ترجمه تحف العقول

ابو محمّد حسن بن عليّ بن الحسين حرّاني‏
مترجم : آية الله شيخ محمد باقر كمره‏اى (ره)
مصحح: على اكبر غفارى‏

- ۲۴ -


اى عيسى بستمكاران بنى اسرائيل بگو روى خود را شسته‏ايد و دل خود را چركين كرده‏ايد، آيا بمن غره هستيد يا بر من دليرى ميكنيد، براى مردم اين دنيا خود را

خوشبو ميكنيد و درون شما در بر من چون مردار گنديده است، گويا شماها مردمى مرده هستيد.

اى عيسى ب‏آنان بگو ناخن خود را از كسب حرام بچينيد، و گوشهاى خود را از ذكر ناهنجار ببنديد، و از دل بمن روآوريد من ظاهر شما را نميخواهم. اى عيسى بكار خوب خوش باش كه براى من خشنوديست، و ببدكردارى گريه كن كه زشتى است آنچه را دوست ندارى با تو كنند با ديگرى مكن، اگرت كسى سيلى بگونه راست زد گونه چپ را هم باو بده، بمهرورزى تا توانى بمن نزديك شو، و از نادانها رو گردان. اى عيسى خوش كرداران را رهنما باش و با آنها همكارى كن، و گواه آنها شو، و بستمكاران بنى اسرائيل بگو اى هم آغوشان بد اگر دست باز بگيريد بصورت ميمونها و خوكهايتان درآورم.

اى عيسى بستمكاران بنى اسرائيل بگو حكمت از ترس من گريانست و شما خندان ناسزا ميگوئيد آيا برات آزادى از من داريد؟ يا از عذابم در امانيد؟ يا بكيفرم ميگرائيد؟ بخودم سوگند شما را براى آيندگان مثل و عبرت سازم.

سپس اى زاده مريم بكر بتول تو را سفارش كنم در باره سيد رسولان و دوستم احمد (ص) صاحب شتر سرخ مو و چهره درخشان كه بنور تابانست آن پاكدل سخت نبرد، باحياء ارجمند كه رحمت جهانيان و آقاى آدميزادگانست در روزى كه مرا ملاقات كند از همه پيشتازان نزد من گراميتر، و از همه فرستادگان بمن نزديكتر است. آن عربى مكتب نديده آنكه بدين من پاى بند است، و براى من شكيبا. با مشركان براى دفاع از دين من بجنگد، بتو سفارش كنم كه گزارش او را ببنى اسرائيل بدهى، و ب‏آنان فرمائى تا او را باور دارند، و باو بگروند و از او پيروى كنند، و او را يارى دهند- گفت: معبودا او كيست كه اين اندازه‏اش بايد بپسندم؟ فرمود: او مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ است بسراسر مردم و مقامش بمن از همه نزديكتر، و شفاعتش نقدتر است، خوشا بروى در پيغمبرى و خوشا بر امتش كه مرا بروش او ملاقات كنند، همه اهل زمين سپاسش گويند، و اهل آسمان برايش آمرزش جويند، امين است با بركت و پاك، بهترين باقيماندگانست نزد من، در آخر الزمان آيد كه آسمان درهاى رحمت خود را بگشايد، و زمين شكوفان گردد تا بركت خود را بنمايند، و بر هر چه دست خود نهد برايشان پر بركت كنم، همسر بسيار دارد و فرزند كم آرد. اى عيسى بهر چيزت كه بمن نزديك كند رهنمائى نمودم، و از هر چه‏ات از من دور كند نهيت كردم تو براى خود خيرانديشى كن.

اى عيسى دنيا شيرينست، و منت در آن بكار گماشتم پس از آنچه‏اش كه تو را برحذر داشتم دورى كن، و از آن آن را بر گير كه براى زندگى سهل و ساده بتو دادم.

اى عيسى بكردارت چنان بنگر كه بنده گنهكار خطاكارى نگرد، در كردار ديگرى ننگر، در دنيا زاهد باش و در آن ترسان مباش تا نابود شوى.

اى عيسى بخردى كن و انديشه نما و ببين در اطراف زمين چگونه بوده است سرانجام ستمكاران.

اى عيسى هر چه‏ات وصف كردم اندرز است و همه گفتارم برايت حق (و پند) است و من خود حق آشكاركننده‏ام براستى ميگويم اگرم پس از اعلام نافرمانى كنى در برابرم دوست و يارى ندارى.

اى عيسى دلت را با ترس از من بپرور و بزيردستت بنگر و ببالا دست خود منگر، و بدان كه سر هر هر خطاء و گناه دوستى دنيا است، آن را دوست مدار كه منش دوست ندارم.

اى عيسى دلت را با من پاك كن، و در خلوتها بسيارم ياد كن، و بدان كه خشنوديم اينست كه با بيم و طمع بدرگاهم رو كنى، در اين باره زنده باش و مرده مباش.

اى عيسى بمن شرك مياور و از من برحذر باش و بتندرستى فريب مخور و خود را رشك خور مساز زيرا دنيا چون سايه گذرا است، و آنچه از آن رو كند چنانست كه پشت كرده، تا توانى در كارهاى خوب رقابت كن و با حق باش و گرچه قطعه قطعه شوى و در آتش بسوزى، پس از شناسائى بمن كافر مشو و با نادانان همراه مگرد، زيرا هر چيزى با چيزيست (كه بدان آميزد).

اى عيسى برايم از دو چشمت اشك بريز و دلت خاشع باشد.

اى عيسى در حال سختى از من فريادرسى بخواه زيرا من بداد گرفتاران رسم و بيچارگان را اجابت كنم، و منم ارحم الراحمين.

پندهاى مسيح در انجيل و جز آن- از حكمتهاى او است‏

خوشا بر آنها كه بيكديگر مهربانى كنند آنانند كه در روز قيامت رحمت ميشوند، خوشا بر اصلاح‏كننده‏هاى ميان مردم آنانند همان مقربان خدا در روز رستاخيز، خوشا بر آنها كه دل خود را پاك دارند آنانند كه روز رستاخيز خدا را ديدار ميكنند، خوشا بر آنها كه در دنيا فروتنى كنند آنان در روز رستاخيز وارث تختهاى پادشاهيند، خوشا بر فقراء كه ملكوت آسمان را دارند، خوشا بر غمنده‏ها آنهايند كه شاد زيند، خوشا بر آنان كه از راه خشوع گرسنگى و تشنگى كشند آنانند كه سيراب شوند [خوشا بر آنان كه كار خير كنند و برگزيده‏هاى خدا خوانده شوند ]خوشا بر آنها كه بخاطر پاكيزگى ناسزا شنوند كه ملكوت آسمان از آن آنها است، خوشا بر شما كه محسود گرديد و دشنام شنويد، و در باره شما هر سخن زشت و دروغ گفته شود در اين هنگام بايد شاد باشيد و خرم باشيد زيرا مزد شما در آسمان بسيار است. فرمود اى بنده‏هاى بد مردم را بگمان سرزنش كنيد و خود را با يقين (ببدكردارى) سرزنش نكنيد [اى دنياپرستان مخواهيد بدان چه در وجود شما نيست ستوده شويد و انگشت نشان باشيد ]اى دنياپرستان سرها بتراشيد و پيراهن كوتاه بپوشيد و سر بزير باشيد و كينه از دل خود نزدائيد؟! اى دنياپرستان شما چون گورى باشيد كه از برون آراسته است و ناظران را خيره كند و درونش استخوانهاى مرده‏هاى آكنده از خطا است، اى دنياپرستان همانا به چراغ مانيد كه بمردم بتابد و خود را بسوزد، اى بنى اسرائيل خود را بمجلس علماء برسانيد گر چه به سر زانو برويد [و لو سواره بتازيد ]زيرا خدا دلهاى مرده را بنور حكمت زنده كند، چونان كه زمين مرده را بباران تند زنده كند.

اى بنى اسرائيل كم گوئى حكمت بزرگى است بر شما باد بخموشى زيرا شيوه خوب و سبكبارى از گناهانست، پس باب دانش را محكم سازيد كه بابش صبر است، و راستى خدا خندان بيجا را دشمن دارد، و آنكه را بى‏ادب و منطق براه افتد، و خدا دوست دارد آن حاكمى كه چون چوپانى از رعيتش غفلت ندارد از دل خدا را شرم داريد چنان كه از مردم در ظاهر شرم ميداريد، و بدانيد كلمه حكمة گمشده مؤمن است، و بر شما است كه تا از دست نرفته آن را دريابيد و از دست رفتن آن اينست كه استادانش از دست روند. اى علاقمند بدانش دانشمندان را براى دانش آنان بزرگ‏دار و ستيزه با آنها را از دست بگذار، و نادانها را بخاطر نادانى آنها كوچك بحساب آر، و از خودت مرا نشان بلكه بخودت نزديكشان كن و آنها را بياموز.

اى علاقمند بدانش بدان هر نعمتى را قدردانى و از شكرش درمانى بجاى گناهى مسئول آنى.

اى علاقمند بدانش بدان كه از توبه هر نافرمانى درمانى خود كيفرى است كه گرفتار آنى.

اى علاقمند بدانش گرفتاريهائى در پى است كه ندانى كه تو را اندر گيرند، پيش از آنكه ناگهانت در رسند براى آنها آماده باش.

باصحاب خود فرمود (ع): بگوئيد كه اگر يكى از شماها ببرادرش گذر كرد و ديد جامه‏اش از عورتش بكنار رفته بيشترش عريان كند يا جامه را بر او برگرداند؟ گفتند جامه را بر او برگرداند فرمود (ع): نه بلكه شما او را عريانتر كنيد. دانستند كه مثلى براى آنها زده و گفتند يا روح اللَّه اين چگونه است؟ فرمود اين مثل يكى از شماها است كه بر عيب برادرش مطلع شود و آن را نپوشاند.

بحق براى شما ميگويم: من شما را تعليم ميدهم تا بدانيد نه اينكه خودبين شويد، راستى شما بدان چه خواهيد نرسيد مگر بترك آنچه بدان شهوت داريد و بدان چه آرزومنديد دست نيابيد مگر بصير بر آنچه بد داريد، مبادا يك نگاه بيندازيد كه تخم شهوت در دل بكارد و همين براى فتنه صاحب آن بس است، خوشا بر كسى كه ديده‏اش را در دلش نهد و دل بديده ندهد، آقامنش بعيب مردم ننگريد و عيب آنها را بنظر بنده‏ها نگريد، همانا مردم دو دسته‏اند بلاكش و عافيت‏منش. بر بلاكش ترحم كنيد، و خدا را بر عافيت سپاس گوئيد. اى بنى اسرائيل از خدا شرم نداريد هر كدامتان نوشابه خود را گوارا نداند تا از خاشاكش بيالايد، و باك ندارد كه مانند جنگلى از حرام را بگلو فرو برد، آيا نشنيديد در تورات بشماها گفته شد صله رحم كنيد و پاداش متقابل بارحام خود بدهيد، و من بشما ميگويم آنكه از شما بريده باو صله دهيد و ب‏آن كه از شما دريغ كرده بخشش كنيد، و ب‏آن كه هم با شما بد كرده خوبى كنيد، و ب‏آن كه بشما دشنام هم ميدهد سلام كنيد، و با دشمن هم بعدالت رفتار كنيد، و از آنكه بشما ستم كرده درگذريد چنانچه دوست داريد كه از بدكردارى شما درگذرند، از گذشت خدا عبرت گيريد آيا نبينيد كه خورشيد بر نيك و بد شما ميتابد و بارانش بر صالح و طالح فرو ميبارد. اگر شما جز دوست خود را دوست نداريد و بجز بر آنكه احسانتان كرده احسان نكنيد و جز بخشش متقابل نداريد چه برترى بر ديگران داريد، با اينكه نابخردان كه فضلى و درايتى ندارند همين كار را ميكنند، ولى اگر ميخواهيد دوستان و برگزيدگان خدا باشيد بدان كه با شما، بد كند نيكى كنيد و از ستمكار بر خود بگذريد و بدان كه از شما روگردانست سلام كنيد. گفته مرا بشنويد، و حفظ كنيد سفارشم را، رعايت كنيد پيمان را تا خود علماى چيز فهم باشيد.

از روى درستى بشما ميگويم كه دلهاى شما بدان جا است كه گنجهاى شما است، از اين رو مردم مال خود را دوست دارند و جانشان بدان شيفته است، شما گنجهاى خود را در آسمان نهيد آنجا كه نه شاشه آنها را ميخورد و نه دزدشان ميبرد. از روى درستى بشما ميگويم بنده را توانى نيست كه دو پروردگار را خدمت كند و بناچار يكى را بر ديگرى ترجيح دهد همچنين دوستى خدا و دوستى دنيا براى شما فراهم نشود از

روى راستى بشما ميگويم كه بدترين مردم كسى است كه دنيا را بر دانش خود ترجيح دهد، دنيا را بخواهد و بجويد و برايش بكوشد تا اگر تواند مردم را بسرگردانى كشاند، پهناورى تابش خورشيد كور را چه سود دهد كه آن را نتواند ديد، همچنين دانش هر عالمى را كه بكارش نبندد سودى ندهد، چه اندازه ميوه درخت فراوانست و همه سودمند و خوردنى نيستند، و چه بسيارند دانايان و همه بدان چه دانند سود نبرند، و چه پهناور است زمين و همه را سكونت نتوان، و چه بسيارند سخنگويان و چنان نباشد كه همه سخنشان تصديق شود، از دانايان دروغگو خوددارى كنيد آنها كه پشمينه پوشند و از راه تزوير سر بزير نمايند تا خطاى خود را صواب وانمود كنند زيرچشمى نگاه كنند نگاه گرگانه، و گفتارشان با كردارشان مخالف است. آيا مى‏شود از درخت عوسج انگور چيد و يا از بوته حنظل انجير، و همچنين گفته عالم دروغگو اثر ندارد جز ناحق، و نيست كه هر كه بگويد راست بگويد.

بدرستى براى شما ميگويم كه زراعت در روى زمين خاكى و هموار رويد نه روى سنگ خارا، همچنين حكمت در دل متواضع پرورش يابد نه در دل متكبر زورگو، آيا ندانيد هر كه سر بر سقف بر فرازد شكسته سر گردد، و هر كه سر از آن فرود گيرد در سايه‏اش باشد، و وى را مأوى دهد، و همچنين هر كه براى خدا تواضع نكند خدايش زبون سازد و هر كه براى خدا تواضع كند او را بر افرازد، عسل در خيك همه گاه خوب نيست و همچنين هر دلى حكمت پرور نيست، خيك تا ندريده و نخشكيده و نگنديده ظرف عسل مى‏شود، و همچنين دل تا از شهوات پاره نشده و طمعش چركين نكرده و خوشى و نعمتش سخت ننموده ظرف حكمت ميتواند بود. بدرستى براى شما ميگويم كه آتش‏سوزى در يك خانه بديد آيد و پيوسته از خانه‏اى بخانه‏اى درگيرد تا خانه‏هاى بسيارى را بسوزد مگر اينكه آن خانه نخست را دريابند و از بن برآرند تا آتش از كار بيفتد. چنين است ستمگر نخست اگر جلو دست او را بگيرند دنبالش پيشواى ستمگرى نيايد تا بدو اقتداء كنند چونان كه اگر آتش در خانه نخست بچوب و تخته درنگيرد چيزى را نسوزاند.

بدرستى براى شما ميگويم: هر كه بمار بنگرد كه قصد برادرش كرده كه او را بگزد و برادر را برحذر ندارد و مار او را بكشد برى‏ء از شركت در خونش نيست. و همچنين هر كه ببرادرش بنگرد كه ميخواهد گناه كند و او را از انجام آن بد بر حذر ندارد تا گناهش اندر گيرد برى از شرك در گناهش نيست، و هر كه تواند ستمگرى را جلو گيرد و جلوش را نگيرد چون مرتكب ظلم است، چگونه ظالم بهراسد با اينكه در ميان شما آسوده زيد و بازش ندارند و جلوش را نگيرند و دستش را كوتاه نكنند. از كجا ستمكاران كوتاه آيند و چگونه مغرور نگردند همين بس است كه يكى از شماها گويد من خود ستم نكنم و هر كه خواهد ستم كند و ستم را بنگرد و جلو نگيرد؟ اگر مطلب اينست كه شما ميگوئيد چرا شما با ظالمانى كه همكار آنها نيستيد در عقوبت و گرفتارى دنياشان شريكيد. اى بنده‏هاى بد واى بر شما چگونه بخدا اميد داريد كه شما را از هراس روز قيامت آسوده دارد يا اينكه از مردم نسبت باطاعت خدا ميترسيد و از آنها با نافرمانى خدا فرمان ميبريد، و در پيمانهاى مخالف با پيمان با خدا بدانها وفادارى ميكنيد.

بدرستى با شما ميگويم از هراس اين روز از طرف خدا امان ندارد كسى كه بنده‏ها را در برابر او پرورنده بداند، واى بر شما اى بنده‏هاى بد براى دنيائى پست و شهوتى زشت از ملك بهشت كوتاه دستى كنيد، و هراس روز رستاخيز را از ياد ببريد.

واى بر شما اى دنيا پرستان براى نعمتى زايل و زندگى چند روزه از خدا ميگريزيد و ملاقات او را بد ميداريد پس چگونه خدا ملاقات شما را ميخواهد و شما ملاقاتش را نميخواهيد، همانا خدا ملاقات كسى را خواهد كه طالب ملاقات او است، و ملاقات كسى كه ملاقاتش را نخواهد بد ميدارد، چگونه شما پنداريد دوستان خدائيد نه دوستان مردم با اينكه از مرگ ميگريزيد و بدنيا پناه ميبريد، چه سودى دارد براى مرده كه حنوطش خوشبو و كفنش سفيد است و همه اينها در زير خاك تيره است.

همچنين خرمى دنياى شما بشما سودى نبخشد با همه آرايشى كه برابر شما دارد با اينكه از دست ميرود و نابود ميگردد، چه سودى براى شما دارد پاكيزگى تن و صفاء رنگ شما با اينكه به مرگ ميگرائيد و زير خاك فراموش ميشويد و در تاريكى گور فرو ميرويد؟

واى بر شما اى دنيا پرستان در تابش خورشيد چراغ ميكشيد با اينكه روشنى آن شما را بس است، و چراغ را در تاريكى از دست مينهيد كه براى آن مسخر شما شده؟ همچنين شما براى كار دنيا از پرتو دانش استفاده ميكنيد با اينكه دنيا براى شما ضمانت شده و استفاده از پرتو علم را براى آخرت از دست داديد كه براى آنتان داده‏اند، ميگوئيد آخرت حق است و دنيا را آماده ميسازيد، و ميگوئيد مرگ حق است و از آن ميگريزيد، و ميگوئيد خدا ميشنود و ميبيند و نميترسيد كه گناهان شما را شماره گيرد، و چگونه كسى كه از شما بشنود باور كند زيرا آنكه ندانسته دروغ گويد معذورتر است از آنكه دانسته دروغ گويد گرچه هيچ عذرى براى هيچ دروغى نيست. بحق براى شما ميگويم راستى چون مركبى را سوار نشوند و رياضت و تمرين ندهند و بكار نگيرند سركش و بدخلق مى‏شود، همچنين هر گاه دلها بياد مرگ نرم نشوند و رنج مداومت بر عبادت را نكشند سخت و تند ميشوند، چه سود دهد خانه تاريك را كه چراغى بر بامش نهند و درونش پر هراس و تاريك باشد همچنين شما بنور علمى كه در دهان داريد بهره‏مند نشويد در صورتى كه درون شما از آن هراسناك و معطل است بشتابيد و خانه‏هاى تاريك خود را روشن كنيد، همچنين بشتابيد و دلهاى سخت خود را با حكمت نرم كنيد پيش از آنكه زنگ گناهان در آنها بنشيند و از سنگ سخت‏تر شوند، چگونه ناتوانى بار سنگينى را بكشد يا چگونه گناهان كسى كه بدرگاه خدا آمرزش نجويد فرو ريزد بلكه چگونه جامه چركين كسى كه نشويدش پاك گردد، و چگونه خطاكار بى‏كفاره از گناه بر كنار شود، بلكه چگونه كسى كه بى‏كشتى بدريا اندر شود نجات يابد، و چگونه كسى كه جد و كوشش نكند از فتنه‏هاى دنيا برهد، و يا چگونه مسافر بى‏رهنما بسر منزل رسد، و چگونه كسى كه معالم دين را نداند ببهشت رود، و چگونه كسى كه خدا را اطاعت نكند بخشنوديهاى وى رسد، و چگونه كسى كه در آينه ننگرد عيب چهره خود بيند، و چگونه دوستى با رفيق كامل باشد براى كسى كه برخى از آنچه دارد بوى ندهد، و چگونه دوستى پروردگار در كسى كامل باشد كه برخى از آنچه دارد بوى وام ندهد. بحق براى شما ميگويم همچنانى كه دريا از اينكه كشتى در آن غرقه شود كاستى نگيرد و هيچ زيانش نرسد همچنين از نافرمانيهاى شما هيچ كاستى و زيانى بخدا نرسد بلكه زيانش بخود شما رسد و خود را كاسته كنيد و چنان كه هر كه هر چه در پرتو آفتاب زير و رو شود از آن نكاهد و خود خوش و زنده گردد، همچنين خدا هر چه بشما روزى دهد و عطا كند از او نكاهد بلكه شما بروزيش خوش و زنده باشيد، و براى هر كه شكرش كند بيفزايد كه او شاكر و عليم است.

واى بر شما اى مزدوران بد، مزد تمام بگيريد و روزى بخوريد، و جامه بپوشيد، و خانه‏ها بسازيد و كار اجيركننده خود را تباه كنيد، نزديك است صاحب كار از شما بازخواست كند، و در كارى كه تباهش كرديد بنگرد و اسباب رسوائى شما را فراهم كند، و فرمان دهد تا گردنهاى شما را بزنند، و فرمان كند دستهاى شما را از بندهايش ببرند، و بفرمايد تا پيكر شما را روى شكم بكشند و در سر راه اندازند تا عبرت پرهيزكاران و كيفر ظالمان باشد.

واى بر شما اى علماء بد بخود نگوئيد مرگ شما پس افتد بخاطر اينكه مرگ شما را فرا نگرفته تا آنجا نزديك است كه گويا بر شما درآمده و شما را كوچانده از اكنون دعوت را آويزه گوش خود كنيد و هم اكنون بر خود شيون كنيد، و هم اكنون بر خطاهاى خود گريه كنيد، و هم اكنون بار بنديد و آماده شويد و بتوبه نزد پروردگار خود بشتابيد. بحق براى شما ميگويم چنانچه بيمار خوراك خوب را مينگرد و از آن لذت نبرد در حالى كه از سختى درد بنالد آنچنان دنيادار از عبادت لذت نبرد و شيرينى آن را نفهمد كه دوستى مال را درك كند، و چنانچه بيمار بشرح حال خود از زبان پزشك استاد لذت برد براى اميد بشفاء و هر گاه تلخى دواء و مزه آن را درك كند شفاء در نظرش تيره ميگردد، همچنين اهل دنيا بخرمى و انواع نعمى كه در آنست لذت برند و چون مرگ ناگهان را بياد آرند آن لذت را بر آنها تيره كند و تباه نمايد.

بحق براى شما ميگويم همه مردم بستاره‏ها نگاه كنند ولى بدان رهنمائى نشود جز كسى كه خط سير آنها را بداند، و منازلشان را بشناسد، و همچنين شما همه دانش مى‏آموزيد و كسى بدانش راه بر نشود جز آنكه آن را بكار بندد.

واى بر شما اى دنيا پرستان مغز گندم را پاك كنيد و خوب آردش كنيد تا مزه‏اش را بفهميد و خوردنش بر شما گوارا باشد و همچنين در ايمان مخلص باشيد تا شيرينيش را درك كنيد و دنباله‏اش بشما سود بخشد.

بحق بشما ميگويم اگر يك چراغ روغن قطران يابيد كه در شب تار ميسوزد از آن روشنى جوئيد و بوى قطرانش مانع شما نيست، همچنين براى شما سزاوار است دانش را از هر كس يافتيد بكار بنديد و بى‏رغبتى وى در آن مانع شما نباشد. واى بر شما اى دنيا پرستان نه چون حكماء خردمندى داريد، و نه چون بردباران خوب ميفهميد و نه چون دانشمندان ميدانيد، و نه چون بندگان خود داريد و نه چون آزادگان راد باشيد، نزديك است دنيايتان از بن بر كند و برو برگرداند بر سر بينى سرنگونتان كند سپس خطاهايتان مهارتان را بگيرند و علم از دنبال شما را براند تا بپادشاه جزا ده تسليمتان كنند در حالى كه برهنه و تنها باشيد و شما را ببدكرداريتان سزا دهد. واى بر شما اى دنيا پرستان آيا بوسيله علم و دانش شما را بهمه مردمان سلطنت ندادند و آن را بدور انداخته و بدان عمل نكرديد و بدنيا روى آورديد بدان قضاوت كنيد و آن را آماده ساختيد، و آن را برگزيديد و آباد كرديد تا كجا شما پى دنيائيد براى خدا در شما بهره‏اى نيست.

درست بشما ميگويم كه بشرف آخرت نرسيد مگر بترك آنچه دوست داريد، در انتظار توبه فردا نباشيد زيرا تا فردا يك شب و يك روز است و قضاء خدا در آنها بامداد ميكند و شام ميكند.

درست بشما ميگويم گناهان خرد و كوچك دامهاى شيطانند آنها را در نظر حقير و خرد جلوه دهد تا گرد آيند و شما را فرا گيرند.

درست بشما ميگويم راستى يك مدح دروغ و تبرئه دينى سرآمد بديهاى معين است، و دوستى دنيا سر هر خطائى است . درست بشما ميگويم چيزى بشرف آخرت رساننده‏تر و در برابر حوادث دنيا كمك بخش‏تر از نماز پيوست نيست، و چيزى بخداوند رحمان از آن نزديكتر نيست پس بر آن بپائيد و بر آن بيفزائيد نسبت بهر كار خوبى كه بخدا نزديك كند باز نماز بدو نزديكتر و برگزيده‏تر است.

درست بشما ميگويم كه هر كار ستمرسيده‏اى كه بگفته و كرده و كينه‏توزى يارى نجست در ملكوت آسمان بزرگ است، كدامتان نورى ديده كه تاريكى نام دارد يا تاريكى كه نور نام دارد، همچنين براى بنده خدا فراهم نشود كه هم مؤمن باشد و هم كافر، و هم شيفته دنيا باشد و هم شيفته آخرت، آيا جوكار گندم درود يا گندمكار جو درود؟ همچنان هر بنده خدا در آخرت همان درود كه كاشته و بكار خود پاداش بيند.

درست بشما ميگويم كه مردم از نظر دانش دو دسته‏اند مرديكه بزبان محكمش ادا كند و ببدكردارى ضايعش سازد، و مرديكه بزبانش محكم گويد و با كردار تصديقش كند اين دو بسيار از هم دورند، خوشا بعالم با عمل و واى بر عالم بصرف زبان.

درست بشما ميگويم: هر كه زراعتش را از گياه پاك نكند گياهش فراوان گردد تا زراعت را فرو گيرد و تباه سازد و كسى كه دوستى دنياى مذموم را از دلش برون نكند آن را فرو گيرد تا براى دوستى آخرتش مزه‏اى نيابد. واى بر شما اى دنيا پرستان مساجد پروردگار خود را زندان تن خويش سازيد، و دلهايتان را خانه تقوى كنيد، و دلهاى خود را جايگاه شهوات نسازيد.

درست بشما ميگويم كه بيتاب ترين شما ببلا دنيا دوست‏تر شما است، و شكيباترين شما ببلا زاهدترين شما است بدنيا.

واى بر شما اى علماء بد آيا مرده نبوديد و زنده‏تان كرد، و چون زنده شديد باز مرديد.

واى بر شما نادانان مادرزاد نبوديد و شما را آموخت و چون شما را آموخت فراموش كرديد.

واى بر شما آيا بى‏ادب نبوديد و خدا بشما ديندارى آموخت، و چون دين را فهميديد راه نادانى گرفتيد.

واى بر شما آيا همه گمراه نبوديد و خدا راهنمائيتان كرد و چون ره را يافتيد بگمراهى پرداختيد.

واى بر شما آيا كور نبوديد و شما را بينا كرد، و چون بينا شديد كور گشتيد.

واى بر شما آيا كر نبوديد و شما را شنوا كرد و چون شنوا شديد كر شديد.

واى بر شما آيا لال نبوديد و شما را گويا كرد، و چون شما را گويا كرد لال شديد.

واى بر شما آيا پيروزى نخواستيد، و چون پيروزتان كرد بعقب برگشتيد.

واى بر شما آيا خوار نبوديد و عزيزتان كرد، و چون عزيز شديد زور گفتيد و تجاوز كرديد و نافرمان شديد. واى بر شما آيا در روى زمين ناتوان شمرده نميشديد و ترس آن داشتيد كه مردمتان بربايند و خدا شما را يارى كرد و كمك داد و چون ياريتان كرد تكبر ورزيده و زور گفتيد، واى بر شما از خوارى روز قيامت كه چگونه خوار و زبونتان كند. واى بر شما اى علماء بد شما كردار ملحدان داريد و آرزوى وارثان بهشت در سر ميپروريد، و آرامش آسودگان بخود بنديد، كار خدا بر آن پايه نيست كه شما آرزو داريد و اختيار كرديد بلكه براى مرگ توليد نسل كنيد، و براى ويرانى ميسازيد و آباد ميكنيد، و براى وارثان آماده مينمائيد.

درست بشما ميگويم: كه موسى بشما فرموده بخدا سوگند [دروغ مخوريد و من ميگويم بخدا ]سوگند راست و يا دروغ نخوريد ولى بگوئيد: نه، آرى، اى بنى اسرائيل بر شما باد كه از تره بيابان و نان جو استفاده كنيد، و از نان گندم پرهيز كنيد كه من ميترسم شكرانه آن را نتوانيد كرد.

بحق براى شما ميگويم كه هر كلمه بدى ميگوئيد روز قيامت بشما جواب داده مى‏شود، اى بنده‏هاى بد هر گاه يكى از شماها بخواهد يك قربانى سر ببرد و يادش آيد كه برادرش از او ناراضى است بايد قربانى را بگذارد و برود نزد برادرش و او را راضى كند و برگردد و سر قربانى خود را ببرد.

اى بنده‏هاى بد اگر پيراهن يكى از شماها را ربودند عبا را با آن بدهيد ببرند، و بهر كدام سيلى زدند گونه ديگر را هم در اختيار بگذارد، و هر كه تا مسافت يك ميل شما را مسخر كرد و برد، يك ميل ديگر هم با او برود. (اين گونه مطالب در قرآن نيست قرآن ميفرمايد «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ» اگر تلافى كنيد مانعى ندارد ولى تجاوز نكنيد در آيه ديگر در صفات بندگان نيكش فرمايد «وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ» كسانيند كه چون ستم ديدند انتقام كشند) (مصحح) بحق براى شما ميگويم تن چه سودى دهد در صورتى كه ظاهرش درست باشد و درونش تباه، تنهاى شما چه سودتان دهد كه خوشتان دارد و دلهاى شما تباه باشد و سودى نبريد كه پوست خود را پاك نگاه داريد و دلهاى شما چركين باشد. بحق براى شما ميگويم غربال نباشيد كه آرد خوب را بيرون ميدهد، و نخاله را نگه مى‏دارد، همچنين شما از دهانتان حكمت را برون كنيد و در سينه‏تان كينه بجا ماند.

بحق براى شما ميگويم نخست بدى را از خود دور كنيد، و سپس خوبى را بجوئيد تا سودتان دهد زيرا اگر خوبى را با بدى فراهم كنيد سود نبريد.

بحق برايتان بگويم هر كه در نهرى فرو شود هر چه هم بكوشد جامه‏اش تر شود همچنين هر كه دنيا را براى دنيا دوست دارد از خطاها رها نشود.

بحق برايتان ميگويم خوشا بر آنها كه شب خيزند آنهايند كه نور پيوست را بدست آرند براى آنكه در تاريكى شب در مساجدشان روى پا ايستادند و بدرگاه پروردگار خود زارى كردند باميد اينكه از سختى فردا برهند.

بحق براى شما ميگويم دنيا كشتزاريست كه مردم در آن شيرين و تلخ و بد و خوب مى‏كارند، خوب روز حساب دنباله سودمندى دارد، و بد روز درو رنج و بدبختى دارد.

بحق براى شما ميگويم كه دانشمند بوسيله نادان سنجيده شود و نادان بوسيله هواى نفسش. من بشما سفارش كنم كه قفل خموشى بدهانهاتان بزنيد تا ناروا از آنها برنيايد. درست بشما بگويم: كه بدان چه آرزو داريد نرسيد جز با صبر بر ناگوارها، و آنچه خواهيد نجوئيد مگر بترك شهوتها.

درست بشما بگويم: اى دنيا پرستان چگونه كسى كه از شهوت دنيا نكاهد و دل از آن برندارد بخوشى آخرت رسد.

درست بشما بگويم: اى دنيا پرستان نه دنيا را دوست داريد و نه ب‏آخرت اميدواريد، اگر دنيا را هم دوست داشتيد آن كارى را گرامى ميداشتيد كه بدانش بدست آريد، و اگر آخرت ميخواستيد كردار كسى را داشتيد كه بدان اميدوار است.

بدرستى بشما بگويم: اى دنياپرستان هر كدام شما ديگرى را بمحض گمانى دشمن دارد و خود را از روى يقين دشمن نميدارد. درست بشما بگويم: هر گاه عيب يكى از شما را گويند خشم كند از سخن حق، و هر گاه مدح او را گويند بدان چه در او نيست شاد گردد بناحق.

درست بشما بگويم: كه روح شياطين در چيزى شاداب و آباد نشوند چنانچه در دلهاى شما شاداب گردند، همانا خدا دنيا را بشما داده تا در آن كار آخرت كنيد، و آن را بشما نداده كه بدان از آخرت باز بمانيد، و همانا آن را براى شما گسترده تا بدانيد كه شما را بوسيله آن بكار عبادت يارى كرده نه اينكه براى خطا و گناه آن را يار شما ساخته، و همانا شما را در دنيا بطاعتش فرمان داده، و شما را در آن بنافرمانيش وانداشته، و همانا شما را در دنيا بر حلال كمك داده و حرام را در آن بر شما حلال نكرده، و همانا آن را بر شما توسعه داده تا در آن با هم گرمى و مهربانى و پيوست كنيد، و توسعه‏اش نداده تا در آن با يك ديگر قطع رحم كنيد و از هم ببريد. بحق بشما بگويم: كه مزد كار مورد رغبت است و بدان نرسد مگر كسى كه كار كند.

بحق بشما بگويم: كه درخت كامل نباشد مگر با ميوه خوب، همچنين ديندارى كامل نباشد مگر با كناره‏گيرى از محارم.

بحق شما را ميگويم: كه زراعت به نشود جز ب‏آب و خاك، همچنين ايمان به نشود جز بدانش و كردار.

بحق شما را ميگويم: كه آب آتش را خاموش كند، همچنين بردبارى خشم را خاموش ميكند.

بحق شما را ميگويم: آب و آتش با هم در يك ظرف جمع نشوند، همچنين دين‏فهمى و كورى در يك دل جمع نشوند.

بحق بشما ميگويم: كه باران بى‏ابر نباشد، همچنين كردار خدا پسند جز با دل پاك ميسر نيست.

بحق شما را ميگويم: كه خورشيد وسيله روشنى هر چيز است، و دانش روشنى هر دل است، و تقوى سره هر دانش است، و حق باب هر خير است، و رحمت خدا باب هر حق است، و كليدهاى آن دعا و زارى و عمل است. و در بى‏كليد چگونه باز شود. بحق شما را ميگويم: مردى حكيم درختى نكارد جز آن را كه بپسندد، و بر ماديانش نپراند جز اسبى كه بپسندد. همچنين مؤمن عالم كارى نكند جز آنكه پروردگارش بپسندد. بحق شما را ميگويم: زدودن زنگ شمشير را به كند و آبدار نمايد، همچنين حكمت دل را پاك كند و خرم نمايد، حكمت در دل مرد حكيم چون آبست در زمين مرده دلش را زنده كند چنان كه آب زمين مرده را زنده كند، حكمت در دل حكيم چون روشنى است در تاريكى بوسيله آن مردم براه روند.

بحق شما را ميگويم: بدوش كشيدن سنگ از سر كوهها بهتر است از اينكه حديث تو را كسى كه نميفهمد بازگو كند، نمونه‏اش آن كس باشد كه سنگ را در آب نهد تا نرم شود، و نمونه‏اش كسى باشد كه خوراك براى مرده‏هاى گور ميسازد، خوشا بر كسى كه از آن پر گفتنى كه مايه دشمنى پروردگار او است خوددارى كند و حديثى كه نفهميده نگويد، و بگفته كسى رشك نبرد تا عملش براى او روشن شود، خوشا بر كسى كه از علماء بياموزد آنچه را نميداند و بنادان ياد دهد آنچه را ميداند، خوشا بر كسى كه علماء را براى علمشان احترام كند و با آنها ستيزه نكند، و نادانها را براى نادانيشان خرد شمارد و طردشان نكند ولى بخود نزديك كند و آنها را بياموزد.

بحق براى شما ميگويم: اى گروه حواريين امروزه شما در ميان مردم چون زنده‏هائيد در ميان مردگان پس با مردن زنده‏ها نميريد.

و مسيح فرمود: خدا تبارك و تعالى مى‏فرمايد بنده مؤمنم غمنده شود كه دنيا را از او بگردانم و اين خود دوستتر حال او است بمن، و در اين حال بمن نزديكتر است و شاد است كه در دنيا باو وسعت دهم اين وضع او نزد من مبغوض‏تر است و در اين حال از من دورتر است.

و الحمد للَّه رب العالمين و صلى اللَّه على محمد و آله و سلم تسليما.

سفارش مفضل بن عمر بجماعت شيعه‏

سفارش ميكنم شما را بتقوى از خدا كه تنها است شريك ندارد، و بشهادت بر اينكه نيست شايسته پرستشى جز خدا، و اينكه محمد (ص) بنده و فرستاده او است، از خدا بپرهيزيد و گفتار خوب بگوئيد، خشنودى خدا جوئيد و از خشمش بترسيد، و بر سنت خدا بپائيد، و از حدود خدا تجاوز ننمائيد، و در همه كار خود خدا را منظور داريد، و در هر آنچه بسود و زيان شما است بقضايش راضى باشيد.

هلا بر شما باد كه امر بمعروف و نهى از منكر كنيد، هلا هر كه بشما نيكى كرد بيشتر باو نيكى كنيد از كسى كه بشما بد كرد بگذريد، و با مردم چنان كنيد كه دوست داريد با شما همان كنند.

هلا ببهترين وجهى كه مى‏توانيد با آنها آميزش كنيد و شما سزاوارتريد بروشى كه بر خود راه اعتراض فراهم نكنيد، بر شما باد كه در دين خدا فهميده شويد و از محرماتش كناره كنيد و با هر كه همنشين شما است خوش رفتارى كنيد خوب باشيد يا بد، هلا خوب پارسا باشيد كه بنياد دين پارسائى است، نمازها را در وقت بخوانيد و واجبات را طبق مقرر انجام دهيد.

هلا در آنچه خدا بشما واجب كرده و بدان از شما خشنود است كوتاهى نكنيد كه من از امام صادق (ع) شنيدم ميفرمود: در دين خدا فهميده شويد چون بيابان گردان نباشيد. زيرا هر كه دين فهم نشود خدا روز قيامت باو نظرى ندارد، بر شما باد بميانه روى در توانگرى و مستمندى، و ببعضى از دنيا براى آخرت كمك خواهيد كه من از امام صادق (ع) شنيدم مى‏فرمود: «بتحصيل دنيا براى آخرت كمك گيريد و سربار مردم نباشيد» با هر كه آميزش داريد نيكى كنيد و باو احسان نمائيد. هلا از تجاوز كناره كنيد كه امام صادق (ع) ميفرمود: «كيفر تجاوز از هر چه زودتر است» آنچه خدا از نماز و روزه و واجبات ديگر بر شما مقرر كرده انجام كنيد، و زكاة واجبه را بمستحقش بدهيد كه امام صادق (ع) فرمود: «بيارانت بگو زكاة را بمستحقش بدهند و من ضامن آنچه‏ام كه از آنها رفته» بر شما باد بولاية آل محمد (ص) ميان خود را اصلاح كنيد، و غيبت يك ديگر را نكنيد، يك ديگر را ديدن كنيد و بهم احسان كنيد، بهم برخوريد و حديث گوئيد، و در مقام پوشيدن اسرار از هم نباشيد، مبادا از هم ببريد و از هم قهر كنيد كه من شنيدم امام صادق (ع) ميفرمود: «بخدا دو كس از شيعيان از يك ديگر قهر نكنند جز اينكه از يكى از آنها بيزارى جويم و لعنش كنم و بيشتر با هر دو چنين كنم، معتب باو گفت قربانت نسبت بظالم درست ولى مظلوم چه تقصيرى دارد؟ فرمود: براى اينكه برادرش را بسازش با خود دعوت نكرده، از پدرم شنيدم ميفرمود: هر گاه دو تا از شيعه‏هاى ما ستيزه كنند و يكى از ديگرى جدا شود بايد مظلوم نزد طرفش برود و بگويدش: اى برادر تقصير با من بوده، تا قهر آنها زايل شود. خدا تبارك و تعالى حاكم عادل است و داد مظلوم را از ظالم ميستاند. با فقراء شيعه آل محمد (ع) تحقير و جفا نكنيد، و ب‏آنها لطف كنيد و از حقى كه خدا بر ايشان در اموال شما نهاده ب‏آنها بدهيد و احسان هم ب‏آنها بكنيد، آل محمد (ص) را وسيله نان خوردن يا مردم لخت كردن نسازيد كه من شنيدم امام صادق (ع) ميفرمود: مردم در باره ما سه دسته شدند: يك دسته ما را دوست دارند و انتظار قائم ما را دارند تا از دنياى ما بهره برند.

عقيده ما را دارند و سخن ما را حفظ كردند و از عمل ما كوتاهى كردند. محققا خدا آنها را بدوزخ برد، يك دسته ما را دوست دارند و كلام ما را بشنوند و مانند ما عمل كنند تا بوسيله ما از مردم بخورند. خدا شكمشان را از آتش پر كند، و گرسنگى و تشنگى را بر آنها مسلط سازد، و يك دسته ما را دوست دارند و گفته ما را حفظ كنند و امر ما را اطاعت كنند، و در عمل با ما مخالفت نكنند آنان از ما باشند و ما از آنها از مال خود صله ب‏آل محمد (ص) را ترك نكنيد هر كه توانگر است باندازه توانگريش، و هر كه فقير است باندازه فقرش، هر كه خواهد خدا اهم حوائجش را بر آورد بايد با كمال نيازمندى كه بمالش دارد ب‏آل محمد و شيعه آنها كمك مالى كند، چون بشما سخن حقى كنند خشم نكنيد، و چون اهل حق حق را برخ شما كشند آنان را دشمن نداريد، زيرا مؤمن از حقى كه برخ او كشند خشم نكند. من يك بار بهمراه امام صادق (ع) بودم كه فرمود: اى مفضل يارانت چه اندازه‏اند؟ گفتم اندك و چون بكوفه برگشتم و رو بشيعه آوردم جامه‏ام بسختى دريدند و پشت سرم بد گفتند و آبرويم را بردند تا آنجا كه برخى پيش رويم گستاخى كرد و بر من هجوم كرد، و برخى ميان كوچه‏هاى كوفه موضع كرد و ميخواست مرا بزند و هر تهمتى بمن زدند تا خبرش بگوش امام صادق (ع) رسيد، و چون سال دوم خدمتش برگشتم نخست سخنى كه پس از سلام با من گفت اين بود كه فرمود: اى مفضل اين چه گزارشى است كه بمن رسيده كه اينان در باره تو ميگويند؟ گفتم گفته آنها بمن زيانى ندارد فرمود: بلى ولى براى آنها زيان دارد آيا خشم كنند- بدا بر آنها- كه تو گفتى كه يارانت كمند، نه بخدا آنها شيعه ما نيستند و اگر شيعه ما بودند از گفته تو خشم نميكردند و از آن مشمئز نميشدند هر آينه خدا شيعيان ما را بغير وضعى كه آنها دارند وصف كرده، شيعه جعفر نيست مگر كسى كه زبانش را نگهدارد، و براى آفريدگارش كار كند و ب‏آقايش اميدوار باشد، و چنانچه بايد از خدا بترسد، واى بر آنها، آيا در ميان آنها كسى است كه از بسيار نماز خواندن خميده شده باشد، و يا از خوف خدا ديوانه شده باشد، و يا از خشوع نابينا شده باشد و يا از روزه گرفتن نزار شده باشد، و يا از خموشى طولانى و سكوت چون لال باشد، يا در ميان آنها كسيست كه عادت كرده همه شب را زنده دارد، و همه روز را روزه دارد، و يا از ترس خدا لذت و نعمت دنيا را بر خود دريغ كرده باشد، و هم از شوق بما- خانواده-؟ از كجا اينان شيعه ما هستند با اينكه بخاطر ما با دشمن ما ستيزه ميكنند تا دشمنى آنها را در باره ما بيفزايند، و راستى كه چون سگ زوزه كشند و چون كلاغ طمع ورزند، و اما من راستش اينست كه اگر نمى‏ترسيدم مايه شهرت تو شود و آنها را بتو وادار كرده باشم بتو فرمان ميدادم كه بخانه‏ات اندر شوى، و در خانه را بروى خود ببندى و تا هستى ب‏آنها نگاه نكنى، ولى اگر نزد تو آمدند بپذيرشان زيرا خدا آنها را بر خودشان حجت ساخته و بر ديگران هم بدانها احتجاج كرده است. دنيا و آنچه در آن از نعمت و شكوفانى و خرمى و ملك مينگريد شما را نفريبد زيرا شايسته شما نيست و بخدا كه براى اهل دنيا هم خوشى ندارد.

و الحمد للَّه رب العالمين و صلى اللَّه على سيدنا محمد النبى و آله الطاهرين. پايان ترجمه 22 محرم الحرام 1383 ه ق برابر خردادماه 1342 شمسى هجرى- در آبادى كمره محمد باقر كمره‏اى اين كتاب شريف كه تاكنون چند مرتبه طبع شده و منتشر گشته چنان كه تفصيلا در مقدمه عرض شد تاكنون بدون ترديد و مبالغه بدين صحت و دقت طبع نشده بود، و پس از آنكه جناب آقاى حاج سيد اسماعيل كتابچى مدير كتابفروشى اسلاميه كتاب را در اختيار اينجانب گذارد بنده با مطالعه عميقى ترجمه فارسى را بررسى نموده و با عبارات عربى تطبيق نموده هر جا محتاج بتوضيح بود يا در پاورقى مستقلا و يا در همان متن بين دو پرانتز توضيح كافى دادم. و هرجا مسامحه‏اى در ترجمه شده بود در همان متن اصلاح نموده و چنانچه جمله‏اى از قلم مترجم افتاده بود خود افزودم و تا حدى كه در امكان اين ناچيز بود دقت كافى بعمل آمد. اميد است كه مورد استفاده فارسى زبانان و دانشمندان قرار گيرد و از انوار حقائق اهل بيت عصمت عليهم السلام منور گردند .

و الحمد للَّه اولا و آخرا

شعبان المعظم 1384 ه ق- على اكبر غفارى