ميزان الحكمه جلد ۷
آيت الله محمد محمدى رى شهرى
- ۳ -
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : خـداونـد بـه مـن وحـى فـرمـود كـه : اى
برادر فرستادگان , اى برادر بـيم دهندگان ! به مردم خود هشدار ده كه تا وقتى نسبت
به يكى از بندگان من به گردن خود مـظـلـمـه وحـقى دارند وارد هيچ يك از خانه هاى من
نشوند , زيرا تا زمانى كه در پيشگاه من به نمازايستاده اند , آنان را لعنت مى كنم
مگر اين كه آن مظلمه را رد كنند.
ـ امـام على (ع ) : بنگر كه با چه (جامه و لباسى ) نماز مى خوانى , اگر آن را از
راه درست وحلال به دست نياورده باشى , نمازت پذيرفته نيست .
ـ امام سجاد(ع ) در پاسخ به سؤال از آنچه موجب قبولى نماز مى شود , فرمود : دوستى
وولايت ما و بيزارى از دشمنان ما.
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداى تـبـارك وتـعـالـى فـرمـوده است : من نماز كسى را مى
پذيرم كه در بـرابـرعـظـمـت مـن فروتن باشد , به خاطر من نفس خود را از شهوتها باز
دارد و روزش را با ياد مـن سـپـرى كـند و بر آفريدگان من بزرگى نفروشد و گرسنه را
غذا دهد و برهنه را بپوشاند و بـه مـصـيـبـت ديـده رحـم كند و غريب را جا دهد ,
چنين كسى مانند خورشيد مى درخشد , در تاريكيهابراى او نورى قرار مى دهم , و در
نادانى دانشى .
موانع پذيرفته شدن نماز.
الف ـ نافرمانى و آزردن پدر و مادر.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـر كـه بـه پدر و مادرخود , گرچه به وى ستم كرده باشند , با
نگاه دشمنانه بنگرد , خداوند نمازش را نمى پذيرد.
ب ـ غيبت كردن .
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند , خداوند تعالى تا چهل
شبانه روزنه نماز او را مى پذيرد و نه روزه اش را ,مگر اين كه غيبت شونده او را
ببخشد.
ج ـ سبك شمردن نمازومواظبت نكردن برآن .
ـ امام صادق (ع ) : به خدا قسم , (گاه )انسان پنجاه سال عمر مى كند و خداوند حتى يك
نماز از او نمى پذيرد و چه چيزى گرانتر ازاين است .
نماز بخوانند از او نمى پذيرد چون آن را خفيف شمرده است .
نمى پذيرد پس چگونه چيزى را كه خوار شمرده شده است بپذيرد؟
.
د ـ شرابخوارى .
ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه شراب بخورد ,تا چهل صبح نمازش به حساب آورده نمى شود.
ـ امـام صـادق (ع ) : نـماز كسى كه مسكر مى نوشد , تا چهل روز پذيرفته نمى شود مگر
اين كه توبه كند.
ـ امـام باقر(ع ) : كسى كه شراب بنوشد و بر اثر آن مست شود , تا چهل روز نمازش
پذيرفته نشود و اگر در اين مدت نمازش را ترك كند , به خاطر ترك نماز عذابش دو چندان
مى شود.
كسى كه نمازش پذيرفته نمى شود.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هشت كس اند كه نمازشان پذيرفته نمى شود : بنده فرارى تا
زمانى كه به سوى مـولايش برگردد و زن نافرمانى كه شوهرش از او ناراضى است و كسى كه
زكات نمى دهدو كسى كـه وضـو نـمـى گيرد و دختر بالغى كه بدون روسرى نماز بخواند و
پيشواى قومى كه با آنان نماز بـخـواند در حالى كه از او ناراضى هستند و آدم مست و
كسى كه بول و غائط را به زور درخود نگه دارد.
نقش حضور قلب در پذيرش نماز.
ـ پيامبر خدا(ص ) : خداوند نماز بنده اى را كه دلش با بدنش حضور ندارد , نمى
پذيرد.
ـ امام سجاد(ع ) در حال نماز ردايش روى يك شانه اش افتاد و آن را مرتب نكرد.
علت را پرسيد.
همان مقدارى پذيرفته مى شود , كه با توجه قلبى همراه باشد.
ـ امـام عـلى (ع ) : هيچ يك از شما با حالت كسلى و خواب آلودگى به نماز نايستد و به
خودش نيز فكر نكند , زيرا در پيشگاه پروردگار عزوجل خويش قرار دارد.
نمازش نصيب است , كه با توجه قلبى او همراه باشد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـر كـه نماز گزارد و به نمازش رو كند و با خودش حرف نزند و
در آن سهوو غفلت نكند , مادامى كه بنده به نماز رو دارد , خداوند به او رو مى كند.
يا يك سوم آن يا يك چهارمش و يا يك پنجم آن به درگاه خدا بالا رود.
از آن رو دسـتور داده شده است تا آن مقدار از نمازهاى واجب را كه پذيرفته نشده
تكميل وجبران كند.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : (گـاه ) بـنده نمازمى خواند اما يك ششم و يك دهم آن هم
برايش نوشته نمى شود , تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب مى آيد كه با شناخت
وتوجه همراه باشد.
رو كردن خدا به كسى كه به او رو كند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر گاه به نمازت ايستادى , با دل به خدا رو كن تا او نيز به
تو رو كند.
ـ امام صادق (ع ) : دوست دارم كه مردمؤمن شما هرگاه به نماز واجب مى ايستد , با دل
خويش به خداوند روكند و دلش را مشغول اموردنيا نگرداند , زيرا هيچ مؤمنى نيست كه در
نمازش روى دل بـه خـدا كـند مگر اين كه خداوند نيزبه او توجه كند و خداوند عزوجل او
را دوست بدارد و محبت دلهاى مؤمنان را نيز متوجه اوگرداند.
ـ هرگاه بنده به نماز ايستد , خداوند عزوجل به او توجه كند و پيوسته رو به او داشته
باشد تاآن كه سه مرتبه متوجه اين سو و آن سو شود.
وى روى گرداند.
ـ چـون بـنـده بـراى نـمـاز خـود تـكـبيرة الاحرام گويد , خداوند به او توجه كند و
فرشته اى بر وى گـمـارد كـه هـرچـه از قـرآن از دهـانـش خـارج مـى شـود , چنگ زند ,
پس , هرگاه روى گرداندخداوند نيز از رو بگرداند و او را به همان فرشته واگذارد.
فضيلت تدبر در نماز.
ـ پيامبر خدا(ص ) : اى اباذر! دو ركعت نماز ميانه كه با تفكر و تدبر همراه باشد
بهتر است از شبى را تا صبح با دلى غافل نماز خواندن .
ـ مـعـصـوم (ع ) : دو ركـعـت نـمـاز بـا تـفـكر و تدبر , بهتر است از شبى را تا به
صبح با دلى غافل نمازخواندن .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : دو ركـعـت نـمـاز سبك اما همراه با تفكر , بهتر است از شبى
را تا به صبح نمازگزاردن .
پاداش كسى كه با دلى فارغ از دنيانماز خواند.
ـ ابن عباس : دو ماده شتر بزرگ به رسول خدا(ص ) هديه شد.
فكر و انديشه اى در امور دنيوى دو ركعت نماز بگزارد , اما هيچ كس جز على (ع
)نپذيرفت ورسول خدا هر دو شتر را به او داد.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : هر كه دو ركعت نماز بگزارد و در آن دو ركعت به هيچ امرى از
امور دنيافكر نكند , خداوند گناهانش را مى آمرزد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هر كه دو ركعت نماز بخواند و بداند در آنها چه مى گويد ,
نمازش كه تمام شد گناهى ميان او و خداوند باقى نماند.
ـ از تنبلى دورى كنيد , زيرا پروردگار شما مهربان است و از اندك نيز قدردانى مى
كند.
آدمى دو ركعت نماز براى خدا مى گزارد و خداوند به واسطه آن دو ركعت او را به بهشت
مى برد.
ـ هـر كـه خـداونـد از او يك نمازبپذيرد , عذابش نمى كند و از هركه يك كار نيك
بپذيرد عذابش نمى كند.
دستور به خواندن نماز وداع گونه .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : چنان نمازى بخوان كه گويى آخرين نماز عمر توست , زيرا
چنين نمازى موجب رسيدن و نزديك شدن به خداست .
ـ امـام صادق (ع ) : هرگاه نماز واجب خواندى به وقت بخوان و همانند كسى كه با آن
وداع مى كند (وآخرين نماز عمر اوست ) و مى ترسد به سوى آن برنگردد و ديده ات را به
جايگاه سجده ات بدوز.
تو در برابر كسى هستى كه تو را مى بيند و تو او را نمى بينى .
كسى كه نمازش به صورت اوپرت مى شود.
ـ پيامبر خدا(ص ) : بعضى از نمازها هست كه نصف و يك سوم و يك چهارم و يك پنجم
تا يك دهم آنها پذيرفته مى شود و بعضى ازنمازها هست كه مانند كهنه اى مچاله مى شود
و به صورت صاحبش پرت مى گردد.
قسمت از نمازت بهره توست كه با دل خود بدان رو كنى .
ـ امام باقر و امام صادق (ع ) : تنها آن مقدار از نمازت بهره توست كه با توجه قلبى
همراه باشد.
(حـواسـش بـكـلـى پـرت بـاشـد) يـا از اداى آن غـفـلـت ورزد (بـه وقـت
نـگـزارد)ـابـ م امـا ــ آن نمازمچاله وبه صورت صاحبش پرت مى شود.
ـ خـداونـد بـه داود(ع ) وحـى فـرمـود : گاه بنده نماز مى خواند و من آن را به صورت
او مى زنم ونمى گذارم صدايش به من برسد.
چـشـمـى نـاپـاك به ناموس مؤمنان مى نگرد , كسى است كه با خودش مى گويد كه اگر
قدرتى پيداكند همه را به تيغ ستم گردن مى زند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : نماز بر چهار سهم بناشده است : سهمى از آن كامل گرفتن وضوست و
سهمى ركوع و سهمى سجود و سهمى خشوع .
رويـش بـسـتـه مـى شود و مى گويد : مرا تباه كردى خدا تباهت كند وبه صورت نمازگزار
پرت مى شود.
ـ امام صادق (ع ) : فرشته اى بر نمازگماشته شده كه جز آن كارى ندارد.
و بالا برد.
گفته مى شود : آن را به بنده ام برگردان .
نماز را پايين مى آورد و به صورت صاحبش مى زند و سپس مى گويد : اف بر تو! كار
توهميشه مايه زحمت وسرشكستگى من است .
كسى كه نمازش نماز نيست .
ـ امام صادق (ع ) : كسى كه زكات ندهد ,نمازش درست نيست .
ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه ركوع و سجود نماز را كامل به جا نياورد , نمازش نماز
نيست .
ـ امام صادق (ع ) : نماز حاقن و حاقب و حازق درست نيست , حاقن كسى است كه بولش
گرفته و حاقب كسى است كه غائطش گرفته و حازق كسى است كه پايش از پاى افزار در
فشاراست .
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : هر كه در نماز از روى عمد بداند در طرف راست و چپ او كيست
,نمازش درست نيست .
نمازگزار غير مؤمن !.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : روزگـارى فـرا مـى رسـدكه مردم در مساجد خود جمع مى
شوند و نماز مى خوانند , اما مؤمنى در ميان آنها وجود ندارد.
ـ مؤذن اذان مى گويد و مردمى نماز مى گزارند , اما هيچ كدامشان مؤمن نيستند.
ـ امام على (ع ) : بسا عبادت كننده اى كه دين ندارد.
تاويل نماز.
ـ امـام على (ع ) به مردى كه نمازمى خواند,فرمود : اى مرد , آيا تاويل نماز را
مى دانى ؟
عرض كرد : سـرورم ! آيـا نـمـاز تـاويـلـى جـز عـبـادت دارد؟
حـضرت فرمود : سوگند به آن كه محمد را به پيامبرى فرستاد, آرى دارد.
تـاويـل نخستين تكبيرت تا تكبيرة الاحرام چنين است كه وقتى گفتى : اللّه اكبر , در
قلب وجان خود بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به قيام يا قعودى وصف شود و در
تكبير دوم در قلبت چنين بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به حركت يا سكونى وصف
شود و درتكبير سوم او را بزرگتر از آن بدانى كه به جسميت وصف شود يا به چيزى مانند
باشد يا به چيزى قياس شود و در تـكبير چهارم او را بزرگتر از آن بدانى كه به عارضه
اى دچار شود يابيماريها دردمندش كند و در تكبير پنجم او را بزرگتر از آن بدانى كه
به جوهرى يا عرضى وصف شود يا در چيزى حلول كند و يا چـيـزى در او حلول كند و در
تكبير ششم چنين از دلت بگذرانى كه او بالاتر از آن است كه زوال و جابه جايى و
دگرگونى حالات , كه در موجودات حادث رواست , در او جايز باشد و در تكبير هفتم او را
برتر از آن بدانى كه محل حواس پنجگانه باشد.
تاويل كشيدن گردنت در ركوع نيز اين است كه با خودگويى : اگر گردنم را بزنى باز به
توايمان دارم .
گفتن جمله ((سمع اللّه )) تاويلش اين است : كسى كه مرا از نيستى به صحنه هستى آورد.
سجده اول اين است كه در حال سجده از ذهن و دلت بگذرانى كه : مرا از خاك آفريدى .
سـر بـرداشتنت از سجده اول تاويلش اين است : مرا از خاك بيرون آوردى و سجده دوم به
معناى ايـن اسـت كـه : مرا به خاك برمى گردانى و در سربرداشتنت از سجده دوم از قلبت
بگذرانى : بار ديگر مرا از خاك بيرون مى آورى .
نشستن به طرف چپ و گذاشتن پاى راستت روى پاى چپ تاويلش اين است كه در دلت بگذرانى :
خدايا! من حق را بر پاى داشتم و باطل را ميراندم .
تاويل تشهدت عبارت است از : تجديد ايمان و تكرار اسلام و اقرار به برانگيخته شدن پس
از مرگ .
تاويل سلام دادنها عبارت است از : تمجيد پروردگار سبحان و برتر دانستن او از آنچه
ستمگران در حقش گفته اند و ملحدان وصفش كرده اند.
و بركاته )) طلب رحمت و مهر خداى سبحان است و اين به معناى در امان ماندن شما از
عذاب روز قيامت است .
امـيـرالـمـؤمنين (ع ) سپس فرمود : كسى كه تاويل نماز خود را بدين صورت نداند ,
نمازش ناقص است .
ـ نخستين تكبير از اين هفت تكبير (تاويلش ) آن است كه با انگشتان پنجگانه لمس شود.
ـ در معناى ((قد قامت الصلاة )) در اقامه , مى فرمايد : يعنى وقت ديدار و راز و
نياز و برآورده شدن حـوايـج و رسـيدن به آرزو و وصال خداى عزوجل و كرامت و عفو و
خشنودى و آمرزش او رسيده است .
جوامع آداب نماز.
ـ امام سجاد(ع ) : حق نماز اين است كه بدانى نماز , وارد شدن بر خداى عزوجل است
و تو با نماز در پـيـشگاه خداوند عزوجل ايستاده اى , پس چون اين را دانستى بايد
همچون بنده اى ذليل و حقير , راغـب و راهـب وامـيـدوار و بيمناك و بينوا و زارى
كننده باشى و به احترام كسى كه در مقابلش ايـستاده اى , باآرامش و وقار بايستى و با
دل به نماز رو كنى و آن را با رعايت شرايط و حقوقش , به جا آورى .
ـ امـام صادق (ع ) : هرگاه رو به قبله ايستادى دنيا و هرچه را در آن است و مردم و
احوال واوضاع آنها را يكسره فراموش كن و دلت را از هر آنچه تو را از خدا باز مى
دارد , فارغ گردان وبا چشم دل عـظـمت خداى را ببين و آن روزى را به ياد آر كه هر
كسى كرده خود را مى يابد وهمگان به سوى خـداونـد كـه مـولاى حـقيقى آنهاست
برگردانده مى شوند و در آن روز تو با پاى ترس و اميد در پيشگاه او مى ايستى .
چون تكبير گفتى هر آنچه را ميان آسمانهاى بالا و زمين است در برابر كبرياى او ناچيز
شمار , زيرا كه هرگاه بنده تكبير بگويد وخداى تعالى به قلبش بنگرد و حقيقت تكبير را
در آن نبيند فرمايد : اى دروغگو! مرامى فريبى ؟
به عزت و جلالم سوگند كه تو را از حلاوت ياد خود محروم گردانم و نگذارم كه به من
نزديك شوى و با من راز و نياز كنى .
بدان كه خداوند به خدمت تو محتاج نيست و از عبادت و دعاى تو بى نياز است بلكه تو را
به فضل و رحمت خويش فرا خوانده , تا بر تو رحمت آورد و از كيفر خويش بدور دارد.
ـ مـعـصـوم (ع ): بـه يـكـى از عـلـمـاى آل مـحـمد(ص ) عرض شد : فدايت شوم معناى
حقيقى نـمازچيست ؟
فرمود : رسيدن رحمت خدا به بنده و طلب وصال خدا از سوى بنده هرگاه با نيت
واردنـمـاز شـود و بـا تـعظيم و اجلال تكبير گويد و شمرده قرائت خواند و با خشوع
ركوع كند و بـاتـواضـع سـر از ركـوع بردارد و با خوارى و خضوع سجده كند و با اخلاص
و اميد تشهد گويد و بارحمت و رغبت سلام دهد و با بيم و اميد نمازش را تمام كند.
جا آورده است .
عرض شد : آداب نماز چيست ؟
فرمود : حضور قلب و فارغ كردن جوارح (از هر حركتى جز حركات نماز) و ايستادن به
خوارى در برابر خداى تبارك و تعالى و قرار دادن بهشت درسمت راست خود و ديدن دوزخ در
سمت چپ خود و صراط را جلو خود و خداوند را در برابرخويش .
ـ در صحف ادريس آمده است : چون وارد نماز شديد , ذهن و فكر خود را متوجه آن سازيدو
خدا را بـا دلـى پـاك و فـارغ (از هر چه جز اوست ) بخوانيد و با خضوع و خشوع و
فرمانبردارى و فروتنى , مـصـالـح و منافع خود را از او بخواهيد و هرگاه ركوع و سجود
كرديد افكار دنيوى وخيالات بد و ناشايست و كردارهاى زشت و انديشه مكر و خدعه و
حرامخوارى و تجاوز ودشمنى و كينه ها را , از خود دور سازيد و همه اينها را از ميان
خود به دور افكنيد.
ـ خـداونـد بـه مـوسى بن عمران وحى فرمود : اى موسى ! توبه را پيش افكن و گناه را
پس اندازو هنگام ايستادن به نماز در برابر من , آرام و با تانى باش .
نهى از كاهلى در نماز.
قرآن .
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال مستى به نمازنزديك نشويد , تا بدانيد چه مى
گوييد)).
((مـنافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آن كه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به
نماز ايستند كاهلانه برخيزند , بامردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى
كنند)).
ـ حـلـبـى : از حـضـرت (ع ) درباره آيه ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال مستى
)) پرسيدم , فرمود : مقصود مستى خواب است .
مـى فـرمـايـد : شـمـا را خـواب آلـودگى و چرتى است كه نمى گذارد بدانيد در ركوع و
سجود وتكبيرتان چه مى گوييد.
اين آيه مستى شراب نيست , مؤمن مسكر نمى نوشد و مست نمى كند.
ـ امـام بـاقـر(ع ) : با حالت كسل و خواب آلود و سنگين به نماز نايست , زيرا اينها
از خصلتهاى نفاق اسـت و خـداونـد مـؤمـنان را از اين كه در حالت مستى , يعنى مستى
خواب , به نماز ايستند نهى فرموده است .
ـ امام على (ع ) : هرگاه درحال نماز خواب بر تو غلبه كرد , نماز را قطع كن و بخواب
, زيرا در چنان حالى نمى دانى كه خودت را دعامى كنى يا نفرين .
ـ در حـديـث مـعـراج آمده است : اى احمد! از سه بنده در شگفتم : بنده اى كه به نماز
مى ايستد و مى داند دست به سوى چه كسى برمى دارد و در برابر چه كسى ايستاده است ,
اما خواب آلود است .
مواظبت بر اوقات نماز.
قرآن .
((واى بر نمازگزاران , همانان كه از نمازشان غافلند)).
((و كسانى كه بر نمازهايشان مواظبت مى كنند.
ـ امام على (ع ) : هيچ كارى نزد خداى عزوجل محبوبتر از نماز نيست .
زيرا خداى عزوجل مردمانى را نكوهيده و فرموده است :((همانان كه از نمازشان غافلند))
, يعنى از اوقات نماز غافلند و به آن اهميتى نمى دهند.
ـ امام صادق (ع ) : دو خصلت است كه هر كس نداشته باشد از او دورى كن , دورى كن
,دورى كن ! عرض شد : آن دو چيست ؟
فرمود : نماز خواندن به وقت و مواظبت برآن وهمدردى و كمك مالى (به برادران مؤمن ).
ـ امـام عـلـى (ع ) در نـامه خود به محمد بن ابى بكر , مى فرمايد : مراقب وقت نماز
باش و آن رابه هـنگام بخوان , نه به دليل بيكارى آن را پيش از موقع بخوان و نه به
سبب كارى آن را ازوقتش به تاخير انداز.
ـ پيامبر خدا(ص ) : در ديندارى مرد همين بس , كه بر گزاردن نمازهابسيار مواظبت كند.
ـ هـيچ بنده اى نيست كه به اوقات نماز و مواضع خورشيد اهتمام ورزد , مگر اين كه
آسودگى در هنگام مردن و از بين رفتن غم و اندوهها و نجات از آتش را برايش ضمانت كنم
.
ـ امام على (ع ) : بر خواندن به موقع نمازهاى پنجگانه , مواظبت كنيد , زيرا اين
نمازها را درپيشگاه خداوند جل وعز منزلتى (والا) است .
ـ فـضـيـل بـن يـسـار مـى گـويـد از امـام بـاقـر(ع )دربـاره آيـه ((كـسـانـى كه بر
نمازهايشان مواظبت مى كنند)) پرسيدم , فرمود : منظور نماز واجب است .
مداومت مى ورزند))چه ؟
فرمود : منظور نماز نافله است .
تشويق به خواندن نماز در اول وقت .
ـ امام صادق (ع ) : فضيلت اول وقت (نماز) بر آخر وقت همچون فضيلت آخرت بر
دنياست .
ـ فضيلت اول وقت بر آخر آن براى مؤمن , از دارايى و فرزندش بهتر است .
ـ امام باقر(ع ) : بدان كه اول وقت هميشه بهتر است , پس تا جايى كه مى توانى به كار
خيربشتاب , محبوبترين كارها نزد خداى عزوجل كارى است كه بنده بر آن مداومت ورزد
گرچه اندك باشد.
ـ قزاز : حضرت رضا(ع )براى استقبال از برخى علويان بيرون رفت .
كوشكى كه در آن نزديكى بود كج كرد و زير صخره اى فرود آمد و فرمود : اذان بگو.
كردم : منتظر مى مانيم تا يارانمان هم به ما ملحق شوند.
هرگز نمازت را بدون علت از اول وقت به تاخير مينداز.
پس , من اذان گفتم و نماز خوانديم .
ـ امـام كاظم (ع ) : نمازهاى واجب كه در اول وقت خوانده مى شود اگر با شرايط گزارده
شونداز شـاخه تر و تازه و خوشبوى مو كه تازه از درخت جدا مى شود , خوشبوترند , پس
بر شما باد به نماز اول وقت .
ـ امام صادق (ع ) : هر نمازى دو وقت دارد : اول و آخر.
موكول كند.
وقت (مايه ) خشنودى خداست و آخر وقت (باعث ) آمرزش خد.
تارك نماز و كفر.
قرآن .
((در ميان باغها , از يكديگر مى پرسند , درباره مجرمان : چه چيز شما را در آتش
درآورد؟
گويند : از نمازگزاران نبوديم )).
((او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند.
درحـالـى كـه مـتـكـبـرانه قدم برمى داشت ! (با اين اعمال ) عذاب الهى براى تو
شايسته تر است , شايسته تر , سپس عذاب الهى براى تو شايسته تر است , شايسته تر!)).
ـ امام على (ع ) : مراقب نماز باشيد و آن را پاس داريد و بسيار به جاى آوريد و به
وسيله آن (به خدا) تقرب جوييد , زيرا نماز در اوقات معين بر مؤمنان واجب گشته است .
دوزخـيان گوش فرا نمى دهيد كه وقتى از آنها پرسيده شود : ((چه چيز شما رابه دوزخ
كشانيد؟
گويند : ما از نمازگزاران نبوديم )) ؟
.
ـ پيامبر خدا(ص ) : ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه نماز واجب را عمدا
ترك كند يا از روى سبك شمردن آن را نخواند.
ـ امام صادق (ع ) : كسى كه نماز را ترك كند , بهره اى از اسلام ندارد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : مرز ميان ايمان و كفر ترك نماز است .
ـ نماز ستون دين است , پس هر كه نماز خود را عمدا نخواند دين خود را ويران كرده است
وهر كه آن را در وقـتـش نـخواند به ويل درآيد و ويل دره اى است در دوزخ چنان كه
خداى تعالى فرموده است : ((ويل براى نمازگزاران , همانان كه از نماز خود غافلند)).
ـ هر كه بدون داشتن عذرى نماز خود را نخواند تا فوت شود , عملش بر باد رفته است .
ميان بنده و كفر ترك نماز است .
ـ هر كه از روى بى اعتنايى به ثواب نماز و نترسيدن از كيفر ترك آن , نماز نخواند ,
مرا باكى نيست كه جهود بميرد يا ترسا يا گبر.
ـ امام صادق (ع ) در پاسخ به اين پرسش كه چرا تارك نماز كافر خوانده مى شود اما
زناكار نه ,فرمود : چون كسى كه زنا و امثال اين كار را مى كند بر اثر غلبه شهوت دست
به اين كارها مى زنداما تارك نماز آن را ترك نمى كند , مگر از روى سبك شمردن و بى
اعتنايى بدان .
ـ پيامبر خدا(ص ) : تارك نماز از خداوند خواهش مى كند او را به دنيا برگرداند.
سخن خداى تعالى كه : ((چون يكى از آنها را مرگ در رسد گويد : پروردگارا مرا برگردان
)).
پرهيز از تباه كردن نماز.
قرآن .
((آن گاه , پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساختند و از هوسها
پيروى كردند و بزودى (سزاى ) گمراهى (خود) را خواهند ديد)).
ـ از امـام كـاظـم (ع ) دربـاره آيـه ((هـمـانان كه از نمازشان غافلند)) سؤال شد ,
فرمود : منظور تباه ساختن نماز است .
ـ امام على (ع ) در نامه خود به محمد بن ابى بكر , مى فرمايد : بدان اى محمد كه همه
چيز تابع نماز توست و بدان كه هر كس نماز را ضايع گرداند , ديگر كارها را بيشتر
ضايع مى كند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : تا زمانى كه فرزند آدم بر نمازهاى پنجگانه مواظبت كند , شيطان
از او وحشت دارد اما همين كه آنها را ضايع كرد , بروى دلير مى شود و او را در
بلاهاى سخت مى افكند.
ـ امام صادق (ع ) : هرگاه بنده نماز را به وقت بخواند و آن را پاس بدارد , آن نماز
به گونه اى سپيد و پاكيزه به درگاه خدا بالامى رودومى گويد : مرا حفظ كردى , خداوند
تو را حفظ كند.
را پـاس نـدارد بـه گـونه اى سياه و تاريك (به طرف خودش ) برگردد و گويد : مرا ضايع
كردى ,خدا تو را ضايع كند.
نماز را سبك مشماريد.
ـ امام باقر(ع ) : نمازت را سبك مشمار ,زيرا پيامبر(ص ) هنگام رحلتش فرمود : از
من نيست كسى كه نمازش را سبك بشمارد.
ـ امـام صـادق (ع ) : رسـول خدا(ص ) فرمود : از من نيست كسى كه نماز را سبك بشمارد
, به خدا قسم , كنار حوض (كوثر) بر من وارد نمى شود.
ـ ابو بصير : به حضور حميده رسيدم تا رحلت امام صادق (ع ) را به او تسليت گويم .
گريست و سپس گفت : اى ابا محمد! كاش هنگام فوت آن حضرت بودى .
را بست و سپس به من فرمود : خويشان و نزديكانم را نزد من بخوانيد.
سبك بشمارد , نمى رسد.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : هر مرد و زنى كه نمازش را بى اهميت بشمارد خداوند او را به
پانزده خصلت گرفتار كند.
پرهيز از التفات در نماز.
ـ پيامبر خدا(ص ) : تا زمانى كه بنده (درنماز به اطراف خود) التفات نكند ,
خداوند رو به او دارد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : روى برگرداندن از قبله در حال نماز دستبردى از جانب شيطان است
, پس از روى بـرگرداندن از قبله در حال نمازبپرهيزيد, زيرا هرگاه بنده به نماز
بايستد خداوند تبارك و تعالى به او رو مى كند, و چون بنده به اين سو و آن سو توجه
كند خداوند تبارك و تعالى فرمايد: اى پـسـر آدم ! از كـه روى مـى گردانى ؟
!ـ تا سه مرتبه ـ و چون براى چهارمين بار بنده از قبله روى برگرداند خداوند نيز از
او روى مى گرداند.
ـ امام صادق (ع ) ـ در آيه باره ((فاقم وجهك للدين حنيفا)) ـ : (يعنى ) به نماز
بايست و صورت خود را به چپ و راست برمگردان .
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : هرگاه بنده مشغول نمازشود شيطان نزد او مى آيد و به وى مى
گويد: فلان چـيز را به خاطر بياور, همان چيز را به يادبياور, تا جايى كه فرد يادش
مى رود چند ركعت خوانده است .
ـ آيا كسى كه در نماز روى خود را بر مى گرداند نمى ترسد كه خداوند صورت او را به
شكل صورت الاغ درآورد؟
.
نماز دزد.
ـ پيامبر خدا(ص ) ـ به اصحابش ـ : آياشما را به دزدترين مردم راهنمايى نكنم ؟
عرض كردند: چرا, اى رسول خدا.
فـرمـود: دزدتـريـن مـردم كـسـى اسـت كه از نماز خود مى دزدد, نماز چنين كسى ,
همانند يك جامه كهنه , مچاله مى گردد و به چهره او زده مى شود.
ـ سارق كسى نيست كه از مردم سرقت مى كند بلكه سارق كسى است كه از نماز سرقت مى كند.
ـ دزدتـريـن دزدهـا كـسـى اسـت كه از نمازش دزدى كند, يعنى واجبات آن را به طور
كامل به جانياورد.
ـ امـام على (ع ) ـ به مردى كه سجده هاى نمازش را خيلى سريع به جا مى آورد ـ فرمود:
چندوقت است كه اينگونه نماز مى خوانى ؟
آن مرد عرض كرد: از فلان و بهمان مدت .
فرمود: شخصى چون تو در نزد خداوند همانند كلاغ است كه نوك بر زمين مى زند, اگر
بميرى بر غير آيين ابوالقاسم محمد (ص ) مرده اى .
نمازش بدزدد.
سبك خواندن نماز.
ـ امام صادق (ع ) : هرگاه بنده به نمازايستد و نمازش را سبك برگزار كند خداوند
تبارك و تعالى بـه فرشتگان خود فرمايد: آيا به اين بنده ام نمى نگريد كه گويى فكر
مى كند برآوردن نيازهايش به دست كسى جز من است , آيا اونمى داند كه برآوردن حوايجش
به دست من است ؟
!.
ـ سبك خواندن نماز واجب و طولانى برگزار كردن نافله از عبادت است .
ـ نماز رسول خدا (ص ) از همه مردم كاملتر و كوتاهتر بود.
نماز 2 ((نماز جماعت )).
نماز جماعت .
ـ لقمان (ع ) در اندرز به فرزندش , گفت :نماز را با جماعت بخوان , گرچه روى
نيزه باشد.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : دربـاره عـده اى ازمسلمانان كه براى نماز درمسجد كندى
كردند, فرمود: عـده اى براى نماز در مسجدفراخوانده مى شوند (و تاخير مى كنند) ,
چيزى نمانده كه دستور دهيم قـدرى هـيـمـه جـمـع آورى و بـر درخـانـه هـاى آنها
گذاشته شود و آتشى افروخته گردد و با خانه هايشان بسوزند.
ـ امام على (ع ) نيز در چنين موردى , فرمود: يا در نمازجماعت ما حاضر مى شوند, يا
از ما دورشوند و در مجاورت هم نباشيم .
ـ امـام صـادق (ع ) : نـمـازى كه با جماعت خوانده شود, بيست و چهار بار برتر از
نمازى است كه به تنهايى خوانده شود.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه پنج نماز را با جماعت بخواند , به او گمان نيك بريد.
ـ امام رضا(ع ) : نماز جماعت از آن رو وضع شده است تا اخلاص و توحيد و اسلام و
عبادت خداوند آشـكار و هويدا باشند و شهرت يابند , زيرا اظهار اين امور حجتى است
براى خداى يگانه بر مردمان شرق و غرب عالم , و نيز تا منافق و سبك شمارنده (نماز و
دين ) آنچه را اقرار كرده و پذيرفته است به جاى آورد و اسلام (خود) را هويدا سازد و
بر آن مواظبت نمايد و نيز تا شهادت دادنهاى مردم به مسلمان بودن يكديگر روا و ممكن
باشد.
ايـنـهـا , نـماز جماعت موجب كمك كردن به يكديگر در راه نيكى و تقوا و باز داشتن از
بسيارى از معاصى خداى عزوجل است .
ـ امام صادق (ع ) : جماعت و اجتماع كردن براى نماز بدين سبب قرار داده شده است
تادانسته شود كـه چـه كسى نماز مى خواند و كه نماز نمى خواند چه كسى نماز را به
وقتش مى خواندو كه آن را ضايع مى كند , اگر نماز جماعت نبود هيچ كس نمى توانست به
صلاح و پاكى كسى شهادت دهد , زيـرا كـسى كه با جماعت نماز نخواند از نظر مسلمانان
بى نماز است , چه رسول خدا(ص ) فرمود : نماز ندارد كسى كه بدون علت و عذرى , در
مسجد با مسلمانان نماز نگزارد.
ـ اولـيـن نماز جماعتى كه خوانده شد به اين صورت بود كه رسول خدا(ص ) با امير
المؤمنين على بن ابى طالب (ع ) در حال نماز بود كه ابو طالب و جعفر بر او گذشتند.
عمويت نماز بخوان .
نماز جلوتر رفت و ابو طالب با خوشحالى برگشت .
جماعت خوانده شد.
ـ امام باقر(ع ) : جهنى خدمت پيامبر(ص )رسيد و عرض كرد : اى رسول خدا! من در صحرا
بازن و فرزندان و غلامانم به سر مى برم و (موقع نماز) اذان مى گويم و مى ايستم و با
آنها نمازمى گزارم .
غلامانم در پى آوردن آب مى روند و من مى مانم و زن و فرزندانم .
مى گويم و مى ايستم و با آنها نماز مى گزارم .
آرى .
همسرم تنها مى مانيم .
جماعت حساب مى شود؟
فرمود : آرى .
كـارهـايـش مـى رود و مـن تنها مى مانم واذان مى گويم و مى ايستم و نماز مى خوانم
آيا نماز من تنهاجماعت است ؟
حضرت فرمود : آرى , مؤمن به تنهايى نيز جماعت است .
آنچه امام جماعت بايد رعايت كندوكسى كه بيشتر شايسته
امامت است .
ـ امـام على (ع ) هنگامى كه محمد بن ابى بكررا به فرماندارى مصر گماشت , به او
چنين سفارش فرمود : به نمازت بنگر كه چون است , زيراتو امام (پيشنماز) مردم خود
هستى .
ونـاقـص بـرگـزارش نـكـنـى , زيـرا هـر پيشنمازى براى مردمى نماز گزارد و در نماز
آنها كم و كاستى باشد , گناهش به گردن اوست واز نمازآنهاچيزى كم نمى شود.
مراقبت نما , تا تو نيز همانند پاداش آنها را داشته باشى و اين از ثواب آنها چيزى
نمى كاهد.
ـ در نـامـه خـود بـه اشـتر , مى فرمايد : و چون براى مردم به امامت نماز ايستى نه
چندان با طول وتـفـصـيـل بـرگـزار كن كه مردم از نماز جماعت خسته و گريزان شوند و
نه (با فرو گذاردن واجـبـات و آداب و شـرايـطش ) آن را ضايع گردان , زيرا در ميان
كسانى كه با تو نماز مى خوانند افرادبيمار و گرفتار نيز هستند.
چگونه با آنها نماز بگزارم ؟
فرمود : همچون ناتوان ترينشان نماز بگزار و با مؤمنان مهربان باش .
ـ در نـامه خود به فرمانداران شهرها , مى نويسد:باآنان همچون نمازناتوان ترينشان
نمازبگزاريد و در نماز فتنه جو مباشيد.
ـ امام صادق (ع ) : وقتى تنها باشى سه تكبير كافى است و هرگاه پيشنماز باشى , يك
تكبير كفايت مى كند , زيرا در ميان مامومين افراد نيازمند و گرفتار و ناتوان و
سالخورده نيز وجود دارند.
ـ در پاسخ به اين سؤال كه چه كسى براى امامت جماعت شايسته تر است , فرمود : رسول
خدا(ص ) فرمود : پيشنمازى مردم را كسى به عهده گيرد كه قرآن خوان تر (يا قرائتش
بهتر)باشد , اگر در قـرائت يـكـسان بودند آن كه در هجرت مقدمتر است , پيشنماز شود و
اگر در هجرت نيز يكسان بـودنـد آنكه سنش بيشتر است به عهده گيرد , اگر همسن بودند
آن كه به سنت داناتر و در دين فقيه تر است ,امامت كند.
صاحب نفوذى در قلمرو نفوذش .
نماز 3 ((نماز شب )).
فضيلت نماز شب .
قرآن .
((و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو (به منزله )نافله اى باشد.
(((اينانند) شكيبايان و راستگويان و فرمانبران و انفاقگران و آمرزش خواهان در
سحرگاهان )).
((پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند.
نيكوكاران بودند و اندكى از شب را مى خفتند و در سحرگاهان آمرزش مى خواستند)).
((پهلوهايشان از بسترها دورى مى كند , پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى خوانند و
از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند.
((و در پاسى از شب و به هنگام ناپديد شدن ستارگان , تسبيح گوى او باش )).
((و پاره اى از شب را در برابر او سجده كن و شب (هاى ) دراز او را به پاكى بستاى
)).
((قطعا برخاستن شب , رنجش بيشتر و گفتار (در آن هنگام ) راستين تر است )).
ـ پيامبر خدا(ص ) در سفارش به على (ع )فرمود : بر تو باد به نماز شب .
چهار بار تكرار فرمود.
ـ به على (ع ) , فرمود : اى على ! مؤمن از سه چيز شاد مى شود : ديدار برادران ,
افطار كردن ازروزه و عبادت آخر شب .
ـ جبرئيل پيوسته مرا به شب زنده دارى سفارش مى كرد , تا جايى كه گمان بردم بهترين
افراد امت من شبها را هرگز نخواهند خوابيد.
|