يكى از دانشمندان در اين
مورد مى نويسد: ((نيايش ، در همان حال كه آرامش
را پديد مى آورد، در فعاليت هاى مغزى انسانى نيز نوعى شكوفايى و
شادمانى باطنى پديد مى آورد و گاه روح قهرمانى و دلاورى را بر مى
انگيزد.))(423)
نيايش ، ويژگى ها و اوصاف خود را با نشانه هاى بسيار مشخص و منحصر به
فرد نشان مى دهد: صفا، متانت رفتار، شادى درونى ، چهره و اراده لبريز
از يقين ، استعداد هدايت و نيز استقبال از حوادث را در انسان مى پرورد
و اينهاست كه از وجود يك گنجينه پنهان در عمق روح و ژرفاى جان ما حكايت
مى كند و تحت اين قدرت ، حتى مردم عقب مانده و كم استعداد نيز مى
توانند نيروى عقلى و اخلاق خود را بهتر بكار اندازند و بيشتر بهره
گيرند، اما متاءسفانه در دنياى ما كسانى كه نيايش را در چهره حقيقى آن
بشناسند، بسيار اندكند.
اما اين بافته بى اساس كه دعا، دخالت در كار خداست و خدا هر آنچه را
مصلحت بداند و شايسته بنگرد، عمل مى كند، نيز اشكالى بى مورد و پوچ است
؛ چرا كه مواهب و نعمت هاى خدا براساس استعدادها و لياقت ها و كشش ها
ارزانى مى گردد و هر اندازه ، استعداد و شايستگى انسانى فراتر و بيشتر
باشد، بهره او از موهبت ها بيشتر و از نعمت ها سهم بيشترى نصيب او مى
گردد.
ششمين امام نور (عليه السلام) در اين مورد مى فرمايد:
ان
عندالله عزوجل منزلة لا تنال الا بمساءلة .(424)
((در بارگاه خدا براى انسان ، مقامات و منزلت
هايى است كه بدون نيايش نمى توان آنها را بدست آورد.))
دانشمندى مى گويد: هنگامى كه ما به نيايش روى مى آوريم ، خود را به
نيرو و قدرتى پايان ناپذير و بيكران - كه همه كائنات را به هم پيوسته
است - پيوند مى دهيم .(425)
و مى افزايد: امروز جديدترين دانش روانپزشكى همان چيزهايى را آموزش
مى دهد كه پيامبران آموزش مى دادند؛ چرا كه روان شناسان اين نكته اساسى
را دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان استوار مذهبى ، نگرانى
و تشويش و هيجان و ترس را كه موجب فراتر از پنجاه درصد ناراحتى ها و
نگرانى هاى ما در زندگى است ، برطرف مى سازد.(426)
شرايط دعا و نيايش
افزون بر آنچه آمد، دعا و نيايش با خدا، يك نوع پرستش و يك نوع
عبادت ، خضوع و بندگى و شايد لطيف ترين و ظريف ترين و بهترين انواع آن
است .و انسان به وسيله دعا توجه تازه اى به ذات پاك و بى همتاى
آفريدگار هستى پيدا مى كند و همان گونه كه همه عبادت ها و پرستش ها
اثرات سازنده تربيتى دارند، دعا و نيايش با خدا نيز داراى بار تربيتى و
اثرات سازنده اى در انديشه ، عقيده و اخلاق و عملكرد انسان است .
روايات رسيده درباره شرايط و ويژگى هاى يك دعا و نيايش شايسته و موفق ،
از اثر سازنده تربيتى و اخلاق و انسانى آن پرده بر مى دارد؛ براى نمونه
:
1- حضرت صادق فرمود:
اياكم ان يسئل احدكم ربه شيئا من حوائج الدنيا و الاخرة حتى يبدء
بالثناء على الله والمدحة له و الصلاة على النبى و آله ثم الاعتراف
بالذنب ثم المساءلة .(427)
((مباد كسى از شما به نيايش و دعا بنشيند و چيزى
از خداى توانا بخواهد، مگر اين كه نخست : ستايش شايسته و بايسته او را
بجا آورد، از پى آن بر پيامبر مهر و خاندان گرانقدرش درود و سلام نثار
نمايد، در مرحله سوم به گناهان خويش اعتراف نمايد و صادقانه توبه كند،
و در مرحله چهارم به دعا و نيايش بپردازد و خواسته هاى خويش را بخواهد.))
با اين بيان ، براى برآمدن خواسته ها و پذيرفته شدن دعاها بايد به
خودسازى پرداخت و از شايسته ترين انسانها كه پيامبر و خاندانش باشند،
الهام و الگو گرفت .
2- پيامبر گرامى مى فرمايد:
لتاءمرون بالمعروف ولتنهن عن المنكر، او ليسلطن الله شراركم على خياركم
و يدعوا خياركم فلا يستجاب لهم .(428)
((بايد به ارزش ها و والايى ها فراخوانيد و از
گناهان و ضدارزش ها باز داريد وگرنه خدا، استبدادگران و بدكاران شما را
بر نيكانتان چيره مى سازد و آن گاه هرچه نيكانتان دعا كنند و خدا را
بخوانند، دعايشان پذيرفته نخواهد شد.))
با اين بيان ، شرط برآمدن خواسته ها و پذيرفته شدن دعاها در اين روايت
، ساختن جامعه است چرا كه وانهادن مسئوليت اجتماعى و كار بزرگ
((نظارت ملى )) ميدان
جامعه را براى تباهى ها و تبهكاران هموار مى سازد و براساس سنت خدا،
استبداد و ارتجاع را بر پيشرفت و ترقى ، و ظالمان و خودكامگان را بر
ترقى خواهان و عدالت جويان و آزادى خواهان چيره مى سازد.
3- و نيز در اين مورد مى فرمايد:
من
احب ان يستجاب دعائه فليطيب مطعمه .(429)
((كسى كه دوست مى دارد دعا و خواسته هايش
پذيرفته شود، بر اوست كه كسب و كار و راه هاى درآمد و سبك اقتصادى و
معيشتى خود را اصلاح كند و از حرامخوارگى بپرهيزد.))
با اين بيان ، اثر ديگر دعا و نيايش ، اصلاح كسب و كار و جلوگيرى از
ستم و بيداد اقتصادى و غصب و تجاوز و يا پايمال ساختن حقوق ديگران است
.
4- اميرمؤمنان (عليه السلام) مى فرمايد:
الداعى بلا عمل كالرامى بلاوتر.(430)
((دعاكننده بدون تلاش سازنده و عمل ، بسان
تيرانداز بدون زه مى باشد.))
و چون ((زه )) عامل حركت
و وسيله راندن تير به سوى هدف است ، نقش عمل نيز در
((دعا)) روشن مى گردد.
4- اميرمؤمنان در پاسخ كسى كه با يادآورى آيه شريفه
ادعونى استجب لكم
(431)، از پذيرفته نشدن دعاها و خواسته هاى خويش
در بارگاه خدا گلايه و شكوه داشت ، فرمود:
ان
قلوبكم خانت بثمان خصال :
اولها: انكم عرفتم الله فلم تؤ دوا حقه كما اوجب عليكم فما اغنت عنكم
معرفتكم شيئا.
والثانية : انكم امنتم برسوله ، ثم خالفتم سنته وامتم شريعته فاين ثمرة
ايمانكم ؟
والثالثة : انكم قراءتم كتابه ، فلم تعلموا به وقلتم سمعنا واطعنا ثم
خالفتم ،
والرابعة : انكم قلتم انكم تخافون من النار وانتم فى كل وقت تقدمون
اليها بمعاصيكم فاين خوفكم ؟
والخامسة : انكم قلتم انكم ترغبون فى الجنة وانتم فى كل وقت تفعلون ما
يباعدكم منها فاين رغبتكم فيها؟
والسادسة : انكم اكلتم نعمة المولى ولم تشكروا عليها!
والثامنة : انكم جعلتم عيوب الناس نصب عيونكم و عيوبكم و راء ظهوركم
تلومون من انتم احق باللوم منه ، فاى دعاء يستجاب لكم مع هذا و قد
سددتم ابوابه و طرقه ؟ فاتقوا الله واصلحوا اعمالكم واخلصوا سرائركم
وامروا بالمعروف وانهوا عن المنكر فيستجيب الله لكم دعائكم .(432)
((علل پذيرفته نشدن دعاها خواسته هاى شما اين
نكته عميق است كه قلب و دل شما در هشت مورد خيانت ورزيده است ، از اين
رو خواسته هايتان برآورده نخواهد شد تا به خود آييد و جبران كنيد:
1- شما خداى يكتا را شناختيد، اما حق او را ادا ننموديد، از اين رو
شناخت بدون عمل به شما سودى نخواهد بخشيد.
2- شما به پيامبرش ايمان آورديد، سپس به سنت و سيره و روش او مخالفت
نموديد، پس ثمره ايمان شما كجاست ؟
3- شما قرآن پرشكوه و كتاب آسمانى او را خوانديد، اما به مفاهيم و
مقرراتش عمل نكرديد و گفتيد كه : ((بار خدايا!
شنيديم و فرمانبردارى نموديم .)) اما در ميدان
زندگى به مخالفت برخاستيد.
4- شما با زبان مى گويى از كيفر رستاخيز بيمناك هستيد، اما هماره به
كارهايى دست مى يازيد كه شما را به دوزخ و كيفر نزديك مى سازد و.
5- شما مدعى هستيد كه عاشق و شيفته پاداش پرشكوه خدا و بهشت پرطراوت و
زيباى او هستيد، اما هماره كارهايى انجام مى دهيد كه شما را از آن دور
مى سازد.
6- شما نعمت هاى گوناگون خدا را مى خوريد و سپاس او را به جا نمى
آوريد.
7- به شما فرمان رسيده است كه دشمن شيطان باشيد، اما شما با او طرح
دوستى مى افكنيد و در حالى كه بوسيله زبان با او دشمنى مى ورزيد در
ميدان عمل ، با او دوستى مى كنيد.
8- شما عيب ها و لغزش هاى ديگران را در برابر چشمان خود قرار مى دهيد و
به آنان اعتراض مى كنيد، اما عيب هاى خود را پشت سر مى افكنيد و با اين
عملكرد مسدود ساخته ايد، چگونه چنين چيزى را انتظار مى بريد؟
هان اى مردم ! پرواى خدا پيشه سازيد و كارهايتان را اصلاح كنيد و به
ارزشها دعوت نماييد و از ستم و بيداد، نهى كنيد تا دعايتان شنيده شود.))
دقت در اين روايات نشانگر آن است كه پذيرفته شدن دعا در گرو خودسازى ،
ايمان ، تقوا، عدالت خواهى ، آزادى خواهى ، رعايت حقوق انسانها و تلاش
در اصلاح فرد، خانواده ، جامعه است ، نه بدون اينها.و اين نشانگر آثار
پرشكوه و دگرگون ساز دعا در ابعاد گوناگون به ويژه بعد تربيتى است .(433)
جايگاه نيايش در زندگى
دوستان حق
با نكاتى كه در مورد دعا و نيايش از نظر شما خواننده گرامى گذشت
، روشن مى شود كه چرا دعاى خالصانه و نيايش عارفانه - با شرايط و ويژگى
هايش - در زندگى دوستان خدا و شيفتگان به بارگاه او جايگاه رفيع و
پرفرازى دارد!
چرا آنان به دعا خو مى گيرند!
به نيايش عاشقانه روى مى آورند!
با آن بال مى گيرند و تا عرش خدا راه مى يابند!
با آن به اوج آرامش پرمى كشند!
و گمشده دل ناآرام و بى قرار خويش را در آن مى يابند،
و آن را دانشگاه والايى ها، آزادگى ها و غناها و بى نيازى ها و استقلال
ها و برازندگى ها و شايستگى ها و خودسازى ها مى نگرند!
...و ريحانه خداجو، توحيدگرا، پراخلاص ، پرمعنويت ، شيفته و شيداى حق
پيامبر، سرآمد نيايشگران عارف و عاشق و آموزگار ژرف نگر و نوانديش و
واقع گرا و با حقيقت آنان بود و به راستى روح دعا و جان نيايش و قلب
راز و نياز.
در سبك و سيره ريحانه پيامبر، همان گونه كه نماز جايگاه رفيعى داشت ،
دعا و نيايش نيز از جايگاه والايى بهره ور بود.
او به راستى روح دعا و نيايش بود و در سيره و سبك زندگى اش بدان بسيار
بها مى داد؛ چرا كه آن انسان والا، دعا و نيايش خالصانه و با روح و
محتوا را، همان عبادت و پرستش عارفانه خدا مى دانست .الدعا
هو العبادة
(434)
آن را سلاح انسان توحيدگرا و با ايمان و ستون دين و آيين و نور و
روشنايى آسمان ها و زمين ارزيابى مى كرد.الدعا
سلاح المؤمن و عمود الدين و نور السموات والارض .(435)
بر اين باور بود كه دعا و نيايش با شرايط و روح ، كليد پيروزى و
رستگارى ، و راز و رمز سرفرازى و نيكبختى است و بهترين دعاها، دعايى
است كه از سينه پاك و قلب پرواپيشه و درون ساخته شده و وارسته و پاكيزه
برخيزد.الدعا
مفاتيح النجاح و مقاليد الصلاح ، و خير الدعاء ما صدرعن صدر نقى و قلب
تقى .(436)
و در اثرگذارى ، آن را برتر و نافذتر از نوك نيزه و سنان مى شناخت .ان
الدعاء انفذ من السنان .(437)
او دعاى باسوز و آگاهى و شور و اخلاص و هدفمند و انسان گرايانه را برتر
از تلاوت قرآن مى شمرد.الدعاء
افضل من قرائة القرآن .(438)
و بر اين انديشه رهنمون بود كه در بارگاه خدا، براى بندگان شايسته
كردارش مقام و منزلت پرفرازى است كه رسيدن به آن در گرو دعاست و جز
در پرتو نيايش نمى توان به آن نايل آمد.ان
عندالله منزلة لا تنال الا بمساءلة
(439)
و اين پيام خدا به وسيله پيامبر را آويزه گوش داشت كه :
((اگر دعاهاى شما نباشد، پروردگارم براى شما ارج و بهايى نمى
نهد.))
قل
ما يعبوء بكم ربى لولا دعائكم
(440)
و پاسخ گوى شوريده و بى قرار دعوت آفريدگار پرمهرش بود كه فرمود:
((مرا بخوانيد تا دعاهاى شما را به اجابت برسانم
.))
ادعونى استجب لكم
(441)
آن حضرت تا آن جايى به دعاى با روح و محتوا و شرايط بها مى داد كه آن
را از دنياى ناپايدار و آنچه در آن است ، دوست داشتنى تر مى شمرد؛ به
گونه اى كه وقتى پدرش پيامبر از او پرسيد: ((دخترم
مى خواهم نيايش و دعايى به تو بياموزم كه از بارگاه خدا آموخته ام و
هيچ انسانى آن را با شور و اخلاص نخواهد خواند مگر اين كه به خواسته
هايش خواهد رسيد.))
آن حضرت فرمود: ((آرى پدر جان ! آرى ، بياموز!))
و آن گاه افزود: ((پدر جان ! چنين دعا و نيايشى
از دنيا و هر آنچه در آن است براى من محبوب تر است .))
يا
ابة ! لهذا احب الى من الدنيا و ما فيها.(442)
آموزگار راستين دعا
او نه تنها خود روح دعا و نيايش بود بلكه آموزگار بزرگ دعا و
راز و نياز به شمار مى رفت و زنان و مردان فضيلت خواه و كمال جو و درست
انديش را به سوى خودسازى و اوج در پرتو دعا برمى انگيخت و در فرصت هاى
گوناگون بدين وسيله آنان را به سوى خدا توجه مى داد.
در روايت است كه پس از رحلت پيامبر گرامى ، زنان بنى هاشم در كانون وحى
و رسالت گرد آمده و شيون مى كردند و با شعر و نثر، از افتخارات خود مى
گفتند.
آن حضرت با اينكه در سوگ خورشيد رسالت لبريز از غم و اندوه بود، رو به
آنان كرد و فرمود:
اتركن التعداد و عليكن بالدعا.(443)
((دست از شمارش افتخارات برداريد و به دعا و
نيايش و پرستش خداى يكتا و فرمانبردارى از او مباهات كنيد و بر شايسته
كردارى و عدالت خواهى و آزادگى افتخار نماييد.))
آموزش ارزشها در لابلاى
دعا
هدف بلند آن انسان والا در نيايش و راز و نياز خويش ، پرستش
عاشقانه خدا و چشيدن مهر و عشق او و سيراب ساختن روح و گستره جان از
جام محبت و معرفت حق بود، اما در كنار آن ، درس هاى انسان ساز ديگرى
نيز مى آموخت و براى ديگران دعا مى كرد و درس بشردوستى و مردم خواهى مى
داد.
حضرت مجتبى آورده است كه مام ارجمندم را ديدم كه از نيمه هاى شب تا
سپيده دم نماز مى گزارد و با خداى فرزانه نيايش مى كند و براى همسايگان
از بارگاه او طلب خير و رستگارى مى نمايد.
به او نزديك شدم و گفتم : مادر جان ! چرا نخست براى ديگران دعا مى كنى
و پس از آن براى خودمان ؟
فرمود:
بنى
! الجار ثم الدار
و نيز يكى از شاگردان آن حضرت آورده است كه در واپسين دقيقه هاى حيات
ظاهرى ريحانه پيامبر بود كه او نخست غسل كرد و آن گاه لباس جديدى بر
تن نمود و در محراب عبادت نشست و دست نياز به بارگاه آن بى نياز برد و
با شور و عشق و اخلاصى وصف ناپذير به راز و نياز پرداخت .
آهسته آهسته به او نزديك شدم ، ديدم در فرازى از دعاى خويش چنين زمزمه
مى كند:
الهى
و سيدى بالذين اصطفيتهم و ببكاء ولدى فى مفارقتى ، ان تغفر لعصاة شيعتى
و شيعة ذريتى .(444)
((خداى من ! سالار من !
تو را به شكوه و حرمت پيامبرانى كه آنان را برگزيده اى ،
و به گريه هاى جانسوز فرزندانم در جدايى ام ، از بارگاهت مى خواهم كه
به لغزشكاران رهروان راه من و فرزندانم ببخشايى و آنان را بيامرزى و از
سر مهر و رحمت بى كرانت ، آنان را به سوى نجات و رستگارى رهنمون گردى !))
فهرستى از دعاهاى ريحانه
پيامبر
دعاها و نيايش هاى رسيده از آن روح دعا و نيايش - با همه سانسوز
و اختناق و ستم تاريخ بر آن آموزگار والاييها - بسيار و از نظر شمار و
تنوع و محتوا، فرهنگ غنى و انسان سازى را مى سازد كه در خور تعمق و
مطالعه بسيار است .
براى آگاهى از آنها بايد به كتابهايى نظير ((مهج
الدعوات ))، ((فلاح
السائل ))، ((بلد الامين
))، ((مصباح المتجهد))،
((بحار الانوار))، مفاتيح
و حاشيه آن ، ((مفتاح النجاة ))،
((سند فاطمة الزهراء))،
((صحيفه فاطميه ))، و
ديگر كتاب ها(445)
مراجعه كرد؛ اما در اينجا تنها به ترسيم فهرست كوتاهى از آنها بسنده مى
كنيم و مى گذريم .
دسته هاى چندگانه دعاها و
نيايش هاى آن حضرت
مجموعه دعاها و راز و نيازها و نيايش هاى انسان ساز و آزاده
پرور ريحانه سرفراز پيامبر را مى توان در چند بخش كلى دسته بندى كرد:
1- تسبيحات
2- نمازها
3- دعاها
4- توسل به آن حضرت
1- تسبيحات ريحانه پيامبر
در مورد چگونگى آموزش اين برنامه عبادى و اين ارمغان معنوى از سوى
والاترين پدر به برترين دخت گيتى ، روايات متعددى رسيده است كه در يكى
از آنها اميرمؤمنان مى فرمايد:
يكى از فرمانروايان عجم خدمتگزارانى به پيامبر گرامى هديه نمود.من به
فاطمه پيشنهاد كردم كه نزد پدر برود و يكى از آن ها را براى انجام
كارهاى خانه بخواهد.
بانوى بانوان به محضر پيامبر شرفياب شد و سخن خويش را بيان كرد.پيامبر
فرمود: فاطمه جان ! مى خواهم هديه اى به تو بدهم كه نه تنها از هر
خدمتگزارى بهتر، بلكه از دنيا و آنچه در آن است نيز ارزشمندتر است .فقال
يا فاطمه ! اعطيك ما هو خير لك من خادم و من الدنيا بما فيها؟
فاطمه (عليها السلام ) شادمان شد و پيامبر فرمود: دخت ارجمندم ! پس از
هر نماز 34 بار با همه وجود و اخلاص بگو ((الله
اكبر))، و 33 بار بگو ((الحمدلله
))، و 33 بار بگو ((سبحان
الله )) و آن گاه اين برنامه معنوى را با
((لا اله الا الله )) به
پايان ببر كه بى ترديد اين برنامه معنوى و عبادى نه تنها از آنچه مى
خواستى بهتر و سودمندتر است كه از دنيا و همه ارزش هاى آن نيز بهتر است
.
به همين جهت ((فاطمه ))
پس از آن روز، بعد از هر نمازى اين برنامه معنوى را با شور و شعورى ژرف
و وصف ناپذير انجام مى داد.از اين رو اين برنامه عبادى و روحى را
تسبيحات فاطمه ناميده اند.فلزمت
هذا التسبيح بعد كل صلوة ، و نسب اليها.(446)
از ششمين امام راستين آورده اند كه در وصف اين ارمغان معنوى و برنامه
عبادى فاطمه (عليها السلام ) به يكى از ياران فرمود: ما همان گونه كه
كودكان خويش را به انجام نماز فرمان مى دهيم ، به تسبيحات فاطمه نيز
راه مى نماييم ؛ از اين رو شما نيز اين برنامه معنوى را داشته باش و
هماره بر آن مداومت كن ؛ چرا كه هر بنده اى بر آن مداومت ورزد و بدين
وسيله خداى را بپرستد، هرگز دچار نگون بختى نخواهد شد.يا
ابا هارون ! انا ناءمر صبياننا بتسبيح فاطمة ، كما ناءمرهم بالصلوة ،
فالزمه ، فانه لم يلزمه عبد فتشقى .
و پنجمين امام نور فرمود: خدا با چيزى برتر از تسبيحات فاطمه (عليها
السلام ) پرستش نگرديده است ؛ چرا كه اگر براى ستايش و پرستش خدا چيزى
بهترى بود، پيامبر آن را به ريحانه اش ارمغان مى داد.
ما
عبدالله بشى ء من التمجيد افضل من تسبيح فاطمة ، ولو كان شى ء افضل
لنحله رسول الله فاطمة .
2- نمازهاى ويژه آن حضرت
محدثان براى آن بانوى انديشمند و پرمعنويت ، نمازهاى ويژه اى آورده اند
كه به بيان اين روايات با خواندن آنها و راز و نياز پس از آنها، به
نيايش خدا مى نشست و تا ملكوت خدا پر مى كشيد و اوج مى گرفت و غرق در
عظمت و مهر او مى شد.
اين نمازها متعدد است ؛ پاره اى به هنگام خوف و خطر خوانده مى شود و
پاره اى براى برآمدن خواسته ها؛ برخى به عنوان بهترين شيوه عبادت و
برترين راز و نياز بجا آورده مى شود و برخى به عنوان استغاثه به بارگاه
خدا و يارى خواهى از آن سرچشمه قدرت و عزت ، كه در اينجا تنها به دو
نمونه مى نگريم :
1- نماز ريحانه پيامبر: مرحوم شيخ طوسى
بر اين باور است كه نماز حضرت فاطمه دو ركعت است ؛ در ركعت نخست ، سوره
حمد و آن گاه صد بار سوره ((قدر))
خوانده مى شود؛ و در ركعت دوم ، سوره ((حمد))
و از پى آن يكصد مرتبه سوره ((اخلاص
)) و آن گاه سلام مى دهيم و پس از سلام ، با
تسبيحات آن حضرت با خدا راز و نياز مى كنيم و سرانجام هم با اين دعا:
سبحان ذى العز الشامخ المنيف ، سبحان ذى الجلال الباذخ العظيم ،
سبحان ذى الملك الفاخر القديم ، سبحان من لبس البهجة و الجمال ،
سبحان من تردى بالنور و الوقار، سبحان من يرى اثر النمل على الصفا،
سبحان من يرى وقع الطير فى الهواء، سبحان من هو هكذا لا هكذا غيره .(447)
((منزه و پاك است خداى شكست ناپذير و بلندمرتبه
،
منزه و پاك است خداى صاحب شكوه والايى و عظمت ،
منزه است خداى دارنده فرمانروايى ارزشمند و ديرين ،
منزه است آن خدايى كه به لباس جمال و زيبايى معنوى آراسته است ،
منزه است آن خدايى كه پوشش نور و وقار در بر دارد،
منزه است آن خدايى كه اثر پاى مورچه را در صخره هاى سخت و سياه مى
بيند،
منزه است آن خدايى كه اثر فرود و پرواز پرنده را در هوا مى نگرد،
منزه است آن كه تنها او صاحب اين كمال و جمال و ويژگى هاست و نه جز او.))
2- نماز استغاثه به ريحانه پيامبر:
چگونگى اين نماز پرمعنويت و پربركت كه براى رفع گرفتارى ها و برآمدن
خواسته ها و خواندن خدا به حرمت و شكوه دخت سرفراز پيامبر گزارده مى
شود، اين گونه است :
پس از آغاز نماز، نخست دو ركعت نماز خوانده مى شود، آن گاه پس از سلام
، سر را به سجده مى نهيم ؛ در همان حال يكصد بار مى گوييم :
يا
فاطمة !
آن گاه سمت راست چهره را بر زمين مى گذاريم و صد بار با همه اخلاص و
ايمان به خدا مى گويى :
يا
فاطمة !
سپس سمت چپ چهره را و باز يكصد بار مى گوييم :
يا
فاطمة !
و باز سجده مى كنيم و يكصد و ده مرتبه مى گوييم :
يا
فاطمة !
و سرانجام اين دعا را مى خوانيم :
يا
آمنا من كل شى ء و كل شى ء منك خائف حذر، اسئلك باءمنك من كل شى ء و
خوف كل شى ء منك ان تصلى على محمد و ال محمد و ان تعطينى امانا لنفسى و
اهلى و مالى و ولدى حتى لااخاف احدا ولا احذر من شى ء ابدا، انك على كل
شى ء قدير.(448)
3- دعاهاى روزانه آن حضرت
منظور از دعاها، نيايش هاى روزانه آن روح دعاست كه برخى از آنها
عبارتند از:
دعاى روز شنبه ،
دعاى روز يكشنبه ،
دعاى روز دوشنبه ،
دعاى روز سه شنبه ،
دعاى روز چهارشنبه ،
دعاى روز پنجشنبه ،
دعاى روز جمعه .(449)
دعاى پس از نماز: ريحانه ارجمند پيامبر
پس از هر نمازى از نمازهاى شبانه روزى ، دعاهايى جان بخش مى خواند كه
پاره اى از آنها عبارتند از:
دعاى پس از نماز بامدادى ،
پس از نماز ظهر،
پس از نماز عصر،
پس از نماز مغرب ،
پس از نماز عشا.(450)
دعاهاى ديگر آن حضرت : از ريحانه پيامبر
دعاهاى ديگر نيز به مناسبت هاى گوناگون رسيده است كه هر كدام از آنها
درخور تعمق و از ابعاد گوناگون ، شايسته بهره ورى است .پاره اى از آنها
عبارتند از:
1- دعاى آن حضرت براى بهبودى بيمارى فرزندش حسن (عليه السلام)
2- دعا براى اداى دين
3- دعا جهت برطرف شدن التهاب و تب
4- دعا براى نجات از گرفتارى ها
5- دعا براى برآمدن خواسته هاى مهم
6- دعا براى نجات از زندان
7- دعا براى رهايى از تنگناها
8- دعا براى مصون ماندن از حريق
9- دعاى آن حضرت براى ورود و خروج از مسجد(451)
10- حرز آن حضرت
4- دعاى توسل به آن حضرت :
مؤلف كتاب ((بهجة قلب المصطفى ))
از استاد خويش ، آيت الله مرحوم آخوند همدانى ، آورده است كه به هنگام
توسل به ريحانه پيامبر، بايد با اخلاص كامل رو به بارگاه خدا آورد و
530 بار اين دعا را خواند:
اللهم صل على فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها بعدد ما احاط به علمك
بارخدايا! بر فاطمه و پدر گرانقدرش ، بر فاطمه و همتاى بزرگوارش ، بر
فاطمه و پسران ارجمندش به شمار آنچه كه دانش بى كرانت آن را فراگرفته
است درود فرست .
و نيز از همان مرد دانش و دعا آورده است كه مى گفت : به هنگام توسل به
ريحانه پيامبر اين دعا به همان شمار، با شور و اخلاص و ايمان و عرفان
خوانده شود.
الهى
بحق فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها.(452)
8- گوهر ايمان آگاهانه و
عاشقانه
واژه آشنا و دلپذير ايمان در فرهنگ واژه شناسان به مفهوم دل
بستن ، اطمينان يافتن ، باورداشتن دل و قلب و جان آدمى به چيزى است و
در فرهنگ قرآن و روايات به مفهوم باور فكرى و اطمينان عميق قلبى به
مبداء و معاد و رسالت برترين پيام آور خدا و مقررات آسمانى اوست .<