ميزان الحكمه جلد ۶

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- ۱ -


مسكن .

وسعت مسكن .

قرآن .

((و مسكن هايى كه بدانها دلخوش هستيد)).
ـ پيامبر خدا(ص ) : از خوشبختيهاى مرد مسلمان , داشتن مسكن وسيع است .

ـ امام باقر(ع ) : يكى از تيره روزيها تنگى منزل است .

پرهيز دادن از ساختن بيش از نياز.

ـ مـردى خانه اى ساخت و از امام حسين (ع ) دعوت كرد كه داخل آن شود حضرت وقتى وارد خانه شد و به آن نگاه كردفرمود : خانه خودت را ويران كردى و خانه ديگرى را آباد ساختى كسى كه در زمين است تو را فريفت و آن كه در آسمان است با تو دشمن شد.
ـ انـس : رسـول خـدا(ص ) چشمش به خانه گنبدى بلندى افتاد و درباره صاحب آن سؤال كرد , عـرض شد : از فلان انصارى است آن مرد آمد و به پيامبر سلام كرد , اما رسول خدا به او بى اعتنايى نمود آن مرد نزداصحاب پيامبر از اين رفتار حضرت گله كرد , اصحاب گفتند : علتش اين است كـه رسـول خـدا(ص ) خـانـه گـنـبـدى تو را ديده است پس , آن مرد انصارى , خانه را ويران و با خـاك يـكسان كرد و اين خبر به پيامبر(ص ) رسيد (حضرت فرمود :) بدانيد كه هر ساختمانى وبال صاحب آن است مگر آنچه كه گريزى از آن نباشد.
ـ امام صادق (ع ) : هر بنايى كه بيش از نياز باشد , در روز قيامت وبال گردن صاحب اوست .

ـ امـام عـلـى (ع ) : از كـنـار خـانه مردى گذشت كه آن را از آجر ساخته بود , پرسيد : اين خانه از كـيـست ؟
عرض شد : از فلان فريب خورده (دنيا) , بعد از كنار خانه ديگرى گذشت كه صاحب او نيز آن را از آجر ساخته بود , فرمود : اين هم فريب خورده ديگرى است .

ـ امام صادق (ع ) : هر كه بنايى بيش از نياز سكونتش بسازد , در روز قيامت مكلف به حمل آن شود.
ـ امام على (ع ) : اى مردم (مسلمان )! از خدا بترسيد , زيرا بسا كسى كه اميد و آرزويى دارد و به آن نـمـى رسـد و بـنـايـى مى سازد و در آن سكونت نمى كند و مالى گرد مى آورد وبزودى آن را رها مى كند (و مى رود).
ـ يـكـى از رنـجـهـا اين است كه انسان چيزى را فراهم آورد كه نمى خورد و بنايى بسازدكه در آن سـكـونـت نـمى كند و سپس به جانب خداى تعالى مى رود در حالى كه نه مالى باخود مى برد و نه ساختمانى منتقل مى كند!.
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : كسى كه براى خودنمايى و شهرت ساختمانى بسازد در روزقيامت آن را بر پـشـت خود تا هفت زمين حمل مى كند و سپس به صورت طوقى از آتش فروزان در گردن او در مـى آيـد و آن گـاه در آتـش پرت مى شود عرض كرديم : اى رسول خدا! چگونه براى خودنمايى و شهرت مى سازد؟
فرمود : اضافه بر نياز و كفايتش يابراى فخر فروشى مى سازد.

فروش خانه .

ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه خانه اى بفروشد و با پول آن خانه اى مانند آن نخرد ,مالش بركت نمى يابد .

ـ هـر يـك از شما منزلى يا ملكى بفروشد بداند كه پول آن سزاوار بركت نيست , مگراين كه صرف خريد همانند آن شود.

خوددارى از اسكان مؤمن .

ـ امـام صـادق (ع ) : هر كه خانه اى داشته باشد و مؤمنى نيازمند سكونت در آن باشد واو آن را از او دريـغ دارد , خـداى عـزوجـل فـرمايد : فرشتگان من ! بنده ام از سكونت دادن بنده ام در دنيا بخل ورزيد به عزت خودم سوگند كه هرگز در بهشت من سكونت نكند.

جنگ افزار.

اسلحه و جنگ افزار.

قرآن .

((خـدا بـراى شـمـا از چـيـزهـايـى كه آفريده سايه ها پديد آورد و در كوهها برايتان غارها ساخت وجـامـه هايى كه شما را از گرما حفظ مى كند و جامه هايى كه در جنگ نگهدار شماست اينچنين نعمتهايش را بر شما تمام مى كند باشد كه تسليم فرمان او باشيد)).
((و بـه او سـاخـتـن زره بـراى شـمـا را آمـوخـتـيـم تا شما را به هنگام جنگيدنتان حفظ كند آيا شماسپاسگزار هستيد؟
)).
((داود را از سـوى خـود فضيلتى داديم كه : اى كوههاو اى پرندگان , با او هم آواز شويد و آهن را برايش نرم كرديم كه زرههاى بلند بساز و در بافتن زره اندازه ها را نگه دار و كارهاى شايسته كنيد كه من به آنچه مى كنيد بينايم )).
((مـا پـيـامبرانمان را با دليلهاى روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ترازو را نيز نازل كرديم تا مردم به عدالت عمل كنند و آهن را كه در آن نيرويى سخت و منافعى براى مردم هست فرو فرستاديم , تا خدابداند چه كسى , به ناديده , او و پيامبرانش را يارى مى كند , زيرا خدا توانا و پيروزمند است )).

ثواب ساختن اسلحه .

ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : خداى عزوجل به سبب يك تير سه نفر را به بهشت مى برد : سازنده آن كه از ساختنش نيت خير داشته باشد ,پرتاب كننده آن و كسى كه آن تير را به دست او بدهد.

اسلحه و خير.

قرآن .

((كافران دوست دارند كه شما از سلاحهاى خود غافل شويد)).
ـ امام على (ع ) : شمشير شكافنده است و دين شكاف گيرنده , زيرا دين به خوبى فرمان مى دهد و شمشير از بدى باز مى دارد خداى تعالى مى فرمايد :(( و در قصاص براى شما زندگى است )).
ـ پيامبر خدا(ص ) : شمشيرها رداهاى مجاهدينند.
ـ امـام صـادق (ع ) : خداى عزوجل رسول خدارا ده سال مامور تبليغ زبانى اسلام به مردم كرد , اما آنـهـا از پذيرفتن آن امتناع ورزيدندتا آن كه فرمان جنگ به او داد بنابر اين , خير در شمشير و در زير شمشير است وهمچنان كه در آغاز چنين بود دوباره نيز چنين خواهد شد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : خير در شمشير است , خير با شمشير است , خير به شمشير است .

ـ خـيـر تـمـامـا در شـمـشير و زير سايه شمشير است و مردم را چيزى جز شمشير درست نكند و شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخند.
ـ بهشت زير سايه هاى شمشيرهاست .

ـ امام على (ع ) : در اولين خطبه اى كه بعد از خلافتش ايراد كرد , مى فرمايد : خداونداين امت را با دو دارو درمان كرد : تازيانه و شمشير , كه امام و پيشوا نيز در آن دو ارفاق و گذشت نمى كند.
ـ بـه هـنـگـام كشته شدن محمد بن ابى بكر , فرمود : خدا رحمت كند محمد را , نوجوان بود من تصميم داشتم مرقال ((1)) هاشم بن عتبه را والى مصر كنم به خدا قسم اگر او والى آن جا مى شد , ميدان را براى پسر عاص و دار و دسته او خالى نمى گذاشت و جز شمشيربه دست كشته نمى شد.
ـ اگر به دينى جز اسلام پناه بريد , كافران با شما بجنگند , آن گاه نه جبرئيل شما را يارى كند نه ميكائيل و نه مهاجران و نه انصار ,مگر پيكار با شمشير تا آن كه خداوند ميان شما داورى كند.
ـ رهيدگان از شمشير , شمارشان پايدارتر و فرزندانش بيشتر شود ((2)) .

ـ پيامبر خدا(ص ) : گواه بودن شمشير , كافى است .

ـ هر كه شمشير خود را در راه خدا از نيام بر كشد , بيگمان با خدا بيعت كرده باشد.

شمشيرهاى پنجگانه .

ـ امام باقر(ع ) : خداوند محمد(ص ) را با پنج شمشير فرستاد : سه تاى آنها هميشه آخته اند و غلاف نـشـونـد , تا آن گاه كه جنگ , آلات و ادوات خود را به زمين گذارد ويك شمشير كه نگهداشته مـى شـود و شمشير ديگر كه در غلاف است و بر كشيدنش به عهده غير ماست اما حكمش با ماست آن سـه شمشير آخته عبارتند از : شمشيرى برمشركان عرب شمشير بر اهل ذمه و شمشير سوم بر مشركان غير عرب و آن شمشيرى كه بايد نگهداشت , شمشيرى است بر اهل بغى (شورشگران عليه حـكـومـت اسـلام ) و تـاويـل و شـمـشـيـر غـلاف شـده شـمشيرى است كه به وسيله آن قصاص انجام مى گيرد بر كشيدن اين شمشير از نيام در اختيار اولياى مقتول است و حكمش دراختيار ما.
نوشته هاى روى قبضه شمشير رسول خدا (ص ).
ـ امام على (ع ) : اسلحه رسول خدا را برداشتم , ديدم به قبضه شمشير آن حضرت سه جمله آويخته اسـت : بـه كسى كه از تو بريده است بپيوند , به كسى كه به تو بدى كرده است خوبى كن و حق را بگو هر چند به زيان خودت باشد.
ـ امام باقر(ع ) : بر فلز نوك غلاف شمشير رسول خدا(ص ) اين جملات ديده شد :سركش ترين مردم بر خداوند سه كسند : كسى كه غير قاتل خود را بكشد , يا غير ضارب خود را بزند , يا حادثه آفرينى (قاتلى ) را پناه دهد خداوند از چنين كسى نه فريضه اى مى پذيرد و نه مستحبى , و هر كه خود را به كسى كه وابسته او نيست نسبت (وابستگى )دهد به آنچه خداوند بر رسولش نازل كرده كافر شده باشد.
ـ در غـلاف شـمـشـير رسول خدا(ص ) مكتوبى سر به مهر يافت شد , آن را گشودند ديدند نوشته است : از جمله سركش ترين مردمان برخدا عبارتند از : كسى كه غير قاتل خود را بكشد و كسى كه غـير ضارب خود را بزند وكسى كه حادثه اى بيافريند (قتلى مرتكب شود) يا حادثه آفرينى (قاتلى ) را پـنـاه دهـدلـعـنـت خـدا و فـرشتگان وهمه مردم بر چنين كسى باد , خداوند از او هيچ فريضه ومـسـتحبى را نمى پذيرد , و هر كه خود را به غير مولايش نسبت دهد به آنچه برمحمد(ص ) نازل گشته كافر شده است .

ـ رقـعـه شمشير در قبضه شمشير اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه الصلاة والسلام يافت شد ايـن رقـعـه كـه در دسـته شمشير رسول خدا(ص ) نيز بود چنين است :(( به نام خداوند بخشنده مـهربان به يارى خدا , به يارى خدا , به يارى خدا , اى شاهنشاه ازلى وابدى كه زوال نگيرد و تغير نپذيرد از تو مسالت دارم مرا از گزند هر كه بخواهد آسيبى رساندم نگه دارى )).

نهى از فروش اسلحه به دشمنان دين .

ـ پـيـامبر خدا(ص ) , در سفارش به على (ع ) مى فرمايد : اى على ! از اين امت ده تن به خداى بزرگ كافر باشند : و كسى كه به اهل حرب (دشمنان در حال جنگ بامسلمانان ) سلاح بفروشد.
ـ امـام صـادق (ع ) , دربـاره فـروش اسـلـحه به دو گروه از اهل باطل كه در حال جنگ بايكديگر هـسـتـند , سؤال شد فرمود : چيزهايى كه آنان را حفاظ و پوشش مى دهد , مانندزره و پاى افزار و امثال اينها به آنها بفروش .

ـ امام باقر(ع ) , در پاسخ به سؤال هند سراج درباره فروش اسلحه به شاميان , فرمود :به سوى آنان اسـلـحه حمل كن و به آنها بفروش , زيرا خداوند به وسيله آنان دشمن ما وشما ـ يعنى روميها ـ را دفـع مى كند , اما اگر بين ما جنگ بود به طرف آنها اسلحه حمل نكن , زيرا هر كه براى دشمن ما جنگ افزارى حمل كند كه از آن عليه ما كمك بگيرد ,مشرك است .

ـ امام صادق (ع ) : جنگ افزار خود را به تبهكار مده , كه تو را نابود مى كند.

سلطان .

آميزش با سلطان ستمگر.

قرآن .

((قدرت من از دست من برفت )).
ـ پـيامبر خدا(ص ) : زنهار از آميزش باسلطان , كه آن دين را مى برد , و زنهار ازكمك كردن به او , زيرا شما كارهاى او را نمى پسنديد.
ـ هـر كه ملازمت سلطان اختيار كند به فتنه و گمراهى افتد , و هر چه به سلطان نزديكترگردد از خدا دورتر شود.
ـ زنـهار از درگاه و حواشى سلطان , زيراكه نزديكترين شما به درگاه و حواشى سلطان دورترين شماست از خداى عزوجل , وهر كه سلطانى را بر خداى عزوجل برگزيند , خداوند پارسايى را از او ببرد و او راسرگشته وحيران گرداند.
ـ امام على (ع ) : ملازم و نديم سلطان ,همچون كسى است كه بر شير سوار باشد , مردم به موقعيت او غبطه مى خورند در حالى كه خودش بهتر مى داند در چه وضعيتى (خطرناك ) قرار دارد.
ـ از سلطان دورى كن تا از نيرنگهاى شيطان ايمن مانى .

خضوع در برابر سلطان ستمگر.

ـ پـيامبر خدا(ص ) : هر كه به خاطر نيازى در برابر سلطان ستمگرى خود را خفيف كند , همدم او در آتش باشد.
ـ هـر كـه به طمع چيزى , سلطان ستمگرى را مدح كند و خود را در برابر او خوار وخفيف سازد , همنشين او در آتش خواهد بود.
ـ امـام صادق (ع ) : هر مؤمنى در برابرصاحب قدرتى يا كسى كه مخالف دين اوست , به قصد دست يافتن به چيزى از دنياى او, فروتنى و خضوع كند , خداوند او را بى نام و نشان گرداند , و براى اين كـار بـر او خـشـم گيرد , و او را به خودش واگذارد , و اگرهم بر چيزى از دنياى او دست يابد و اندكى از آن به دستش افتد , خداوند بركت را از آن ببرد.

فضيلت سلطان دادگر.

ـ پيامبر خدا(ص ) : سلطان دادگر فروتن ,سايه خدا و نيزه او در زمين است .

ـ سلطان سايه خدا در زمين است , ناتوان به او پناه مى برد و ستمديده به وسيله اويارى مى شود.
ـ سلطان سايه خدا در زمين است , پس هر كه با او از در فريب درآيد گمراه شود و هر كه خيرخواه او باشد هدايت شود.
ـ فـرمـانـرواى دادگر سايه و نيزه خدادر روى زمين است , پس هر كه او را درباره امور خودش و امـوربندگان خدا راهنمايى كند خداوند وى را در زير سايه خود درآورد , و هر كه درباره امور او و بندگان خدا به اوخيانت كند , روز قيامت خداوند ياريش نرساند.
ـ امام على (ع ) : فرمانروايان , پاسداران احكام خدا در زمين اويند.

حديثهاى ساختگى در وجوب اطاعت از سلطان .

ـ پيامبر خدا(ص ) : اطاعت از سلطان واجب است و هر كس از سلطان فرمان نبرد ازخداى عزوجل فـرمـان نـبـرده و داخل در نهى او شده است , زيرا خداى عزوجل مى فرمايد:(( و با دستهاى خود خويشتن را به هلاكت ميفكنيد)).
ـ امـام كاظم (ع ) : اى جماعت شيعه ! با ترك اطاعت از سلطانتان خود را به خوارى نيندازيد , اگر عادل بود بقاى او را از خداوند بخواهيد واگر ستمگر بود از خداوند بخواهيد او رااصلاح گرداند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : خداوند جل جلاله مى فرمايد : خود را به ناسزاگويى از شاهان سرگرم نكنيد به درگاه من توبه كنيد تا دلهاى آنها را به شما مهربان كنم .

ـ امـام صـادق (ع ) : هر كه متعرض سلطان ستمگرى شود و از او به وى آسيب وگزندى برسد , در برابر آن گزند ماجور نخواهد بود وصبر در برابر آن گزند نيز به وى روزى نخواهد شد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : به سلطان ناسزا نگوييد , زيرا او سايه خدا در زمين اوست .

ثواب كسى كه سلطان ستمگر رابه تقوا فرمان دهد.

ـ امـام بـاقـر(ع ) : هـر كـه نزد سلطان ستمگربرود واو را به تقواى خدا فرمان دهد و (از عذاب او) بترساندش و اندرزش دهد ,ثوابش همانند ثواب (عبادت ) جن و انس و اين عملش به اندازه اعمال آنها باشد.

ترغيب به گرامى داشتن سلطان خدايى .

قرآن .

((گفت : بزودى بازوى تو را به برادرت قوى مى كنيم و برايتان سلطانى (حجتى ) قرار مى دهيم , كـه بـه سـبـب نـشـانه هايى كه شما را داده ايم به شما دست نخواهند يافت شما و پيروانتان پيروز خواهيدبود)).
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : هر كه سلطان خدا را در دنيا گرامى دارد , خداوند در روز قيامت گراميش بدارد و هر كه به سلطان خدا در دنيا بى حرمتى كند خداوند در روز قيامت به اوبى احترامى نمايد.
ـ هـر كـه نـزد سـلـطان خدا رود تا او را خوار گرداند , خداوند در روز قيامت افزون برعذابى كه برايش اندوخته است , او را خوارنيز بگرداند.
ـ امـام عـلى (ع ) : همانا سلطان خدا(حكومت و رهبرى دين حق ) مايه نگهدارى و سامان يافتن كار شماست , پس بيدرنگ و با ميل واختيار او را اطاعت كنيد سوگند به خدا كه يا اين كار را مى كنيد يـا خـداونـد سـلطان اسلام (حكومت حقه اسلامى ) را از شما مى گيرد و ديگر هرگز آن را به شما منتقل نمى كند , تا به دست ديگرى سپرده شود.

سلطان (متفرقه ).

ـ امام على (ع ) : هر گاه سلطان (حكومت ) دگرگون شود زمانه نيز ديگرگون شود.
ـ امام صادق (ع ) : خداى عزوجل به يكى از پيامبران خود وحى فرمود نزد اين گردنكش برو و به او بـگو كه من تو را براى خونريزى و غارتگرى اموال به كارنگماشته ام , بلكه تو را روى كار آورده ام تا نـگـذارى صـداى سـتـمـديـدگـان بـه درگـاه من بلندشود , زيرا من از ستمى كه به آنها شود نمى گذرم هرچند كافر باشند.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : سه چيزند كه مادر بلاهاى كمر شكنند : [از جمله ] فرمانروايى كه اگر به او نيكى كنى سپاسگزار نباشد و اگر به او بدى كنى نبخشد و.
اسلام .

اسلام .

قرآن .

((همانا دين در نزد خدا اسلام است , و اهل كتاب راه خلاف نرفتند , مگر از آن پس كه به حقانيت آن ديـن آگـاه شـدند و نيز از روى حسد و هر كه به آيات خدا كفر ورزد خدا به سرعت به حسابها خواهدرسيد)).
((و هر كه دينى جز اسلام اختيار كند هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است )).
ـ امـام على (ع ) : اين اسلام دين خداست كه براى خودش برگزيده و آن را زير نظرخويش پرورده است .

ـ در تـوصـيـف پيامبر(ص ) , مى فرمايد :خداوند او را با دليلى بسنده و اندرزى شفابخش و دعوتى جـبـران كـنـنـده فرستاد , به وسيله او شريعتها(و قوانين الهى ) ناشناخته مانده را آشكار ساخت و بـدعتهاى نادرست را نابود كرد و احكام قطعى را بيان نمود پس هر كه دينى جز اسلام اختيار كند بـدبـخـتـيـش مـحقق است و دستگيره اش گسيخته و به سردرآمدنش سخت و فرجامش اندوه طولانى و عذاب شديد است .

ـ هيچ شرافتى , بالاتر از اسلام نيست .

ـ بيرون اسلام درخشنده است و درونش نيكو و شگفت انگيز.

اسلام رنگ خداست .

قرآن .

((ايـن رنـگ خـداسـت و رنـگ چـه كسى از رنگ خدا نيكوتر است و ما پرستندگان او هستيم )) ((بـه يـكـتـاپـرستى روى به دين آور فطرتى است كه خدا همه را بدان فطرت بيافريده است و در آفرينش خداتغييرى نيست دين پاك و پايدار اين است ولى بيشتر مردم نمى دانند)).
ـ امام صادق (ع ) , درباره آيه ((اين رنگ خداست )) , فرمود : منظور از رنگ , اسلام است .

ـ امام باقر(ع ) يا امام صادق (ع ) , نيزدرباره همين آيه , فرمود : رنگ , همان اسلام است .

ـ امـام صـادق (ع ) , نـيز در باره همين آيه , فرمود : خداوند مؤمنان را , در (زمان گرفتن ) ميثاق , رنگ ولايت زد.

اسلام آيين برتر است و آيينى برتر از آن نيست .

قرآن .

((او كـسى است كه پيامبر خود را با هدايت و دين حق فرستاد , تا او را بر همه دينها پيروز گرداند ,هرچند مشركان را خوش نيايد)).
ـ پيامبر خدا(ص ) : اسلام برتر است و آيينى برتر از آن نيست .

ـ اسلام برتر است و آيينى بالا دست آن نيست .

ـ اسلام گسترش مى يابد و كاستى نمى گيرد.
ـ امـام عـلى (ع ) : همانا اين اسلام دين خداست كه براى خود برگزيد و آن را زير نظر خود پرورد و بـهترين آفريدگانش رامامورتبليغ آن كرد و ستونهايش را بر پايه محبت خويش قرار داد و با عزت آن , اديان ديگررا خوار كرد و با بلند كردن آن , آيينهاى ديگررا فرود آورد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هيچ خانه و خيمه اى درروى زمين نمى ماند مگر اين كه خداوند كلمه اسلام را بـا عـزت بـخـشيدن به عزيز و خواركردن ذليل , وارد آنها مى كند , يا خداوند صاحبان آن خانه ها وخيمه ها را عزت مى بخشد و آنان را از اهل كلمه اسلام قرار مى دهد و يا با خفت و خوارى در برابر آن گردن مى نهند.

اسلام مايه صلح مسلمانان است .

ـ امـام عـلـى (ع ) : سـپـاس و سـتـايـش خداى را كه شريعت اسلام را آشكار ساخت ودسترسى به آبـشـخورهاى آن را براى كسى كه بدان وارد شود , آسان گردانيد و اركان آن را در برابر كسى كه بخواهد بر آن چيرگى يابد , استوار گردانيد و آن را براى كسى كه بدان چنگ زند , وسيله اى امن قـرار داد و بـراى كـسـى كه به آن وارد شود مايه صلح وبراى كسى كه به وسيله آن سخن گويد برهان و دليل .

ـ خـداى مـتـعـال اسلام را اختصاصا به شماداد و شما را براى آن گزينش كرد , زيرا كه اسلام نام سـلامت است و مجموعه كرامتها وبزرگواريها خداى متعال راه آن را برگزيد و دلايلش را آشكار سـاخـت در خزانه هاى خوبيها جز با كليدهاى آن باز نمى شود و تاريكيها جز با چراغهاى آن زدوده نمى گردد.

اسلام روشنترين راههاست .

ـ امام على (ع ) : اسلام , روشنترين راههاست .

ـ خداى عزوجل اسلام را راهى قرار داد كه نشانه هاى آن تابان و علايم راهيابيش درخشان است در اسلام دلها با هم الفت مى گيرند و بر اساس آن برادران با هم پيوندبرادرى مى بندند.
ـ در تـوصيف اسلام , مى فرمايد : اسلام روشنترين راهها و آشكارترين گذرگاههااست نشانه هاى راهيابى آن بلند و مرتفع است و شاهراههايش درخشان و چراغهايش فروزان و روشنايى بخش .

اسلام نفوذ ناپذيرترين دژهاست .

ـ امـام على (ع ) : خداوند كارها را آغازيد و آنچه خواست براى خود برگزيد و آنچه را دوست داشت گزينش كرد از جمله چيزهايى كه دوست داشت اين بود كه اسلام راپسنديد و آن را از نام خويش مـشـتـق ساخت و آن را به مردمى كه دوستشان مى داشت هديه كرد سپس آن را شكافت و شرايع (راهـهـاى ورود بـه آبـشخور) آن را براى كسى كه بخواهد وارد آن شود آسان و هموار گردانيد و اركانش را در برابر كسى كه با آن بجنگد نيرومند كرد , هيهات كه كسى بتواند آن را ريشه كن كند .

ـ هيچ دژى نفوذ ناپذيرتر از اسلام نيست .

ـ در تـوصيف قرآن , مى فرمايد : آن را زداينده عطش دانشمندان و بهار دلهاى فقيهان و فرزانگان قـرار داد و ريـسمانى كه گره و دستگيره اش محكم است و كوه بلندى كه ستيغ آن تسخير ناپذير مى باشد.

اسلام پيش از خود را ناديده مى گيرد.

قرآن .

((به كافران بگوى كه اگر دست بردارند گناهان گذشته آنها آمرزيده مى شود و اگر باز گردند ,[بدانند كه بر آنان نيز] سنت پيشينيان خواهد گذشت )).
ـ پيامبر خدا(ص ) : اسلام آنچه را پيش از خود بوده ناديده مى گيرد(گناهان پيش ازايمان آوردن به اسلام را مى بخشد).
ـ هرگاه بنده مسلمان شود و نيكواسلامدارى كند , خداوند تمام گناهانى را كه قبلا مرتكب شده است بر او مى بخشد و زان پس قصاص در كار است .

ـ مگر نمى دانى كه اسلام آنچه را پيش ازخود بوده ويران مى كند و هجرت آنچه را پيش از آن بوده ويران مى كند و حج آنچه راپيش از آن بوده ويران مى كند؟
.
ـ هر كه اسلامش نيكو (و راستين ) باشد , براى اعمالى كه در جاهليت كرده است بازخواست نشود و هركه بد اسلامدارى كند براى هر كارى كه كرده و مى كند مؤاخذه مى شود.

مسلمان كيست ؟
.

ـ پيامبر خدا(ص ) : مسلمان , كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او آسوده باشند.
ـ مسلمان , برادر مسلمان است به او ستم نمى كند و ناسزايش نمى گويد.
ـ مـسلمان , برادر مسلمان است , به اوخيانت نمى كند , به او دروغ نمى گويد و او را تنها و بى ياور نمى گذارد.
ـ مسلمان , آينه مسلمان است .

ـ مسلمان , برادر مسلمان است , در كنارهم از آب و درخت استفاده مى كنند و در برابر فتنه انگيز ياور همند.
ـ امـام صـادق (ع ) : مـسلمان , كسى است كه مردم از دست و زبان او آسوده باشند ومؤمن , كسى است كه مردم او را امين مال وجان خود بدانند.

مسلمانان كيانند؟
.

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : مـسـلمانان , در برابرديگران متحدند , خونهايشان يكسان است و چنانچه كمترين فرد آنها به دشمن زنهاردهد بقيه بايد آن را رعايت كنند.
ـ مـسـلـمـانـان در بـرابـر جـز خـود مـتـحدند و نزديكترين آنها به دورترينشان سودمى رساند و جنگ رفته به جنگ نرفته ((3)) و نيرومندبه ناتوان .

ـ مـسلمانان , خونهايشان برابر است و در برابر بيگانه متحدند و همگى به زنهار دادن كمترين فرد خود پايبندند و دورترينشان به آنها سود مى رساند.
ـ مسلمانان , برادر يكديگرند , هيچ يك را بر ديگرى برترى نيست مگر به تقوا.
ـ مسلمانان , همگى چون يك فردند كه هر گاه يكى از اعضاى پيكر او به درد آيد ,ديگر اعضايش با آن همدردى كنند.

بهترين مسلمانى .

ـ امـام عـلـى (ع ) : بـهـترين اسلام را آن مسلمانى دارد كه هم و غمش براى آخرتش باشد و بيم و اميدش به يك اندازه باشد.
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : اسلام سه خانه است : پايين , بالا و بالاخانه خانه پايين همان اسلامى است كه عـامـه مسلمانان وارد آن شده اند , به طورى كه اگر از هر يك از آنهابپرسى گويد : من مسلمانم خانه بالا , برترى اعمال آنها بر يكديگر است و بالاخانه جهاد در راه خداست و جز بهترين مسلمانان به آن دسترسى ندارند.
ـ امام على (ع ) : بيشترين حق و حرمت را آن مسلمانى دارد , كه اسلامش نيكوترباشد.

پايه هاى اسلام .

ـ امام على (ع ) : پايه هاى اسلام هفت تاست : اولين آنها خرد است و صبر بر آن بناشده است , دومين پايه , آبرودارى و راستگويى است , سومين پايه , تلاوت قرآن چنان كه هست (و بر پيامبر نازل شده اسـت ), چـهـارمين پايه , دوستى و دشمنى براى خداست , پنجمين پايه , حق آل محمد صلى اللّه عـلـيـه وآلـه و شـناخت ولايت آنهاست ,ششمين پايه , حق برادران و حمايت و دفاع از آنهاست و هفتمين پايه , نيكوهمسايه دارى كردن با مردم است .

فشرده اسلام .

ـ امـام عـلـى (ع ) در سـفارشهاى خود به محمدبن ابى بكر مى فرمايد : تو را به هفت چيز سفارش مى كنم كه جامع اسلامند : از خدابترس و در راه خدا از مردم ترس نداشته باش , بهترين سخن آن اسـت كه عمل آن راتصديق كند , در يك موضوع دو حكم مختلف صادر مكن كه كار تو به تناقض مـى كـشـد واز حـق مـنحرف مى شوى , براى توده رعيت خود همان پسند كه بر خود مى پسندى وآنـچـه بـراى خود خوش ندارى براى آنان نيز خوش مدار , اوضاع و احوال رعيتت را به سامان آر , بـراى رسـيدن به حق خود را به دل سختيها و مشكلات بزن و از سرزنش هيچ سرزنشگرى بيم به خـود راه مـده , كـسى را كه با تو مشورت مى كند صادقانه راهنمايى كن و خود را براى مسلمانان نزديك و دور سرمشق قرار ده .

ـ پـيـامبر خدا(ص ) , در پاسخ به اين پرسش كه سخن فصل در باب اسلام چيست ,فرمود : بگو : به خدا ايمان آوردم و در اين راه پايدارى ورز.

پايه هاى اسلام .

ـ امـام بـاقـر(ع ) : اسـلام بـر پنج ستون بنا شده است : برپا داشتن نماز , پرداخت زكات ,روزه ماه رمضان , حج بيت اللّه الحرام و ولايت ما خاندان .

ـ امـام صادق (ع ) : پايه هاى اسلام سه تاست : نماز , زكات و ولايت , هيچ يك از اين سه جز با آن دو ديگر , درست (وپذيرفته ) نيست .

ـ امـام عـلـى (ع ) : سـپـس بـر آن حـضرت ـ پيامبر(ع ) ـ قرآن را نازل فرمود , قرآن نورى است كه چراغهاى آن خاموش نمى شود كان ايمان و كانون آن است , چشمه هاى دانش و درياهاى آن است , بستانهاى عدالت و آبگيرهاى آن است , سنگ بناى اسلام و بنيان آن است .

ـ براستى اين اسلام دين خداست كه آن را براى خود برگزيد و زير نظر خويش پروردش و بهترين آفريدگانش را براى آن گزينش نمود و تكيه گاههاى آن را برمحبت خويش برنهاد.
ـ در توصيف خاندان محمد(ص ) مى فرمايد : آنان تكيه گاههاى اسلام وپناهگاههاى آن هستند.
ـ امام صادق (ع ) , در پاسخ به اين پرسش كه تكيه گاههاى اسلام چيست , فرمود : آرى , شهادت به يگانگى خداوند و ايمان آوردن به رسول او(ص ) و اقرار به آنچه او از نزد خداآورده و پرداخت زكات اموال و ولايتى كه خداوند بدان فرمان داده است (يعنى )ولايت آل محمد.
ـ امـام عـلى (ع ) : هيچ فردى از اين امت به آل محمد(ص ) قياس نمى شود آنان بنياددين و ستون يقين هستند.
ـ پـيامبر خدا(ص ) : اسلام بر پنج پايه نهاده شده است : توحيد و يگانه دانستن خداوند , برپاداشتن نماز , پرداخت زكات , روزه رمضان و حج .

بنياد اسلام .

ـ پيامبر خدا(ص ) : اسلام برهنه است پس پوشش آن حياست و زيورش وفا و مردانگيش كار خوب و شايسته و ستونش ورع هر چيزى بنيادى دارد و بنياد اسلام محبت به ما اهل بيت است .

ـ اسـلام بـرهـنـه است و جامه آن تقواست , زيرپوشش هدايت است و بالاپوشش حيا ,اساسش ورع اسـت و كـمـالـش ديندارى و ميوه اش كار نيك , هر چيزى بنيادى دارد وبنياداسلام محبت به ما خاندان است .

ـ بنياد اسلام , محبت به من و اهل بيت من است .

ـ امام رضا(ع ) : امامت ريشه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است .

معناى اسلام (1).

ـ امام صادق (ع ) : اسلام به معناى اقرارظاهرى (وزبانى ) به همه طاعات و احكام الهى است پس هر كـه در ظـاهر به تمام طاعات اقرار كند , گرچه اعتقاد قلبى بدان نداشته باشد سزاوار نام اسلام و مـعـنـاى آن مـى بـاشد و بايسته دوستى ظاهر است و شهادتش مجاز است و ارث مى برد و هر چه براى مسلمانان و بر مسلمانان است براى او و بر او نيز هست .

ـ به مردى شامى كه سؤالاتى از آن حضرت پرسيد و چون پاسخش را فرمود , عرض كرد : اكنون به خـداونـد اسلام آوردم , فرمود : نه , بلكه اكنون به خدا ايمان آوردى , اسلام پيش از ايمان است به وسيله اسلام از يكديگر ارث برند و با هم ازدواج كنند , اما به وسيله ايمان ثواب و پاداش برند.
ـ بـه وسـيـله اسلام خون اشخاص حفظمى شود و امانت ادا مى گردد , و زناشويى حلال مى شود , ولى ثواب در برابر ايمان داده مى شود.

معناى اسلام (2).

ـ امام على (ع ) : اسلام را آن چنان وصف كنم كه پيش از من هيچ كس چنان وصفى نكرده و پس از من نيز نخواهد كرد : اسلام همان تسليم است و تسليم همان تصديق وتصديق همان يقين و يقين همان انجام وظيفه است و انجام وظيفه همان عمل است .

ـ اسلام همانا تسليم است و تسليم يقين ويقين , تصديق و تصديق , اقرار و اقرار , اداو ادا , عمل .

ـ نهايت اسلام , تسليم است پايان تسليم رسيدن به سراى پر نعمت (بهشت ) است .

ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : اسلام آن است كه چهره ات را تسليم خداى عزوجل كنى و شهادت دهى كه معبودى جز اللّه نيست .

ـ اسلام آن است كه دلت را تسليم كنى ,و مسلمانان از دست و زبانت آسوده و درامان باشند.
ـ اسلام يعنى نيكويى اخلاق .

اسلام و تسليم .

قرآن .

((بلكه همانان امروز تسليم شوندگانند)).
ـ امام على (ع ) , هنگامى كه چشمش به پرچمهاى معاويه و سپاه شام افتاد ,فرمود : سوگند به آن كـه دانـه را شكافت و انسان را آفريد , آنان مسلمان نشدند بلكه تسليم شدند و كفر را در دلهايشان پـنـهـان كـردنـدو چـون يـارانى براى آن يافتند , دشمنى خود با ما را از سر گرفتند تنها نماز را ترك نكردند.
ـ نيز درباره معاويه و دار و دسته او , مى فرمايد : سوگند به آن كه دانه را شكافت وانسان را آفريد , آنـان اسلام نياوردند , بلكه (ناچار) تسليم شدند و كفرشان را پنهان داشتند و هنگامى كه براى آن ياورانى يافتند , آنچه را پنهان مى كردند آشكار ساختند وآنچه را پوشانده بودند , نمايان كردند.
ـ در نامه اى به معاويه مى نويسد :و مسلمان شما جز از روى كراهت و ناچارى اسلام نياورد.

آنچه با اسلام ناسازگار است .

ـ امام على (ع ) : از خيانت دورى كنيد , زيرا خيانت از اسلام بدور است .

ـ هر كه بر ضد مسلمانى كمك كند , از اسلام بدور است .

غربت اسلام .

ـ پيامبر خدا(ص ) : اسلام غريبانه آغاز شد , وبزودى , همچون ابتداى خود , غريب خواهد شد , پس خوشا به حال غريبان .

ـ امـام صـادق (ع ) , در پـاسخ به اين سؤال كه معناى اين جمله على (ع ) چيست كه فرمود : اسلام غريبانه آغاز شد و بزودى همچون گذشته غريب خواهد شد , فرمود : دعوتگرما دعوت جديدى را از سر خواهد گرفت همچنان كه رسول خدا(ص ) به آن دعوت كرد.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : اسلام غريبانه آغاز شد و بزودى غريب خواهد شد , پس خوشابه حال غريبان عرض كردند : اى رسول خدا! غريبان كيستند؟
فرمود : كسانى كه وقتى مردم فاسدند آنان صالحند .

تحريف اسلام .

ـ امـام عـلـى (ع ) , در خطبه اى كه طى آن به فتنه و فساد و خونريزيهايى كه در آينده پيش مى آيد اشـاره مى كند , مى فرمايد : در اين هنگام باطل در مواضع خود جاى گيرد و استوار شود مردم آن زمـان گـرگ بـاشـنـد وفرمانروايانشان درنده و مردمان متوسط خورنده و فقيران مرده , راستى بخشكد و دروغ سرشار شود , مردم به زبان باهم دوستى كنند و در دل با هم دشمنى ورزند , فسق و فجور باعث نسب شود و پاكدامنى مايه شگفتى باشد واسلام مانند پوستين وارونه پوشيده شود.

كسى كه مسلمان نيست .

ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه روز خود راآغاز كند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد , مسلمان نيست .

ـ هـر كه صبح كند در حالى كه به امور مسلمانان اهتمام ندارد , از آنان نيست وهر كه فرياد كمك خواهى مردى را بشنود و به كمكش نشتابد , مسلمان نيست .

اسلام (متفرقه ).

ـ پيامبر خدا(ص ) : اسلام , رام است و جز به كسى كه رام است سوارى نمى دهد.
ـ اسـلام , مـردان را گداخته وناب مى گرداند , همچنان كه آتش , ناخالصى آهن و طلا و نقره را پاك مى كند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : همانا براى شما نشانه اى است , پس با نشانه خود راه را بيابيد و اسلام را غايت و هدفى است , پس به آن غايت برسيد.
ـ راس اسلام , امانتدارى است راس نفاق خيانت است .

ـ ملاك اسلام , راستگويى است .

ـ پيامبر خدا(ص ) , در پاسخ به اين سؤال كه : برترين اسلام چيست , فرمود : كسى كه مسلمانان از زبان ودست او آسوده باشند.
ـ هـر آيـنـه گرههاى اسلام يكى يكى گشوده خواهد شد و هرگاه گرهى باز شود مردم به گره بـعدى آن خواهند پرداخت ,اولين گرهى كه باز مى شود زير پاگذاشتن داورى (عادلانه ) است و آخرين آنها نماز.

سلام كردن .

تحيت مسلمانان .

قرآن .

(( كـسـانـى كه ايمان آوردند و كار شايسته كردندبه بهشتهايى كه نهرها در آنها جارى است برده شوند , به فرمان پروردگارشان در آن جا جاودانه بمانند و به سلام , يكديگر را تحيت گويند)).
((در آن جا دعايشان اين است : بار خدايا تومنزهى و به هنگام درود , سلام گويند و پايان دعايشان اين است : سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است )).
ـ پيامبر خدا(ص ) : سلام كردن , درود آيين ماست و امان عهد و زنهار ما.
ـ هـر گـاه به هم برخورديد با سلام كردن و دست دادن ديدار كنيد و چون جدا شديد , باآمرزش خواهى از هم جدا شويد.
ـ يكى از موجبات مغفرت , سلام كردن و سخن نيكو گفتن است .

ـ بخيل ترين مردم , كسى است كه در سلام كردن بخل ورزد.
ـ امام صادق (ع ) : بخيل كسى است , كه در سلام گفتن بخل ورزد.

سلام پيش از كلام .

ـ امام صادق (ع ) : نخست سلام كنيد , بعدسخن آغازيد.
ـ امام صادق (ع ) از پدران خود نقل مى كنند كه پيامبر خدا(ص ) فرمود : هر كه پيش از سلام گفتن آغاز به سخن كند , جوابش را ندهيد و فرمود : هيچ كس را به غذايت تعارف مكن , تا وقتى كه سلام كند.
ـ امام حسين (ع ) : به هيچ كس اجازه (ورود به منزل خود را) ندهيد تا وقتى كه سلام كند.

رواج دادن سلام .

ـ امام باقر(ع ) : خداوند اطعام كردن مردم و رواج دادن سلام را دوست دارد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : سلام را رواج ده تاخير و بركت خانه ات زياد شود.
ـ آيـا شـمـا را از بـهـترين اخلاق مردم دنيا و آخرت خبر ندهم ؟
عرض كردند :چرا , اى رسول خدا فرمود : رواج دادن سلام در جهان .

ـ سلام يكى از نامهاى خداى متعال است , پس آن را در ميان خود رواج دهيد.

پيشدستى كردن در سلام .

ـ پيامبر خدا(ص ) : نزديكترين مردم به خدا و رسول او كسى است كه آغازگرسلام باشد.