مقدمه مترجم
بسم الله الرحمن الرحيم
چنان كه مىدانيم دشمنان قسم خورده اسلام و قرآن،با همان تز شيطانى«اختلاف
بينداز و حكومت كن»از دير زمان با نهايت آزمندى چشم طمع به منابع كشورهاى اسلامى
داشتهاند، و چون وحدت مسلمانان بر اساس قرآن و رهنمودهاى رسول اكرم (ص) و اهل بيت
(ع) را تنها مانع بر سر راه بيدادگريها و افكار استعمارگرانه خود،مىديدند،همواره
در پى ريشه كن ساختن اين وحدت و از هم گسستن رشته اخوت اسلامى بودهاند،و در راه
رسيدن به آن هدف شوم،از هيچ جنايتى دريغ نورزيدند.و در اين رهگذر با استفاده از جاه
طلبيهاى زمامداران خود كامه اسلامى،چه خيانتها كه نكردند،و چه خونهاى گرانقدرى كه
نريختند!با ايجاد تفرقه ميان گروههاى اسلامى،آنان را مشغول به تحقير و توهين و گاهى
به جنگ و ستيز با يكديگر كردند،و خود آسوده به چپاولگريها و غارتهاى منابع مادى و
به از بين بردن نيروى انسانى و فكرى كشورهاى اسلامى پرداختند.و از همه بالاتر
پاكيها و پاكدامنيها و در يك كلام قرآن و عترت (و يا يكى از آنها) را كه به واقع
اساس اسلام راستيناند،از توده مسلمانان گرفتند.از طرفى ما پيرو اسلام و قرآنى
هستيم كه خطاب به اهل كتاب مىفرمايد: «قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء
بيننا و بينكم الا نعبد الا الله...» (1) سفارش مىكند،كه به يك نقطه
اشتراك تكيه كنيم،يا به تعبير ديگر به يك ريسمان چنگ زنيم،و يك كلمه شويم، پس چرا
جامعه اسلامى با آن همه دشمن،اين همه غفلت زده و در نتيجه گرفتار تفرقه و
اختلاف؟!در طول تاريخ به ويژه در قرون اخير،دانشمندان و نويسندگانى از فريقين به
فكر چاره افتاده و در اين راه سرمايه گذارى كرده و به نتايجى هم دستيافتهاند،اما
چنانكه مشاهده مىشود،هنوز تا وصول به نتيجه قطعى،يعنى وحدت كامل اسلامى و رفع فتنه
دشمنان اسلام راه درازى است.
نويسنده متن-به طورى كه در مقدمه آمده است-از نخستين مصلحان دينى در منطقه جبل
عامل بوده است و همواره در صدد اصلاح جامعه اسلامى و دعوت آنان به اخوت و وحدت بوده
است،به همين منظور،دستبه تاليف اين كتاب زده و سعى كرده است،الگوى وحدتى ارائه دهد
و به حق گزينش بجايى كرده و اسوه حسنهاى برگزيده است.
كتاب«امير المؤمنين»،على (ع) را به عنوان يك انسان برجسته كه داراى ويژگيهاى
يك انسان خاكى و در عين حال با روحى به عظمت آفرينش معرفى مىكند.
درست است كه درباره شخصيت امير المؤمنين على (ع) و خلافت و ولايت آن بزرگوار
كتابهاى فراوانى به زبانهاى مختلف نوشته شده است،و شايد درباره كمتر شخصيتى اين قدر
كتاب نوشته شده باشد.اما كتابى از اين نوع،پيرامون تحليل خلافت اسلامى و ريشهيابى
بىطرفانه اختلافات،در عين حفظ وحدت و اخوت اسلامى كمتر تدوين شده است.يا لا اقل
بنده كمتر ديدهام.
لازم به يادآورى است كه شايد بعضى به مؤلف محترم كتاب خرده بگيرند كه چرا بيش
از حد انتظار از بعضى صحابه تجليل كرده است،در صورتى كه شايسته آن همه بزرگداشت
نبودهاند. در پاسخ اين قبيل افراد بايد گفت:اولا اقتضاى انصاف و عدالت آن است كه
نام اشخاص در هر شرايطى با احترام برده شود و اگر انتقادى وارد استبا رعايت انصاف
و با نقل خطاهاى كوچك و بزرگ به حكم ادب اسلامى،محترمانه و مؤدبانه مطرح شود.ديگر
اين كه مگر ما نمىخواهيم با الگو قرار دادن امير المؤمنين،على (ع) براى وحدت
اسلامى-كه به حق او مدار وحدت و محور اخوت است،ايجاد الفت و برادرى كنيم؟او كه خويش
را در برابر دادگاه زمان خود با فردى عادى يكسان مىبيند و به قاضى دادگاه كه امام
(ع) را به كنيه مىنامد و با احترام مورد خطاب قرار مىدهد،و طرف دعوا را به اسم
مىخواند،اعتراض مىكند (2) پس ما نبايد انتظار داشته باشيم تا كتابى كه
براى التيام زخمها و جبران خسارت قرنها نوشته شده است آكنده از لعن و دشنام باشد،و
يا به آتش خصومت ديرين دامن زند.
مشهد مقدس.محمد رضا عطائى
هيچ فصلى را پيش از فصل ما قبل آن نخوانيد
تقاضاى من از خوانندگان كتاب«امير المؤمنين»اين است كه تمام بخشهاى آن را
پشتسر هم بخوانند،و هيچ فصلى را پيش از فصل ما قبل آن قراءت نكنند،و تمام فصول آن
را مطالعه بفرمايند.براستى كه اين كتاب روشى جديد در مورد آموزش رويدادهاى برجسته
تاريخ اسلام و تعدادى از شخصيتهاى ممتاز است كه در خلال پنجاه و سه سال از آغاز
پيدايش اسلام تا پايان عصر خلفا بر صحنه تاريخ ظاهر شدهاند.
البته رويدادهاى آن دوره در تعدادى از كتب ثبتشده است و گويا بيشتر اوقات نظم
و ترتيب آنها مولود روابط علت و معلولى نبوده بلكه مولود تصادف و اتفاق بوده است.
از مهمترين هدفهاى اين كتاب كشف روابط ميان رويدادها و مشخص كردن آنهاست همچون
سلسلهاى از اسباب و مسبباتى كه بر مبناى آنها رويداد بعدى نتيجه رويداد پيش از خود
مىباشد.بنابراين شايسته است كه تمام بخشها به دنبال يكديگر مورد مطالعه قرار
گيرد،زيرا كه درك هر رويدادى پيش از درك علت آن بسى دشوار است.
محمد جواد شرى
شمهاى از زندگى مؤلف كتاب امير المؤمنين
(ع)
استاد محمد جواد شرى از زادگان جنوب لبنان و از فارغ التحصيلان دانشگاه دينى
نجف اشرف در عراق است،او از آغاز فراغت از تحصيل از جمله نخستين مصلحان نوآور دينى
در جبل عامل به شمار آمده است.او هنگامى كه فرياد برآورد;يك شخصيت دينى مىتواند
وارد اجتماع گردد،و در كشمكش مسائل روز وارد شود-زيرا كه ديندارى با ورود در
مبارزههاى زندگى جديد منافات ندارد-خود نيز در امر رهبرى فعاليت فرهنگى در روستاها
و شهرهاى جبل عامل شركت كرد،كه هدف آن واژگون سازى بسيارى از مفاهيم كهنه و گسترش
آگاهى دينى و فكرى در گستردهترين حد ممكن بود.
به منظور پاسخگويى به نداى جامعه اسلامى در ايالات متحده-آن جا كه سخن از خطر
حل شدن نسلهاى جديد از فرزندان مسلمانان امريكايى در محيط امريكايى است-و براى قبول
مسؤوليت اين مبارزه دشوار در ينگه دنيا (دنياى نو) به آن كشور سفر كرد.
پيش از قبول دعوت مسلمانان لبنانى و عرب در امريكا عهدهدارى قيام به اين
تكليف در ماوراء بحار،نخستين تاليفات خود را در لبنان به نام:«الخلافة فى الدستور
الاسلامى»به چاپ رسانده بود،على رغم اين كه صفحات كتاب محدود است،با اسلوب علمى و
منطقى تازهاى موضوع خلافت را بررسى كرده،و در محافل دينى از اهميت زيادى برخوردار
شده است.
مرحوم شيخ محمد رضا آل كاشف الغطا در نامهاى خطاب به مؤلف مىنويسد:براستى كه
در ايران،هند،عراق و جاهاى ديگر درباره خلافتبه قدرى كتاب نوشته شده است،كه اگر
جمع كنند اطاقى به مساحت پنجاه در پنجاه متر را پر مىكند.واين انبوه نوشتهها در
مجموع محتواى كتاب مختصر شما را در بر ندارد.مقامات دينى و علمى در نجف اشرف آن را
يك تحول فكرى تلقى كردهاند،و مجله«الغرى»چاپ نجف ويژهنامهاى منتشر كرده است كه
در آن گزارشهاى مجالس بزرگداشت اين كتاب را-كه بدون اطلاع مؤلف و در نبود او برگزار
شده-آورده است.تعدادى از بزرگان علما و پژوهشگران نجف در اين مجالس شركت كرده
بودند،كه در پيشاپيش همه،مىتوان از علامه محقق سيد محمد تقى حكيم و مرحوم شيخ محمد
رضا رئيس بنياد نشر و ديگر دانشمندان و نويسندگان بزرگ نام برد.
در سال 1967 اين نويسنده،كتاب معروف«بررسيهايى در پيرامون اسلام
[Inquries
About Islam را به زبان انگليسى منتشر كرد،اين كتاب
پاسخگوى پرسشهايى است كه مسيحيت غرب و بويژه نسل جوان،دانشجويان دانشگاهها و اساتيد
و محققان امريكايى و اروپايى پيرامون عقايد اسلامى مطرح مىسازند.
اين كتاب براى امريكاييهايى كه هدفشان شناخت اسلام بود،به صورت مرجع در آمد.در
كتابخانههاى عمومى امريكا هزاران نسخه از اين كتاب موجود است.
و از جمله تاليفات نويسنده به زبان انگليسى كتابهاى زير است:
Muslim Pratice «تعليمات اسلامى»
Teachings The
«عمل يك مسلمان»
Islamic «امام حسين سيد الشهداء»
Imam Hussein leader of the martyrs
كه تحليلى است از داستان شهادت امام حسين (ع) به منظور آشنا ساختن امريكاييها با
اين حماسه قهرمانانه جاويدان.
مؤلف به اين كتابها نوشته تازه خود: [ The brother of
the Prophet
Mohammad ] (برادر پيامبر محمد (ص) ) را افزوده كه
جلد اول آن منتشر شده است و در نوع خود نخستين كتابى است كه به زبان انگليسى درباره
سياست اسلامى نوشته شده است.و براى نخستين بار خوانندگان زبان انگليسى توانستهاند
از واقعيتهاى مهمى درباره تاريخ سياسى اسلام به طور گسترده آگاهى پيدا كنند و با
اصول تعاليم مكتبهاى اسلامى تشيع و تسنن آشنا شوند.
اما فعاليتهاى مؤلف در خود ايالات متحده از زمانى كه به قصد اقامت هميشگى مقيم
شده است،شامل برگزارى سخنرانيهاى اسلامى و سياسى به منظور آشنايى امريكاييها با دين
اسلام و جريانهاى قوم عرب است.در سال 1966 برنامه هفتگى اسلامى در راديو به وجود
آمد كه امريكاييان و ديگران به آن گوش مىدادند و اين برنامه مدت چهارده سال ادامه
داشت.
از جمله موفقيتهايى كه نبايد فراموش شود ايجاد مركز اسلامى در ديترويت است كه
از بزرگترين مؤسسههاى اسلامى در امريكا به شمار مىآيد.در تاسيس و ادامه كار اين
مركز به هيچ نوع كمك مالى از خارج تكيه نشده است.مسلمانان امريكايى صدها هزار دلار
در پاسخ به نداهاى امام شرى اهدا كردند.هدف ايشان ايجاد يك مركز نشر و ترويج معارف
اسلامى در آن منطقه از جهان بوده است.
شايد از مهمترين مراحل فعاليت مؤلف در خدمتبه اسلام،على رغم اقامت دايمى وى در
امريكا،اقدام به گردشهاى آموزشى اسلامى در مناطق مهاجرنشين افريقايى در سالهاى
1958 و 1959 بوده است;كه روشى نو در گسترش دعوت اسلامى و الگوهاى برجستهاش،و كار
پرزحمتبى سر و صداى پيروزمندانهاى در راه اسلام محسوب مىشود،بدون اين كه شخص
مؤلف در آن مناطق كه معروف به داشتن امكانات فراوان مادى است كمترين چشمداشت مادى
براى خود داشته باشد.
على رغم مشكلاتى كه مقامات استعمارگر،كه از نفوذ زيادى در قاره افريقا
برخوردارند،در برابر او ايجاد مىكردند با توسل به صبر و رويارويى با سلطه
استعمارى،و توان سخنرانى كه در آنها پيش از آن كه متوجه مهاجران باشد با تودههاى
مردم محلى افريقا به طور مستقيم سخن مىگفت،با توجه به اين كه به زبان انگليسى در
سطحى عالى مسلط بود توانست در دلها و عقلهاى ساكنان مبارز محلى در اين قاره نفوذ
كند.در نتيجه اطراف او را گرفتند و از تلاش و مبارزهاش در راه اعلاى كلمه حق و
دين،پشتيبانى كردند.او تصميم گرفته بود الگويى از پاكى و خلوص ارائه دهد تا راهى
براى آموزش تبليغات اسلامى به روش نو در پيوند با منابع اصلى قديم گشوده شود،با اين
تصميم كه نمونهاى برجسته از توانمندى يك روحانى مسلمان و تغذيه فكرى مردم در برابر
روشهاى تجاوزگرانه انديشه و تمدن معاصر تامين كرده باشد.
در حقيقت وى با توفيق خداوند در كوششهاى خود به نتيجه رسيد،زيرا او بيش از حد
امكان توانست روح هميارى مشتركى ميان طبقات مردم افريقا و لبنانيها و عربهاى ساكن
در غرب به وجود آورد تا آن جا كه حكومتسير الئون-بعد از پاسخلبنانيها به نداى
او،براى پرداختن و انفاق مال-درخواست وى را در مورد اهداى يك قطعه زمين پذيرفت،تا
بيمارستانى براى كودكان بسازد،و به عنوان هديه به ساكنان افريقا تقديم كند.
و از مهمترين فعاليتهاى او كه در سطح جهان اسلام طنين انداز شد،تلاش تاريخى وى
در زمان رئيس جمهور فقيد جمال عبد الناصر بود،كه توانست مقام رهبرى سياسى (به طور
دقيق سال 1959 م) متبلور در شخص رئيس جمهور عبد الناصر و هم چنين مقام رهبرى دينى
مجسم در شيخ الازهر مرحوم شيخ محمود شلتوت را قانع كند كه اقدام فورى نسبت لغو تعصب
مذهبى ميان مسلمانان امرى است ضرورى.او با رئيس جمهور عبد الناصر و پس از آن با شيخ
الازهر ستمهايى را كه در طول تاريخ بر يكى از بزرگترين گروههاى اسلامى يعنى گروه
جعفرى مذهب امامى مسلمان-به دليل هواپرستيها و انحرافهاى حاكمان-رفته بود به تفصيل
در ميان گذاشت،و نيز اين كه اگر حسن نيتى در بستن راه به روى ترفندهاى استعمار، در
كار است،پس ناگزير بايد پيش از وحدت سياسى،يك وحدت روحى به وجود آيد.و اين بود كه
شيخ محمود شلتوت در سال 1959 بر مبناى همين كوشش و تلاش (3) فتواى
برابرى ميان مذاهب چهارگانه اسلامى (سنى) و مذهب اسلامى امام جعفرى (شيعى) را صادر
فرمود،به طورى كه اين فتوا نقطه عطف و ابتكار عملى شد كه نظير آن از بزرگترين مرجع
سنى در سراسر جهان از ابتداى پيدايش مذاهب اسلامى يعنى از حدود سيزده قرن قبل،سابقه
نداشت.
پيشگفتار
بسم الله الرحمن الرحيم
مسلمانان در اين كه امام امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع) داراى امتيازهايى
است كه ديگر مسلمانان فاقد آنند،اتفاق نظر دارند.او در ميان مسلمانان تنها كسى است
كه تربيت دوران كودكيش را شخص پيامبر (ص) بر عهده گرفت،و بر راه و روش خود پرورش
داد.و سپس از ميان همگان وى را به برادرى خويش انتخاب كرد.
دانشمندان اسلامى يكزبان برآنند كه امام (ع) از همه اصحاب پيامبر (ص) به كتاب
خدا و سنت پيامبرش داناتر و جهاد و فداكارى وى در راه حق از همه بيشتر،و در پند و
اندرز و سخنورى از همه بليغتر بود.و در اجراى حدود الهى پر شورتر،و در اجراى عدالت
و احقاق حق استوارتر،و از لحاظ لذات مادى و زندگى دنيوى از همه پارساتر بود.
و اين همه همان صفاتى هستند كه خداوند در قرآن مجيد،آنها را معيار ارزش و
برترى مردم قرار داده است،زيرا خداوند مجاهدان را بر قاعدان غير مجاهد برترى داده و
به صراحت اعلان فرموده است:كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند برابر
نيستند،همان طور كه با صداى رسا اعلام فرموده است:گرامىترين شما نزد خدا
پرهيزكارترين شماست.
علماى اسلام در اين موارد اختلافى ندارند،زيرا مقام و منزلت دينى و علمى امام
(ع) -بىهيچ گفتگو و بحثى-در اسلام روشن است.آنچه محل اختلاف است،تنها
موقعيتسياسى، دينى امام (ع) در تاريخ اسلام است.
آنان در حالى كه اتفاق نظر دارند،او يكى از خلفاى راشدين است و با انتخاب توده
مردم بر سر كار آمده است.اما از طرفى در اين كه وى خليفه برگزيده پيامبر (ص)
است،همعقيده نيستند.
[اين است كانون اساسى اختلاف و كشمكش]كسانى كه معتقد نيستند،پيامبر (ص) على
(ع) را به عنوان خليفه پس از خود برگزيده استبر اين باورند كه اعتقاد به گزينش على
(ع) به دست پيامبر (ص) همان اعتقاد به وراثت و جانشينى در حكومت است،در صورتى كه
قائلان به گزينش،اين نظر را رد مىكنند و مىگويند،اعتقاد به گزينش پيامبر (ص) با
مساله موروثى بودن خلافت و حكومتيكى نيست،بلكه دو مطلب است.
همين طور در جايگاه سياسى امام نيز به عنوان يك دولتمرد اختلاف نظر
دارند:آنان،در اين كه او پايبند به اصل عدالت مطلق بود،و دلبستگى فراوانى به اجراى
كامل قانون اسلام داشت، اختلافى ندارند،بلكه اختلاف نظر در فلسفه اين موضعگيرى قاطع
است در اين جا مساله ديگرى وجود دارد كه تاريخ نويسان پژوهشگر از آن چشم پوشيده و
به روشنى يادآور نشدهاند، و آن را موضوع پژوهش راستين قرار ندادهاند،اين مساله
عبارت از تاثير وى در تاسيس حكومت اسلامى است.
كتاب حاضر در صدد عرضه كردن تاريخ مفصل زندگى امام (ع) نيست و نمىخواهد از
دانش، بلاغت،سخنان دلاويز،پارسايى و بزرگواريهايش سخن بگويد.بلكه مطالب كتاب بر
جايگاه سياسى دينى على (ع) در اسلام و پيوند معنوى آن حضرت با پيامبر (ص) و اهتمامى
كه در بنيانگذارى دولت اسلامى و گسترش اسلام داشت،تكيه مىكند.
البته اين كتاب از او به عنوان يكخليفه،و يكدولتمرد و نيز درباره نظرات
گوناگون درباره سياست او سخن مىگويد.و همچنين از عواملى گفتگو مىكند كه به تراكم
مشكلات انجاميد، در نتيجه،به صورت مانعى در مقابل رسيدن آن بزرگوار به حكومتى پا
برجا و استوار در دوره خلافتش در آمد.و سرانجام اين كتاب از خود خلافتبه عنوان يك
نظام سياسى-دينى و از نوع خلافتسازگار با طبيعت رسالت اسلامى در ميان انواع
خلافتسخن مىگويد.
بنابراين كتاب شامل بخشهاى زير است:
(1) امام در دوران نبوت.
(2) امام در دوران خلفاى سه گانه.
(3) امام در دوران خلافتخود.
(4) خلافت در قانون اسلامى.
و بخش پايانى كه خلاصه برخى از مباحث كتاب را در بر دارد.
البته من در اين كتاب سعى كردهام تا روابط ميان رويدادهاى تاريخى كه در
برخورد با زندگانى امام (ع) بوده است و آنچه كه مدت پنجاه و سه سال-از آغاز رسالت
تا پايان لافتخلفاى راشدين-را در برمىگيرد توضيح دهم.
گاهى خواننده ميان آن رويدادها پيوندى استوار مشاهده مىكند;سلسله انگيزه و
علتهايى كه آينده آنها نتيجه گذشته آنهاست.
در بررسى از رويدادهاى آن برهه از تاريخ اسلام تنها به منابع مورد اعتماد
تاريخى بسنده نكردهام،بلكه كوشيدهام تا جايى كه ممكن است آنچه را كه در كتابهاى
معتبر[صحاح ست]و تعداد ديگرى از كتابهاى زبده حديث پيرامون آن رويدادها آمده است-به
مطالب كتابهاى تاريخ-بيفزايم.توضيح اين كه بسيارى از دانشمندان اسلامى به
حديثبيشتر اطمينان مىورزند تا تاريخ;بويژه هنگامى كه اين حديث در صحاح معروف و
ديگر كتابهاى مورد اعتماد آمده باشد.من نمىخواهم از امام (ع) همچون انسانى كه
رابطهاى خاص با پروردگارش او را از ديگران برجسته و جدا كرده است و در نتيجه
معجزهايى را به دست او جارى ساخته است و او را به كراماتى اختصاص داده است،گفتگو
كنم،بلكه مىخواهم،درباره او-به عنوان فردى كه با همه عوامل طبيعت،زمان و محيط
روبرو مىشد و در راه اصولى مقدس تمام كوشش خويش را به كار مىبست و با آن اصول و
براى آن اصول زندگى مىكرد-سخن بگويم.
اميدوارم اين كتاب سهمى در استحكام پايههاى تفاهم و برادرى ميان مسلمانان
داشته باشد!
شخصيت امير المؤمنين و زندگينامه او چيزى است كه اگر مسلمانان خواهان برادرى
باشند بىگمان آنان را تا سر منزل وحدت و همبستگى رهنمون خواهد بود.شايسته است آنچه
درباره شخصيت كسى كه پيامبر (ص) او را به برادرى خود انتخاب كرده است،مىنگاريم،
همان چيزى باشد كه روح برادرى و دوستى را ميان جامعه مسلمانان تقويت مىكند.
محمد جواد الشرى