1 ـ سبك فقه الحديث
اين شيوه درسي آيةالله بروجردي رحمهالله در علم فقه بود. در اين روش، براي
بررسي يك فرع فقهي به علم «اصول فقه» كمتر توجه ميشود و سعي ميكنند با بررسي
پيشينه تاريخي هر مسأله و با توجه خاص به علم رجال و طبقهبندي راويان حديث و برطرف
كردن تقطيع احاديث، حكم هر مسأله را از احاديث مربوط به آن استخراج كنند. و در صورت
ضرورت و لزوم به علم اصول يا اصول عمليه پناه ميبرند. (16)
2 ـ سبك فقه مبتني بر اصول
در اين شيوه، تكيه اصلي بر اصول است و سعي ميكنند با تكيه بر قواعد اصولي دلايل
را بررسي كنند.
در اين روش، به علم رجال توجهي نميشود و گاهي فرضهايي در فقه مطرح ميشود كه
در طول عمر انسان يك بار هم اتفاق نميافتد.
لذا برخي از بزرگان براين شيوه خرده گرفتهاند كه افراط اصول موجب دوري انسان از
فهم عرفي ميشود كه شارع، طبق آن سخنان خود را القا فرموده است. (17)
3 ـ سبك فقه مقارن
اين شيوه كه يادگار شيخ طوسي رحمهالله است، براستفاده از اقوال عامه و بررسي
آنها تكيه ميكند. اولين كتاب در اين زمينه، خلاف شيخ است كه در آنجا سعي شده تا
نظريات شيعه و سني آورده و مقايسه شود.
اين سبك را مرحوم آيةالله بروجردي رحمهالله احيا كرده ايشان همانطور كه به
شأن نزول آيات اهميت ميداد، به سير تاريخي و موقعيت صدور حديث هم اهميت ميداد. و
آن را در فهم احاديث مؤثر ميدانست. (18)
4 ـ سبك فقه پويا (هماهنگ با زمان و مكان)
اين شيوه، از ديرباز مورد توجه علماي شيعه بوده است. آثار تأثير زمان و مكان در
اجتهاد را در فتواي ميرزاي بزرگ رحمهالله در تحريم تنباكو ميتوان ملاحظه كرد.
امام خميني قدسسره اين سبك را حياتي تازه بخشيد و فرمود: «زمان و مكان دو عنصر
تعيين كننده در اجتهادند». (19)
البته در مورد مقدار و حدود دخالت زمان و مكان در مصاديق، موضوعات، متعلق احكام
و در نتيجه در اجتهاد و صدور حكم و فتوا، بحث بسيار است، (20) ولي اين مطالب منافاتي
با اينكه فقه پويا يك سبك فقهي است، ندارد.
پ) سبكهاي خاص در اصول فقه
اصول فقه در درسهاي خارج حوزه علميه با دو روش متفاوت مورد بحث قرار ميگيرد.
1 ـ سبك فلسفي
بيان مطالب و قواعد اصولي براساس اصطلاحات فلسفي و داخل كردن مباحث فلسفي و
حقيقي با مباحث اعتباري و عرفي اصول، از خصوصيات اين روش است. اين شيوه در زمان شيخ
انصاري رحمهالله كمكم پا به عرضه وجود گذاشت، در حوزه نجف به اوج خود رسيد و علم
اصول به صورت علم نيمه معقول درآمد كه در حواشي مرحوم كمپاني رحمهالله كاملاً ظاهر
ميشود. (21)
لذا برخي بزرگان براين شيوه خرده گرفتهاند كه موجب خلط مباحث اصول و فلسفه شده
و از عرفي بودن دوره كرده است و باعث تورم علم اصول شده است.
2 ـ سبك عرفي
از آنجا كه پيدايش علم اصول براي كمك در فهم و تحليل مفاهيم قرآن و حديث است و
آن دو براساس لغات و اصطلاحات عرف شكل گرفته است.
پس، اساس علم اصول در مباحث خود مثل عام و خاص، مطلق و مقيد و... مبتني بر
ارتكازات عرفي مردم است.
اين شيوه از زمان شيخ طوسي رحمهالله در عدّه و تا زمان حاضر ادامه داشته است.
(22)
شيوههاي تحصيل درس خارج
همانطور كه روشهاي تدريس درس خارج گوناگون بود، شيوههاي تحصيل آن نيز متفاوت
است. طلاب با توجه به استعداد و ذوق خود، شيوههاي متفاوتي را در درس خارج
برميگزينند كه ما آنها را به هفت روش تقسيم ميكنيم:
اوّل: روش شاگرد محوري
در اين شيوه شش مرحله طي ميشود كه عبارتند از:
1 ـ پيش مطالعه، يعني با توجه به منابع و كتب علماي پيشين، به بررسي اقوال و
دلايل هر فرع فقهي يا اصولي ميپردازند و نظريهاي را انتخاب ميكنند.
2 ـ پيش مباحثه، يعني قبل از شروع درس با هم مباحثه خود مطلب درس آينده را بررسي
ميكنند و بر اشكال به يكديگر و تبادل نظر ميپردازند.
3 ـ شركت در درس استاد با ذهني كه به وسيله پيش مطالعه و مباحثه آماده شده است
كه گاهي با نوشتن مطالب مهم درس استاد همراه است.
4 ـ سؤال و اشكال كردن در درس كه موجب رفع ابهامهاي ذهني و يا تصحيح نظريات
استاد ميشود و در نهايت، طلبه بدين وسيله نظريه انتخابي خود را در معرض آزمايش
قرار ميدهد.
5 ـ مرور مجدد و مطالعه نظريات و دلايل استاد و انتخاب نظر نهايي به وسيله
شاگرد.
6 ـ نوشتن كامل درس به صورت منقح همراه با خلاصهاي از مطالب مطرح شده كه به
منظور حفظ و جمعآوري نظريه استاد و شاگرد صورت ميگيرد.
دوم: روش استاد محوري
در اين شيوه، طلاب پنج مرحله را در تحصيل درس خارج طي ميكنند:
1 ـ شركت در درس و شنيدن سخنان استاد؛
2 ـ نوشتن درس استاد در جلسه درس (بيكم و كاست)؛
3 ـ مطالعه درس بعد از اتمام جلسه استاد، با توجه به كتابهاي عالمان متقدم و
متأخر؛
4 ـ انتخاب نظريه؛
5 ـ مباحثه منظم با دوستان هم درس قبل از شروع جلسه بعدي استاد.
سوم: روش چهار مرحلهاي
اين روش، شامل مراحل زير است:
1 ـ حضور در كلاس درس؛
2 ـ نوشتن درس استاد در جلسه بدون كم و كاست؛
3 ـ مطالعه نوشتههاي سر درس بعد از درس؛
4 ـ مباحثه با دوستان هم كلاس قبل از درس جديد.
چهارم: روش سه مرحلهاي
اين روش، شامل مراحل زير است:
1 ـ حضور در درس؛
2 ـ نوشتن درس؛
3 ـ مطالعه درس، بدون مباحثه.
پنجم: روش دو مرحلهاي
اين روش، شامل حضور در درس استاد و نوشتن درس ميشود.
ششم: روش يك مرحلهاي
كه همان حضور در درس استاد است.
هفتم: شيوه تحقيق جمعي
اين شيوه كه مخصوص طلاب با سابقه درس خارج است، براي تقويت قوه استنباط و حفظ آن
مفيد است. ما قبلاً در روشهاي، تدريس اين شيوه را توضيح داديم. چرا كه اين روش اگر
با حضور استاد صورت پذيرد، يكي از شيوههاي تدريس محسوب ميشود.
در اين شيوه، محققان مراحل زير را ميگذرانند:
1 ـ پيش مطالعه براساس يك متن معين؛
2 ـ انتخاب نظريه؛
3 ـ طرح نظريه هر محقق در جمع دوستان هم بحث كه همراه با نقد و بررسي و دفاع از
آن است؛
4 ـ جمعبندي و نتيجهگيري پاياني به دست يكي از اعضاي جلسه كه به عنوان مدير
داخلي مطرح است.
5 ـ نوشتن خلاصه بحث.
بررسي: هر كدام از اين روشها نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد، ولي ما به اختصار
به پارهاي از امتيازها و اشكالهايي كه براي اين روشها ذكر كردهاند، اشاره
ميكنيم:
1 ـ روش اوّل (شاگرد محوري) موجب رشد سريع قوه استنباط و اعتماد به نفس طلاب
ميشود. در اين شيوه، مسايل با تفكر بررسي ميشود و شاگرد فعال است و نحوه گردآوري
و سامان دادن به مطالب و ارايه آنها را ميآموزد و محقق بار ميآيد. او با نظريات
ديگران با احترام برخورد ميكند و نحوه منطقي فكر كردن را ميآموزد و از مرحله
بررسي مطالب ديگران ميگذرد و درصدد طرح مطالب تازه برميآيد.
2 ـ روش پنج مرحلهاي (استاد محوري): اين شيوه، موجب تأخير در رشد قوه استنباط
ميشود. شاگرد آمادگي اشكال و سؤال در جلسه درس را ندارد و در حقيقت استاد فعال است
و شاگرد به صورت انفعالي عمل ميكند و گاهي تا پايان درس به دنبال موضوع ميگردد و
لذا شاگردان را در فهم مطالب با مشكل روبرو ميكند.
3 ـ روش چهار مرحلهاي و سه مرحلهاي و دو و يك مرحلهاي: همان اشكالهاي روش
پنج مرحلهاي را دارد بعلاوه، اشكالهاي واضح ديگري نيز دارد؛ مثل عدم مراجعه به
منابع، انتخاب نظريه نكردن، مباحثه نكردن، ننوشتن درس و تنظيم نكردن آن و... .
4 ـ امتيازات روش تحقيق جمعي قبلاً گذشت.
كلامي از بزرگان
آيةالله فاضل لنكراني (دامت بركاته) كه از مراجع عظام و اساتيد معظم درس خارج
حوزه علميه قم است، ميفرمايد:
آنچه براي يك طلبه مهم است، آن است كه علاوه بر اينكه تمامي گفتههاي استاد را
در حافظهاش ضبط مينمايد، بايد آنها را با معيارهاي فكري مورد قبول خود سنجيده و
صحت و سقم آن را از نقطه نظر خود تشخيص دهد... يعني در همان جلسه درس مسأله را تمام
كند و شب براي آنكه اين مطالب را فراموش نكند آنها را يادداشت كند. (23)
يكي ديگر از اساتيد درس خارج ميفرمايد:
امام خميني رحمهالله در درس خود در مسجد سلماسي قم، به طلاب ميفرمودند: اگر
بيست سال هم بر سر درس ما حاضر شويد، هيچ نتيجهاي نميگيريد، مگر آنكه قبل از درس
مطالعه كرده و با انتخاب نظريه بر سر درس حاضر شويد. (24)
شيوههاي نوشتن درس
نوشتن درس اساتيد (تقرير) از امتيازهاي حوزههاي علميه است كه از زمانهاي دور
شروع شده و هنوز هم ادامه دارد.
اولين كسي كه اقدام به اين كار كرد، مؤلف مفتاح الكرامه بود كه درس استادش مرحوم
بحرالعلوم را تقرير كرد. (25) و بعدها با كوشش مرحوم آيةالله بروجردي رحمهالله در
قم به صورت عادت عمومي طلاب درآمد. (26)
اين كار به چند صورت انجام ميگيرد:
1 ـ نوشتن در جلسه درس به صورت كامل؛ اين شيوه، معموليترين روشن است كه معمولاً
به همان صورت بايگاني ميشود و گاهي حواشي مختصري برآن اضافه ميشود.
در اين نوشتهها، معمولاً ساختار جملات گفتاري ـ نه نوشتاري ـ است و به خاطر تند
نوشتن مرتب نيست و لذا ارزش علمي چنداني ندارد بلكه در حكم يك نوار ضبط صوت است.
لذا، برخي مراجع اين روش را مفيد نميدانند. (27)
2 ـ نوشتن رؤوس و كليات مطالب استاد در جلسه درس، كه براي حفظ مطالب استاد مفيد
است.
3 ـ نوشتن مشروح درس استاد بعد از اتمام كلاس.
در اين شيوه، شاگرد با توجه به پيش مطالعه و مباحثه، در سر درس گوش ميدهد و يا
به سؤال و اشكال ميپردازد و در نهايت نظريهاي را انتخاب ميكند و پس از درس، آن
مطالب را به صورت منظم و مستدل مينويسد و حواشي و نظريات خود را اضافه ميكند.
اين شيوه، مورد تأكيد بسياري از بزرگان و موجب گسترش فقه و اصول و پيشرفت علمي
بزرگان بوده است. (28) و حتي رهبر انقلاب (دامت بركاته) ميفرمايد:
يكي از عواملي كه مرحوم آيةالله العظمي خويي را در كار گسترش فقه و اصول موفق
كرد اين بود كه درسهاي ايشان به شكل منظم و مرتب نوشته ميشد. (29)
4 ـ نوشتن خلاصه درس بعد از كلاس؛ اين شيوه، وقت كمتري را ميگيرد و ميتواند با
روش سوم جمع گردد تا در موقع مراجعه مجدد، مطالب آماده و سريعا قابل دسترسي باشد.
شيوههاي مباحثه درس
مباحثه يكي از امتيازهاي بزرگ حوزههاي علميه است كه بسياري از مراكز علمي دنيا
از آن بيبهرهاند و موجب تثبيت مطالب در ذهن و رفع ابهامهاي درس و جوشش فكري
افراد ميگردد.
در اين مورد، طلاب از روشهاي مختلفي استفاده ميكنند.
1 ـ روش روخواني
يعني، در مباحثه روزانه، يك نفر از روي نوشته خود (كه در كلاس نوشته است)
ميخواند و ديگري گوش ميدهد.
در يك آمارگيري نمونهاي كه در حوزه علميه قم به دست نگارنده صورت گرفت، 8معلوم
شد كه 45% از طلاب اين گونه عمل ميكنند.
2 ـ روش تقرير
در اين شيوه، يك نفر مطالب استاد را ـ بدون خواندن از روي نوشته ـ براي طرف
مقابل تقرير ميكند و مثل يك استاد بيان ميكند و به سؤالات و اشكالهاي او پاسخ
ميگويد.
3 ـ روش نقد و بررسي
برخي از طلاب، در مباحثه بعد از نقل كلمات استاد، آنها را مورد نقد و بررسي
قرار ميدهند و با توجه به منابع ديگر به تفكر و تأمّل پيرامون آنها ميپردازند.
4 ـ روش تحقيق جمعي
ما اين شيوه را در شيوههاي تدريس و نيز در روشهاي تحصيل توضيح داديم.
5 ـ روش پيش مباحثه
در اين شيوه، طلاب ابتدا موضوع درس روزآينده را مطالعه ميكنند و با توجه به
منابع، در مورد اقوال و ادلّه آن به بحث و بررسي ميپردازند. و يك نفر مثل يك استاد
درس آينده را تقرير و استدلال ميكند و به اشكالهاي دوستان خود پاسخ ميدهد و سپس
به جمعبندي مطالب ميپردازد. در آمارگيري كه در حوزه علميه قم به دست نگارنده صورت
گرفت 34% از افراد با اين شيوه مباحثه ميكنند.
بررسي: هر كدام از اين شيوهها نقاط قوت و ضعف دارد و با روشهاي خاص از تدريس و
تحصيل سازگار است. ما به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1 ـ روش اوّل و دوم براي فهم كلام استاد مفيد است و مناسب درسهاي سطح حوزه است.
2 ـ روش سوم موجب تقويت قوه استنباط افراد ميشود؛ هر چند براي افراد مبتدي در
درس خارج دشوار است.
3 ـ روش پنجم بهترين نوع مباحثه درس خارج است؛ چرا كه قدرت استدلال و حل مسأله و
قوه استنباط افراد را تقويت ميكند. ذهن خلاّق و فعال ميشود و در حقيقت مرحله نازل
تدريس است و قدرت بيان طلاب را تقويت ميكند.
كلامي از بزرگان
يكي از اساتيد حوزه ميفرمايد:
يك روش مباحثه در درس خارج، همان تقرير درس استاد است؛ يعني فقط ميخواهند درس
استاد را مباحثه كنند و چند نفر جمع ميشوند و درس را براي يكديگر تقرير ميكنند؛
اين مرحله نازله مباحثه درس خارج است؛ البته مفيد هم هست، در حد حفظ كردن و تسلط بر
مطالب استاد. (30)
تذكر: در اينجا مباحث ديگري نيز مطرح است كه در اينجا مجال تفصيل آنها نيست، ولي
مناسب است رؤوس آن مطالب را مطرح كنيم:
1 ـ زمان و مكان مطلوب براي تدريس و مطالعه.
2 ـ چگونگي حل يك مسأله اصولي يا فرع فقهي.
3 ـ بهترين هممباحثه كيست؟
4 ـ چگونه درسها را يادداشت كنيم تا مفيدتر باشد؟
5 ـ راههاي حفظ قوه استنباط در خارج از حوزههاي علميه چيست؟
6 ـ آيا رسيدن به قوه اجتهاد در عصر ما محال عادي است.
7 ـ زمان مطلوب يك دوره اصول و يا زمان لازم براي حصول قوه استنباط در فقه چقدر
است؟
8 ـ حدمتعارفومعقولتعدادشاگردان درس دردورهسطح وخارجچهاندازهاست؟
9 ـ تعدادمطلوب جلسات درسي درسال تحصيلي چقدراست؟آياصحيح استما 120روز يعنييك
سومسالرادرس بخوانيمودوسومآن يعني 240 روز تعطيل باشيم؟
اميد است اين مباحث با انديشه دانشوران حوزوي در سايه هدايتهاي قرآن و نور
ولايت ائمه اطهار عليهمالسلام روشن گردد.