يا ابن ادم
احاديث قدسی

سيد محمد حسن مشكوة

- ۱ -


بسم اللّه الرحمن الرّحيم

مقدمه

امروزه انسانها چنان گرفتار امور دنيوى و مشكلات زندگى شدند كه كمتر به فكر روح و روان خود هستند و كمتر به فكر آخرت و جهان پس از مرگ خود مى‏باشند و اين مسئله باعث مى‏شود كه فضائل انسانى در جوامع كم رنگ گردد و جامعه رو به سردى و بى روحى بگرايد. و انسانها گرفتار پوچى و حيرت و بى هدفى خواهند شد....

و از آنجا كه انسان اگر مرشد و واعظى نداشته باشد هلاك خواهد شد، به مصداق هلك من ليس له مرشد يرشده

بنابراين بشر همواره نياز به مرشد و واعظى دارد كه با سخنان كوبنده او را از خواب غفلت بيدار نمايد. كه از واعظان بزرگ عالم، پيامبران و اولياء الهى بودند كه مردم را دعوت به حق و حقيقت مى‏نمودند.

و خداوند تبارك و تعالى كه بيش از همه به آفريده‏هاى خود عشق مى‏ورزد، دوست دارد ابناء بشر راه سعادت را طى نمايند و از گمراهى و ظلالت خود را برهانند. بر همين اساس، گاهى خود به ميدان آمده و به موعظه بشر پرداخته و از آنجا كه مشاهده مى‏نمايد آفريده‏هاى خود مى‏تواند بعنوان خليفه روى زمين جائى داشته باشند، ولى چنان گرفتار فساد و تباهى شدند كه از حيوانات بدتر شدند اولئك كالانعام بل هم اضل با اين توصيف، گلايه مى‏نمايد.

آنچه در پيش روى داريد در واقع مواعظ خداوند است كه هر انسان خسته از دنيا، آن را مطالعه نمايد زنگ و گرد و غبار روحش زدوده خواهد شد و جلائى پيدا مى‏كند.

لازم به ذكر است مجموعه گرد آورى شده حاوى 46 حديث قدسى مى‏باشد و همانطورى كه مى‏دانيد احاديث در فرهنگ دينى ما به سه قسم تقسيم مى‏شود:

1- احاديث قدسى كه از ناحيه حضرت حق صادر شده و نوعاً جنبه موعظه دارد. و فرقش با آيات قرآن اين است كه در احاديث قدسى جنبه اعجاز وجود ندارد ولى در آيات قرآن جنبه اعجاز وجود دارد و كسى به مثل آن نمى‏تواند آيه‏ئى بيآورد.

2- احاديث نبوى كه از ناحيه حضرت نبى مكرّم اسلام صادر شده است.

3- احاديث ولوى كه از ناحيه ائمه معصومين عليه السّلام صادر شده است.

لازم به ذكر است از حديث شماره 1 الى، 20 اين مجموعه داراى سند در كتب احاديث شيعه مى‏باشد و از حديث 21 الى 46 اينجانب سندى در كتب شيعه نيافتم جز در يك كتاب كه به اين عنوان ذكرى شده است:

فهذه فائدة جليله و موعظة بليغه نقلها اميرالمؤمنين عليه السّلام من لسان موسى بن عمران اى العبريه الى العربيه و هى اربعون سوره منتخبة من التورية التى كلم الله تعالى بها موسى بن عمران بلا ترجمان و قال فى تفسير ابى الفضل كانت التورية الف امر و الف نهى و الف وعد و الف وعيد.

ولى چون احاديث، جنبه اخلاقى و موعظه‏ئى دارند. دقت در سند حديث چندان ضرورى به نظر نمى‏رسد.

در اينجا لازم است از آقاى محمد يوسف ثقفى كه در چاپ و نشر اين مجموعه تلاش نمودند و نيز از برادران عزيز جناب آقاى فانى و آقاى امامى كه از فضلاى حوزه علميه قم مى‏باشند و در تكميل اين مجموعه همكارى نمودند صميمانه تشكر نمايم.

به اميد صفاى روح و روان آدميان‏

سالروز ميلاد حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام

سيد محمد حسن مشكوة

13 رجب 1418

حديث يكم

على‏بن الحسن‏بن فضايل عن الحسين‏بن على‏بن يوسف عن زكريابن محمد ابى عبداللّه المؤمن عن على‏بن ابى نعيم عن ابى حمزه عن احدهما عليه السّلام

قال ان اللّه تعالى يقول:

يابن ادم تطوّلت عليك بثلاثة سترت عليك ما لو علم به اهلك ما واروك و اوسعت عليك فاستقرضت منك لك فلم تقدم خيراً و جعلت لك نظرة عند موتك فى ثلثك فلم تقدم خيراً

اى فرزند آدم سه مرحمت به تو نمودم

1 - پنهان نمودم از تو چيزهايى را كه اگر خانواده‏ات علم به آنها پيدا مى‏كردند، هرگز ترا پنهان نمى‏نمودند.

2 - به تو وسعت در رزق و روزى دادم. آنگاه از تو قرض خواستم براى خودت، اما تو چيزى پيش نفرستادى.

3 - هنگام مرگ به تو اجازه دادم در ثلث مالت تصرف كنى اما تو چيزى پيش نفرستادى. (1)

حديث دوم

عن ابى ذرالغفارى رضى اللّه عنه قال، قال النبى صلى اللّه عليه و آله‏

قال اللّه تبارك و تعالى

يابن ادم ما دعوتنى و رجوتنى اغفرلك على ما كان فيك و ان اتيتنى بقرار الارض خطيئة اتيتك بقرارها مغفرة ما لم تشرك بى و ان اخطات حتى بلغ خطاياك عنان السماء ثم استغفرتنى غفرت لك.

اى فرزند آدم هر زمان كه مرا بخوانى و به من اميد داشته باشى تمام آنچه كه بر گردن توست مى‏بخشم و اگر به وسعت زمين همراه با نگاه به پيش من آئى، من به وسعت زمين همراه با مغفرت به نزد تو مى‏آيم، مادامى كه شرك نورزى. و اگر مرتكب گناه شوى بنحوى كه گناهت به مرز آسمان برسد سپس استغفار كنى، ترا خواهم بخشيد. (2)

حديث سوم

قال اللّه تبارك و تعالى

يابن ادم انا غنىّ لا افتقر، اطعنى فيما امرتك اجعلك غنيّاً لا تفتقر

يابن ادم انا حى لا اموت، اطعنى فيما امرتك اجعلك حياً لا تموت

يابن ادم انا اقول للشّى كن فيكون اطعنى فيما امرتك، اجعلك تقول للشّى كن فيكون. (3)

اى فرزند آدم همانا من بى‏نيازى هستم كه محتاج و فقير نمى‏شوم. مرا اطاعت كن، ترا نيز بى‏نياز كنم كه محتاج كسى نشوى.

اى فرزند من زنده‏اى هستم كه نمى‏ميرم، مرا اطاعت كن، تو را نيز زنده‏ئى قرار دهم كه نمى‏ميرد.

اى فرزند آدم همانا من به شى‏ء مى‏گويم چنين و چنان شو، مى‏شود، تو نيز مرا اطاعت كن، (به چنان قدرتى) ترا مى‏رسانم كه به هر چه بگوئى چنين و چنان شو، مى‏شود.

حديث چهارم

عدة الداعى روى غن زبور داود عليه السّلام‏

يقول اللّه تعالى‏

يابن ادم تسألنى و امنعك لعلمى بما ينفعك ثم تلح على بالمسالة فاعطيك ما سألت فتستعين به على معصيتى فاهم بهتك سترك فتدعونى فاستر عليك، فكم من جميل اصنع معك و كم من قبيح تصنع معى، يوشك ان اغضب عليك غضبة لا ارضى بعدها ابداً.

اى فرزند آدم حاجت از من مى‏طلبى ولى من بر آورده نمى‏كنم، چرا كه به منافع تو آگاهم (و مى‏دانم اين را كه از من مى‏خواهى ضرر بتو مى‏زند) سپس تو نسبت به خواسته‏ات اصرار مى‏كنى، در نتيجه آنچه كه مى‏خواهى به تو مى‏دهم. آنگاه از همان داده‏هايم بر معصيت و گناه كمك مى‏جوئى. پس اراده مى‏كنم كه آبروى تو را بريزم. و تو دست به دعا بلند مى‏كنى. و من آبروى تو را حفظ مى‏كنم. چقدر با تو با خوبى بر خورد كنم و تو چقدر با بدى و زشتى با من معامله مى‏كنى.

نزديك است نسبت به تو به گونه‏ئى خشمگين شوم كه بعد از آن هيچگاه راضى نگردم. (4)

حديث پنجم

بالاسانيد الثلاثه عن الرضا عن ابائه عليهم السلام قال. قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله؛

يقول الله تبارك و تعالى

يابن ادم ما تنصفنى؛ اتحبب اليك بالنعم و تتمقت الى بالمعاصى خيرى عليك منزل و شرك الى صاعد و لا يزال ملك كريم يأتينى عنك فى كل يوم و ليلة بعمل قبيح.

يابن ادم لو سمعت وصفك من غيرك و انت لا تعلم من الموصوف لسارعت الى مقته. (5)

اى فرزند آدم چرا انصاف نمى‏دهى؛ من بوسيله نعمتهاى خود، محبوب تو مى‏شوم و تو بوسيله گناهان در نزد من مبغوض مى‏شوى - خير و رحمت من به سوى تو نازل مى‏گردد و شرت به سوى من بالا مى‏آيد و پيوسته فرشته‏ئى بزرگوار در هر شب و روز برايم عمل قبيحت را گزارش مى‏دهد.

اى فرزند آدم اگر وصف خود را از ديگرى بشنوى و حال آنكه ندانى مورد نظر، خودت مى‏باشى هر آينه نسبت به چنين فردى خشمگين خواهى شد. (6)

حديث ششم

مجالس الصدوق و عن الحسين‏بن احمدبن ادريس عن ابيه عن محمدبن احمد الاشعرى عن احمدبن محمد البرقى عن ابيه عن وهب بن وهب عن الصدوق قال، قال رسول الله صلى اللّه عليه و آله‏

قال اللّه تبارك و تعالى

يابن ادم اطعنى فيما امرتك و لا تعلمنى ما يصلحك.

يابن ادم اذكرنى بعد الغداة ساعة و بعد العصر ساعة اكفك ما اهمك (7)

اى فرزند آدم در آنچه كه به تو امر نمودم مرا اطاعت كن و آنچه صلاح توست به من نياموز

اى فرزند آدم لحظه‏ئى در صبح مرا ياد كن و لحظه‏ئى در عصر، هر چه به خواهى به تو مى‏دهم.

حديث هفتم

قرب الاسناد عن السندى بن محمد عن ابى البخترى عن الصادق عن ابيه عن على عليه السّلام قال الالتفات فى الصلوة اختلاس من الشيطان فاياكم و الالتفات فى الصلوة فان اللّه تبارك و تعالى يقبل على العبد اذا قام فى الصلوه فاذا التفت‏

قال الله تبارك و تعالى

يابن ادم عمن تلتفت ثلاثة فاذا التفت بالرابعة اعرض اللّه عنه (8)

از حضرت على عليه السّلام نقل شده كه فرمودند بى توجهى در نماز اختلاسى است از شيطان، پس بپرهيزيد از بى توجهى در نماز، زيرا كه خداوند تبارك و تعالى به بنده روى مى‏آورد هنگاميكه نماز مى‏خواند، و وقتى بى توجه شد خداوند مى‏گويد.

اى فرزند آدم از چه كسى روى بر مى‏گردانى سه مرتبه اين سخن تكرار مى‏شود و آنگاه كه مرتبه چهارم بنده بى‏توجهى كرد. خداوند از او اعراض مى‏كند.

حديث هشتم

كنز الكراجكى

قال الله تعالى

يابن ادم فى كل يوم توتى برزقك و انت تحزن و ينقص من عمرك و انت لا تحزن، تطلب ما يطغيك و عندك ما يكفيك. (9)

اى فرزند آدم در هر روز رزق و روزى مى‏رسد و حال آنكه تو غم روزى مى‏خورى و حال آنكه از عمرت كم مى‏شود ولى تو محزون نمى‏شوى. بدنبال چيزى هستى كه تو را طاغى و ياغى مى‏كند و حال آنكه در نزد تو چيزى است كه كفايت امرت را مى‏نمايد.

حديث نهم

عن ابن فضال عن غالب بن عثمان عن بشير الدهان عن ابى عبدالله عليه السّلام قال،

قال الله عزوجلّ

يابن ادم اذكرنى فى ملاء، اذكرت فى ملاء خير من ملئك (10)

اى فرزند آدم مرا در پيشگاه مردم ياد كن. در اين صورت ترا ياد خواهم كرد در پيشگاهى كه بهتر از پيشگاهى كه تو مرا ياد كردى، باشد.

حديث دهم

عدة من اصحابنا عن سهل بن زياد عن محمدبن عبدالحميد عن يحيى‏بن عمر و عن عبدالله بن سنان قال، قال ابو عبدالله عليه السّلام اوحى اللّه عزوجل الى بعض انبيائه،

يابن ادم اذكرنى فى غضبك، اذكرك فى غضبى، لا امحقك فيمن امحق و ارض بى منتصراً فان انتصارى لك خير من انتصارك لنفسك. (11)

اى فرزند آدم مرا در حال خشم و غضب ياد كن در اين صورت ترا در حال خشم و غضب خود ياد مى‏كنم. و بر تو سخت نخواهم گرفت در وقتى كه سخت خواهم گرفت.

از يارى رساندن من راضى باش زيرا يارى دادن من به تو بهتر از يارى دادن خود براى خودت مى‏باشد.

حديث يازدهم

عدة من اصحابنا عن احمدبن محمد عن ابن محبوب عن عمر بن يزيد عن ابى عبدالله عليه السّلام قال فى التوراة مكتوب

يابن ادم تفرغ لعبادتى املا قلبك غنى و لا اكلك الى طلبك و على ان اسد فاقتك و املا قلبك خوفاً منى و ان لاتفرغ لعبادتى املا قلبك شغلا بالدنيا ثم لا اسد فاقتك و اكلك الى طلبك (12)

اى فرزند آدم خود را براى بندگى من مهيا نما. در اين صورت قلب ترا بى‏نياز خواهم كرد و ترا بسوى خواسته‏هايت واگذار نخواهم كرد و بر من واجب خواهد بود كه حاجت ترا بجا آورم. و قلب ترا مملو از خوف و ترس از خود مى‏كنم. و اگر براى بندگى من خود را مهيا نسازى، قلب ترا مشغول به دنيا خواهم كرد سپس حاجت ترا بجا نخواهم آورد و ترا به خواسته‏هايت واگذار خواهم كرد.

حديث دوازدهم

محمدبن يحيى عن احمدبن محمدبن ابى نصر قال، قال ابوالحسن الرضا عليه السّلام، قال اللّه تبارك و تعالى

يابن ادم بمشيتى كنت انت الّذى تشاء لنفسك ما تشاء و بقوّتى ادّيت فرايضى و بنعمتى قوّيت على معصيتى، جعلتك سميعاً بصيراً قوّياً، ما اصابك من حسنة فمن اللّه، و ما اصابك من سيّئة فمن نفسك، و ذلك انّى اولى بحسناتك منك و انت اولى بسيئّاتك منّى؛ و ذلك انّنى لا اسأل عمّا افعل و هم يسألون. قد نظّمتت لك كلّ شى‏ء تريد (13)

اى فرزند آدم به اراده من است كه آنچه براى خود مى‏خواهى و اراده مى‏كنى، و به قدرت من است كه واجبات مرا اداء مى‏كنى و به وسيله نعمت من بر معصيت من قدرت پيدا كرده‏اى. ترا انسانى شنوا و بينا و قوى قرار داده‏ام. هر نيكى كه به تو برسد از جانب خدا است و هر بدى كه به تو برسد از ناحيه خودت مى‏باشد و آن به خاطر اين است كه من سزاوارتر از تو هستم نسبت به نيكى‏هايت و تو از من سزاوارتر هستى نسبت به بدى‏هايت. و آن بخاطر اين است كه من از آنچه انجام مى‏دهم بازخواست نمى‏شوم و حال آنكه تمامى آنها بازخواست مى‏شوند. هر آنچه كه تو خواستى برايت منظم و مرتب نمودم.

حديث سيزدهم

قال اللّه تبارك و تعالى

يابن ادم كن كيف شئت، كما تدين تدان، من رضى من اللّه بالقليل من الرّزق قبل اللّه من اليسير من العمل و من رضى باليسير من الحلال خفّت مؤنته وزكّت مكسبه و خرج من حدّ الفجور .

اى فرزند آدم هر گونه كه مى‏خواهى باش، همانگونه كه وام مى‏دهى همانگونه نيز وام مى‏گيرى، هر كس به رزق قليل الهى رضايت دهد خداوند عمل خوب كم او را قبول مى‏كند و هر كس به حلال اندك، راضى باشد مؤنه او سبك خواهد شد. و كاسبى او پاكيزه خواهد شد و از حدّ و حدود گناهان خارج خواهد شد. (14)

حديث چهاردهم

قال اللّه تبارك و تعالى‏

يابن ادم كلّ يوم ينقص من عمرك و انت لاتدرى و يأتى كلّ يوم رزقك من عندى و انت لا تحمده فلا بالقليل تقنع و لا بالكثير تشبع.

يابن ادم ما من يوم جديد الّا و يأتيك من عندى رزق جديد و ما من ليلة الّا و يأتينى ملائكتى من عندك بعمل قبيح. تأكل رزقى و تعصينى. و انت تدعونى فاستجيب، لك. خيرى اليك نازل و شرّك الى صاعد، فنعم المولى انا. و بئس العبد انت، تسئلنى فاعطيك و استر عليك سوء بعد سوء و قبيحاً بعد قبيح. انا استحيى منك و انت لا تستحى منّى.

اى فرزند آدم هر روز كه مى‏گذرد از ايام عمرت كم مى‏گردد و تو خبر ندارى و هر روز، روزى من به تو مى‏رسد ولى تو شكر آن را به جاى نمى‏آورى، نه به كم قانع مى‏شوى و نه به زياد سير مى‏گردى.

اى فرزند آدم هيچ روز جديدى نيست مگر اينكه از ناحيه من روزى جديدى به تو مى‏رسد و هيچ شبى نيست مگر اينكه ملائكه من عمل قبيحى از ناحيه تو به من گزارش مى‏كنند، رزق مرا مى‏خورى و نافرمانى مرا مى‏كنى و هر وقت مرا بخوانى درخواست تو را اجابت مى‏كنم.

خير من به سوى تو سرازير است و حال آنكه شر تو به سوى من بالا مى‏آيد. چه خوب مولائى هستم، من و چه بد بنده‏اى هستى، تو. (هرگاه) از من خواسته‏اى داشتى به تو عطا كردم و بدى‏هاى تو را يكى پس از ديگرى مى‏پوشانم، من از تو خجالت مى‏كشم ولى تو از من حيا نمى‏كنى. (15)

حديث پانزدهم

يقول اللّه تبارك و تعالى

يابن ادم ارض بما اتيتك تكن من ازهد النّاس.

يابن ادم اعمل بما افترضت عليك تكن من اعبد النّاس.

يابن ادم اجتنب ممّا حرّمت عليك تكن من اورع النّاس.

اى فرزند آدم به آنچه كه به تو دادم راضى باش، از زاهدترين مردم خواهى شد.

اى فرزند آدم به آنچه كه به تو واجب كردم عمل كن، از عابدترين مردم خواهى شد.

اى فرزند آدم از آنچه كه بر تو حرام كردم دورى كن از متقى‏ترين مردم خواهى شد. (16)

حديث شانزدهم

جماعة عن ابى مفضل عن الحسين بن موسى عن عبدالرحمن ابن خالد عن زيد بن حباب عن حماد عن ثابت عن ابى رافع عن ابى هريره عن النبى صلى اللّه عليه و آله قال:

قال الله تبارك و تعالى

يابن ادم مرضت فلم تعدنى قال ياربّ كيف اعودك و انت ربّ العالمين قال مرض فلان عبدى فلو عدته لوجدتنى عنده و استسقيتك، فلم تسقينى، فقال كيف و انت ربّ العالمين فقال استسقاك عبدى فلان و لو سقيتة لو جدت ذلك عندى و استطعمتك، فلم تطعمنى، قال كيف و انت ربّ العالمين قال استطعمك عبدى فلان و لو اطعمته لو جدت ذلك عندى (17)

اى فرزند آدم مريض شدم و به عيادتم نيامدى. و او در جواب مى‏گويد: اى خدا چگونه از شما عيادت كنم در حاليكه تو پروردگار جهانيان هستى. خدا مى‏فرمايد: فلانى، بنده من مريض شد، چنانچه به عيادت او مى‏رفتى هر آينه مرا در كنار او مى‏يافتى.

و از تو طلب آب كردم و مرا سيراب ننمودى. بنده در جواب مى‏گويد: چگونه اينكار را مى‏كردم و حال آنكه تو پروردگار جهانيان هستى، خدا مى‏فرمايد: بنده من از تو طلب آب كرد، چنانچه به او آب مى‏دادى آن را در نزد من مى‏يافتى.

و از تو طعام و غذا خواستم، ولى مرا طعام ندادى، و بنده در جواب مى‏گويد: چگونه اينكار را مى‏كردم و حال آنكه تو پروردگار جهانيان هستى و خدا مى‏فرمايد بنده من فلانى از تو غذا خواست و اگر تو به او غذا مى‏دادى آن را در نزد من مى‏يافتى.

حديث هفدهم

قال اللّه تبارك و تعالى:

ويحك؛

يا بن ادم ما اقسى قلبك، ابوك و امّك يموتان و ليس لك عبرة بهما

يا بن ادم الا تنظر الى بهيمة ماتت فانتفخت و صارت جيفة و هى بهيمة و ليس لهاذنب، و لو وضعت اوزارك على الجبال الرّاسيات لهدّتها

واى بر تو:

اى فرزند آدم چقدر قسى‏القلب هستى، پدر و مادرت مى‏ميرند و در مرگ آنها هيچ عبرتى براى تو نمى‏باشد.

اى فرزند آدم آيا به يك چهارپا نگاه نمى‏كنى هنگامى كه مرده است و باد كرده و لاشه متعفنى شده است. و حال آنكه چهار پائى است و گناهى بر گردن او نيست. و حال آنكه اگر گناهان ترا بر كوههاى محكم بگذارم، كوهها را منهدم مى‏كند (18)

حديث هجدهم

عن الرضا عليه‏السلام عن آبائه عليهم السلام قال، قال رسول اللّه صلى الله عليه و اله قال اللّه تبارك و تعالى:

يا بن ادم لايغّرتّك ذنب النّاس عن ذنبك و لا نعمة النّاس من نعمة اللّه عليك و لا تفنط النّاس من رحمة اللّه تعالى و انت ترجوها لنفسك.

اى فرزند آدم گناهان مردم ترا نسبت به گناه خودت فريب ندهد (اينكه بگوئى مردم اينقدر گناه مى‏كنند ما كه خيلى مرتكب گناه نشديم) و همچنين نعمتهاى مردم نسبت به نعمتهائى كه خداوند به تو عنايت كرده.

و مردم را از رحمت خداوند تبارك و تعالى نااميد مگردان در حاليكه اميد رحمت براى خود دارى. (19)

حديث نوزدهم

الدرّالمنثور عن محمدبن كعب القر طبى قال قرأت فى التورية او قال فى صحف ابراهيم فوجدت فيها يقول الله تعالى:

يا بن ادم ما أنطفتنى، خلقتك و لم تك شيئاً و جعلتك بشراً سويّاً خلقتك من سلالة من طين ثمّ جعلتك نطفة فى قرار مكين ثم خلقت النطفة علقة، فخلقت العلقة مضغة فخلقت المضغة عظاماً فكسوت العظام لحما ثم انشأتك خلقاً اخر.

يابن ادم هل يقدر على ذلك غيرى ثم خففت ثقلك على امك حتى لا تتبرم بك و لا تتأذى، ثم اوحيت الى الامعاء ان اتسعى و الى الجوارح ان تفرقى فاتسعت الامعاء من بعد ضيقها و تفرقت الجوارح من بعيد تشبيكها ثم اوحيت الى الملك الموكل بالا رحام ان يخرجك من بطن امك فاستخلصك على ريشة من جناحه فاطلعت عليك فاذا انت خلق ضعيف ليس لك سن يقطع و لا ضرس يطحن فاستخلصت لك فى صدر امك ثدياً يدر لك لبناً بارداً فى الصيف، حاراً فى الشتاء استخلصته من بين جلد و لحم و دم عروق و قدفت لك فى قلب والدتك الرحمة و فى قلب ابيك التحنن فيها، يكدان و يجهدان و يربيانك و يغذيانك و لم يناما، حتى ينو مانك

يابن ادم انا فعلت ذلك بك لا بشى‏ء استاهلته به منى او لحاجة استعنت على قضايهأ.

يابن ادم فلما قطع سنك و طلع ضرسك اطعمتك فاكهة الصيف و فاكهة الشتاء فى اوانها فلما عرفت انى ربك عصيتنى فالان اذ عصيتنى فادعنى و انى قريب مجيب و ادعنى فانى غفور رحيم. (20)

اى فرزند آدم با من انصاف نداشتى، زيرا تو را بوجود آوردم در حاليكه قبل از آن چيزى نبودى، و تو را بشرى با خلقت معتدل قرار دادم (و نقصى در آفرينش تو نيست) تو را از عصاره‏اى از گل آفريدم، سپس تو را نطفه‏اى در جايگاه استوارى (رحم) قرار دادم، سپس نطفه را خون بسته، و خون بسته را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان و سپس بر استخوانها گوشت پوشاندم، پس از آن خلقتى ديگر (21) انشاء نمودم.

اى فرزند آدم آيا كسى جز من توانائى اينكار را دارد؟ سپس سنگينى تو را در (شكم) مادرت سبك و آسان نمودم تا بواسطه تو بستوه نيايد و آزار نبيند، سپس به معده و روده‏ها الهام كردم كه وسعت يابيد، و به اعضا كه از هم جدا گرديد پس معده و روده‏ها پس از تنگى، وسعت يافت و اعضا پس از آميختگى از هم جدا گرديد سپس به فرشته موكل به رحمها وحى كردم كه تو را از شكم مادرت خارج سازد و او بوسيله پرى از بال خويش تو را از شكم مادر رها كرد؛ بعد از آن توجه‏اى به تو نمودم و ديدم كه مخلوق ضعيف و ناتوانى هستى، در سينه مادرت پستانى مخصوص (تغذيه) تو قرار دادم تا در تابستان شير خنكى و در زمستان شير گرمى بياورد و آن شير گوارا را از ميان پوست و گوشت و خون و رگها خارج نمودم (تا غذاى تو باشد)

(سپس) در قلب مادر تو رحمت و در قلب پدرت مهربانى نسبت بتو تربيت نموده و غذاى تو را فراهم مى‏كنند و تا تو را نخوابانند خود به خواب نمى‏روند.

اى فرزند آدم اينكارها را كه نسبت به تو انجام دادم نه به خاطر آن بود كه شايسته آن بودى يا با انجام اينكار نيازى از من بر طرف مى‏شد (بلكه من بى‏نياز و حكمت من اقتضاى انجام اين كارها را داشت)

اى فرزند آدم زمانيكه دندان تو بر آمد و قدرت قطع و بريدن پيدا نمود، به تو ميوه تابستان و ميوه زمستان را در وقت مخصوصش، روزى كردم (اما همانطورى كه گفتم با وجود اين همه نعمتها، انصاف را نسبت به من رعايت نكردى) وقتى شناختى كه من پروردگار تو هستم نافرمانى مرا كردى (با اين وجود اكنون كه نافرمانى مرا نمودى، مرا بخوان زيرا من (بتو) نزديكم و تو را اجابت مى‏كنم، مرا بخوان كه من آمرزنده مهربانم.

حديث بيستم

قال الله تبارك و تعالى

يا بنى ادم اطيعونى بقدر حاجتكم الى و اعصونى بقدر صبركم على النار و اعملو للدنيا بقدر لبثكم فيها و تزو دوا للاخرة بقدر مكثكم فيها

يا بنى ادم زارعونى و عاملونى و اسلفونى اربحكم. عندى ما لا عين رأت و لاادن سمعت و لا خطر على قلب بشر

يابن ادم اخرج حب الدنيا من قلبك فانه لا يجتمع حب الدنيا و حبى فى قلب واحد

يابن ادم اعمل بما امرتك و انته عما نهيتك اجعلك، حياً لا توت ابداً

يابن ادم اذا وجدت قساوة فى قلبك و سقماً فى جسمك و نقيصة فى مالك و حريمة فى رزقك فاعلم انك قد تكلمت فيما لا يعنيك

يابن ادم أكثر من الزاد فان الطريق بعيد، و خفف الحمل فان الصراط دقيق و اخلص العمل فان الناقد بصير و اخر نومك الى القبور و فخرك الى الميزان و لذاتك الى الجنة و كن لى اكن لك و تقرب الى بالاستهانة بالدنيا تبعد عن النار

يابن ادم ليس من انكسر مركبه و بقى على لوحة فى البحر باعظم مصيبة منك لانك من ذنوبك على يقين و من عملك على خطر. (22)

اى فرزند آدم به اندازه‏اى كه به من نيازمند هستيد مرا اطاعت كنيد

و به اندازه‏اى كه صبر بر آتش دوزخ داريد، مرا نافرمانى كنيد

و به اندازه‏اى كه در دنيا باقى هستيد، براى دنيا عمل كنيد

و به مقدارى كه در آخرت باقى هستيد براى آن زاد و توشه فراهم كنيد

اى فرزند آدم در زراعت و معاملات خويش (همچون معامله سلف كه بهاء را از پيش مى‏دهيد) مرا طرف معامله خويش قرار دهيد تا به شما سودى دهم كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب انسانى خطور كرده

اى فرزند آدم دوستى دنيا را از دل خويش بيرون كن زيرا دوستى دنيا و محبت من در يك دل جمع نمى‏شود

اى فرزند آدم آنچه را به تو فرمان داده‏ام انجام بده و از آنچه تو را باز داشته‏ام دست بردار تا تو را زنده‏اى قرار دهم كه هرگز نمى‏ميرد.

اى فرزند آدم هنگامى كه در دلت سختى و در جسمت بيمارى و در مالت كمبود و در روزيت محروميت يافتى، پس بدان (علت آن) سخن گفتن تو در امورى است كه فائده‏اى براى تو ندارد

اى فرزند آدم زاد و توشه بسيار فراهم كن زيرا راه بسى دور است، و بار خويش را سبك گردان زيرا (پل) صراط بسيار باريك است، و عمل خويش را خالص گردان چونكه بازرس بى‏نهايت بينا مى‏باشد، و خواب (بسيار و طولانى) خود را براى قبر به تأخير بينداز، و فخر و مباهات كردن را براى ترازوى (سنجش اعمال) قرار بده، و لذت بردن خويش را براى بهشت بگذار و (خالص) براى من باش، تا براى تو باشم، و با پست شمردن دنيا به من نزديك شو، (تا در مقابل) از آتش دوزخ دور گردى.

اى فرزند آدم كسى كه در ميان دريا كشتى او شكسته، و بر تخته پاره‏اى باقى مانده است مصيبت‏اش بزرگتر از تو نيست، زيرا تو به گناهت يقين دارى و از عملت نزديك به هلاكتى.