(آنچه ) خير است (و علمِ
نيكوست ) بياموز و به مردم آموزش ده كه من ، قبر آموزگاران نيكى و خير
را نورباران مى كنم تا از آن مكان احساس وحشت و بى كسى نكنند.
814 - سعيد بن جناح گفت :
در محضر امام باقر (عليه السلام ) بودم كه خود (يك باره ) آغاز سخن كرد
و فرمود: هر كس ركوعش را كامل كند، وحشتى در قبر بر او داخل نشود.
815 - روايت است كه داود (عليه السلام ) (خطاب به پروردگار) گفت :
معبودا، آن گاه كه قبرهاى مردگان از بين مى رود، (و اثرى از آن بر جاى
نمى ماند) چه كسى از آنان ياد مى كند؟
وحى آمد كه ، اى داود، من آن زمان كه ايشان زنده بودند و روزى مى خورند
از يادشان نبردم ، چگونه در وقتى كه مرده و مرحومند، از يادشان ببرم ؛
هر زمان كه بندى از بندشان بگسلم ، گناهى از آنان ببخشايم ، و به هر
تار موئى كه از آنان بيفتد و به هر استخوانى كه بپوسد آمرزشى نصيبشان
مى كنم ، من كه مهربانترين مهربانانم (چرا چنين نكنم ؟).
816 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
تا قبر مرده گل اندوده نشده است بانگ اذان را مى شنود.
817 - و فرمود: مرده قبر مانند غريق در خون شناور است ، او در انتظار
دعايى از يك برادر يا دوست و يا پدر و مادر است تا به او برسد (و دستش
را بگيرد) و چون به او رسيد، از هر چه در دنياست برايش خوشتر است .
818 - داود رقى گفت :
به امام صادق (عليه السلام ) گفتم : اگر مرد براى خويشاوند خود و يا
ديگرى روزه بگيرد، نفعى براى او دارد (و ثواب روزه به او مى رسد؟)
فرمود: آرى ، به او مى رسد، آن چنان كه به يكى از شما هديه اى مى رسد و
از آن شاد مى گردد.
819 - عمر بن يزيد گفت :
امام صادق (عليه السلام ) هر شب براى فرزندش دو ركعت نماز و براى پدر و
مادرش هر روز دور ركعت نماز مى گزارد، گفتم ، فدايت شوم ، چگونه شب از
آن فرزند شد؟
فرمود: زيرا فرزند از (بستر گسترده در شب ) است .
و او (عليه السلام )، در آن دو ركعت انا انزلناه فى اليلة القدر (سوره
قدر) و انا اعطيناك الكوثر (سوره كوثر) را مى خواند.
820 - ابوذر، خداوند از او خوشنود باد، گفت :
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به من فرمود: اى ابوذر، تو را
سفارشى مى كنم ، آن را نگه دار (و فرو مگذار) باشد كه خداوند تو را
بدان نفع رساند:
مجاور گورستان شو تا آخرت را به يادآورى . و گاه گاهى ، هنگام روز، به
زيارت قبرها رو، شبانگاه مرو، و مرده را غسل بده ، قلبت تكان مى خورد
كه كالبد تهى از جان ، پندى رسا (براى انسان ) است .
بر جنازه ها، نمازگزار باشد كه تو را محزون كند كه حزن در امر خدا،
پاداش خير دارد.
و با مسكينان بنشين و در وقت بيمارى به عيادشان رو، و چون مردند بر
آنان نمازگزار و آنچه را (از اين كارها) كنى با اخلاص كن .
821 - يكى از اهل بصيرت گفت :
دخترم را كه مرده بود در خواب ديدم ، به من گفت : پدر؛ در اينجا براى
مردى دوزخى قبر مى كنند، از ايشان بخواه تا او را از من دور كنند. گفت
: صبح زود، آنجا رفتم ، ديدم گوركن به كار كندن است . نگذاشتم . گفت :
چرا نمى گذارى ، اينجا گورستان مسلمانان است ؟ و من خوابم را برايش
گفتم ، خويشان مرده غمگين شدند و جاى ديگرى را برايش كندند. شب كه شد
بار ديگر دخترم را در خواب ديدم ، به من گفت : پدر تو مسلمانى را رسوا
كردى ، و به اين پرده درى كه تو كردى ، خداوند او را رحمت كرد.
822 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
به مردگان دشنام ندهيد كه آنان خود به آنچه پيش فرستاده اند، رسيده
اند.
823 - و فرمود:
مردگان را دشنام ندهيد، كه زندگان را آزرده كنيد.
824 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
هر كس در شب نيمه ماه رمضان صد ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت آن ده
بار قل هو الله احد بخواند، خداوند هنگام مرگش سى فرشته فرستد كه او را
از آتش در امان نگه دارند و سى فرشته فرستد، تا شمارش گناهانش را باز
دارند.
825 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
هر كسى در مجلسى نشيند تا امر ما را زنده كند، در روزى كه قلبها بميرند
(او زنده دل باشد) و قلبش نميرد.
826 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس شب عيد را زنده نگه دارد، در روز مرگ قلبها، (او زنده دل باشد و)
قلبش نميرد.
827 - و او (عليه السلام ) به مردى كه از سنگدلى نزدش شكايت آورده بود
فرمود:
به قبرها بنگر و از زنده شدن مردگان در روز رستاخيز عبرت بگير.
828 - به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) گفتند: چرا مجاور گورستان شده
اى ؟
فرمود: من اينان را همسايگانى صادق مى دانم ، گناهان را پاك مى كنند و
آخرت را به ياد مى آورند.
829 - و فرمود: ما از عذاب قبر در شك بوديم تا ((أَلْهاكُمُ
التَّكاثُر ... )) نازل شد.
830 - ابن عباس ، خداوند از او خوشنود باد گفت :
مردى ، خيمه بر قبرى زد، و نمى دانست كه آنجا قبر است ، و
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ ...
(سوره ملك ) را خواند، و شنيد كه فريادگرى مى گويد: اين ، نجات
بخش است . (مرد) خبر اين واقعه را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ) رساند. او فرمود: از عذاب قبر، نجات مى بخشد.
831 - ابن عباس گفت :
عذاب قبر از سه چيز است ، يك ثلث از غيبت است ، و يك ثلث از سخن چينى و
ثلث ديگر (از پروا نكردن ) از بول است .
832 - و امام صادق (عليه السلام ) گفت :
عذاب ، قبر بيشتر (از پروا نكردن ) از بول است .
833 - و فرمود:
درستكار كسى است كه سه كار كند: ترك دنيا كند پيش از آن كه دنيا ترك او
كند، و قبر خود را مهيا كند پيش از آن كه در آن رود، و آفريدگار خود را
خوشنود كند پيش از آن كه با او رو به رو شود.
834 - ثوبان گفت :
با پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در گورستانى بودم كه او يك
باره درنگى كرد و ايستاد و پس از آن به راه افتاد، بار ديگر ايستاد (و
پس از درنگى ) به راه افتاد. گفتم : سبب ايستادن چه بود؟ او گريست و
فرمود: اينان در قبرهايشان عذاب مى شوند، از خدا خواستم (عذاب را) بر
آنان سبك گرداند، او چنين كرد. اگر در ماه رجب روزه مى داشتند و شبهايش
را به نماز و نيايش مى ايستادند، در قبرهايشان عذاب نمى شدند.
835 - و از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت است كه فرمود:
خداى تعالى دو فرشته دارد به نامهاى ناكر و نكير، كه نزد ميت مى آيند و
از پروردگار و پيامبر و دين و امام او مى پرسند، اگر پاسخ درست داد، او
را به فرشتگان نعمت مى سپرند، و اگر فروماند، به فرشتگان عذاب مى
سپرند.
836 - از امام حسن (عليه السلام ) روايت است كه فرمود:
دنيا، زندان مومن و قبر، سراى او، و بهشت ماواى اوست . و دنيا، بهشت
كافر و قبر، زندان او و آتش ماواى اوست .
837 - و از ايشان (عليه السلام ) نقل است كه فرمودند:
خير، جمله پس از مرگ است و شر (نيز) جمله پس از مرگ است . دو فرشته
هنگامى كه نزد بنده صالح مى آيند تا عذابش دهند، پيش او مى نشينند؛
نماز او مى گويد: از سوى من به او راهى نيست ، چه شبها كه او از بيم
اين جايگاه بيدار ماند. پس از سمت پاى او مى آيند. رفتن او به سوى
مسجدها و عيادت برادرانش مى گويند: از سوى ما به او راهى نيست . و از
سمت راست او صدقه و از سمت چپش روزه اوست (كه راه را بر عذاب مى
بندند)، آن گاه خداوند (قبر)ش را مى گسترد و از آن درى به بهشت براى او
مى گشايد.
838 - روايت است كه ،
خداى عزوجل به موسى (عليه السلام ) وحى كرد: اگر مى خواهى از گناهان
برهى به (آسمان ) بالايت نگر و عظمت مرا به يادآور، و به زمين زير پايت
نگر و قبر را به يادآور كه زندان من است ، و به جانب راستت نگر و بهشت
مرا به يادآور كه ثواب من است ، و به جانب چپت نگر و آتش را به يادآور
كه عذاب من است ، و به پيش رويت نگر و صراط را به يادآور كه كمينگاه من
است ، و پس پشتت را نگر و فرشته مرگ را به يادآور كه فرستاده من به سوى
توست .
839 - روايت است كه ،
صفى از فرشتگان در جانب راست محتضر (كسى كه در حال جان دادن است )،
حاضر مى شوند كه جامه سبز در بر دارند، و صفى در جانب چپ او حاضر مى
شوند كه جامه سياه در بردارند، و هر دو دسته منتظر گرفتن جان او هستند،
و بيمارى بارى به اين دو دسته و بارى به آن مى نگرد، و از هول و هراس
نزديك است كه بميرد. با خود به درگاه خداى تعالى ناله و زارى مى كند و
مى گويد يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ
. اى خدائى كه دعاى درماندگان را (بى پاسخ نگذارى ) و بپذيرى (
مرا از اين هراس برهان ). در اين هنگام خداوند فرشته اى را از ميان
آسمان به سوى آن مومن مى فرستد تا به او بشارت دهد، و به فرشته مرگ
عزرائيل امر مى كند تا خود را با نزديك ترين چهره به او بنماياند. و
چون عزرائيل (عليه السلام ) گرفتن جان او را آغاز مى كند و تا زانو
بالا آيد، او جبرائيل (عليه السلام ) را، كه به امر خداوند فرود آمده
است تا نزد اين بنده آيد و به او اجازه بدرود گفتن با همسر و فرزندان
را بدهد، ميانجى كند. جبرائيل به او گويد: انتخاب با توست ، بالم را بر
تو سايم يا ميكائيل را بنگرى ؟ او گويد: ميكائيل كجاست ؟ يك باره
ميكائيل (عليه السلام ) را مى بيند كه با گروهى از فرشتگان فرود آمده
اند، به او مى نگرد و سلام مى كند، و هنگامى كه جانش به شكم و ناف رسيد
ميكائيل را ميانجى مى كند تا به او مهلتى دهد. ميكائيل گويد: انتخاب با
توست ، بالم را بر تو سايم يا بهشت را بنگرى ؟ و او نگرستن به بهشت را
برگزيند، و خنده سر دهد. و خداوند عزرائيل را فرمان دهد تا با او نرمى
كند. و آنگاه كه روح (از كالبدش ) جدا شد، دو فرشته گمارده بر او، در
پى او بروند و بر او بگريند و برايش رحمت طلبند و گويند: خداوند اين
بنده را رحمت كند، چه (سخنهاى ) خير كه به ما شنواند و چه كارهاى نيك
كه ما را بر انجام آن شاهد گرفت . و گويند: پروردگارا، ما همراه او و
بر او گمارده بوديم ، و تو او را به جوار خود بردى ، ما را چه فرمائى ؟
خداى تعالى فرمايد: در قبر با او باشيد و تا روز رستاخيز برايش رحمت و
آمرزش طلبيد. و چون روز رستاخيز شود، آن دو، برايش مركبى آورند و او را
بر آن نشانند و به سوى بهشت برند و در بهشت خدمتگزار او باشند.
دو نسخه خطى كه ما براى تحقيق اين كتاب برگزيده بوديم در اينجا به
پايان رسيد، ليكن ما رواياتى را در بحارالانوار مرحوم علامه مجلسى
مستدرك الوسائل مرحوم محدث نورى ، به نقل از ((الدعوات
)) يافتيم ، كه آن بازيافته ها را براى تكميل
كتاب در اينجا مى آوريم .
بازيافته ها
باز يافته هاى كتاب دعوات از بحارالانوار و مستدرك الوسائل
840) 1 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
ختنه در مردان سنت و در زنان كمال است .
841) 2 - سمرة بن جندب گفت :
بسيار مى شد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ياران مى
پرسيد: كسى از شما خوابى ديده است ؟ بامدادى به ما فرمود: ديشب در خواب
دو نفر نزد من آمدند و گفتند: راه بيفت . من همراه آنان رفتم و آن دو
مرا با خود به سرزمين مقدس (بيت المقدس ) بردند. مردى را ديدم كه به
پلهو خفته است ... تا آنجا كه فرمود... و به راه افتاديم تا به نهرى
سرخ چون خورشيد رسيديم . در آن نهر مردى شناگر بود كه مى رفت و باز مى
گشت ، و در ساحل نهر، مردى بود كه سنگهاى زيادى پيرامون خود داشت ،
شناگر، شنا مى كرد تا به آن سنگ دار ساحل مى رسيد و دهان مى گشود و
مرد، سنگى به او مى خوراند، و او شناكنان مى رفت و ديگر بار باز مى گشت
، و هر بار دهان مى گشود، و آن مرد سنگى در دهانش مى گذارد.
من به همراهانم گفتم : اين دو كيستند و چه مى كنند؟
گفتند: به راه بيفت . تا آنجا كه فرمود: گفتند: آن مرد كه در نهر شنا
مى كرد و سنگ فرو مى برد ربا خوار بود.
842) 3- روايت است كه ، تا تندرست هستى از دارو بپرهيز و چون جنبش
بيمارى را (در خود) حسد كردى ، پيش از آن كه در تو شتاب گيرد، با باز
دارنده اى پيشگيرى اش كن .
843) 4 - رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هشيارى و دورانديشى (انسان را) از سرنوشت نمى رهاند، آنچه سرنوشت را
دگر مى كند، دعاست ، پس ، پيش از آن كه بلا بر شما نازل شود در دعا پيش
دستى كنيد، كه خداوند با دعا، بلاى نازل شده و نازل نشده را دور مى
كند.
844) 5 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
دعا كليد رحمت و چراغ ظلمت است .
845) 6 - روايت است كه ، بر كسى كه عقل از كف داده است
((يس )) بخوانند، يا بنويسند و (آب ) آن
را بنوشد، و اگر آن را با آب زعفران بر ظرفى بلورين نويسد نكوتر باشد،
و شفا يابد.
846) 7 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
(مصيبت زاده را) به شكيبائى فرا خواندن و دلدارى دادن (پاداش ) بهشت
دارد.
847) 8 - مردى از ياران امام صادق (عليه السلام ) نزد او آمد، امام
(عليه السلام ) چون به او نگريست ، فرمود: تو را محزون مى بينم ؟
گفت : پسرى ، نور چشمى داشتم ، مرد.
او (عليه السلام ) اين ابيات را مثال آورد:
عَطِيَّتُهُ إِذَا أَعْطَى سُرُورٌ
وَ إِنْ أَخَذَ الَّذِي أَعْطَى أَثَابَا
فَأَيُّ النِّعْمَتَيْنِ أَعَمُّ شُكْراً
وَ أَجْزَلُ فِي عَوَاقِبِهَا إِيَاباً
أَ نِعْمَتُهُ الَّتِي أَبْدَتْ سُرُوراً
أَوِ الْأُخْرَى الَّتِي ادَّخَرَتْ ثَوَابا
وقتى هديه مى دهد، شادمانى مى آورد، و چون هديه اش را گرفت ، ثواب مى
دهد. پس كدام يك از دو نعمت شكرى فراگيرتر دارد و سرانجام بهره فراوان
ترى عايد مى كند؟ آن نعمتش كه شادمانى مى آورد و يا ديگرى كه ثوابى
اندوخت ؟
و فرمود: اگر از (فقدان فرزند) اندوهى به تو دست داد، اشك بريز، سوز
درونت آرام مى گيرد.
848) 9 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
يك فرزند كه مرد (در حيات خود) پيش مى فرستد، برتر از هفتاد فرزند است
كه باقى بمانند و سر تا پا مسلح با امام قائم (عليه السلام ) باشند.
849) 10 - حسن بصرى گفت :
فرزند بد چيزى است ، اگر زنده بماند به رنجم اندازد، و اگر بميرد
درمانده ام كند. اين سخن به امام زين العابدين (عليه السلام ) رسيد،
فرمود: دروغ گفته است . به خدا سوگند، فرزند چيز خوبى است ، اگر زنده
بماند دعا گويى حاضر است و اگر بميرد شفاعتگرى سابق
(111 ) است .
850) 11 - ام سلمه گفت :
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: به هر كسى مصيبتى رسيد و
چنان كه خداوند او را امر كرده است إِنَّا
لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
(112) اللَّهُمَّ أَجِرْنِي مِنْ مُصِيبَتِي وَ
أَعْقِبْنِي خَيْراً مِنْه ما از آن خدائيم و به سوى او باز مى
گرديم . بار خدايا مرا پاداش اين مصيبت ده و بهتر از آنم را جايگزين كن
. گفت ، خداوند با او چنين كند (كه گويد).
ام سلمه گفت : وقتى ابوسلمه وفات يافت من اين را گفتم ، ليك پس از آن
گفتم : كسى مثل ابوسلمه پيدا نمى شود، كه خداوند رسولش ، (صلى الله
عليه و آله و سلم ) را برايم جايگزين كرد و او، مرا به همسرى گرفت .
851) 12 - و امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
هر مومنى كه به مصيبتى در دنيا دچار شود و در مصيبتش
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
گويد، خداوند گناهان گذشته اش را بيامرزد.
852) 13 - پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر مسلمانى كه مصيبتى به او رسد، اگر چه كهنه باشد، و براى آن استرجاعى
تازه گويد، خداوند براى او منزلتى تازه پديد آورد، و به او پاداشى چون
پاداش روزى كه آن مصيبت به او رسيده بود، عطا كند. و هر نعمتى را كه
بنده به ياد آورد، اگر چه عهد آن ديرين باشد، و الحمدلله گويد، خداوند
پاداش آن را همانند روزى كه داراى آن نعمت شد، از نو به او بدهد. و
فرمود: و مصيبت زدگانى باشند كه از مصيبتشان ناشكيبى كنند و رهگذرى بر
آنان بگذرد و استرجاع گويد، و اجرى بيش از آنان يابد.
853) 14 - امام صادق (عليه السلام ) هنگام مصيبت مى فرمود:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَجْعَلْ
مُصِيبَتِي فِي دِينِي وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ شَاءَ أَنْ
تَكُونَ مُصِيبَتِي أَعْظَمَ مِمَّا كَانَتْ لَكَانَتْ ستايش آن
خداى را كه مصيبت مرا در دينم نهاد (و دينم از دست نشد.) و ستايش آن
خداى را كه اگر مى خواست مصيبتم را بزرگتر از اين باشد، مى شد.
854) 15 - امام صادق (عليه السلام ) پسرى داشت . (روزى ) در برابرش راه
مى رفت كه ناگاه گلويش گرفت و مرد. و او گريست و فرمود: اگر گرفتى ،
وانهادى ، واگر مبتلا كردى ، سلامتى دادى . آنگاه كودك را به ميان زنان
برد. زنان چون او را ديدند ناله سر دادند و او سوگندشان داد كه ناله و
فرياد نكنند. و هنگامى كه او را براى دفن بيرون برد، فرمود: پاك و منزه
است خدائى كه فرزندان ما را مى كشد و مهر ما به او افزون مى شود. و چون
او را به خاك سپد، فرمود: خداوند قبرت را فراخ كند، و تو را با پيامبرت
يكجا گرد آورد.
855) 16 - و فرمود: ما مردمانى هستيم . كه آنچه بخواهيم . براى آنان كه
بخواهيم . از خداوند مى طلبيم و او به ما عطا مى كند؛ و چون او
ناخوشايندى را براى كسى كه ما دوستش داريم . بخواهد خرسند باشيم .
856) 17 - و او (عليه السلام ) فرمود:
ما بسيار صابريم و شيعيان ما به خدا سوگند از ما صابرترند؛ زيرا ما صبر
بر چيزى كرده ايم كه از آن آگاهيم و آنان بر چيزى صبر كرده اند كه از
آن بى خبرند.
857) 18 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
(بسا) مومن كه بامدادى حزين و شامگاهى حزين داشته باشد و او را جز اين
درست نكند و نيكو نسازد؛ لحظه هاى غم كفاره گناهان است .
858) 19 - اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
مومن در سختى ها شكيباست و در پيشامدها و بلاها آرام و پابرجاست ، و به
آنچه دارد خرسند و پذيراست ، مصيبتها بر او گران نيايد، و به كسى كه
دشمنش دارد ستم نكند، و براى آن كه دوستش دارد گناه نكند، مردم از او
در آسايشند و نفس (بدگراى ) او، از او در عذاب است .
859) 20 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) دچار مصيبتى نشد مگر اين كه در آن روز
هزار ركعت نماز گزارد و به شصت مسكين صدقه داد و سه روز روزه گرفت . و
به فرزندانش فرمود: چون مصيبتى به شما رسيد، چنان كنيد كه من مى كنم .
من رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را ديدم كه چنين مى كرد؛ پس
از روش پيامبرتان پيروى كنيد و خلاف او رفتار نكنيد: كه خداوند با شما
دگر كند؛ خداى تعالى مى فرمايد وَ لَمَنْ صَبَرَ
وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور
(113) و هر كس شكيبائى كند و درگذرد، به درستى اين عمل
از كارهاى جد و قصه هاى استوار و درست است . آنگاه به امام زين
العابدين (عليه السلام ) فرمود: من براين شيوه اميرالمؤ منين (عليه
السلام ) بوده و هستم و همواره به آن رفتار مى كنيم .
860) 21- او (عليه السلام ) فرمود:
خوشنود بودن به ناخوشايندها، بالاترين درجات پرهيزكاران است .
861) 22 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
مصيبتها ميان مردم ، برابر قسمت شده اند.
862) 23 - و فرمود:
هر كه را صبر نرهاند، ناشكيبى هلاك كند.
863) 24 - و امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمود:
هر كس شب قدر غسل كند و تا سر زدن سپيده شب زنده دارى كند، از گناهانش
بيرون رود.
864) 25 - و از ايشان (عليه السلام ) است كه فرمودند:
اين دعا را پس از هر نماز بخوانند: هر بيمارى يا درد را كه دارى ،
نمازت را كه گزاردى به سجده گاهت از زمين ، دست بساى و اين دعا را
بخوان و هفت بار دستت را بر محل درد بمال و بگو:
يَا مَنْ كَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى الْمَاءِ وَ
سَدَّ الْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ
الْأَسْمَاءِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي
كَذَا وَ كَذَا وَ ارْزُقْنِي كَذَا وَ كَذَا وَ عَافِنِي مِنْ كَذَا
وَ كَذَا (و به جاى كذا و كذا آنچه مى خواهى به زبان آور.)
865) 26 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) چون بامداد مى شد ده بار
مى فرمود: أُقَدِّمُ بَيْنَ يَدَيْ نِسْيَانِي
وَ عَجَلَتِي بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ فِي سَفَرِي هَذَا
ذَكَرْتُهُ أَوْ نَسِيتُهُ من اگر از ياد بردم يا شتاب كردم ،
به نام خدا و آنچه خدا خواهد را، در برابر هر آنچه كه امروز با آن
روبرو مى شوم ، پيش مى فرستم ، چه اين را به ياد داشته باشم و يا از
ياد برده باشم .
و شامگاه كه مى شد نيز همين دعا را مى خواند.
866) 27 - فضل بن سيار از امام رضا (عليه السلام ) نقل كرد كه او
فرمود:
فراگيرترين و زود اجابت شونده ترين دعا، دعاى مومن براى برادر خود، در
غياب اوست .
867) 28 - و از او (عليه السلام ) روايت است كه فرمود:
فيروزترين و زود اجابت ترين دعا، دعاى برادر براى برادر خود؛ در غياب
اوست (دعا كننده ) شروع به دعا براى برادر خود كند و بدو پردازد، فرشته
گمارده اى به گويد: آمين (پروردگارا دعايش را برآور)، تو، دو چندان آن
دارى .
868) 29 - ابن ابى عمر از زيد نرسى روايت كرد كه او گفت :
با معاوية بن وهب در موقف (عرفات ) بوديم و او دعا مى كرد. گوش سپردم ،
كلمه اى براى خود دعا نمى كند و براى مردمانى از اين سو و آن سو دعا مى
كند و نام ايشان و نام پدرانشان را بر زبان مى آورد، تا مردم از آنجا
رفتند. گفتم : عمو، چيز شگفتى از تو ديدم .
گفت : چه چيزش شگفت بود؟
گفتم : اينكه در چنين جايگاهى برادرانت را بر خود پيش دانستى و يك يك
آنان را به ياد آوردى .
گفت : برادرزاده ، از اين درشگفت مباش ، من از مولايم و مولايت و مولاى
هر مرد و زن و به خدا سوگند مهتر جمله گذشتگان و بر جاى ماندگان پس از
پدرانش (عليه السلام )، شنيدم ، و اگر نشنيده مى گويم دو گوشم كر و دو
چشمم كور باد و از شفاعت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) محروم باشم
. شنيدم او مى فرمود: هر كس در غياب برادرش ، به او دعا كند، فرشته اى
از آسمان دنيا او را آواز مى دهد كه ، اى بنده خدا، تو را صد هزار
برابر آنچه دعا كردى ، هست . و فرشته اى از آسمان دوم آواز مى دهد كه ،
تو را دويست هزار برابر آنچه دعا كردى هست . و فرشته اى از آسمان سوم
آواز مى دهد كه ، اى بنده خدا، تو را سيصد هزار برابر آنچه دعا كردى
هست . و فرشته اى از آسمان چهارم آواز مى دهد كه ، اى بنده خدا، تو را
چهارصد هزار برابر آنچه دعا كردى هست . و فرشته اى از آسمان پنجم آواز
ميدهد كه ، اى بنده خدا، تو را پانصد هزار برابر آنچه دعا كردى هست . و
فرشته اى از آسمان ششم آواز مى دهد كه ، اى بنده خدا، تو را ششصد هزار
برابر آنچه دعا كردى هست . و فرشته اى از آسمان هفتم آواز مى دهد كه ،
اى بنده خدا، تو را هفتصد هزار برابر آنچه دعا كردى هست .
آن گاه خداى تبارك و تعالى او را خطاب كند و گويد: من آن بى نيازم كه
تهيدست نشوم اى بنده خدا تو را هزار هزار برابر آنچه دعا كردى هست .
برادر زاده كدامين مرتبه برتر است آنچه من براى خويشتن برگزيدم يا آنچه
تو مرا بدان مى خوانى ؟
869) 30 - جابر گفت :
امام باقر (عليه السلام ) درباره اين كلام خداى تعالى
وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
الصّالِحاتِ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِه
(114) و خداوند (دعاى ) كسانى را كه ايمان آوردند و
كارهاى نيكو كردند، برآورد و از فضل خود به آنان افزون دهد فرمود او
همان مومن است كه در غياب برادر خود به او دعا كند و فرشته اى به او
گويد: به تو (نيز) مانند آنچه (براى برادرت ) خواستى عطا شود. و چون
دوستش دارى اين عطا را به تو دهند.
870) 31 - حكايت اين است كه ،
مردى درستكار در مسجد، پس از فراغت از نماز براى برادرانش دعا مى كرد.
چون از مسجد بيرون آمد خبر يافت كه پدر مرده است ، از كفن و دفن پدر كه
فارغ شد. به تقسيم ميراث او ميان برادرانى كه برايشان دعا مى كرد،
پرداخت .
به او گفتند: در مسجد، اين دعا را براى ايشان مى كردى ؟
گفت : من بهشت جاويد براى آنان درخواست مى كردم ، اكنون از اين مال
فانى بديشان بخل ورزم ؟!
871) 32 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
مردم به نيكوكاريهايشان بيشتر مى زيند تا به عمرهايشان ، و به
گناهانشان بيشتر مى ميرند تا به اجلهايشان .
872) 33 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
از گناهان بپرهيزيد و برادرانتان را از آن بازداريد؛ به خدا سوگند كيفر
گناهان به سوى شما از ديگران شتابان تر است ، چرا كه شما روز رستاخيز
بدانها بازخواست نمى شويد.
873) 34 - و امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود:
هر مومنى كه در دولت باطل به رفاهى رسد، پيش از مرگ ، در بدن يا مالش
به بلائى دچار شود تا نصيب خود را در دولت حق ، تمام دريابد.
874) 35 - و امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) از پدارانش (عليه السلام
) نقل كرد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ستارگان در آسمان مايه اهل آسمانند و چون پراكنده شوند آنچه به
آسمانيان وعده داده شده است نزديك شود، و كوهها مايه ايمنى اهل زمينند
و چون به جنبش و روش آيند، آنچه به زمينيان وعده داده شده است نزديك
شود.
875) 36 - امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمود:
نزد سرورمان امام صادق (عليه السلام ) بودم كه اشجع به مديحه سرائى
آمد، ليك امام را بيمار يافت و نشست و دم فرو بست . مهتر به او فرمود:
از بيمارى بگذر و آنچه آواز آوردى بخوان .
و او چنين سرود:
أَلْبَسَكَ اللَّهُ مِنْهُ عَافِيَةً
فِي نَوْمِكَ الْمُعْتَرِي وَ فِي أَرَقِكَ
يُخْرِجُ مِنْ جِسْمِكَ السِّقَامَ كَمَا
أَخْرَجَ ذُلَّ السُّؤَالِ مِنْ عُنُقِكَ
در خواب و بيخوابى خداوند جامه تندرستى به تو پوشاند،
جمله بيماريها را از تنت بيرون برد، آن سان كه خوارى خواهش را از گردنت
برداشت و بيرون برد.
امام (عليه السلام ) فرمود: غلام چه دارى ؟
گفت : چهارصد درهم .
فرمود: آن را به اشجع بده .
او گرفت و سپاس گفت و روى به بازگشت نهاد.
امام (عليه السلام ) فرمود: او را بازگردانيد.
گفت : سرورم درخواست كردم ، عطايم دادى و بى نيازم كردى ، از چه روى
مرا باز گرداندى ؟
فرمود: پدرم از پدرانش (عليه السلام ) از پيامبر (صلى الله عليه و آله
و سلم ) برايم حديث كرد كه او فرمود:
((بهترين عطا آن است كه نعمتى ديرپا باشد))
آنچه به تو دادم برايت نمى ماند، انگشتريم را بگير؛ اگر در ازاى آن ده
هزار درم به تو دادند (نگهش دار) وگرنه در فلان وقت به من بازگردان
تا آن (ده هزار درم ) را به تو بدهم .
گفتم : سرورم بى نيازم كردم من سفر مى كنم و به راهها و بيابانهاى
هولناكى مى رسم به من چيزى بده تا بدان بر جانم بيمناك نباشم .
فرمود: هرگاه از چيزى در هراس افتادى ، دستت را روى سر بگذار و با آواى
بلند بخوان .
أَ فَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ
أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ
إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ
(115) آيا جز دين خدا، دينى مى جويند، حال آن كه هر كس
در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه فرمانبر اوست و به سوى او
بازگردانده مى شوند.
اشجع گفت : (در سفرى ) به بيابانى رسيدم كه جنيان در آن بازى و (مردم
آزارى ) مى كردند. شنيدم گوينده اى (از آنان ) مى گفت : او را بگيريد.
و من آن آيه را خواندم . كسى از آنان گفت : چگونه او را بگيريم در حالى
كه به آيه اى پاك و نيكو پناه جسته است ؟
876) 37 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس از خدا بترسد، نيرومند بزيد و در سرزمين دشمنش ايمن و (بى گزند)
برود.
877) 38 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
بر حرام خدا صبر كردنت آسان تر باشد تا بر عذاب قبر صبر كردن ، وهر كس
بر (خواست ) خدا صبر كند، به او برسد.
878) 39 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
سخنى مگو كه به كارت نيايد و از بسيارى از سخنها كه به كارت آيد (نيز)
بگذر.
879) 40 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
شرافتمندانه ترين خوى بزرگوارى (درتو) آن است آنچه را مى دانى ناديده
انگارى .
880) 41 - و فرمود:
به فرزندان ديگران نيكى كنيد، به فرزندانتان نيكى ميشود.
881) 42 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
غيبت نكردن (در پس ديگران بد نگفتن ) نزد خداى عزوجل ، خوشتر از هزار
ركعت نماز مستحب است .
882) 43 - و فرمود:
خبر دهم كه بهترين شما كيست ؟
گفتند: آرى اى رسول خدا.
فرمود: ناتوان ستمديده .
883) 44 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
آن كس كه به تو ستم كرد، تو را نفع رساند و به خويشتن زيان رساند.
884) 45 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
چون نزد پادشاهى ستمكار رفتنى هنگام نگريستن به او سه بار قل هو الله
احد، بخوان و دست چپت را درهم كن و بازنگشا تا بيرون روى .
885) 46 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
روز سه شنبه سفر كنيد و حاجتها را در آن روز بجوئيد، كه آن روزى است كه
خداوند در آن آهن ، را براى داوود (عليه السلام ) نرم كرد.
886) 47 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روز پنجشنبه ياران را
به كارزار مى برد، و اگر به ضرورت در روزى جز آن (مى رفت ) از خداوند
خير و عافيت مى طلبيد و صدقه اى مى داد و به نام خدا، ياران را مى برد.
887) 48 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
آن كسى كه عمامه بر سر نهد و از خانه بيرون رود، من ضامنم كه تندرست به
جمع (خانواده ) باز گردد.
888) 49 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از جبرائيل (عليه
السلام ) نقل كرد كه گفت :
هر كس قصد سفرى دارد، دو دسته چهارچوب را به دست گيرد و يازده بار قل
هو الله احد بخواند، خداوند تا بازگردد نگاهبان اوست .
889) 50 - و فرمود:
اگر مرد، هنگام سوار شدن بر اسب ، نام خدا را بر زبان آورد، فرشته اى
پشت او نشيند و نگاهش دارد و تا به زير آيد، و اگر سوار شود و خدا را
ياد نكند، شيطان پشت او نشيند.
890) 51 - و امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
چون خواستى به سفرى روى ، تا صدقه اى ، بيش يا كم ، نداده اى ، پاى در
ركاب نگذار.
معلى بن خنيس گفت : گفتم اى فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم
)، بيش و كم را ميزانى هست ؟
فرمود: از گرده اى نان گرفته تا بيش از آن ؛ هر قدر بيشتر دهى در روا
كردن حاجتت كارى تر است .
891) 52 - و فرمود:
هر گاه قصد سفرى داشتى وضوئى بساز، آن گونه كه براى نماز مى سازى و اهل
خانه را يكجا گرد آور و دو ركعت نماز بگزار و پس از سلام ، بگو
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ السَّاعَةَ نَفْسِي وَ أَهْلِي
اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ وَ أَنْتَ الْخَلِيفَة بار خدايا،
در اين هنگام خودم و خانواده ام را به تو مى سپارم ، خدايا تو در سفر
همراه منى و در ميان خانواده به جاى منى و چون پاى بر در نهادى بگو
بِسْمِ اللَّهِآمنت بالله تَوَكَّلْتُ عَلَى
اللَّه ما شاء اللهِ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ به نام خدا.
به خدا ايمان آوردم و بر خدا تكيه و توكل كردم ، و بدانچه خدا خواهد
(خرسندم ) كه نيروئى جز به (خواست ) خدا نيست .
892) 53 - و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
هر كس بد همسايگى مى كند، همسفر ما نشود.
893) 54 - و فرمود:
بر آزار كسى كه از تو بزرگتر يا كوچكتر يا بهتر و يا بتر است ، بردبار
باش ، كه اگر چنين باشى خداى عزوجل را در حالى ديدار كنى كه خداوند نزد
فرشتگان ، به تو مى بالد.
894) 55 - و اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود:
دوشيزه بگيريد، اگر چه مانده باشد، و از جاده رويد اگر چه پيچ و خم
باشد، و شهر نشين شويد اگر چه در بيراهه باشد.
895) 56 - و فرمودند: (هنگام سفر) در خنكاى روز (صبح و عصر) راه پيما،
و در نيمه روز فرود آى و بيارام و در آخر شب رو، و سر شب مرو.
896) 57 - و فرمودند:
هنگام پيمودن راه (در سفر) مى گوئى اللَّهُمَّ
خَلِّ سَبِيلَنَا وَ أَحْسِنْ تَسْيِيرَنَا وَ أَحْسِنْ عَافِيَتَنَا
خدايا، راه ما را همواره كن و از هر گزند ايمن ساز، و پيمودن راه را بر
ماخوش و آسان كن و سلامتمان دار، نيكو ساختى .
897) 58 - معلى بن خنيس گفت : به امام صادق (عليه السلام ) گفتم :
اگر اين كار (فرمانروائى ) به دست شما بيفتد، زندگى خوشى با شما خواهيم
داشت .
فرمود: به خدا سوگند، اگر اين كار به دست ما افتد، جز خوردن نان خشك و
پوشيدن جامه درشت (در ميان ) نباشد.(116)
898) 59 - و او (عليه السلام ) به مفضل بن عمر فرمود:
اگر اين كار به دست ما افتد، زندگى ما همان زندگى رسول خدا (صلى الله
عليه و آله و سلم ) و شيوه ما همان اميرالمؤ منين (عليه السلام ) باشد.
899) 60 - ابوهاشم گفت : بر مركبى نشستم و گفتم
سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنّا لَهُ مُقْرِنِين
(117) پاك و منزه است آن خداى كه اين را رام ما كرد و
گرنه ما را توان رام كردنش نبود. كه يكى از دو نواده رسول صصاين سخن را
از من شنود و فرمود: تو به گفتن اين سخن امر نشده اى ، بلكه امر دارى
كه چون بر مركب نشينى نعمت پروردگارت را به يادآورى . خداى عزوجل مى
فرمايد تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا
اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ
(118) تا چون بر مركب نشيند، نعمت پروردگارتان را به
ياد آوريد.
گفتم : پس چه بگويم ؟
فرمود: بگو الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا
لِلْإِسْلَامِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَليْنَا
بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا فِي
خَيْرِ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس ستايش آن خداى را كه ما را
به اسلام ره نمود، و ستايش آن خداى را كه به محمد و و آل او بر ما منت
نهاد، و ستايش آن خداى را كه ما را برترين امتى قرار داد كه براى هدايت
مردم به گيتى گسيل داشته است و چون اين نعمتهاى بزرگ را برشمردى ، آن
گاه بگو سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ
ما كُنّا لَهُ مُقْرِنِين
900) 61 - ابن عباس گفت : عون بن مالك اشجعى نزد پيامبر (صلى الله عليه
و آله و سلم ) آمد و گفت : اى رسول خدا، پسرم را دشمن به اسارت گرفته
است و غمم انبوه گشته و كاسه صبرم لبريز شده است ، مرا چه فرمائى ؟
فرمود: تو را مى گويم كه در هر حال لَا حَوْلَ
وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه بسيار بگوئى .
و او در حالى كه بانگ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ
إِلَّا بِاللَّه عَلَى كُل حَال را بر لب داشت ، بازگشت و بر
چنين حال بود كه ناگاه پسر را ديد كه با صد شتر باز آمده است مشركان از
شترها غافل شده بودند و او، آنها را بدين سو، سوق داده بود.
اشجعى نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد و قصه باز گفت .
و اين آيه نازل شد وَ مَنْ يَتَّقِ اللّهَ
يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ
(119) و هر كس از خشم خدا بپرهيزد خداوند از هر سختى و
تنگى راه خروجى براى او گذارد و از جائى كه به گمانش نرسد، روزيش را
رساند.
901) - 62 ربيعه بن كعب گفت :
شنيدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، مى فرمود: پس از من فتنه
اى باشد، چون چنين شد شما با على بن ابيطالب باشيد.
902) - 63 حمران ، امام باقر (عليه السلام ) را از آنچه به اميرالمؤ
منين و حسن و حسين (عليه السلام ) رسيده بود، پرسيد، كه سركشان بر
ايشان فيروز گشتند و آنان را كشتند (چگونه اين قتل و غلبه بر ايشان
رواست ؟)
فرمود: حمران ، اگر آنان هنگام رسيدن بلا و نزول امر خدا و چيرگى
سركشان بر ايشان ، از خداوند دفع آنان را مى خواستند خداوند آنان را به
كنارى مى زد، و آن گاه دوران فرمانروائى سركشان از گسستن تسبيحى به
رشته كشيده زودتر مى شد.
حمران ، آنچه را بديشان رسيده نه به گناهى بوده كه مرتكب شده باشند و
نه كيفر معصيتى كه بدان خداى را نافرمانى كرده باشند، بلكه براى منزلت
و مقام و كرامتى بود كه خداوند خواسته بود تا ايشان را به آن برساند.
903) 64 - هنگامى كه اميرالمؤ منين (عليه السلام ) به نهروان رسيد و
(در آنجا) فرود آمد، از جميل بن بصيهرى ، كابت انوشيروان پرسيد. گفتند:
او زنده است و روزگار مى گذراند. فرمود تا او را بياورند. چون آمد،
اميرالمؤ منين (عليه السلام )، جمله حواس او، جز ديدگانش را سالم يافت
، با ذهنى صاف و درك و قريحه اى درست و تمام . از او پرسيد: جميل ،
انسان چگونه باشد سزاست ؟
گفت : سزاست كه انسان اندك دوست و بسيار دشمن باشد.
فرمود: جميل ، سخنى نو گفتى ، مردم جمله براينند كه دوستان بسيار داشتن
، نيكوتر است .
گفت : چنان نيست كه مردم مى پندارند، دوستان چون بسيار باشند و در پى
حاجت انسانى روند چنان كه بايد و شايد بدان نمى پردازند و كار ايشان به
اين مثل ماند كه ، كشتى ناخدايان غريق شد.
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: من اين را آزمودم و درست يافتم .
اكنون بگو منفعت دشمنان بسيار چيست ؟ گفت : دشمنان چون بسيار باشند،
انسان پيوسته در احتياط و پرهيز به سر مى برد، مباد سخنى گويد كه بر آن
خرده گيرند يا لغزشى از او سر زند تا بدان بازخواست شود، و با اين حال
، پيوسته از خطاها و لغزشها سالم مى ماند. پس اميرالمؤ منين (عليه
السلام ) اين سخن را از او، نيكو شمرد و پسنديد.
پايان ترجمه ، تابستان سال يك هزار و سيصد و هفتاد و نه هجرى خورشيدى .
و آخر سخن ما حمد بى پايان اوست .