ب - خوردن گوشت گوسفند همراه با شير
395 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس به ضعفى در قلب يا بدن خويش گرفتار آمد، گوشت گوسفند همراه با شير بخورد؛ چرا
كه اين خوراك ، هر درد و عارضه اى را از اندام وى بيرون مى برد، تن او را تقويت مى
كند و لثه هاى او را نيز استحكام مى دهد.(522)
2/8 - آنچه پى را نرم مى كند
396 - امام رضا (عليه السلام ):
فايده حمام كردن آن است كه به اعتدال مى انجامد، چرك را مى زدايد، پى و رگ ها را
نرم مى سازد، اندام هاى بزرگ را تقويت مى كند، و مواد زايد و عفونت ها را نيز ذوب
مى كند.(523)
2/9 - آنچه براى سر درد سودمند است
الف - شستن سر با خطمى
397 - امام صادق (عليه السلام ):
شستن سر با خطمى ، مايه ايمنى از سر درد است .(524)
398 - امام كاظم (عليه السلام ):
شستن سر با خطمى در روز جمعه ، از سنت است ، روزى را سرشار مى سازد، فقر را باز مى
دارد، مو و پوست را نكو مى كند و مايه ايمنى از سر درد است .(525)
ب - نوشيدن آب نيم گرم (ولرم )
399 - امام صادق (عليه السلام ):
پيامبر خدا به هنگام افطار، با حلوايى آغاز مى كرد و بدان ، روزه مى گشود. اگر حلوا
نمى يافت ، با شكرينه اى ديگر يا چند دانه خرما؛ و اگر نيز يافت نمى شد، با آب نيم
گرم . آن گاه مى فرمود: ((اين ، معده و جگر را پاك مى كند...
و سر درد را از ميان مى برد)).(526)
ج - شستن پاها با آب سرد
400 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
شستن پاها با آب سرد پس از بيرون آمدن از حمام ، مايه ايمنى از سر درد است .(527)
د - ماليدن روغن بنفشه
401 - امام صادق (عليه السلام ):
چه خوب روغنى است روغن بنفشه ! درد را از سر و چشمان مى برد. آن را به خود بماليد.(528)
402 - الكافى :
به نقل از على بن اسباط، در حديثى كه سند آن را به معصوم رساند -، ماليدن روغن
بنفشه به ابروها، سر درد را از ميان مى برد.(529)
ه - حضاب كردن با حنا
403 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
حنا، خضاب اسلام است ؛ (ثواب ) عمل مؤ من را مى افزايد، سر درد را از ميان مى برد،
چشم را تيزبين مى كند، قدرت آميزش را افزون مى سازد؛ و مهتر گياهان خوش بو در دنيا
و آخرت است .(530)
و - استعمال انفيه
404 - امام على (عليه السلام ):
شستشوى دهان و بينى ، سنت و مايه پاكى دهان و بينى است و انفيه كردن ، مايه سلامت
سر و پاكسازى بدن و همه انواع سر درد است .(531)
405 - امام صادق (عليه السلام ):
پيامبر خدا، چون سر درد مى كرد، به روغن كنجد، انفيه مى كرد.(532)
406 - طب الائمه (عليهم السلام ):
- به نقل از على بن يقطين -: به امام رضا (عليه السلام ) كه در سرم ، سردى شديدى حس
مى كنم ، به گونه اى كه چون بادى به من مى خورد، چيزى نمى ماند كه از هوش بروم .
امام در پاسخ برايم چنين نوشت : ((بر تو باد انفيه عنبر و
زنبق ، پس از غذا خوردن ، تا به اذن خداوند - جل جلاله - عافيت يابى
)).(533)
ز - حجامت
407 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
حجامت در سر، درمانى براى ديوانگى ، جذام ، شب كورى ، پيسى و سر درد است .(534)
408 - المعجم الكبير:
- به نقل از سلمى خدمتگذار پيامبر خدا -: هر گاه كسى از ما از سر درد، اظهار
ناراحتى مى كرد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمود: ((برو
حجامت كن ))؛ و چون كسى از ما پا درد داشت ، مى فرمود:
((برو آن را به حنا خضاب كن )).(535)
همچنين بنگريد به : ص 218 ح 680
ح - كاسنى
409 - الكافى :
- به نقل از محمد بن اسماعيل -: از امام رضا (عليه السلام ) شنيدم كه فرمود:
((كاسنى ، شفاى هزار درد است ؛ و دردى در درون آدميزاد نيست
، مگر اين كه كاسنى ، آن را به كلى از ميان ببرد)).
روزى امام (عليه السلام ) براى يكى از خدمتكاران كه گرفتار تب و سر درد مى شد،
كاسنى خواست و فرمود تا آن را آرد كنند، سپس آن را بر روى كاغذى قرار داد و روغن
بنفشه بر رويش ريخت و اين مخلوط را بر پيشانى شخص گذاشت .
آن گاه فرمود: ((بدانيد كه اين ، تب را مى برد، براى سر درد،
سودمند است و آن را از ميان بر مى دارد)).(536)
ر. ك : ص 217 ح 676 -
ط - خوردن ماهى تازه
410 - امام رضا (عليه السلام ):
هر كس از درد شقيقه و شكم درد مى ترسد، نبايد در تابستان و زمستان ، خوردن ماهى
تازه را به تاءخير افكند(537).(538)
2/10 - آنچه ديوانگى فرزند را در پى
مى آورد
411 - امام رضا (عليه السلام ):
آميزش پس از آميزش ، بى آنكه ميان آن غسلى صورت پذيرفته باشد، ديوانگى فرزند را در
پى مى آورد.(539)
412 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
براى مرد، مكروه است كه پس از احتلام ، با زن همبسترى كند، مگر اينكه از احتلام
پيشين ، غسل كرده باشد؛ چه ، اگر چنين كند و فرزندش ديوانه زاده شود، جز خويش را
نكوهش نكند.(540)
413 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- در سفارش هاى ايشان به امام على (عليه السلام ) -: اى على ! در آغاز، ميان و
پايان ماه با همسرت همبسترى مكن ؛ چه ، (در اين صورت ) ديوانگى ، جذام و تباه مغزى
به سوى وى و فرزندش خواهد شتافت .(541)
2/11 - آنچه مانع ديوانگى مى شود
الف - نمك
414 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- در سفارش هاى ايشان به امام على (عليه السلام ) -: اى على ! غذا را با نمك ، آغاز
كن و با نمك ، پايان ده ؛ چه ، هر كس غذاى خويش را با نمك آغاز كند و با نمك پايان
دهد، از هفتاد و دو نوع از انواع بلا كه جذام ، ديوانگى و پيسى از آن جمله است ، به
دور باشد.(542)
ر. ك : ص 255 (بهداشت پوست / آغاز كردن غذا با نمك ).
ب - بوييدن نرگس
415 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
(گل ) نرگس را ببوييد، هر چند در روز يك بار، هر چند در هفته يك بار، هر چند در ماه
يك بار، هر چند در سال يك بار، و هر چند در همه عمر، يك بار؛ چرا كه در قلب ، هسته
اى از ديوانگى ، جذام و پيسى وجود دارد و بوييدن نرگس ، آن را دور مى كند.(543)
ج - كوتاه كردن سبيل و ناخن در هر
جمعه
416 - امام صادق (عليه السلام ):
در هر جمعه ، اندكى از سبيل و ناخن هاى خود را بگير؛ و اگر هم چيزى وجود نداشته
باشد، آن را (كمى ) بساى ، ديوانگى ، جذام و پيسى به تو نمى رسد.(544)
د - آبى كه از دهان كودك مى ريزد
417 - امام صادق (عليه السلام ):
- در بيان نعمت هايى كه خداوند متعال به انسان بخشيده است -: اما آن آبى كه از دهان
كودكان مى ريزد، خود، موجب بيرون رفتن رطوبتى است كه اگر در بدن هايشان مى ماند، در
آنان پديده هايى گران رخ مى داد. چنان كه مى بينيد برخى كسان رطوبت بر آنان غلبه
يافته و آنان را به مرز پخمگى ، ديوانگى و آشفته عقلى و بيمارى هاى مختلف ديگرى چون
: سست اندامى و كج دهانى و همانند آنها رانده است . از اين روى ، خداوند، آن رطوبتى
را كه در خردسالى از دهان كودكان فرو مى ريزد، زمينه سلامت و تن درستى آنان در
بزرگسالى قرار داده ، و بدين سان ، بر خلق خويش به آنچه از آگاهى نداشته اند، منت
نهاده و بدانچه از شناختش فرو مانده اند، به ايشان لطف كرده است . آنان ، اگر نعمت
هاى خداوند بر خويش را مى شناختند، اين شناخت ، ايشان را از فرو غلتيدن به نافرمانى
او باز مى داشت . پس ، پاكا خدايى كه چه نعمت هاى گرانى داده و بر سزاواران و نا
سزاواران ، ارزانى داشته است . او از آنچه بى عقيده گان مى پندارند، بسيار والاتر و
فراتر است !(545)
ر. ك : ص 258 (بهداشت پوست / گياه سنا).
2/12 - آنچه سستى اندام مى آورد
الف - خوردن خربزه در حالت ناشتا
418 - امام رضا (عليه السلام ):
خوردن خربزه ، ناشتا، سست اندامى - پناه بر خدا - بر جاى مى گذارد.(546)
ب - غسل با آب سرد پس از خوردن ماهى
419 - امام رضا (عليه السلام ):
غسل كردن با آب سرد پس از خوردن ماهى ، سست اندامى در پى مى آورد.(547)
همچنين ، ر. ك : ص 319 (آنچه پيش از آميزش ، بايسته است / انتخاب زمان مناسب ).
2/13 - آنچه مانع سست اندامى مى شود
الف - خوردن خرما پس از خوردن ماهى
420 - الكافى :
- به نقل از سعيد بن جناح ، از يكى از وابسته هاى امام صادق (عليه السلام ) -:
(امام (عليه السلام )) چند خرمايى خواست و خورد. سپس فرمود: ((اشتهايى
نداشتم ؛ اما ماهى خورده بودم )).
سپس فرمود: ((هر كس در حالى بخوابد كه ماهى خورده و در پى آن
، چند خرما يا مقدارى عسل نخورده است ، تا صبح ، رگ سست اندامى بر او غلبه خواهد
داشت )).(548)
ب - سرفه
421 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
چهار چيز را خوشايند مداريد:(549)...
و سرفه را؛ چرا كه فلج را ريشه كن مى كند.(550)
ج - دعا
422 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- خطاب به انس -: آيا نمى خواهى دعايى به تو بياموزم كه هر گاه نماز صبح گزاردى ،
آن را سه بار بگويى تا خداوند، جذام ، پيسى ، سست اندامى و كورى را از تو دور كند؟
بگو ((خداوندا! از پيشگاه خويش ، مرا راه نماى ، از فضل خود،
بر من فرو بار، از رحمت خويش ، نعمتى سر شارم ده ، و از بركات خود، بر من نازل
فرماى )).(551)
2/14 - آنچه از كژ دهانى ايمنى مى دهد
423 - مكارم الخلاق :
درباره پيامبر خدا، چنين روايت شده كه داروى هضم كننده
(552) و آويشن و سياه دانه خواست . چون مواد سفيده دار(553)
يا غذايى كه سنگين بود، مى خورد اين مواد را با هم آسياب كرده ، آرد آن را با نمك
نيم كوفته همراه مى كرد و غذاى خويش را بدان آغاز مى كرد و مى فرمود:
((چون اين دارو را بخورم ، باكى از اين ندارم كه چه چيزى
خورده باشم )).
او مى فرمود: همين دارو معده را تقويت مى كند، بلغم را از ميان بر مى دارد و مايه
ايمنى از كژى دهان است )).(554)
ر. ك : ص 319 (آنچه پيش از آميزش ، بايسته است / انتخاب زمان مناسب ).
2/15 - آنچه براى درمان وحشت ، سودمند
است
424 - طب الائمه (عليهم السلام ):
- به نقل از محمد بن مسكان حلبى -: امام صادق (عليه السلام )، در پاسخ يكى از
دوستدارانش كه گفته بود: اى پسر پيامبر خدا! من دخترى دارم كه دلم به حال او مى
سوزد، و پيوسته نگران او هستم و او، شب و روز، در بسيارى از اوقات ، آشفته خاطر است
. اگر مصلحت مى دانى ، براى او از خداوند، عافيت مسئلت فرما، براى آن دختر، دعا كرد
و سپس فرمود: ((به او بگو رگزنى كند؛ چرا كه از اين كار، سود
خواهد برد)).(555)
فصل سوم : چشم
3/1 - اشاره به حكمت نهفته در چشم
425 - امام على (عليه السلام ):
از (خلقت ) اين انسان ، در شگفت آييد! با تكه اى پيه مى بيند، با پاره گوشتى سخن مى
گويد، به كمك قطعه استخوانى ، مى شنود و از سوراخى ، نفس مى كشد.(556)
426 - امام صادق (عليه السلام ):
- در مناظره با طبيب هندى -: پيشانى ، از مو تهى است ، از آن رو كه محل رسيدن نور
به چشمان است ؛ و در آن چين و چروك قرار داده شده است ، بدان كه سبب كه عرق فرو
ريخته شده از سر را در خود، محبوس سازد و مانع رسيدن آن به چشمان شود، تا بدان وقت
كه انسان ، عرق خويش را پاك كند، آن سان كه نهرهاى زمين ، آب ها را در خود، محبوس
مى سازند.
ابروها در بالاى چشمان قرار داده شده اند تا نور را بدان اندازه كه بسنده است ، به
چشمان راه دهند. اى هندى ! مگر نمى بينى آن كه نور بر وى چيره مى شود، دست خويش را
بر فراز چشمان مى گيرد تا نور، بدان اندازه كه بسنده است ، از زير آن به چشمان راه
گشايد؟
بينى در ميان دو چشم قرار داده شده است تا نور را در ميان دو چشم ، به دو بخش مساوى
قسمت كند.
چشم همانند بادام است ، تا ميل بتواند دارو را در داخل آن جريان دهد و بيمارى
(عفونت ) از آن بيرون آيد. اگر چشم ، مربع شكل يا دايره اى بود، نه ميل در داخل آن
حركت مى كرد، نه دارو به همه آن مى رسيد، و نه بيمارى از درون آن خارج مى شد.(557)
427 - امام صادق (عليه السلام ):
- خطاب به مفضل بن عمر -: اى مفضل ! اكنون به اين حواسى كه خداوند از ميان همه
آفريدگان ، آنها را به انسان اختصاص داده و بدين واسطه ، او را بر ديگران گرامى
داشته است ، بنگر. چگونه چشمان انسان به سان چراغ هايى كه فراز مناره است ، در سر
انسان قرار گرفته تا قادر بر مطالعه اشيا باشد و در اندام هاى پايين تر (از قبيل
دست و پا) قرار نگرفته است تا آفت ها بدان نرسد و از پرداختن مستقيم به كار و حركت
، چيزهايى بدان ها برسد كه ناتوانش سازد، در آن ، اثر گذارد و از آن بكاهد. چشم ها
در اندام هاى ميانى بدن (چون شكم و پشت ) نيز قرار نگرفته است تا چرخش آنها به سوى
چيزها و نگاهشان به سوى اشيا، دشوار باشد. بدين سان ، از آن رو كه جاى چشم ما هيچ
كدام از اين اندام ها نبوده ، عالى ترين جاى حواس ، همان سر است كه خود، به صومعه
حواس مى ماند.
حواس نيز پنج چيز قرار داده شده كه پنج چيز را درك مى كند تا چيزى از اين محسوسات ،
از كف نرود. چشم آفريده شده است تا رنگ ها را درك كند، هيچ سودى در آن ها متصور
نبود.
گوش آفريده شده تا صداها را درك كند. اگر صداها وجود داشتند و گوش نبود كه آنها
را ادراك كند، ديگر هيچ نيازى به آنها نبود و هيچ مقصودى را بر آورده نمى ساختند.
ديگر حواس نيز چنين اند.
از سويى ديگر نيز همين حقيقت ، صادق است . اگر چشم وجود داشت ، ولى رنگ ها وجود نمى
داشتند، چشم را هيچ خاصيتى نبود؛ يا اگر گوش وجود داشت ، ولى صداها وجود نمى
داشتند گوش را هيچ جايگاهى نبود. پس ببين كه چگونه اين حواس و محسوس ها با همديگر
اندازه و همسان شده اند و هر حسى را محسوسى است كه بر آن ، اثر مى گذارد و هر
محسوسى را نيز حسى است كه آن را درك مى كند.
با وجود اينها، چيزهايى همانند نور و هوا، واسطه ميان حواس و محسوس ها آفريده شده
اند كه حواس ، جز به كمك آنها كامل نمى شوند؛ چه ، اگر نورى كه رنگ را بر چشم آشكار
سازد، نبود، چشم نمى توانست رنگ را درك كند و اگر هوايى كه صدا را به گوش برساند،
نبود، گوش نيز نمى توانست صدا را درك كند.
پس آيا بر هر كس كه نگاهى درست بيفكند و فكر خويش را به كار گيرد، پوشيده مى ماند
كه پديده اى چون فراهم بودن حواس و محسوس هاى همسان و همنواخت با يكديگر، و نيز
فراهم شدن چيزهاى ديگر كه حواس به كمك آنها كامل مى شود و توصيف آنها را گفتم ،
مى تواند از چيزى جز هدفدارى و اندازه گيرى از جانب خداى لطيف آگاه ، سر چشمه گرفته
باشد؟
اى مفضل ! در زندگى نابينايان و خللى كه در كارشان روى مى دهد، انديشه كن و ببين كه
چگونه چنين كسى ، نه جاى گام هاى خويش را مى بيند، نه پيش روى خود را مى بيند، نه
ميان رنگ ها تفاوت مى گذارد، نه چشم اندازهاى زيبا و زشت را از هم باز مى شناسد، نه
اگر از سويى به او حمله برند، گودالى را كه پيش پايش هست ، مى بيند، نه اگر ضربه
شمشيرى به سويش فرود آيد، دشمن و ضربت او را مى بيند، و نه به انجام دادن كارهايى
چون : نوشتن ، داد و ستد و زرگرى راهى مى يابد، تا آنجا كه اگر كار آيى ذهنى وى
نبود، به پاره سنگى افتاده بر زمين مى مانست ...
اى مفضل ! در پلك چشم ، تامل كن و بنگر كه چگونه به سان پوشش ، بر آن قرار گرفته و
چگونه مژه گاه ها به آويخته گاه هاى ريسمان مى مانند و چه سان خداوند، چشم را در
درون غار خويش نشانده و پرده موهايى (كه اطراف آن است )، بر آن افكنده است .(558)
3/2 - عوامل برخى از بيمارى هاى چشم
428 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
آن كه در مسئله ((قضا و قدر))(559)
بنگرد، حكايت كسى را دارد كه به خورشيد، خيره مى شود. هر اندازه بيشتر بدان چشم
بدوزد، بينايى وى ، بيشتر از ميان مى رود.(560)
429 - امام رضا (عليه السلام ):
خوردن ترنج در هنگام شب ، چشم را انحراف مى دهد و كژ چشمى مى آورد.(561)
430 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- در سفارش هاى ايشان به امام على (عليه السلام ) -: اى على ! مبادا كسى در هنگام
آميزش به شرمگاه همسر خويش بنگرد؛ بلكه بايد در هنگام آميزش ، چشم فرو هلد؛ چرا كه
نگريستن به شرمگاه ، كورى فرزند را در پى مى آورد.(562)
431 - امام على (عليه السلام ):
مبادا كسى از شما به درون شرمگاه همسر خويش بنگرد؛ چه ، شايد چيزى ببيند كه
ناخوشايندش آيد و شايد هم كورى بياورد.(563)
432 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
- از سفارش هاى ايشان به امام على (عليه السلام ) -: اى على ! بعد از ظهر با همسرت
نزديكى مكن ، كه اگر در اين هنگام برايتان فرزندى تقدير شود، كژ چشم خواهد بود، و
شيطان نيز به كژ چشمى انسان ، شادمان مى گردد.(564)
433 - امام رضا (عليه السلام ):
در اوايل شب ، چه زمستان و چه پاييز، با زنان نزديكى مكن ؛ چرا كه معده و رگ ها (در
اين هنگام )، پر است و اين كار، ناستوده است و از آن بيم ... ضعف بينايى و سست خردى
مى رود.(565)
ر. ك : ص 172 (آنچه چشم را جلا مى دهد و تقويت مى كند / كوتاه كردن مو).
3/3 - پيشگيرى از برخى بيمارى هاى چشم
434 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
چهار چيز را ناخوشايند مداريد:... چشم درد؛ چرا كه رگ هاى كورى را قطع مى كند(566).(567)
435 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس در روز پنج شنبه و شنبه ، ناخن هاى خود را كوتاه كند و قدرى از سبيل خود را
بگيرد، از دندان درد و درد چشم در امان باشد.(568)
436 - امام باقر (عليه السلام ):
هر كس به گرفتن ناخن در هر پنج شنبه مداومت ورزد، چشم درد نمى گيرد.(569)
437 - كتاب من لا يحضره الفقيه :
عبدالله بن ابى يعفور به امام صادق (عليه السلام ) گفت : فدايت شوم ! گفته مى شود
هيچ چيز به اندازه تعقيبات ميان طلوع سپيده و طلوع خورشيد، سبب نزول روزى نشده است
.
فرمود: ((آرى ؛ اما تو را بهتر از اين آگاه سازم : گرفتن
سبيل و كوتاه كردن ناخن در روز جمعه . كوتاه كردن ناخن ها در روز پنج شنبه نيز چشم
درد را دور مى كند)).(570)
438 - امام صادق (عليه السلام ):
كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه ، از جذام و پيسى و كورى ، ايمن مى دهد. اگر هم
نيازى به كوتاه كردن نبود، آنها را بساى .(571)
439 - الكافى :
- به نقل از على بن اسباط، از خلف -: امام رضا (عليه السلام )، مرا در خراسان ديد،
در حالى كه چشم درد داشتم .
فرمود: ((آيا مى خواهى تو را به كارى رهنمون شوم كه اگر آن
را انجام دهى ، چشمانت درد نكند؟)).
گفتم : چرا.
فرمود: ((در هر روز پنج شنبه ، قدرى از ناخن هايت بگير)).
راوى گويد: من آن كار را انجام دادم و از آن پس تا امروز كه اين روايت را نقل مى
كنم ، به چشم درد، مبتلا نشده ام .(572)
440 - امام صادق (عليه السلام ):
سرمه كشيدن در هنگام خواب ، مايه ايمنى از آب (چشم ) است .(573)
441 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس با سرمه اثمد آميخته ناشده و با مشك بخوابد، براى هميشه ، تا زمانى كه بر اين
حالت مى خوابد، از آب سياه در امان مى ماند.(574)
442 - امام صادق (عليه السلام ):
مرد، چون روزه بگيرد، چشمانش از جاى خويش مى رود(575)
و چون با شيرينى روزه بگشايد، ديگر بار، چشمانش به جاى خويش باز مى گردد.(576)
443 - مكارم الاخلاق :
- به نقل از ابو بصير، از امام صادق (عليه السلام ) -: فراوانى عطسه شخص را از
پنج چيز، ايمن مى سازد، نخستين آنها جذام است ؛ دوم ، بادهاى بد خيمى كه در سر و
صورت جاى مى گيرد؛ سوم آنكه مايه ايمنى از جاى گرفتن آب در چشم مى شود؛ چهارم آن كه
از سختى حفره هاى بينى ، مصونيت مى دهد؛ و پنجم آن كه از بيرون آمدن مو از چشم ،
ايمنى مى دهد.
فرمود: ((اگر دوست داشتى كه عطسه ات كم شود، با روغن مرزنجوش
، انفيه كن )).
پرسيدم : چه مقدار؟
فرمود: ((به اندازه يك دانگ
(577) ))
راوى گويد: اين كار را پنج روز انجام دادم و (عارضه ام ) از ميان رفت .(578)
3/4 - آنچه براى درمان بيمارى هاى چشم
سودمند است
444 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
قارچ ، از گياهان بهشتى است و آبش براى چشم درد، سودمند است .(579)
445 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
قارچ ، از همان ((من ))، و
((من )) از بهشت است
(580) و آبش نيز شفايى براى چشم است .(581)
446 - مسند ابن حنبل :
- به نقل از عثمان -: پيامبر خدا، در باره محرم اجازه داد (يا فرموده ) كه اگر چشم
درد داشته باشد، مرهم گياه سبر بر چشم خويش بنهد.(582)
447 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
اگر محرم چشمش درد گرفت ، بر آن مرهم گياه سبر بنهد.(583)
448 - طب الائمه (عليهم السلام ):
- به نقل از ذريح -: مردى نزد امام باقر (عليه السلام ) از سفيدى اى در چشمش اظهار
ناراحتى كرد. فرمود: ((قدرى توتياى هندى : قدرى جوش كوره
(ريم ) سيم و زر، و قدرى سنگ سرمه مخصوص بردار و سهمى هليه زرد و سهمى نيز نمك تركى
(نمك بلور) (همراه آن ) و هر يك از آنها را جداگانه در آب باران ، خوب بساب و سپس ،
همه را پس از سابيدن به هم درآميز و از آن سرمه ساز. اين (كار)، به اذن خداوند
(عزوجل ) سفيدى عارض بر چشم را از ميان مى برد، گوشت چشم را تصفيه مى كند و از هر
بيمارى اى مى پالايد)).(584)
449 - الكافى :
- به نقل از جميل بن صالح -: به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : دختر جوانى داريم
كه ستاره را به سان كهكشان مى بيند.
فرمود: ((خوب ! و گاه نيز آن را به سان يك دانه مى بيند))(585).
گفتم چشمش ضعيف شده است .
فرمود: ((آن را به گياه سبر و تلخه
(586) و كافور، به سهم هاى برابر، سرمه كن )).
وى را بدان چيزها سرمه كرديم و برايش سودمند افتاد.(587)
450 - الكافى :
- به نقل از ابن محبوب ، از راوى ديگرى -: مردى كه چشم درد داشت ، بر امام صادق
(عليه السلام ) وارد شد. امام (عليه السلام ) به او فرمود: ((چرا
از اين سه چيز: گياه سبر، كافور و تلخه ، غافلى ؟)).
مرد، آن كار را انجام داد و چشم درد او از بين رفت .(588)
451 - طب الائمه (عليهم السلام ):
از عمر بن توبه ، از پدرش ، درباره امام صادق (عليه السلام ) نقل شد كه مردى نزد آن
حضرت از سفيدى اى در چشمش ، دردى در دندانش و بادى در مفصل هايش اظهار ناراحتى كرد.
امام (عليه السلام ) به او فرمود كه قدرى فلفل سفيد و قدرى دار فلفل ،(589)
از هر كدام به وزن يك درهم ، و نيز به وزن يك درهم نشادر بر دارد.