سفارش پیامبر به ابن عباس:
یابن عباس! احذر أن یدخلک شک فیه، فإنّ الشک فی علی(ع) کفر بالله
تعالی.
ای ابن عباس! بترس از اینکه در فضایل علی(ع) شک کنی، که شک در فضایل علی(ع)، کفر به خداوند تبارک و تعالی است.
مقدمه
«بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا
و مولانا أبی القاسم المصطفی محمد و آله الطاهرین لا سیما الحجة بقیة الله الأعظم
روحی و أرواح العالمین له الفداء و لعن الدائم علی أعدائهم أجمعین من الآن الی قیام
یوم الدین».
سپاس بیکران خداوند متعال را که بار دیگر توفیقی حاصل شد و در مورد
شخصیت بزرگ جهان اسلام، حضرت امیرالمؤمنین(ع) نوشته ای دیگر به رشتة تحریر درآمد و
عاشقان و شیفتگان علوی را از شنیدنیهای ناب آن حضرت سیراب نمود.
بحث معراج است و شنیدنیهای آن، لیکن با نگاهی دیگر. نگاهی به عظمت وصی
در کنار نبی. همان رسولی که «معراج» از بهترین یادگارهای زندگی دنیایی اش می باشد،
و شکوه و عظمتی چنان سراسر عالم را فرا می گیرد.
آری، باری دیگر نیز پای سخنان معراج می نشینیم با این تفاوت که این
بار آیینة وصی بر حق رسول اعظم(ص) را بر آن گذاشته و فضایل و کمالاتی از آن را در
این آینه مشاهده می نماییم.
این بار نیز ضمیری پاک و دلی روشن را دوباره در دست می گیریم و با هم
به پای سخنانی دلنشین از مولایمان امیرالمؤمنین(ع) می نشینیم و فضایلی دیگر از آن
وجود مقدّس و نورانی را بازگو می نماییم و این روایت را نیز متذکر می شویم که رسول
خدا(ص) فرمودند:
«إن الله تعالی جعل لأخی علی(ع) فضایل لا تحصی کثرة فمن ذکر فضیلة من
فضایله مقرا بها، غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر و من کتب فضیلة من فضایله
لم تزل الملائکة تستغفر له ما بقی لتلک الکتابة رسم؛ و من استمع إلی فضیلة من
فضایله غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالاستماع؛ و من نظر إلی کتاب من فضایله
غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالنظر. ثم قال: النظر إلی أخی علی بن أبی طالب(ع)
عبادة و ذکره عبادة و لا یقبل الله إیمان عبد إلا بولایته و البراءة من أعدائه»؛(1)خداوند
تبارک و تعالی برای برادرم علی(ع) فضایلی قرار داده است که به خاطر کثرت آن، قابل
شمارش نیست؛ پس هرکس یک فضیلت از فضایل او را ذکر کند در حالی که به آن اقرار و
اعتقاد داشته باشد، خداوند گناهان گذشته و آیندة او را می بخشد؛ و هرکس یک فضیلت از
فضایل او را بنویسد، ملائکه تا مادامی که، آن نوشته باقی باشد برای او استغفار می کنند؛ و هرکس یک فضیلت از فضایل او را بشنود،
خداوند گناهانی که با گوشش شنیده را می بخشد؛ و هرکس نگاه کند به کتابی که فضایل
حضرت علی(ع) در آن نوشته شده است، خداوند تمام گناهانی را که با چشم انجام داده است
را می آمرزد.
سپس پیامبر فرمودند: نگاه به برادرم علی بن ابی طالب(ع) عبادت، و ذکرش
عبادت است. و خداوند متعال ایمان بنده ای را قبول نمی کند، مگر اینکه ولایت حضرت
علی(ع) را داشته باشد و از دشمنان او بیزار باشد.
اما مباحث این نوشتار
مجموعه ای از شنیدنیهای حضرت علی(ع) در آیینة معراج می باشد، که همراه
آن شنیدنیهای اهل بیت(علیهما السلام) نیز بدان اضافه شده است. مزیتی که این نوشتار
می تواند در بر داشته باشد، مباحثی است که در لابه لای کتاب می توان از آن استفاده
نمود. مباحثی مانند بررسی حدیثی، سندی و رجالی، که می تواند راهگشای خوبی برای
طالبان این رشتة مهم باشد.
هدف از تدوین مجدد این کتاب(2)
این بود که روایات، علاوه بر ذکر متن روایی آن، مَحَک علمی زده شود. سند آن مورد
بررسی قرار گیرد و احیاناً اگر در برخی موارد دچار اشکال باشد، بوسیلة دلالت و
مضمون روایت، آن ضعف سند جبران شود، و یا در نهایت توقف در آن روایت بیان شود. از
این رو در روایات چندین مبنا را مورد توجه قرار می دهیم: فقط سند ملاک نیست و چنانچه سند روایتی دچار ضعف بود، آن را به چند طریق جبران
نموده ام:
1 - از طریق دلالت روایت و مؤیدات روایی احادیث دیگر،
2 - از طریق نقل مصادر
معتبر؛ که اتفاق علمای بزرگ متقدمین و متأخرین بر نقل روایت می تواند کاشف از اهمیت
و صدور (هر چند نگوییم قطعی) روایت باشد.
بنابراین، برای ذکر مصادر متعدد روایی در
روایات اهمیت زیادی قائل شده ایم.
حقیر هرگز ادعایی در خصوص کامل و بی عیب بودن کار ندارم، ولی این مطلب
را نیز اقرار می کنم که مجموعة حاضر با دقت نظر و تحقیق فراوان انجام پذیرفته است.
امیدوارم که خداوند متعال عنایات خاصة خودش را مشمول همة ما شیعیان
قرار دهد و روز به روز برکات خواندنی و شنیدنی مولایمان حضرت علی(ع) را در بین ما
بیشتر قرار دهد.
در پایان از زحمات اساتید بزرگوارم در مرکز تخصصی علوم حدیث، خصوصاً
آیت الله جعفرالهادی و آیت الله نجم الدین طبسی و نیز مدیر محترم انتشارات پرتو
خورشید، جناب آقای یزدانی، تشکر و قدردانی می نمایم و از شما خوانندة محترم نیز
تقاضا دارم چنانچه پیشنهادی در هرچه بهتر شدن این نوشتار دارید، به آدرس انتشارات
ارسال فرمایید.
والسَّلام علی من اتّبع الهُدی
علیرضا زکی زاده رنانی
قم المقدّسه، عشّ آل محمّد، تابستان 1385 شمسی
أحبّ أخوانی مَن أهدی إلی عیوبی
خداوند با صدای علی(ع) حرف می زد
صدایی کز پس آن پرده بشنود
بعینه چون صدای مرتضی بود
تعالی الله از این قدر و از این جاه
که گوید از زبانش حرف الله
عبدالله بن عمر می گوید به پیامبر اکرم(ص) عرض کردم: یا رسول الله!
خداوند در شب معراج به چه لغت و زبانی با شما حرف می زد؟ پیامبر(ص) فرمودند: خداوند
مرا با صدای علی(ع) مخاطب قرار می داد، پس خداوند خود مرا الهام کرد که پرسیدم:
پروردگارا! من با تو حرف می زنم یا با علی؟!
در اینجا خداوند متعال فرمود: ای احمد! من با هیچ چیزی قیاس نشوم و با
چیزهای شبیه اشیاء هم وصف نمی شوم.
تو را از نور خودم خلق کردم و علی(ع) را از نور تو، و می دانم که تو
چقدر علی(ع) را دوست می داری و محبوب قلبت می باشد پس با صدای علی(ع) با تو حرف زدم تا قلبت آرامش پیدا کند(3)
در شبِ معراج خلوتگاه دوست
خلوت حق با حبیبش خوش نکوست
تا به قاب قوسین أو أدنی رسید
نور ایزد بر همه عالم دمید
یک صدای دلربا آمد بگوش
که از آن مستان همه آیند بهوش
زنده می گردد از آن دلهای پاک
گر که آید یک صدا بر اهل خاک
آشنا آمد به گوش مصطفی
وه چه صوتی چون صدای مرتضی
گفت یا رب این تویی گویی سخن
یا که می باشد علی در انجمن
نیست مانندش صدایی دلنشین
در همه عالم صدایی بِه ز این
حق تعالی گفت این نه از منست
از برای من نه جسم و نه تن است
چونکه یا احمد حبیب تو علیست
بر زبان او کلام حق جلیست
دوست تر کس را نداری از علی
بر صدای او سخن آمد جلی
نی توان کردن به من کس را قیاس
من نگنجم در عقول و در حواس
چونکه برگشتی دوباره بر زمین
گشتی همره باز با حبل المتین
می رسانی بر علی از من سلام
چون ولی الله می باشد مدام
پس علی باشد امیرالمؤمنین
در سما همراه خیرالمرسلین
در زمین همواره یار و یاورش
هم برادر، زوج پاک دخترش
دوستدار اوست هر نیکو سرشت
حب او باشد مسانید بهشت
دشمن او جای دارد در سقر
گرچه با طاعت رود عمرش به سر
آنچه آورده (مقدّم) در قلم
از مضامین حدیث آمد رقم(4)
متن روایت:
عن عبدالله بن عمر قال سمعت رسول الله(ص) و سئل بأیِّ لُغة خاطبک ربک
لیلة المعراج؟ قال: خاطبنی بلغة علی بن أبی طالب(ع) فألهمنی أن قلت: یا رب أنت
خاطبتنی أم علی(ع)؟ قال: یا أحمد؛ أنا شی ء لا کالأشیاء لا أقاس بالناس ولا أوصف
بالشبهات بالأشیاء، خلقتک من نوری و خلقت علیاً(ع) من نورک، فاطلعت علی سرائر قلبک
فلم أجد إلی قلبک أحب إلیک من علی بن أبی طالب(ع) فخاطبتک بلسانه کیما تطمئن قلبک.
سند روایت:
در نقل سند این روایت، اکثر کتب معتبر شیعی و حتی برخی کتب عامه آن را
به طریق خوارزمی (م568 ق) از کتاب «المناقب» نقل نموده اند که آن طریق چنین می
باشد:
«أخبرنا أبوالقاسم نصر بن محمد بن علی بن زیرک المقری، أخبرنا والدی
أبوبکر بن محمد، قال أبوعلی عبدالرحمان بن محمد بن احمد النیسابوری، حدثنا أحمد بن
محمد بن عبدالله النانجی البغدادی، حدثنا بن محمد بن جریر الطبری، حدثنی محمد بن
حمید الرازی، حدثنا العلاء بن الحسن الهمدانی، حدثنا أبومخنف لوط بن یحیی الأزدی،
عن عبدالله بن عمر».
اگرچه در این روایت ارسال می باشد چون ابامخنف اصلاً عبدالله بن عمر
را درک نکرده است(5)
و در مورد برخی راویان آن، از جمله محمد بن حمید الرازی(6)
اختلاف است، لیکن چون بیشتر علما این حدیث را در کتب معتبرة خود آورده و آن را رد
ننموده اند، روایت مورد قبول است.
شیخ حرّ عاملی (صاحب وسائل الشیعه)، بعد از قبول روایت در مورد آن
گوید: «این روایت دلالت روشنی دارد به این که علی(ع) برترین مردم بعد رسول خدا(ص)
است.»(7)
و نکتة زیبای این روایت این است که: «این روایت جزء یکی از اخبار پنج
گانه ای است که 27 نسل (معروف به حدیث سلسلة الآباء) آن را متصلاً نقل کرده اند.(8)
و این یکی دیگر از خصوصیات حضرت علی(ع) می باشد که در هیچ یک از اخبار
شیعه و سنی نظیری برای آن نمی باشد.
علی بن ابی طالب(ع) امیرالمؤمنین است
ابن عباس می گوید: به خدا قسم ما به علی بن ابی طالب(ع)، امیرالمؤمنین
نگفتیم تا اینکه رسول خدا(ص) او را امیرالمؤمنین نامیدند.
به اینکه روزی در مدینه کنار پیامبر(ص) بودیم که حضرت علی(ع) آمد و به
پیامبر سلام کرد و پیامبر هم در جواب او فرمودند: و سلام بر تو ای امیرالمؤمنین.
در این هنگام من از این کلام پیامبر تعجب کردم و به پیامبر گفتم: آیا
این لقبی که به علی(ع) دادید از روی محبت شما به علی(ع) است، یا اینکه دستوری است
از طرف خدا؟
پیامبر(ص) فرمودند: به خدا قسم هیچ چیزی دربارة علی(ع) نگفته ام، مگر
اینکه آن را با چشم خود دیده ام.
سؤال کردم: ای رسول خدا، در مورد علی(ع) چه دیده اید؟!
پیامبر(ص) فرمودند: شبی که مرا به آسمان بردند بر هیچ دری از درهای
بهشت نرفتم، مگر اینکه روی آن در نوشته شده بود:
«علی بن ابی طالب(ع)، امیرالمؤمنین است؛ هفتاد هزار سال قبل از اینکه
حضرت آدم(ع) خلق شود».(9)
متن روایت
عن عکرمة، عن ابن عباس، قال: والله ما سمینا علی بن أبی طالب(ع)
أمیرالمؤمنین حتی سماه رسول الله(ص). کنا نحن مارین فی أزقة المدینة یوماً إذ أقبل
علی بن أبی طالب(ع)، فقال: السّلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته فقال:
وعلیک السلام یا أمیرالمؤمنین، کیف أصبحت؟ فقال: أصبحت و نومی خطرات و یقظتی فرغات
و فکرتی فی یوم الممات. قال ابن عباس: فعجبت من قول رسول الله(ص) فی علی(ع). فقلت:
یا رسول الله؛ ما الذی قلت فی ابن عمی، أحباً له أم شیئا من عند الله؟ قال: لا والله ما قلت فیه
شیئاً إلاّ رأیت بعینی. قلت: و ما الذی رأیت یا رسول الله؟ قال: لیلة أسری بی فی
السماء ما مررت بباب من أبواب الجنة إلّا و رأیت مکتوباً علیه: «علی بن أبی طالب
أمیرالمؤمنین من قبل أن یخلق آدم بسبعین ألف عام».
سند روایت
سند این روایت را علامة مجلسی از خط شهید و آن نیز از قطب الدین کیدری
نقل کرده و قطب الدین نیز آن را از نقل عاصمی در کتاب «زین الفتی» به نقل از معمر،
از زهری، از عکرمه و او نیز از ابن عباس نقل کرده است.
این نکته را نیز متذکر می شوم تنها مصدری که این روایت را نقل نموده
است کتاب بحار الأنوار علامة مجلسی می باشد و در مصادر متأخرین از علامه نیز نقل
چنین روایتی دیده نمی شود. به هر حال در مورد نامگذاری حضرت علی(ع) به
«امیرالمؤمنین» توسط رسول خدا(ص) شکی وجود ندارد، چرا که روایات دیگری نیز بر آن
دلالت دارد و اگرچه در مورد فقرة اخیر روایت(10)
شکی وجود داشته باشد، ولی آن نیز مطلبی است که نمی توان به سادگی در مورد آن اظهار
نظر دقیق نمود و یا آن را رد کرد، چرا که آن مربوط به خلقت نوری اهل بیت(علیهما
السلام) می باشد و به آسانی نمی توان در مورد روایات آن اظهار نظر نمود. والله
العالم.
حضرت علی(ع) سید مولاست
ابی اسماعیل از ابی نون روایت می کند که: بعد از وفات رسول خدا(ص)
مردی از فرزندان داود(ع) که بر دین یهود بود وارد مدینه شد و مردم را ماتم زده و
اندوهگین یافت. از گروهی پرسید که چه شده است و چرا همه اندوهگین هستید؟
گفتند: به خاطر وفات رسول خدا(ص) می باشد.
آن مرد یهودی گفت: وفات رسول خدا(ص) در همین روز، در کتاب مقدس ما هم
ذکر شده است.
آنگاه یهودی گفت: مرا به سوی جانشین پیامبر راهنمایی کنید، می خواهم
چند سؤال از او بکنم. آن گروه گفتند: همین جا کمی منتظر باش تا تو را به کسی
راهنمایی کنیم که هرچه سؤال کنی جواب آن را دریابی.
در این هنگام حضرت علی(ع) از در مسجد وارد شد و مردم هم به آن مرد
یهودی گفتند: این همان شخصی است که هرچه سؤال کنی جوابت را می دهد.
پس مرد یهودی بلند شد و به سوی حضرت حرکت کرد و گفت: آیا تو علی بن
ابی طالب(ع) هستی؟
حضرت فرمود: بله، خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد.
یهودی دست حضرت را گرفت و حضرت را بر روی زمین نشانید و گفت: می خواهم
چهار سؤال از شما بکنم تا مرا راهنمایی کنید، آیا اجازه می دهید آنها را مطرح کنم؟
حضرت فرمود: سؤال کن إن شاء الله جوابت را می دهم.
«فقال أخبرنی عن أوّل حرف کلّم اللّه به نبیک لمّا أسری به و رجع عن
محل الشرف … !»
مرد یهودی اولین سؤال را مطرح کرد که: اولین حرفی که با آن خداوند
متعال در شب معراج با پیامبر تکلم کرد چه بود؟
حضرت فرمودند: اما اولین حرفی که خداوند با آن پیامبرش را مورد خطاب
قرار داد، آن قول خداوند تبارک و تعالی در قرآن است که درسورة بقره می فرماید:
آمن الرسول بما أنزل الیه من ربه(11).
مرد یهودی گفت: این اولین حرف نبوده و من سؤالم راجع به این سؤال
نبود. حضرت به او فرمودند: آنچه تو می خواهی از اسرار است.
مرد یهودی گفت: باید آن راز را برایم بگویی در این صورت تو خلیفه و
جانشین پیامبر نیستی، و من دنبال کسی می گردم که جوابم را دهد که آن به حق، جانشین
پیامبر خواهد بود.
حضرت به او فرمودند: اگر آن راز را برایت بگویم اسلام می آوری؟
یهودی گفت: بله، اسلام می آورم.
حضرت فرمودند: در شب معراج چون پیامبر خواست از آن جایگاه بلند الهی
به مقام جبرئیل (سدرة المنتهی) برگردد یک ملکی ندا داد: ای محمد! همانا خداوند مدام
بر تو سلام و درود می فرستد و می گوید: سلام و درود مرا به سید مولا برسانید.
رسول خدا(ص) پرسیدند: پروردگارا! سید مولا کیست؟
خداوند متعال فرمود: علی بن ابی طالب(ع).
پس یهودی حرف حضرت را تصدیق کرد و گفت: این را در کتاب داود(ع) دیده
ام.(12)
متن روایت
لمّا توفی رسول الله(ص) دخل المدینة رجل من أولاد داود(ع) علی دین
الیهود، فوجد الناس متفزّعین مغمومین. فقال: ما شأنکم؟ قالوا: توفی رسول اللّه(ص).
فقال: أما إنّه توفی فی الیوم الذی هو مذکور فی کتابنا، ثم قال أرشدونی إلی خلیفة
نبیکم. قالوا: تنتظر قلیلاً حتی نرشدک إلی من یخبرک بما تسأل، فأقبل
أمیرالمؤمنین(ع) من باب المسجد، فقالوا علیک بهذا الغلام فإنّه یخبرک عمّا تسأل.
فقام إلیه و قال له أ أنت علی بن أبی طالب(ع). فقال نعم، یرحمک اللّه، و أخذ بیده و
أجلسه. و قال أردت أن أسأل هؤلاء عن أربعة حروف فأرشدونی إلیک، فعن إذنک أسألک.
فقال له سل عمّا بدا لک، فإنّی أخبرک إن شاء اللّه تعالی.
فقال أخبرنی عن أوّل حرف کلّم اللّه به نبیک لمّا أسری به و رجع عن
محل الشرف...!
فقال(ع) أمّا أوّل حرف کلّم اللّه عزّ و جلّ نبینا(ص) به فهو قوله
تعالی آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ. فقال لیس هذا أردت،
ولا عنه سألت. فقال(ع) إنّ الأمر الذی ترید مستور. فقال أخبرنی بالذی هو، و إلاّ
فما أنت هو. فقال له إذا أنبأتک تسلم. قال نعم.
فقال: إنّ رسول اللّه(ص) لمّا رجع عن محل الشرف و الکرامة لیلة
الإسراء رفع له الحجاب قبل أن یصیر إلی مقام جبرئیل(ع)و نادی ملک یا محمّد(ص) إنّ
اللّه یقرئک السلام و یقول لک اقرأ علی السید المولی منّی السلام. فقال رسول
اللّه(ص) مَن السید المولی؟ فقال علی بن أبی طالب(ع). فقال الیهودی صدقت إنّی لأجده
مکتوبا فی کتاب داود(ع).
سند روایت:
سند این روایت، به نقل علامة مجلسی از کتاب «صفوة الأخبار»، از ابی
اسماعیل از أبی نون می باشد و به نقل از کتاب «الغیبه» محمد بن ابراهیم نعمانی چنین
است: «أخبرنا أبو العباس أحمد بن محمد بن سعید، قال: حدثنا حمید بن زیاد من کتابه
وقرأته علیه، قال: حدثنی جعفر بن إسماعیل المنقری، عن عبدالرحمن ابن أبی نجران، عن
إسماعیل بن علی البصری، عن أبی أیوب المؤدب، عن أبیه، قال…».
در این اسناد، «جعفر بن اسماعیل منقری» دچار ضعف می باشد. از او در
کتب رجالی تعبیر به «کان غالیا کذّابا» شده است. و لذا به سند روایت نمی توان تکیه
نمود.(13)
و امّا مفهوم روایت:
در مورد سلام خداوند بر حضرت علی(ع) مؤیدات روایی
دیگری در دست می باشد، لیکن مضمون فعلی روایت (سلام خدا بر سید مولا) مطلبی است که
تنها در این روایت ذکر شده است و البته آن نیز امری نیست که معارض روایی داشته باشد
و یا مخالف با حکم عقل باشد و لذا روایت را با توجه به مفهوم و دلالتش می توان قبول
نمود.
سؤال تمام ملائکه در مورد علی(ع)
قبض روح علی(ع) دست خداست؛ علی(ع) در زیر عرش الهی ابن عباس می گوید که: شنیدم از رسول خدا(ص) که می فرمود: چونکه مرا به
آسمانها سیر شبانه دادند به هیچ ملکی از ملائکه برخورد نکردم، مگر اینکه از من
دربارة علی بن ابی طالب(ع) سؤال می کردند تا جایی که من گمان کردم اسم علی(ع) از
اسم من مشهورتر است.
پس آنگاه که به آسمان چهارم رسیدم، ملک الموت را دیدم که به من گفت:
ای محمد! هیچ خلقی از خدا نیست مگر اینکه قبض روحش بدست من می باشد، بجز تو و حضرت
علی(ع)، چون خداوند متعال خود قبض روح شما را خواهد کرد. پس چون به زیر عرش الهی
رسیدم حضرت علی(ع) را دیدم که در زیر عرش الهی ایستاده بود.
پس من گفتم: ای علی از من سبقت گرفتی؟
جبرئیل به من گفت: ای محمد! کیست آن کسی که با او این چنین صحبت می
کنی؟ گفتم: این برادرم علی بن ابی طالب(ع) است.
جبرئیل به من گفت: ای محمد! این علی(ع) نیست بلکه ملکی از ملائکة
خداوند متعال می باشد که خداوند متعال آن را به صورت علی(ع) خلق کرده است.
پس ما ملائکه ای که مقرب درگاه الهی هستیم هر وقت مشتاق دیدار حضرت
علی(ع) می شویم این ملک را زیارت می کنیم، بخاطر بزرگی و کرامتی که حضرت علی(ع) در
پیشگاه خداوند دارد.(14)
متن روایت
عن ابن عباس، قال: سمعت رسول الله(ص) یقول: لمّا أسری بی إلی السماء
ما مررت بملإ من الملائکة إلا سألونی عن علی بن أبی طالب(ع) حتی ظننت أن اسم علی فی
السماء أشهر من اسمی. فلما بلغت السماء الرابعة نظرت إلی ملک الموت، فقال لی: یا
محمد؛ ما خلق الله خلقا إلا أقبض روحه بیدی ما خلا أنت و علی(ع) فإن الله جل جلاله
یقبض أرواحکما بقدرته.
فلما صرت تحت العرش نظرت فإذا أنا بعلی بن أبی طالب(ع) واقفا تحت عرش
ربی، فقلت: یا علی سبقتنی؟ فقال لی جبرئیل(ع): یا محمد؛ من هذا الذی یکلمک؟ قلت:
هذا أخی علی بن أبی طالب(ع). قال لی: یا محمد؛ لیس هذا علیاً و لکنه ملک من ملائکة
الرحمن خلقه الله علی صورة علی بن أبی طالب(ع) فنحن الملائکة المقربون کلما اشتقنا
إلی وجه علی بن أبی طالب(ع) زرنا هذا الملک لکرامة علی بن أبی طالب(ع)علی الله
سبحانه.
سند روایت:
شیخ جلیل القدر، محمد بن احمد شاذان قمی در کتاب «مئة منقبة» طریق خود
را نسبت به این روایت چنین بیان می کند(15)
«حدثنا أبوالقاسم جعفر بن محمد بن مسرور اللحام(16)قال:
حدثنی الحسین ابن محمد، قال: حدثنی أحمد بن علویه المعروف بابن الاسود الکاتب الاصبهانی(17)
قال: حدثنی إبراهیم بن محمد، قال: حدثنی عبد الله بن صالح، قال: حدثنی جریر بن
عبدالحمید، عن مجاهد، عن ابن عباس».
علامة کراجکی رحمة الله در کتاب کنز الفوائد در مورد این روایت می
فرماید: «این روایتی است که اصحاب حدیث بر نقل آن اتفاق دارند.»
با توجه به این که روایت نیز از نظر سندی نیز قابل اعتماد می باشد.
خداوند عزوجل شیفتة علی(ع) است
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: چون شب معراج به آسمانها برده شدم و از آنجا
به سدرة المنتهی، در پیشگاه حضرت حق قرار گرفتم.
حضرت حق از من سؤال کرد که: ای محمد! من خلقم را مورد آزمایش قرار
داده ام، در میان آنها چه کسی بیشتر مطیع توست؟
حضرت جواب دادند: پروردگارا! علی(ع).
ندا رسید: تو را تصدیق کردیم ای محمد، آیا برای خودت جانشینی اختیار
کرده ای تا مسائل تو را ادا کند و بندگانم را در آنچه از کتابم نمی دانند آموزش
دهد؟ گفتم: خداوندا، برایم اختیار کنید و جانشینم را معلوم کنید که آنچه برایم
اختیار کنید همان است که خود اختیار کرده باشم.
خداوند فرمود: همانا حضرت علی(ع) را برای تو اختیار کردم، پس او را
وصی وجانشین خود قرار ده که او را از دانش و صبر خود چشانیده ام. و او به حق
امیرمؤمنان (امیرالمؤمنین) است که احدی را قبل از او و بعد از او شایستة چنین مقامی
نیست.
ای محمد! علی نشانة هدایت است و پیشوای هرکس که مرا اطاعت کند و اوست
نور دوستان من و همان است که متقین را ملزم به آن کرده ام. هرکس او را دوست بدارد
در حقیقت مرا دوست داشته است و هر کس که با او بغض و دشمنی داشته باشد، در حقیقت با
من بغض و دشمنی دارد.
پس ای محمد! این بشارت ما را به علی(ع) برسان که من مبتلا و شیفتة
اویم. «لولا علی لم یعرف حزبی ولا أولیائی ولا أولیاء رسلی»؛ اگر علی(ع) نبود،
دوستان من، و دوستان پیامبران من شناخته نمی شدند.(18)
متن روایت:
قال علی :(ع)قال النبی(ص): لما أسری بی إلی السماء ثم من السماء إلی
سدرة المنتهی وقفت بین یدی ربی عزوجل، فقال لی: یا محمد؛ قلت: لبیک و سعدیک. فقال:
قد بلوت خلقی فأیهم وجدت أطوع لک؟ قال: قلت: رب علیاً ! قال: صدقت یا محمد؛ فهل
اتخذت لنفسک خلیفة یؤدی عنک و یعلم عبادی من کتابی ما لا یعلمون؟ قال: قلت اختر لی
فإن خیرتک خیرتی. قال:
قد اخترت لک علیاً فاتّخذه لنفسک خلیفةً و وصیاً و نحلته علمی و حلمی
و هو أمیرالمؤمنین حقاً لم ینلها أحد قبله و لیست لأحد بعده.
یا محمد؛ علی(ع) رایة الهدی و إمام من أطاعنی و نور أولیائی و هی
الکلمة التی ألزمتها المتقین. من أحبّه فقد أحبنی و من أبغضه فقد أبغضنی، فبشره
بذلک یا محمد.
فقال النبی(ص): قلت ربی فقد بشرته فقال علی(ع) أنا عبدالله و فی قبضته
إن یعاقبنی فبذنوبی لم یظلمنی شیئا و إن یتم لی وعدی فالله مولای. قال: قلت: اللهم
اجل قلبه واجعل ربیعة الإیمان به. قال قد فعلت ذلک به یا محمد غیر أنی مختصة بشی ء
من البلاء لم أخص به أحدا من أولیائی. قال: قلت: ربی أخی و صاحبی قال قد سبق فی
علمی أنه مبتلی لو لا علی لم یعرف حزبی و لا أولیائی و لا أولیاء رسلی.
سند روایت:
سند روایت به نقل از شیخ طوسی در کتاب «الأمالی» چنین می باشد:
«أخبرنا ابن الصلت، قال: أخبرنا ابن عقدة،(19)
قال: أخبرنا محمد بن هارون الهاشمی قراءة علیه، قال: أخبرنا محمد بن
مالک بن الابرد النخعی(20)
، قال: حدثنا محمد بن فضیل بن غزوان الضبی، قال: حدثنا غالب الجهنی،
عن أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین، عن أبیه، عن جده، عن علی بن أبی طالب(علیهما
السلام)»؛
اگرچه طُرقی دیگر برای این روایت ذکر شده است، ولی به طریق و سند ذکر
شده اکتفا نموده و آن را بررسی می نماییم. که با بررسی سند این روایت، می توان به
خوبی درجة وثاقت والای آن را تشخیص داد، و آن را قبول نمود.
ملائکه به صورت علی(ع)
علامة مجلسی در بحار الأنوار می فرماید: درمنابع روایی شیعه، روایاتی
داریم که خداوند متعال ملائکه را به شکل و صورت پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) و
جمیع ائمه(علیهما السلام) خلق کرده است.
و در روایتی پیامبر اکرم(ص) برای اصحاب خود چنین فرمودند: شب معراج در
هر آسمانی ملکی را به صورت علی بن ابی طالب(ع) می دیدم. پس جبرئیل به من گفت:
ای محمد! چون ملائکة آسمان اشتیاق زیادی به حضرت علی(ع) داشتند خداوند
هم برایشان ملکی را در هر آسمان به صورت حضرت علی(ع) خلق کرد تا ملائکه با او مأنوس
باشند و با او انس گیرند.(21)
و باز در روز جنگ بدر که قرآن می فرماید: «ما سه هزار ملک به یاری شما
فرستادیم…»(22)
روایت شده که همة آن ملائکه به صورت حضرت علی(ع) بودند تا اینکه در قلب کفار از دیدن روی حضرت علی(ع) ترس
بیشتری ایجاد شود.
(23)
متن روایت:
وقد روی الرواة من أصحابنا أن الله خلق ملائکة علی صورة محمد(ص) و
علی(ع) و جمیع الأئمة(علیهما السلام).
وکان النبی(ص) حدث أصحابه بأنه رأی لیلة المعراج فی کل سماء ملکاّ علی
صورة علی بن أبی طالب(ع). فقال جبرئیل: یا محمد؛ إن ملائکة السماء کانوا یشتاقون
إلی علی(ع) فخلق الله لهم ملکاً فی کل سماء علی صورته لیستأنسوا به.
ولا یخفی أن یوم بدر کانت الملائکة المنزلون لنصرة رسول الله(ص) کلهم
کانوا علی صورة علی(ع) لیکونوا فی قلوب الکفار أهیب...».
سند روایت:
قسمت اول روایت: حسن بن سلیمان کوفی در کتاب «المحتضر» خود از کتاب
محمد بن العباس بن مروان و او از أحمد بن هوذه(24)
و او از ابراهیم بن اسحاق از عبدالله بن حماد از ابن بکیر از حمران از
امام باقر(ع) این روایت را نقل نموده است.
در این روایت «ابراهیم بن اسحاق» دارای ضعف می باشد(25)
و لذا سند ذکر شده ضعیف محسوب شده و نمی توان بدان اعتماد نمود. هر
چند که از نظر مفهوم، آن را بتوان پذیرفت و قبول کرد.
قسمت دوم روایت: در قسمت «ملائکه و نگاه به حضرت علی(ع)» مبحث آن می
آید.
قسمت سوم روایت: روایات زیادی در کتب معتبر بر این معنا نقل شده است و
می توان مؤید برای آن باشد. در «مناقب» ابن شهر آشوب با استناد از عامر بن سعد، در
«الخرائج و الجرائح» راوندی، «بحار» علامة مجلسی و در مدینة المعاجز علامة بحرانی
نیز این روایت ذکر شده است.