكيم الجهني: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌وآله:

إنَّ الله عزوجل أوحي إلي في علي ثلاثة أشياء ليلة اُسري: إنّه سيّد المؤمنين، وإمام المتقين وقائد الغرّ المحجّلين.

از عبدالله بن حكيم جهني روايت شده كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

خداوندا! در مورد علي در شب معراج سه نكته را وحي فرمود: «اين كه او سيد و سَرور مؤمنان و پيشواي پروا پيشگان و فرماندة سپيد جبينان است.»(46)