1- مرقال لقب هاشم بن عتبة بن ابى وقاص است ـ م .
2- كسانى كه در جبهه حق عليه باطل و در راه شرف و آزادى و دين مى جنگند و جان سالم
به در مى برند , خداوند بر تعدادشان مى افزايد و نسلشان رازياد مى كند ـ م .
3- در لـسـان الـعـرب عبارت المتسري على القاعد كه اين عبارت ترجمه آن است , چنين
توضيح مـى دهـد : هر گاه سپاه اسلام براى جنگ با دشمن بيرون روند و رهبر جامعه
اسلامى يا فرمانده سپاه , گردان ياسريه اى را به سرزمين دشمن گسيل دارد , غنيمتى كه
به دست مى آورند متعلق بـه هـمـه سـپـاه است , چون بقيه لشكر نيز كه پشت جبهه بوده
اند در واقع يار و پشتيبان كسانى هـستند كه در صحنه جنگ حضور يافته اند عبارت ((يرد
ادناهم على اقصاهم )) نيز تقريبا به همين معناست ـ م .
4- تـدبـيـر در لـغت به معناى نگريستن و انديشيدن در عاقبت كار است , عاقبت انديشى
, فرجام نگرى , چاره گرى ـ م .
5- مـردم دوگـونـه اند : جوانى كه از هوسرانى و جهل جوانى به دور است و برنيكوكارى
و دورى كـردن از شـرارت و بـدى تربيت شده است درباره چنين جوانى است كه رسول خدا
فرموده است :((پـرودگـارت از جـوانى كه از هوسرانى و جهل جوانى به دور است خوشش مى
آيد)) , المحجة البيضا,7/90.
6- نطاف : جمع نطفه به معناى آب رودخانه است ـ م .
7- اربعا : جمع ربيع به معناى رود كوچك يا جوى است ـ م .
8- در نهج البلاغه , حكمت 371 به اين صورت آمده است : بدى فراهم آورنده عيبهاى زشت
است .
9- لقبى است براى قبيله قريش ـ م .
10- هـمـيـن مـعـنـا در دو بـيت زير به قالب شعر در آمده است بعضى آن را از امير
المؤمنين (ع ) دانسته اند:.
گيرم كه خداوند پيامبران خود را نمى فرستاد.
و آتش سوزان دوزخ هم در كار نبود,.
آيا سزاوار نبود كه .
بندگان از منعم شرم كنند.
11- يعنى اگر كسى را دعوت كنند كه بيا شاهد باش , ما مى خواهيم فلان معامله را
انجام دهيم , آن شخص نبايد خوددارى كند و از شاهد شدن سرباززند- م .
12- يعنى راز نگهدار نيست بلكه هر رازى را كه در دلش باشد فاش مى سازد ـ م .
13- در تـحـف الـعقول عبارت ((تكذيبك الرجل عن الخير= مردى را در دعوى نيكوكارى
تكذيب كردن )) آمده است ـ م .
14- در لـسـان الـعـرب ذيل همين حديث درباره معناى بر مى نويسد : علما در معناى بر
اختلاف كرده اند بعضى آن را به معناى صلاح دانسته اند و بعضى به معناى خير اما اين
كلمه همه اين معانى را در بردارد بر به معناى صدق و طاعت و تقوى و خير دنيا و آخرت
نيز آمده است ـ م .
15- هركه عيب دگران پيش تو آورد و شمرد ـــــ بيگمان عيب تو پيش دگران خواهد برد.
(سعدى ).