(1) -
تهذيب
ج 9 ص 175 روايت 12.
(2) -
بحار
ج 93 ص 283 روايت 30 باب 15.
(3) -
بحار
(4) -
البحار
ج 73 ص 365 روايت 98 ب 137
(5) -
البحار
ج 73 ص 365 روايت 98 ب 137
(6) -
البحار
ج 73 ص 352 روايت 50 باب 137
(7) -
بحار،
ج 85 ص 319 روايت 3 باب 36
(8) -
بحار،
ج 84 ص 239 روايت 20 باب 16
(9) -
بحار
ج 73 ص 167 روايت 31 باب 128
(10) -
كافى
ج 2 ص 498 روايت 12
(11) -
كافى
ج 2 ص 303 روايت 8
(12) -
كافى
ج 2 ص 83 روايت 1
(13) -
كافى
ج 1 ص 159 روايت 12
(14) -
جواهر
السنيه ص 87
(15) -
جواهر
السنيه
(16) -
بحار،
ج 78 ص 136 روايت 3 باب 21
(17) -
بحار،
ج 74 ص 368 روايت 56 باب 23
(18) -
بحار،
ج 14 ص 46 روايت 34 باب 3
(19) -
بحار،
ج 70 ص 338 روايت 55 باب 59
(20) -
بحار،
ج 60 ص 362 روايت 55 باب 41 غير معصوم
(21) -
اين
همان مرحلهاى است كه جنين وارد مرحله حيات انسانى مىشود، حس و حركت پيدا مىكند،
و به جنبش در مىآيد كه در روايات اسلامى از آن تعبير به مرحله نفخ
روح (دميدن رون در كالبد) شده
است. تفسير ج 14 ص 212
(22) -
جواهر
السنيه صفحه 139
(23) -
اگر
گناه كوچك است ولى خداوند بزرگى را نافرمانى كردهاى.
(24) -
اگر
روزى كم است اما از جانب خداوند بزرگى است.
(25) -
شبيه
اين تعبير در قرآن كريم سوره اعراف آيه 99 آمده: أَفَأَمِنُواْ
مَكْرَ اللّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ:
(آيا از مكر خدا (يعنى آزمايش و مجازات خدا) غافل و ايمن گرديدهاند، كه از آن غافل
نشوند مگر مردم زيانكار).؛ بايد بدانيم مراد از مكر خداوند: جزاى مكر است كه نسبت
به كسيكه مكر مىكند انجام مىدهد بنابراين هرگاه مكر به خداوند نسبت داده شد مقصود
جزاى مكر است (ر.ك. تفسير اثنى عشرى ج 4 ص 148)
(26) -
مراد
كتاب آسمانى است كه وجوب زكات در آن آمده
(27) -
كسيكه
اصل نيكىها و خوبىها را از جانب خداوند نداند (با توجه به: و ما بكم من نعمة) در
تأثير بداند و عمل خير را فقط بخود نسبت دهد، در حقيقت نوعى شرك است كه عملى شيطانى
مىباشند
(28) -
ظاهراً
مراد از اين جملات ناظر به حال مؤمنين واقعى نمىباشد و دليل اين سخن ذيل عبارت است
كه صفات مؤمنين حقيقى را بيان ميدارد.
(29) -
به
اينگونه صفات مكارم
اخلاقگفته مىشود كه در انبياء و اولياء الهى وجود دارد و رسيدن به اينگونه
صفات نيازمند علم و آگاهى و سعى و كوشش و بالاخرة توفيق الهى مىباشد، امام سجاد
عليه در دعاء 20 از صحيفه سجاديه كه بنام دعاء مكارم الاخلاق است به تفصيل در
اينباره سخن گفتهاند.
(30) -
ذكر
عدد در اينگونه موارد براى مبالغه و كثرت است و تعيين مراد
نيست و عدد خصوصيتى ندارد. از باب نمونه خداوند درباره مشركين در قرآن مىفرمايد: اسْتَغْفِرْ
لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً
فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ (80
/ توبه): چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتى) اگر هفتاد بار براى آنها
استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمىآمرزد! علامه طباطبائى ره در الميزان در اينباره
مىفرمايد: ذكر سبعين در اينجا كنايه از كثرت است و عدد خصوصيتى ندارد. الميزان ج 9 ص 351
(31) -
يارى
دادن، بهم كمك كردن با دادن مال (فرهنگ عميد).
(32) -
چون
معاشرت با افراد آلوده و ناشايست موجب آلودگى معنوى انسان خواهد شد و
(33) -
چون
عبارت واقعى با شناخت و آگاهى انجام مىپذيرد
(34) -
يعنى
اگر كسى واقعاً از خداوند هراس داشته باشد از فقر و تنگدستى نمىهراسد
(35) -
عن
ابى عبدالله عليه السلام قال: ان اللعنة اذا خرجت من فى صاحبها ترددت فان وجدت
مساغاً و الا رجعت على صاحبها. (امام صادق عليه فرموداند: لعنت كه از زبان صاحبش
خارج شود، مىگردد پس اگر محلى كه روا و جايز باشد بيايد (همانجا مىماند) در غير
اينصورت به كسى كه لعنت كرده باز مىگردد.) سفينة البحار ج 7 ص 597
(36) -
اشاره
به آيه دوم از سوره رعد: اللّهُ
الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا :
خداوند كسى است كه آسمانها را بدون ستونى كه مشاهده كنيد، برافراشته است. مفسرين
آيه را بدو صورت معنى كردهاند، يكى آنكه شما انسانها آسمانها را كه بدون ستون است
مشاهده مىكنيد، و ديگر اينكه آسمانها ستون دارد ولى نامرئى است لذا شما آسمانها
را(بدون ستون قابل مشاهده)، به نظر مىآوريد
(37) -
اسم در
زبان فارسى ترجمه به نام مىشود
ولى بايد بدانيم اسم در
زبان عربى از ريشه سمه بمعناى علامت،
نشانه و اثر است. لذا معناى اين
جمله مىشود: آسمانها با نشانه و علامت و اثرى از آثار من برپا است، و مراد از اين
نشانه: قدرت خداوند
است؛ بنابراين آسمانها اثرى از آثار قدرت پروردگار متعال بحساب مىآيد. و شايد مراد
از اسم: قادريت خداوند
باشد يعنى خداوند با قادريت خويش آسمانها را برافراشته است. و
الله العالم
(38) -
شايد
مراد از اين جمله چنين باشد: اگر روح تو در اثر تعليمات دين پرورش يافت و به كمال
رسيد، جسمت نيز بعلت ارتباطى كه با روح دارد در مسير صحيح انسانى به كار گرفته
خواهد شد و به صلاح مىآيد و از فساد و تباهى دور خواهد بود. و احتمال ديگر اينكه:
اگر انسان در دين به مرحله صلاح رسيد در قيامت جسم او نيز در آسايش خواهد بود و
گرفتار عذاب نمىشود.
(39) -
يعنى
وجودت براى خويش نيز سودمند باشد
(40) -
زارى
كردن، خوارى و فروتنى كردن
(41) -
مراد
از اين جمله: ثروتمندى است كه در مسير حق نباشد و فقيرى كه مطيع و نيكوكار باشد
(42) -
رسول
خدا صلى الله عليه وآله ميفرمايند: كسيكه ايمان بخدا و روز آخرت دارد بايد ميهمان
خود را گرامى دارد و ميهمانى سه روز و سه شب است و بيشتر از آن صدقه مىباشد.
سفينة البحار ج 5 ص 271
(43) -
ظاهراً
مراد مواردى است كه انفاق واجب بوده باشد همچون موارد زكات و خمس و...
(44) -
منظور
از اين جمله اينستكه منى از نقطه محصورى از بدن خارج ميشود، كه نقطه بين استخوانهاى
پشت و استخوانهاى سينه قرار دارد. - ترجمه تفسير الميزان ج 20 ص 614 -
(45) -
زخرف:
32.
(46) -
طور:
48 - 49
(47) -
ص
26.