الگوهاى رفتارى امام على عليه السّلام
جلد دهم
( امام على (ع ) و مسايل حقوقي )
مرحوم محمّد دشتى
- ۷ -
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در تداوم شناساندن
حقوق اجتماعى به ((حقوق پدر و فرزند)) توجّه دارد،
و اينگونه جوانب ارزشمند آن را مورد بررسى قرار مى دهد كه :
إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّا، وَإِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى
الْوَلَدِ حَقّا. فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ اءَنْ يُطِيعَهُ فِي
كُلِّ شَيْءٍ، إِلا فِي مَعْصِيَةِ اللّهِ سُبْحَانَهُ؛ وَحَقُّ الْوَلَدِ
عَلَى الْوَالِدِ اءَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ، وَيُحَسِّنَ اءَدَبَهُ،
وَيُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.
(همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است ، پس حق پدر بر فرزند
اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند، و حق
فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن
بياموزد.)
(60)
|
احترام به حقوق متقابل در امر دوستى
|
يكى از جوانب حقوق متقابل ، ((حقوق دوستان )) است
، كه در آئين دوست يابى و دوستى بايد به حقوق يكديگر احترام بگذارند تا
دوستى ها تداوم يابد و آفات دوستى ريشه كن شود.
امام على عليه السلام در نامه 31/103 خطاب به فرزندش امام مجتبى عليه
السلام مى نويسد:
وَإِنْ اءَرَدْتَ قَطِي عَةَ اءَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ
بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذلِكَ يَوْما مَّا، وَمَنْ
ظَنَّ بِكَ خَيْرا فَصَدِّقْ ظَنَّهُ، وَلاَ تُضِيعَنَّ حَقَّ اءَخِيكَ
اتِّكَالا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ، فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِاءَخٍ
مَنْ اءَضَعْتَ حَقَّهُ.
وَلاَ يَكُنْ اءَهْلُكَ اءَشْقَى الْخَلْقِ بِكَ، وَلاَ تَرْغَبَنَّ
فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ، وَلاَ يَكُونَنَّ اءَخُوكَ اءَقْوَى عَلَى
قَطِيعَتِكَ مِنْكَ عَلَى صِلَتِهِ، وَلاَ تَكُونَنَّ عَلَى الاِْسَاءَةِ
اءَقْوَى مِنْكَ عَلَى الاِْحْسَانِ.
وَلاَ يَكْبُرَنَّ عَلَيْكَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَكَ، فَإِنِّهُ يَسْعَى فِي
مَضَرَّتِهِ وَنَفْعِكَ، وَلَيْسَ جَزَاءُ مَنْ سَرَّكَ اءَنْ تَسُوءَهُ.
((و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستى كه با او دارى ضايع نكن ، زيرا آن
كس كه حقّش را ضايع مى كنى با تو برادر نخواهد بود، و افراد خانواده ات
بدبخت ترين مردم نسبت به تو نباشند، و به كسى كه به تو علاقه اى ندارد دل
مبند، مبادا برادرت براى قطع پيوند دوستى ، دليلى محكم تر از برقرارى پيوند
با تو داشته باشد، و يا در بدى كردن ، بهانه اى قوى تر از نيكى كردن تو
بياورد، ستمكارى كسى كه بر تو ستم مى كند در ديده ات بزرگ جلوه نكند، چه او
به زيان خود، و سود تو كوشش دارد، و سزاى آن كس كه تو را شاد مى كند بدى
كردن نيست .))
(61)
|
آئين دوستى در كلام امام (عليه السلام )
|
و آنگاه آئين دوستى را اينگونه مطرح فرمود:
يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَانا فِيَما بَيْنَكَ وَبَيْنَ غَيْرِكَ،
فَاءَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ، وَاكْرَهْ لَهُ مَا
تَكْرَهُ لَهَا، وَلاَ تَظْلِمْ كَمَا لاَ تُحِبُّ اءَنْ تُظْلَمَ،
وَاءَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ اءَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ، وَاسْتَقْبِحْ مِنْ
نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ، وَارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا
تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ، وَلاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَإِنْ
قَلَّ مَا تَعْلَمُ، وَلاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ اءَنْ يُقَالَ لَكَ.
وَاعْلَمْ اءَنَّ الاِْعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَآفَةُ الاَْلْبَابِ.
فَاسْعَ فِي كَدْحِكَ، وَلاَ تَكُنْ خَازِنا لِغَيْرِكَ، وَإِذَا اءَنْتَ
هُدِيتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ اءَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّكَ.
معيارهاى روابط اجتماعى
((اى پسرم ! نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده ، پس آن چه را كه
براى خود دوست دارى براى ديگران نيز دوست بدار، و آن چه را كه براى خود نمى
پسندى ، براى ديگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه كه دوست ندارى به تو ستم
شود، نيكوكار باش ، آنگونه كه دوست دارى به تو نيكى كنند، و آن چه را كه
براى ديگران زشت مى دارى براى خود نيز زشت بشمار، و چيزى را براى مردم
رضايت بده كه براى خود مى پسندى ، آن چه نمى دانى نگو، گرچه آن چه را مى
دانى اندك است ، آن چه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، درباره ديگران مگو،
بدان كه خود بزرگ بينى و غرور، مخالف راستى ، و آفت عقل است ، نهايت كوشش
را در زندگى داشته باش ، و در فكر ذخيره سازى براى ديگران مباش ، آنگاه كه
به راه راست هدايت شدى ، در برابر پروردگارت از هر فروتنى خاضع تر باش .))
(62)
|
اهميت واقع نگرى و دور انديشى در اين رابطه
|
يكى ديگر از حقوق متقابل بين دوستان ، ((واقع نگرى
)) و ((دورانديشى )) است .
ممكن است عيب جويان بخواهند رشته هاى دوستى ما را قطع كنند
و يا در شعله هاى حسادت و جهالت ، پيوند دوستى ما را با دوستان بسوزانند.
اگر به سخنان عيب جويان بى اعتنا باشيم ، و هر سخنى را كه مطرح مى كنند
بدون مطالعه نپذيريم ،
دوستى ها دچار تزلزل نخواهد شد، و دشمنى ها جايگزين دوستى ها نخواهد گرديد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به اين نكته نورانى در خطبه 141
فرمود:
اءَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ اءَخِيهِ وَثِيقَةَ دِينٍ وَسَدَادَ
طَرِيقٍ، فَلاَ يَسْمَعَنَّ فِيهِ اءَقَاوِيلَ الرِّجَالِ.
اءَمَا إِنَّهُ قَدْ يَرْمِي الرَّامِي ، وَتُخْطِئُ السِّهَامُ، وَيُحِيلُ
الْكَلاَ مُ، وَبَاطِلُ ذلِكَ يَبُورُ، وَاللّهُ سَمِيعٌ وَشَهِيدٌ. اءَمَا
إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ إِلا اءَرْبَعُ اءَصَابِعَ.
فسئل ،عليه السلام ، عن معنى قوله هذا، فجمع اءصابعه ووضعها بين اءذنه
وعينه ثم قال :
الْبَاطِلُ اءَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، وَالْحَقُّ اءَنْ تَقُولَ رَاءَيْتُ!
پرهيز از شنيدن غيبت
((اى مردم ! آن كس كه از برادرش اطمينان و استقامت در دين ، و درستى راه و
رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد.
آگاه باشيد! گاهى تيرانداز، تير افكند و تيرها به خطا مى رود، سخن نيز چنين
است ، درباره كسى چيزى مى گويند كه واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنى
است ، و خدا شنوا و گواه است .
بدانيد كه ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست .
شناخت حق و باطل
(پرسيدند، معناى آن چيست ؟ امام على عليه السلام انگشتان خود را ميان چشم و
گوش گذاشت و فرمود:)
باطل آن است كه بگويى شنيدم ، و حق آن است كه بگويى ديدم .))
(63)
|
معرفى الگوهاى صحيح رفتارى
|
آنگاه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به معرّفى
الگوهاى صحيح رفتارى بين دوستان و دوستى ها مى پردازد و معيارهاى دوستى را
اينگونه بيان مى دارد كه :
يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَانا فِيَما بَيْنَكَ وَبَيْنَ
غَيْرِكَ،فَاءَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّلِنَفْسِكَ، وَاكْرَهْ لَهُ
مَا تَكْرَهُ لَهَا،وَلاَ تَظْلِمْ كَمَا لاَ تُحِبُّاءَنْ تُظْلَمَ،
وَاءَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ اءَنْ
يُحْسَنَ إِلَيْكَ، وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ
غَيْرِكَ، وَارْضَ مِنَ
النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ، وَلاَ تَقُلْ مَا لاَ
تَعْلَمُ وَإِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ، وَلاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ اءَنْ
يُقَالَ لَكَ.
وَاعْلَمْ اءَنَّ الاِْعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَآفَةُ الاَْلْبَابِ.
فَاسْعَ فِي كَدْحِكَ، وَلاَ تَكُنْ خَازِنا لِغَيْرِكَ، وَإِذَا اءَنْتَ
هُدِيتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ اءَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّكَ.
معيارهاى روابط اجتماعى
((اى پسرم ! نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده ، پس آن چه را كه
براى خود دوست دارى براى ديگران نيز دوست بدار، و آن چه را كه براى خود نمى
پسندى ، براى ديگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه كه دوست ندارى به تو ستم
شود، نيكوكار باش ، آنگونه كه دوست دارى به تو نيكى كنند، و آن چه را كه
براى ديگران زشت مى دارى براى خود نيز زشت بشمار، و چيزى را براى مردم
رضايت بده كه براى خود مى پسندى ، آن چه نمى دانى نگو، گرچه آن چه را مى
دانى اندك است ، آن چه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، درباره ديگران مگو،
بدان كه خود بزرگ بينى و غرور، مخالف راستى ، و آفت عقل است ، نهايت كوشش
را در زندگى داشته باش ، و در فكر ذخيره سازى براى ديگران مباش ، آنگاه كه
به راه راست هدايت شدى ، در برابر پروردگارت از هر فروتنى خاضع تر باش .))
(64)
|
و در ادامه معرّفى ((ملاك ها)) و ((معيارهاى ارزشى
)) در دوستى ها مى فرمايد:
احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ اءَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ، وَعِنْدَ
صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَالْمُقَارَبَةِ، وَعِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى
الْبَذْلِ، وَعِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ، وَعِنْدَ شِدَّتِهِ
عَلَى اللِّينِ، وَعِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ، حَتَّى كَاءَنَّكَ
لَهُ عَبْدٌ، وَكَاءَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ.
وَإِيَّاكَ اءَنْ تَضَعَ ذلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ، اءَوْ اءَنْ
تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ اءَهْلِهِ. لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِيقِكَ
صَدِيقا فَتُعَادِيَ صَدِيقَكَ، وَامْحَضْ اءَخَاكَ النَّصِيحَةَ، حَسَنَةً
كَانَتْ اءَوْ قَبِيحَةً، وَتَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ اءَرَ
جُرْعَةً اءَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً، وَلاَ اءَلَذَّ مَغَبَّةً.
وَلِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ، فَإِنَّهُ يُوشِكُ اءَنْ يَلِينَ لَكَ، وَخُذْ
عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ اءَحْلَى الظَّفَرَيْنِ. وَإِنْ
اءَرَدْتَ قَطِي عَةَ اءَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً
يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذ لِكَ يَوْما مَّا، وَمَنْ ظَنَّ بِكَ
خَيْرا فَصَدِّقْ ظَنَّهُ، وَلاَ تُضِيعَنَّ حَقَّ اءَخِيكَ اتِّكَالا
عَلَى مَا بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ، فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِاءَخٍ مَنْ
اءَضَعْتَ حَقَّهُ.
وَلاَ يَكُنْ اءَهْلُكَ اءَشْقَى الْخَلْقِ بِكَ، وَلاَ تَرْغَبَنَّ
فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ، وَلاَ يَكُونَنَّ اءَخُوكَ اءَقْوَى عَلَى
قَطِيعَتِكَ مِنْكَ عَلَى صِلَتِهِ، وَلاَ تَكُونَنَّ عَلَى الاِْسَاءَةِ
اءَقْوَى مِنْكَ عَلَى الاِْحْسَانِ. وَلاَ يَكْبُرَنَّ عَلَيْكَ ظُلْمُ
مَنْ ظَلَمَكَ، فَإِنِّهُ يَسْعَى فِي مَضَرَّتِهِ وَنَفْعِكَ، وَلَيْسَ
جَزَاءُ مَنْ سَرَّكَ اءَنْ تَسُوءَهُ.
حقوق دوستان
چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستى را بر قرار كن ، اگر روى
برگرداند تو مهربانى كن ، و چون بُخل ورزد تو بخشنده باش ، هنگامى كه دورى
مى گزيند تو نزديك شو، و چون سخت مى گيرد تو آسان گير، و به هنگام گناهش
عذر او بپذير، چنانكه گويا بنده او مى باشى ، و او صاحب نعمت تو مى باشد.
مبادا دستورات ياد شده را با غير دوستانت انجام دهى ، يا با انسان هايى كه
سزاوار آن نيستند بجا آورى ، دشمن دوست خود را دوست مگير تا با دوست دشمنى
نكنى ، در پند دادن دوست بكوش ، خوب باشد يا بد، و خشم را فرو خور كه من
جرعه اى شيرين تر از آن ننوشيدم ، و پايانى گواراتر از آن نديدم
با آن كس كه با تو درشتى كرد، نرم باش كه اميد است به زودى در برابر تو نرم
شود، با دشمن خود با بخشش رفتار كن ، زيرا سرانجامِ شيرينِ دو پيروزى است
(انتقام گرفتن يا بخشيدن ) اگر خواستى از برادرت جدا شوى ، جايى براى دوستى
باقى گذار، تا اگر روزى خواست به سوى تو باز گردد بتواند، كسى به تو گمان
نيك برد او را تصديق كن ، و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستى كه با او
دارى ضايع نكن ، زيرا آن كس كه حقّش را ضايع مى كنى با تو برادر نخواهد
بود، و افراد خانواده ات بدبخت ترين مردم نسبت به تو نباشند، و به كسى كه
به تو علاقه اى ندارد دل مبند، مبادا برادرت براى قطع پيوند دوستى ، دليلى
محكم تر از برقرارى پيوند با تو داشته باشد، و يا در بدى كردن ، بهانه اى
قوى تر از نيكى كردن تو بياورد، ستمكارى كسى كه بر تو ستم مى كند در ديده
ات بزرگ جلوه نكند، چه او به زيان خود، و سود تو كوشش دارد، و سزاى آن كس
كه تو را شاد مى كند بدى كردن نيست .
(65)
|
يكى ديگر از ((حقوق متقابل )) حقوق نظاميان و
سربازان بر جامعه و دولت اسلامى است ،
اگر حقوق نظاميان بدرستى تحقّق پذيرد، و كاستى هاى زندگى فردى و اجتماعى
آنان برطرف گردد،
بهتر مى توانند در دفاع از كشور اسلامى بكوشند كه اميرالمؤ منين عليه
السلام فرمود :
فَالْجُنُودُ، بِإِذْنِ اللّهِ، حُصُونُ الرَّعِيَّةِ، وَزَيْنُ الْوُلاَ
ةِ، وَعِزُّ الدِّينِ، وَسُبُلُ الاَْمْنِ، وَلَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ
إِلا بِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلا بِمَا يُخْرِجُ اللّهُ
لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ
عَدُوِّهِمْ، وَيَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيَما يُصْلِحُهُمْ، وَيَكُونُ
مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ.
((پس سپاهيان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعيّت ، و زينت و وقار
زمامداران ، شكوه دين ، و راه هاى تحقّق امنيّت كشورند، امور مردم جز با
سپاهيان استوار نگردد، و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام
نمى شود كه با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند، و براى اصلاح امور خويش
به آن تكيّه كنند، و نيازمندى هاى خود را برطرف سازند.))
(66)
و نسبت به امور مادّى در زندگى اجتماعى نظاميان به فرماندهى كلّ قواى ارتش
خود، (( مالك اشتر )) دستور مى دهد كه :
وَلْيَكُنْ آثَرُ رُؤُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي
مَعُونَتِهِ، وَاءَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِمَا يَسَعُهُمْ
وَيَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ اءَهْلِيهِمْ، حَتَّى يَكُونَ
هَمَّهُمْ هَمّا وَاحِدا فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ.
فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ.
((برگزيده ترين فرماندهان سپاه تو، كسى باشد كه از همه بيشتر به سربازان
كمك رساند، و از امكانات مالى خود بيشتر در اختيارشان گذارد، به اندازه اى
كه خانواده هايشان در پُشت جبهه ، و خودشان در آسايش كامل باشند، تا در
نبرد با دشمن ، سربازان اسلام تنها به يك چيز بينديشند.
همانا مهربانى تو نسبت به سربازان ، دلهايشان را به تو مى كشاند.))
(67)
|
يكى از حقوق اخلاقى و معنوى ميان سربازان و
فرماندهى كلّ، همدلى و رازدارى است ،
يعنى فرماندهان كلّ بايد نسبت به فرماندهان رده هاى پائين و سربازان
جهادگر، مهربان و با محبّت بوده و همدلى را رعايت كنند و در رعايت همدلى و
يكرنگى نيز بايد اسرار نظام اسلامى را حفظ كنند.
كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در نامه 50 نهج البلاغه فرمود:
التحذير من الاغترار بالنّعم
مِنْ عَبْدِ اللّهِ عَلِيِّ بْنِ اءَبِي طَالِبٍ اءَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
إِلَى اءَصْحَابَ الْمَسَالِحِ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ حَقّا عَلَى الْوَالِي اءَلا يُغَيِّرَهُ عَلَى
رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ، وَلاَ طَوْلٌ خُصَّ بِهِ، وَاءَنْ يَزِيدَهُ
مَا قَسَمَ اللّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّا مِنْ عِبَادِهِ؛ وَعَطْفا
عَلَى إِخْوَانِهِ.
مسؤ وليّات القيادة و القوات
اءَلاَ وَإِنَّ لَكُمْ عِنْدِي اءَلا اءَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّا إِلا فِي
حَرْبٍ، وَلاَ اءَطْوِيَ دُونَكُمْ اءَمْرا إِلا فِي حُكْمٍ، وَلاَ
اءُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّا عَنْ مَحَلِّهِ، وَلاَ اءَقِفُ بِهِ دُونَ
مَقْطَعِهِ، وَاءَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً.
فَإِذَا فَعَلْتُ ذلِكَ وَجَبَتْ لِلّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ، وَلِي
عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ؛ وَاءَلا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ، وَلاَ
تُفَرِّطُوا فِي صَلاَ حٍ، وَاءَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَى الْحَقِّ،
فَإِنْ اءَنْتُمْ لَمْ تَسْتَقِيمُوا لِي عَلَى ذلِكَ لَمْ يَكُنْ اءَحَدٌ
اءَهْوَنَ عَلَيَّ مِمَّنْ اعْوَجَّ مِنْكُمْ، ثُمَّ اءُعْظِمُ لَهُ
الْعُقُوبَةَ، وَلاَ يَجِدُ عِنْدِي فِيهَا رُخْصَةً.
فَخُذُوا هذَا مِنْ اءُمَرَائِكُمْ، وَاءَعْطُوهُمْ مِنْ اءَنْفُسِكُمْ مَا
يُصْلِحُ اللّهُ بِهِ اءَمْرَكُمْ، وَالسَّلاَ مُ.
(نامه به فرماندهان سپاه )
پرهيز از غرورزدگى در نعمت ها
((از بنده خدا، على بن ابيطالب ، اميرمؤ منان به نيروهاى مسلّح و مرز داران
كشور
پس از ياد خدا و درود! همانا بر زمامدار واجب است كه اگر اموالى به دست
آورد، يا نعمتى مخصوص او شد، دچار دگرگونى نشود، و با آن اموال و نعمتها،
بيشتر به بندگان خدا نزديك ، و به برادرانش مهربانى روا دارد.
مسؤ وليّت هاى رهبرى و نظاميان
آگاه باشيد! حق شما بر من آن است كه جز اسرار جنگى هيچ رازى را از شما
پنهان ندارم ، و كارى را جز حكم شرع ، بدون مشورت با شما انجام ندهم ، و در
پرداخت حق شما كوتاهى نكرده ، و در وقت تعيين شده آن بپردازم ، و با همه
شما بگونه اى مساوى رفتار كنم .
پس وقتى من مسؤ وليّت هاى ياد شده را انجام دهم ، بر خداست كه نعمت هاى خود
را بر شما ارزانى دارد، و اطاعت من بر شما لازم است ، و نبايد از فرمان من
سرپيچى كنيد، و در انجام آن چه صلاح است سُستى ورزيد، و در سختى ها براى
رسيدن به حق تلاش كنيد، حال اگر شما پايدارى نكنيد، خوارترين افراد نزد من
انسان كج رفتار است ، كه او را به سختى كيفر خواهم داد، و هيچ راه فرارى
نخواهد داشت ، پس دستورالعمل هاى ضرورى را از فرماندهانتان دريافت داشته ،
و از فرماندهان خود در آن چه كه خدا امور شما را اصلاح مى كند، اطاعت كنيد،
با درود.))
(68)
|
|