پرتوی از مکتب زهرا علیهاالسلام

غلامعلی عباسی فردویی

- ۹ -


بخشیدن پیراهن

فاطمه علیهاالسلام در شب زفاف، پیراهن خویش را به سائل می بخشد. او، این خاطره را برای امام علی علیه السلام چنین بازگو می کند:

ای ابوالحسن! در شبی که پدرم مرا به تو تزویج کرد، دو پیراهن نزد من موجود بود؛ یکی، نو و دیگری، مستعمل و کهنه. روی سجّاده نشسته بودم، سائلی در زد و گفت: ای خاندان نبوّت و معدن خیر و فتوّت! اگر لباس کهنه ای دارید، من به آن سزاوارم، چون که مردی فقیرم. پیراهن نو را به او دادم، و پیراهن کهنه را پوشیدم. علی جان! آن شب با پیراهن کهنه نزد تو بودم. فردای آن روز، رسول خدا صلی الله علیه و آله به دیدن من آمد، فرمود: «دختر عزیزم! آیا تو پیراهن نداشتی؟ چرا آن را نپوشیدی؟» عرض کردم: پدر جان! آن را در راه خدا بخشیدم. فرمود: «کار خوبی کردی! ولی اگر به خاطر شوهرت پیراهن نو را می پوشیدی و کهنه را صدقه می دادی، به هر دو کار خوب موفّق بودی.»

عرض کردم: یا رسول اللّه! تو، ما را هدایت کرده ای و به تو اقتدا نموده ایم، همانا تو با مادرم خدیجه که ازدواج کردی، آنچه را مادرم به شما داده بود، در راه خدا «انفاق» نمودی تا جایی که چنان فقیر شدی که سائلی در خانه ات ایستاده بود، چیزی نداشتی به او بدهی، سرانجام پیراهن خود را از بدن در آورده و به او بخشیدی، و بدنت را با حصیر پوشاندی. جبرئیل نازل شد و این آیه را خواند: «لا تبسطها کلّ البسط فتقعد ملوما محسورا» (382).

پدرم گریه کرد و مرا به سینه چسبانید. بعد، جبرئیل نازل شد و عرض کرد:

خدا تو را سلام می رساند و می فرماید:

«به فاطمه سلام برسان و به او بگو: هر چه می خواهی، از خدا طلب کن. و لو آنچه در آسمان و زمین درخواست نماید، پذیرفته می شود. و بشارت بده او را که: فاطمه، «حبیبه من» است، من او را دوست دارم!»

پدرم گفت: «دختر عزیزم! پروردگارت، تو را سلام می رساند و می گوید: هر آنچه می خواهی، سؤال کن.» عرض کردم: پدر! لذّت عبادت او، مرا از سؤال باز داشته است، حاجتی ندارم جز نظر کردن به وجه کریم او در دارالسّلام. پدرم فرمود: «دختر عزیزم! دست هایت را به طرف آسمان بلند کن.» دست به دعا برداشتم. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: بار خدایا! امّت مرا بیامرز و مشمول بخشش خود قرار ده.» و من گفتم: آمین.

جبرئیل از سوی ربّ جلیل، پیامی آورد که: «آمرزیدم از عاصیان امّت تو، کسی را که در قلبش محبّت فاطمه و مادر و همسر و فرزندان او علیهم السلام باشد.»

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گفت:« سند، می خواهم.» خداوند به جبرئیل امر فرمود پارچه سبز و حریر سفیدی را، در حالی که در آن دو پارچه حریر نوشته بود:

«کتب ربّکم علی نفسه الرّحمة، و جبرئیل و میکائیل و رسول خدا، شاهد و گواه اند» به عنوان سند به پدرم بدهد.

سپس پدرم فرمود:

«دختر عزیزم! این نوشته و مکتوب را که در این کیسه موجود است، روز آخر عمرت سفارش کن آن را در لحدت قرار دهند؛ وقتی روز قیامت مردم بر پا خاستند و «گناهکاران» قطع امید و زبانه آتش، آنها را به طرف خود می کشاند، تو این «سند» را به من بده تا آنچه خداوند بر من و تو انعام کرده، در خواست نمایم. چرا که تو و پدرت برای عالمیان رحمت هستید.» (383)

ایمان فاطمه علیهاالسلام

پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم در ارتباط با ایمان فاطمه علیهاالسلام به سلمان چنین فرمود:

«یا سلمان! انّ ابنتی فاطمة ملأ اللّه قلبها و جوارحها ایمانا الی مشاشها تفرّغت لطاعة اللّه (384)؛ ای سلمان! خداوند، قلب و وجود فاطمه را لبریز از ایمان نموده و هنگام عبادت و اطاعت خداوند، او از همه چیز فارغ می گردد.»

آری، فاطمه علیهاالسلام بر ستیغ بلند «ایمان» فروزنده ترین چهره است و عالی ترین اسوه و الگو برای پویندگان مسیر و راه ایمان است.

زهد و پارسایی فاطمه علیهاالسلام

فاطمه علیهاالسلام بر آسمان «زهد» درخشنده ترین سیما را دارد! زندگی سخت و ملکوتی او، گواه روشنی بر زهد و پارسایی اوست؛ زاهدان و پارسایان که خود برای مردم الگوی زهد هستند، از «زهد فاطمه علیهاالسلام »در اعجاب و شگفتی اند. «حسن بصری» پیرامون زهد فاطمه علیهاالسلام می گوید:

«لم تکن فی الامّة أزهد و لا أعبد من فاطمة (385)؛ در امّت پیامبر خدا، زاهدتر و عابدتر از فاطمه علیهاالسلام نمی توان یافت.»

او، نه تنها زاهد بود، بلکه بالاتر «انیس زهد و ورع» بود. زهد، جوهره آسمانی او را تشکیل می داد؛ لذا در زیارتنامه آن بانوی بزرگوار می خوانیم:

«یا حلیفة الورع و الزّهد» (386).

او به راستی از دنیا و جلوه های آن، منقطع و در دریای عشق الهی، وصل و فانی بود؛ زیرا او «بتول امّت اسلام» بود (387).

فاطمه علیهاالسلام آن قدر از چاه آب کشید، که اثر آن بر سینه اش باقی ماند؛ آن قدر با آسیاب دستی آرد تهیه کرد، که دستان مبارکش پینه بست؛ آن قدر خانه را رُفت و رو کرد، که پیراهنش غبار آلود گشت؛ آن قدر در مقابل آتش ایستاد و غذا برای فرزندان و همسر آماده کرد، که لباسش سیاه گشت... لذا مجموعه کارهای دشوار زندگی به وجود مقدّس آن حضرت، آسیب فراوان رساند.» (388)

روزی فاطمه علیهاالسلام از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تقاضای انگشتری نمود، حضرت برای آنکه افقی از معرفت بر قلب و نگاه دخترش بگشاید، در پاسخ تقاضای او فرمود: «دخترم! نمی خواهی تو را به بهتر از انگشتر، راهنمایی کنم؟» آنگاه ادامه داد: «امشب پس از فراغت از نماز شب، خواسته ات را از خدا بخواه، ان شاءاللّه اجابت می فرماید.»

زهرا علیهاالسلام نیز همان گونه که پدر گفته بود، پس از نماز شب، حاجتش را از خدا طلبید؛ به نا گاه هاتفی ندا داد: «فاطمه! آنچه را که می خواستی، اجابت شد، سجّاده ات را کنار بزن و انگشتر خود را بر دار.» فاطمه علیهاالسلام سجّاده را کنار زد، انگشتری گران بها از یاقوت در مقابل دیدگانش بدرخشید، مسرور شد و در حالی که آن را به انگشت نموده بود، خوابید؛ در عالم رؤیا مشاهده کرد:

وارد بهشت شده و در مقابل سه قصر زیبا که در بهشت، مانندش وجود نداشت قرار گرفته است.

پرسید: این قصرهای بی مانند، از آنِ چه کسی می باشد؟ گفتند: از برای فاطمه دختر محمّد صلی الله علیه و آله .

با خوشحالی داخل یکی از آن سه قصر شد، در آنجا تختی را مشاهده کرد که تنها سه پایه داشت، با تعجّب پرسید: پس، پایه دیگر این تخت کجاست؟ گفتند: صاحبش در دنیا، از خداوند «انگشتری» تقاضا نموده؛ لذا یکی از پایه ها به صورت انگشتر به او هدیه شده است.

همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله می خواست «فروغی از معنویت» جان دخترش را روشن کند، و آن حضرت بر «آفاق ملکوت» پرواز نماید، چنین شد. و فاطمه علیهاالسلام چون بیدار شد، صبح اوّل وقت نزد پیامبر آمد و خواب خود را برای پدرش تعریف کرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که منتظر این لحظه و فرصتِ پیش آمده بود، به فاطمه علیهاالسلام فرمود: «دخترم! «دنیا» برای شما نیست، آنچه برای شماست، سرای دیگر است و وعده گاه شما «بهشت» است. دنیا، فریبنده ای گذرا بیش نمی باشد.» آنگاه فرمود: «فاطمه جان! انگشتر را در زیر سجّاده بگذار.» او نیز چنین کرد و پس از عبادت، چون بر روی سجّاده خوابش برد، در عالم معنا دید که داخل بهشت شده و وارد همان قصر، و این بار تخت بر چهار پایه استوار است، فاطمه علیهاالسلام در حیرت بود که ندا رسید: «انگشتر به جای خود باز گشت و پایه های تخت هم کامل شد.» فاطمه علیهاالسلام با خوشحالی از خواب بیدار شد» (389).

سلمان می گوید: روزی دیدم زهرا علیهاالسلام برای خروج از خانه، پارچه ای پشمی و کهنه به خود پیچیده بود که دوازده جای آن، وصله داشت.

من از شدّت ناراحتی گریستم و گفتم: «دختر کسرا و قیصر (پادشاهان ایران و روم) در حریرند و دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله در چادری کهنه و وصله دار، آن هم با این همه وصله!» وقتی فاطمه علیهاالسلام نزد پیامبر رفت، عرضه داشت:

«پدر جان! سلمان از چادر وصله دار من در شگفت شده و حال آنکه به خدا سوگند! پنج سال است که من در خانه علی علیه السلام زندگی می کنم و از مال دنیا، تنها پوست گوسفندی داریم که روزها شترمان روی آن علوفه می خورد و شب ها خود بر روی آن می خوابیم، و بالش ما، پوستی است که از لیف خرما پر شده است.» (390)

عمران بن حصین می گوید: روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: آیا مایلی با هم دیداری از فاطمه داشته باشیم؟ گفتم: بله، یا رسول اللّه!

آنگاه در رکاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به سوی خانه فاطمه علیهاالسلام رفتیم. پیامبر چون به در خانه رسید، برای وارد شدن «اجازه» خواست، فاطمه علیهاالسلام رخصت داد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا با کسی که همراه من است، وارد شوم؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: به خدا سوگند! لباس مناسبی برای پوشش ندارم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عبای مندرس خود را به او داد و فرمود: با آن، سرت را بپوشان. آنگاه با هم وارد خانه شدیم.

پیامبر پرسید: دخترم! چگونه ای؟ گفت: درد می کشم و گرسنه هستم. حضرت فرمود: خشنود نیستی که «بانوی بانوان جهان» باشی؟

فاطمه علیهاالسلام گفت: پدر جان! مگر مریم، دختر عمران، بانوی بانوان جهان نیست؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«او، بهترین بانوی زمان خویش بود؛ ولی تو، بهترین بانوی جهانی!» (391)

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد فاطمه علیهاالسلام آمد و حالش را جویا شد؛ او گفت:

«حالم چنان است که می نگری، با عبایی زندگی می کنم که نصف آن زیر انداز ماست و بر روی آن می نشینیم، و نصف دیگرش رو انداز ماست و بر روی خود می گستریم.» (392)

امام علی علیه السلام در یکی از روزهای گرم وارد منزل شد و از همسرش غذایی خواست؛ فاطمه علیهاالسلام جواب داد:

«در خانه چیزی نداریم و من، دو روز است که با بهانه های مختلف فرزندانم حسن و حسین را، سرگرم می کنم تا زیاد بیتابی نکنند» (393).

روزی فرزندان فاطمه علیهاالسلام همین که پدر بزرگ شان رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کردند، به سوی او شتافتند و پس از آنکه روی دوش پیامبر قرار گرفتند، از آن حضرت نانی برای خوردن خواستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام فرمود: دخترم! به بچه ها غذا بده، زهرا علیهاالسلام گفت:

«پدر جان! در خانه ما جز برکت وجود رسول خدا، چیزی وجود ندارد.» (394)

و نیز آن بانوی بزرگوار فرمود:

«صبح کردیم در حالی که هیچ چیز در خانه ما نیست تا با آن گرسنگی خود را بر طرف نماییم؛ ولی در همه حال، خدای را سپاسگزاریم.» (395)

در پاسخ پدر بزرگوارش که از حال آنان سؤال کرده بود عرض کرد:

«پدر جان! سه روز است که غذا نخورده ایم و فرزندانم حسن و حسین از شدّت گرسنگی بی تاب شده اند؛ هم اکنون مانند جوجه های پَرکنده از گرسنگی به خواب رفته اند.» (396)

در ماجرای دیگر، به پدرش می گوید:

«ای رسول اللّه! به خدا سوگند، در خانه علی پنج روز است که بدون غذا بوده ایم و غذایی در دهان نگذاشته ایم.» (397)

روزی علی علیه السلام از پرسید: آیا غذایی هست که بیاوری؟ فاطمه علیهاالسلام گفت:

«سوگند به آنکه حقّ تو را بر من بزرگ دانسته است! سه روز است که غذای کافی در منزل نداریم، و سهم خود از همان مقدار ناچیز را هم به شما بخشیدم و خود، گرسنگی را تحمّل نمودم.»

احسان فاطمه علیهاالسلام

حضرت فاطمه علیهاالسلام به ما آموخت که با گذشتن از پیراهن عروسی،گلوبند و نیز قرص نانی، می توان «خشنودی خدا» را طلب کرد و قلب مستمند و نیازمندی را لبریز از خوشحالی نمود. و چون قلب مؤمن «حرم الهی» است، می توان با این «مهرورزی و خدمت» ملکوت الهی را، فتح و آفاق آن را، نورباران ساخت.

وقتی زهرا علیهاالسلام دو النگوی نقره و گوشواره و پرده ای که به تازگی سهم علی علیه السلام از غنائم شده بود، را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد و پیام داد: «تقرأ علیک ابنتک السّلام و تقول اجعل هذا فی سبیل اللّه؛ دخترت به شما سلامت می رساند و می گوید اینها را نیز در راه خدا انفاق کن.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با ملاحظه این بخشش، سه بار فرمود:

«فداها ابوها (398)؛ پدرش به فدای او باد!»

آن بانوی مهربان و بزرگوار در «وصیتش» از امام علی علیه السلام تقاضا می کند که: بخشی از اموالش را بین زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و زنان بنی هاشم، تقسیم کند (399).

ایثار فاطمه علیهاالسلام

اهل بیت علیهم السلام مدل و اسوه «ایثار لوجه اللّه» هستند؛ البته شأن فاطمه علیهاالسلام و خاندانش از این بالاتر است که با این فضائل اخلاقی، حقیقت جوهره عرشی آنان تجلّی کند. اگرچه آنان در این امور نیز به گونه ای بوده اند که کارشان موجب شگفتی بزرگان از دین می شده، چنان که «سلمان» از ایثار فاطمه علیهاالسلام متعجّب شده بود. (400)

البته دیگران نیز می توانند «ایثار» کنند، همان گونه که در اطعام اهل بیت علیهم السلام به مسکین و یتیم و اسیر، «فضّه» نیز شرکت کرد. و بدون شک، افق رفیعی که تجلّی گاه نور ملکوتی فاطمه علیهاالسلام و خاندان اوست، فروغ این آیه است: «فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیک مُقْتَدِرِ» (401)؛ «در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند با عزّت و سلطنت جاودانی.» امّا این «جلوه های اخلاقی» پرتوی از خورشید روح آسمانی آنان بود که در ژرفای جان این آسمانیان قرار داشت. در اینجا زیبنده است نمونه هایی از ایثار فاطمه علیهاالسلام را یادآور شویم:

روزی مردی فقیر در مسجد به پا خاست و از گرسنگی خود به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شکایت کرد. حضرت، شخصی را به منزل خود نزد همسرانش فرستاد تا اگر غذایی هست، او را سیر نمایند؛ زنان جواب دادند: غیر از آب، چیزی نداریم!

پیامبر فرمود: امشب چه کسی او را میهمان می کند؟ علی علیه السلام گفت: من در خدمتم یا رسول اللّه! و بعد، وارد منزل شد و از همسرش پرسید: آیا غذایی در منزل داریم؟ فاطمه علیهاالسلام جواب داد:

«ما عندنا الاّ قوت الصّبیة و لکنّا تؤثر به ضیفنا (402)؛ در خانه، غذایی نیست مگر به اندازه غذای یک بچّه؛ لکن ما میهمانمان را بر خود مقدّم می داریم.»

در پاسداشت ایثار فاطمه و علی علیهماالسلام این آیه نازل شد: «وَ یؤثِرُونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ...» (403).

عرب تازه مسلمانی در مسجد از مردم کمک خواست؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به یاران خود نگاه کرد، سلمان برخاست تا نیاز آن سائل را بر طرف کند؛ امّا هر جا که رفت، با دست خالی باز گشت.

هنگامی که با ناامیدی به طرف مسجد می آمد، نگاهش به خانه فاطمه علیهاالسلام افتاد، با خود گفت: خانه امید من، همین جاست. درب منزل را کوبید و سپس داستان عرب مستمند را شرح داد، فاطمه علیهاالسلام فرمود:

«یا سلمان والّذی بعث محمّدا بالحقّ نبیا أنّ لنا ثلاثا ما طعمنا و أنّ الحسن و الحسین قد اضطربا علی من شدّة الجوع، ثمّ رقدا کأنّهما فرخان منشوفان، ولکن لا اردّ الخیر اذا نزل الخیر ببابی؛ ای سلمان! سوگند به خداوندی که محمّد را به پیامبری برگزید، سه روز است که غذا نخورده ایم و فرزندانم حسن و حسین از شدّت گرسنگی بی قراری می کنند و خسته و مانده به سان جوجه های پرَ کندِه آرمیده اند؛ ولی من، هرگز نیکی را از در خانه خود برنمی گردانم.»

آنگاه پیراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه «شمعون یهودی» گرو گذاشته، مقداری خرما و جو قرض بگیرد.

سلمان می گوید: پس از دریافت خرما و جو، به طرف منزل فاطمه علیهاالسلام آمدم و گفتم: ای دختر رسول خدا! مقداری از این غذاها را برای فرزندان گرسنه ات بردار. امّا آن بزرگ بانو پاسخ داد:

«یا سلمان، هذا شی ء امضیناه للّه عزّ و جلّ، لسنا نأخذ منه شیئا (404)؛ ای سلمان! این کار را فقط برای خدای بزرگ انجام دادیم، و هرگز چیزی از آن بر نخواهیم داشت.»

روزی پیرمردی با لباسی کهنه به مسجد آمد و بانگ برداشت: ای رسول خدا! مردی هستم گرسنه، برهنه و فقیر؛ سیرم کن، بپوشانم و بی نیازم کن.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هیچ نوع کمکی نداشت و از سوی دیگر نمی خواست او را ناامید باز گرداند. لذا به او فرمود: «تو را به جایی راهنمایی می کنم که خدا و رسول را، دوست دارند و خدا و رسولش هم آنها را، دوست دارند.» آنگاه او را همراه بلال به خانه دخترش فرستاد. فاطمه علیهاالسلام تکه پوستی که فرش حسن و حسین علیهماالسلام بود به پیرمرد داد. او گفت: این، زخم مرا مرهم نیست!

آن حضرت فورا گردن بندی که به تازگی دختر عمویش به وی هدیه کرده بود و شاید هنوز علی علیه السلام به سینه مبارکش ندیده بود را به او داد و گفت:

«آن را بفروش، ان شاء اللّه زندگی ات سامان یابد.»

پیرمرد برگشت و داستان را برای پیامبر صلی الله علیه و آله بازگو کرد. آن حضرت در حالی که اشک شادمانی از دیدگانش جاری بود، خطاب به مرد نیازمند فرمود:

«آن را بفروش تا خدا به برکت فاطمه، به تو گشایش دهد.»

عمّار بن یاسر که گردن بند زهرا علیهاالسلام را «سند بهشت»، و خوشحالی وی را برتر از آن می دانست، گردن بند را از پیرمرد خرید. سپس آن را معطّر کرده و در پارچه ای یمنی پیچید و با غلامش، هر دو را به رسول خدا صلی الله علیه و آله بخشید.

حضرت هم آن دو را به دخترش بخشید، فاطمه صلی الله علیه و آله نیز آن بنده را آزاد کرد و گردن بند را نگاه داشت تا روزی دیگر که با آن، برهنه ای دیگر را بپوشاند. غلام بعد از مشاهده این حوادث، با شگفتی گفت:

«عجب گردن بند پر برکتی! گرسنه ای را، سیر نمود و برهنه ای را، پوشاند و فقیری را، بی نیاز ساخت و بنده ای را، آزاد کرد و سرانجام هم به دست صاحبش رسید!» (405)

نصایح فاطمه علیهاالسلام

عبداللّه بن مسعود می گوید:

مردی خدمت فاطمه علیهاالسلام رسید، عرض کرد: ای دختر پیامبر! آیا چیزی به یادگار از پدر بزرگوارت باقی مانده تا به عنوان «تحفه و هدیه» به من عطا فرمایی؟

حضرت فاطمه علیهاالسلام به کنیز خود فرمود: «حریره (جریده) (406) را بیاور».

کنیز رفت و آن را نیافت. حضرت فرمود: «پیگیری و تفحّص کن تا آن را پیدا کنی...» کنیز جست و جو کرد تا سرانجام آن را پیدا کرد. در آن، نوشته شده بود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«مؤمن نیست کسی که همسایه اش از آزار او، در امان نباشد. آن کس که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، همسایه خود را آزار نمی دهد.

و آن کس که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید خیر مردم را بگوید یا سکوت کند.

همانا خداوند، انسان خیر خواه، بردبار و با عفّت را، دوست می دارد و انسان بد زبان، بخیل و سائلِ اصرار کننده را، دشمن می دارد.

همانا «حیاء» نشانه و آیت ایمان است، و «ایمان» در بهشت است.

و «فحش»، بد زبانی است و «بد زبانی» در آتش است!» (407)

محبوب فاطمه

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: «انّی أحبّ من دنیاکم ثلاثا: الانفاق فی سبیل اللّه، و تلاوة کتاب اللّه، والنّظر الی وجه أبی رسول اللّه؛ من از دنیای شما، به سه چیز علاقه دارم:

1. انفاق در راه خدا؛

2. تلاوت قرآن؛

3. نگاه کردن به سیمای پدرم رسول خدا (408).

فضیلت شب قدر

امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در دهه آخر ماه رمضان رختخوابش را جمع می کرد و کنار می گذاشت و کمر خود را برای «عبادت» محکم می بست و اهل بیت خود را از خواب بیدار می کرد و برای «شب زنده داری و عبادت» آب به صورت آنان می افشاند. و فاطمه علیهاالسلام نیز نمی گذاشت افراد خانواده در «شب قدر» بخوابند، به آنها غذای کمتری می داد. و از خوف جهنّم، خود را برای «شب زنده داری شب قدر» آماده می کرد و می فرمود:

«هر کس که خیر این شب به او نرسد، محروم است.» (409)

کتابنامه

* قرآن کریم

1. احقاق الحق، قاضی سید نورالله حسینی مرعشی شوشتری، تعلیق آیة الله مرعشی نجفی، ناشر: کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1379 ش.

2. الاصول من الکافی، ثقة الاسلام ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، تحقیق: محمد باقر بهبودی، علی اکبر غفاری، منشورات: المکتبة الاسلامیة، تهران، 1382 ق.

3. اعلام النساء المؤمنات، محمد الحسّون، ام علی مشکور، انتشارات: اسوه، قم، 1411 ق، چاپ اول.

4. اقرب الموارد، سعید الخوری الشرتوتی اللبنانی، طبع فی مطبعة مُرسَلَی الیسوعیة ببیروت، 1889 م.

5. الاحتجاج، لابی منصور احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی، ناشر:دارالنعمان، النجف الاشرف، 1386 ق، 1966 م.

6. الامامة و السیاسة، لابی محمد عبدالله ابن مسلم ابن قتیبه الدینوری، المولود 213، متوفی 276، تحقیق: طه محمد الزّینی، الناشر: مؤسسة الحلبی و شرکاه للنشر و التوزیع: القاهره، مصر، (بی تا).

7.التفسیر، محمد بن مسعود بن عیاش السلمی السمرقندی (عیاشی)، تصحیح و تحقیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، چاپخانه علمیه، قم، (بی تا).

8. الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، جلال الدین عبدالرحمن ابن ابی بکر السیوطی، الناشر: المکتبة الاسلامیة، تهران، 1377 ق.

9. الذریة الطاهره دولابی.

الطبعة الاولی، 1409 ق.

10. الغدیر، لشیخنا الاکبر عبدالحسین احمد الامینی النجفی، منشورات: مکتبة الامام امیرالمؤمنین(ع)، مطبعة الحیدری، تهران، الطبعة الرابعة، 1396 ق، 1976 م.

11. الکشّاف، زمخشری، متوفی 528، نشر ادب الحوزة (بی تا).

12. الکوکب الدری، العلامة الکبیر الشیخ محمد مهدی الحائری المازندرانی، الناشر: انتشارات الشریف الرضی، الطبعة الاولی، قم، 1410 ق، 1368 ش.

13. المصنف، ابن ابی شیبه، تصحیح: سعید محمد اللحّام، الناشر: دارالفکر، بیروت، لبنان، 1414 ق، 1994 م.

14. المعجم الکبیر، طبرانی، 360 - 260، تحقیق: حمدی عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة ابن تیمیه، القاهره.

15. المغازی للواقدی، محمد بن عمر بن واقد، تحقیق: دکتر مارسدن جونس، ناشر: دانش اسلامی، 1405 ق.

16. امالی، شیخ صدوق، مقدمه و ترجمه بقلم آیة الله کمره ای، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1380 ق.

17. امالی، محمد بن حسن طوسی، منشورات المکتبة الاهلیة، مقدمه: سید محمد صادق بحرالعلوم، چاپ: افست، منشورات داوری، قم (بی تا).

18. انساب الاشراف، احمد بن یحیی المعروف بالبلاذری، دارالمعارف بمصر.

19. بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تحقیق و تعلیق: سید جواد علوی، ناشر: دارالکتب اسلامیة، تهران، 1362 ق.

20. بلاغات النساء، ابی الفضل احمد بن ابی طاهر، المعروف به ابن طیفور، المتوفی: 280، منشورات مکتبة بصیرتی، قم، شارع ارم، (بی تا).

21. بیت الاحزان، تألیف: حاج شیخ عباس قمی، ناشر: کتاب فروشی اسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1376 ق.

22. تاریخ الطبری، ابی جعفر محمد بن جریر الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، انتشارات دارالمعارف، قاهره، 1119.

23. تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، ترجمه دکتر محمد ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1347 ش، چاپ دوم.

24. تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العترة الطاهره، علی الحسینی الاسترآبادی، مؤسسة النشر اسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرّفة،

25. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، تحقیق: محمد الکاظم، الناشر: مؤسسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد اسلامی، الطبعة الاولی، 1410 ق، 1990 م.

26. چشمه در بستر، مسعود پور سید آقایی، انتشارات: حضور، چاپ دوم، قم، 1375 ق.

27. حلیة الاولیاء، لابی نعیم احمد بن عبدالله الاصبهانی، الناشر: دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، الطبعة الثانیة، 1387 ق، 1967 م.

28. داستان راستان، شهید آیة الله مرتضی مطهری، شرکت سهامی انتشار، 1352 ش، 1393 ق.

29. در مکتب فاطمه.

30. دعائم الاسلام، لابی حنیفه النعمان محمد بن منصور بن أحمد بن حیون التمیمی المغربی، تحقیق: آصف بن علی اصغر فیضی، دارالمعارف، قاهره، 1383 ق، 1963 م.

31. دلائل الامامة، محمد بن جریر بن رستم طبری، منشورات المطبعة الحیدریة فی النجف، 1369 ق، 1949 م.

32. ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین احمد بن عبدالله الطبری، دارالمعرفة للطباعة و النشر، بیروت، لبنان، 1974 م.

33. ربیع الابرار و نصوص الاخبار، محمود بن عمر الزمشخری، تحقیق: دکتر سلیم النعیمی، مطبعة العانی، بغداد، (بی تا).

34. روح المعانی، للعلامه الآلوسی البغدادی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (بی تا).

35. روضة الواعظین، زین المحدثین ابی جعفر محمد بن الفتّال النیسابوری الشهید، مطبعة الحکمة، قم، (بی تا).

36. ریاحین الشریعة، شیخ ذبیح الله محلاتی، دارالکتب اسلامیه، شیخ محمد آخوندی، تهران، (بی تا).

37. زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دکتر سید جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1363 ش.

38. سفینة البحار، ثقة المحدثین الشیخ عباس قمی، ناشر: دارالاسوة للطباعة و النشر، الطبعة الاولی، 1414 ق.

39. سنن، ابی عبدالله محمد بن یزید القزوینی (ابن ماجه)، تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار الاحیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی و شرکاء، 1372 ق، 1954 م.

40. شرح خطبه حضرت زهرا، سید عزالدین حسینی زنجانی، ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1363 ش.

41. شواهد التنزیل، عبیدالله بن عبدالله بن احمد المعروف بالحسکانی، تحقیق: محخمد باقر محمودی، منشورات: مؤسسة الاعلمی، الطبعة الاولی، 1393 ق، بیروت، لبنان.

42. صحیح بخاری، دار الطباعة العامرة، 1257 ق.

43. صدیقه شهیده، سید عبدالرزاق مقرم، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، قم، 1414 ق، 1372 ش.

44. صدیقه طاهره، عقیقی بخشایشی، ناشر: هیئت فاطمیون تهران، چاپ صدرا، قم.

45. الطبقات الکبری، ابن سعد، ناشر: دار الصادر للطباعة و النشر، دار بیروت للطباعة و النشر، لبنان، 1377 ق، 1958 م.

46. عدة الداعی، ابن فهد الحلی.

47. علل الشرایع، شیخ صدوق، مقدمه: سید محمد صادق بحرالعلوم، منشورات: المکتبة الحیدریة، 1382 ق، 1363 ش.

48. عوالم العلوم، الشیخ عبدالله البحرانی الاصفهانی، التحقیق و النشر: مدرسة الامام المهدی، الطبعة الاولی، قم، 1408 ق، 1366 ش.

49. عوالم العلوم، بحرانی.

50. عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق. انتشارات کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1396 ق.

51. فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام، آیة الله ابراهیم امینی، انتشارات شفق، قم، چاپ دوم، 1370.

52. فاطمة الزهرا فی القرآن، السید صادق الحسینی الشیرازی، الناشر: مؤسسة الفکر الاسلامی، قم، الطبعة الثانی، 1412 ق، 1370 ش.

53. فاطمة الزهرا لیلة القدر، السید عادل العلوی، ناشر: المؤسسة الاسلامیة العامة للتبلیغ و الارشاد، قم، الطبعة الاولی، 1416 ق.

54. فاطمة الزهراء، اُمّ الائمة و سیدة النساء، الشیخ محمد حسن نائینی، ناشر: انتشارات نبوغ قم، الطبعة الثانیة، 1416 ق.

55. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، مؤسسة النعمان للطباعة و النشر و التوزیع: حسن محمد ابراهیم علی، الطبع الاول، بیروت، 1413 ق، 1992 م.

56. فاطمة الزهراء سرّ الوجود، سید عادل علوی، تحقیق و تعلیق: علی الفتلاوی، ناشر: مکتبة سماحة آیة الله العظمی الشیخ میرزا جواد التبریزی، سوریا، دمشق، الطبعة الاولی، 1421 ق، 2000 م.

57. فرائد السمطین، شیخ الاسلام المحدث الکبیر ابراهیم بن محمد بن مؤید بن عبدالله بن علی بن محمد الجوینی الخراسانی، مؤسسة المحمودی للطباعة و النشر، الطبعة الاولی، بیروت، لبنان، 1398 ق، 1978 م.

58. فروغ آفتاب، غلامعلی عباسی، ناشر: زائر آستانه مقدسه قم، چاپ دوم، قم، 1384 ش.

59. فلاح السائل، رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن محمد الطاووسی، الطبعة الثانیة، منشورات مکتبة الحیدریة فی النجف، 1385 ق، 1965 م.

60. کبریت الاحمر، محمد باقر بیرجندی، ناشر: کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1347 ق.

61. کتاب البرهان، فی تفسیر القرآن، السید هاشم بن السید سلیمان بن سید اسماعیل بن سید عبدالجواد الحسینی البحرانی، الطبعة الثانیة، چاپخانه آفتاب، تهران، (بی تا).

62. کتاب الغیبة، شیخ طائفة ابی جعفر محمد بن الحسن طوسی، تحقیق: الشیخ عبادالله الطهرانی، الشیخ ابی احمد ناصح، مؤسسة المعارف اسلامیة، قم المقدسة، الطبعة الاولی، 1411 ق.

63. کشف الغمة فی معرفة الائمة، اربلی، تعلیق: سید هاشم رسولی، ناشر: مکتبة بنی هاشمی، تبریز، 1381 ش.

64. کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین(ع)، علامه حلّی، متوفی 726، تحقیق: حسین الدّر کاهی، تهران، الطبعة الاولی، 1411 ق، 1991 م.

65. کنزالعمال، علی المتقی ابن حسام الدین هندی، ناشر: دائرة المعارف العثمانیة، بعاصمة حیدر آباد، 1364 ق.

66. کوثر و غدیر، حسن انصاری زاده، ناشر: مؤسسه انتشارات دارالعلم، قم، چاپ اول، 1370.

67. لسان المیزان، احمد بن علی بن حجر العسقلانی (ابن حجر)، منشورات:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، الطبعة الثانیة، 1390 ق، 1971 م.

68. مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، تحقیق سید احمد حسینی، چاپ دوم، 1408 ق، 1367 ش، انتشارات مکتب النشر الثقافة الاسلامیة.

69. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الشیخ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، تصحیح: الشیخ ابوالحسن الشعرانی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، (بی تا).

70. المحجة البیضاء، الحکیم المتألّه محمد بن المرتضی المدعوّ بالمولی محسن الکاشانی، تصحیح و تحقیق: علی اکبر غفاری، الناشر: مکتبة الصدوق، چاپخانه حیدری، تهران، 1342 ش.

71. مدینة المعاجز، قطع رحلی (چاپ سنگی).

72. مرآة العقول، محمد باقر مجلسی، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، چاپ خورشید، تهران، 1363 ش.

73. مستدرک الوسائل، الحاج میرزا حسین نوری الطبرسی، تحقیق و نشر: مؤسسه آل البیت: لاحیاء التراث، طبعة الاولی، قم ، 1407 ق.

74. مسند فاطمه، مهدی جعفری، مهدی جعفری، ناشر: مرضیه، تهران، 1372 ش.

75. مسند فاطمة الزهرا علیهاالسلام ، جلال الدین السیوطی، ناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت، لبنان، 1413 ق، 1993 م.

76. مسند فاطمة الزهراء، جمعه و رتّبه الشیخ عزیز اللّه العطاردی، الناشر: انتشارات عطارد، الطبعة الاولی، 1412 ق.

77. مسند فاطمة الزهراء، سید حسین شیخ الاسلامی، ترجمه حیدر علی حیدری، ناشر: انتشارات انصاریان، چاپ اول، قم، 1383 ش.

78.معانی الاخبار، شیخ صدوق، المتوفی 381، تحقیق: علی اکبر غفاری، مؤسسة نشر اسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة.

79. مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، 356 - 284، تحقیق: السید احمد صقر، الطبعة الثانیة، 1970 م، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.

80. مکارم الاخلاق، رضی الدین ابی نصر الحسن بن الفضل الطبرسی، قدّم له و علّق علیه: محمد حسین الاعلمی، منشورات: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، الطبعة السادسة، 1392 ق، 1972 م.

81. مناقب آل ابی طالب، محمد بن علی بن شهر آشوب، المطبعة العلمیة بقم، (بی تا).

82. مناقب علی بن ابی طالب، علی بن محمد بن محمد الواسطی الجلاّبی الشافعی (ابن مغازلی)، تحقیق و تعلیق: محمد باقر البهبودی، ناشر: المکتبة الاسلامیة، تهران، 1394 ق.

83. من لا یحضره الفقیه،

84. منیة المرید فی آداب المفید و المستفید، شهید ثانی.

85. نزهة المجالس، جمال خلیل شروانی، تصحیح و مقدمه: دکتر محمد امین ریاحی، انتشارات زوّار، چاپ اول، 1366 ش.

86. نفس المهموم.

87. نهج البلاغة، ترجمه: دکتر سید جعفر شهیدی، تهران، چاپ اول، 1368، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.

88. نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام ، محمد دشتی، ناشر: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام ، چاپ اول، 1367 ش.

89. وسائل الشیعه، الشیخ الحرّ العاملی، تحقیق و تصحیح: الشیخ عبدالرحیم الربانی الشیرازی، ناشر: چاپخانه اسلامی، تهران، 1376 ق.