ميزان الحكمه جلد ۲

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- ۲ -


بـرادرم عـيـسى بن مريم روزى به حواريان فرمود: اى گروه حوارى ! مانند كبوتر نسبت به بدى ابله باشيد.
آزمايش .

آزمايش .

قرآن .

((و شما را با بدى و خوبى مى آزماييم )).
((در اين داستان عبرتها و پندهاست و قطعا ما آزمايش كننده بوديم )).
ـ امـام عـلـى (ع ) : اى مـردم ! خداوند شما را پناه داده است كه بر شما ستم روا ندارد, اما پناهتان نداده است كه آزمايشتان نكند.
بوديم )).
ـ امـام صـادق (ع ) : هـيـچ گـرفـتگى و گشايشى صورت نمى گيرد مگر آن كه خداوند در آن , بخشش و آزمايش در نظردارد.
ـ هيچ گرفتارى و گشايشى نيست مگر آن كه خدا در آن , خواست و حكم و آزمايشى دارد.
ـ در امـر و نهى خدا هيچ گرفتگى و گشايشى صورت نمى گيرد مگر از جانب خداى عزوجل در آن آزمايش وحكمى است .

ـ اميرالمؤمنين (ع ) بيمار شد و گروهى به عيادت آن حضرت رفتند و عرض كردند: چگونه صبح كرديد اى اميرالمؤمنين ؟
فرمود: با بدى .

مى فرمايد: ((و شما را با خوبى و بدى مى آزماييم ...)) خوبى همان تندرستى و توانگرى است و بدى همان بيمارى ونادارى .

فلسفه آزمايش .

قرآن .

((خدا بر آن نيست كه شما مؤمنان را بدين حال كه اكنون داريد رها كند (بلكه مى آزمايد) تا ناپاك را از پاك جدا سازد)).
((اگر بر شما زخمى رسيد به آن قوم نيز همچنان زخمى رسيده است .

آورده اند معلوم دارد و از شما گواهانى گيرد و خدا ستمكاران را دوست ندارد و تا خدا كسانى را كه ايمان آورده اند پاك و ناب گرداند و كافران رانابود سازد.
مى ورزند)).
((براى اين است كه خدا آنچه را در سينه هايتان داريد بيازمايد و آنچه را در سينه هايتان است پاك و خالص گرداند و خدا به راز سينه ها آگاه است )).
((آيـا پـنداشته ايد كه به خود واگذار مى شويد بى آن كه خدا كسانى از شما را كه جهاد مى كنند و جـز خـدا و پـيـامـبرش و مؤمنان همدمى نمى گيرند, معلوم دارد؟
و خدا به آنچه مى كنيد آگاه است )).
((و البته شما را مى آزماييم تا مجاهدان و صابرانتان را بشناسيم و گزارشهاى [ مربوط به ] شما را بررسى كنيم )).
((اگـر خـدا مـى خواست هر آينه از آنان انتقام مى گرفت ولى خواست تا شما را به وسيله يكديگر بيازمايد)).
((همان كه مرگ و زندگى را بيافريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نكوكارتريد)).
((مـا هـر چـه را بـر روى زمـيـن اسـت زيـنـت آن قـرار داديم تا آنـان را بيازماييم كه كدامشان نيكوكارترند)).
((اوسـت آن كـه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد و عرشش بر آب بود, تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما نكوكارتر است )).
ـ امام على (ع ) : خداى تعالى درون مردمان را آشكار ساخت نه اين كه از رازهاى نهفته و درونهاى پوشيده شان آگاه نبود بلكه تا آنان را بيازمايد كه كدام يك بهتر عمل مى كنند.
كيفر (كار بد).
ـ در باره آيه ((همانا داراييها و فرزندانتان مايه آزمايشند)) ـ : معناى اين آيه آن است كه خداى پاك بـندگان خود رابه وسيله ثروت و فرزند مى آزمايد تا معلوم شود چه كسى از روزى خود ناخشنود است و چه كسى به بهره خودراضى .

سزاوار آنست , پديدار شود.
ـ در دگرگونيهاى زمانه است كه گوهر مردان شناخته مى شود و روزگار انديشه هاى نهفته را براى تو آشكارمى سازد.
ـ امـام رضـا (ع ) : در تـفـسير آيه ((تا شما را بيازمايد كه كدام يك نكوكارتريد)) ـ : خداى عزوجل بندگان خود را آفريدتا, به وسيله نهادن طاعت و عبادت خود بر دوش آنان ايشان را بيازمايد و اين كا را از باب امتحان و تجربه (براى خود) نكرد, زيرااو همواره به همه چيز آگاه است .

ـ امام حسين (ع ) ـ در راه رفتن به كربلا ـ : براستى كه مردمان بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنهاست و تا براى آنها وسيله زندگى است آن را مى چرخانند و چون به بوته آزمايش گذاشته شوند آن گاه دينداران كم اند.
ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در آزمـودن فرشتگان با سجده كردن بر آدم ـ : اگر خدا مى خواست آدم را از نورى خيره كننده ...بيافريند بيگمان مى توانست چنين كند و اگر چنين مى كرد گردنها در برابر او فـرود مـى آمد و كار آزمايش برفرشتگان آسان مى شد, ليك خداى سبحان آفريدگان خود را به چـيـزهـايى كه اصل آن را نمى دانند مى آزمايد تافرمانبردار را از نافرمان جدا سازد و خصلت خود بزرگ بينى را از آنان بزدايد)).
ـ هر چه امتحان و آزمايش بزرگتر باشد ثواب و پاداش فراوانتر است .

زمـان آدم صـلـوات اللّه عـلـيـه تـا آخـريـن نفر از مردم اين جهان , با سنگهايى كه زيان و سودى نمى رسانند و نمى توانندببينند و بشنوند, آزمود و آن سنگها را خانه با حرمت خود ساخت , خانه اى كـه بـراى مـردم بـر پا گردانيد...؟
! .
اما خداوند بندگانش را با انواع سختيها مى آزمايد و با رنج و كـوشـشهاى گوناگون به بندگى وادارشان مى كند و با انواع نا خوشايندها امتحانشان مى كند تا خـود بـزرگ بـينى را از دلهايشان بيرون كند و فروتنى را در جانهاشان جاى دهد واين را درهايى قرار دهد گشوده به سوى فضل و بخشش خود و وسايلى آماده براى گذشت و آمرزش خويش .

ـ همانا شما درهم آميخته و غربال خواهيد شد تا آن كه پايين است به رو آيد و آن كه بالاست به زير رود و آنان كه واپس مانده اند پيش برانند و آنان كه پيش افتاده اند واپس مانند.
ـ بـه ثـروت و رفاه دل شاد مكن و از تهيدستى و گرفتارى اندوه به دل راه مده , زيرا طلا با آتش گداخته و ناب مى شود و مؤمن با بلا و گرفتارى .

سختى آزمايش مؤمن .

قرآن .

((آيا پنداشتيد كه به بهشت خواهيد رفت , حال آن كه هنوزمانند آنچه بر سر پيشينيان شما آمده بر شما نگذشته است .

بودند گفتند: پس پيروزى خدا كى خواهد رسيد؟
هشدار, كه پيروزى خدا نزديك است )).
ـ امام صادق (ع ) : پيامبران بيش از همه سختى بلا را مى چشند, پس از آنها جانشينان و پيروانشان و سپس به ترتيب كسانى كه نزد خدا مقامى ارجمندتر دارند.
ـ امام على (ع ) : بلا به مؤمن پرهيزكار زودتر مى رسد تا آب باران (از فراز تپه ) به شيب زمين .

ـ امام صادق (ع ) : دنيا زندان مؤمن است , از كدام زندان خيرى مى رسد؟
.
ـ اهـل حـق هـمـيشه در سختى بوده اند, اما بدانيد كه دوره اين سختى كوتاه است و سرانجامش آسايشى طولانى است .

ـ امام سجاد (ع ) : هيچ مؤمنى نيست كه در دولت باطل رفاه و آسايشى به او رسد مگر آن كه پيش از مردن به بدن يا مالش آزمايش شود, تا بهره اش دردولت حق فراهم آيد.
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : مؤمن با پنج سختى دست به گريبان است : مؤمنى ديگر كه به او حسادت مى ورزد, منافقى كه اورا دشمن مى دارد, كافرى كه با او مى جنگد, نفسى كه با او كشمكش دارد و شيطانى كه درصدد گمراه كردن اوست .

ـ پـيـش از شما مرد را مى گرفتند و زمين را مى كندند و او را در گودال مى گذاشتند و با اره از فرق سر به دو نيمش مى كردند و با اين همه از دين خود دست بر نمى داشت .

شـانـه هـاى آهـنـى گـوشت بدنش را تا استخوان و عصب مى كندند و اين همه او را از دينش باز نمى داشت .

ـ امـام سـجاد (ع ): چرا چشم مى دوزيد؟
آيا در امان نيستيد؟
پيش از شما كسانى بودند كه حال و روز شما را داشتند, دستگير مى شدند و دست و پايشان قطع مى شد و به دار آويخته مى گشتند.
ـ امام صادق (ع ) ـ در تفسير آيه ((و در كتاب از اسماعيل ياد كن ...)) ـ : خداوند قوم اسماعيل را بر او مسلط كرد وآنها پوست سر و صورتش را كندند .. .
و اين اسماعيل آن اسماعيل پسر ابراهيم نيست .
ـ پيش از شما مردمى بودند كه كشته مى شدند, سوخته مى شدند, اره اره مى شدند و زمين با همه فراخى بر آنان تنگ مى گشت ولى هيچ يك از اينها آنان را از عقيده شان , همان كه شما هم داريد, رويگردان نمى كرد.
سـتـمـى كرده و نه آزارى رسانده بودند كه سزاوار اين كيفرها باشند بلكه تنها بدين سبب از آنان انتقام مى كشيدند كه به خداى توانا و ستوده ايمان داشتند.
زمان خود صبورى ورزيد تا به پاى آنها برسيد.
ـ امام باقر (ع ) : خداوند پيامبرى حبشى براى قوم خودش برانگيخت .

گشتند.
آيين ماست به كنارى رود و هر كه پيرو دين اين پيامبر است خود را به آتش زند.
همراه كودك خود جلو آمد اما از آتش ترسيد.
افكند.

آزمايش مؤمن به انواع بلاها.

ـ از امـام صـادق (ع ) پرسيده شد: آيا مؤمن به جذام و پيسى و امثال آن مبتلا مى شود؟
فرمود: مگر بلا جز براى مؤمن نوشته و مقدر شده است ؟
!.
ـ امـام بـاقر (ع ) ـ در پاسخ به اين سؤال سدير كه : آيا خداوند مؤمن را مبتلا مى كند؟
ـ : مگر كسى جـز مـؤمـن دچـار بلامى شود؟
حتى صاحب ياسين (حبيب نجار كه داستانش در سوره يس آمده است ) كه گفت : كاش قوم من بدانند,مكنع بود.
ـ مؤمن به هر بلايى آزموده و گرفتار مى شود و به هر مرگى مى ميرد, اما خودكشى نمى كند.

نقش اعمال بد در پيش آمدن بلا.

قرآن .

((و هر مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خودشماست و [ خدا ] از بسيارى در مى گذرد)).
((آيـا هـنـگـامـى كه [ در احد ] آسيبى به شما رسيد كه شما خود دو برابر آن را [ در بدر ] رسانده بوديد, گفتيد: اين آسيب از كجا رسيد؟
بگو: آن از جانب خودتان است .

((بـه سـبـب آنـچه دستهاى مردم فراهم آورده , فساد در خشكى و دريا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از آنچه را كرده اند بچشاند, باشد كه بازگردند)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : خداى تعالى به ايوب وحى فرمود: آيا مى دانى گناه تو نزد من چه بود كه بلا به تو رسيد؟
عرض كرد: خير, فرمود: تو نزد فرعون رفتى و دو كلمه با ملايمت و نرمى گفتى .

ـ به آدمى جز دست او خيانت نكند.

كسى كه دچار بلا نشود مبغوض خداست .

قرآن .

((و اگر نه آن بود كه همه مردم [ در انكار خدا ] يك امت مى شدند سقفهاى خانه هاى كسانى را كه به خداى رحمان كفر مى ورزند از نقره مى كرديم و بر آنها نردبامهايى مى نهاديم تا بر آن بالا روند.
خانه هايشان نيز درهايى از نقره مى كرديم وتختهايى كه برآنهاتكيه زنند)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : خداوند آدم شيطان صفت را كه بلاى جسمى و مالى نمى بيند دشمن دارد.
ـ امام على (ع ) : خداوند به كسى كه او را در جان و مال وى نصيب و بهره اى نيست احتياجى ندارد .

ـ امام سجاد (ع ) : من خوش ندارم كه آدمى در دنيا در عافيت باشد و هيچ مصيبتى به او نرسد.
ـ امام على (ع ) : عافيت و سلامتى , خود, درد است .

ـ امـام صـادق (ع ) : خداوند عزوجل فرموده است : اگر بنده مؤمن من به دل نمى گرفت هر آينه سر كافر را دستارى آهنى مى بستم تا هرگز سر درد نگيرد.
ـ امـام سـجـاد (ع ) ـ دربـاره آيـه ((اگـر نه آن بود كه همه مردم يك امت مى شدند...)) : مقصود خداوند از اين آيه امت محمد است كه به يك دين (ديگر) در آيندو همگى كافر شوند.
ـ امام صادق (ع ) ـ در تفسير همين آيه ـ : اگر خدا چنين مى كرد هيچ كس ايمان نمى آورد.
توانگران و تهيدستان قرار داد و در ميان كافران نيز توانگرانى و تهيدستانى .

بيازمود.

نعمت بلا.

ـ امـام كـاظـم (ع ) : شـمـا هرگز مؤمن نباشيدمگر آن كه بلا را نعمت شماريد و آسايش و رفاه را مصيبت , زيرا صبر بر بلا و گرفتارى ارزشمندتر است ازغفلت در هنگام آسايش و خوشى .

ـ پيامبر خدا (ص ) : آن گاه مؤمن باشى كه بلا و گرفتارى را نعمت شمارى و آسايش و خوشى را رنج و محنت , زيرابلاى دنيا نعمت آخرت است و آسايش و خوشى دنيا مايه رنج و محنت در آخرت .

ـ امـام عـسـكـرى (ع ) : هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است .

ـ امام على (ع ) : هرگاه ديدى پروردگارت بلا از پى بلا بر تو نازل مى كند سپاسگزار او باش .

پروردگارت پياپى به تو مى رسد از او بر حذر باش .

ـ امـام صـادق (ع ) : مـصـيـبتها هديه ها و بخششهايى هستند از سوى خداوند و فقر در خزانه خدا نگهدارى مى شود (آن را جز به بندگان خاصش ندهد).
ـ پيامبر خدا (ص ) : همچنان كه مرد خانه با خوراكيهاى نوبر, خانواده خود را مى نوازد خداوند نيز بنده مؤمن خود رابا انواع بلاها مى نوازد.
ـ امـام بـاقر (ع ) : همچنان كه مرد خانه با آوردن هديه از سفر خانواده خود را مى نوازد خداوند نيز مؤمن را با بلا وسختى نوازش مى دهد.

ارج نهادن به مؤمن به وسيله بلا.

ـ امـام صـادق (ع ) : بـلا و گـرفـتـارى بـراى مؤمن زيور است و براى آنكه خرد ورزد كرامت , زيرا گرفتار بلا شدن و شكيبايى و پايدارى كردن در برابر آن ايمان را استوار مى گرداند.
ـ خـداى تـعـالـى هـيچ بنده اى را, از آدم تا محمد (ص ) , نستود مگر پس از آن كه وى را دچار بلا ساخت و او در آن بلاحق بندگى را ادا كرد.
ـ هـمـانـا بـلايـاى خداوند آكنده از كرامتهاى جاودانه اوست و رنج و محنتهايش , اگر چه پس از مدتى , خشنودى وقرب او را به بار مى آورد.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : خداوند بنده مؤمن خود را با بلا و گرفتارى تغذيه مى كند, همچنان كه مادر فرزند خود را با شير.
ـ بنده اى نزد خدا گرامى نشد مگر آن كه بلا و گرفتارى او فزونى يافت .

ـ هرگاه خداوند خير و خوبى مردمى را بخواهد آنان را مبتلا مى كند.
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداى عـزوجـل در روى زمين بندگانى دارد ناب و خالص كه هيچ تحفه و هـديه اى از آسمان به زمين نمى فرستد مگر اين كه آن تحفه را نصيب ديگران مى كند و هيچ بلايى نمى فرستد مگر اين كه آن را متوجه ايشان مى گرداند.

بلا و بيدار شدن از خواب غفلت .

قرآن .

((قوم فرعون را به قحط و نقصان محصول مبتلا كرده بوديم شايد پند گيرند)).
((آيـا نـمـى بـيـنـنـد كه در هر سال يك يا دوبار آزمايش مى شوند؟
ولى نه توبه مى كنند و نه پند مى گيرند)).
((هـر آيـنـه عـذاب كـمـتـر [ دنـيـا ] را پـيش از آن عذاب بزرگتر, به ايشان بچشانيم , باشد كه بازگردند)).
ـ امـام عـلـى (ع ) : هـرگـاه ديدى خداى پاك پياپى بر تو بلا نازل مى كند بدان كه تو را (از خواب غفلت ) بيدار كرده است .

گناه مى كنى , پياپى به تو نعمت مى دهد بدان كه اين دامى است براى غافلگير كردن تو.
ـ امـام صـادق (ع ) : مـؤمـن چـهـل شـب را سـپرى نمى كند جز آن كه پيشامدى برايش شود كه غمگينش سازد تا بدان وسيله متنبه گردد.
ـ هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهدو او گناهى ورزد در پى آن گناه به مصيبتى گرفتارش سازد تا او را به ياد استغفار اندازد.
شر و بدى خواهد واو گناهى ورزد در پى آن بدو نعمتى بخشد تا آمرزش خواهى را از يادش ببرد و آن گناه را ادامه دهد.
است فرموده خداى عزوجل كه : ((از راهى كه خود نمى دانند بتدريج آنان را فرو مى گيريم )) يعنى به وسيله دادن نعمت در هنگامى كه گناه مى ورزند.
ـ هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه هر چهل روز يك بار به وسيله بلا و گرفتارى متنبه مى شود.
مى رسد يا به فرزندش يا به خودش كه پاداش آن را مى بيند و يا اندوهى به او مى رسد كه نمى داند از كجا رسيده است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : اگر سه چيز در آدمى نبود هرگز سر فرود نمى آورد: بيمارى , مرگ و فقر.
ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در هـنـگـام بـيـرون رفتن براى طلب باران ـ : هرگاه بندگان خدا گناه و بـدكردارى كنند خداوند آنان رابه كاهش محصولات و بازداشت بركات و بستن در گنجينه هاى خـيـر مبتلا مى سازد تا توبه گر توبه كند و گنهكار دل ازگناه بركند و پند گيرنده پند پذيرد و نهى شده (از گناه ) باز ايستد.

زدوده شدن گناهان به وسيله بلا.

ـ امـام عـلـى (ع ) : سـپـاس و ستايش خدايى راكه رنج و گرفتارى پيروان ما را مايه زدوده شدن گناهان آنان در دنيا قرار داد تا با اين رنجها و بلاها طاعاتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.
ـ مـى خواهيد به شما بگويم كه بهترين آيه در كتاب خداى عزوجل كدام است ؟
پيامبر خدا(ص ) به ما فرمود آيه ((هر مصيبتى كه به شما مى رسد دستاوردخود شماست )).
دهـد و از آنـچـه در دنـيـا عفو و گذشت كرده است (در آخرت ) در عفو خود تجديد نظر كند (و بنده اى را كه در دنيابخشيده است در آخرت عذاب دهد).
ـ هـرگـاه خـداونـد بـنـده مـؤمـنى را در اين دنيا كيفر دهد بردبارتر و ارجمندتر و بخشنده تر و بزرگوارتر از آن است كه روز قيامت نيز كيفرش رساند.
ـ امام باقر (ع ) : هرگاه خداى تعالى بر آن شود تا بنده اى را گرامى دارد و آن بنده گناهى كرده باشد او را به بيمارى مبتلا گرداند, اگر چنين نكرد به فقر ونيازمندى دچارش سازد و اگر اين را هم نكرد هنگام جان كندن بر او سخت گيرد.
بـيمقدار سازد و او كارى نيك نزد خدا داشته باشد, تن سالم به او دهد, اگر چنين نكرد زندگيش را فراخ و مرفه گرداندو اگر اين را هم نكرد مرگ را بر او آسان سازد.
ـ يـونـس بن يعقوب از امام صادق (ع ) شنيد كه مى فرمود: ملعون است ملعون است هر آن تنى كه هر چهل روز يك بار بلا نبيند.
است ؟
! فرمود: ملعون است .

برداشتن , سيلى خوردن , زمين خوردن , گرفتارى , پاره شدن بند كفش و امثال اينها همه بلاست .

اى يـونـس ! مؤمن نزد خداى تعالى ارجمندتر از آن است كه چهل روز بر او بگذرد و خداوند در آن مدت گناهانش راپاك نكند, گرچه با رسيدن اندوهى به او كه خود نمى داند علتش چيست .

جلو خود مى گذارد و آنها را وزن مى كند مى بيند كم است و غمگين مى شود [ دوباره آنها را وزن مى كند ] مى بينددرست است .

بلا نشانه محبت خداى سبحان است .

ـ سدير در حضور امام صادق (ع ) بود, آن حضرت فرمود: خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا فرو مى برد.
با بلا سپرى مى كنيم .

ـ امام باقر (ع ) : هرگاه خداى تبارك و تعالى بنده اى را دوست داشته باشد او را در غرقاب بلا فرو مى برد و باران بلابر سر او مى باراند و چون او را بخواند, فرمايد: لبيك بنده من .

آن را براى تو مى اندوزم و آنچه برايت بيندوزم تو را بهتر است .

ـ امام صادق (ع ) : هرگاه خداوند مردمى يا بنده اى را دوست بدارد بر سر او بلا مى ريزد و از غمى به در نمى آيد مگرآن كه در غمى ديگر فرو مى افتد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هرگاه خدا بنده اى را دوست بدارد مبتلايش گرداند و چون فراوان دوستش بدارد او را از آن خود كند.

بلا به فراخور ايمان است .

ـ امـام صـادق (ع ) : مـؤمـن مانند پله ترازوست كه هر چه بر ايمانش افزوده شود بلا و گرفتاريش فزونى گيرد.
ـ در كتاب على (ع ) آمده است : همانا مؤمن به فراخور كارهاى نيكش بلا مى بيند.
كـردارش نـيكو باشد بلايش سخت است , زيرا خداى عزوجل دنيا را پاداش مؤمن و كيفر كافر قرار نداده است .

كه دينش سست و كردارش ضعيف باشد بلايش اندك است .

ـ امام باقر (ع ) : مؤمن در دنيا به اندازه دينداريش ـ يا فرمود ـ به فراخور دينداريش مبتلا مى شود.
ـ هر چه برايمان بنده افزوده شود زندگى بر او سخت تر و تنگتر شود.
ـ مـردى بـه امام باقر (ع ) عرض كرد: به خدا قسم من شما خاندان را دوست دارم ,حضرت فرمود: پـس , بـلا را رداى خـود گـردان , زيـرا سوگند به خدا كه بلا به سوى ما و شيعيان ما مى شتابد , شتابنده تراز سيل در دره .

ـ امـام كـاظم (ع ) : مؤمن به دو پله ترازو مى ماند كه هر چه بر ايمان او افزوده شود بلايش فزونى مى گيرد تا با دامنى پاك از گناه خداى عزوجل را ديدار كند.
ـ امام باقر (ع ) : انسان به فراخور خدا دوستيش بلا مى بيند.
ـ امـام صـادق (ع ) : پـيـامـبـرى نـزد قـوم خـود مـى آمـد و آنـان را بـه فـرمانبرى از خدا فرمان مى دادوبه يكتاپرستى فرامى خواند و سرپناهى كه شب را در آن بگذراند نداشت .

نمى دادند و او را مى كشتند.
مبتلا مى كند.
ـ از سـخـنان مردى كه در صفين على (ع ) را به پايدارى در پيكار با دشمنان خدا تشويق مى كرد: احدى را سراغ ندارم كه در راه خدا بلاكش تر از تو و ثواب و منزلتش نزد خدا بيشتر باشد.
دوست بشتابى .

آويـخـتـند .. .
امام (ع ) فرمود: اين شمعون وصى عيسى است .
خداوند او را فرستاده است تا مرا در پيكار با دشمنانش به پايدارى فراخواند.

بلا و رسيدن به كمال .

ـ امام على (ع ) : بلا براى ستمگر تاديب است و براى مؤمن امتحان و براى پيامبران مقام و درجه .

ـ هـنگامى كه على بن الحسين (ع ) نزد يزيد بن معاويه برده شد و در برابر او ايستاد, يزيد ـ نفرين خدا بر او ـ گفت :((هر مصيبتى به شما مى رسد دستاورد خود شماست )).
عـلى بن الحسين (ع ) فرمود: اين آيه درباره مانيست بلكه اين سخن خداى عزوجل درباره ماست كـه : ((هيچ مصيبتى به مال يا جانتان نرسد مگر پيش از آن كه بيافرينيمش , در كتابى نوشته شده است )).
ـ در دعاى ندبه آمده است : خدايا! تو را مى ستاييم براى آنچه بر اولياى خود, همانان كه براى خود و ديـنت برگزيده اى , مقدر كرده اى , چه نعمت فراوان و پايدار برايشان فراهم آورده اى , نعمتى كه زوال نپذيرد و به سر نيايد.
ـ امـام صـادق (ع ) ـ در پـاسخ به پرسش از آيه ((هر مصيبتى به شما مى رسد ...)) ـ : آيا مى پندارى آنچه بر سر على وخاندان او آمد دستاورد خودشان بود؟
حالى كه آنان پاك ومعصوم بودند.
مى كرد.
.

بلا مايه عشق به ديدار خداى سبحان است .

ـ پـيامبر خدا (ص ) : جبرئيل (ع ) در نيكوترين چهره بر من فرود آمد و گفت : اى محمد! حق تو را درود مـى فـرسـتد و مى فرمايد: من به دنيا وحى كردم كه براى اوليا ودوستان من تلخ و ناگوار و تـنگ و سخت باش تا عاشق ديدار من شوند و براى دشمنان من آسان و سهل و گوار باش تا ديدار مرا ناخوش دارند, زيرا من دنيا را زندان دوستان خود و بهشت دشمنانم قرار دادم .

ـ خداى عزوجل مى فرمايد: اى دنيا! با بلاهاى گوناگون به كام بنده مؤمن من تلخ شو و زندگى را بر او تنگ گير و به كامش شيرين ميا تا [ مبادا ] به تو تكيه كند.

درجاتى كه بنده با بلا به آنها مى رسد.

ـ امـام صادق (ع ) : همانا در بهشت منزلتى است , هيچ بنده اى بدان نرسد مگر با بلايى كه (در دنيا) به بدنش رسد.
ـ بـنـده را نـزد خـدا مـقـام و مـنزلتى استكه بدان نرسد مگر با يكى از اين دو: از بين رفتن مال و دارايى اش يا رسيدن بلايى به جسمش .

ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : خداوند براى انسان مقام و منزلتى در نظر گرفته است كه او با كرده خود بدان نمى رسد تا آن كه در بدن خود به بلايى گرفتار شود و بدين وسيله به آن مقام رسد.
ـ بـراى بـنـده در بـهـشـت مقام و جايگاهى است كه به وسيله هيچ بلايى به آن دست نمى يابد تا مرگش در رسد وهنگام مرگ بر او سخت گرفته مى شود و بدين سان به آن جايگاه دست مى يابد.

نكوهش بلاخواهى .

ـ بـه امـام صادق (ع ) عرض شد: ازابوذر(ره ) نقل مى شود كه گفته است : مردم از سه چيز بدشان مى آيد ولى من آنها را دوست دارم : مرگ را دوست دارم , فقر را دوست دارم , بلا را دوست دارم .

است : مرگ در راه طاعت خدا را خوشتر دارم از زندگى همراه با معصيت خدا و فقر در راه طاعت خـدا را دوسـت تردارم تا ثروت همراه با نافرمانى خدا و بلا و سختى ديدن در راه طاعت خدا برايم خوشايندتر است از سلامتى وعافيت همراه با معصيت خدا.

حالت مؤمن در هنگام بلا.

ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در وصف مؤمنان ـ : درسختيها و گرفتاريها بدانگونه اند كه در حال آسايش و خوشى .

مبتلا شدن مؤمن به سود اوست .

ـ امـام صـادق (ع ) ـ از وحـيهاى خدا به موسى (ع ) ـ : آفريده اى نيافريده ام كه نزد من محبوبتر از بنده مؤمنم باشد.
است , از او مى گيرم و محرومش مى سازم چون برايش بهتر است .

نعمتهايم سپاسگزار و از حكم و قضاى من خشنود تا او را در شمار بندگان صديق خود نويسم .

ـ امـام باقر (ع ) : مرا چه باك كه فقير باشم يا بيمار و يا ثروتمند, زيرا خداى تعالى مى فرمايد: من با مؤمن كارى نمى كنم جز اين كه آن كار برايش بهتر وسودمندتر است .

سخت ترين آزمايش بندگان .

ـ امام صادق (ع ) : خداوند بندگان را به چيزى سخت تر از بذل و بخشش مال نيازموده است .

ـ امام على (ع ) : خداوند هيچ كس را به چيزى همچون مهلت دادن به او نيازموده است .

ـ مؤمن به چيزى سخت تر از نداشتن سه خصلت امتحان نشود, عرض شد: آن سه كدامند؟
فرمود: كـمـك مالى (به برادران خود) با هر چه دارد, انصاف داشتن و به مردم حق دادن و ياد خدا در هر حال .

سـبحان اللّه و الحمدللّه نيست بلكه به ياد خدا بودن در آنچه برايش حلال كرده و به ياد خدا بودن در مواردى كه بر اوحرام كرده , است .

سخت ترين بلاها.

ـ پيامبر خدا (ص ) : خداوند از مؤمن بر چهار بلا پيمان گرفته است : سخت ترين آنها برايش مؤمنى اسـت كـه هـمـعـقيده او باشد و با اين حال بر وى حسادت ورزد , يا منافقى كه رد پاى او را دنبال كند ((2)) , يا شياطنى كه درصدد گمراه كردنش باشند, يا كافرى كه جهاد كردن با وى را بر خود لازم بداند (زيرا در اين صورت آن كافر به هرطريقى سعى مى كند به او آسيب برساند), با اين همه آيا مؤمنى باقى مى ماند؟
!.
ـ امام على (ع ) : بينوايى بلاست و بدتر از بينوايى بيمارى تن است و از آن بدتر بيمارى دل است .

ـ امـام صـادق (ع ) : سـه چـيز است كه هر كس به يكى از آنها گرفتار شود آرزوى مرگ كند: فقر پياپى , محروميت رسوا و دشمن چيره .

ـ سـه چـيـز است كه هر كس به يكى از آنها گرفتار آيد آسيمه سر شود: نعمت از دست رفته , زن بدكار و داغ عزيز.
ـ امام على (ع ) : بزرگترين بلا فقر نفس است .

فرج بعد از شدت .

ـ پيامبر خدا (ص ) : دشوارترين امور,نزديكترين آنها به گشايش است .

ـ امام على (ع ) : با لبريز شدن بلا گشايش حاصل مى شود.
ـ امام صادق (ع ) : هرگاه بلا روى بلا بيايد, از بلا رهايى حاصل آيد.

دعا به هنگام بلا.

قرآن .

((آنان كه چون مصيبتى به ايشان در رسد گويند: ما از خداييم و به سوى او باز مى رويم )).
ـ خداوند به موسى (ع ) وحى فرمود: اى موسى ! .. .
مرا در برابر سختيها سپر كن و در مقابل بلاها و مصيبتها دژ خودقرار ده .

ـ امـام عـلـى (ع ) : در هـنـگام هر سختى و مشكلى بگو: ((نيرو و قدرتى جز با خداى والا و بزرگ نيست )) آن سختى ازميان مى رود.
ـ امـام رضا (ع ) : پدرم را در خواب ديدم فرمود: پسرم ! هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله ((يا رؤوف يا رحيم ))را فراوان بگو.

دعا در هنگام ديدن فرد بلا زده .

ـ پيامبر خدا (ص ) : هرگاه بلازدگانى را ديديد خدا را شكر كنيد اما نه چنان كه آنها بشنوند زيرا ناراحت مى شوند.
ـ امام باقر (ع ) : هرگاه بلازده اى را ديدى طورى كه او نشنود سه بار بگو: سپاس و ستايش خدايى را كه به بلاى توگرفتارم نكرد كه اگر مى خواست مى توانست چنين كند.
نگردد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگاه ديدى مردى به بلايى دچار است و خداوند به تو نعمت ارزانى داشته بگو: خدايا! مسخره نمى كنم و به خود نمى بالم اما تو را به سبب نعمتهاى بزرگى كه بمن داده اى سپاس مى گويم .

براى چه بلا ديده اى بايد دلسوزى كرد؟
.

ـ امـام عـلـى (ع ) : اگـر كسى به سبب تو گرفتار درد و بلايى شده باشد بايد براى درمان درد او دلسوزى كنى .

بهتان .

بهتان .

قرآن .

((و كسانى كه مردان مؤمن و زنان مؤمن را بى آن كه گناهى كرده باشند مى آزارند بهتان و گناه آشكارى را به دوش مى كشند)).
((و هـر كـه خـود خـطا يا گناهى كند آن گاه بى گناهى را بدان متهم سازد هر آينه بار بهتان و گناهى آشكار را بر دوش خود كشيده است )).
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : هـر كس به مرد يا زن مؤمن بهتان زند يا درباره او چيزى بگويد كه از آن مبراست خداوند در روزرستاخيز وى را بر تلى از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره او برگردد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هركس به مرد يا زن مؤمن بهتان زند خداوند در روز رستاخيز او را در طينت خبال نگه دارد تاحرف خود را پس گيرد.
ابـن ابى يعفور مى گويد: عرض كردم : طينت خبال چيست ؟
فرمود: چرك و زردابه اى است كه از شرمگاه زنان فاحشه بيرون مى آيد.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : هر كس , براى آزردن مسلمانى , به او بهتان زند, خداوند روز قيامت وى را در ميان لجن زردابه دوزخيان نگه دارد تا زمانى كه ميان مردم داورى كند.
ـ امام على (ع ) : هيچ بى شرمى و وقاحتى چون بهتان زدن نيست .

ـ امـام سـجـاد (ع ) : هـر كس به مردم عيبى را نسبت دهد كه دارند مردم به او عيبى را كه ندارد نسبت دهند.

بهتان زدن به بى گناه .

ـ امام صادق (ع ) ـ به نقل از حكيمى ـ :بهتان زدن به آدم بيگناه سنگين تر از كوههاى استوار است .

ـ امام على (ع ) : بهتان زدن به آدم بيگناه بزرگتر از آسمان است .

مباهله .

مباهله (يكديگر را نفرين كردن ).

قرآن .

((از آن پـس كـه بـه آگـاهى رسيده اى , هر كس كه درباره او[ عيسى (ع ) ] با تو مجادله كند بگو: بياييد تا فراخوانيم پسرانمان و پسرانتان را, زنانمان و زنانتان را, خودمان و خودتان را.
و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم )).
ـ امـام صـادق (ع ) ـ بـه ابـوالـعـباس درباره مباهله ـ : پنجه ات را در پنجه او مى گذارى آن گاه مى گويى : ((خدايا ! اگرفلانى حقى را انكار يا به باطلى اقرار كرده او را به بلايى آسمانى يا عذابى از جانب خودت گرفتار كن )).
را نفرين كن .

ـ امام باقر (ع ) : زمان مباهله از طلوع فجر تا طلوع خورشيد است .

ـ پيامبر خدا (ص ) : وقتى آيه مباهله : ((بياييد ما فرزندانمان و شما فرزندانتان .. .
را حاضر آوريم )) نـازل شـد پـيـامـبرخدا (ص ) دست على و فاطمه و حسن و حسين (ع ) را گرفت و فرمود: اينان خانواده منند.
ـ امام صادق (ع ) ـ نصاراى نجران به همراه رئيس و نايب و .. .
ـ نزد پيامبر خدا (ص ) آمدند و عرض كـردنـد: مـا را بـه چه دعوت مى كنى ؟
فرمود: به اين كه شهادت دهيد خدايى جز اللّه نيست و من فـرسـتاده خدايم و عيسى بنده اى مخلوق كه مى خورد و مى آشامد و صحبت مى كند .. .
پيامبر خدا (ص ) فـرمـود: پس با من مباهله كنيد .
اگر من راستگو باشم لعن ونفرين شما را مى گيرد و اگر دروغگو باشم لعن ونفرين مرا مى گيرد.
گذاشتند.
وقتى به خانه هاى خود برگشتند بزرگانشان گفتند: اگر با قوم خود به مباهله آمد با او مباهله مى كنيم زيرا در اين صورت او پيامبر نيست اما اگر فقط با خانواداش براى مباهله آمد با او مباهله نمى كنيم , چون اگر خانواده اش را به خطر انداخت حتما راست مى گويد.
حسن و حسين را همراه خود آورده است .

معاف بدار.
خدا بر اساس پرداخت جزيه با ايشان صلح كرد وآنها رفتند.
ـ مـسلم و ترمذى و ابن منذر و حاكم و بيهقى در سنن خود از سعد بن ابى وقاص روايت كرده اند كه گفت : وقتى آيه ((بگو: بياييد حاضر آوريم ...)) نازل شدپيامبر خدا(ص ) على و فاطمه و حسن و حسين را جمع كرد و فرمود: بار خدايا! اينان خانواده من هستند.
بيعت .

بيعت .

قرآن .

((آنان كه با تو بيعت مى كنند جز اين نيست كه با خدابيعت مى كنند.
كند به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى دهد)).
((خـدا از مـؤمـنـان آنـهـنگام كه در زير درخت با تو بيعت كردند خشنود گشت و دانست كه در دلهايشان چه مى گذرد.
فتحى نزديك پاداششان داد)).