پيش گفتار
معرفتشناسى در ميان شاخههاى بسيار متنوع فلسفه از جهاتى ممتازاست.
شايدمهمترين جهت اين باشد كه بسيارى از مباحث و مسائل ديگر شاخههاى
فلسفهتوانمندى عقل و ذهن را در درك و كشف واقعيت از پيش فرض گرفتهاند، وجود
معرفترا مفروض پنداشته و نفى شكاكيت را مسلم انگاشتهاند. حال آنكه اين مسائل
مانند دههامبحث مردافكن و تشويش آور ديگر از قبيل: تحليل معرفت، ارزشمندى
ادراكات، ملاكتوجيه باور، مشكلات انواع معرفت نظير استقرا، ادراك حسى حافظه و
علم ما تقدم تنهابخشى از مسائل عرفتشناسىاست كه بايد از قبل بدان پرداخت و در
آن علم، اتخاذموضع نمود در غير اين صورت در بسيارى از مسائل عقلى و فلسفى
چارهاى جز سكوت نيست.
در اين ميان مسئله ادراك حسى نقشى ممتاز دارد. زيرا مايه و اساس ديگر
ادراكات تصورى وتصديقىاست. تاثير و نقش احساس تا بدان جا بنيادىاست كه بيست
نقش گوناگون براى آن ذكرشده و فيلسوفى بى نظير مانند بوعلى در اين زمينه صدها
صفحه نگاشته و غبار كهنگى از طلعتآن سترده است هر چند انديشمندان بعدى كار
احساس را نيم خام گذاردند.
به نظر رسيد عرضه و ارائه ديدگاه فيلسوفى چونان ابن سينا كه فخر نوابغ، سر
آمد روزگار بودهو به حق، علم وامدار اوست مفيد بلكه ضرورى است، زيرا چنين
تحقيقى خود مىتواند پايه و مايههر گونه تامل و تفكر تطبيقى باشد ضمن آن كه
تشويقى استبراى پرداختن به شيوه تحقيقاتى ريزاما عميق. نويسنده با احساس كمبود
در اين زمينهها سعى بر آن داشت تا خلايى را پر كند هر چندحركت در اين راه،
تنها از رهروان چالاك ساخته است و بس.
بدين منظور بهترين روش مراجعه به منابع اصلى و دست اول بود از اين روست
كهنقلها تا حدى زياد به چشم خواهد آمد اما ضريب اطمينان برداشتها بالا
مىرودچنانكه رنج مراجعه خواننده كاهش مىيابد.
همچنين به هنگام لزوم آراى دو حكيم متاخر و سر آمد دو مشرب فلسفى دينى
شيخاشراق و صدر المتالهين اشارتى شد كه تا حدى به نوشتار رنگ تطبيق زد. نكته
ديگر آنكه گاه خواننده در اين اثر با ديدگاههايى از شيخ مواجه خواهدشد كه
خلاف نظريهاىاست كه مشهور بدو نسبت دادهاند از قبيل مسئله اتحاد عقل و عاقل
و معقول، احساسامرى انفعالى نيست، حواس جسمانى نيستند، حاس اصلى نفس است نه
قوا و حس تنهامنبع ادراكات نيست همچنين آراى جالب توجهى از او به دست آمد نظير
نقشهاى بيست گانه احساس، تعداد هشت گانه حواس ظاهرى، اثبات جهان خارج از راه
دليل و اثباتارزشمندى احساس از راه دليل. البته اينها همه نخستين گام است اميد
آن كه رهگشا باشد و آتش طلبتيز شود وروزنه دل به سوى آفتاب حقايق گشوده گردد و
تكامل عقلى و قلبى سرعت گيرد و بهارتفاعى رسيم تا توان پريدن گيريم.
در پايان برخود فرض مىدانم كه از دو استاد گرانمايه و حكيم فرزانه حضرت آيه
ا...مصباح يزدى و حضرت آيه ا... جوادى آملى، صميمانه تشكر كنم آنان كه خرد
خردخويش را وامدار آنانم و اگر نبود لطف و كمكهاى كريمانهشان راه به جايى نمى
بردم.
همچنين از حضرت استاد جناب آقاى دكتر احمدى و حضرت استاد جناب آقاىملكيان
كه مرا سخاوتمندانه مورد عنايتخويش قرار دادند سپاسگزارم و نيز از مساعىبى
دريغ جناب آقاى فقيهى مسئول محترم مركز مطالعات و تحقيقات دفتر تبليغاتاسلامى
حوزه علميه قم و جناب آقاى محمد رضائى مسئول محترم واحد كلام وويراستار محترم
جناب آقاى طريقه دار صميمانه تشكر و سپاسگزارى مىكنم.
نويسنده خود معترف است كارى نا تمام ارائه داده است لذا باديده منت و سعه
صدرنكته سنجى هاى عالمان فرزانه را ارج مىنهد.
شب بيست و سوم ماه رمضان المبارك 1417ه . ق.
محمد تقى فعالى.