ترجمه تحف العقول

ابو محمّد حسن بن عليّ بن الحسين حرّاني‏
مترجم : آية الله شيخ محمد باقر كمره‏اى (ره)
مصحح: على اكبر غفارى‏

- ۲۳ -


11- از بلاهاى كمرشكن همسايه‏ايست كه اگر كردار خوبى را بيند نهانش سازد و اگر بدكردارى بيند آن را فاش سازد.

12- بشيعيانش فرمود: شما را بتقوى از خدا و ورع در ديانت خود سفارش كنم، و بكوشش در راه خدا و راستگوئى و امانت‏پردازى بهر كه بشما چيزى سپرده خوب باشد يا بد، و بطول سجود و خوش همسايگى كه محمد (ص) بدين روش آمده، در عشائر آنان نماز بخوانيد، و بر سر جنازه آنها حاضر شويد، و بيمارهاشان را عيادت كنيد، و حقوقشان را ادا كنيد، زيرا هر كس از شماها چون در ديانت خود پارسا بود و راست گفت و امانت پرداخت و با مردم خوشرفتارى كرد و گفته شود اين يك شيعه است من از آن شادمان ميشوم، از خدا بپرهيزيد و زيور باشيد و مايه زشتى نباشيد. هر گونه دوستى را براى ماها جلب كنيد و هر زشتى را از ما بگردانيد زيرا هر خوبى كه در باره ما گفته شود ما اهل آنيم و هر بدى در باره ما گفته شود ما چنان نيستيم، ما را در كتاب خدا حقى ثابت است و قرابتى كه با رسول خدا (ص) داريم، و خداوند ما را پاك شمرده احدى مدعى اين مقام نيست جز دروغگو، بسيار ياد خدا و ياد مرگ باشيد، و قرآن بخوانيد و صلوات بر پيغمبر (ص) فرستيد زيرا صلوات بر رسول خدا (ص) ده حسنه باشد، آنچه را بشما سفارش كردم حفظ كنيد و شما را بخدا ميسپارم و درود بر شما.

13- عبادت پرروزه گرفتن و پر نماز خواندن نيست همانا عبادت پرانديشه كردن در امر خدا است.

14- چه بد است آن بنده خدا كه دورو و دوزبانست در حضور برادرش او را ميستايد و پشت سر بدگوئيش مينمايد، اگر عطا شود حسدش برد، و اگر گرفتار گردد او را وانهد.

15- خشم كليد هر بديست.

16- در سال دويست و شصت بشيعه خود فرمود (ع): شما را فرمان داديم كه انگشترى بدست راست كنيد براى اينكه ميان شما بوديم و اكنون بشما دستور ميدهيم كه انگشترى را بدست چپ كنيد چون از نزد شما غايب خواهيم شد تا زمانى كه خدا امر ما و امر شما را ظاهر سازد، و راستش كه اين بهترين نشانه است براى شما بر دوستى ما- اهل بيت- همه حاضران انگشترى خود را از دست راست برآورده و بدست چپ كردند، و فرمود (ع) اين را بشيعيان ما باز گوئيد.

17- كم آسايشترين مردم كينه‏ور است.

18- پارساترين مردم كسى است كه در مورد شبهه توقف كند، خداپرست‏تر مردم كسيست كه واجبات را انجام دهد، زاهدترين مردم كسيست كه حرام را وانهد، كوشاترين مردم تارك گناهانست.

19- شماها عمر كاهنده و روزهاى برشمرده‏اى داريد. و مرگ ناگهانيست. هر كس تخم خير بكارد خوشى بدرود، و هر كه تخم بدى بكارد پشيمانى بدرود، هر كه هر چه بكارد همان براى اوست، كند كار را بهره از دست نرود، آزمند آنچه را مقدرش نيست بدست نياورد، هر كه بخيرى رسد خدايش داده و هر كه از شرى رهد خدايش رهانده.

20- مؤمن براى مؤمن بركت است و بر كافر اتمام حجت.

21- دل نابخرد در دهان او است و دهان خردمند فرزانه در دل او.

22- توجه ب‏آن روزى كه براى تو ضمانت شده از كار واجبت باز ندارد.

23- هر كه بيش از حد شرعى در وضوء آب بريزد و بشويد چون بى‏وضوء است.

24- هيچ عزيزى حق را واننهد جز اينكه خوار شود، و هيچ خوارى بحق نرود جز اينكه عزيز شود.

25- دوست نادان مايه رنج است.

26- بالاى دو خصلت چيزى نيست: ايمان بخدا و سود رساندن ببرادران.

27- فرزند خردسالى كه بپدر دليرى كند چون كبير شد عاق و ناسپاس او گردد.

28- شادمانى كردن در بر غمنده بى‏ادبيست.

29- بهتر از زندگى آن چيز است كه چون از دستش بدهى از زندگى بدت آيد، و بدتر از مرگ آن چيزى است كه چون بر سرت آيد مرگ را دوست بدارى.

30- پرورش دادن نادان و ترك دادن معتاد از عاداتش معجزه آميز است.

31- تواضع نعمتى است كه بر آن حسد نبرند.

32- مرد را بوضعى گرامى ندار كه بر او سخت گذرد.

33- هر كه نهانى برادر خود را پند دهد او را آراسته و زيور بسته، و هر كه در برابر ديگرانش پند دهد زشتش كرده.

34- هيچ بلائى نيست مگر اينكه در پيرامونش از طرف خدا نعمتى است.

35- چه زشت است بمؤمن دلبستگى بچيزى كه او را خوار ميكند. پايان اخبار پيغمبر و ائمه طاهرين (ع) در باره مقاصدى كه ياد كرديم و آثارى كه مقرر داشتيم و هيچ كدام از توقيعات صاحب الزمان خود و حجت عصر خود را با اينكه در ميان شيعيان بر حق متواتر و درستند ياد نكرديم زيرا از آن حضرت چيزى كه مقتضاى اين كتاب و وضع تأليف ما باشد بما نرسيده و اعتقاد ما در باره آن حضرت بمانند اعتقاد ما است بپدران گذشته‏اش كه ائمه راشدينند (ع).

و بدنبال اين اخبار گذشته چند حديث كه با آن هم جنس و همانندند آورديم تا فوائد افزوده و مواعظ دو چندان شوند و اللَّه ولى التوفيق و هو حسبنا و نعم الوكيل.

مناجات خدا عز و جل با موسى بن عمران‏

اى موسى در دنيا آرزو دراز مكن تا دلت سخت گردد، سخت دل از من بدور است، دلت را با ترس بكش، جامه كهنه و خرم دل باش، بر مردم زمين نهان باش و ميان اهل آسمان شناخته شو، و چون گريزان از دشمن بدرگاهم شيون كن و براى اين از من كمك خواه كه خوب كمك‏كاريم.

اى موسى من فوق بنده‏هايم و بنده‏ها زيردست منند و همه در برابرم زبونند، خود را بر خود متهم دان و فرزندت را هم بر دينت امين مدان جز اينكه چون خودت خوبان را دوست دارد.

اى موسى تنت را بشوى و غسل كن و ببنده‏هاى خوب من نزديك شو.

اى موسى پيش نماز آنان باش، و در هر چه مرافعه دارند طبق قانون ميان آنها بحق قضاوت كن كه من قانون را فرو فرستادم تا حكم روشن و برهان تابان باشد و نورى كه بدان چه در اولين بوده و بهر آنچه در آخرين خواهد بود گويا است. اى موسى بتو سفارش كنم مهر ورز و مهربان در باره زاده بتول عيسى بن مريم كه داراى الاغ و كلاه بلند و زيت و زيتون و محرابست و پس از وى بصاحب آن شتر سرخ مو كه طيب و طاهر و مطهر است نمونه او در كتاب تو اينست كه او با ايمانست و بر همه كتب تسلط يابد و اينكه راكع و ساجد و راغب و راهب است رفيقانش مستمندانند و ديگر قوم انصار او شوند و در زمان او سختى و زمين لرزه‏ها و كشتار باشد نامش احمد است و محمد امين از بقاياى پيمبران نخست است بهمه كتب تصديق دارد و همه رسولان را باور كند امتش مرحومه و با بركتند و ساعتهاى معينى دارند كه براى نمازها اذان گويند او را تصديق كن كه برادر تو است.

اى موسى راستش او امين من است و بنده راستگوى مباركى است بهر چه دست گذارد بدان بركت ميدهيم همچنين است در علم من و همچنينش آفريدم بدو هنگامه را برگشايم و بامتش كليدهاى دنيا را بپايان رسانم، بستمكاران بنى اسرائيل بفرما نامش را محو نكنند و ترك يارى او ننمايند و راستى كه ترك‏كننده‏اند، دوستيش نزد من حسنه ايست و من با اويم و من از حزب اويم و او از حزب منست و حزب من همان پيروزانند.

اى موسى تو بنده منى و من معبود توام حقير فقير را خوار مشمار و رشگ بتوانگر مبر، در نزد يادآورى خاشع باش و هنگام بردن نامم برحمتم چشم دار، لذت تورات را با آواز خاشع حزين بمن بشنوان، هنگام يادم آسوده دل باش، و مرا بپرست و بمن شرك مياور، راستى كه من سيدى بزرگم، راستى منت از نطفة از آبى پست آفريدم، از گلى كه از زمين زبون درهم آميخته است پس انسانى شد و من او را آفريده‏اى ساختم، مبارك باد ذات من و مقدس باد صنع من، نيست بمانندم چيزى و منم زنده و پاينده‏اى كه نيست نشوم. اى موسى گاهى كه مرا بخوانى خائف و نگران و ترسان باش، و چون با من راز گوئى با ترس و از دلى هراسان بگو و با توراتم در روزگار و زندگانى زنده بزى، و بنادانها سپاسهايم را بياموز و نعمتهاى نهان و عيانم را يادآورى كن و بگو در اين گمراهى كه اندرند ادامه ندهند زيرا گرفتنم ايشان را سخت باشد.

اى موسى اگر رشته‏ات از من بريد برشته ديگرى نپيوندد، مرا بپرست، و چون بنده‏اى كوچك برابر من بايست خود را نكوهش كن كه بنكوهش سزاوارتر ست و بوسيله كتابم ببنى اسرائيل گردنفرازى مكن همين براى دل تو كه روشن است پندآموز بس است، و آن سخن پروردگار جهانيان جل تعالى است.

اى موسى هر زمانى مرا بخوانى بيابى كه من بزودى هر چه كردى بيامرزم، آسمان از ترس من تسبيحم گويد و فرشته‏ها از هراسم نگرانند، زمين بطمع رحمتم تسبيحم كند، و همه آفريده‏هايم مرا بزبونى تسبيح گويند، سپس بر تو باد بنماز كه آن در نزدم مقامى دارد، و از براى آن در پيش من عهدى محكم است، و زكاة تقرب را از مال حلال و گندم حلالت بر آن بپيوند زيرا من نپذيرم جز حلال را كه براى من باشد و بدان مقرون كن صله رحم را كه منم بخشاينده و مهربان، رحم را من از فضل و رحمت خود آفريدم تا بنده‏ها بدان بهمديگر مهربان باشند و براى آنها در نزد من سلطنتى است در رستاخيز آخرت، و منم كه هر كسش ببرد او را ببرم و هر كسش پيوند كند باو پيوندم، و چنين كنم بهر كه امرم را ضايع كند. اى موسى سائلى را كه نزدت آيد گرامى دار يا بخوشى جواب گو يا اندكى باو بده كه بسا جز انس و جان نزد تو آيند تا تو را بيازمايند كه چه كنى با آنچه‏ات عطا كرده‏ام و مواسات در آنچه منت دادم چگونه است، بزارى برايم خاشع باش، و با زمزمه كتاب آوازم ده، و بدان كه منت ميخوانم چنانچه آقا بنده‏اش را، تا بشرف مقامات برسى، و اين از بخشش منست بر تو و بر پدران گذشته‏ات.

اى موسى در هيچ حالم فراموش مكن و بفزونى مال دنيا شاد مباش زيرا فراموش كردن من دلها را سخت كند، و بهمراه فراوانى مال فراوانى گناهانست، زمين مطيع است (آسمان مطيع است) و درياها سر بفرمانند، هر كه نافرمانيم كند بدبخت است منم بخشاينده (مهربان) بخشاينده هر زمان، آورنده سختى پس از فراوانى و فراوانى پس از سختى، و آورنده پادشاهانى در پى پادشاهانى و ملكم دائم است و قائم و بى‏زوال، و چيزى بر من نهان نيست نه در زمين و نه در آسمان و چگونه چيزى بر من نهانست كه آغازش از آن من است و چگونه نيست همت تو متوجه آنچه كه نزد من است و بناچار بمن بازمى‏گردد.

اى موسى مرا پناه خود گير و گنجينه كارهاى خوبت نزد من نه، از من بترس و از ديگرى مترس، بازگشت بسوى منست.

اى موسى در توبه شتاب و گنه را پس انداز، و در نماز برابر من آرامى كن و بجز من اميدوار نباش، مرا سپر سختيها گير و دژ امور ناگوار مهم. اى موسى در كار خير با اهل خير رقابت كن زيرا خير چون نامش خوبست و بدى را بهر فريب خورده واگذار. اى موسى زبانت را در پس دلت نه تا سالم مانى و در شب و روز بسيار يادم كن تا غنيمت برى و دنبال خطاها مرو تا پشيمان شوى زيرا موعد خطاها دوزخ است.

اى موسى با كسانى كه از گنه پرهيزند شيرين سخنى كن و همنشين آنها باش و آنان را رفيقان يك رنگ خودشناس و با آنها بكوش تا با تو بكوشند.

اى موسى هر آنچه براى من شود اندكش بسيار است، و هر چه براى ديگرى شود بسيارش اندك، راستى كه بهترين روزهاى عمر تو آنست كه در پيش دارى بنگر چه روزيست براى جواب در آن آماده باش، براستى كه باز داشت شوى و باز پرسى گردى، پند خود را از روزگار و اهل آن برگير زيرا روزگار هر چه دراز باشد كوتاهست (چون ميگذرد) و كوتاه آنهم دراز است (چون فرصتى است براى عمل پاينده) هر چيزى فانيست پس چنان كار كن كه گويا ثواب عملت را بچشم مى‏بينى تا

بناچار در آخرت طمع بيشترى داشته باشى زيرا آنچه از دنيا مانده بمانند همانست كه گذشته هر كه عملى كند بايد از روى بينش و نمونه باشد. اى پسر عمران براى خود خيرانديشى كن شايد فردا كه روز بازپرسى است كامجو شوى، آنجا است كه بيهوده‏كاران زيانمندند.

اى موسى بترك دنيا دل خوش كن و از آن كناره كن كه از آن تو نيست و از آنش نيستى، تو را چه بخانه ستمكاران مگر اينكه كردار خيرى در آن كند كه براى او بهترين خانه باشد.

اى موسى دنيا و اهلش بلاى يك ديگرند، و هر كدام براى ديگرى خود آرائى كنند، براى مؤمن همان چهره آخرت دلربا است و بى‏سستى بدان مينگرد، خواست آخرت ميان او و لذت زندگانى فاصله است و او را بسحرخيزى كشاند چون شترسوارى كه بدنبال هدفى پويا است، روز را غمنده شب كند و شب هم اندوهناك باشد خوشا بر او، هلا اگر پرده عقب رود چه شادمانى بچشم بيند. اى موسى چون ديدى توانگرى بتو رو آورد بگو گناهيست كه كيفرش شتافته، و هر گاه ديدى بينوائى آيد بگو خوشا بشعار خوبان، زورگو و ستمكار مباش و همنشين ستمكاران مشو.

اى موسى عمر نباشد اگر چه دراز هم باشد آنكه پايانش نكوهش باشد، و آنچه از تو دريغ شود زيانت نرساند اگر خوش سرانجام باشد.

اى موسى كتاب سرانجام تو را صريح گفته پس چگونه با اين ديده‏ها بخواب ميروى؟ يا چگونه مردمى لذت زندگى چشند اگر بغفلت عميقى اندر نباشند، و بشهوات پياپى گرفتار نگردند؟ و صديقان از كمتر از آن هم بيتابى دارند. اى موسى ببنده‏هايم بفرما بهر وضعى هستند مرا بخوانند پس از آنكه اعتراف كنند من ارحم الراحمين هستم، بيچاره‏ها را پاسخ دهم و از بدى برهانم، و زمانه را ديگرگون كنم، و فراوانى و ارزانى آورم، و اندك را قدردانى كنم، و در برابر بسيار ثواب دهم و فقير را توانگر سازم، منم دائم عزيز توانا، هر خطاكارى بتو گرائيد و پناهنده شد باو بگو أهلا و سهلا، در آستانه وسيع و خوشى آمدى، در آستانه پروردگار جهانيان فرود شدى، برايشان آمرزش خواه و بمانند يكى از آنها باش، و بوسيله فضلى كه من بتو دادم بر آنها گردنفرازى مكن، و ب‏آنها بگو بايد از فضل و رحمت من بخواهند كه جز من كسى فضل و رحمت ندارد، منم صاحب فضل بزرگ پناه خطاكاران و همنشين بيچارگان و آمرزشجوى گنهكاران، تو نسبت بمن در جاى پسنديده‏اى هستى، تو با دلى پاك و زبانى راستگو مرا بخوان و چنانت كه فرمودم باش و بدان چه از خودت نيست بر بنده‏هايم گردنفرازى مكن بمن نزديك شود كه من بتو نزديكم، من از تو چيزى نخواهم كه سنگينى و حملش تو را بيازارد، همانا از تو خواهم كه مرا بخوانى و من تو را اجابت كنم، و از من بخواهى بتو بدهم، و بمن تقرب جوئى بدان چه در حقيقت از خود من گرفتى و كمال تنزيلش بر منست. اى موسى بزمين بنگر كه بزودى گورت باشد، و ديده ب‏آسمان بردار كه بالاى سر تو است و در آن ملك بزرگى است و تا در دنيائى بر خود گريه كن و از نابودى و مهلكه‏ها بترس و زيور و شكوفانى دنيايت فريب ندهد، بستم خشنود مباش و ستمگر مباش زيرا من در كمين ستمكارم تا داد ستم رسيده را از او بستانم.

اى موسى راستى مزد حسنه ده برابر است و سزاى يك سيئه نابوديست، بمن شرك مياور، روا نيست برايت كه بمن شرك آورى نزديك باش و محكم باش و بمانند شيفته بدان چه نزد من است مرا بخوان. آنكه از آنچه بد كرده پشيمانست زيرا روشنى روز سياهى شب را ببرد و همچنان حسنه سيئه را محو سازد، و تاريكى شب تابش روز را نابود كند و همچنان سيئه بر حسنه تازد و آن را سياه كند.

در اين مناجات و مناجات بعد آنچه در مذمت و ترك دنيا آمده ظاهرش با تعاليم قرآن كريم وفق نميدهد. قرآن هيچ كجا دنيا را في حد نفسه مذمت ننموده بلكه تنها دنيا را غايت آمال و منتهاى آرزو و هدف قرار دادن مذمت نموده و محبت بعض دنيا يعنى‏محبت زن و فرزند را هم از آيات حكمت خود شمرده «خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً ... وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» «أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الآْخِرَةِ» «إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا». لذا مراد دنياى حرام است (مصحح)

مناجات خدا جل ثناؤه براى عيسى بن مريم (ع)

اى عيسى منم پروردگار تو و پروردگار پدرانت نامم يگانه است و منم يكتا كه هر چيزى را تنها آفريدم و هر چيز ساخته منست و همه بسوى من برگردند.

اى عيسى توئى مسيح بفرمان من، و تو از گل آفرينش كنى باجازه من، و تو مرده‏ها را زنده كنى بسخن من، تو شيفته درگاهم باش، و از من بترس كه پناهى از من نيابى جز خود من.

اى عيسى بتو سفارش كنم سفارش آنكه از مهربانى دلسوز تو است تا سزاوار پيوست با من شوى بوسيله اينكه شادى مرا بجوئى، تو در بزرگى، و در خردى بركت داده شدى هر جا بودى بركت يافتى من گواهم كه تو بنده من و زاده كنيز منى، با نافله‏ها بمن نزديك شو، و بر من توكل كن تا تو را كفايت كنم، و دنبال ديگرى مرو تا تو را ترك كنم.

اى عيسى بر بلا صبر كن و بقضاء راضى باش، و بمانند شادمانى من بخودت باش زيرا شادمانيم اينست كه اطاعت شوم و نافرمانى نشوم.

اى عيسى ذكر مرا بزبانت زنده دار، و دوستى مرا در دلت بپرور.

اى عيسى در هنگامه‏هاى غفلت بيدار باش، و لطائف دانش و پند را محكم و استوار نما و براى من بخلقش بياموز.

اى عيسى راغب و راهب باش و دلت را با ترس من بكش. اى عيسى شب را براى جستجوى رضايم در نظر دار، و روزت را براى روز نيازت روزه دار. اى عيسى تو مسئولى پس به ناتوان رحم كن چنان كه من تو را رحم نموده‏ام و بر يتيم زور مگو.

اى عيسى در هر جاى خلوت بر خود گريه كن و بمواقيت نمازها گام بردار، و لذت نطق بذكر مرا بمن بشنوان زيرا من با تو خوب كردم.

اى عيسى چه بسيار مردمى را كه بگناه گذشته آنان هلاك كردم و تو را از آنها نگهداشتم.

اى عيسى با ناتوان مدارا كن، و ديده نارسايت را ب‏آسمان بر آور و مرا بخوان، زيرا من بتو نزديكم و نامم را مبر مگر بزارى بدرگاهم، و با توجه كامل زيرا هر گاهم چنين بخوانى تو را اجابت كنم.

اى عيسى متمرد بنافرمانى بر من تو را نفريبد كه روزى مرا ميخورد و ديگرى را ميپرستد سپس هنگام گرفتارى مرا ميخواند و من او را اجابت ميكنم باز ميگردد بهمان وضعى كه بوده، آيا بمن تمرد ميكند يا بخشمم تعرض ميكند، بخودم سوگند خوردم كه چنانش بگيرم كه نجاتى نداشته باشد، و جز من پناهى نداشته باشد، از آسمان و زمين من كجا ميگريزد.

اى عيسى بستمكاران بنى اسرائيل بگو مرا دعا نكنيد در صورتى كه حرام زير دامن خود داريد و در خانه‏هاى شما بتها است، زيرا من قسم خوردم دعا را اجابت كنم و اجابت دعاى آنان لعن بر آنها است تا از هم جدا شوند.

اى عيسى لذت ناپايدار و خوشى زايل چه خوبى دارند.

اى پسر مريم اگر چشمت مى‏ديدى آنچه را براى دوستان خوبم آماده كردم دلت آب ميشد و روحت از شوق بدان پرواز ميكرد. بمانند سراى آخرت سرائى نيست كه در آن همسايه نيكانى و فرشته‏هاى مقرب در آنجا ب‏آنها در آيند، و از هراسهاى روز رستاخيز در آن آسوده‏اند، خانه‏اى كه نعمتش ديگرگون نشود و از اهل آن زائل نگردد. اى پسر مريم در باره آخرت با همگنان رقابت كن زيرا نهايت آرزوى متمكنانست و خوش منظر است، خوشا بر تو اى پسر مريم اگر تو براى آن كار كنى و بهمراه پدرانت آدم و ابراهيم در جنات نعيم باشى، و از آن بدلى و نقل مكان نجوئى، با پرهيزكاران اين چنين كنم.

اى عيسى بسوى من گريز بهمراه هر كه از دوزخ پر شراره و پر از غل و شكنجه ميگريزد كه هرگز نشاطى در آن در نيايد و غمى از آن بر نيايد، بمانند پرده‏هاى تاريك شب تار است، هر كه از آن نجات يابد كامياب شود، آن خانه زورگويان و سركشان ستمكار و هر سخت‏دل تندخو است.

اى عيسى چه بد خانه‏ايست براى هر كه بدان اعتماد كرده، و چه بدقرارگاهى است خانه ستمكاران، من تو را از خودت بر حذر دارم بمن آگاه باش.

اى عيسى هر جا باشى مرا منظور دار و گواه باش كه منت آفريدم و تو بنده منى، و من تو را صورتگرى كردم و بزمين فرود آوردم.

اى عيسى خود را از شهوتهاى هلاكت بار ببر، و از هر دلخواهى كه از منت دور كند دورى كن، و بدان كه تو در مقام رسول امين من هستى و بايد از من در حذر باشى. اى عيسى منت با كلام خود آفريدم، و مريمت بفرمان من زاد كه بدو فرستادم روح خود جبرئيل امين يكى از فرشته‏هايم را تا تو زنده بر زمين راه ميروى، و همه اينها را از پيش دانستمى. اى عيسى اگرت من خشم كنم رضاى ديگرانت سود ندهد، و اگر از تو خشنود شوم خشم خشم كنها زيانت ندارد.

اى عيسى مرا پيش خود ياد كن و در بر مردم ياد كن تا در بر جمعى بهتر از آدميزاده‏ها يادت كنم.

اى عيسى مرا چون غريق بى‏فريادرس بخوان.

اى عيسى بمن سوگند دروغ مخور تا عرشم از خشمم بلرزد، دنيا كوتاه عمر و دراز آرزو است، و در بر من خانه‏ايست بهتر از آنچه گرد آورند.

اى عيسى چه گونه خواهيد كرد آنگاه كه براى شما كتابى برآورم كه بحق گويا است و شماها خود باسرار نهانتان گواهى دهيد، و بهمه كارهائى كه بدان عمل كرده‏ايد.