فصل هشتم: فاطمه علیهاالسلام و مکارم اخلاق
فاطمه علیهاالسلام در «پرتو وحی» و «دامان پیامبری» تربیت
شده که هدف و ره آورد رسالتش، اکمال و اتمام «مکارم اخلاق»
است. او با توجه به جوهره آسمانی اش عالی ترین مدل و الگو برای
دریافت ادب و اخلاقِ وحیانی بوده و روشن ترین آینه ای بود که
جلوه های الهی «وحی» از آن منعکس می گشت.
از این رو، آن بانو در کسب «اخلاق الهی» سرآمد زنان و
بهترین نشان هدایت برای پویندگان منهج اخلاقی اسلام است.
آفاق زندگانی پر برکتش، تجلّی گاه فروغ مکارم اخلاق و لحظه
لحظه های زندگی اش آموزگار فضائل اخلاقی است.
آموزه های اخلاقی بسان «دُرّ» در صدف گفتارش جای گرفته و در
دعاها و نیایش هایش تابناک و پر فروغ است.
آن بانو در کسب و تحصیل مکارم اخلاق، چنین دعا می کند:
«اللّهمّ انّی أسألک کلمة الاخلاص، و خشیتک فی الرّضا و
الغضب، و القصد فی الغنی و الفقر، و أسألک نعیما لا ینفد، و
أسألک قرّة عین لا تنقطع، و أسألک الرّضا بالقضاء، و أسألک برد
العیش بعد الموت، و أسألک النّظر الی وجهک، و الشّوق الی
لقائک، من غیر ضرّاء مضرّة، و لا فتنة مظلمة. اللّهمّ زینا
بزینة الایمان، و اجعلنا هداة مهدیین، یا ربّ العالمین
(343)؛
خداوندا! اخلاص و ترس از خودت را به هنگام خشنودی و غضب، از تو
خواستارم، و میانه روی و اعتدال را به هنگام فقر و بی نیازی
مسألت می دارم، و از درگاهت نعمت بیکران آرزومندم، و خشنودی بی
پایانت را خواهانم. بار الها! خشنودی به حکم و خواست تو را طلب
می کنم، و پس از مرگ، زندگی نیکو و دیدار رویت و شوق لقائت را
آرزومندم....
پروردگارا! ما را به زینت ایمان مزین فرما و مدام در پرتو
هدایتت جای ده. ای پروردگار جهانیان! خواسته هایم را پذیرا
باش.»
«تعقیباتی» که به آن حضرت منسوب بوده، لبریز از کلماتی است
که مکارم و فضائل اخلاقی را تفسیر می کند؛ آن بانوی عرشی پس از
نماز، نیایش هایی را زمزمه می کند که چون دریایی موّاج «گلواژه
های معنویت» در آن می درخشند. و اینک، پرتوی از آن نیایش ها:
«خداوندا! از تو گفتار توبه کنندگان و عمل آنان را، و نجات
تلاشگران و ثواب آنان را، و تصدیق مؤمنان و توکل آنان را، طلب
می نمایم.»
(344)
«ای پروردگار من! بشارتی از خود بر من عرضه کن تا سینه ام
را از التهاب باز دارد، و جانم را خشنود سازد، و دیدگانم را
نورانی کند، و چهره ام را مسرور نماید، و رنگ رخسارم را
درخشندگی عطا کند.»
(345)
«ای پروردگار من!.... بهره ای از رحمتت، و درخششی از نورت
را به من ارزانی دار، و مرا از کرامت خود با سخن درست در
زندگانی دنیا و آخرت، ثابت قدم گردان»
(346).
آن قدّیسه عالم هستی در تعقیب نماز عصر نیز با نیایش خود،
عرش و فرش را به هم متّصل ساخته، و ملکوتی از معنویت می
آفریند. اوج مکارم اخلاقی و فضائل انسانی را در این محراب شهود
و حضور، از درگاه حق مسألت می دارد و نیز دوری و انزجار خویش
را از رذائل انسانی می طلبد.
طلیعه این تعقیب را با «تسبیح» آغاز می کند:
«سبحان من یعلم جوارح القلوب، سبحان من یحصی عدد الذّنوب...
(347)؛
پاک و منزّه است پروردگاری که به جوارح قلب ها آگاهی دارد. پاک
و منزّه است خدایی که شماره گناهان را می داند. پاک و منزّه
است آفریدگاری که هیچ امری در آسمان و زمین بر او پوشیده
نیست.»
در فرازی از این نیایش، از ساحت بی نیاز، درخواست می کند:
«و سألتُک لفقر و حاجة و ذلّة و ضیقة و بؤس و مسکنة...
(348)؛
از سر نیاز و حاجت، روی به تو نهاده ام، خواسته هایم را از تو
می خواهم، و برای آنها به درگاهت زاری می کنم، با فقر و نیاز،
خواری و شدّت درماندگی از تو یاری می طلبم. تو، پروردگاری هستی
که گناهان را می بخشی...»
فاطمه علیهاالسلام در فرازی به پیرایش جان پرداخته و چنین
عرضه می دارد:
«اللّهمّ انزع العجب، و الرّیاء، و الکبر، و البغی، و
الحسد، و الضّعف، و الشّک، و الوهن، و الضّرّ، و الأسقام. و
الخذلان، و المکر، و الخدیعة، و البلیة، و الفساد مِنْ سمعی و
بصری و جمیع جوارحی، و خذ بناصیتی الی ما تحبّ و ترضی، یا ارحم
الّراحمین
(349)؛
پروردگارا! خودبینی، ریا، خود بزرگ بینی، تجاوز از حد، حسد،
ناتوانی، دو دلی، سستی، زیان، بیماری های گوناگون و نیز خذلان،
فریب، نیرنگ، مصیبت و فساد را از گوش و چشم و تمامی اندامم دور
نما. و مرا به آنچه خشنودت می سازد، هدایت کن. ای بخشنده ترین
بخشندگان!»
و نیز عرضه می دارد:
«خداوندا! همچنان که کوری و جهالت را با [وجود و نبوّت[
محمد صلی الله علیه و آله وسلم بر طرف ساخته و چشمه های هدایت
را به وسیله او گشودی، ما را در مسیر و طریق هدایت او قرار ده،
و براهین روشن و نشانه های هدایت آن حضرت را، روشنگر راه ما
ساخته تا با پیروی از آن، به مقام قرب بندگی ات نائل گردیم.»
(350)
فاطمه علیهاالسلام در تعقیب نماز مغرب نیز رود نوری از
«معرفت دینی» جاری کرده و با تقدیس مقام ربوبی، حمد ذات
کبریایی و با راز و نیاز خود، چگونگی التجاء و پناهندگی به
خدای بزرگ را مطرح ساخته است.
اوج این ارتباط و ستایش، در نیایش بعد از نماز عشاء آن
بانوی آسمانی است:
«الحمد للّه رفیع الدّرجات ... اللّهمّ انّی عائذ بک
فأعذنی، و مستجیرا
بک فأجرنی، و مستعین بک فأعنّی، و مستغیث بک فأغثنی...
اللّهمّ اکفنی حسد الحاسدین، و بغی الباغین، و کید الکائدین، و
مکر الماکرین و...
(351)؛
سپاس خداوندی را سزاست که بالا برنده درجات، و فرود آورنده
آیات، و گستراننده برکت ها، و پوشاننده عیب ها، و قبول کننده
نیکی ها، و بخشنده لغزش ها، و بر طرف کننده رنج ها، و اجابت
کننده خواسته ها، و زنده کننده مردگان، و پروردگار زمین و
آسمان هاست. سپاس و ستایش خداوند را، بر هر مدح و ذکری، بر هر
شکر و صبری، بر هر نماز و زکاتی، بر هر قیام و عبادتی، بر هر
سعادت و برکت و زیادتی، بر هر رحمت و نعمتی، بر هر کرامت و
فریضه ای، بر هر خوشی و ناراحتی، بر هر شدّت و آسایشی، بر هر
مصیبت و بلایی، بر هر سختی و راحتی، بر هر بی نیازی و فقری، در
هر حالی، و در هر زمانی، و در هر مکانی، و بر هر توقّف و کوچی.
پروردگارا! به تو پناه می برم، مرا پناه ده. از تو یاری می
جویم، یاری ام کن. از تو فریاد رسی می خواهم، به فریادم برس.
تو را می خوانم، مرا اجابت کن. از تو آمرزش می طلبم، مرا ببخش.
از تو کمک می جویم، مرا کمک نما. از تو هدایت می طلبم، مرا
هدایت کن. از تو کفایت می جویم، مرا کفایت نما. و به تو پناه
آورده ام، پناهم ده. به ریسمان تو چنگ زده ام، مرا حفاظت کن.
بر تو توکل کرده ام، مرا، کفایت کن.
بار الها! مرا در پناه، حفاظت، حراست، کفایت، حرمت، امنیت و
سایه سار رحمت خود قرار ده. و مرا از شش جهت محافظت فرما تا
هیچ یک از مخلوقاتت توان آسیب رساندن به من را نداشته باشد.
پروردگارا! حسد حسودان، و تجاوز تجاوزگران، و کید مکاران، و
نیرنگ نیرنگ بازان، و حیله حیله گران، و ستم ستمگران، و دشمنی
دشمنان، و زور زورمداران، و سعایت سعایتگران، و تهمت تهمت
زنان، و سحر جادوگران و رانده شدگان، و بیداد پادشاهان، و
کارهای زشت جهانیان را، از من دور دار.
آفریدگارا! مرا به نیکان گذشته ملحق کن، و از درستکاران و
فرزانگان امروزم قرار ده، و اعمالم را به نیکوترین آنها خاتمه
بخش...
خداوندا! ستایشم را پذیرا باش، و به تضرّع و زاری ام، و به
اقرار و اعترافم، ترحّم نما.
صدایم را همراه با خوانندگان تو، و نیایشم را همراه با
ستایشگران تو، به ساحتت تقدیم داشتم. تو، اجابت کننده فریاد
بیچارگان، و فریاد رس فریاد خواهان، و پناه دهنده پناهجویان، و
فریاد رس مؤمنان می باشی....
پروردگارا! دین و جان و تمام نعمت هایی که به من داده ای،
به تو می سپارم. پس، مرا در حفظ و حراست و کفایت خود قرار ده.»
(352)
به راستی انسان، انگشت اعجاب به دهان می گزد و در مقابل
دریایی متلاطم از مفاهیم آسمانی که در این تعقیبات جای گرفته و
هر یک، دریچه ای به سوی ملکوت را فرا روی انسان می گشاید
عاجزانه به ساحت این بانوی بزرگ و الگوی درخشنده «مکارم اخلاق»
تعظیم می کند!
لحظه، لحظه زندگی آن بزرگ بانو، چنین است و «نفحات رحمانی»
از آن به جان انسان می وزد. گفتار و رفتار فاطمه علیهاالسلام
«فرهنگنامه»ای را تدوین می کند که امروزه در جهان می تواند
هدایتگر بشریت گمشده در برهوت مادّیت باشد.
در این مقام (کسب فضائل اخلاقی و پرهیز از زشتی ها) برخی از
کلمات آن «اسوه عرشی» تقدیم می گردد.
مقام مادر
«الزم رجلها فانّ الجنّة تحت اقدامها
(353)؛
در خدمت مادر باش، که بهشت زیر پای مادران است.»
خوشرویی
«البشر فی وجه المؤمن یوجب لصاحبه الجنّة، و البشر فی وجه
المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النّار
(354)؛
خوشرویی در سیمای مؤمن، بهشت را جایگاه او قرار می دهد، و
خوشرویی در برابر دشمنان ما، سبب عذاب جهنّم می گردد.»
بهترین مردم
«خیارکم ألینکم منا کبه و أکرمهم لنسائهم
(355)؛
بهترین شما، افراد متواضع اند و آنان که همسران شان را گرامی
می دارند.»
و نیز می فرماید:
«بهترین شما، کسی است که نماز را با عشق و خوشحالی استقبال
نموده و بدون احساس سنگینی و کسالت، وظیفه خود را انجام دهد.»
(356)
بدترین مردم
فاطمه علیهاالسلام از پدر بزرگوارش نقل می کند که فرمود:
«شرار امّتی الّذین غذّوا بالنّعیم، الّذی یأکلون الوان
الطّعام، و یلبسون الوان الثّیاب، و یتشدِّقون فی الکلام
(357)؛
بدترین امّت من، کسانی هستند که در نعمت ها غوطه ور، و غذاهای
گوناگون می خورند، و لباس های رنگارنگ می پوشند، در گفتار (با
مردم) با ریشخند و دهن کجی سخن می گویند.»
آزاد کردن بنده مؤمن
آن بانوی بزرگوار از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل
نموده که فرمود:
«من اعتق رقبة مؤمنة کان له بکلّ عضو منها فکاک عضو منه من
النّار
(358)؛
هر کس عبد مؤمنی را آزاد کند، در مقابل هر عضوی از آن آزاد
شده، عضوی از بدن او از آتش رها می شود.»
به نظر نگارنده: اکنون که غلام و کنیز به ظاهر در بازار
خرید و فروش نمی شود، اگر کسی برای آزادی زندانیان مؤمن اقدام
کند و آن گرفتاران را با کمک مالی و معنوی خود آزاد، کرده و به
کانون گرم خانواده شان باز گرداند؛ بدون شک، مستحقّ چنین
پاداشی از سوی خداوند خواهد بود.
نکوهش ستمگران
همچنین نقل می نماید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«ما التقی جندان ظالمان، الاّ تخلّی اللّه عنهما...
(359)؛
سربازان دو ستمگر با هم به نزاع برنمی خیزند، مگر اینکه خداوند
از آنان دست می کشد، و نیز یاران دو ستمگر با هم جنگ نمی کنند،
مگر آنکه ستمکارترین آنان نابود می گردد.»
حرمت فرزندان
فاطمه علیهاالسلام می گوید:
«کان رسول اللّه یقول: المرء یحفظ فی ولده
(360)؛
رسول خدا صلی الله علیه و آله هماره می فرمود: مرد به سبب
فرزندانش، گرامی داشته می شود.»
پاداش بیماری
فاطمه علیهاالسلام از پدر بزرگوارش روایت می کند که آن حضرت فرمود:
«اذا مرض العبد أوحی اللّه الی ملائکته: أن ارفعوا عن عبدی
القلم مادام فی وثاقی، فانّی أنا حبسته حتّی اقبضه، او اخلی سبیله
(361)؛
زمانی که بنده ای از بندگان خدا بیمار گردد، خداوند به فرشتگان
فرمان دهد که: بنده ام در بستر بیماری است، از او قلم را
بردارید تا آنکه یا جانش بستانم و یا سالم به جامعه باز گردد».
بهترین آرمان زنان
«خیر لهنّ الاّ یرین الرّجال و لا یرونهنّ
(362)؛
بهترین خوبی برای زنان، آن است که نه آنها، مردان نامحرم را
ببینند و نه مردان نامحرم، آنان را ببینند.»
صدف عفّت
فاطمه علیهاالسلام در رابطه با حفظ «حجاب» در مقابل مردی
نابینا (ابن مکتوم)، به پدر بزرگوارش چنین گفت:
«ان لم یرانی فأنا اراه و هو یشمّ الرّیح
(363)؛
اگر این مرد مرا نمی بیند؛ ولی من که او را می بینم واو نیز
بوی زن را استشمام می کند.»
جود و بخل
فاطمه علیهاالسلام از پدر بزرگوارش روایت می کند که آن حضرت فرمود:
«ایاک و البخل، فانّه عاهة لا تکون فی کریم، ایاک و البخل،
فانّه شجرة فی النّار و أغصانها فی الدّنیا، فمن تعلّق
بِغُصْنٍ من أغصانها ادخله النّار، و السّخاء شجرة فی الجنّة و
أغصانها فی الدّنیا، فمن تعلّق بِغُصْنٍ من أغصانها ادخله الجنّة
(364)؛
از بخل بر حذر باش! که آن بیماری در شخص کریم نمی باشد. از بخل
دوری کن! زیرا آن، درختی در آتش دوزخ است که شاخ و برگش در
دنیاست، پس هر کس به آن بیاویزد، داخل آتش می گردد.
و بر تو باد به سخاوت! چرا که سخاوت، درختی از درختان بهشت
است که شاخ و برگش بر روی دنیا گسترده شده، پس هر کس به شاخه
ای از شاخه هایش آویزان شود، آن شاخه او را به بهشت می کشاند.»
پاکیزگی
فاطمه علیهاالسلام نقل می کند که پدر بزرگوارم فرمود:
«ألا لا یلومنّ امرؤ الاّ نفسه من بات و فی یده غمر
(365)؛
آگاه باشید! کسی که شب می خوابد و در دستش چربی است، ملامت
نکند مگر خودش را.»
اخلاص
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
«من أصعد الی اللّه خالص عبادته، أهبط اللّه عزّ و جلّ الیه
أفضل مصلحته
(366)؛
آن کس که بر بال اخلاص عبادتش را بالا فرستد، خداوند عزّوجلّ
بهترین بهره ها را به سوی او فرو فرستد.»
جزای بی
اعتنایی به نماز
فاطمه علیهاالسلام از پدر بزرگوارش نقل می نماید که آن حضرت
فرمود:
«یا فاطمة، من تهاون بصلاته من الرّجال و النّساء ابتلاه اللّه
بخمس عشرة خصلة:
ستّ منها فی دار الدّنیا، و ثلاث عند موته، و ثلاث فی قبره، و
ثلاث فی القیامة اذا خرج من قبره، و امّا اللّواتی تصیبه فی دار
الدّنیا: فالأولی یرفع اللّه البرکة من عمره و...
(367)؛
فاطمه جان! مردان و زنانی که نماز را سبک می شمارند، خداوند آنان
را به پانزده خصلت مبتلایشان گرداند؛ که شش تای از این ویژگی ها در
دنیا گریبان شان را می گیرد، و سه تای آنها در هنگام فراق جان از
جسم، و سه تای دیگر در قبر، و سه تای باقی مانده در روز قیامت
آنگاه که از قبر به پا می خیزند:
الف) آن شش کیفری که در این دنیا، به آنان می رسد:
1. خداوند، «برکت» را از عمرشان برمی دارد.
2. برکت از ثروت آنان برداشته می شود.
3. فروغ صالحین از سیمای آنان محو می گردد.
4. سایر اعمال آنان نیز پذیرفته نیست.
5. دعایشان بالا نمی رود و قرین اجابت نمی گردد.
6. پرتو دعای نیکان بر آنان، نتابد و آنان مشمول «دعای ابرار»
نگردند.
ب) آن سه خصلتی که هنگام موت، به آنان می رسد:
1. خوار و ذلیل از دنیا می روند.
2. گرسنه قبض روح می شوند.
3. تشنه از دنیا می روند؛ به گونه ای که اگر آب های دنیا را به
کام شان بریزند عطش آنان بر طرف نمی گردد.
ج) آن سه موضوعی که در قبر، گریبان آنان را می گیرد:
1. خداوند، فرشته ای را در قبر بر آنها می گمارد تا آنان را
بیازارد.
2. خداوند، قبر را بر آنها تنگ می گرداند.
3. قبرشان تاریک خواهد بود.
د) آن سه خصلتی که در رستاخیز، شامل حال شان می شود:
1. خدا، ملکی را مأمور می کند تا آنان را در حضور مردم به چهره
بر زمین بکشد.
2. در هنگام حساب، با شدّت مورد حسابرسی قرار می گیرند.
3. خداوند، نگاه مهربانانه خود را از آنان دریغ می دارد و آنها
را پاک نمی گرداند، و برای آنان است عذاب دردناک.
وظیفه روزه
دار
همچنین نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«ما یصنع الصّائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و
جوارحه
(368)؛
اگر روزه دار زبان، گوش، چشم و سایر اعضایش از گناه حفظ نگردد،
روزه را می خواهد چه کار بکند!»
کنایه از آنکه: «روزه» سپری است که انسان را در مقابل گناهان
حفظ می کند و زبان و گوش و چشم انسان روزه دار باید فرمانبر خدا، و
از ارتکاب گناه پاک باشد.
حرمت شراب
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه علیهاالسلام
فرمود:
«یا حبیبة أبیها! کلّ مسکر حرام، و کلّ مسکر خمر
(369)؛
ای محبوبه پدر! هر مسکر و مست کننده ای، حرام و هر مست کننده ای،
خمر و شراب است.»
و فاطمه علیهاالسلام روایت می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه
و آله فرمود:
«من شرب شربة فلذّ منها لم تقبل له صلاة اربعین یوما و لیلة
(370)؛
هر کس جرعه ای از شراب را با لذّت بنوشد، نماز چهل شبانه روز وی
قبول نمی گردد.»
دعای ورود و
خروج از مسجد
حضرت فاطمه علیهاالسلام «سیره پیامبر خدا» را به گاه «ورود و
خروج از مسجد» چنین روایت می کند:
انّ النّبی صلی الله علیه و آله وسلم کان اذا دخل المسجد، یقول:
«بسم اللّه، اللّهمّ صلّ علی محمّد (و آل محمد)، واغفر ذنوبی و
افتح لی ابواب رحمتک.» و اذا خرج، یقول: «بسم اللّه، اللّهمّ صلّ
علی محمّد (و آل محمد)
(371)،
واغفر ذنوبی و افتح لی ابواب فضلک.»
(372)؛
همانا پیامبر صلی الله علیه و آله چون داخل مسجد می شدند، می
گفتند: «به نام خدا، خدایا! بر محمّد درود بفرست. پروردگارا!
گناهانم را ببخشای، و درهای رحمتت را بر من بگشای.» و چون خارج می
شدند، همان دعای ورود را خوانده، امّا به جای «رحمتک» می فرمودند:
«و درهای فضلت را بر من بگشای.»
آداب غذا
خوردن
فاطمه علیهاالسلام در باره «آداب غذا خوردن» می فرماید:
«فی المائدة اثنتا عشرة خصلة، یجب علی کلّ مسلم أن یعرفها: اربع
فیها فرض و اربع فیها سنّة، و اربع فیها تأدیب. فامّا الفرض:
فالمعرفة، والرّضا، و التّسمیة، و الشّکر...
(373)؛
در «سفره غذا» 12 خصلت وجود دارد که دانستن و مراعات آنها بر هر
مسلمانی لازم است. چهار تای آن فرض، و چهار تای آن سنّت، و چهار
تای دیگر ادب است:
الف) آن چهار خصلت که فرض و واجب است، عبارتند از:
1. شناخت غذا (حلال است یا حرام).
2. خشنودی و رضامندی.
3. گفتن «بسم اللّه».
4. شکر و سپاس گزاری.
ب) آن چهار خصلت که سنّت و مستحب است، عبارتند از:
1. با وضو، غذا خوردن.
2. نشستن بر پهلوی راست.
3 .در حال نشسته غذا خوردن.
4. خوردن با سه انگشت.
ج) آن چهار خصلت که شرط ادب است، عبارتند از:
1. از جلوی خود غذا خوردن.
2. لقمه را کوچک برداشتن.
3. غذا را خوب جویدن.
4. نگاه نکردن به چهره کسانی که در کنار سفره هستند.»
آداب سفر و
حضر
فاطمه علیهاالسلام از پدر بزرگوارش نقل می نماید که فرمود:
«ستّة من المرّوة، ثلاثة منها فی الحضر و ثلاثة منها فی السّفر.
فامّا الّتی فی الحضر: تلاوة کتاب اللّه عزّ و جلّ، و عمارة مساجد
اللّه، و اتّخاذ الاخوان فی اللّه. و امّا الّتی فی السّفر: فبذل
الزّاد، و حسن الخلق، و المزاح فی غیر المعاصی
(374)؛
شش چیز از «مروّت و جوانمردی» است، سه نشان آن مربوط به حضر، و سه
نشان دیگر مربوط به سفر است.
الف) آنچه انسان در دیار خویش باید به آن مزین گردد، عبارت است
از:
1. تلاوت قرآن.
2. آباد نگاه داشتن مساجد [از طریق حضور در آن].
3. دوستی و مهرورزی به برادران در راه خدا.
ب) آن سه خصلتی که انسان باید در سفر به آن مزین باشد، بدین
قرار است:
1. بخشیدن توشه و سخی بودن.
2. اخلاق نیکو داشتن.
3. بذله گویی و مزاح، به شرط اینکه نافرمانی خدا نباشد.
فضیلت انگشتر
عقیق
همچنین از پدر بزرگوارش نقل می کند که آن حضرت فرمود:
«من تختّم بالعقیق لم یزل یری خیرا
(375)؛
هر کس انگشتر عقیق به انگشت خود نماید، مدام در خیر و خوبی غوطه ور
است و خیر از او زایل نمی گردد.»
زمان دعا
حضرت فاطمه علیهاالسلام از پدر بزرگوارش روایت می کند که آن
حضرت فرمود:
«انّ فی الجمعة لساعة لا یوافقها رجل مسلم یسأل اللّه عزّ و جلّ
فیها خیرا الاّ اعطاه ایاه؛ همانا در روز جمعه، وقت و ساعتی است که
هیچ مسلمانی در آن هنگام دعا و درخواست خیر نمی کند، مگر آن که
خداوند آن خیر را به وی عطا می کند.»
فاطمه علیهاالسلام می گوید: به پدرم گفتم: «ای ساعة هی؛ این
ساعت که دعا در آن قرین اجابت است کدام است؟»
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در پاسخم فرمود: «اذا تدلّی
نصف عین الشّمس للغروب؛ آنگاه که نیمی از خورشید در مغرب پنهان شده
باشد.»
از این رو، فاطمه علیهاالسلام در روز جمعه، هنگام «غروب خورشید»
به غلام خود می فرمود: «بر بلندی برو، و آنگاه که مشاهده کردی نیمی
از خورشید به سمت مغرب نزدیک می شود، مرا آگاه کن تا دعا کنم.»
(376)
آداب خوابیدن
فاطمه علیهاالسلام نقل می کند: یک شب که بستر خواب را گسترده
بودم، پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم نزدم آمد و فرمود:
«یا فاطمة لا تنامی الاّ و قد عملت اربعة: ختمت القرآن، و جعلت
الأنبیاء شفعائک، و ارضیت المؤمنین عن نفسک، و حججت و عمّرت
(377)؛
ای فاطمه! مخواب مگر آنکه پیش از خوابیدن، «چهار عمل» را به جا
آوری:
1. تمام قرآن را، تلاوت و ختم کنی.
2. همه پیامبران خدا را، شفیعان خود در روز رستاخیز قرار دهی.
3. عموم مؤمنان را، راضی و خشنود سازی.
4. حجّ و عمره ای به جا آری.»
فاطمه علیهاالسلام در ادامه، می گوید: پیامبر صلی الله علیه و
آله وسلم پس از این فرمایش به نماز ایستاد، صبر کردم تا از خواندن
نماز فارغ شد. گفتم: ای رسول خدا! مرا به چهار عمل فرمان دادی که
توان انجام آن را در خود نمی بینم! رسول خدا صلی الله علیه و آله
لبخندی زد و فرمود:
«چون سوره توحید (اخلاص) را سه مرتبه بخوانی، مانند آن است که
ختم قرآن کرده ای؛ و چون بر من و پیامبران پیش از من درود فرستی،
ما را شفیع خود در روز قیامت قرار داده ای؛ و چون برای اهل ایمان
طلب مغفرت و آمرزش نمایی، همه آنان را از خود راضی و خشنود ساخته
ای؛ و چون بگویی: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و
اللّه اکبر»، حجّ و عمره ای را به جا آورده ای.»
دعا به هنگام رفتن به بستر
همچنین از پدر بزرگوارش نقل می کند که آن حضرت به وی فرمود:
ای فاطمه! قبل از خواب، این دعا را بخوان:
«الحمد للّه الکافی، سبحان اللّه الاعلی، حسبی اللّه و کفی،
ما شاء اللّه فضی، سمع اللّه لمن دعا، لیس من اللّه ملجأ و لا
من وراء اللّه ملتجأً «توکلت علی اللّه ربّی و ربّکم، ما من
دابّة الاّ هو آخذ بناصیتها، انّ ربّی علی صراط مستقیم»
(378)،
«الحمد للّه الّذی لم یتّخذ ولدا، و لم یکن له شریک فی الملک،
و لم یکن له ولی من الذّلّ و کبّره تکبیرا»
(379).
فاطمه علیهاالسلام می گوید: آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و
آله وسلم افزود:
«ما من مسلم یقولها عند منامه ثمّ ینام وسط الشّیطان و
الهوام فیضرّه
(380)؛
مسلمانی نیست که هنگام خواب این دعا را بخواند و پس از آن،
میان شیطان ها و حیوانات گزنده بخوابد، و به او آسیب و زیانی
برسد.»
پاداش
آموزش دانش (فضیلت آموزگار)
در خصوص ارزش و پاداش بزرگ «تعلیم و تعلّم» روایات زیادی
وجود دارد که به یک نمونه بسنده می شود:
«حَضَرَتْ امرأة عند فاطمة الصّدّیقة علیهاالسلام ، فقالت:
انّ لی والدة ضعیفة، و قد لبس علیها فی امر صلاتها شی ء و قد
بعثنی الیک أسألک. فأجابتها عن ذلک، ثم ثنّت فأجابت، ثمّ
ثلّثت، الی أن عشرت فاجابت، ثمّ خجلت من الکثرة، و قالت: لا
أشقّ علیک یا بنت رسول اللّه! قالت فاطمة علیهاالسلام : هاتی و
سلی عمّا بدا لک....»
(381).
زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شد و عرضه داشت:
مادری دارم بیمار، که در نمازش مشکلاتی دارد، مرا نزد شما
فرستاد تا سؤالاتش را از شما دریافت کنم.
فاطمه علیهاالسلام پاسخ پرسش اوّل او را داد، زن پرسش دومی
داشت، حضرت پاسخ آن را نیز گفت، باز سؤال سومی.... و بدین سان
آن زن پرسش ها را ادامه داد تا به ده سؤال رسید و حضرت، به
تمامی آنها پاسخ داد. آنگاه آن زن به سبب «زیادی سؤال و جواب»
شرمنده شده گفت: ای دختر رسول خدا! بیش از این، مزاحم نمی شوم.
فاطمه علیهاالسلام فرمود: «هر سؤالی به ذهنت می رسد، بپرس و
از پرسش آن شرمگین مباش.» سپس برای نشان دادن اهمیت «دانش» و
فزونی «پاداش آموزگار»، از آن زن پرسید:
«اگر کسی بار گران و سنگینی را بر دوش نهاده و آن را به
بالای بام و بلندی برساند و در برابر آن، پاداشی برابر با هزار
دینار به او بدهند، آیا زحمت حمل بار سنگین بر او ناگوار و دور
از طاقت است؟» آن زن پاسخ داد: هرگز.
حضرت فرمود: «پس، بپرس و بدان که من پاداش خود را از خداوند
می ستانم؛ زیرا در این رابطه، من اجیر و فرمانبر خداوندم. و
پاداش من در برابر هر سؤال، فزون تر از آن است که میان زمین و
آسمان پر از لؤلؤ و مروارید باشد و به من بدهند. پس، سزاوار
است که این بار، بر من سنگینی نکند.»
فاطمه علیهاالسلام در ادامه فرمود: شنیدم که رسول خدا صلی
الله علیه و آله فرمود:
«دانشمندان از شیعیان ما، در روز قیامت محشور می شوند در
حالی که به پاس دانش و مقدار دانششان و نیز کوشش آنان در ارشاد
بندگان خدا، بر قامت هر یک از آنان «هزار حلّه نور» پوشانده می
گردد؛ آنگاه از سوی پروردگار ندایی می رسد که:
«ای کسانی که سرپرستی «یتیمان آل محمّد» را بر عهده گرفتید،
یتیمانی که امامان خود را از کف داده اند؛ ای علما! بدانید که
اینان، شاگردان شما هستند، همان شاگردانی که عهده دار سرپرستی
آنان بودید و آنان را در پرتو مراقبت خود قرار دادید.
شما آنان را در دنیا با «لباس دانش» مزین ساختید، و امروز
پاسداشت شما، آن است که قامت تان با «جامه های نورانی» مزین
گردد.»
به هر روی، در روز جزا بر هر یک از این دانشمندانِ «علوم آل
محمّد» صد هزار جامه نورانی پوشانده می گردد که همین شاگردان و
دانش پژوهان علوم آل محمّد نیز بر قامت دانشجویان خود همین
تعداد لباس نورانی را می پوشانند.
آنگاه خداوند فرمان می دهد: بر قامت علمای دین که سرپرستان
یتیمان آل محمّد بودند مدام از این جامه های نورانی بپوشانند و
پیوسته بر این خلعت ها بیفزایند تا آنگاه که تکمیل گردد. و از
این جامه ها در حدّ کمال بر اندام آنان پوشانده شود، و این
افتخار، نصیب دانشمندان علوم دین می گردد.»
آنگاه فاطمه علیهاالسلام به آن زن فرمود: «ای بنده خدا!
قیمت آن لباس ها چنان است که هر تار و پودشان هزاران بار با
ارزش تر از همه آن چیزهاست که خورشید بر آن می تابد. چرا که
همه پدیده هایی که خورشید بر آنان می تابد و حتّی خود خورشید،
فرجامی نابود شدنی دارند؛ ولی آن «لباس ها» نورانی، جاوید و
برقرارند.»