ميزان الحكمه جلد ۲
آيت الله محمد محمدى رى شهرى
- ۷ -
زرد اسـت و يك لنگه دارد و چه كم اند كسانى كه از اين در وارد
شوند .. .
واما دروازه اعظم .
از اين دروازه بندگان صالح وارد بهشت مى شوند.
ـ امام على (ع ) : بهشت هشت دروازه دارد: دروازه اى كه پيامبران و صديقان از آن
وارد مى شوند, دروازه اى كه شهيدان و صالحان از آن داخل مى شوند و پنج دروازه ديگر
كه شيعيان و دوستداران مـا از آن وارد مى شوند .. .
و يك دروازه ديگر كه ديگر مسلمانانى كه به يگانگى خدا گواهى دهند و در دلشان ذره اى
دشمنى نسبت به ما خاندان نباشد از آن به بهشت در مى آيند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : بهشت را هشت دروازه است .. .
هر كه خواهد از هشت دروازه وارد شود بايد به چهار خصلت چنگ زند: صدقه دادن ,
بخشندگى , خوشخويى و نيازردن بندگان خدا.
ـ همانا دروازه هاى بهشت در سايه شمشيرهاست .
درجات بهشت .
قرآن .
((و آنان كه با ايمان نزد او آيند و كارهاى شايسته كنند,درجاتى بلند دارند)).
((بـنگر كه چگونه بعضيشان را بر بعضى ديگر برترى نهاده ايم و در آخرت درجات و
برتريها, برتر و بالاتر است )).
ـ امام صادق (ع ) : نگوييد يك بهشت است .
ـ پيامبر خدا (ص ) : در بهشت درجه روى درجه است چنان كه ميان آسمان و زمين ! بنده
نگاهش را بـه بالا مى دوزدو نورى خيره كننده بر او مى درخشد چندان كه نزديك است
ديدگانش را كور كند, او شادمان مى شود و مى پرسد:اين چيست ؟
گفته مى شود: اين نور برادر مؤمن توست .
مى كرديم و اينك اينچنين بر من برترى داده شده است ؟
گفته مى شود: او از تو در عمل برتر بود سـپـس , موجبات خشنودى دل او (بنده مخاطب )
چندان فراهم مى آيد تا آن كه سرانجام خشنود مى شود.
ـ امـام عـلى (ع ) در وصف بهشت مى فرمايد: بهشت داراى درجاتى است كه يكى بر ديگرى
برترى دارد و داراى منازلى است كه با هم تفاوت دارند.
ـ امـام سـجـاد (ع ) : بر تو باد به قرآن , زيرا خداوند بهشت را آفريد .. .
و درجات آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد.پس هر كه قرآن بخواند, قرآن به او
گويد: بخوان و بالا رو.
مرتبه تر از او نخواهد بود مگر پيامبران و صديقان .
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : خداوند گروهى را وارد بهشت مى كند و به آنها چندان عطا مى
فرمايد كه آرزوهايشان برآورده مى شود.
پـروردگـارا! ايـنـان برادران ما هستند و در دنيا با هم بوديم , پس , به چه سبب
آنها را بر ما برترى دادى ؟
جـواب مـى آيـدكـه : هيهات ! زمانى كه شما سير بوديد آنان گرسنه بودند, زمانى كه
شما سـيراب بوديد آنان تشنه بودند, زمانى كه شمامى خوابيديد آنها (به عبادت ) بيدار
بودند و آن گاه كه شما زندگى خوش و آسوده اى داشتيد آنان در سختى وناراحتى به سر مى
برند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : مـنـازل شـيـعـه ما به ديده بهشتيان چنان به نظر مى رسد كه هر
يك از شما ستارگان را در كرانه آسمان به زحمت مى بيند.
درجات ويژه در بهشت .
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : خداى تعالى در بهشت ستونى از ياقوت سرخ آفريده است كه
روى آن هفتاد هزار قصر است و هر قصرى هفتاد هزار اتاق دارد.
اين قصرها را براى كسانى آفريده است كه به خاطر او يكديگر را دوست بدارند و ديد و
بازديد كنند.
ـ در بهشت قصرى است كه وارد آن نشود مگر كسى كه ماه رجب را بسيار روزه بدارد.
ـ در بـهشت درجه و مقامى است كه به آن دست نيابد مگر پيشواى دادگر يا خويشاوندى كه
زياد صله رحم به جاآورد و يا عيالوار صبور.
ـ امـام باقر (ع ) : خداى عزوجل بهشتى دارد كه جز سه كس وارد آن نشود: مردى كه
درباره خود بـه حـق داورى كـند,مردى كه به خاطر خدا به ديدن برادر مؤمن خود رود و
مردى كه براى خدا برادر مؤمن خود را بر خويشتن ترجيح دهد.
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : در بهشت اتاقهايى است كه بيرون آن از داخل ديده مى شود و
درون آن از بيرون .
آن كس از امت من سكنا خواهد گزيد كه سخن نيكو بگويد, اطعام كند, به همگان سلام
گويد, بر روزه مداومت كند وشب هنگام كه مردم در خوابند نماز بگزارد.
ـ در بهشت منزلهايى است كه بندگان با اعمال خود بدانها نمى رسند.
زير آنها ستونى [ در آسمان معلقند ].
.
عاليترين نعمت بهشت .
قرآن .
((خـدا بـه مـردان مؤمن و زنان مؤمن بهشتهايى را وعده داده است كه جويها در آن جارى
است و بهشتيان همواره در آنجايند و نيز خانه هايى نيكو در بهشت جاويد.
پيروزى بزرگ , خشنودى خداوند است )).
ـ امـام على (ع ) : عاليترين و لذتبخش ترين نعمت بهشت همانا دوست داشتن خدا ودوست
داشتن به خاطر خدا و حمد و ستايش خداست .
كه حمد و ستايش از آن خداست كه پروردگار جهانيان است )).
شور محبت در دلهايشان برخيزد و فرياد برآورند: حمد و ستايش خداى را كه پروردگار
جهانيان است .
ـ امام سجاد (ع ) : آن گاه كه بهشتيان وارد بهشت شوند و دوست خدا به باغها و خانه
هايش درآيد .. .
خداى جبار برآنان مشرف شود و بگويد: آيا به شما بگويم بهتر از آنچه اينك داريد چيست
؟
عرض كـنـند: پروردگارا! چه چيزبهتر از اين وضعى است كه ما داريم ؟
.. .
پس خداوند تبارك و تعالى به آنـهـا فـرمايد : خشنودى من از شما و محبت من به شما
بهتر و بالاتر از اين وضع است كه داريد ...
سـپـس امـام (ع ) ايـن آيـه را تلاوت كرد: ((.. .
و خشنودى خدا برتراست , اين همان پيروزى بزرگ است )).
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداوند را در هر روز جمعه بر بندگان مؤمن خود كرامت و بخششى
است ...
هرگاه گرد هم آيندپروردگار تبارك و تعالى برايشان جلوه كند و چون به او بنگرند به
سجده در افتند.
ـ در حديث معراج آمده است : اى احمد! همانا در بهشت كاخى است .. .
ويژه خاصگان : روزى هفتاد بـار بـه آنهامى نگرم و با ايشان سخن مى گويم .. .
آن گاه كه بهشتيان از خوراك و نوشيدنى لذت مى برند آنان از ياد و سخن و گفته من
متلذذ مى گردند.
گويى و شكمهايشان را از زياده خورى باز داشته اند.
ـ امـام صـادق (ع ) ـ در تـوصـيف مؤمنان در بهشت ـ : خداى تبارك و تعالى فرمايد: اى
بندگان راستين من ! در دنيا ازنعمت عبادت من برخوردار شويد, زيرا در آخرت به آن
متنعم مى شويد.
ـ در تـفـسـيـر آيـه ((پروردگار ما! در دنيا و آخرت به ما نيكويى عطا فرما)) ـ :
نيكويى در آخرت همان خشنودى خدا و بهشت است و در دنيا وسعت روزى ومعاش و خوشخويى .
پايين ترين منازل بهشت .
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : دون پايه ترين فردبهشت مردى است كه هزار سال به قلمرو
پادشاهى خود مـى نـگرد و دورترين نقطه آن را مى بيند و همسران وخدمتگزاران و
اورنگهاى خويش را مشاهده مى كند.
ـ امـام صـادق (ع ) : كمترين فرد بهشت چنان است كه اگر جن و انس ميهمان او شوند همه
را از خوراك و آشاميدنى پذيرائى كند و از آنچه دارد چيزى كم نشود!.
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : موسى (ع ) از پروردگارش پرسيد: پروردگارا! كمترين فرد بهشت
كيست ؟
فرمود: مردى كه بعداز همه بهشتيان وارد بهشت شود.
هزينه ساخت بهشت .
ـ پيامبر خدا (ص ) : آن شب كه به آسمان برده شدم به بهشت درآمدم .
كار دست مى كشند.
هـزينه شما چيست ؟
گفتند: اين سخن مؤمن در دنيا : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الااللّه و اللّه
اكبر (پاك و منزه است خدا و ستايش از آن خداست و خدايى جز اللّه نيست و خدا بزرگتر
است ).
ـ هـركـس بـگـويـد سبحان اللّه (پاك و منزه است خدا) خداوند به سبب آن يك درخت در
بهشت بـرايش بنشاند, وهر كس بگويد الحمد للّه (ستايش از آن خداست ) خداوند به سبب
آن يك درخت در بـهـشت برايش بنشاند, و هركس بگويد لا اله الا اللّه (خدايى جز اللّه
نيست ) خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش بنشاند, و هر كس بگويد اللّه اكبر
(خدا بزرگتر است ) خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش بنشاند.
اى پيامبر خدا! درختهاى زيادى در بهشت داريم ؟
! فرمود: درست است , اما مبادا آتشى بفرستيد و
همه آنها رابسوزانيد, زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: ((اى كسانى كه ايمان آورده
ايد .. .
كارهاى خود را از بين نبريد)) .
صفت بهشت .
قرآن .
((صـفـت بـهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده , آب اززير درختانش روان است و ميوه
ها و سايه هايش هميشگى است .
((وصـف بـهـشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده اين است كه در آن نهرهايى است از
آبهايى تـغـيـيـر نـاپـذيـر و نـهـرهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى
از شراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند و نهرهايى از عسل مصفا.
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـهشتى كه خداى تعالى به مؤمنان وعده داده است چشم بينندگان
را خيره مى كند.
است يكى برتر از ديگرى و منازلى است يكى بالاتر از ديگرى .
اقامت كننده در آن كوچ نمى كند و جاويدان در آن پير نمى شود و ساكن آن آسيبى نمى
بيند, اهل آن از مـرگ درامانند و هراسى به دل راه نمى دهند, زندگى به كام آنهاست ,
نعمت برايشان پايدار اسـت در جـويـهـايـى از آبـهايى تغييرناپذير و نهرهايى از شير
كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى از شراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند.
ـ لـذتـهـا و خوشيهاى بهشت دل را نمى زند, انجمن آن از هم نمى پاشد, ساكنانش در
پناه خداى رحمانند و در برابرآنها غلامانى با طبقهاى زرين پر از ميوه و سبزيهاى
خوشبو ايستاده اند.
ـ بـه احـنـف بـن قـيس فرمود: اى احنف ! نكند نگاه تو به دنيا تو را غافل كرده است
از خانه اى كه خـداوند سبحان آن را از مرواريد سپيد آفريد و نهرها در آن جارى كرد و
آن را از دختركان نورسته سيه چشم بياكند و سپس اوليا وفرمانبرداران خود را در آن
جاى داد.
وارد شده اند.
ـ اگـر ديـده دلـت را بـه سـوى آنـچه از بهشت براى تو وصف مى شود بيفكنى هر آينه
نفس تو از خـواهـشـهـا و خـوشيها و زيب وزيورهاى مناظردنيادورى كندوباانديشيدن در
جنبش شاخه هاى درخـتـانـى كـه بـر كـنار جويهاى بهشت ريشه هاى آنها در تپه هاى مشك
پنهان است .. .
حيران و سـرگـشـتـه شـود .. .
اى شـنـونـده ! اگـر دل خود را براى رسيدن به اين منظره هاى دل انگيز مـشـغول دارى
جانت از شوق آن برآيد و براى رسيدن هر چه زودتر به آنها از همين مجلس من به همسايگى
خفتگان درگورها روى .
ـ امام باقر (ع ) : زمين بهشت , مرمرهايش نقره است و خاكش ورس و زعفران و خاكروبه
اش مشك و سنگ ريزه هايش در و ياقوت .
ـ امام صادق (ع ) : كمترين نعمت بهشتيان چنان است كه بويش از فاصله هزار سال به
مسافت دنيا به مشام مى رسد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر آينه جايگاه يك تازيانه در بهشت بهتر است از دنيا و هر آنچه
در دنياست .
ـ امام صادق (ع ) : در بهشت درختى است كه بادهاى بهشت به فرمان خدا وزيدن مى گيرند
و آن درخـت آهـنـگهايى مى زند كه خلايق به زيبايى آنها نشنيده اند آن گاه فرمود:
اين پاداش كسانى است كه در دنيا از ترس خدا گوش سپردن به ساز و آواز را ترك كرده
باشند.
نخستين كسى كه وارد بهشت مى شود.
ـ امام على (ع ) : رسول خدا (ص ) به من فرمود: تو نخستين كسى هستى كه وارد بهشت
مى شود.
مى شوم ؟
! فرمود: آرى , (زيرا) تو پرچمدار من در آخرتى , همچنان كه در دنيا پرچمدار من هستى
و پرچمدارپيشرو است .
ـ امام باقر (ع ) : نخستين بهشتيانى كه وارد بهشت مى شوند نيكوكارانند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : نخستين خلق خدا كه وارد بهشت مى شوند تهيدستانند.
ـ نـخـستين كسى كه داخل بهشت مى شود شهيد است و بنده اى كه نيكو عبادت پروردگارش را
كرده باشد.
ـ سـه گـروه پـيش از همه وارد بهشت مى شوند: شهيد در راه خدا, برده اى كه بردگيش او
را از طاعت خداوندگارش باز نداشته است و تهيدست عيالوار پاكدامن .
ـ امـام عـلـى (ع ) : مـردمانى به سوى بهشتهاى جاويدان پيشى گرفته اند كه از ديگران
نه بيشتر روزه مـى گـرفـتند, نه بيشتر نماز مى خواندند و نه بيشتر حج و عمره مى
كردند بلكه چون پند و اندرزهاى خدا را دريافتند و پذيرفتند.
ـ پيامبر خدا (ص ) به على (ع ) فرمود: نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند من
هستم و تو و حسن و حسين .
ـ نخستين گروه بهشت تهيدستان مهاجرى هستند كه سپر بلايا و سختيها مى باشند.
بهشتيان .
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : آيا اهل بهشت را به شما نشناسانم ؟
! هر ناتوان مستضعفى كه اگر به خدا سوگند خورد خداوند سوگندش را تصديق كند.
به شما معرفى نكنم ؟
هر گردنفراز مالدار خسيس .
ـ همانا بهشتيان ژوليدگان گرد گرفته هستند, همانان كه چون از اميران بار خواهند به
آنان بار داده نـشود و چون به خواستگارى روند كسى به آنان همسر ندهد و هر گاه سخن
بگويند كسى به سخنانشان گوش ندهد نيازهايشان درسينه هايشان انباشته است .
ـ امام على (ع ) : همانا اهل بهشت هر مؤمن آرام و با وقار و نرمخويى است .
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : آيـا شـمـا را از بهشتيان خبر ندهم ؟
(اهل بهشت همان ) ناتوانان شكست خورده اند.
ـ حاملان قرآن رؤساى (قبيله ) اهل بهشتند و مجاهدان در راه خداى تعالى سرداران اهل
بهشت و پيامبران سروران اهل بهشت .
خصوصيات اهل بهشت .
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : اهل بهشت بدنى كم مو
((11)) و چهره بى مو
((12)) و چشمانى سرمه كشيده دارند.
جامه هايشان فرسوده نمى شود.
ـ بـهـشـتـيان در حالى وارد بهشت مى شوند كه بدنهايى كم مو وچهره اى بى مو و چشمانى
سرمه كشيده دارند و سنشان سى يا سى و سه سال است .
فراگير بودن بهشت .
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : همه شما به بهشت مى رويد مگر كسى كه از طاعت خدا بگريزد
همچنان كه شتر از دست صاحب خود مى رمد و مى گريزد.
ـ امام سجاد (ع ) : اى گروه شيعيان ما! بهشت دير يا زود حتما به شما مى رسد اما
براى رسيدن به درجات آن با هم رقابت كنيد.
ـ امام صادق (ع ) : به خدا سوگند احدى از شما به دوزخ نمى رود.
كنيد و با پارسايى دل دشمن خود را دردمند سازيد.
گنجهاى بهشت .
ـ امام على (ع ) : نيكوكارى , پنهان كردن عمل , صبر در برابر مصيبتها و پوشيده
داشتن گرفتاريها از گنجهاى بهشت است .
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : چهار چيز از گنجهاى بهشت است : نهان داشتن فقر, نهان داشتن
صدقه , نهان داشتن مصيبت ونهان داشتن درد.
اعراف .
قرآن .
((و ميان آن دو [ بهشت و دوزخ ] حايلى است .
مردانى هستند كه همه را به نشانى شان مى شناسند و اهل بهشت را آواز مى دهند كه سلام
بر شما باد.
بدان داخل نشده اند)).
((ساكنان اعراف مردانى را كه از نشانى شان مى شناسند آواز دهند و گويند: آن خواسته
كه گرد آورده بوديد و آن همه سركشى كه داشتيد شما رافايده اى نبخشيد)).
ـ امام على (ع ) : اهل يقين و مخلصان و ايثارگران از اعرافيانند.
ـ امام صادق (ع ) : اعراف بلنديهايى است ميان بهشت و دوزخ .
هستند كه با پيروان خود بر فراز اين تپه ها و بلنديها مى ايستند.
ـ امام باقر (ع ) در باره آيه ((و بر اعراف مردانى هستند ...)) به بريد عجلى فرمود:
اين آيه درباره اين امت نازل شده و آن مردان همان امامان از خاندان محمدند.
دوزخ .
ـ امـام عـلى (ع ) : من شهريار مؤمنانم .. .
من تقسيم كننده بهشت و دوزخم , من صاحب اعرافم .
ـ امـام بـاقـر (ع ) : مـايـيـم اعراف , همانان كه جز با شناخت ما خداوند شناخته
نشود, ماييم اعراف , هـمانان كه تا كسى مارا نشناسد و ما او را نشناسيم به بهشت
نرود و تا كسى ما را انكار نكند و ما او را انكار نكنيم به دوزخ نرود.
مـى خـواسـت خود را به مردم بشناساند بيگمان چنين مى كرد اما او ما را سبب و راه و
در ورودى شناخت خود قرار داد.
بهشت از ارواح مؤمنان خالى نيست .
ـ امـام بـاقر (ع ) : به خدا سوگند بهشت از همان زمان كه خداوند آفريدش از
ارواح مؤمنان خالى نبوده است .
خلقش كرد از ارواح كافران وگنهكاران خالى نبوده است .
جن .
جن .
قرآن .
((و جن را پيش از آن از آتشى سوزان و بى دود آفريده بوديم )).
((عـفـريـتـى از مـيـان جـنيان گفت : من , قبل از آن كه از جايت برخيزى , آن را نزد
تو تو حاضر مى كنم , كه من بر اين كار هم توانايم و هم امين )).
ـ ابو حمزه ثمالى : براى رسيدن به خدمت امام باقر (ع ) اجازه خواستم .
هستند.
من اجازه شرفيابى داد.
خـون مى چكد (و شما با اينان ملاقات مى كنى )؟
فرمود: اى اباحمزه ! آنها هياتى از جنيان شيعه ما بودند كه براى پرسش از مسائل دينى
خود آمده بودند.
ديوانگى .
انواع ديوانگى .
ـ امـام عـلى (ع ) : عصبانيت نوعى ديوانگى است زيرا آدم عصبانى پشيمان مى شود و
اگر پشيمان نشود ديوانگيش پابرجاست .
ـ امام صادق (ع ) : هر كس به هر سؤالى كه از او مى شود جواب دهد ديوانه است .
ـ پيامبر خدا (ص ) : جوانى شاخه اى از ديوانگى است .
ديوانه حقيقى .
ـ پيامبر خدا (ص ) بر ديوانه اى گذشت وپرسيد: او را چه شده است ؟
عرض شد: او ديوانه است .
بر آخرت برگزيند.
ـ با اصحاب خود بود كه مردى از آن جا گذشت .
نه , او آسيب ديده است .
ـ جـابـر بـن عـبداللّه انصارى : رسول خدا(ص )بر مردى مبتلا به صرع گذشت .. .
فرمود: اين ديوانه نـيست .
آيا شما را از ديوانه حقيقى آگاه نسازم ؟
.. .
فرمود: ديوانه حقيقى كسى است كه با تكبر راه رود, خودپسند باشد و پهلو و شانه
بجنباند (كنايه از تبختر و غرور).
و اين بيمار.
جهاد 1 ((جهاد اصغر)).
جهاد.
قرآن .
((اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير.
((بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان .. .
براى شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه او دوست داشتنى تر است , درنگ كنيد تا خدا
فرمان خويش بياورد وخدا گروه فاسقان را هدايت نمى كند)).
ـ امـام عـلى (ع ) : همانا جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى اولياى
خاص خود گشوده است .
جهاد جامه تقوى و زره استوار خداوند و سپر محكم اوست .
ـ جهاد ستون دين و راه روشن نيكبختان است .
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : هر كس بدون آن كه نشانى از جهاد در خود داشته باشد خدا را
ديدار كند, هنگام ملاقات با او درخود خللى يابد.
ـ امام صادق (ع ) : جهاد برترين كارها بعد از فرايض است .
ـ پيامبر خدا (ص ) : كسى كه جهاد نكرده يا آرزوى جهاد نداشته باشد و بميرد به نوعى
نفاق مرده است .
ـ مردى براى عبادت خدا به كوهى رفت و خانواده اش او را نزد پيامبر آوردند.
فرمود: اگر مسلمان يك روز در ميدانى از ميدانهاى جهاد پايدارى ورزد برايش بهتر است
از چهل سال عبادت كردن .
ـ امـام عـلى (ع ) : خداوند جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگ داشت و مايه پيروزى
و ياور خود قرارش داد.
سوگند كار دنيا و دين جز با جهاد درست نمى شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر امتى را جهانگردى و سياحتى است , سياحت امت من جهاد در راه
خداست .
ـ هيچ گامى نزد خدا دوست داشتنى تر از دو گام نيست : گامى كه مؤمن با آن در راه خدا
صفى را پر مى كند و گامى كه مؤمن براى رابطه برقرار كردن باخويشاوندى كه از او
بريده بر مى دارد.
ـ امـام عـلـى (ع ) در نـامه اى به كارگزار خود مخنف مى نويسد: همانا جهاد كردن با
كسى كه به سبب بيزارى از حق ازآن روى گردانده و كورى و گمراهى را برگزيده و در خواب
آن فرو رفته , بر آگاهان واجب است .
ـ همانا جهاد شريفترين كارها بعد از اسلام است .
علاوه بر آن كه عزت و اقتدار مى آورد اجرى بزرگ دارد.
نويد به بهشت است بعد از رسيدن به شهادت .
ـ زكات بدن جهاد و روزه است .
ـ زكات شجاعت جهاد در راه خداست .
ـ امام صادق (ع ) : جهاد كردن در ركاب پيشوايى دادگر واجب است .
مجاهد.
قرآن .
((مؤمنانى كه با هيچ رنج و آسيبى از جنگ فرومى نشينند با كسانى كه در راه خدا جهاد
مى كنند برابر نيستند)).
((و شما را مى آزماييم تا مجاهدان و صابرانتان را معلوم داريم و حديثتان را آشكار
كنيم )).
ـ پيامبر خدا (ص ) : بهشت دروازه اى دارد به نام ((دروازه مجاهدان )).
مى روند و خلايق در محشر و فرشتگان به آنان خوشامد مى گويند.
ـ امام على (ع ) : درهاى آسمان به روى مجاهدان گشوده است .
ـ خداوند براى گروهى كشته شدن را مقدر فرموده و براى ديگران مردن را.
خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و كشته شدگان در راه طاعت او.
ـ پيامبر خدا (ص ) : بهترين مردمان مردى است كه خود را وقف راه خدا كرده است و با
دشمنان او جهاد مى كند وخواستار مرگ يا كشته شدن در ميدان كارزار است .
ـ اعـمـال همه بندگان نزد مجاهدان در راه خدا نيست مگر به مانند پرستوى دريايى كه
با منقار خود مقدارى آب ازدريا برداشته است .
ـ امام باقر (ع ) : مردى خدمت پيامبر (ص ) آمد و عرض كرد: من خواهان و شيفته جهاد
هستم .
راه خـدا جـهـاد كن , زيرا اگر كشته شوى نزد خدا زنده اى و روزى مى خورى , اگر
بميرى اجر و پاداشت با خداست واگر برگشتى از گناهان پاك گشته اى
((14)) .
ـ پيامبر خدا (ص ) : گرد و غبار در راه خدابا دود جهنم جمع نمى شود.
ـ شمشيرها كليدهاى بهشتند.
نخستين پيكارگر
در راه خدا.
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : نخستين كسى كه در راه خدا جنگيد ابراهيم خليل است و آن
زمانى بود كه روميها لوط را به اسارت گرفتند و ابراهيم (ع ) نيرويى بسيج كردو او را
از دست آنها نجات داد.
ـ امام على (ع ) : نخستين كسى كه در راه خدا جهاد كرد ابراهيم است .
يورش بردند و او را اسير كردند.
ابراهيم نخستين كسى است كه پرچم جنگ برافراشت .
كمك كردن به مجاهدان .
و نكوهش آزردن آنه.
ـ امـام عـلى (ع ) در پاسخ به سؤال از تامين هزينه جهاد واجب يا مستحب فرمود:
اگر جهاد واجب بـاشـد, بـه ايـن معنا كه براى مقابله با كافران كسى نباشد كه ازديگر
مسلمانان نيابت كند در اين صـورت , نـزد خداوند ثواب يك درهم هزينه كردن (در راه
خدا و كمك به مجاهدان ) هفتصد هزار است .
سـبقت گرفته باشند ونيازى به او نباشد در اين صورت يك درهم هفتصد حسنه و ثواب دارد
كه هر حسنه اى صدهزار بار بهتر است از دنيا و هر آنچه در دنياست .
ـ پـيامبر خدا (ص ) : هر كس از جنگاورى غيبت كند يا او را آزار رساند يا در غياب او
با خانواده اش بـد رفتارى كنددر روز رستاخيز براى او پرچمى برافراشته مى شود و
كاملا به حسابش رسيدگى مى گردد و در آتش سرنگون مى شود.
ـ هـر كـس جـنـگـاورى را بـه يـك نخ يا سوزن مجهز كند خداوند گناهان گذشته و آينده
او را ببخشايد.
ـ هر كس از جهاد بترسد بايد مردى را كه در راه خدا جهاد مى كند كمك مالى رساند.
ديـگرى تجهيز شود فضيلت جهاد از آن اوست و فضيلت و ثواب خرج كردن در راه خدا از آن
كسى كـه او را تجهيزكرده است هر دو كار فضيلت و ثواب دارد اما جانبازى در راه خدا
از صرف پول در اين راه برتر است .
ـ امام على (ع ) : شركت آدم ترسو در جنگ روا نيست , زيرا ترسو خيلى زود فرار مى
كند.
وسيله اى مى خواهد بجنگد آن را در اختيار ديگرى گذارد.
و از اجر وى چيزى كم نمى شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس نامه جنگاورى را برساند همچون كسى است كه بنده اى را
آزاد كند و در دروازه ((ثواب )) جنگ او با وى شريك باشد.
ـ از آزردن مجاهدان در راه خدا بپرهيزيد, زيرا خداوند به خاطر آنان به خشم مى آيد,
همچنان كه به خاطرپيامبران و دعاى آنان را اجابت مى كند, همچنان كه دعاى پيامبران
ر.
فرمان به جهادكردن بادست وزبان ودل .
ـ امام على (ع ) : در راه خدا با دستهاى خود بجنگيد, اگر نتوانستيد با زبانهاى
خود بجنگيد و اگر باز هم نتوانستيد با دلهاى خود بجنگيد.
ـ در نـامـه اش بـه اشـتر مى فرمايد: و خداى سبحان را با دل و دست و زبان خود يارى
رساند, زيرا خـداوند ـ جل اسمه ـمتعهد شده است كه يارى كننده خود را يارى رساند و
ارجمند دارنده اش را ارجمند دارد.
ـ نـخـستين جهادى كه درباره آن وارسى مى شويد جهاد با دستهايتان است , سپس با
زبانهايتان و زان پس بادلهايتان .
شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : همانا مؤمن با شمشير و زبان خود جهاد مى كند.
ـ امام على (ع ) : خدا را, خدا را, در جهاد كردن با مالها و جانها و زبانهايتان در
راه خدا.
تشويق به جهاد.
قرآن .
((اى پيامبر! مؤمنان را به پيكار تشويق كن )).
((شـمـا را چـه شـده اسـت كـه در راه خدا و (نجات ) مردان و زنان و كودكان ناتوان
نمى جنگيد, همانان كه مى گويند: بار خدايا! ما را از اين قريه اى كه مردمش ستمگرند
بيرون بر و از جانب خود يار و مددكارى قرار ده )).
ـ امـام على (ع ) براى تشويق مردم به جنگ با اهل شام فرمود: سوگند به خدا كه شما بد
شعله اى بـراى آتـش جـنگ هستيد! (زيرا) به شما نيرنگ مى زنند و شما نيرنگ نمى زنيد,
شهرهاى شما را مـى گـيرند و شما خشمگين نمى شويد,دشمن از شما غافل نيست و شما در
غفلت و بى خبرى به سـر مـى بـريد .. .
به خدا سوگند مردى كه دشمنش را بر خودچنان مسلط كند كه گوشتش را تا استخوان بخورد و
استخوانش را درهم شكند و پوستش را بكند, مردى بس ناتوان وزبون است و در سينه اش دلى
ضعيف دارد.
بـلكه با شمشيرهايى مشرفى چنان بر او خواهم نواخت كه ريزه استخوانهاى سر او بپرد و
دستها و پاها به هر سوپراكنده شود.
ـ در جنگ صفين آن گاه كه سپاه معاويه آب فرات را در اختيار گرفت , فرمود: (با اين
اقدامشان ) از شما خواستندتا دست به جنگ بگشاييد, اينك شما يا به خوارى اعتراف كنيد
و منزلت شجاعت و شـرافت را از دست نهيد ياشمشيرها را از خونها سيراب كنيد تا از آب
سيراب شويد, زيرا اگر زنده بـمـانـيـد امـا شكست خورده باشيد در حقيقت مرده ايد و
اگر بميريد اما پيروز شويد در حقيقت زنده ايد.
ـ در تـشـويق و ترغيب يارانش فرمود: از خدا بترسيد و چشمانتان را فرو بنديد .. .
بار خدايا! به آنان صبر و پايدارى عطا فرما و پيروزشان گردان و پاداش بزرگ عطايشان
كن .
ـ بعد از كشته شدن محمد بن ابى بكر فرمود: با آن كه در ميان شما عالمان و فقيهان و
نژادگان و فـرزانگان و قرآن شناسان و شب زنده داران و آباد كنندگان مساجد با تلاوت
قرآن وجود دارند آيا بـه خشم نمى آييد و اهميتى نمى دهيد به اين كه نادانان و اشرار
و فرو مايگان شما براى حكومت بر شما با شما ستيزه و كشمكش كنند؟
!.
ـ بـا تـيغه شمشيرها از دين خود دفاع كنيدو شمشيرها را با فرا پيش نهادن گامهايتان
به دشمن برسانيد و از خدا يارى جوييد تا يارى شويد و پيروز گرديد.
ارزش سلاح
برداشتن در راه خدا.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : خداى عزوجل به وجود كسى كه شمشيرش را در راه خدا
حمايل كند بر فرشتگان فخر مى فروشد و تا زمانى كه شمشير در ميان داردفرشتگان به او
درود مى فرستند.
ـ نـمـازى كـه مـرد با شمشير حمايل شده بخواند هفتصد بار برتر از نمازى است كه بدون
حمايل كردن شمشيربخواند.
فرمان به جنگ با سران كفر.
قرآن .
((با سران كفر بجنگيد)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : سران مشركان را بكشيد و جوانانشان را زنده نگه داريد.
ترك كردن جهاد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس جهاد را واگذارد خداوند جامه خوارى بر جان او پوشاند
و زندگيش را دستخوش فقر سازد و دينش را از بين ببرد.
تبارك و تعالى عزت و اقتدار امت مرا در سمهاى اسبانشان و نوك نيزه هايشان قرار داده
است .
ـ امـام على (ع ) : كسى كه به جهاد بى ميلى كرده آن را فرو گذارد, خداوند جامه
خوارى و رداى بـلا و گـرفـتارى بر اوبپوشاند و به خوارى و فرومايگى درافتد و بر دلش
پرده هاى گمراهى زده شود و به سبب فرو گذاشتن جهاد, حق ازاو رويگردان شود و به باطل
درافتد.
اقسام جهاد.
ـ امام على (ع ) : جهاد چهار شاخه دارد: امر به معروف , نهى از منكر, پايدارى
در جبهه هاى جنگ و دشمنى با تبهكاران .
پـشـتـيـبانى كرده است و هر كه نهى از منكر كند بينى منافق را به خاك ماليده است و
هر كه در جبهه ها پايدارى ورزدوظيفه خود را انجام داده است و هر كه با تبهكاران
دشمنى كند و براى خدا خشم گيرد, خداوند نيز برايش خشم گيرد.
مرز دارى .
قرآن .
((تا آن جا كه مى توانيد نيرو و اسبان سوارى آماده كنيدتا دشمنان خدا و دشمنان خود
و جز آنها را بترسانيد)).
((اى كـسـانـى كـه ايـمان آورده ايد! شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فرا
خوانيد و در جنگها پايدارى كنيد و از خدا بترسيد, باشد كه رستگار شويد)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : يك روز مرزبانى در راه خدا بهتر است از دنيا و هر چه در آن است
.
ـ يك روز مرزبانى بهتر است از يك ماه روزه دارى و شب زنده دارى .
ـ هـر عـملى پس از مرگ صاحبش از او جدا مى شود مگر عمل كسى كه در راه خدا مرزبانى
كند, عمل چنين كسى رشد مى كند و تا روز قيامت روزيش داده مى شود.
ـ نماز مرزبان با پانصد نماز برابرى مى كند.
ارزش نگهبانى دادن .
ـ پـيامبر خدا (ص ) : يك شب نگهبانى دادن در راه خدا برتر است از هزار شبانه
روز كه شبهايش به عبادت و روزهايش به روزه دارى سپرى شود.
ـ اگـر سه شب از مرزهاى مسلمانان نگهبانى كنم خوشتر دارم تا شب قدر را در يكى از دو
مسجد مدينه يا بيت المقدس درك كنم .
ـ خداى رحمت كناد نگهبان نگهبانان را.
ـ دو چـشمند كه با آتش تماس نمى يابند: چشمى كه از ترس خدا بگريد و چشمى كه شبها در
راه خدا نگهبانى دهد.
رفتن به بهشت با زنجير.
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : از آن مردمى خنده ام مى گيرد كه از جانب مشرق به سوى
شما مى آيند در حالى كه با زور به سوى بهشت رانده مى شوند.
ـ بر آن مردمى مى خندم كه بسته در زنجير به سوى بهشت رانده مى شوند.
ـ تعجب خدا از مردمانى است كه به زنجير بسته وارد بهشت مى شوند.
ـ آيـا نمى پرسيد از چه مى خندم ؟
مردمى از امت خود را ديدم كه آنان را به زنجير بسته اند و با زور به سوى بهشت مى
كشانند.
و آنها را به اسلام در مى آورند.
جهاد 2 ((جهاد اكبر)).
انواع جهاد.
قرآن .
((اى پـيـامـبـر! بـا كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير و جايگاهشان
دوزخ است و بد سرانجامى است )).
((هر كس جهاد كند جز اين نيست كه براى خود جهاد كرده است .
((كسانى را كه در راه ما جهاد كنند به راههاى خويش هدايت مى كنيم و خدا با
نيكوكاران است )).
((از كافران اطاعت مكن و به حكم خدا با آنها جهاد كن , جهادى بزرگ ))
((15)) .
ـ امام حسين (ع ) : جهادبر چهارگونه است : دو جهاد واجب است , يك جهاد سنت است كه
بدان اقدام نشود مگر باجهاد واجب , يكى هم جهاد سنت است .
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : برترين جهاد آن است كه انسان روز خود را آغاز كند در حالى
كه در انديشه ستم كردن به احدى نباشد.
ـ امام على (ع ) : جهاد زن اين است كه خوب شوهردارى كند.
تشويق به جهاد با نفس .
ـ امام على (ع ) : جهاد با نفس كابين بهشت است .
ـ مبارزه با خواهشهاى نفسانى بهاى بهشت است .
ـ نـخـسـتـين جهادى كه آن را ناخوش مى داريد جهاد با نفسهايتان است و آخرين چيزى كه
گم مى كنيد مبارزه كردن با خواهشهايتان واطاعت از فرمانروايانتان است .
ـ كـسـى كـه در راه فرمانبرى از خدا و دورى از نافرمانى او با نفس خويش مبارزه كند
نزد خداى سبحان منزلت نيكوكار شهيد را دارد.
ـ مبارزه كردن با نفس خصلت مردمان شريف و بزرگوار است .
ـ من روزى خود را كاملا دريافت مى كنم و با نفس خويش مى ستيزم .
ـ امـام كـاظم (ع ) : براى بازداشتن نفس خود از خواهشهايش با آن مبارزه كن كه
مبارزه با نفس , همچون مبارزه بادشمنت , بر تو واجب است .
ـ امـام عـلـى (ع ) : خردمند را سزد كه در هيچ حالى از طاعت پروردگارش و پيكار با
نفسش باز نايستد.
ـ با نفس خود بستيز و توبه ات را پيش انداز تا به طاعت پروردگارت دست يابى .
ـ در هنگام خواهشها , نفست را جلوگيرى كن و در هنگام شبهات آن را به كتاب خدا ارجاع
ده .
ـ پيامبر خدا (ص ) : مجاهد كسى است كه به خاطر خدا با نفس خود مبارزه كند.
|