آفت هاى
گفتمان
پيروى از گمان
قرآن
و ايشان را به اين [كار] ، معرفتى نيست . جُز گمانِ [خود] را پيروى نمى
كنند و در واقع ، گمان در [وصول به] حقيقت ، هيچ سودى نمى رساند .
و گفتند : غير از زندگانى دنياى ما [چيز ديگرى] نيست . مى ميريم و زنده مى
شويم ، و مارا جز طبيعت ، هلاك نمى كند» ؛ و[لى] به اين [مطلب] ، هيچ دانشى
ندارند [و] جز [طريق] گمان نمى سپُرند .
و آسمان و زمين را كه ميان اين دو است ، به باطل نيافريديم . اين ، گمان
كسانى است كه كافر شده [و حق پوشى] كرده اند . پس واى از آن آتش بر كسانى
كه كافر شده اند .
و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سرزمين] هستند ، پيروى كنى ، تو را از راه
خدا گمراه مى كنند . آنان ، جز از گمانِ [خود] پيروى نمى كنند و جز به حدس
و تخمين نمى پردازند .
بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأويل آن بر
ايشان نيامده است . كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند ، همين گونه
[پيامبرانشان را] تكذيب كردند . پس بنگر كه فرجام ستمگران ، چگونه بوده است
.
آن گاه كه آن [بهتان] را از زبان يكديگر مى گرفتيد و با زبان هاى خود ،
چيزى را كه بدان علم نداشتيد ، مى گفتيد و مى پنداشتيد كه كارى سهل و ساده
است ، با اين كه آن [امر] نزد خدا بزرگ بود .
چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن؛ زيرا گوش و چشم و قلب ، همه مورد
پرسش واقع خواهند شد .
هواهاى نفسانى
قرآن
به من خبر دهيد از لات و عزّى و منات ، آن سومين ديگر . آيا [به
خيالتان براى شما پسر است و براى او دختر؟ در اين صورت ، اين تقسيم نادرستى
است . [اين بتان ، جز نام هايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كرده
ايد [و] خدا بر [حقيقت آنها هيچ دليلى نفرستاده است . [آنان ،] جز گمان و
آنچه را كه دلخواهشان است ، پيروى نمى كنند ، با آن كه قطعاً از جانب
پروردگارشان هدايت بر ايشان آمده است .
حديث
34 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله :
كسى كه تعصّب ورزد يا بر او تعصّب ورزيده شود ، بند ايمان را از گردن خويش
برداشته است .
35 .امام على عليه السّلام : نزديك ترين رأى ها به خردمندى ،
دورترين آنها از هواپرستى است .
36 .امام على عليه السّلام : بهترين ديدگاه ها دورترين آن از هواى
نفس و نزديك ترين آن به استوارى است .
37 .امام على عليه السّلام ـ در پاسخ زيد بن صوحان عبدى كه پرسيد
كدام مردم ، استواررأى ترند؟ ـ : آن كه [توجّه] مردم [به وى] ، خودپسندش
نسازد و دنيا با آرايشش گولش نزند .
38 .امام على عليه السّلام : لجبازى ، خِرَد را به زنجير كشد .
39 .امام على عليه السّلام : لجباز ، انديشه اى ندارد .
40 .امام على عليه السّلام : لجبازى ، انديشه را فاسد كند .
تقليد
قرآن
و چون به آنان گفته شود : «به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر[ش]
بياييد» ، مى گويند : «آنچه پدران خود را بر آن يافتيم ، ما را بس است» .
آيا هرچند پدرانشان چيزى ندانسته و هدايت نيافته بودند؟
و بدين گونه ، در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهنده اى نفرستاديم ، مگر آن كه
خوشگذرانان آن گفتند : «ما پدران خود را بر آيينى [و راهى يافته ايم و ما
از پىِ ايشان راهسپاريم» .
حديث
41 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله :
فرصت طلب نباشيد كه بگوييد : اگر مردم به ما نيكى كردند ، نيكى مى كنيم و
اگر ستم كردند ، ستم مى كنيم . خويش را چنان آماده كنيد كه اگر مردم نيكويى
كردند ، نيكى كنيد و اگر بدى كردند ، ستم نكنيد .
42 .امام على عليه السّلام : حقّ و باطل ، با مردمْ قابل شناسايى
نيست؛ بلكه بايد حق را بشناسيد تا اهل آن را بشناسيد ، و بايد باطل را
بشناسيد تا باطل پيشه را بشناسيد .
43 .امام على عليه السّلام : حق و باطل را با مردم نمى توان شناخت؛
امّا حق را با پيروى از كسانى كه حق پيشه اند ، بشناس و باطل را با دورى
گزيدن كسانى كه از آن دورى مى گزينند .
44 .امام صادق عليه السّلام ـ به يكى از ياران خود ـ : فرصت طلب
نباش كه بگويى من با مردم هستم و يكى از آنان به شمار مى آيم .
جدالگرى
قرآن
پس درباره ايشان ، جز به صورت ظاهرْ جدال مكن[1] و در مورد آنها از
هيچ كس جويا مشو .
حديث
45 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : جدالگرى
را رها كنيد؛ زيرا حكمت ، با جدل فهميده نمى شود و از فتنه اش ايمنى نيست .
46 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : بنده اى ايمانش كمال نمى گيرد
، جز آن كه جدالگرى را رها كند؛ گرچه بر حق باشد .
47 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : باپرواترين مردم ، كسى است كه
جدالگرى را گرچه برحق باشد ، رها كند .
48 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : سه چيز است كه هركس با داشتن
آن سه چيز خدا را ملاقات كند ، از هر درى كه بخواهد ، وارد بهشت مى شود :
كسى كه خوش اخلاق باشد؛ در آشكار و نهان از خدا بترسد؛ و جدالگرى را گرچه
بر حق باشد ، رها سازد .
49 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : اگر كسى جدالگرى را در صورتى
كه برحق باشد ، ترك كند ، خداوند ، خانه اى براى وى در بالاترين نقطه بهشت
خواهد ساخت ، و اگر كسى جدالگرى را در صورتى كه بر باطل است، ترك كند ،
خداوند، خانه اى در بيرون بهشت براى وى خواهد ساخت .
50 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : كسى كه دروغ را در صورتى كه بر
باطل است ، ترك كند ، براى وى كاخى در بيرون بهشت[2] ساخته خواهد شد ، و
كسى كه جدالگرى را ترك كند ، در حالى كه بر حق است ، در وسط بهشت ، كاخى
براى وى ساخته خواهد شد ، و كسى كه خوش اخلاق باشد ، كاخى در بالاى بهشت
برايش ساخته خواهد شد .
51 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : من ضامن خانه اى در اطراف بهشت
هستم ، براى كسى كه جدال را در حالى كه برحقّ است ، ترك كند ، و [ضامن]
خانه اى در وسط بهشت ، براى كسى كه دروغ [حتّى به] شوخى را ترك كند ، و
[ضامن ] خانه اى در بالاى بهشت ، براى كسى كه رفتارش نيكو باشد .
52 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : در جدال خيرى نيست؛ گرچه
درباره حق باشد .
53 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : از نشانه هاى فروتنى است :
خشنودى انسان به نشستن در پايين ترين مكان مجلس؛ سلام كردن به هركس كه با
وى رو به رو مى شود؛ و رها كردن جدال ، گرچه بر حق باشد .
54 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله ـ در توصيه به ابوذر ـ : عيبگير
، ستايشگر ، طعنه زن و جدالگر مباش .
55 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله : با برادرت جدالگر مباش ، وى را
دست مينداز و وعده اى مده كه خلاف آن رفتار كنى .
56 .البيان و التبيين : سائب بن صيفى خدمت پيامبر صلّى الله عليه و
آله رسيد و گفت : آيا مرا مى شناسى؟ رسول خدا فرمود : «چگونه شريكم را كه
مرا آزار نمى رساند و با من مجادله نمى كند ، نشناسم» .
57 .امام على عليه السّلام : با جدل ، محبّتى باقى نمى ماند .
58 .امام على عليه السّلام : با جدالگرى فراوان ، محبّتى نيست .
59 .امام على عليه السّلام : فراوانى جدالگرى ، سبب كينه توزى است .
60 .امام على عليه السّلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ : با آن
كه جدالگرى كردى ، دشمنى ورزيدى .
61 .امام على عليه السّلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ : آن كه
با تو جدال مى كند ، دشمنى[3] مى كند .
62 .امام على عليه السّلام : كسى كه جدالگرى اش فزونى يافت ، از
اشتباه ، ايمن نيست .
63 .امام على عليه السّلام : آن كه جدالگرى اش به باطل ْ فراوان
گردد ، نابينايى اش از حق ، پايدار ماند .
64 .امام على عليه السّلام ـ در وصيّت به كميل ـ : اى كميل ! از
جدالگرى برحذر باش؛ زيرا با جدالگرى ، نادانان را بر خويش تحريك مى كنى و
دوستى را فاسد مى سازى .
65 .امام على عليه السّلام : كسى كه بر آبروى خويش بخل ورزد ،
جدالگرى را رها كند .
66 .امام على عليه السّلام : جدالگرى بذر بدى هاست .
67 .امام على عليه السّلام : تمام بدى ها در لجبازى و بسيار جدالگرى
است .
68 .امام على عليه السّلام : شك ، چهار شاخه دارد : جدالگرى ، ترس ،
دودلى و تسليم . آن كه جدالگرى را عادت (روش) خويش قرار داد ، شامش پگاه
نخواهد شد و آن كه از فرارويش ترسيد ، عقبگرد خواهد كرد و آن كه در شبه ها
دودل گشت ، سُمِ شياطين ، لگدمالش خواهد كرد و آن كه تسليم بدبختى هاى دنيا
و آخرت گشت ، در هر دو به هلاكت خواهد رسيد .
69 .امام باقر عليه السّلام : معتكف ، بوى خوش نمى بويد ، از گل
لذّت نمى برد و جدل نمى كند .
70 .امام صادق عليه السّلام : هنگامى كه روزه هستى ، بايد گوش و
چشمت از حرام و زشتى روزه دار باشد و جدالگرى را رها كنى .
71 .امام صادق عليه السّلام : كيست كه در برابر چهار خانه در بهشت ،
چهار چيز را براى من متعهّد شود؟ ببخش و از نيازمندى نهراس؛ صلح را در جهان
گسترش بده؛ از جدالگرى ، حتى در صورت محق بودن ، دست بشوى ؛ و با مردم ،
منصف باش .
72 .امام صادق عليه السّلام : جدل نكن تا آبرويت نرود .
73 .امام صادق عليه السّلام : جدالگرى از چهار روى خارج نيست : يا
تو و همراهت درباره چيزى جدال مى كنيد كه هر دو مى دانيد ! در اين صورت ،
خيرخواهى را ترك كرده ، آبروريزى را پيشه ساخته ايد و دانش جدل را تباه
ساخته ايد؛ يا آن كه هيچ كدام نمى دانيد . بنابراين ، نادانى را آشكار
نموده ايد و از روى نادانى دشمنى ورزيده ايد؛ و يا آن كه تو تنها مى دانى .
در اين صورت ، با جستجوى لغزش دوستت ، به وى ستم روا داشته اى؛ يا آن كه
دوست تو تنها مى داند . در اين صورت ، حرمت وى را زيرپا گذاشته ، وى را در
جايگاه واقعى اش قرار نداده اى.
و همه اينها ناممكن است . بنابراين ، اگر كسى انصاف به خرج دهد و حق را
بپذيرد و جدالگرى را رها كند ، ايمانش را استوار و دينش را نيكو و خردش را
پاس داشته است .
74 .امام صادق عليه السّلام : مؤمن ، مدارا كند و جدل نورزد .
75 .امام صادق عليه السّلام ـ در وصيّتش به مؤمن الطاق ـ : از
جدالگرى برحذر باش؛ چرا كه اعمال تو را نابود مى كند . از جدل برحذر باش؛
چرا كه گرفتارت مى كند و از دشمنى بسيار بپرهيز كه تو را از خدا دور مى
سازد .
76 .امام هادى عليه السّلام : جدالگرى ، دوستى ديرپا را نابود مى
كند و پيمان هاى استوار را از هم مى گسلد و كمترين نتيجه آن ، پيروزى برطرف
مقابل است و پيروزى ، سبب اصلى جدايى است .
77 .لقمان عليه السّلام ـ به پسرش ـ : كسى كه جدالگرى را دوست دارد
، بدگويى مى شنود .
78 .سليمان بن داوود عليه السّلام ـ به پسرش ـ : جدالگرى را رها كن
، چون سودش كم است و دشمنى بين دوستان را برمى افروزد .
ر . ك : حديث 106
نكته
از كتاب هاى لغت به دست مى آيد كه «مراء (جدالگرى)» ، نوعى از
مجادله است كه شخص از سويى در حيرت است و از سويى ديگر ، با طرف مقابل به
انكار و ناباورى مى پردازد و تلاش مى كند مطالب و ديدگاه هاى طرف مقابل را
از زبان وى بشنود و براى غلبه بر وى ، آنها را رد كند و انكار نمايد .
بنابراين ، جدالگرى (مراء) در مجادله هاى باطل به كار گرفته مى شود و نه
گفتمان هاى حق؛ زيرا گفتمان حق ، عبارت است از گفتگويى كه در آن ، گفتگو
كننده ، ديدگاه ها و آرايى از قرآن و سنّت به دست آورده و هيچ شكّى در آن
ندارد و از طرف ديگر ، هدفش از گفتمان ، روشن كردن حق و پاسخگويى به شبهه
هايى است كه در اين زمينه مطرح شده است .
نتيجه آن كه گفتگوكننده ، چه برحق باشد و چه بر باطل ، روا نيست جدال به
مفهوم بيان شده را انجام دهد .
دشمنى
79 .امام على عليه السّلام : بپرهيزيد
از جدالگرى و دشمنى ؛ چون اين دو ، دل ها را بر دوستان ، بيمار مى كند و
دورويى بر پايه آن دو به وجود مى آيد .
80 .جابر : امام باقر عليه السّلام به من فرمود : اى جابر ! دشمنى
مكن؛ چرا كه دشمنى ، قرآن را تكذيب مى كند .
81 .امام صادق عليه السّلام : جز كسى كه سينه اش تنگ شده ، دشمنى
نمى كند .
82 .امام صادق عليه السّلام : جز شك كننده و يا شخص بى پروا دشمنى
نمى كند .
خشم
83 .امام على عليه السّلام : شدّت خشم ، سخن
گفتن را دگرگون مى كند ، قدرت استدلال را قطع مى كند و شعور را متلاشى مى
سازد .
84 .امام على عليه السّلام : تندخويى را رها كن و به استدلال بينديش
. از ياوه گويى[4] خويش را نگه دار تا از لغزش در امان بمانى .
85 .محمّدبن سنان : مفضّل بن عمر ، پس از آن كه سخن ابن ابى العوجاء
را در ردّ آفريدگار شنيد ، گفت : اى دشمن خدا ! در دين خدا الحاد مى ورزى و
خداى را منكر مى شوى؟ . . . ابن ابى العوجاء به مفضّل گفت : اى مرد ! اگر
اهل گفتگويى ، با هم سخن خواهيم گفت . اگر دليل به نفع تو بود ، از تو
پيروى مى كنم ، و اگر اهل گفتگو نيستى ، حرفى با تو نيست . اگر تو از ياران
جعفربن محمّد صادق عليه السّلام هستى ، بدان كه وى با ما چنين سخن نمى گويد
و با چنين دليل هايى گفتگو نمى كند و از زبان ما بيشتر از آنچه شنيده اى ،
شنيده است و هيچ گاه در گفتگو با ما ناسزا نمى گويد و در پاسخ ما حق كشى
نمى كند . وى فردى حليم ، باوقار ، خردمند و استوار است؛ هيچ گاه نادانى ،
شتابزدگى و بى باكى بر وى عارض نمى شود؛ سخن ما را مى شنود و به ما توجّه
مى كند و از دليل هاى ما هرچه كه داريم ، آگاه مى شود ، به گونه اى كه فكر
مى كنيم راه را بر وى بسته ايم . آن گاه با سخنى ساده و كلامى كوتاه ،
استدلال ما را از بين مى برد و دليل خود را اثبات مى كند و عذر ما را قطع
مى كند و نمى توانيم در جوابش پاسخى بدهيم . اگر تو از ياران وى هستى ، مثل
وى با ما گفتگو كن .
يارى جويى از باطل
قرآن
پيش از اينان ، قوم نوح ، و بعد از آنان ، دسته هاى مختلف [ديگر] به تكذيب
پرداختند ، و هر امّتى آهنگ فرستاده خود را كردند تا او را برگيرند ، و به
[وسيله] باطل ، جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند . پس آنان را
فرو گرفتم . آيا چگونه بود كيفر من؟
حديث
86 .رسول خدا صلّى الله عليه و آله :
خداوند ، آنانى را كه دين خود را وسيله جدال قرار مى دهند ، لعنت كرده است؛
يعنى جدالگرى كنند تا به وسيله باطل ، حق را از بين ببرند .
پىنوشتها:
1 . در دو فصل گذشته بحث «آداب و
آفت هاى گفتگو» را بيان كرديم . با توجّه به آن مطالب ، اگر در «مراء» آداب
گفتگو مراعات شود و از آفت هاى آن پرهيز گردد ، چيز قابل قبول خواهد بود ،
و گرنه غيرقابل قبول است . اگر اصول ياد شده در «مراء» مراعات گردد ، مراء
به ابزارى براى تبيين حقيقت ، بدل خواهد شد .
2 . رَبَض الجنة : اطراف بهشت است . از تشبيه آن به ساختمان هايى كه در
بيرون شهرها و خارج از قلعه ها ساخته مى شود ، گرفته شده است (النهاية ، ج
2 ، ص 185) .
3 . لاحيته، ملاحاةً ولحاء: با وى منازعه كردم و در مثل مى گويند: كسى كه
با تو منازعه كند، دشمنى كرده است (الصحاح، ج 6، ح 2481) .
4 . الخطل : كلام .